مولانا غزلی دارد مثل دیگر غزلهایش شورانگیز و آتشین.
اما داستان سروردن این غزل سایهای شگرف بر معنای آن میاندازد.
این غزل آخرین سرودهی مولاناست هنگامی که از پسرش(سلطانولد) و شاگردش(حسام الدین چلپی) میخواهد او را ترک کنند و در میبنند و وقتی به سراغش میآیند مرغ روحش پرواز کرده است!
"آن شب، آخرین شبی بود که مولانا به ناچار بار زندگی این جهان و فراق دوست را تحمل میکرد. جسم او گرفتار تب شدید بود، انگار که تن لاغر و نحیف مولانا آتش گرفته بود و دود از آن بر میخاست. سلطان ولد بر بالین پدر نشسته بود و به چهره کشیده و نورانی او خیره ماندهبود. شب از نیمه میگذشت. مولانا چشمهای به زردی گراییدهای خود را گشود، به سلطان ولد نگاه کرد؛ پهنای صورت او را اشک پوشاندهبود. مولانا گفت: بهاءالدین! من خوشم، برو سری بنه و قدری بیاسا و ما را با دوست تنها بگذار. اما مولانا این خواست را با زبان خود بیان کرد؛ زبان شعر، زبان عشق. این آخرین غزلی است که بر زبان مولانا جاری شده است:
"رو سر بنه به بالین، تنها مرا رها کن
ترک من خراب شب گرد مبتلا کن
این غزل را خوانندگان زیادی خواندهاند. برخی دوبار.
اما (از نظر من)یکی از این آوازها که بیش از بقیه حال و هوای این داستان را دارد آنیست که رضا رویگری حدود ۴۰ سال پیش خواندهاست.
غزل و این تصنیف زیبا تقدیم به شما.
"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
Reza_Rooygari-Tanha_Mara_Raha_Kon-(WWW.IRMP3.IR).mp3
4.9M
مولانا » دیوان شمس » غزلیات »
غزل شمارهٔ ۲۰۳۹
رو سر بنه به بالین تنها مرا رها کن
ترک من خراب شب گرد مبتلا کن
ماییم و موج سودا شب تا به روز تنها
خواهی بیا ببخشا خواهی برو جفا کن
از من گریز تا تو هم در بلا نیفتی
بگزین ره سلامت ترک ره بلا کن
ماییم و آب دیده در کنج غم خزیده
بر آب دیده ما صد جای آسیا کن
خیره کشی است ما را دارد دلی چو خارا
بکشد کسش نگوید تدبیر خونبها کن
بر شاه خوبرویان واجب وفا نباشد
ای زردروی عاشق تو صبر کن وفا کن
دردی است غیر مردن آن را دوا نباشد
پس من چگونه گویم کاین درد را دوا کن
در خواب دوش پیری در کوی عشق دیدم
با دست اشارتم کرد که عزم سوی ما کن
گر اژدهاست بر ره عشقی است چون زمرد
از برق این زمرد هین دفع اژدها کن
بس کن که بیخودم من ور تو هنرفزایی
تاریخ بوعلی گو تنبیه بوالعلا کن
#شعر
#تصنیف
#مولانا
"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
آن*(فرهنگ، هنر، ادبیات)
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۳۹ رو سر بنه به بالین تنها مرا رها کن ترک من خراب شب گر
توضیحاتی دربارهی این غزل:
خیرهکُش: ظالم، بی باک
خارا: سنگ سخت
گر اژدهاست در ره عشق است چون زمرد: قُدما بر این باور بودند که نور یا انعکاس زمرد چشم اژدها را کور میکند. اژدها در معنی مار بزرگ یا افعی. (البته از نظر علمی درست نیست باور عامیانه بوده)
تنبیه کردن: آگاه کردن
(باز هم سوالی بود در خدمتم)
"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
#شاعرانه_زیستن
عکس را دیروز در یک کافه گرفتم
شما هم اگر استفاده از شعرهای فاخر را جایی دیدید (غیر از پشت وانت😄) بفرستید.
"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
و گفت: صحبت نیکان به از کار نیک؛ و صحبت بدان بَتَّر از کارِ بد.
#تذکرة_الاولیاء_عطار
#حکایت
"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
گفتم: که بعد از آن همه دلها که سوختی
کس می خورد فریب تو؟ گفتا: هنوز هم!
#رهی_معیری
#شعر
"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
آن*(فرهنگ، هنر، ادبیات)
#در_مسیر_نوشتن #قسمت_هفتم 🌬فوت کوزهگری اگر بخواهم از کلیدیترین نیاز برای انواع نوشتن بگویم، یا
#در_مسیر_نوشتن
#قسمت_هشتم
#داستان_نویسی
در جُستارهای قبل دری باز کردیم به روی نوشتن، برای کسانی که تا الان ننوشتهاند ولی میل و کشش به نوشتن دارند و نمیدانند باید از کجا شروع کنند. اینکه نوشتن چه ابزاری نیاز دارد؟ "خواندن" و "چه خواندن" کجای این داستان است؟ با چه موضوعی شروع کنیم؟ و نکات دیگر؛ که میتوانید با #در_مسیر_نوشتن جستجو کنید و بخوانید.
این قسمت، نوبت دوستانی است که علاقهمند به داستاننویسی هستند. مینویسند یا قصد دارند شروع کنند.
همینجا تشکر کنم از استاد محمد مهدی امجد که راهنمایی کردند و نیز معرفی کتاب هم حاصل محبت ایشان است.
برای داستاننویسی نکته اساسی این است که باید استاد داشته باشید و الا هم راه طولانی میشود هم چه بسا به مقصد نرسید و سرخورده شوید(همان قضیهی دست از پا دراز تر😁)
پس به فکر یک کلاس خوب با معلم خوب باشید.
اما در این مسیر "داستان خواندن" از نان شب هم واجبتر است! اصولا اول باید داستان زیاد بخوانید تا ساختار و عناصر داستان را هضم کنید بعد شروع به تمرینات عملی کنید.
اینجا هم "چه بخوانیم" اصل ماجراست.
همیشه گفتهام بازار رمان و داستان پر از داستانهایی است که ارزش یک بار خواندن که چه عرض کنم ارزش تورق هم ندارند! وقتتان را با آنها تلف نکنید
فهرستی که ارائه میشود شامل سه پیشنهاد مطالعاتی است. توضیح بیشتر نمیدهم خودتان ببینید.
(پیام استاد امجد را بی کم کاست بازارسال میکنم. آهان... ایشان کلاسهای مجازی خوبی در موضوع داستاننویسی دارند. در اغلب سکّوها(پلتفرمها) میتوانید ایشان را با این شناسه بیابید
https://zil.ink/amjad
@mohammadmehdiamjad
"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
آن*(فرهنگ، هنر، ادبیات)
#در_مسیر_نوشتن #قسمت_هشتم #داستان_نویسی در جُستارهای قبل دری باز کردیم به روی نوشتن، برای کسانی که
#در_مسیر_نوشتن
#معرفی_کتاب
پیشنهاد اول:
برای کسایی که آشنایی با داستان و داستاننویسی ندارن و یا اینکه فکر میکنن استعدادشو ندارن یا اینکه دیگه دیره و به جایی نمیتونن برسن
1. داستان کوتاه گردنبند از گی دوموپاسان
2. داستان کوتاه داش آکل از صادق هدایت
3. نمایشنامه آی با کلاه آی بیکلاه از غلامحسین ساعدی
4. فیلم اجارهنشینها و مهمان مامان از داریوش مهرجویی
5. کتاب شیوه فنی نمایشنامهخوانی از دیوید بال ترجمه محمود کریمی حکاک
پیشنهاد دوم:
برای کسایی که خیلی داستان خوندن و چیزی نشدن یا چیزی شدن و اما هنوز فکر میکنن اونی که باید نشدن یا دوست دارن بیشتر و تخصصیتر اهل داستاننویسی بشن
1. داستان کوتاه یک گل سرخ برای امیلی از ویلیام فاکنر
2. داستان کوتاه ابر بارانش گرفته بود از شمیم بهار
3. نمایشنامه کرگدن از اوژن یونسکو
4. نمایشنامه هالو از علی نصیریان
5. فیلم رهایی از شاوشنگ از فرانک دارابونت
6. کتاب آناتومی داستان از جان تروبی ترجمه محمد گذرآبادی
پیشنهاد سوم:
برای کسایی که میخوان پرواز کنن و دیگه خیلی حرفهای توی داستاننویسی پیش برن در این حد که دیگه واویلا
1. داستانهای کوتاه راز قتل آقامیر، ما سه نفر بودیم از داود غفارزادگان
2. داستان کوتاه تالپا از خوان رولفو
3. داستان کوتاه تعمیرکار از پرسیوال اورت
4. داستان کوتاه زخم شمشیر از خورخه لوییس بورخس
5. نمایشنامههای هملت، مکبث، اتللو مغربی و رمئو و ژولیت از شکسپیر
6. نمایشنامه(برخوانی) آرش از بهرام بیضایی
7. نمایشنامه آمیز قلمدون از اکبر رادی
8. فیلم کوتاه اتاق هشت
9. فیلم سینمایی پدرخوانده ۱ از فرانسیس کاپولا
10. فیلم جزیره شاتر از مارتین اسکورسیزی
11. فیلمهای یادآوری و تنت از کریستوفر نولان
12. روایت داستانی: بوطیقای معاصر از شلومیت ریمون-کنان ترجمه ابوالفضل حری
"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast