درین بساط به جز شربت شهادت نیست
میی که تلخی مرگ از گلو تواند شست
#صائب_تبریزی
#یاد_شهدا
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
خموشی پیشه کن تا دامن مطلب به دست آری
که بیپاس نَفَس، از بحر، گوهر برنمیآید
#صائب_تبریزی
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
گوهر خود را مزن صائب به سنگ ناقصان
باش تا جوهرشناس کاملی پیدا شود
#صائب_تبریزی
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
آن*(فرهنگ، هنر، ادبیات)
بخونید، بفرستید #چالش_خواندن 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
ماییم و خیال دهن یار و دگر هیچ
قانع شده با نقطه ز پرگار و دگر هیچ
از هر سخن نازک و هر نکته باریک
پیچیده به فکر کمر یار و دگر هیچ
در عالم افسرده ز نیکان اثری نیست
از لاله و گل مانده خس وخار و دگر هیچ
دلبستگیی نیست به کام دو جهانم
با من بگذارید غم یار و دگر هیچ
از بیخودی افتاد به جنت دل افگار
در خواب بود راحت بیمار و دگر هیچ
افسانه شیرین جهان هوش فریب است
خواب است ره آورد شب تار و دگر هیچ
در کار جهان صرف مکن عمر به امید
کافسوس بود حاصل این کار و دگر هیچ
یک چشم گرانخواب بود دایره چرخ
حرفی است بجا از دل بیدار و دگر هیچ
از زاهد شیاد مجو مغز که این پوچ
ریش است و همین جبه و دستار و دگر هیچ
بی ذکر، شود تار نفس رشته زنار
محکم سر این رشته نگه دار و دگر هیچ
دل باز چو شد، باز شود مشکل عالم
یک عقده سخت است بر این تار و دگر هیچ
از بنده دنیا نپذیرند عبادت
بردار دل از عالم غدار و دگر هیچ
صائب ز خوشیها که درین عالم فانی است
ماییم و همین لذت دیدار و دگر هیچ
#صائب_تبریزی
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
نیست وحدتطلبان را سر کثرت صائب
شاهی مصر تو را، گوشهٔ زندان ما را
#صائب_تبریزی
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
به نازبالش گل تکیه کرده قطرهٔ شبنم
خبر ز داغ مکافات آفتاب ندارد
#صائب_تبريزی
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
میان بلبل و پروانه فرق بسیار است
کجا به رتبهی کردار میرسد گفتار
#صائب_تبریزی
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
.
🔸دست مریزاد
فعل مریزاد، صورت دعایی از فعل مَریزد است که در معنای نلرزد به کار میرود و حافظ آن را برای پا هم به کار برده است.
بنازیم دستی که انگور چید
مریزاد پایی که در هم فشرد
#حافظ
و #صائب_تبریزی برای تیغ هم از این فعل استفاده کرده است
دست و تیغ تو مریزاد، که از پرتو او
شد چراغان جگر خاک ز خونین کفنان
#اطلاعات_ادبی
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
#وداع_با_رمضان
🔹وداع رمضان🔹
افسوس که ایام شریف رمضان رفت
سی عید به یک مرتبه از دست جهان رفت
افسوس که سی پارهٔ این ماه مبارک
از دست به یکبار چو اوراق خزان رفت...
شد زیر و زبر چون صف مژگان، صف طاعت
شیرازهٔ جمعیت بیداردلان رفت
بیقدری ما چون نشود فاش به عالم؟
ماهی که شب قدر در او بود نهان، رفت...
تا آتش جوع رمضان چهره برافروخت
از نامۀ اعمال، سیاهی چو دخان رفت
با قامت چون تیر در این معرکه آمد
از بار گنه با قد مانند کمان رفت
برداشت ز دوش همه کس بار گنه را
چون باد، سبک آمد و چون کوه، گران رفت
چون اشک غیوران به سراپردۀ مژگان
دیر آمد و زود از نظر آن جان جهان رفت
از رفتن یوسف نرود بر دل یعقوب
آنها که به «صائب» ز وداع رمضان رفت
#صائب_تبریزی
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
اگر نام بلند از چرخ خواهی صبر کن صائب
ز پستی می توان رفتن به بام آهسته آهسته
#صائب_تبریزی
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
روزگاری شد ز چشم اعتبار افتادهام
چون نگاه آشنا از چشم یار افتادهام
دست رغبت کس نمیسازد به سوی من دراز
چون گل پژمرده بر روی مزار افتادهام
اختیارم نیست چون گرداب بر سرگشتگی
نبض موجم در تپیدن بیقرار افتادهام
عقدهای هرگز نکردم باز از کار کسی
در چمن بیکار چون دست چنار افتادهام
نیستم یک چشم زد ایمن ز آسیب شکست
گوییا آیینهام در زنگبار افتادهام
همچو گوهر گر دلم از سنگ گردد دور نیست
دور از مژگان ابر نوبهار افتادهام
من که صائب کار یکرو کردهام با کاینات
در میان مردم عالم چه کار افتادهام
#صائب_تبریزی
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
.
نیست ما را در وفاداری، به مردم نسبتی
دیگران آبند و ما، ریگِ ته جویِ توییم
#صائب_تبریزی
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast