مطالبی که در این کانال میخوانید:
#اطلاعات_ادبی
#در_مسیر_نوشتن
#واژهشناسی
#معرفی_کتاب
#معرفی_شاعر
#شاعرانه_زیستن
#نیکوسخن
#شعر_آیینی
#شعر_انتظار
#شعر_متعهد
#شعر_عرفانی
#متن_ادبی
#کتاب_بخوانیم
#دکلمه
#بداههسرایی (روزهای جمعه)
و شعرهایی از:
#حافظ
#سعدی
#گلستان_سعدی
#حکایت
#صائب_تبریزی
#مولوی
#مولانا
#فردوسی
#خاقانی
#جامی
#شهید_بلخی
#خواجوی_کرمانی
#بیدل_دهلوی
#هاتف_اصفهانی
#کلیم_کاشانی
#حزین_لاهیجی
#طالب_آملی
#سلمان_ساوجی
#عین_القضات_همدانی
#عطار_نیشابوری
#تذکرة_الاولیاء
#امیرخسرو_دهلوی
#هلالی_جغتایی
#شهریار
#مهدى_اخوانثالث
#سهراب_سپهری
#فریدون_مشیری
#هوشنگ_ابتهاج
#حسین_منزوی
#محمد_صالح_علاء
#علی_موسویگرمارودی
#محمدعلی_بهمنی
#محمدعلی_مجاهدی
#سیدرضا_موید
#عمران_صالحی
#علیرضا_قزوه
#سلمان_هراتی
#رضا_براهنی
#معینی_کرمانشاهی
#قیصر_امینپور
#سیدمحمدجواد_شرافت
#سیدحمیدرضا_برقعی
#محمدمهدی_سیّار
#محمدرضا_ترکی
#سیدرضا_موید
#سیدمهدی_حسینی_رکنآبادی
#سیدتقی_سیدی
#سیدعلی_صالحی
#قاسم_صرافان
#حامد_عسکری
#فاضل_نظری
#قاسم_صرافان
#میلاد_عرفانپور
#علی_باباچاهی
#انسیه_سادات_هاشمی
#فاطمه_معصومه_شریف
#عاطفه_جوشقانیان
#مارال_افشون
#صامره_حبیبی
#طاهره_ابراهیمنژادآکردی
#زهرا_آراستهنیا
#عالیه_محرابی
#شب_جمعه
#شب_زیارتی
#یاد_شهدا
#غدیر
#جانفدا
#جان_فدا
#شهید_حاجقاسم_سلیمانی
#جهان_جان
#هنر
#خوشنویسی
#نستعلیق
#شکستهنستعلیق
#ثلث
#خط_نقاشی
#تصنیف
در حال تکمیل....
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
مثل هر قصه که تأویل خودش را دارد
این غزل شیوه تحلیل خودش را دارد
عشق، متنی است که پرحاشیهتر از او نیست
گرچه هر قصه اباطیل خودش را دارد
عمر ما در شب یلدایی زلف تو گذشت
عشق ما و تو که تفصیل خودش را دارد
شب دریاچه اگر بستر آرامش قوست
برکه هم فوج حواصیل خودش را دارد
راه مطرحشدن و شهرهشدن بسیار است
هرکسی شیوهی تحمیل خودش را دارد
نفس ما سایه صفت، همره ما خواهد بود
مثل هابیل که قابیل خودش را دارد
آن چراغی که به خانهاست روا، روشن کن
مسجد شهر که قندیل خودش را دارد
هر دم آهنگ دگر میزند، انجیل و زبور
مصحف ماست که ترتیل خودش را دارد
ساحت وحی ز جولانگه ما بیرون است
ای بسا آیه که تأویل خودش را دارد
شعر، این گسترهی عرشی رازآلوده
آسمانی است که جبریل خودش را دارد
عالَمی گو، سپه ابرهه باشد، غم نیست
کعبه سجیل و ابابیل خودش را دارد
عید ما دلشدگان لحظهی دیدار شماست
سال ما، ساعت تحویل خودش را دارد
#محمدعلی_مجاهدی
"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
🔹ولای علی🔹
خدا مرا ز ولای علی جدا نکند
من و خیال جدایی از او؟ خدا نکند
به آنچه در حق من میکند خوشم اما
خدا کند که دلم را ز خود جدا نکند
کسی که جانب بیگانه را نگه دارد
نمیشود که نگاهی به آشنا نکند
به خانهزادی او کعبه میکند اقرار
دلِ شکسته علی را چرا صدا نکند؟
کسی ز کار دلی عقده وا نخواهد کرد
اگر اشاره به دست گرهگشا نکند
سزد به حضرت او منصب یداللّهی
که غیر او گره از کار خلق وا نکند...
خدا کند که قَدَر اَندر این لیالی قَدْر
مرا به هجر تو این قَدْر مبتلا نکند
چه لذتیست ندانم به زخم شمشیرت
که کشتۀ تو دمی فکر خونبها نکند
#محمدعلی_مجاهدی
"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
🔹عهدی که بستهایم🔹
اهل ولا چو روی به سوی خدا کنند
اول به جان گمشدۀ خود دعا کنند
شد عالمی اسیر جمال تو، رخ نما
تا عاشقانه سیر جمال خدا کنند
روی تو را ندیده خریدار بودهاند
«تا آن زمان که پرده برافتد چهها کنند؟»..
آهسته چون نسیم گذر کن در این چمن
تا غنچهها به شوق تو آغوش وا کنند..
عهدی که بستهایم، فراموش کی کنیم؟
صاحبدلان به عهد امانت وفا کنند
از ما جمال خویش مپوشان که گفتهاند:
«اهل نظر معامله با آشنا کنند»..
«پروانه» سوخت ز آتش هجران ولی نگفت:
«شاهان کم التفات به حال گدا کنند»
#محمدعلی_مجاهدی
#شعر_انتظار
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
#امام_عصر علیهالسلام
روی تو را ز چشمۀ نور آفریدهاند
لعل تو از شراب طهور آفریدهاند...
پنهان مکن جمال خود از عاشقان خویش
خورشید را برای ظهور آفریدهاند
منعم مکن ز مهر خود ای مه، که ذرّه را
مفتون مهر و عاشق نور آفریدهاند...
از پرتو جمال تو در کوه و برّ و بحر
سینای عشق و نخلۀ طور آفریدهاند...
عمری اسیر هجر تو بود و فغان نکرد
بنگر دل مرا چه صبور آفریدهاند...
پروانه را در آتش هجران خود مسوز
او را برای درک حضور آفریدهاند
#محمدعلی_مجاهدی
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
#حضرت_فاطمه علیهاالسلام
فرازی از یک #ترجیع_بند
🔹قصه را تازیانه میداند🔹
به دعا دست خود که برمیداشت
بذر آمین در آسمان میکاشت
به تماشا، مَلَک نمازش را
نردبانی ز نور میپنداشت
چه نمازی؟ که تا به قبّۀ عرش
بُرد او را و نردبان برداشت!
پرچم دین ز بام کعبه گرفت
بُرد و بر بام آسمان افراشت
بس که کاهیده بود، شب او را
شبحی ناشناس میانگاشت
خصم بیدادگر ز جور و ستم
هیچ در حقّ او فرو نگذاشت!
تا نینداختش به بستر مرگ
دست از جان او مگر برداشت؟
قصه را تازیانه میداند
در و دیوار خانه میداند
::
آتش کینه چون زبانه کشید
کار زهرا به تازیانه کشید
دشمن دلسیه، به رنگ کبود
نقش بیمهری زمانه کشید
آتش خشم خانمانسوزش
پای صد شعله را به خانه کشید
در میانش گرفت شعلۀ کین
پای حق را چو در میانه کشید
همچو شمعی که بیامان سوزد
شعله از جان او زبانه کشید..
قامتش حالت کمانی یافت
بسکه بار الم به شانه کشید
سبحه، مشق سرشک او میکرد
بسکه نقش هزار دانه کشید
بر رخ این فرشتۀ معصوم
نتوان پردۀ فسانه کشید
قصه را تازیانه میداند
در و دیوار خانه میداند
::
سخن از درد و صحبت از آه است
قصۀ درد او چه جانکاه است
راه حق، جز طریق فاطمه نیست
هر که زین ره نرفت، گمراه است..
در مسیری که عشق میتازد
تا به مقصود، یکقدم راه است
در بهاران، خزان این گل بود
عمر گلها همیشه کوتاه است
با غم او، دلی که بیعت کرد
تا ابد در مسیرِ الله است
این که بر لب رسیده، جان علیست
دل گمان میکند هنوز، آه است..
هر که آمد، به نیمۀ ره ماند
غم فقط با دل تو همراه است
آن که بعد از کبودی رخ تو
با خسوف، آشتی کند، ماه است
قصه را تازیانه میداند
در و دیوار خانه میداند..
::
بی تو ای یار مهربان علی!
شعله سر میکشد ز جان علی
بی تو ای قهرمان قصۀ عشق
ناتمام است داستان علی..
خطبۀ ناتمام زهرا کرد
کار شمشیر خونفشان علی
خواست نفرین کند، که زهرا را
داد مولا قسم به جان علی-
-که ز قهر تو ماسِوا سوزد؛
صبر کن صبر، مهربان علی!
ذوالفقار برهنۀ سخنش
کرد کاری به دشمنان علی،
که دگر تا ابد به زنهارند
از دم تیغ جانستان علی
با وجودی که قاسم رزق است
ساخت عمری به قرص نان علی
بعد او، خصم دون که میپنداشت
به سه نان میخرد سنان علی،
بود غافل که چون به سر آید
دورۀ صبر و امتحان علی
دشمنان را امان نخواهد داد
لحظهای تیغ بیامان علی..
دیدم انصاف را به کوچۀ عشق
سر نهاده بر آستان علی
عشق چون من ارادتی دارد
به علی و به خاندان علی..
رفت زهرا و اشک از دنبال
وز پی او روان، روان علی..
باز ماندهست سفرۀ دل او
غم و درد است، میهمان علی
درد دل را به چاه میگوید
رفته از دست، همزبان علی
آن شراری که سوخت زهرا را،
سوخت تا مغز استخوان علی
قصه را تازیانه میداند
در و دیوار خانه میداند
#محمدعلی_مجاهدی
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
ما حلقه اگر بر در مقصود زدیم
از بندگی حضرت معبود زدیم
این الفت ما به دوست امروزی نیست
یک عمر دم از مهدی موعود زدیم
#محمدعلی_مجاهدی
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
#حضرت_معصومه علیهاالسلام
🔹گلبانگ اجابت🔹
اگر درمان درد خویش میخواهی بیا اینجا
دوا اینجا، شفا اینجا، طبیب دردها اینجا
شکستهبالی ما میدهد بال و پری ما را
اگر از صدق دل آریم روی التجا اینجا
طلب کن با زبان بیزبانی هرچه میخواهی
که سر دادهست گلبانگ اجابت را خدا اینجا
به گوش جان توان بشنید لبّیک خداوندی
نکرده با لب خود آشنا حرف دعا اینجا
هزاران کاروان دل در اینجا میکند منزل
اگر اهل دلی ای دل، بیا اینجا، بیا اینجا
دل دیوانۀ من همچو او گمکردهای دارد
ز هر دردآشنا گیرد، سراغ آشنا اینجا...
صدای پای او در خاطر من نقش میبندد
مگر میآید آن آرامجانها از وفا اینجا؟...
مشو از حرمت این بارگه غافل که مهدی را
زیارت کردهاند اهل بصیرت بارها اینجا
حریمش را اگر دارالشفا خوانند، جا دارد
که میبخشد خدا هر دردمندی را شفا اینجا
علاج درد بیدرمان کند لطف عمیم او
نباید بر زبان آورد حرفی از دوا اینجا!
حدیث عشق با «پروانه» میگویی، نمیدانی
که میسوزد بهسان شمع، از سر تا به پا اینجا
#محمدعلی_مجاهدی
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
#امام_صادق علیهالسلام
🔹صبح صادق🔹
ای كوی تو، كعبۀ خلايق
طالع ز رخ تو، صبح صادق
ای پایۀ منبرت فراتر
از کرسی هفت چرخ اخضر
تا نام ز ماه و مهر بودهست
خاک در تو، سپهر بودهست
گفتهست خرد، بس آفرينت
صدها چو «هشام»، خوشهچينت
گردش، ز فلک، اشاره از تو
استاد خرد، «زراره» از تو
چون «مؤمن طاق» از تو آموخت
لب بر لب هر چه مدعی دوخت
انديشه هر آنچه بود مُجمَل
بشنيد مفصل از «مُفَضّل»...
كی مكتب تو، نظير دارد؟
صدها چو «ابوبصير» دارد
تا مشعل علم، «جابر» افروخت
بس نكته، خرد كه از وی آموخت
شد شهره به دهر، مذهب تو
«حمران» و «ابان» و مكتب تو...
فانی نه، كه جاودانهای تو
دريايی و بیكرانهای تو...
#محمدعلی_مجاهدی
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast