یادآوری🕯🕯🕯
قالبهای شعری
چهارپاره:
شعری است شامل چند دوبیتی با قافیههای مختلف که از نظر معنا با هم ارتباط دارند و معمولاً مصراعهای زوج همقافیهاند. البته قافیه به صورتهای دیگری هم در این نوع شعر، به کار رفته است.
چهارپاره در وزن، آزاد است. این قالب، پس از مشروطه در ایران رواج یافت و درونمایهی آن، بیشتر اجتماعی و غنایی است. به این قالب، دوبیتی پیوسته هم میگویند.
فریدون تَوَلَّلی، پرویز خانلری و فریدون مُشیری از چهارپارهسرایان معروفند.
بخشی از یک چهارپاره از توللی:
بَلَم آرام چون قویی سبکسار
به نرمی بر سرِ کارون همیرفت
به نخلستان ساحل، قرص خورشید
ز دامان افق، بیرون همیرفت
شَفَق بازیکنان در جنبش باد
شکوه دیگر و راز دگر داشت
به دشت پرشقایق، باد سرمست
تو پنداری که پاورچین گذر داشت...
آرایههای ادبی، ص ۵۲ - ۵۴.
#قالبهای_شعری
#چهارپاره
#اطلاعات_ادبی
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
یادآوری🕯🕯🕯
قالبهای شعری
دوبیتی:
شعری است مشتمل بر دو بیت که گاه مصراع سوم آن، قافیه ندارد. درونمایهی دوبیتی، بیشتر عاشقانه و عارفانه است و قالب رایج در میان روستاییان باذوق و خوشلهجه است.
بابا طاهر همدانی، شاعر و عارف قرن پنجم و فایز دشتستانی، شاعر عهد قاجار، مشهورترین دوبیتیسرایانند.
دوبیتی، وزن خاصی دارد و از این نظر با رباعی متفاوت است. دوبیتی را در فارسی، ترانه هم میگویند.
بابا طاهر همدانی گوید:
به صحرا بنگرم، صحرا ته وینم
به دریا بنگرم، دریا ته وینم
به هر جا بنگرم کوه و در و دشت
نشان از قامت رعنا ته وینم
فایز دشتستانی گوید:
تو از من بیخبر، من از تو بیتاب
نمیآیی مرا یک شب تو در خواب
یقین، حال دل فایز ندانی
لبِ من تشنه و لعل تو سیراب
آرایههای ادبی، ص ۵۰ و ۵۱.
#قالبهای_شعری
#دوبیتی
#اطلاعات_ادبی
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
یادآوری🕯🕯🕯
قالبهای شعری
رباعی:
شعری چهار مصراعی است که مصراع سوم آن، معمولاً قافیه ندارد؛ گرچه رباعیهایی که هر چهار مصراعش قافیه دارد هم موجود است.
رباعی، قالبی ایرانی است و از زمان رودکی تا حال در شعر فارسی رواج داشته است. درونمایهی آن، بیشتر عاشقانه، عارفانه و فلسفی است و مناسبترین قالب، برای ثبت لحظههای کوتاه شاعرانه است.
خیام، عطار، مولوی و بابا افضل کاشانی، از بهترین رباعیسراها به شمار میروند.
چند رباعی:
گر مرد رهی، میان خون باید رفت
از پای فتاده، سرنگون باید رفت
تو پای به راه در نِه و هیچ مپرس
خود راه بگویدت که چون باید رفت
(عطار)
🌺🌺🌺
من درد تو را ز دست آسان ندهم
دل برنَکَنم ز دوست، تا جان ندهم
از دوست به یادگار، دردی دارم
کان درد به صد هزار درمان ندهم
(مولوی)
🌺🌺🌺
گفتی که ز بهر مجلس افروختنی
در عشق چه لفظهاست اندوختنی
ای بیخبر از سوخته و سوختنی
عشق آمدنی بود، نه اندوختنی
(سنایی)
🌺🌺🌺
آرایههای ادبی، ص۴۷ - ۴۹.
#قالبهای_شعری
#رباعی
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast