eitaa logo
آن*(فرهنگ، هنر، ادبیات)
531 دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
670 ویدیو
65 فایل
"آن": یُدرک و لا یوصف: به گفت در نیاید! 🌸لطیفه‌ای است نهانی، که عشق از او خیزد (صفحه‌ای برای اهالی فرهنگ، هنر و ادبیات) فاطمه شکردست دکترای زبان و ادبیات فارسی هیئت‌علمی دانشگاه پیام‌نور هنرجوی فوق‌ممتاز خوشنویسی ارتباط با من @fadak_shekardast
مشاهده در ایتا
دانلود
نام هشت باب گلستان سعدی باب اول: در سیرت پادشاهان. باب دوم: در اخلاق درویشان. باب سوم: در فضیلت قناعت. باب چهارم: در فواید خاموشی. باب پنجم: در عشق و جوانی. باب ششم: در ضعف و پیری. باب هفتم: در تأثیر تربیت. باب هشتم: در آداب صحبت. درین مدت که ما را وقت خوش بود ز هجرت، ششصد و پنجاه و شش بود مراد ما، نصیحت بود و گفتیم حوالت، با خدا کردیم و رفتیم کلیات سعدی، گلستان، انتهای مقدمه 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ای دختر اشک های یکریز! بارانیِ جذاب غزل خیز! معشوقه‌ی صدهزار شاعر! زیبای هزار رنگ! پاییز! 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴 پدرم را خدا بیامرزد... پدرم را خدا بیامرزد مردِ سنگ و زغال و آهن بود سال‌های دراز عمرش را کارگر بود، اهل معدن بود از میان زغال‌ها در کوه عصرها رو سفید برمی‌گشت سربلند از نبرد با صخره او که خود قله‌ای فروتن بود پا به پای زغال‌ها می‌سوخت سرخ می‌شد، دوباره کُک می‌شد کوره‌ای بود شعله‌ور در خود‌ کوره‌ای که همیشه روشن بود بارهایی که نانش آجر شد از زمین و زمان گلایه نکرد دردهایش یکی دو تا که نبود دردهایش هزار خرمن بود از دل کوه‌های پابرجا از درون مخوف تونل‌ها هفت‌خوان را گذشت و نان آورد پدرم که خودش تهمتن بود پدرم مثل واگنی خسته از سرازیر ریل خارج شد بی‌خبر رفت او که چندی بود در هوای غریب رفتن بود مردِ دشت و پرنده و باران مردِ آوازهای کوهستان پدرم را خدا بیامرزد کارگر بود، اهل معدن بود 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
33.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏴 پدرم را خدا بیامرزد مردِ سنگ و زغال و آهن بود سال‌های دراز عمرش را کارگر بود، اهل معدن بود... شعرخوانی 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
#کتاب_چی_می‌خونی؟ 📚موسیقی شعر 🖌دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی استاد شفیعی کدکنی بر این باور استکه شعر حادثه‌ ایست که در زبان رخ می‌دهد و حقیقت ماجرا این است که بین زبان روزمره و زبان شعر تمایزاتی وجود دارد. که برای بررسی این تمایزات یکسری المانهای شناخته شده و شناخته نشده وجود دارد. در واقع زمانی به شعر حقیقی می‌رسیم که نتوانیم  علتی برای  تحلیلش پیدا کنیم و بگوییم چرا یک‌ نوشته شعر است. مثلاً حافظ یک جایی می‌گوید: «زهد من با تو چه سنجد که به یغمای دلم مست و آشفته به خلوتگه راز آمده‌ای» دکتر کدکنی به این اشاره می کند که تمایز در این شعر فقط وزن و قافیه نیست، این کلمات چیزی جز زبان روزمره‌ی آن زمان نبوده و آرایه خاصی هم در این بیت به کار نرفته است پس علت تمایز این شعر با زبان روزمر‌ه‌ی ما درچیست؟ قطعاً هیچ‌کس این توانایی را ندارد که بتواند زبان یک شاعر را موشکافی کند و به یک خروجی واحد برسد. پیش زمینه‌ی نوشتن یک شعر المانهای زیادی دارد که در نهایت به آن زبان شعر می‌رسد که وابسته به کل زندگی یک شاعر است. المانهایی مثل سطح فکری شاعر، نوع زندگیش و مطالعات و ... یکی از ابعاد دیگر این تمایز این است که انسان‌ها با همدیگر متفاوت هستند و هر انسانی ممکن است در لحظه به هر چیزی فکر کند. هم ممکن است نویسنده به یک چیز فکر کند ولی مخاطب برداشت دیگری از آن داشته باشد. فاطیما عباسپور 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
زمانه پندی آزادوار داد مرا زمانه چون نگری سر به سر همه پند است به روز نیک کسان گفت تا تو غم نخوری بسا کسا که به روز تو آرزومند است زمانه گفت مرا خشم خویش دار نگاه که‌را زبان نه به بند است پای در بند است 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
غم معدن رفت زیر زمین و آنجا ماند پدر خسته‌ای پی نان بود زندگی ریخت ناگهان شب شد غم میان غبار پنهان بود آرزو با زغال خط می خورد فاجعه سر رسید و دلها ریخت دستها پینه بسته بود آری زندگی را به گوشه ای آویخت مانده ام چیست سهم دستانش؟ پینه های قدیمی و آوار؟! پول ها چرک این و آن بودند دست او خالی از تپش هربار نفس واژه هام می گیرد کار سختی ست از غمش گفتن کاش می مرد واژه اما او زنده می ماند در دل معدن ✍ 🔥سوزستان⬇️ @arastehnia 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰نسبت زنان و ادبیات؛ دیروز، امروز، فردا؛ 🖌درباره‌ی نسبت زن و ادبیات و سیر رو به رشد آن و فراز و نشیب‌هایش، تاریخ طولانی وجود دارد که که اگر به درستی شناخته نشود، در تحلیل نسبت به شرایط امروز ادبیات حوزه‌ی زنان و آینده‌ی پیش‌رو نیز نمی‌توان به قضاوت درستی دست یافت. واز قضا این اتفاق هم افتاده و گذشته‌ی ادبی ما به ویژه در حوزه‌ی کنشگری زنان به دلایل مختلف درست قضاوت نمی‌شود. 🖌واقعیت این است که ما وقتی به تاریخ نگاه می‌کنیم می‌بینیم در همه‌ی موضوعات ننوشته‌های تاریخ بیشتر از نوشته‌های تاریخ است. سکوت تاریخ بیشتر از گفته‌های تاریخ است. این مساله در تاریخ ادبیات هم هست. هم در مورد زنان و هم در مورد مردان. خدا می داند چند برابر تعداد شاعرانی که امروز می‌شناسیم و اسم و آثارشان به دست ما رسیده است. شاعرانی بوده‌اند که در کوچه پس کوچه‌های تاریخ گم شده اند! 🔗به گزارش پایگاه خبری تحلیلی جهان‌بانو، صحبت‌های دکتر فاطمه شکردست، عضو هیئت علمی دانشگاه پیام نور قم به مناسبت روز شعر و ادب فارسی را بخوانید. 📢جدیدترین اخبار زنان ایران و جهان در پایگاه خبری تحلیلی جهـــــ🌐ـــــــان بانـــو | @jahanbanou_ir | 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
کمی سماع قلم ببینید شاید غم‌ها و غصه‌های این روزها را بشورد ببرد... که البته عمق فاجعه بیش از این حرف‌هاست، معدن طبس، غزه، لبنان، آمار بالای شهدا، نزدیک شدن به رویارویی تاریخی... بدتر از همه "گل‌به خودی‌"ها!(اگر خوش‌بین باشیم و نگوییم خیانت)... ولی به تاریخ بگو: "ما ایستاده‌ایم" ما فقط فرزندان اسطوره‌های تاریخ نیستیم، ما خود اسطوره‌ خواهیم شد.
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
بهار من کجایی؟ کجا عطر خود را پراکنده‌ای؟ کجا گام برمی‌داری و در کدام آسمان سرت را بلند می‌کنی تا دلت را بگشایی؟ آه ای گل نخستین بهار من کجا رفته‌ای؟ آیا هرگز به سوی من باز می‌گردی؟ و آیا نفس‌های بی‌قرار ما بار دیگر تا آسمان بالا خواهد رفت؟ آه ای بهار بهار من بگو آخر کجایی؟ 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا