eitaa logo
آن*(فرهنگ، هنر، ادبیات)
530 دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
668 ویدیو
65 فایل
"آن": یُدرک و لا یوصف: به گفت در نیاید! 🌸لطیفه‌ای است نهانی، که عشق از او خیزد (صفحه‌ای برای اهالی فرهنگ، هنر و ادبیات) فاطمه شکردست دکترای زبان و ادبیات فارسی هیئت‌علمی دانشگاه پیام‌نور هنرجوی فوق‌ممتاز خوشنویسی ارتباط با من @fadak_shekardast
مشاهده در ایتا
دانلود
مطالبی که در این کانال می‌خوانید: (روزهای جمعه) و شعرهایی از: در حال تکمیل.... 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
*🌸السلام علیک یا عیسی روح الله🌸* دردانه پاک مریمت می‌دانیم پیغمبر حیّ داورت می‌خوانیم گفتند که در روز فرج می‌آیی ما منتظر آمدنت می‌مانیم "آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
🌷آن شب جمعه ساعت یک و بیست... آن شب جمعه ساعت یک و بیست جغد آمد قرارمان را برد سردی دی به انجماد رسید شهر خشکش زد و زمین پژمرد مانده بودیم غرق بهت خبر کاش تکذیب می رسید از راه اشک‌ها بی‌صدا که باریدند شعله زد در جگر غمی جانکاه آن شب جمعه ساعت یک و بیست گویی افتاد بر زمان آتش غلیانی شگرف در دل بود چون غم خاص قصه‌ی آرش آن شب جمعه ساعت یک و بیست وقت اسطوره‌های فردا شد مرد میدان عاشقی پر زد راز افسانه ها هویدا شد رد دیوی پلید پیدا بود گل سرخی شکفته پرپر شد گرچه ققنوسمان در آتش رفت وقت ققنوس های دیگر شد آن شب جمعه ساعت یک و بیست دست و انگشتری به خاک افتاد روضه کربلا زبانه کشید در دل کشور حسین‌آباد داغ،کم کم مسیر خشم گرفت راه فریاد مرگ بر دشمن راه ایستاده ایم تا آخر راه جانم فدای تو میهن داغ، کم کم مسیر خشم گرفت بچه‌ها یک‌شبه بزرگ شدند عده ای این وسط مضطربِ خنده‌هاشان کنار گرگ شدند گرده از زخم نارفیق پر است بگذریم از کنارشان به سکوت آن شب جمعه ساعت یک و بیست آدمیت دوید سمت سقوط ناله‌هامان اگرچه بسیارند داغ سردار اگرچه بی حد است با شهادت دوباره زنده شدیم قلبمان داده با ولایت دست نام تو با شهید معرکه شد می‌تپد در تمام حنجره‌ها خون مظلوم آورد به خروش قلب دنیای خواب غم‌زده را هر شب جمعه ساعت یک و بیست وقت صبّار بودن است و شکور زود می‌آیی کنار ما سردار که زیادند مژده‌های ظهور "آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
شد جلوه ی انقلاب تو دشمن‌سوز بر پهنه‌ی تاریخ شدی درس‌آموز ای خیر کثیر، بی‌جهت نیست که شد میلاد تو و‌ حضرت کوثر یک روز "آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
🌸بسم الله الرحمن الرحیم باء بسم الله عالم، اشرف الانسان علی شد مرز بین حق و باطل، قاطع البرهان علی شد چشم دریا خیره مانده، تشنه را باران علی شد جان احمد جان حیدر، پس جهان را جان علی شد مست کرده حق جهان را باده را داده به دستش لافتی الا علی لاسیف الا چشم مستش ذکر او اصل عبادت، خانه اش سمت هدایت کوه ایمان، شاه مردان، نسل او نسل سیادت کعبه سینه چاک او شد در همان بدو ولادت بوده زهرا در کنارش؛ با ولایت تا شهادت خوش به حال او که مانده بر همان عهد الستش لافتی الا علی لا سیف الا چشم مستش عرش را بی تاب کرده لحن جانسوز کمیلش یوسف آمد بر درش تا پر شود از عشق کیلش شک ندارم قلب جنت سمت قلب اوست میلش هر برات کربلامان اسم مولا هست ذیلش من فدای مهربانی های جان حق‌پرستش لافتی الا علی لاسیف الا چشم مستش نوح کشتی را نشانده تا که اسمش بر لب آمد برق شمشیرش چو رعدی بر سپاه مرحب آمد نور او قلب جهان را همچو ماهی در شب آمد خطبه هایش جان گرفت و بر لبان زینب آمد شور و شیدایی در عالم از وجود اوست هستش لافتی الا علی لاسیف الا چشم مستش میثمت کو تا ببازد پای عشق تو سرش را چشم بگشا عدل مطلق، آشنای راز شبها قصه ی دست عقیلت شد نیاز هر شب ما بارالها قلب مان را شیعه ی نابش بفرما تیر عشقش بر دلم زد نازشستش، ناز شستش لافتی الا علی لاسیف الا چشم مستش "آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸 بر شمس شموس، جان جانان صلوات بر علت هر بارش باران صلوات هر معتقدِ به او مرید مهدی ست بر شرط و شروط و اصل ایمان صلوات ✍ 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
از ادب سر خم نموده پیش نورش آفتاب حضرت حیدر، عمود‌الدین، اسد، عالیجناب جبرئیل آمد به دستش نامه‌ی اکمال دین زد به روی سکه میکائیل نام بوتراب نور و نور و نور و نور و نور بارید و سپس خانه‌ی ظلمت شد از نوری که باریده خراب از غدیر خم حقیقت می‌ترواید و جهان مست می‌شد بی‌حضور هرچه انگور و شراب گرچه «بَخِّن بَخِّنِ» یک عده پر بود از غضب شکر حق اینک نصیب ما شده این عشق ناب «لا فتی الا علی لا سیف الا ذوالفقار» می‌شود اوصاف اعلای علی‌جان صد کتاب خوش‌به‌حال هر کسی که شیعه بودن رسم اوست در مدار حیدر است و می‌شود در او مذاب ما که «أبناء الدلیلیم» و پی حق مبین در علی دیدیم و می‌بینیم حق را بی‌نقاب می‌رسد هرچند این شادی به داغ میخ در عاقبت او «دابة الارض» است از وی رو‌ متاب با علی یعنی که طعم آتش و دست عقیل خیر بی‌حدی که آید بعد رنج بی‌حساب رنج دنیا گو بیاید یاعلی ذکر من است پیش عشقش رنج‌ها مثل حبابی روی آب پای حیدر مانده‌ایم و پای عدل و داد او گرچه از خون شهادت چهره‌مان گردد خضاب 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
به نام قاصم الاعدا، قسم بر سوره اسرا که بیت العنکبوت تو نخواهد ماند پابرجا تو آن ویروس منحوسی، عفونت‌خیز و کودک‌کش ولی نابود خواهی شد همین امروز یا فردا ببین همراه گشته سامری با لشکر فرعون عصایت را بیاور چاره‌ای کن حضرت موسی به لبهای کبوتر شاخه زیتون مصنوعی ست به زیر تک تک پرهای او تیغی ست ناپیدا حقیقت، تلخی آوار روی خانه‌ی مجنون حقیقت، لخته‌ی خون است روی پیکر لیلا لباس رزم پوشیده قلم بر قامتش، کافی ست برای دفن اسرائیل، حجم بیت شاعرها به روی خانه‌ات ردّ شهاب و رعد و سجیل است به زودی راه افتد راهیان نور تا حیفا سپاه قدس می‌آید هم از مشرق هم از مغرب که خون‌خواه «سلیمانی» ست هر آزاده‌ی دنیا یقین دارم اسیران را خدا آزاد می‌سازد که خونین‌شهر دیروز است اینک‌ مسجدالاقصی 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
هدایت شده از سوزستان
🖤 برای شهید امیرعبداللهیان، شهیدی که شک دارم همچون اویی دیگر داشته باشیم... نگاه خیس من بر قد رعنای تو افتاده دلم در گوشه ای مست چلیپای تو افتاده زدودی تلخی زانو زدن های زبونی را همه دیدیم دشمن را که بر پای تو افتاده امیری کرده ای در اوج عبدالله بودن ها ز یمن یاحسینی که به لبهای تو افتاده چرا تابوت تو کوچک... دلم در روضه ی سقاست کدامین چشم نامیمون به بالای تو افتاده مگر آن وعده ی صادق بدون هیبتت می شد؟ خوشا تقدیر از میدان که در نای تو افتاده چرا باران؟ چه بود آن مه؟ ز دل بشنو جوابش را که آن مه آسمانی بود بر پای تو افتاده گوارا باد انجیری که خواهی خورد در جنت دل انجیر در شوق تمنای تو افتاده 🔥سوزستان⬇️ https://eitaa.com/joinchat/2783444993C792bec2f2c
از ادب سر خم نموده پیش نورش آفتاب حضرت حیدر، عمود‌الدین، اسد، عالیجناب جبرئیل آمد به دستش نامه‌ی اکمال دین زد به روی سکه میکائیل نام بوتراب نور و نور و نور و نور و نور بارید و سپس خانه‌ی ظلمت شد از نوری که باریده خراب از غدیر خم حقیقت می‌ترواید و جهان مست می‌شد بی‌حضور هرچه انگور و شراب گرچه «بَخِّن بَخِّنِ» یک عده پر بود از غضب شکر حق اینک نصیب ما شده این عشق ناب «لا فتی الا علی لا سیف الا ذوالفقار» می‌شود اوصاف اعلای علی‌جان صد کتاب خوش‌به‌حال هر کسی که شیعه بودن رسم اوست در مدار حیدر است و می‌شود در او مذاب ما که «أبناء الدلیلیم» و پی حق مبین در علی دیدیم و می‌بینیم حق را بی‌نقاب می‌رسد هرچند این شادی به داغ میخ در عاقبت او «دابة الارض» است از وی رو‌ متاب با علی یعنی که طعم آتش و دست عقیل خیر بی‌حدی که آید بعد رنج بی‌حساب رنج دنیا گو بیاید یاعلی ذکر من است پیش عشقش رنج‌ها مثل حبابی روی آب پای حیدر مانده‌ایم و پای عدل و داد او گرچه از خون شهادت چهره‌مان گردد خضاب 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
غم معدن رفت زیر زمین و آنجا ماند پدر خسته‌ای پی نان بود زندگی ریخت ناگهان شب شد غم میان غبار پنهان بود آرزو با زغال خط می خورد فاجعه سر رسید و دلها ریخت دستها پینه بسته بود آری زندگی را به گوشه ای آویخت مانده ام چیست سهم دستانش؟ پینه های قدیمی و آوار؟! پول ها چرک این و آن بودند دست او خالی از تپش هربار نفس واژه هام می گیرد کار سختی ست از غمش گفتن کاش می مرد واژه اما او زنده می ماند در دل معدن ✍ 🔥سوزستان⬇️ @arastehnia 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹 شهید یحیی سنوار لحظه ای قبل از شهادت، هم دست از مبارزه برنداشت و به سوی پهپاد صهیونیست‌ها پرت کرد. پرتاب چوب، واقعه را پرغرور کرد در لحظه دهر، خاطره ها را مرور کرد سنگی شد و به دست خلیلی جهادگر با رمی جمره در دل میدان ظهور کرد تیری شد و به چله ی آرش نشست زود از مرزهای خطی مبهم عبور کرد گرز گران به دست فریدون راد گشت ضحاک مار دوش زمان را چو مور کرد کابوس های لشکر فرعون و نیل شد در دم بساط غرق ستم را که جور کرد یک تکه چوب بود ولی قصه ها نوشت دستش کتاب شوکت ما را قطور کرد موسی رسید و هیبت هر اژدها شکست آن شهر غرق حادثه را کوه طور کرد ناگه قیام کرد و اگر شیعه هم نبود قد قامتی برای به نماز ظهور کرد 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast