فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#حسین_منزوی
"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
هدایت شده از آن*(فرهنگ، هنر، ادبیات)
حسین منزوی (زادهٔ ۱ مهر ۱۳۲۵ – درگذشتهٔ ۱۶ اردیبهشت ۱۳۸۳) شاعر ایرانی متولد زنجان، و برگزیده اولین دوره جشنواره بینالمللی شعر فجر در بخش شعر کلاسیک بود.
او که بیشتر بهعنوان شاعری غزلسرا شناخته شدهاست، در سرودن شعر نیمایی، شعر سپید و ترانه هم تبحر داشت. نقش منزوی، در زندهکردن غزل معاصر، چشمگیر ارزیابی شدهاست و حتی بعضی از منتقدان کار او را انقلابی در غزل امروز میدانند. وی در ترانهسرایی نیز توانا بود و آلبوم نسیما به خوانندگی علیرضا افتخاری از سرودههای اوست. بسیاری از غزلهای او توسط خوانندگان مشهوری نظیر: علیرضا افتخاری، کوروش یغمائی، همایون شجریان، داریوش اقبالی، محمد نوری و … خوانده شدهاست.
#معرفی_شاعر
#حسین_منزوی
"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
هدایت شده از آن*(فرهنگ، هنر، ادبیات)
Alireza Ghorbani - Bi To (320) (2).mp3
7.88M
بیتو به سامان نرسم، ای سر و سامان همه تو
ای به تو زنده همه من، ای به تنم جان همه تو
من همه تو، تو همه تو، او همه تو، ما همه تو
هرکه و هرکس همه تو، ای همه تو، آن همه تو
من که به دریاش زدم تا چه کنی با دل من
تخت تو و ورطه تو ساحل و طوفان همه تو
ای همه دستان ز تو و مستی مستان ز تو هم
رمز نیستان همه تو، راز نیستان همه تو
شور تو آواز تویی، بلخ تو، شیراز تویی
جاذبهی شعر تو و جوهر عرفان همه تو
همتی ای دوست که این دانه ز خود سر بکشد
ای همه خورشید تو و خاک تو، باران همه تو
#شعر
#حسین_منزوی
#تصنیف
#علیرضا_قربانی
"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
چون پرسم از پناهی، پشتی و تکیه گاهی
آغوش مهربانت، از هر جواب خوشتر
#حسین_منزوی
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
مرا، آتش صدا کن تا بسوزانم سراپایت
مرا باران صلا ده تا ببارم بر عطشهایت
مرا اندوه بشناس و کمک کن تا بیامیزم
مثال سرنوشتم با سرشت چشم زیبایت
مرا رودی بدان و یاریام کن تا در آویزم
به شوق جذبهوارت تا فرو ریزم به دریایت
کمک کن یک شبح باشم مه آلود و گم اندرگم
کنار سایهی قندیلها در غار رؤیایت
خیالی، وعدهای، وهمی، امیدی، مژدهای، یادی
به هر نامی که خوش داری تو، بارم ده به دنیایت
اگر باید زنی هم چون زنان قصّهها باشی
نه عذرا را دوست دارم نه شیرین و نه لیلایت
که من با پاکبازیهای ویس و شور رودابه
خوشت میدارم و دیوانگیهای زلیخایت
اگر در من هنوز آلایشی از مار میبینی
کمک کن تا از این پیروزتر باشم در اغوایت
کمک کن مثل ابلیسی که آتشوار میتازد
شبیخون آورم یک روز، یا یک شب به پروایت
کمک کن تا به دستی سیب و دستی خوشهٔ گندم
رسیدن را و چیدن را بیاموزم به حوّایت
مرا آن نیمهی دیگر بدان آن روح سرگردان
که کامل میشود با نیمهی خود، روح تنهایت
#حسین_منزوی
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
ای فصلِ غیرِ منتظرِ داستانِ من!
معشوقِ ناگهانیِ دور از گمانِ من!
ای مطلعِ امیدِ من! ای چشمِ روشنت
زیبا ترین ستارهی هفت آسمانِ من!
آه ای همیشه گل که به سرخی در این خزان
گل کردهای به باغچهی بازوانِ من!
در فترتِ ملال و سکوتی که داشتم
عشقِ تو طرفه حادثهی ناگهانِ من!
ای در فصولِ مرثیه و سوگ باز هم
شوقت نهاده قول و غزل بر زبانِ من
حس کردنیست قصّهی عشقم نه گفتنی
ای قاصر از حکایتِ حُسنت بیانِ من!
با من بمان و سایهی مِهر از سرم مگیر!
من زندهام به مهرِ تو ای مهربانِ من!
کِی میرسد زمانِ عزیزِ یگانگی؟!
تا من از آن تو شَوَم و تو از آنِ من.
