eitaa logo
آن*(فرهنگ، هنر، ادبیات)
532 دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
933 ویدیو
76 فایل
"آن": یُدرک و لا یوصف: به گفت در نیاید! 🌸لطیفه‌ای است نهانی، که عشق از او خیزد (صفحه‌ای برای اهالی فرهنگ، هنر و ادبیات) فاطمه شکردست دکترای زبان و ادبیات فارسی هیئت‌علمی دانشگاه پیام‌نور هنرجوی فوق‌ممتاز خوشنویسی ارتباط با من @fadak_shekardast
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹چهل شب است... چهل شب است که پای غم تو سوخته‌ایم به اشک خویش و نگاه تو چشم دوخته‌ایم چهل شب است نفس‌هایمان همه آه است پر از سکوت، پر از گریه‌های ناگاه است چهل شب است که مات غروب صحراییم چهل شب است که محو طلوع سرهاییم چهل شب است ز دیدار آب می‌سوزیم به یاد هق‌هق طفل رباب می‌سوزیم چهل شب است خدایا و نیست باورمان سری به نیزه بلند است در برابرمان سرت ستاره دنباله‌دار صحراهاست همیشه در شب تاریخ شعله‌ات برپاست زمین مزار شهیدان توست سرتاسر زمانه شام غریبان توست تا محشر مرا دلی‌ست که چله‌نشین ماتم توست پیاده‌ای به ره اربعین ماتم توست امید هست مرانی ز خویش ما را هم رعایتی کنی إبن‌السبیل‌ها را هم قبول کن تو دلم را که زائر آمده است ببین کنار قدم‌های جابر آمده است تو گویی از قفس سینه خارج است دلم میان گرد و غبار طویرج است دلم نهاده سر به بیابان شور و عشق و جنون دویده است به شوق فرج ستون به ستون ولایت است و شهادت شروع و مقصد ما مسیر زندگی ما: نجف به کرب‌وبلا ز جای‌جای جهان گِرد دوست جمع شدیم به لطف زلف پریشان اوست جمع شدیم 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
بوی برخاسته از شعله‌ی بمباران...نه... بوی خاکستر گیسوی پریشان هم نیست بوی آن چاه هراسیده‌ی نفت که لهیبش شده اینگونه خروشان هم نیست... آشناتر بویی‌ست با نسیم نگرانی که گذشت آشنا بویی، در شامّه‌ی شرقی ما بوی بال و پر ققنوس پراکنده به دشت... 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
آتش به جای سنگ بگذار در فلاخُنت آتش به جای سنگ رقص هزار شعلۀ سرکش به جای سنگ آهِ اویس‌های یمن را به چله نِه! سوز هزار جان مشوش به جای سنگ‌ ای کهنه هم‌نبرد، سلاحم از آن تو اینک تو و کمانی از آرش به جای سنگ دستی به معجزه به گریبان بر و برآر آتش در این شگفت کشاکش به جای سنگ‌ ای وارث فلاخن داود و کوه طور! بگذار در فلاخنت آتش به جای سنگ ✍🏻 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
«مرگ بر حقوق بی‌بشر» مرگ بر تازیانه‌ها تازیانه‌های بی‌امان به گرده‌های بی‌گناه بردگان مرگ بر مرگ ناگهانیِ صد هزار زندگی در یکی دو ثانیه با سقوط علم از آسمان مرگ بر کشتن جوانه‌ها مرگ بر انتشار سم در زلال رودخانه‌ها مرگ بر فصاحت دروغ مرگ بر بوق‌های بوق مرگ بر سیم‌های خاردار و کشت‌زارهای مین مرگ بر گورهای دسته جمعی و بندهای انفرادیِ زمین مرگ بر بریدن نفس مرگ بر قفس مرگ بر شکوه خار و خس مرگ بر هوس مرگ بر حقوق بی‌بشر مرگ بر تبر مرگ بر شراره‌های شر مرگ بر سفارت شنود مرگ بر کودتای دود زنده باد زندگی او زنده باد زندگی من... تو... ما یک کلام… مرگ بر آمریکا… مرگ بر ابولهب مرگ بر یزید و شمر و ابن سعد مرگ بر زادۀ زیاد بگو بلند: بیش باد مرگ بر قطعنامه‌های بستن فرات قحط آب مرگ بر تیر مانده بر گلوی کودک رباب مرگ بر قتل خنده‌های روشن علیرضا مرگ بر گلوله‌ای که خط کشید روی خاطرات آرمیتا یک کلام… 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
27.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 قرار بود که عمری قرار هم باشیم که بی‌قرار هم و غمگسار هم باشیم اگر زمین و زمان هم به هم بریزد باز من و تو تا به ابد در مدار هم باشیم کنون بیا که بگرییم بر غریبی هم غریبه نیست، بیا سوگوار هم باشیم در این دیار اگر خشک‌سالی آمده است خوشا من و تو که ابر بهار هم باشیم نگفتی‌ام ز چه خون گریه می‌کند دیوار مگر قرار نشد رازدار هم باشیم.. به دست خستۀ تو دست بسته‌ام نرسید نشد که مثل همیشه کنار هم باشیم شکسته است دلم مثل پهلویت آری شکسته‌ایم که آیینه‌دار هم باشیم 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
ام البنین خطاب به پسرش عباس: دوباره گفتم: دیگر سفارشت نکنم دوباره گفتم: جان تو و حسین، پسر! دوباره گفتم و گفتی: "به‌روی چشم عزیز!" فدای چشمت، چشم تو بی‌بلا مادر مدام بر لب من "ان‌یکاد" و "چارقل" است که چشم بد ز رخت دور، بهتر از جانم! بدون خُود و زره نشنوم به صف زده‌ای اگرچه من هم "جوشن کبیر" می‌خوانم... شنیده‌ام که خودت یک‌تنه سپاه شدی شنیده‌ام که علم بر زمین نمی‌افتاد شنیده‌ام که به آب فرات، لب نزدی فدای تشنگی‌ات ... شیر من حلالت باد بگو چه شد لب آن رود، رود تشنه من بگو چه شد لب آن رود، ماه کامل من! بگو که در غم تو رود رود گریه کنم کدام دست تو را چید میوه دل من؟! بگو بگو که به چشمت چه چشم زخم رسید؟ که بود تیر بر آن ابروی کمانی زد؟ بگو بگو که بدانم چه آمده به سرت بگو بگو که بدانم چه بر سرم آمد... همین که نام مرا می‌برند می‌گریم از این به بعد من و آه و چشم تر شده‌ای چه نام مرثیه‌واری‌ست "مادر پسران" برای مادر تنهای بی‌پسرشده‌ای 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
علیه‌السلام 🔹میزبان تویی🔹 خورشید سامرا و کریم جهان تویی ما را بده پناه، که کهف امان تویی هادی تویی در این شب ظلمت، به داد رس گمگشته‌ایم و مشعلۀ کاروان تویی کاخ ستم به لرزه فکندی به حرف حق حقا که جان عدلی و حق را زبان تویی مستی ربودی از سر بزم شراب، لیک مستی‌فزای جان و دل عاشقان تویی جَدّت امام هشتم و سلطان دین رضاست جَدِّ امام عصر و ولی زمان تویی با «جامعه کبیره» سلامم شنیدنی‌ست مهمان هر امام شوم، میزبان تویی 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
در لشکر نور، انقلابی هستیم پر شور و شعور، انقلابی هستیم ثابت قدم و غیور، ان‌شاءالله تا صبح ظهور انقلابی هستیم 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
. 🔹آرمان ما🔹 سلام بر دل پر خون مسجدالاقصی به مسجدی که خداوند گفت «بارَکنا» سلام ما به تو و دست‌های بسته‌شده سلام ما به تو، ای حرمت شکسته‌شده اگرچه شعله به پا کرده فتنه هر طرفی اگرچه تفرقه در هر کنار بسته صفی اگرچه کفر به نیرنگ و جنگ بسته کمر اگرچه تکفیر از پشت می‌زند خنجر نبرده‌ایم ز خاطر دمی تو را ای قدس! تویی هنوز تویی آرمان ما ای قدس! بگو به دشمنمان انتقام سنگین است و فتح آخر ما قبلۀ نخستین است بگو سپاه علی سوی خیبر آمده است بگو که دورۀ کودک‌کشی سر آمده است قسم به غیرت این کودکان سنگ به دست که نیست حاصل صهیونیان به غیر شکست دگر به محکمه‌های جهان امیدی نیست بیا به معرکه اکنون که فرصتی باقی‌ست دمی که تیغ قیام از نیام برخیزد به عزم ما همه دیوارها فرو ریزد زمانه فتنۀ شام است و ما سحرزادیم زمین اگر همه خاموش مانده، فریادیم به رغم توطئۀ نابرادران، هستیم و در کنار تو ای قدس، همچنان هستیم مباد آن‌که رفیقان نیمه‌راه شویم شب است و فتنه، مبادا که روسیاه شویم ببین که در غم تو لحظه‌ای نیاسودیم هنوز چشم به راهان صبح موعودیم نبرده‌ایم ز خاطر دمی تو را ای قدس! تویی هنوز تویی آرمان ما ای قدس! 📝 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
چیست این جهان؟ چیست این جهان؟ با تمام طول و عرض و ارتفاع در نبودنت برای من جز اتاق انتظار تنگ و تار تنگ و تار 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
علیه‌السلام 🔹میزبان تویی🔹 خورشید سامرا و کریم جهان تویی ما را بده پناه، که کهف امان تویی هادی تویی در این شب ظلمت، به داد رس گمگشته‌ایم و مشعلۀ کاروان تویی کاخ ستم به لرزه فکندی به حرف حق حقا که جان عدلی و حق را زبان تویی مستی ربودی از سر بزم شراب، لیک مستی‌فزای جان و دل عاشقان تویی جَدّت امام هشتم و سلطان دین رضاست جَدِّ امام عصر و ولی زمان تویی با «جامعه کبیره» سلامم شنیدنی‌ست مهمان هر امام شوم، میزبان تویی 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
امسال دوریم از تو... لابد حکمتی دارد باشد، ولی عاشق دل کم‌طاقتی دارد مشتاقی و مهجوری و دلتنگی و دوری این قسمت ما بود... هر کس قسمتی دارد جز آه چیزی در بساطم نیست، اما آه... گویند آهِ دلشکسته قیمتی دارد نذر زیارت داشتم از جانب «سردار» اینک ولی او با ضریحت خلوتی دارد این اربعین دنیا زیارتگاه یار ماست هر گوشه‌ای یک دلشکسته حاجتی دارد 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast