eitaa logo
آن*(فرهنگ، هنر، ادبیات)
530 دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
668 ویدیو
65 فایل
"آن": یُدرک و لا یوصف: به گفت در نیاید! 🌸لطیفه‌ای است نهانی، که عشق از او خیزد (صفحه‌ای برای اهالی فرهنگ، هنر و ادبیات) فاطمه شکردست دکترای زبان و ادبیات فارسی هیئت‌علمی دانشگاه پیام‌نور هنرجوی فوق‌ممتاز خوشنویسی ارتباط با من @fadak_shekardast
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از محمدمهدی سیار
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
[آخرین چارشنبه‌ی‌ سال] بغض دارد، لبالب سخن است آسمان در بهار مثل من است یک بغل داغ، یک بغل آتش پشت این دکمه‌های پیرهن است سینه ام مثل آسمان خدا کشور ابرهای بی وطن است آخرین چهارشنبه‌ی سالَم در دلم سوز آتشی کهن است با جهان در ستیزه‌ام، چه کسی فاتح این نبرد تن به تن است؟ ... با جهان در ستیزه‌ای شاعر! و جهان گرم زیر و رو شدن است 🔗کانال محمدمهدی سیار 📍@mmsayyar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صبر و بصیرت عمری‌ست بی‌قرار، به سر می‌بریم ما بر این قرار تا نفس آخریم ما همراز روضه‌ها و نواخوان نوحه‌ها دمساز سوز سینه و چشم تریم ما ما را به سر هوای شهیدان بی سر است از سر گذشته‌ایم چو بر این سریم ما نام حسین محشر عظمای جان ماست جان دادگان زندۀ این محشریم ما محشر به پا کنیم به فریاد یا حسین امروز لشکر شه بی‌لشکریم ما ما را به دست، پرچم صبر و بصیرت است با عشق و شور همدم و همسنگریم ما ما امّت نه دی و اهل حماسه‌ایم مرد جهاد و همقدم حیدریم ما حرف ولیّ ماست که «من انقلابی‌ام» در راه انقلاب ز جان بگذریم ما با طلحه و زبیر بگویید تا ابد عمّار وار همنفس رهبریم ما «اَلفتنةُ أشدُّ مِن القتل» خوانده‌ایم هرگز ز جرم فتنه‌گران نگذریم ما با فاتحان بدر ز سازش سخن مگو امروز رهسپار دژ خیبریم ما چشم انتظار منتقم آل مصطفی چشم انتظار معرکۀ آخریم ما "آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
امام رو به رهایی... عمامه روی زمین... قیامتی شد - بعد از اقامه - روی زمین خطوط آخر نهج‌البلاغه ریخت به خاک چکید خون خدا در ادامه روی زمین "آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
هدایت شده از محمدمهدی سیار
31.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💥[ " چهره سال ۱۴۰۱ هنر انقلاب اسلامی شد. ]💥 🔺️محمد مهدی سیار متولد۱۳۶۲ در زاهدشهر استان فارس 🔺️دارای دکترای فلسفه از دانشگاه تربیت مدرس 🔺️شاعر و ترانه سرای برجسته کشور سراینده ده‌ها ترانه، سرود و تصنیف پرمخاطب از جمله: آلبوم موسیقی حالا که می روی ( باصدای محمد معتمدی)، قطعات ملی و حماسی مثل مژده باران ، حق هو هلا ، سرو آزاد ،رقص جولان ،عشق زیبا و... . 🔺️چاپ و انتشار مجموعه شعرهای: مجموعه شعر بی‌خوابی عمیق (انتشارات سوره مهر) مجموعه غزل حق‌السکوت (انتشارات فصل پنجم) مجموعه شعر رودخوانی (انتشارات شهرستان ادب) مجموعه یادآوری (انتشارات شهرستان ادب) 🔺️دارنده‌ی افتخارات بسیاری از جمله: برگزیده جایزه کتاب سال جمهوری اسلامی در بخش ادبیات ( ۱۳۸۹‌ )، دو دوره برگزیده جشنواره شعر فجر در رشته‌های شعر کهن و شعر نو، دو دوره برگزیده جشنواره موسیقی فجر، چندین دوره برگزیده جشنواره شعر سوره و شعر انقلاب و... 🎬 مستند پرتره چهره سال ۱۴۰۱هنر انقلاب اسلامی را تماشا کنید: 🔗کانال محمدمهدی سیار 📍@mmsayyar
Mohammad Motamedi - Afarinesh.mp3
9.43M
آخر که خواست از او ما را بیافریند؟ آدم بیافریند، حوا بیافریند خود آفرید و خود نیز بر خویش آفرین گفت می‌خواست هر چه خوبیست یک‌جا بیافریند خود آفرید و آنگاه از خویش راند ما را تا بلکه بر زمین هم غوغا بیافریند از خویش راند ما را، آنگاه خواند از نو! خوش‌داشت آدمی را شیدا بیافریند خوش‌داشت آدمی را ویلان کوه و صحرا یا در شلوغی شهر تنها بیافریند ... غوغا شدیم غوغا... شیدا شدیم شیدا... تنها شدیم تنها... ها! تا بیافریند باری، چنان که پیداست، می‌خواست بی کم‌وکاست مجنون بیافریند... لیلا بیافریند... "آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
🌷 صف مردان صف مردان خدا کو که به عزّت برسیم بنشینیم و به نوبت به شهادت برسیم شب تاریک و شب موج و شب گرداب است* راه سخت است، خدایا به سلامت برسیم عَلمی کو؟ قلمی کو؟ قدمی کو؟ که همی به شریعت، به طریقت، به حقیقت برسیم لحظه‌ای این طرف و آن طرف آه است و دریغ یا محمّد مددی کن سر ساعت برسیم** به علی‌اکبر و عباس محال است، مگر به سلیمانی و آوینی و همّت برسیم ای که نزدیک‌تری از رگ گردن به خدا دم رفتن "تو" دعا کن به اجابت برسیم * شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین هایل ** زود بیدار شدم تا سر ساعت برسم "آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
هدایت شده از شهرستان ادب
ای کاش ماجرای بیابان دروغ بود این حرف‌های مرثیه‌خوانان دروغ بود ای کاش این روایت پُرغم سند نداشت بر نیزه‌ها نشاندن قرآن دروغ بود ای کاش گرگِ تاخته بر یوسف حجاز مانند گرگِ قصۀ کنعان دروغ بود حیف از شکوفه‌ها و دریغ از بهار، کاش بر جان باغ، داغ زمستان دروغ بود @shahrestanadab
🔹چهل شب است...🔹 چهل شب است که پای غم تو سوخته‌ایم به اشک خویش و نگاه تو چشم دوخته‌ایم چهل شب است نفس‌هایمان همه آه است پر از سکوت، پر از گریه‌های ناگاه است چهل شب است که مات غروب صحراییم چهل شب است که محو طلوع سرهاییم چهل شب است ز دیدار آب می‌سوزیم به یاد هق‌هق طفل رباب می‌سوزیم چهل شب است خدایا و نیست باورمان سری به نیزه بلند است در برابرمان سرت ستاره دنباله‌دار صحراهاست همیشه در شب تاریخ شعله‌ات برپاست زمین مزار شهیدان توست سرتاسر زمانه شام غریبان توست تا محشر مرا دلی‌ست که چله‌نشین ماتم توست پیاده‌ای به ره اربعین ماتم توست امید هست مرانی ز خویش ما را هم رِعایتی کنی إبن‌السبیل‌ها را هم قبول کن تو دلم را که زائر آمده است ببین کنار قدم‌های جابر آمده است تو گویی از قفس سینه خارج است دلم میان گرد و غبار طویرج است دلم نهاده سر به بیابان شور و عشق و جنون دویده است به شوق فرج ستون به ستون ولایت است و شهادت شروع و مقصد ما مسیر زندگی ما: نجف به کرب‌وبلا ز جای‌جای جهان گِرد دوست جمع شدیم به لطف زلف پریشان اوست جمع شدیم 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
هنوز ماتم زن‌های خون‌جگر شده را هنوز داغ پدرهای بی‌پسر شده را کسی نبرده ز خاطر کسی نخواهد برد ز یاد، خاطرۀ باغ شعله‌ور شده را کسی نبرده ز خاطر، نه صبح رفتن را نه عصرهای به دلواپسی به سر شده را نه آهِ مانده بر آیینه‌های کهنۀ شهر نه داغ‌های هر آیینه تازه‌تر شده را جنازه‌ها که می‌آمد هنوز یادم هست جنازه‌های جوان، کوچه‌های تر شده را نه، این درخت پر از زخم، خم نخواهد شد خبر برید، دو سه شاخۀ تبر شده را! 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
Hamed Zamani - Marg Bar Amrica (320).mp3
12.1M
مرگ بر تازیانه‌ها تازیانه‌های بی‌امان به گرده‌های بی‌گناه بردگان مرگ بر مرگ ناگهانیِ صد هزار زندگی در یکی دو ثانیه با سقوط علم از آسمان مرگ بر کشتن جوانه‌ها مرگ بر انتشار سم در زلال رودخانه‌ها مرگ بر فصاحت دروغ مرگ بر بوق‌های بوق مرگ بر سیم‌های خاردار و کشت‌زارهای مین مرگ بر گورهای دسته جمعی و بندهای انفرادیِ زمین مرگ بر بریدن نفس مرگ بر قفس مرگ بر شکوه خار و خس مرگ بر هوس مرگ بر حقوق بی‌بشر مرگ بر تبر مرگ بر شراره‌های شر مرگ بر سفارت شنود مرگ بر کودتای دود زنده باد زندگی او زنده باد زندگی من... تو... ما یک کلام… مرگ بر آمریکا… مرگ بر ابولهب مرگ بر یزید و شمر و ابن سعد مرگ بر زادۀ زیاد بگو بلند: بیش باد مرگ بر قطعنامه‌های بستن فرات قحط آب مرگ بر تیر مانده بر گلوی کودک رباب مرگ بر قتل خنده‌های روشن علیرضا مرگ بر گلوله‌ای که خط کشید روی خاطرات آرمیتا یک کلام… مرگ بر آمریکا… 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
علیهاالسلام 🔹بی‌قرارِ هم🔹 قرار بود که عمری قرار هم باشیم که بی‌قرار هم و غمگسار هم باشیم اگر زمین و زمان هم به هم بریزد باز من و تو تا به ابد در مدار هم باشیم کنون بیا که بگرییم بر غریبی هم غریبه نیست، بیا سوگوار هم باشیم در این دیار اگر خشک‌سالی آمده است خوشا من و تو که ابر بهار هم باشیم نگفتی‌ام ز چه خون گریه می‌کند دیوار مگر قرار نشد رازدار هم باشیم نگفتی‌ام ز چه رو، رو گرفته‌ای از من مگر چه شد که چنین شرمسار هم باشیم به دست خستۀ تو دست بسته‌ام نرسید نشد که مثل همیشه کنار هم باشیم شکسته است دلم مثل پهلویت آری شکسته‌ایم که آیینه‌دار هم باشیم 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
ام البنین خطاب به پسرش عباس: دوباره گفتم: دیگر سفارشت نکنم دوباره گفتم: جان تو و حسین، پسر! دوباره گفتم و گفتی: "به‌روی چشم عزیز!" فدای چشمت، چشم تو بی‌بلا مادر مدام بر لب من "ان‌یکاد" و "چارقل" است که چشم بد ز رخت دور، بهتر از جانم! بدون خُود و زره نشنوم به صف زده‌ای اگرچه من هم "جوشن کبیر" می‌خوانم... شنیده‌ام که خودت یک‌تنه سپاه شدی شنیده‌ام که علم بر زمین نمی‌افتاد شنیده‌ام که به آب فرات، لب نزدی فدای تشنگی‌ات ... شیر من حلالت باد بگو چه شد لب آن رود، رود تشنه من بگو چه شد لب آن رود، ماه کامل من! بگو که در غم تو رود رود گریه کنم کدام دست تو را چید میوه دل من؟! بگو بگو که به چشمت چه چشم زخم رسید؟ که بود تیر بر آن ابروی کمانی زد؟ بگو بگو که بدانم چه آمده به سرت بگو بگو که بدانم چه بر سرم آمد... همین که نام مرا می‌برند می‌گریم از این به بعد من و آه و چشم تر شده‌ای چه نام مرثیه‌واری‌ست "مادر پسران" برای مادر تنهای بی‌پسرشده‌ای 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
علیه‌السلام 🔹میزبان تویی🔹 خورشید سامرا و کریم جهان تویی ما را بده پناه، که کهف امان تویی هادی تویی در این شب ظلمت، به داد رس گمگشته‌ایم و مشعلۀ کاروان تویی کاخ ستم به لرزه فکندی به حرف حق حقا که جان عدلی و حق را زبان تویی مستی ربودی از سر بزم شراب، لیک مستی‌فزای جان و دل عاشقان تویی جَدّت امام هشتم و سلطان دین رضاست جَدِّ امام عصر و ولی زمان تویی با «جامعه کبیره» سلامم شنیدنی‌ست مهمان هر امام شوم، میزبان تویی 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
در لشکر نور، انقلابی هستیم پر شور و شعور، انقلابی هستیم ثابت قدم و غیور، ان‌شاءالله تا صبح ظهور انقلابی هستیم 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
عمری‌ست بی‌قرار، به سر می‌بریم ما بر این قرار تا نفس آخریم ما همراز روضه‌ها و نواخوان نوحه‌ها دمساز سوز سینه و چشم تریم ما ما را به سر هوای شهیدان بی سر است از سر گذشته‌ایم چو بر این سریم ما نام حسین محشر عظمای جان ماست جان دادگان زندۀ این محشریم ما محشر به پا کنیم به فریاد یا حسین امروز لشکر شه بی‌لشکریم ما ما را به دست، پرچم صبر و بصیرت است با عشق و شور همدم و همسنگریم ما ..... با فاتحان بدر ز سازش سخن مگو امروز رهسپار دژ خیبریم ما چشم انتظار منتقم آل مصطفی چشم انتظار معرکۀ آخریم ما 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🦋[ در بهار... ] آری! هوا خوش است و غزل خیز در بهار باریده است خنده یکریز در بهار از باد نوبهار -حدیث است- تن مپوش باید درید جامه پرهیز در بهار! اما خدا نیاورد آن روز را که آه ... گیرد دلی بهانه پاییز در بهار بی دید و بازدید تو تبریک عید چیست؟ چندین دروغ مصلحت آمیز در بهار با دیدنم پر از عرق شرم می‌شوند گل‌های شادکامِ دل انگیز در بهار می‌بینم ای شکوفه که خون می‌شود دلت از شاخه‌ی انار میاویز در بهار 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
🔹میزبان تویی🔹 خورشید سامرا و کریم جهان تویی ما را بده پناه، که کهف امان تویی هادی تویی در این شب ظلمت، به داد رس گمگشته‌ایم و مشعلۀ کاروان تویی کاخ ستم به لرزه فکندی به حرف حق حقا که جان عدلی و حق را زبان تویی مستی ربودی از سر بزم شراب، لیک مستی‌فزای جان و دل عاشقان تویی جَدّت امام هشتم و سلطان دین رضاست جَدِّ امام عصر و ولی زمان تویی با «جامعه کبیره» سلامم شنیدنی‌ست مهمان هر امام شوم، میزبان تویی علیه‌السلام 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
علیه‌السلام 🔹اصغر تشنه است🔹 آی بی‌ابر آسمان! باغ پیمبر تشنه است خیمه‌گاه سادۀ اولاد حیدر تشنه است آب شو از شرم و بر سر خاک کن، آه ای فرات! هستی و ذریۀ ساقی کوثر تشنه است خوب می‌جنگد ولی چشمش سیاهی می‌رود خوب می‌جنگد ولی پیداست اکبر تشنه است می‌وزد در دشت گاهی هم صدای هق‌هقی کنج خیمه مادری با دیدۀ تر تشنه است آخر مجلس شبی دیدم تمام روضه‌ها پای این یک روضه می‌گریند، اصغر تشنه است 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸️شور خون‌خواهی پریشان در پریشان در پریشان است حال ما شبیه زلف خون‌افشان شام مسجدالأقصی دل ما زیر آوار است در شب‌های بمباران خدایا طاقت ما رفت از کف، لا تُحَمِّلنا... خبرها تلخ و غمگین، سرخ و خونین، داغ‌ها سنگین تپش‌های دل ما دم به دم اَلغَوث و أدرِکنا ببین خون می‌چکد از آیه والتین والزیتون ببین خون می‌چکد از سطر سطر سورۀ إسرا دوباره هق هق نوزادها و روضۀ اصغر دوباره خندۀ کودک‌کشان ظهر عاشورا به دیده گریه داریم و به ابروها گره، آری نه دارد حزن ما پایان، نه دارد خشم ما پروا ز گریه چشم ما پر شد، خشاب خشم ما پر شد ز خون سیراب خواهد گشت تیغ انتقام ما همین خشم و همین غم، مژدۀ آزادی قدس است می‌آید لشکر ما، کانَ وَعد اللهِ مفعولا مگر آرام می‌گیریم؟ ما و شور خون‌خواهی اگر کشتند در آغوشمان امروز مهمان را شهیدی تازه آمد یا حسین بن علی اینک تو بر این کشتۀ دور از وطن آغوش خود بگشا 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
🔹چهل شب است... چهل شب است که پای غم تو سوخته‌ایم به اشک خویش و نگاه تو چشم دوخته‌ایم چهل شب است نفس‌هایمان همه آه است پر از سکوت، پر از گریه‌های ناگاه است چهل شب است که مات غروب صحراییم چهل شب است که محو طلوع سرهاییم چهل شب است ز دیدار آب می‌سوزیم به یاد هق‌هق طفل رباب می‌سوزیم چهل شب است خدایا و نیست باورمان سری به نیزه بلند است در برابرمان سرت ستاره دنباله‌دار صحراهاست همیشه در شب تاریخ شعله‌ات برپاست زمین مزار شهیدان توست سرتاسر زمانه شام غریبان توست تا محشر مرا دلی‌ست که چله‌نشین ماتم توست پیاده‌ای به ره اربعین ماتم توست امید هست مرانی ز خویش ما را هم رعایتی کنی إبن‌السبیل‌ها را هم قبول کن تو دلم را که زائر آمده است ببین کنار قدم‌های جابر آمده است تو گویی از قفس سینه خارج است دلم میان گرد و غبار طویرج است دلم نهاده سر به بیابان شور و عشق و جنون دویده است به شوق فرج ستون به ستون ولایت است و شهادت شروع و مقصد ما مسیر زندگی ما: نجف به کرب‌وبلا ز جای‌جای جهان گِرد دوست جمع شدیم به لطف زلف پریشان اوست جمع شدیم 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
بوی برخاسته از شعله‌ی بمباران...نه... بوی خاکستر گیسوی پریشان هم نیست بوی آن چاه هراسیده‌ی نفت که لهیبش شده اینگونه خروشان هم نیست... آشناتر بویی‌ست با نسیم نگرانی که گذشت آشنا بویی، در شامّه‌ی شرقی ما بوی بال و پر ققنوس پراکنده به دشت... 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
آتش به جای سنگ بگذار در فلاخُنت آتش به جای سنگ رقص هزار شعلۀ سرکش به جای سنگ آهِ اویس‌های یمن را به چله نِه! سوز هزار جان مشوش به جای سنگ‌ ای کهنه هم‌نبرد، سلاحم از آن تو اینک تو و کمانی از آرش به جای سنگ دستی به معجزه به گریبان بر و برآر آتش در این شگفت کشاکش به جای سنگ‌ ای وارث فلاخن داود و کوه طور! بگذار در فلاخنت آتش به جای سنگ ✍🏻 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
«مرگ بر حقوق بی‌بشر» مرگ بر تازیانه‌ها تازیانه‌های بی‌امان به گرده‌های بی‌گناه بردگان مرگ بر مرگ ناگهانیِ صد هزار زندگی در یکی دو ثانیه با سقوط علم از آسمان مرگ بر کشتن جوانه‌ها مرگ بر انتشار سم در زلال رودخانه‌ها مرگ بر فصاحت دروغ مرگ بر بوق‌های بوق مرگ بر سیم‌های خاردار و کشت‌زارهای مین مرگ بر گورهای دسته جمعی و بندهای انفرادیِ زمین مرگ بر بریدن نفس مرگ بر قفس مرگ بر شکوه خار و خس مرگ بر هوس مرگ بر حقوق بی‌بشر مرگ بر تبر مرگ بر شراره‌های شر مرگ بر سفارت شنود مرگ بر کودتای دود زنده باد زندگی او زنده باد زندگی من... تو... ما یک کلام… مرگ بر آمریکا… مرگ بر ابولهب مرگ بر یزید و شمر و ابن سعد مرگ بر زادۀ زیاد بگو بلند: بیش باد مرگ بر قطعنامه‌های بستن فرات قحط آب مرگ بر تیر مانده بر گلوی کودک رباب مرگ بر قتل خنده‌های روشن علیرضا مرگ بر گلوله‌ای که خط کشید روی خاطرات آرمیتا یک کلام… 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
27.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 قرار بود که عمری قرار هم باشیم که بی‌قرار هم و غمگسار هم باشیم اگر زمین و زمان هم به هم بریزد باز من و تو تا به ابد در مدار هم باشیم کنون بیا که بگرییم بر غریبی هم غریبه نیست، بیا سوگوار هم باشیم در این دیار اگر خشک‌سالی آمده است خوشا من و تو که ابر بهار هم باشیم نگفتی‌ام ز چه خون گریه می‌کند دیوار مگر قرار نشد رازدار هم باشیم.. به دست خستۀ تو دست بسته‌ام نرسید نشد که مثل همیشه کنار هم باشیم شکسته است دلم مثل پهلویت آری شکسته‌ایم که آیینه‌دار هم باشیم 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
ام البنین خطاب به پسرش عباس: دوباره گفتم: دیگر سفارشت نکنم دوباره گفتم: جان تو و حسین، پسر! دوباره گفتم و گفتی: "به‌روی چشم عزیز!" فدای چشمت، چشم تو بی‌بلا مادر مدام بر لب من "ان‌یکاد" و "چارقل" است که چشم بد ز رخت دور، بهتر از جانم! بدون خُود و زره نشنوم به صف زده‌ای اگرچه من هم "جوشن کبیر" می‌خوانم... شنیده‌ام که خودت یک‌تنه سپاه شدی شنیده‌ام که علم بر زمین نمی‌افتاد شنیده‌ام که به آب فرات، لب نزدی فدای تشنگی‌ات ... شیر من حلالت باد بگو چه شد لب آن رود، رود تشنه من بگو چه شد لب آن رود، ماه کامل من! بگو که در غم تو رود رود گریه کنم کدام دست تو را چید میوه دل من؟! بگو بگو که به چشمت چه چشم زخم رسید؟ که بود تیر بر آن ابروی کمانی زد؟ بگو بگو که بدانم چه آمده به سرت بگو بگو که بدانم چه بر سرم آمد... همین که نام مرا می‌برند می‌گریم از این به بعد من و آه و چشم تر شده‌ای چه نام مرثیه‌واری‌ست "مادر پسران" برای مادر تنهای بی‌پسرشده‌ای 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast