eitaa logo
آن*(فرهنگ، هنر، ادبیات)
530 دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
668 ویدیو
65 فایل
"آن": یُدرک و لا یوصف: به گفت در نیاید! 🌸لطیفه‌ای است نهانی، که عشق از او خیزد (صفحه‌ای برای اهالی فرهنگ، هنر و ادبیات) فاطمه شکردست دکترای زبان و ادبیات فارسی هیئت‌علمی دانشگاه پیام‌نور هنرجوی فوق‌ممتاز خوشنویسی ارتباط با من @fadak_shekardast
مشاهده در ایتا
دانلود
حسین منزوی (زادهٔ ۱ مهر ۱۳۲۵ – درگذشتهٔ ۱۶ اردیبهشت ۱۳۸۳) شاعر ایرانی متولد زنجان، و برگزیده اولین دوره جشنواره بین‌المللی شعر فجر در بخش شعر کلاسیک بود. او که بیشتر به‌عنوان شاعری غزل‌سرا شناخته شده‌است، در سرودن شعر نیمایی، شعر سپید و ترانه هم تبحر داشت. نقش منزوی، در زنده‌کردن غزل معاصر، چشمگیر ارزیابی شده‌است و حتی بعضی از منتقدان کار او را انقلابی در غزل امروز می‌دانند. وی در ترانه‌سرایی نیز توانا بود و آلبوم نسیما به خوانندگی علیرضا افتخاری از سروده‌های اوست. بسیاری از غزل‌های او توسط خوانندگان مشهوری نظیر: علیرضا افتخاری، کوروش یغمائی، همایون شجریان، داریوش اقبالی، محمد نوری و … خوانده شده‌است. "آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
Alireza Ghorbani - Bi To (320) (2).mp3
7.88M
بی‌تو به سامان نرسم، ای سر و سامان همه تو ای به تو زنده همه من، ای به تنم جان همه تو   من همه تو، تو همه تو، او همه تو، ما همه تو هرکه و هرکس همه تو، ای همه تو، آن همه تو   من که به دریاش زدم تا چه کنی با دل من تخت تو و ورطه تو ساحل و طوفان همه تو   ای همه دستان ز تو و مستی مستان ز تو هم رمز نیستان همه تو، راز نیستان همه تو   شور تو آواز تویی، بلخ تو، شیراز تویی جاذبه‌ی شعر تو و جوهر عرفان همه تو   همتی ای دوست که این دانه ز خود سر بکشد ای همه خورشید تو و خاک تو، باران همه تو "آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
audio.ogg
620.5K
: آقای یزدیان 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
چون پرسم از پناهی، پشتی و تکیه گاهی آغوش مهربانت، از هر جواب خوش‌تر 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
مرا‌، آتش صدا کن تا بسوزانم سراپایت مرا باران صلا ده تا ببارم بر عطش‌هایت مرا اندوه بشناس و کمک کن تا بیامیزم مثال سرنوشتم با سرشت چشم زیبایت مرا رودی بدان و یاری‌ام کن تا در آویزم به شوق جذبه‌وارت تا فرو ریزم به دریایت کمک کن یک شبح باشم مه آلود و گم اندرگم کنار سایه‌ی قندیل‌ها در غار رؤیایت خیالی، وعده‌ای، وهمی، امیدی، مژده‌ای، یادی به هر نامی که خوش داری تو،‌ بارم ده به دنیایت اگر باید زنی هم چون زنان قصّه‌ها باشی نه عذرا را دوست دارم نه شیرین و نه لیلایت که من با پاکبازی‌های ویس و شور رودابه خوشت می‌دارم و دیوانگی‌های زلیخایت اگر در من هنوز آلایشی از مار می‌بینی کمک کن تا از این پیروزتر باشم در اغوایت کمک کن مثل ابلیسی که آتش‌وار می‌تازد شبیخون آورم یک روز، یا یک شب به پروایت کمک کن تا به دستی سیب و دستی خوشهٔ گندم رسیدن را و چیدن را بیاموزم به حوّایت مرا آن نیمه‌ی دیگر بدان آن روح سرگردان که کامل می‌شود با نیمه‌ی خود، روح تنهایت 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
ای فصلِ غیرِ منتظرِ داستانِ من! معشوقِ ناگهانیِ دور از گمانِ من! ای مطلعِ امیدِ من! ای چشمِ روشنت زیبا ترین ستاره‌ی هفت آسمانِ من! آه ای همیشه گل که به سرخی در این خزان گل کرده‌ای به باغچه‌ی بازوانِ من! در فترتِ ملال و سکوتی که داشتم عشقِ تو طرفه حادثه‌ی ناگهانِ من! ای در فصولِ مرثیه و سوگ باز هم شوقت نهاده قول و غزل بر زبانِ من حس کردنی‌ست قصّه‌ی عشقم نه گفتنی ای قاصر از حکایتِ حُسنت بیانِ من! با من بمان و سایه‌ی مِهر از سرم مگیر! من زنده‌ام به مهرِ تو ای مهربانِ من! کِی می‌رسد زمانِ عزیزِ یگانگی؟! تا من از آن تو شَوَم و تو از آنِ من. 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
ما دل سپرده‌ایم به گریه برای هم باران به جای من، من و باران به جای هم ابری گریست در من و در وی گریستم تا دم زنیم دم زدنی در هوای هم ما تاب خورده‌ایم که ما قد کشیده‌ایم گهواره‌های چابکمان دست‌های هم باری به پایبندی هم پیر می‌شویم تا پیر می‌شوند درختان به پای هم غم نیست نیستن که همه در تداومیم چون ابتدای یک دگر از انتهای هم تنها صداست آنچه در این راه ماندنی است خوش باد زنده ماندنمان در صدای هم 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
تنم تابوت غمگینی که جانم را نمی‌فهمد دلِ تنگم حصار استخوانم را نمی‌فهمد شبیه بغض نوزادی که ساعت‌هاست می‌گرید پر از حرفم کسی اما زبانم را نمی‌فهمد انارم دانه دانه دانه دانه دانه غم دارم کسی تا نشکنم راز نهانم را نمی‌فهمد دلم تنگ است و می‌گریم،دلم تنگ است و می‌خندم کسی که نیست دیوانه جهانم را نمی‌فهمد چنان در آتش غم سوخته جانم که می‌دانم پس ازمرگم کسی نام و نشانم را نمی‌فهمد 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
Monzavi.mp3
1.04M
تنم تابوت غمگینی که جانم را نمی‌فهمد دلِ تنگم حصار استخوانم را نمی‌فهمد شبیه بغض نوزادی که ساعت‌هاست می‌گرید پر از حرفم کسی اما زبانم را نمی‌فهمد انارم دانه دانه دانه دانه دانه غم دارم کسی تا نشکنم راز نهانم را نمی‌فهمد دلم تنگ است و می‌گریم،دلم تنگ است و می‌خندم کسی که نیست دیوانه جهانم را نمی‌فهمد چنان در آتش غم سوخته جانم که می‌دانم پس ازمرگم کسی نام و نشانم را نمی‌فهمد : سارا جباری نیک💫 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
دلت چه شد که از آن شور و اشتیاق افتاد؟! چه شد که بینِ تو و من چنین نفاق افتاد؟! زمان به دستِ تو پایانِ من نوشت آری مسیرِ واقعه این‌بار از این سیاق افتاد دو رودخانه‌ی عشقِ من و تو شط شده بود ولی دریغ که راهش به باتلاق افتاد! خلافِ قاعده‌ی سرنوشت بود انگار میانِ ما دو موازی که انطباق افتاد جهان برای همیشه سیاه بر تن کرد شبی که ماهِ تمامِ تو در محاق افتاد شِکر به مزمزه چون شوکران شود زین پس مرا که طعمِ دهانِ تو از مذاق افتاد خزان به لطفِ تو چشم و چراغ تقویم است که دیدنِ تو در این فصل اتّفاق افتاد چه زندگانیِ سختی‌ست زیستن بی عشق ببین پس از تو که تکلیفِ من چه شاق افتاد! پس از تو جفت سرشتی و سرنوشتیِ من -غریب‌واره‌ی تو- تا همیشه تاق افتاد تو فصلِ مشترکِ عشق و شعرِ من بودی که با جداییِ تو بین‌شان طلاق افتاد هوای تازه تو بودی، نفس تو و بی تو دوباره بر سرم آوارِ اختناق افتاد به باورِ دلِ ناباورم نمی‌گنجد هنوز هم که مرا با تو این فراق افتاد! 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بی تو به سامان نرسم؛ ای سر و سامان همه تو! ای به تو زنده همه من؛ ای به تنم جان همه تو… من همه تو، تو همه تو، او همه تو، ما همه تو… هر که و هر کس همه تو، این همه تو آن همه تو من که به دریاش زدم، تا چه کنی با دل من؟! تخته تو و ورطه تو و ساحل و طوفان، همه تو ای همه دستان ز تو و مستیِ مستان ز تو هم رمز میستان همه تو؛ راز نیستان همه تو شور تو، آواز تویی، بلخ تو، شیراز تویی! جاذبه شعر تو و جوهرِ عرفان همه تو... 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
ای عشق خورشید سحرگه که به عالم تابید در رهگذرش، ذرّه‌ی کوچک را دید کز خاک به افلاک، شتابان می‌گفت: ای عشق، مدد کن که رَوَم تا خورشید همچنان از عشق، مجموعه شعر حسین منزوی، ص ۱۷۲. 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
گرچه با این شیوه جای آشتی نگذاشتی دوستت دارم به صلح و جنگ و قهر و آشتی فاصله از هر گره کوتاه خواهد شد اگر قهر هم با تو خوش است امّا برای آشتی با که خواهی باز کرد این در که بر من بسته‌ای؟ بر که خواهی بست دل را، چون ز من برداشتی؟ تو همان بودی که می‌پنداشتم، می‌خواستم گرچه شاید من نبودم آن که می‌پنداشتی آه می‌بخشی که چندی در گمانت داشتم من نبودم آن که چشم دل به راهش داشتی من بَدم آری تو امّا خرمنت توفان مباد کاشکی زان باد بدبینی که در خود کاشتی کوه‌واری باید اکنون بوده باشد در دلت بس که غم بر رنج و حسرت بر ملال انباشی بس که چشمانت فریبت داد و وهمت راه زد بلکه گاهی چشمه‌ای را هم سراب انگاشتی قبله دیگر کن، گشایش شاید از این سوست: عشق! ای که جز نفرت نماز دیگری نگزاشتی 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
ما خویش ندانستیم، بیداری‌مان از خواب گفتند که بیداریم، گفتیم که بیداریم... 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
علیه‌السلام 🔹کربلای تو🔹 سجاد! ای به گوشِ ملائک، دعای تو‎ شب، خوشه‌چینِ خلوت تو با خدای تو‎ ای چشم آسمان و زمین مانده خیره‌وار‎ بر شور و جذبه‌های تو در سجده‌های تو‎ ای دیدن قتال غم‌انگیز کربلا‎ حُزنِ همیشه ساخته از ماجرای تو‎ یک روز بود واقعۀ کربلا، بلی‎ یک عمر وقفه داشت ولی کربلای تو‎ ای وارثِ پیمبر و حیدر که اَختران‎ بر آفتاب فخر کنند از ولای تو‎ محراب را به وقت مناجات تو، همه‎ افتاده لرزه‌ها به تن از های‌های تو‎ ای یک نیای تو به نَسَب، مفخر عرب‎ وی محور عجم به حَسَب یک نیای تو‎ ای زینت تمامی پرهیزیان به زهد‎ وی زیور تمام دعاها، دعای تو‎ در مدح تو، ترانۀ توحید سر دهد‎ هرچند نیست زمزمۀ من، سزای تو‎ ‎‎ 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
در انتظار تو تا كی سحر شماره كنم؟ ورق ورق شب تقويم كهنه پاره كنم؟ اللهم‌عجل‌لولیک‌الفرج🥀 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
57.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یه عتیقه براتون آوردم. شعرخوانی در رادیو وقتی فقط ۲۰ سال داشتند! 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
کجاست بارشی از ابرِ مهربانِ صدایت؟ که تشنه مانده دلم در هوای زمزمه‌هایت 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چگونه مرگ بفرسایدت؟ مگر تو تنی؟ تو جان خالصی و تا همیشه جان تازه است 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بی تو به سامان نرسم؛ ای سر و سامان همه تو! ای به تو زنده همه من؛ ای به تنم جان همه تو… من همه تو، تو همه تو، او همه تو، ما همه تو… هر که و هر کس همه تو، این همه تو آن همه تو من که به دریاش زدم، تا چه کنی با دل من؟! تخته تو و ورطه تو و ساحل و طوفان، همه تو ای همه دستان ز تو و مستیِ مستان ز تو هم رمز میستان همه تو؛ راز نیستان همه تو شور تو، آواز تویی، بلخ تو، شیراز تویی! جاذبه شعر تو و جوهرِ عرفان همه تو... 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چگونه مرگ بفرسایدت؟ مگر تو تنی؟ تو جان خالصی و تا همیشه جان تازه است 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
نه بِرانمش، نه در بَر، کِشَمَش، غم است دیگر! چه بگویم از حریفی که مَنَش نمی‌گزینم؟! نزنم نمک به زخمی که همیشگی است، باری که نه خسته‌ی نخستین، نه خراب آخرینم! 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
شمیمِ پیرهنی با نسیمِ صبح فِرست که چشم در رهم ای گل به بوی درمانت... 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
وقتی تو نیستی من فکر می‌کنم تو آنقدر مهربانی که توپ‌های کوچک بازی تصویرهای صامت دیوار و اجتماع شیشه‌های فنجان‌ها حتی از دوری تو رنج می‌برند و من چگونه بی تو نگیرد دلم؟ 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast