فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سرگذشت یکی از بزرگترین شکستهنویسان
#خوشنویسی
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
هرگز دلم برای کم و بیش غم نداشت
آری نداشت غم که غم بیش و کم نداشت
در دفتر زمانه فتد نامش از قلم
هر ملتی که مردم صاحب قلم نداشت
در پیشگاه اهل خرد نیست محترم
هر کس که فکر جامعه را محترم نداشت
با آنکه جیب و جام من از مال و می تهیست
ما را فراغتی است که جمشید جم نداشت
انصاف و عدل داشت موافق بسی ولی
چون فرخی موافق ثابت قدم نداشت
#فرخی_یزدی
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند
آیا بوَد که گوشهی چشمی به ما کنند؟
دردم نهفته بِه ز طبیبان مدّعی
باشد که از خزانهی غیبم دوا کنند
معشوق چون نقاب ز رخ در نمیکشد
هر کس حکایتی به تصوّر چرا کنند؟
چون حُسن عاقبت نه به رندی و زاهدی است
آن بِه که کار خود، به عنایت رها کنند
بی معرفت مباش که در مَن یَزیدِ عشق
اهل نظر معامله با آشنا کنند
حالی درون پرده بسی فتنه میرود
تا آن زمان که پرده برافتد، چهها کنند!
گر سنگ ازین حدیث بنالد، عجب مدار
صاحبدلان حکایت دل، خوش ادا کنند
می خور که صد گناه ز اَغیار در حجاب
بهتر ز طاعتی که به روی و ریا کنند
پیراهنی که آید از او بوی یوسفم
ترسم برادران غیورش، قبا کنند
بگذر به کوی میکده تا زُمرهی حضور
اوقات خود ز بهرِ تو صرف دعا کنند
پنهان ز حاسدان به خودم خوان، که مُنعمان
خیرِ نهان، برای رضای خدا کنند
حافظ، دوام وصل میسّر نمیشود
شاهان، کم التفات به حال گدا کنند
#شاخ_نبات_حافظ ، ص۴۵۸
#حافظ
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
نکات مهم غزل حافظ
بیت ۱ - گفتهاند که حافظ این غزل را در پاسخ غزلی از شاه نعمتالله ولی، عارف معاصر خود و متوفّای ۸۳۲ سروده است به مَطلَع:
ما خاک راه را به نظر کیمیا کنیم
صد درد را به گوشهی چشمی دوا کنیم
کیمیا: اکسیر و مادّهی مکمّلی که به وسیلهی آن، اجسام ناقص، کامل گردد.
بیت ۲ - باشد که: امید است که.
بیت ۳- معشوق: در این جا، مراد معشوق حقیقی، یعنی ذات حق است که از جمیع جهات، سزاوار عشق ورزیدن است.
بیت۴ - رندی: لااُبالیگری و بیقیدی، رسوایی. زاهدی: تقوا و پارسایی.
معرفت: شناخت و آگاهی. من یزید: چه کسی میافزاید؟ اصطلاحی است در حراج و معامله؛ یعنی چه کسی بر قیمت میافزاید؟ من یزید عشق: معامله و حراج عشق. آشنا: یار و دوست. در این جا،آشنای عشق است.
بیت ۶ - حالی: حالا، اکنون. درون پرده: پنهانی و محرمانه. پرده برافتادن: ممکن است به روز قیامت اشاره داشته باشد؛ در آن روز که حقیقت هر چیز آشکار میشود.
بیت ۷ - صاحبدلان: کسانی که اهل ذوق و معرفت و عشق و عاشقیاند.
بیت ۸ - اغیار: جمع غیر، نامحرمان و بیگانگان. روی و ریا: تظاهر و ریاکاری.
بیت ۹ - یوسف: محبوبترین پسر یعقوب است. او و ابنیامین از زنی به نام راحیل و ده برادر دیگر، از مادری جدا بودند .... .
ترسیدن: بیم داشتن، مطمئن بودن و یقین داشتن. غیور: حسود. در این جا استعارهی تَهَکُمیّه است؛ یعنی بیغیرت که کنایهای به برادران یوسف دارد. پیراهن قبا کردن: پیراهن دریدن و چاک کردن.
بیت ۱۰ - میکده: میکده و میخانه، در اصطلاح عرفان، باطن عارف کامل باشد که در آن شوق و ذوق و عواطف الهیه بسیار باشد و نیز به معنی عالم لاهوت آید و همچنین خانهی پیر و مرشد کامل را گفتهاند.
زمرهی حضور: گروه حاضران و کسانی که دارای حضور قلب و جمعیت خاطرند.
بیت ۱۱ - منعمان: بخشندگان و نیکوکاران.
بیت ۱۲ - التفات: توجه و عنایت.
برای اطلاع از شرح کامل لغات و ابیات، رجوع کنید به شاخ نبات حافظ، ص ۴۵۹ - ۴۶۱.
#شاخ_نبات_حافظ
#حافظ
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🗓 ۲۵ مهر ماه سالروز درگذشت فرخی یزدی است. این شاعر آزادیخواه، رضاخان را عامل انگلیسیها میدانست.
#فرخ_یزدی
#معرفی_شاعر
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
میرزا محمد فرخی یزدی ملقب به تاج الشعرا (۱۲۶۸ خورشیدی – ۲۵ مهر ۱۳۱۸) شاعر و روزنامهنگار آزادیخواه و دموکرات صدر مشروطیت، سردبیر نشریات حزب کمونیست ایران از جمله روزنامه طوفان و همچنین نماینده مردم یزد در دوره هفتم مجلس شورای ملی بود.
شعر فرخی از میان شعرای متقدم، بیش از همه از مسعود سعد سلمان متأثر است.
او علاوه بر اشعار سیاسی، در سرودن غزلیات عاشقانه نیز تبحر داشتهاست
در نوروز سال۱۲۹۷ ش، فرخی برخلاف سایر شعرای شهر که معمولاً قصیدهای در مدح حاکم و حکومت وقت میساختند شعری در قالب مسمط ساخت و در مجمع آزادیخواهان یزد خواند.
در پایان این مسمط ضمن بازخوانی تاریخ ایران، خطاب به ضیغمالدوله قشقایی حاکم یزد چنین گفت:
خود تو میدانی نی ام از شاعران چاپلوس
کز برای سیم بنمایم کسی را پایبوس
لیک گویم گر به قانون مجری قانون شوی
بهمن و کیخسرو و جمشید و افریدون شوی
به همین دلیل حاکم یزد دستور داد دهانش را با نخ و سوزن دوختند و به زندانش افکندند.
فرخی در بیمارستان زندان قصر به وسیله تزریق آمپول هوا توسط پزشک احمدی کشته شد، اگرچه گواهی رئیس زندان حاکی از فوت فرخی بر اثر ابتلا به مالاریا و نفریت است. مدفن فرخی نامعلوم بوده، ولی احتمالاً در گورستان مسگرآباد بهطور ناشناس دفن شدهاست.
#فرخی_یزدی
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
رسم و ره آزادی یا پیشه نباید کرد
یا آنکه ز جانبازی اندیشه نباید کرد
سودی نبری از عشق گر جرأت شیرت نیست
آسوده گذر هرگز زین بیشه نباید کرد
گر آبِ رَزَت باید ای مالکِ بیانصاف
خون دل دهقان را در شیشه نباید کرد
در سایه استبداد پژمرده شد آزادی
این گلبن نورس را بیریشه نباید کرد
با داس و چکش کن محو، این خسروی ایوان را
چون کوهکنی هر روز با تیشه نباید کرد
#فرخی_یزدی
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
اسرائیل حرامزادهترین پدیدهای است که تاریخ به خود دیده است.
#بیمارستان_المعمدانی
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
آن*(فرهنگ، هنر، ادبیات)
اسرائیل حرامزادهترین پدیدهای است که تاریخ به خود دیده است. #بیمارستان_المعمدانی 🖊📚"آن" (فرهنگ،
شمار شهدای بیمارستان #المعمدانی از ۱۰۰۰ گذشت!
اللهم نشکوا الیک...
انسان شناسی ۱٠۱.mp3
11.4M
#جهانِ_جان
#انسان_شناسی_۱۰۱
#شهید_مطهری
#استاد_شجاعی
📌اینکه فکر میکنیم جایی به نام جهنم وجود دارد که؛
زبانههای آتش از آن بالا میرود، و ما بعد از وفات به آن داخل میشویم، توهمی بیش نیست!!!
- آیا اساساً مقولهای به نام جهنم و یا آتش جهنم، آنگونه که سالهاست در ذهن ما نقش بسته، حقیقت دارد یا حقیقتِ دوزخ چیز دیگریست؟
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
گور گهواره ت نخواهد شد
اینقدر تکه تکه ای پسرم...
من چگونه چطور جسم تورا...؟...
آخ...اصلا "چه" را "کجا" ببرم؟...
ذره ذره... چقدر آب شدی
آه... لب تشنه ام... سراب شدی..
من که امن یجیب میخواندم
ذبح گشتی و مستجاب شدی
زخمهایت تمام خوب شدند؟
دردهایت تمام خوابیدند؟
اگر آنجا فرشتگان خدا
از گناهت سوال پرسیدند...
تو بگو "چون که زخمی و تشنه
بیرمق بر زمین درمانگاه
تک و تنها و بی پناه و امید
غرق در بغض میکشیدم آه
چون که از زیر کوهی از آوار
جان ناسالمی به در بردم
تا که اینبار مطمئن بشوند
بی برو بازگشت من مُردم ...
باز تدبیر موشک آوردند
دشمنان تکه تکه ام کردند"
تو بگو
بلکه حاج قاسم ها
به تب انتقام برگردند...
#ریحانه_ابوترابی
#غزه
#فلسطین
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حرملهها
فریاد عطش... سوختن چلچلهها...
افتاده میان سر و تن، فاصلهها...
میگفت گلوسوخته بیمارستان:
این حرملهها حرملهها حرملهها...
#میلاد_عرفانپور
#غزه
#فلسطین
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
🔴عجیبترین کنفرانس خبری جهان
کنفرانس خبری وزارت بهداشت غزه در بین اجساد شهدای بیمارستان المعمدانی
حرفی برای گفتن نمیماند...
#غزه
#فلسطین
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
برای کودکانِ شهید بیمارستان المعمدانی
غزه در خون خویش غلتان است
دادگاه بزرگ وجدان است
دل من بود زیر بمباران...
سوخت جانم، چه جای کتمان است؟
هرطرف نعش طفلی افتاده
دل من مثل کودکستان است
آی دنیا نگاه کن! دل من
مثل این خانههاست ویران است
مثل آن مادرِ پسرمرده
زلف لالایی اش پریشان است
دل من بسکه خون از او رفته ست
زرد مانند برگریزان است
نیست باریکه ای غریب...ببین
غزه دیگر برای من جان است
پرچمی زنده، باد را لرزاند
شک ندارم زمان طوفان است
دل من، رنگ انتقام بزرگ
رنگ خونخواهی شهیدان است
دست و پا می زنند حرملهها
عمر این ظلم رو به پایان است
هان! حقوق بشر چه شد؟! غزه
دادگاه بزرگ وجدان است
#میلاد_عرفانپور
#غزه
#بیمارستان_المعمدانی
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
به این محاصره لعنت!
نوار قرمز غزه! دهان زخم فلسطین!
تو را محاصره کردند چکمههای شیاطین
تو را محاصره کردند تا غریب بمیری
به این محاصره لعنت، به این معامله نفرین...
و هر شهید فلسطین ستارهای شد و پر زد
که اینچنین شود ای غزه آسمان تو تزئین
نوار خون و گل اشک اگر نبود، برادر!
نبود این همه رؤیای کودکان تو رنگین
کسی ز غزه پیامی به آسمان بفرستد
کمی نگاه کن ای ماه پشت ابر، به پایین!
جهان به خواب زمستان و غزه - کودک فردا -
امید بسته به خورشید روزهای پس از این...
#محمدسعید_میرزایی
#فلسطین
#غزه
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
هوالنور
قسم به نور که ظلمت تمام خواهد شد
قسم به فجر که صبحی مدام خواهد شد
قسم به فتح که آزادی تو نزدیک است
قسم به عشق، که ختم کلام خواهد شد
قسم به آتش و خون، عاقبت فلسطین نیز
پر از حکایت بَرد و سلام خواهد شد
به انتقام قسم، انتفاضه پیروز است
بایست! پشت سر تو قیام خواهد شد
حرامزادهترین قوم با تو رو در روست
بمان که خواب به چشمش حرام خواهد شد
رسیده است سر آغاز سرنگونیشان
و خندههای تو حسن ختام خواهد شد
#عاطفه_جوشقانیان
#غزه #فلسطین #مقاومت
الا لعنة الله علی القوم الظالمین
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
دیگر بس است هرچه سکوت جهانی است
دیگر بس است هرچه دفاع زبانی است
شلیک کن به سمت ستم، ظلم را بکش!
صهیون، نفهم و خیرهسر و نحس و جانی است!
در خون تپیده غزه و اجلاس چاره نیست!
گاه حماسه سازی و نکبت تکانی است!
لبریز شد صبوریمان وقت حمله است!
راه نجات غزه فقط جانفشانی است!
نابود و نیست تا بشود هرچه صهیونیست
فصل قیام و واکنشی سخت و آنی است!
فاطمه سادات پاد
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم واهلک اعدائهم اجمعین
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بیزارم و برائت میجویم از همهی آنان که این تصاویر و صدها بدترش را میبینند و با گفتن" به ما چه! مشکلات خودمونو دریاب، ما سیاسی نیستیم!...." بی وجدانی و کالانعامی خودشان را به رخ بقیه میکشند!
این جنگ، محک انسان است و انساننماها
حال همه ی ما بد است.
ما هرگز معنای «قیل اهبطوا بعضکم لبعض عدو» را این قدر تلخ، به اندازه این روزها نفهمیده بودیم...
آه خدایی که «آه» اسم خاص توست،
خدای دعای مجیر و جوشن و یستشیر،
به دادمان برس.
ما آدمهای زمین، آن قدرها هم پوست کلفت نیستیم. آنقدرها هم تاب نداریم.
مگر چقدر میشود نسلکشی دید و زنده ماند؟!!
مگر چقدر میشود کودک و نوزاد درخون تپیده را دید و باز نفس کشید؟؟
چقدر میشود پدر و مادران داغدار را دید و ستود و کنارشان نبود؟
خدای امن یجیبها!
خدای مضطرین!
خدای حضرت منتظَر!
آیا در طول تاریخ هرگز اضطرار منتظران و منتظَر از این روزها بیشتر بوده؟
مولای ما!
مولای مادران زیر آوار رفته؛
مولای کودکان ترسان و لرزان!
خدای مهربان نوزادان در خون غلطان
خدای نوزاد هفت روزهی بینفس
خدای چهار هزار و اندی شهید در یک هفته!
به داد ما زمینیها برس! ما هرگز معنای «قیل اهبطوا بعضکم لبعض عدو» را این قدر تلخ، به اندازه این روزها نفهمیده بودیم...
خدایا
مرهم باش بر قلب مجروح آقای غریبمان که در خرابههای غزه تنهای پاره پاره را میبیند و اشک میریزد و به انتظار غیرت ماست!
خدایا باقی ماندهی غیبتش را به اشک و خاک و خون و ضجهی درهم این کودکان معصوم ببخش.
خدایا ما را ببخش...
#غزه
#فلسطین
#المعمدانی
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
باید سوال کرد دقیقاً که چیستیم؟
امروز اگر که مشتِ گره کرده نیستیم
شمر زمانه در دل میدان مشخص است
در این نبرد، خوب ببینیم کیستیم
در عمرمان دقیقه دقیقه حساب نیست
آن لحظهها که با مدد از عشق زیستیم
ما ابرهای صاعقه باریم پس چرا
در تنگنای قافیه تنها گریستیم
ما پرچمیم دست علمدار و حاضریم
حتی اگر که دست فدا شد، بایستیم
ما در خط مقدّم عشقیم، عاشقیم
ما عاشق مبارزه با صهیونیستیم
#زهرا_سپهکار
#فلسطین
#غزه
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
انسان شناسی ۱٠۲.mp3
11.09M
#جهانِ_جان
#انسان_شناسی_۱۰۲
#آیتالله_حسن_زاده_آملی
#استاد_شجاعی
- اینکه هر فقدان و نداشتنی،
- هر شکست و از دست دادنی،
- هر ضربه و تخریب و تحقیری،
جان به لبت میکند و میتواند مدتی تو را از روند طبیعی، شاد و آرام زندگی جدا کند، یعنی: ↓
✘ تو هنوز اهلِ دنیایی!
✘ هنوز به اینجا بندی!
✘هنوز یادت نیامده اهل کجایی!
💥هنوز با خانهی ابدیات اُنس نداری و اگر ناگاه بدان متولد شوی، دچار دردسر خواهی شد.
▪️ حالا با این اوضاع، چه کنم؟
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
محمود درویش (زادهٔ ۱۳ مارس ۱۹۴۱ – ۹ اوت ۲۰۰۸) شاعر و نویسنده فلسطینی بود. او بیش از سی دفتر شعر منتشر کرد و شعرهای او که بیشتر به مسئله فلسطین مربوط میشد در بین خوانندگان عرب و غیر عرب شهرت و محبوبیت داشت. برخی از شعرهای او به فارسی ترجمه و منتشر شدهاست. وی مدتی عضو سازمان آزادیبخش فلسطین بود و در ۱۹۹۳ در اعتراض به پذیرش پیمان اسلو از این سازمان استعفا داد.
#محمود_درویش
#غزه
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
اسلحه میخواهم
انگشتر مادرم را فروختم
به خاطر اسلحه
کیف پولم را گرو گذاشتم
به خاطر اسلحه
زبانی که با آن درس فراگرفتیم
کتابهایی که با آن خواندیم
قصیدههای شعری که از برکردیم
یک درهم نمیارزد
در برابر اسلحه
…
حالا من اسلحه دارم
مرا ببرید با خودتان تا فلسطین
تا بلندیهایی چون چهرهی مجدلیه اندوهگین
تا گنبدهای سبز ..و سنگ شریف
بیست سال
…و من دنبال سرزمینی میگردم و دنبال هویتی
و دنبال خانهام که آنجا بود
دنبال وطنم احاطه شده با سیم خاردار
دنبال کودکیام میگردم
و رفیقان صمیمیام
دنبال کتابهایم … عکسهایم
دنبال تمام گوشههای گرم ..تمام گلدانهای شیشهای
حالا من اسلحه دارم
تا فلسطین مرا ببرید با خودتان
ای مردان
میخواهم زندگی کنم یا چون مردان بمیرم
میخواهم..که در زمینش زیتونی بکارم یا مزرعه پرتقالی
یا گلی خوشبو
بگویید...
برای کسی که از مسئلهی من میپرسد
باروت من...
مسئله این شد
حالا من اسلحه دارم
به فهرست انقلابیها در آمدهام
خارها و غبار را لگد میکنم
و لباس مرگ میپوشم
مشیت تقدیر
هرگز مرا برنگرداند
من کسی هستم که تقدیر را تغییر میدهد
ای انقلابیون
در قدس ..در الخلیل
در بیسان ..در اغوار
در بیت لحم ...
هرجاکه هستید
ای آزادگان
پیش آیید
پیش آیید
که داستان صلح، نمایش است
و عدل، نمایش است
تا فلسطین یک راه است
که از دهانه سلاح می گذرد
#نزار_قبانی
#غزه
#فلسطین
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast