ساز من از شاخ سروی جنگلی است کو به جنگل سر به چرخ افراخته است چتر بال افشان و خوش خوان سالها بر سرش مرغان جنگل تاخته است در خلال شاخ و برگش بلبلان در بهاران آشیان ها ساخته است شاخه گویی ضبط کرده چون نوار هر نوا کان مرغکان بنواخته است تا شود ساز و به دست ما رسد تیشه و خنجر که بر وی آخته است گویی اکنون با نوازش های من خاطرات خود به یاد انداخته است چوب خشک است و به دل باقی هنوز داغ یارانی که از کف باخته است گر زند چه چه به یاد بلبل است ور کند غوغا به یاد فاخته است #‌شهریار "آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast

تو را نادیدن ما غم نباشد که در خیلت به از ما کم نباشد من از دست تو در عالم نهم روی ولیکن چون تو در عالم نباشد عجب گر در چمن برپای خیزی که سرو راست پیشت خم نباشد مبادا در جهان دلتنگ رویی که رویت بیند و خرم نباشد من اول روز دانستم که این عهد که با من می‌کنی محکم نباشد که دانستم که هرگز سازگاری پری را با بنی آدم نباشد مکن یارا دلم مجروح مگذار که هیچم در جهان مرهم نباشد بیا تا جان شیرین در تو ریزم که بخل و دوستی با هم نباشد نخواهم بی تو یک دم زندگانی که طیب عیش بی همدم نباشد نظر گویند سعدی با که داری که غم با یار گفتن غم نباشد حدیث دوست با دشمن نگویم که هرگز مدعی محرم نباشد #سعدی "آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast

عرض تبریک به دانشجوی ارجمند آقای رضا رضوانیان که امروز از پایان‌نامه‌ی ارشد خود دفاع کردند و موفق به کسب درجه عالی شدند. موضوعشون: بررسی و تحلیل موسیقی شعر در اشعار محمد سعید میرزایی

"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast

#نیکو_سخن "آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast

🔰 ثبت‌نام دوره آموزشی «روایت انسان» 📍«تربیت تمدنی به شیوه پیامبران» 💻 ۱۳۲ جلسه آموزش مجازی در ۵فصل. 📚 بر مبنای ۱۰سال پژوهش گسترده بر منابع قرآنی، حدیثی، تاریخی و کتب تاریخ تمدن 📌این دوره به چه کسانی پیشنهاد می‌شود؟ این دوره به همه مادران، پدران، مربیان، معلمان و همه کسانی که دغدغه تربیت انسان در راستای شکل گیری تمدن اسلامی دارند کمک خواهد کرد که با کلان الگوهای تربیتی پیامبران آشنا شوند. 🎁ثبت‌نام با 15% تخفیف: فقط تا فردا یکشنبه🎁 🔗 برای کسب اطلاعات بیشتر: https://eitaa.com/joinchat/1894908056C0ba2af25e5

سلام صبح به خیر این کانال رو هم ببینید دوستان. به ویژه علاقه‌مندان به نویسندگی

برخی کانالهایی که اینجا معرفی می‌کنم صرفا به این علته که فکر می‌کنم به درد برخی از دوستان می‌خوره. وگرنه لازم به توضیح نیست که تبلیغات رو در شان خودم و شما و کانال نمی‌دونم.

ای یار ناسامان من، از من چرا رنجیده‌ای؟ وی درد و ای درمان من، از من چرا رنجیده‌ای؟ ای سرو خوش بالای من، ای دلبر رعنای من لعل لبت حلوای من، از من چرا رنجیده‌ای؟ بنگر ز هجرت چون شدم، سرگشته چون گردون شدم وز ناوَکَت پرخون شدم، از من چرا رنجیده‌ای؟ گر من بمیرم در غمت، خونم بُتا در گردنت فردا بگیرم دامنت، از من چرا رنجیده‌ای؟ من سعدی درگاه تو، عاشق به روی ماه تو هستیم نیکوخواه تو، از من چرا رنجیده‌ای؟ #سعدی "آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast

ناوَک: تیر کوچک نوک تیز در اشعار معمولا مشبه‌به مُژه است.

سلام و رحمت دوستان هر وقت معنای واژه‌ای را خواستید، در گوگل آن واژه را همراه کلمه‌ی "آبادیس" بزنید لغت نامه آبادیس بسیار جامع هست معنی واژه ای را که می‌خواهید در اهم لغت‌نامه های فارسی نشان می‌دهد.

دیکشنری آنلاین آبادیس - Abadis Dictionary https://abadis.ir/

ویژگی‌های مفید زیادی دارد کمی با آن آشنا شوید متوجه خواهید شد

رتبه می‌خواهی چو خورشید از خلایق دور باش سایه از همراهی مردم به خاک افتاده است #صائب_تبریزی "آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast

#نستعلیق "آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast

#شکسته_نستعلیق "آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast

اللهم انی اتقرب الیک بولایه علی ابن ابی‌طالب علیه‌السلام #ثلث "آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast

خوشنویسی با خودکار "آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast

"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast

#واژه‌شناسی "آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast

"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast

#نیکو_سخن "آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast

"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast

🏵🏵🏵🏵🏵🏵🏵🏵🏵🏵🏵🏵 🔹طلَعَ البَدرُ عَلَینا🔹 عاشقم عاشق نامی، منم و عشق امامی غرق در سرّ جوادم، چه امامی و چه نامی دف‌زنان، خواند مدینه: «طَلَعَ البَدرُ عَلَینا» سر زد از خانۀ خورشید، عجب ماه تمامی نُه کبوتر، دل تنگم به حرم کرده روانه تا به تو، از قم و مشهد برسانند سلامی شده‌ای پیرِ جهانی به جوانی و شدم من بندۀ پیر خرابات و عجب لطف مدامی «همه عزّی و جلالی، همه علمی و یقینی همه نوری و سروری، همه جودی و» مرامی آه! اگر نان یتیمی، رسد از خوان کریمی وای! اگر از تو جوادی، برسد جامه و جامی با تو، بی‌خود شدن از خویش؛ چه مستی حلالی! بی تو، چرخیدنِ بی‌عشق؛ چه احرام حرامی! پسر حیدری و خاتم جود است به دستت شود آزاد، نگاهت اگر افتد به غلامی عالمی دل به رضا بسته، رضا دل به تو داده‌ برده‌ای خسرو شیرین! دل سلطان به کلامی باب اگر باب جواد است، در آن گوشه مقیمم بیش از این در همه آفاق، مگر هست مقامی؟ «من از آن روز که در بند تو» هستم، شدم آزاد ندهم هر چه رهایی، به چنین حلقۀ دامی به چه کار آیدم این سر؟ نرسد گر به سرایت بشکند پای طلب، گر نزند سوی تو گامی ای محمد! برسد بعد تو، همنام تو بی‌شک که بر این سلسله، نامش بشود حُسن ختامی نظری کن که دلم را برسانم به طلوعش که خروش قلمم را، برسانم به قیامی #قاسم_صرافان "آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast