محمدعلی بهمنی یکی از برجستهترین غزل سرایان معاصر به شمار میرود که با زبان عاطفی و گیرایش مخاطبان زیادی را به خود جلب کرده است. این شاعر نامآور با مهارتی کم نظیر، زبان زنده و جاری مردم را به خدمت غزل درآورده و از قابلیتهای چندگانه تصویری و موسیقایی نهایت استفاده را برده است. بهمنی در قالبهای مختلفی از قبیل کلاسیک، نیمایی و سفید طبع آزمایی کردهاست اما غالب شعرهای او غزل است. او یکی از غزلسرایان مطرح کشور به شمار میرود اما هیچگاه خود را در زمره اساتید کشور نمیداند. وی نه تنها شاعری توانمند محسوب میشود، بلکه به عنوان سخنران، منتقد و داور در بیشتر همایشهای ادبی، فرهنگی و هنری حضوری فعال و گسترده دارد. او افزون بر فعالیت در حوزه شعر و ادب در عرصه فرهنگ و هنر نیز صاحب نظر است.
#محمدعلی_بهمنی
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 آثار ماندگار مردی که موسیقی معاصر مدیون به اشعار اوست!
🔹 به مناسبت زادروز یکی از برترین غزلسرایان ایران، استاد #محمدعلی_بهمنی
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
هوای عشق رسیده است تا حوالی من
اگر دوباره ببارد به خشک سالی من
مگر که خواب و خیالی بنوشدم ورنه
که آب میخورد از کاسهی سفالی من؟
همیشه منظرم از دور دیدنیتر بود
خود اعتراف کنم بوریاست قالی من
مرا مثال به چیزی که نیستم زدهاند
خوشا به من؟ نه! خوشا بر منِ مثالی من!
به هوش باش که در خویشتن گُمت نکند
هزار کوچهی این شهرک خیالی من
اگرچه بود و نبودم یکی است، باز مباد
تو را عذاب دهد گاه جای خالی من
هوای بی تو پریدن نداشتم، آری
بهانه بود همیشه شکسته بالی من
تو هم سکوت مرا پاسخی نخواهی داشت
چه بی جواب سؤالی است بی سؤالی من
#محمدعلی_بهمنی
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
بهار بهار
صدا همون صدا بود
صدای شاخهها و ریشهها بود
بهار بهار
چه اسم آشنایی!
صدات میاد ... اما خودت کجایی
وابکنیم پنجرهها رو یا نه ؟
تازه کنیم خاطرهها رو یا نه ؟
بهار اومد لباس نو تنم کرد
تازهتر از فصل شکفتنم کرد
بهار اومد با یه بغل جوونه
عید آورد از تو کوچه تو خونه
حیاط ما یه غربیل
باغچه ما یه گلدون
خونه ما همیشه
منتظر یه مهمون
بهار اومد لباس نو تنم کرد
تازه تر از فصل شکفتنم کرد
بهار بهار یه مهمون قدیمی
یه آشنای ساده و صمیمی
یه آشنا که مثل قصهها بود
خواب و خیال همه بچهها بود
آخ ... که چه زود قلک عیدیامون
وقتی شکست باهاش شکست دلامون
بهار اومد برفارو نقطه چین کرد
خنده به دلمردگی زمین کرد
چقد دلم فصل بهار و دوست داشت
واشدن پنجره ها رو دوست داشت
بهار اومد پنجرهها رو وا کرد
من و با حسی دیگه آشنا کرد
یه حرف یه حرف، حرفای من کتاب شد
حیف که همش سوال بی جواب شد
دروغ نگم، هنوز دلم جوون بود
که صبح تا شب دنبال آب و نون بود
#محمدعلی_بهمنی
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
هر کس هر چی گفت (به خصوص این "معروفانِ بیصرفه"!) تحت تاثیر قرار نگیریم😏
اینها بنده شکم و شهوتند، با زیست عزتمندانه و غیرتمندانه میانهای ندارند!
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
غم مخور جانا در این عالم، که عالم هیچ نیست
نیست، هستی جز دمی ناچیز و آن هم هیچ نیست
#ملکالشعرایبهار
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬گنبد آهنینتان این بود؟!
سروده #محمد_رسولی درباره سیلی به اسرائیل
شب حمله چقدر شیرین بود
گنبد آهنینتان این بود؟
تازه آن گنبدی که پشت سرش
انگلیس و پاریس و برلین بود
پس چه شد وعدههای کاخ سفید
قول امنیتی که تضمین بود
آنچه که خوردهاید یک سیلی است
گرچه که سهمگین و سنگین بود
ما که جنگی نکردهایم هنوز
هرچه که دیدهاید تمرین بود
همهی ترس از جواب شما
صف کوتاه پمپ بنزین بود
ای خدا شاهدی که «شاهد» ما
هدفش لانهی شیاطین بود
زخم پهپادها خدا را شکر
بر دل اهل غزه تسکین بود
موشـک بام مسجد الاقصی
پیک آزادی فلسـطین بود
بر سرت سایهی ابابیل است
بعد از این زندگیات تعطیل است
سیل ویرانی تو راه افتاد
بسترش از فرات تا نیل است
میوهی سرخ هفتم اکتبر
سیلی آبدار آوریل است
گفتهای موشــکی نخورد به تو!
کار تو تفت این اباطیل است
عکس رسوایی تو پخش شده
چه نیازی به بحث و تحلیل است
بین ما صحبتی اگر باشد
خیبر و ذوالفقار و سجیل است
یا بنی سامری! هلاکتتان
قول تورات، حرف انجیل است
آی قابیل! آی اســرائیل!
نوبت انتقام هابیل است
خانهات را تکاندهای ای قدس؟
نم نمک وقت سال تحویل است
#وعده_صادق
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
♨️ همصدایی بلاگرها با اسرائیل در گسترش ترس کاذب در جامعه!
خطی که رسانههای اسرائیلی رفتن، ترسوندن مردم ایران از حملهی اسرائیل و عدم همراهی و رضایت مردم از حملهی ایران بود
و بلاگرا دقیقا همین خط رو رفتن:
اینکه حالا چی میشه؟
قیمت دلار چی میشه؟
اسرائیل کی حمله میکنه؟
چرا ایران به اسرائیل حمله کرد؟
چرا ما تو خاورمیانه زندگی میکنیم؟
و کلی از این غر زدنا و نالهها...
بلاگرا چه بیحجاب، چه حجاباستایل، چه خارجنشین، همهشون خط بازتاب ترس و هراس مردم رو رفتن
بیرون از اینستاگرام همه حالشون خوبه و زندگی در جریانه و همه چی عادی
اما تو استوری بلاگرا همه دارن از ترس سکته میکنن و آب قند میدن و غش و ضعف!
یعنی حتی ممکنه طرف اگه نیاد سراغ رسانه، خوشحال هم باشه از حملهی ایران، اما میاد تو اینستاگرام و همین استوریهای بلاگرا رو میبینه که همه دارن میترسن، بعدمیگه چرا من نمیترسم؟ کمکم و ناخودآگاه ترس و نگرانی و احساسات منفی بهش سرایت میکنه و همینجوری زنجیر وار وویروسی تو جامعه پخش میشه
اینادرحالیه که شما این موجسواری بلاگرا رو وقتی اسرائیل، سفارت ایران رو زد ندیدید! یا حادثه کرمان و ...
فاطمه سادات
🔴 #نظرسنجی_مهم
آیا از تهدید به حمله اسرائیل نگرانید؟
( همزمان دو گزینه میتونید انتخاب کنید)
روی لینک بزنید و در نظر سنجی شرکت کنید 👇
https://EitaaBot.ir/poll/r2m5i
چرا نظر سنجی مهمه؟ چون خیلیا میگن مردم ایران ترسیدن و نگرانن. نتیجه نظرسنجی خودش پاسخ به خیلی شایعاته
این مطلبو برای مردم ایران بفرستید شرکت کنن
هر کار که هست جز به کام تو مباد
هر خصم که هست جز به دام تو مباد
هر سکه که هست جز به نام تو مباد
هر خطبه که هست جز به بام تو مباد
#منوچهری_دامغانی
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
حکایتی از بوستان سعدی
شنیدم که پیری به راه حجاز
به هر خُطوه کردی دو رکعت نماز
چنان گرمرو در طریق خدای
که خار مُغیلان نکندی ز پای
به آخر، ز وسواسِ خاطرپریش
پسند آمدش در نظر، کار خویش
به تَلبیس ابلیس، در چاه رفت
که: نتوان ازین خوبتر، راه رفت
گرش رحمت حق، نه دریافتی،
غرورش، سر از جاده برتافتی
یکی هاتِف از غیبش آواز داد
که: ای نیکبختِ مبارکنهاد
مپندار اگر طاعتی کردهای
که نُزلی بدین حضرت آوردهای
به احسانی آسوده کردن دلی
بِه از اَلف رکعت، به هر منزلی
لغات:
خطوه: گام، قدم
گرمرو: تندرو
مغیلان: درختچهای با خارهای فراوان
خاطرپریش: پریشانکنندهی فکر
تلبیس: مکر و حیله
سر برتافتن: منحرف کردن
هاتف: ندادهندهی غیبی
نُزل: احسان، تحفه
حضرت: درگاه
الف رکعت: هزار رکعت نماز
کلیات سعدی، بوستان، باب دوم در احسان
#سعدی
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
دلِ آیینه، گریان بقیع است
غم و اندوه، مهمان بقیع است
مدینه شمع روشن کن که هرشب
شب شام غریبان بقیع است
#میثم_مؤمنینژاد
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
#هشتم_شوال
#بقیع
#غزل
🔹قدر پنهان🔹
گلویم خشک از بغض است و چشمانم ز باران، تر
پریشان است احوال من از حالی پریشانتر
مزار جانشینیان نبی را بینشان کردند
و میدانند خود را از مسلمانان مسلمانتر
گمان ذرهها خاموشی خورشید بود اما
نفهمیدند بیش از پیش میگردی فروزانتر
ولی میبینم این بدکارها از کار خود روزی
پشیماناند این دنیا و آن دنیا پشیمانتر
دلت آرامگاه پنج جنتآفرین باشد
بهشتی را ندیدم از بهشت تو گلستانتر
تو را قدری نهان است ای زمین خاکی یثرب
ولیکن در وجود خاکیات قدریست پنهانتر
رسیده زائری بیجان که جان گیرد ز دیدارت
چه میبیند که برمیگردد از پیش تو بیجانتر
تو میباری به حال زائر و زائر به حال تو
تو از دل میشوی ویرانتر و دل از تو ویرانتر
برایت خوابها دیدیم روزی آستانت را
بنا خواهیم کرد از طوس هم حتی چراغانتر
#محمدعلی_بیابانی
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
🔹حرم🔹
فرق دارد جلوهاش در ظاهر و معنا حرم
گاه شادی، گاه غم دارد برای ما حرم
کل معصومین مُعزُّالمؤمنین در عالماند
قبرشان قبلهست حالا بیحرم یا با حرم
یک حرم در زینبیه، یک حرم در شهر قم
یک طرف زائر فراوان، یک طرف تنها حرم...
اوج غربت در کدامین داغ معنا میشود
این که شاهی از کفن محروم باشد یا حرم؟
فکر کن سبط نبی، حتی ندارد سنگ قبر
خادم فرزند او دارد در این دنیا حرم...
در مدینه کاخها با خاک یکسان میشوند
بعد از آن، از دور چون دُرّ میشود پیدا حرم
گاه معنای حرم هرگز ضریح و بقعه نیست
داشت تعبیری دگر در روز عاشورا حرم
یک سوی زینب حرم، یک سوی دیگر قتلگاه
پیر شد در رفت و آمدهای مقتل تا حرم
ناله میزد مادری با اشک، واویلا حسین
ناله میزد خواهری با اشک، واویلا حرم
#علی_ذوالقدر
***تصویر هوش مصنوعی از بازسازی بقیع(انشاءالله به زودی)
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
پخته شدن یارِ خام
آن یکی آمد درِ یاری بزد
گفت یارش: کیستی ای مُعتَمَد؟
گفت: من، گفتش: برو، هنگام نیست
بر چنین خوانی، مقام خام نیست
خام را جز آتش هجر و فِراق
کِی پزد؟ کِی وارهانَد از نفاق؟
رفت آن مسکین و سالی در سفر
در فِراق دوست سوزید از شرر
پخته گشت آن سوخته، پس بازگشت
باز گِردِ خانهی هَمباز گشت
حلقه زد بر در به صد ترس و ادب
تا بنجهد بی ادب، لفظی ز لب
بانگ زد یارش که: بر در کیست آن؟
گفت: بر در هم توی، ای دلسِتان
گفت: اکنون چون منی، ای من، درآ
نیست گُنجایی دو من را در سرا
لغات:
معتمد: مورد اعتماد
خوان: سفره، بساط
همباز: انباز، همتا، شریک
سرا: خانه
مثنوی معنوی، ج ۱، دفتر اول
#مولانا
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
پرسیدم ازو واسطهٔ هجران را
گفتا سببی هست بگویم آن را
من چشمِ توام اگر نبینی چه عجب
من جانِ توام کسی نبیند جان را
#ابوسعید_ابوالخیر
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast