eitaa logo
آن*(فرهنگ، هنر، ادبیات)
531 دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
670 ویدیو
65 فایل
"آن": یُدرک و لا یوصف: به گفت در نیاید! 🌸لطیفه‌ای است نهانی، که عشق از او خیزد (صفحه‌ای برای اهالی فرهنگ، هنر و ادبیات) فاطمه شکردست دکترای زبان و ادبیات فارسی هیئت‌علمی دانشگاه پیام‌نور هنرجوی فوق‌ممتاز خوشنویسی ارتباط با من @fadak_shekardast
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
از دل و دیده گرامی‌تر هم آیا هست؟ -دست! زین همه گوهر پیدا و نهان در تن و جان بی‌گمان دست گران‌قدر‌تر است هر چه حاصل کنی از دنیا دستاورد است شرف دست همین بس که نوشتن با اوست در فرو بسته‌ترین دشواری در گرانبارترین نومیدی بارها بر سر خود بانگ زدم هیچت ار نیست مخور خون جگر دست که هست بیستون را یاد آر دست‌هایت را بسپار به کار کوه را چون پر کاه از سر راهت بردار وه چه نیروی شگفت انگیزی است دست‌هایی که به هم پیوسته است! "آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
آن جا یک قهوه خانه بود. اما ننشستیم به نوشیدن دو تا استکان چای. چرا؟ دنیا خراب می شد اگر دقایقی آن جا می‌نشستیم و نفری یک استکان چای می‌خوردیم؟ عجله، همیشه عجله... کدام گوری می‌خواستم بروم؟ من به بهانه رسیدن به زندگی، همیشه زندگی را کشته‌ام... 📚 از کتاب روزگار سپری شده مردم سالخورده "آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
با منِ برنو به دوشِ یاغیِ مشروطه‌خواه عشق کاری کرده که تبریز می‌سوزد در آه بعدها تاریخ می‌گوید که چشمانت چه کرد با من تنهاتر از ستارخانِ بی‌سپاه موی من مانند یال اسب مغرورم سپید روزگار من شبیه کتری چوپان سیاه هرکسی بعد از تو من را دید گفت از رعدوبرق کندۀ پیر بلوطی سوخت نه یک مشت کاه کاروانی رد نشد تا یوسفی پیدا شود یک نفر باید زلیخا را بیندازد به چاه آدمیزاد است و عشق و دل به هر کاری زدن آدم است و سیب‌خوردن آدم است و اشتباه سوختم دیدم قدیمی‌ها چه زیبا گفته‌اند: "دانۀ فلفل سیاه و خال مه‌رویان سیاه" "آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
Be Jane To (MusicTarin)_۲۰۲۳_۰۱_۰۵_۱۱_۳۶_۵۸_۵۹۲.mp3
3.23M
دگرباره بشوریدم بدان سانم به جان تو که هر بندی که بربندی بدرانم به جان تو من آن دیوانه بندم که دیوان را همی‌بندم زبان مرغ می‌دانم سلیمانم به جان تو نخواهم عمر فانی را تویی عمر عزیز من نخواهم جان پرغم را تویی جانم به جان تو چو تو پنهان شوی از من همه تاریکی و کفرم چو تو پیدا شوی بر من مسلمانم به جان تو گر آبی خوردم از کوزه خیال تو در او دیدم وگر یک دم زدم بی‌تو پشیمانم به جان تو اگر بی‌تو بر افلاکم چو ابر تیره غمناکم وگر بی‌تو به گلزارم به زندانم به جان تو سماع گوش من نامت سماع هوش من جامت عمارت کن مرا آخر که ویرانم به جان تو درون صومعه و مسجد تویی مقصودم ای مرشد به هر سو رو بگردانی بگردانم به جان تو سخن با عشق می‌گویم که او شیر و من آهویم چه آهویم که شیران را نگهبانم به جان تو ایا منکر درون جان مکن انکارها پنهان که سر سرنبشتت را فروخوانم به جان تو چه خویشی کرد آن بی‌چون عجب با این دل پرخون که ببریده‌ست آن خویشی ز خویشانم به جان تو تو عید جان قربانی و پیشت عاشقان قربان بکش در مطبخ خویشم که قربانم به جان تو ز عشق شمس تبریزی ز بیداری و شبخیزی مثال ذره گردان پریشانم به جان تو   "آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
عبدالحسین زرین‌کوب ( ۱۳۰۱_۱۳۷۸ بروجرد، لرستان) ادیب، تاریخ‌نگار، منتقد ادبی، نویسنده، و مترجم برجستهٔ ایران معاصر بود. آثار او به‌عنوان مرجع عمده در مطالعات تصوف و مولوی‌شناسی شناخته می‌شود. وی از تاریخ‌نگاران برجستهٔ ایران است و آثار معروفی در تاریخ ایران و نیز تاریخ اسلام دارد. این آثار به‌دلیل بیان ادبی و حماسی تاریخ از آثار پرفروش در میان ایرانیان هستند. زرین‌کوب بیش از چهار دهه در دانشگاه تهران، ادبیات فارسی، تاریخ اسلام و تاریخ ایران تدریس کرد و پس از انقلاب، با مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی همکاری کرد، از جمله این که ۶۵۰۰ کتاب و مجله را به دائرةالمعارف بزرگ اسلامی اهدا کرد. "آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
20140112142953-9896-15.pdf
87.4K
مقاله ای از استاد زرین‌کوب: سعدی، شاعر و معلم اخلاق "آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رباعی گفتی و تقدیم سلطان غزل کردی معمای ادب را با همین ابیات حل کردی رباعی گفتی و مصراعی از آن را تو ای بانو میان اهل عالم در وفا ضرب‌المثل کردی فرستادی به قربانگاه اسماعیل‌هایت را همان کاری که هاجر وعده کرد و تو عمل کردی کشیدی با سرانگشتت به خاک مُرده، خطی چند تمام شهر یثرب را به خاک طف بدل کردی چه شیری داده‌ای شیران خود را که شهادت را درون کامشان شیرین‌تر از شهد و عسل کردی رباعی تو بانو! گرچه تقطیع هجایی شد به تیغ اشک خود، اِعرابشان را بی‌محل کردی! "آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
برای ما نگاهت آفتاب است چراغان کردن دنیا ثواب است دعا کردم بیایی زیر باران دعا در زیر باران مستجاب است "آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
سلام و نور هفته قبل قرار گذاشتیم جمعه‌ها بداهه سرایی داشته باشیم. الوعده وفا دو عکس می‌گذارم برای هر کدوم که دوست داشتید مصرعی، بیتی یا بیشتر بفرستید چند تایی از بهترین ها رو با نام خودتون(یا اسم مستعار) در کانال قرار می‌دم. قالبش مهم نیست میتونه نیمایی و سپید هم باشه. حتی اگر قطعه ادبی هم نوشتید اشکال نداره فقط طولانی نباشه حداکثر ۲۰ کلمه. ببینیم امروز چه می‌کنید🙂🌹 (کسانی هم که خودشون تمایل داشته باشند شعرها و نوشته هاشون رو نقد می‌کنم البته توی صفحه اختصاصی خودشون)
تصویر شماره ۱
تصویر شماره ۲ (با توجه به اینکه امروز روز وفات حضرت ام‌البنین‌س است و روز مادران شهدا، موضوع دوم همین خواهد بود)
اینگونه ایستادند... "آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
ای دوست به حنجر شهیدان صلوات بر قامت بی سر شهیدان صلوات از دامن زن مرد به معراج رود بر دامن مادر شهیدان صلوات "آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
دوستان زیادی لطف کردند و بداهه فرستادند کلی ذوق کردم برای این خوش‌طبعی‌ها یه‌کم سبک سنگین کنم به تدریج در کانال قرار می‌دم
قبل از اینکه اشعار رو بذارم لازمه چند نکته رو عرض کنم: کارها را گلچین کردم، کارهایی که اشکال خاصی نداشتند یا اشکالات حداقلی بود رو ارسال می‌کنم. البته همه خوب بودید، نوشتن هم مثل بقیه‌ی مهارت‌ها آزمون و خطا دارد پس اگر خوب نشد یا اشکال وزن و قافیه زیاد بود ناامید نباشید و ادامه بدید. از طرفی چون بداهه‌سرایی بوده طبیعتا توقع زیادی هم نباید داشت، برای همین از برخی اشکالات گذشتم. اما در کل عالی بودید و ممنون از اینکه شرکت کردید.