#حسین_منزوی
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
ما دل سپردهایم به گریه برای هم
باران به جای من، من و باران به جای هم
ابری گریست در من و در وی گریستم
تا دم زنیم دم زدنی در هوای هم
ما تاب خوردهایم که ما قد کشیدهایم
گهوارههای چابکمان دستهای هم
باری به پایبندی هم پیر میشویم
تا پیر میشوند درختان به پای هم
غم نیست نیستن که همه در تداومیم
چون ابتدای یک دگر از انتهای هم
تنها صداست آنچه در این راه ماندنی است
خوش باد زنده ماندنمان در صدای هم
#حسین_منزوی
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
تنم تابوت غمگینی که جانم را نمیفهمد
دلِ تنگم حصار استخوانم را نمیفهمد
شبیه بغض نوزادی که ساعتهاست میگرید
پر از حرفم کسی اما زبانم را نمیفهمد
انارم دانه دانه دانه دانه دانه غم دارم
کسی تا نشکنم راز نهانم را نمیفهمد
دلم تنگ است و میگریم،دلم تنگ است و میخندم
کسی که نیست دیوانه جهانم را نمیفهمد
چنان در آتش غم سوخته جانم که میدانم
پس ازمرگم کسی نام و نشانم را نمیفهمد
#حسین_منزوی
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
Monzavi.mp3
1.04M
تنم تابوت غمگینی که جانم را نمیفهمد
دلِ تنگم حصار استخوانم را نمیفهمد
شبیه بغض نوزادی که ساعتهاست میگرید
پر از حرفم کسی اما زبانم را نمیفهمد
انارم دانه دانه دانه دانه دانه غم دارم
کسی تا نشکنم راز نهانم را نمیفهمد
دلم تنگ است و میگریم،دلم تنگ است و میخندم
کسی که نیست دیوانه جهانم را نمیفهمد
چنان در آتش غم سوخته جانم که میدانم
پس ازمرگم کسی نام و نشانم را نمیفهمد
#حسین_منزوی
#دکلمه: سارا جباری نیک💫
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
دلت چه شد که از آن شور و اشتیاق افتاد؟!
چه شد که بینِ تو و من چنین نفاق افتاد؟!
زمان به دستِ تو پایانِ من نوشت آری
مسیرِ واقعه اینبار از این سیاق افتاد
دو رودخانهی عشقِ من و تو شط شده بود
ولی دریغ که راهش به باتلاق افتاد!
خلافِ قاعدهی سرنوشت بود انگار
میانِ ما دو موازی که انطباق افتاد
جهان برای همیشه سیاه بر تن کرد
شبی که ماهِ تمامِ تو در محاق افتاد
شِکر به مزمزه چون شوکران شود زین پس
مرا که طعمِ دهانِ تو از مذاق افتاد
خزان به لطفِ تو چشم و چراغ تقویم است
که دیدنِ تو در این فصل اتّفاق افتاد
چه زندگانیِ سختیست زیستن بی عشق
ببین پس از تو که تکلیفِ من چه شاق افتاد!
پس از تو جفت سرشتی و سرنوشتیِ من
-غریبوارهی تو- تا همیشه تاق افتاد
تو فصلِ مشترکِ عشق و شعرِ من بودی
که با جداییِ تو بینشان طلاق افتاد
هوای تازه تو بودی، نفس تو و بی تو
دوباره بر سرم آوارِ اختناق افتاد
به باورِ دلِ ناباورم نمیگنجد
هنوز هم که مرا با تو این فراق افتاد!
#حسین_منزوی
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بی تو به سامان نرسم؛ ای سر و سامان همه تو!
ای به تو زنده همه من؛ ای به تنم جان همه تو…
من همه تو، تو همه تو، او همه تو، ما همه تو…
هر که و هر کس همه تو، این همه تو آن همه تو
من که به دریاش زدم، تا چه کنی با دل من؟!
تخته تو و ورطه تو و ساحل و طوفان، همه تو
ای همه دستان ز تو و مستیِ مستان ز تو هم
رمز میستان همه تو؛ راز نیستان همه تو
شور تو، آواز تویی، بلخ تو، شیراز تویی!
جاذبه شعر تو و جوهرِ عرفان همه تو...
#حسین_منزوی
#تصنیف
#علیرضا_قربانی
#خوشنویسی
#نستعلیق
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
ای عشق
خورشید سحرگه که به عالم تابید
در رهگذرش، ذرّهی کوچک را دید
کز خاک به افلاک، شتابان میگفت:
ای عشق، مدد کن که رَوَم تا خورشید
همچنان از عشق، مجموعه شعر حسین منزوی، ص ۱۷۲.
#حسین_منزوی
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
گرچه با این شیوه جای آشتی نگذاشتی
دوستت دارم به صلح و جنگ و قهر و آشتی
فاصله از هر گره کوتاه خواهد شد اگر
قهر هم با تو خوش است امّا برای آشتی
با که خواهی باز کرد این در که بر من بستهای؟
بر که خواهی بست دل را، چون ز من برداشتی؟
تو همان بودی که میپنداشتم، میخواستم
گرچه شاید من نبودم آن که میپنداشتی
آه میبخشی که چندی در گمانت داشتم
من نبودم آن که چشم دل به راهش داشتی
من بَدم آری تو امّا خرمنت توفان مباد
کاشکی زان باد بدبینی که در خود کاشتی
کوهواری باید اکنون بوده باشد در دلت
بس که غم بر رنج و حسرت بر ملال انباشی
بس که چشمانت فریبت داد و وهمت راه زد
بلکه گاهی چشمهای را هم سراب انگاشتی
قبله دیگر کن، گشایش شاید از این سوست: عشق!
ای که جز نفرت نماز دیگری نگزاشتی
#حسین_منزوی
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
ما خویش ندانستیم، بیداریمان از خواب
گفتند که بیداریم، گفتیم که بیداریم...
#حسین_منزوی
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
#امام_سجاد علیهالسلام
🔹کربلای تو🔹
سجاد! ای به گوشِ ملائک، دعای تو
شب، خوشهچینِ خلوت تو با خدای تو
ای چشم آسمان و زمین مانده خیرهوار
بر شور و جذبههای تو در سجدههای تو
ای دیدن قتال غمانگیز کربلا
حُزنِ همیشه ساخته از ماجرای تو
یک روز بود واقعۀ کربلا، بلی
یک عمر وقفه داشت ولی کربلای تو
ای وارثِ پیمبر و حیدر که اَختران
بر آفتاب فخر کنند از ولای تو
محراب را به وقت مناجات تو، همه
افتاده لرزهها به تن از هایهای تو
ای یک نیای تو به نَسَب، مفخر عرب
وی محور عجم به حَسَب یک نیای تو
ای زینت تمامی پرهیزیان به زهد
وی زیور تمام دعاها، دعای تو
در مدح تو، ترانۀ توحید سر دهد
هرچند نیست زمزمۀ من، سزای تو
#حسین_منزوی
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
در انتظار تو تا كی سحر شماره كنم؟
ورق ورق شب تقويم كهنه پاره كنم؟
#حسین_منزوی
اللهمعجللولیکالفرج🥀
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
57.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یه عتیقه براتون آوردم.
شعرخوانی #حسین_منزوی در رادیو وقتی فقط ۲۰ سال داشتند!
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
کجاست بارشی از ابرِ مهربانِ صدایت؟
که تشنه مانده دلم در هوای زمزمههایت
#حسین_منزوی
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چگونه مرگ بفرسایدت؟ مگر تو تنی؟
تو جان خالصی و تا همیشه جان تازه است
#حسین_منزوی
#شهید_سیدحسن_نصرالله
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
هدایت شده از آن*(فرهنگ، هنر، ادبیات)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بی تو به سامان نرسم؛ ای سر و سامان همه تو!
ای به تو زنده همه من؛ ای به تنم جان همه تو…
من همه تو، تو همه تو، او همه تو، ما همه تو…
هر که و هر کس همه تو، این همه تو آن همه تو
من که به دریاش زدم، تا چه کنی با دل من؟!
تخته تو و ورطه تو و ساحل و طوفان، همه تو
ای همه دستان ز تو و مستیِ مستان ز تو هم
رمز میستان همه تو؛ راز نیستان همه تو
شور تو، آواز تویی، بلخ تو، شیراز تویی!
جاذبه شعر تو و جوهرِ عرفان همه تو...
#حسین_منزوی
#تصنیف
#علیرضا_قربانی
#خوشنویسی
#نستعلیق
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
هدایت شده از آن*(فرهنگ، هنر، ادبیات)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چگونه مرگ بفرسایدت؟ مگر تو تنی؟
تو جان خالصی و تا همیشه جان تازه است
#حسین_منزوی
#شهید_سیدحسن_نصرالله
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
نه بِرانمش، نه در بَر، کِشَمَش، غم است دیگر!
چه بگویم از حریفی که مَنَش نمیگزینم؟!
نزنم نمک به زخمی که همیشگی است، باری
که نه خستهی نخستین، نه خراب آخرینم!
#حسین_منزوی
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
شمیمِ پیرهنی با نسیمِ صبح فِرست
که چشم در رهم ای گل به بوی درمانت...
#حسین_منزوی
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
وقتی تو نیستی
من فکر میکنم تو
آنقدر مهربانی
که توپهای کوچک بازی
تصویرهای صامت دیوار
و اجتماع شیشههای فنجانها حتی
از دوری تو رنج میبرند
و من چگونه بی تو نگیرد دلم؟
#حسین_منزوی
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast