eitaa logo
آن*(فرهنگ، هنر، ادبیات)
522 دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
697 ویدیو
65 فایل
"آن": یُدرک و لا یوصف: به گفت در نیاید! 🌸لطیفه‌ای است نهانی، که عشق از او خیزد (صفحه‌ای برای اهالی فرهنگ، هنر و ادبیات) فاطمه شکردست دکترای زبان و ادبیات فارسی هیئت‌علمی دانشگاه پیام‌نور هنرجوی فوق‌ممتاز خوشنویسی ارتباط با من @fadak_shekardast
مشاهده در ایتا
دانلود
نامدگان و رفتگان، از دو کرانه‌ی زمان سوی تو می‌دوند، هان! ای تو همیشه در میان در چمن تو می‌چرد آهوی دشت آسمان گِردِ سرِ تو می‌پرد باز سپیدِ کهکشان هر چه به گِردِ خویشتن می‌نگرم درین چمن آینه‌ی ضمیر من جز تو نمی‌دهد نشان ای گل بوستان سرا از پس پرده‌ها در آ بوی تو می‌کشد مرا وقت سحر به بوستان ای که نهان نشسته‌ای باغ درون هسته‌ای هسته فروشکسته‌ای کاین همه باغ شد روان مست نیاز من شدی، پرده‌ی ناز پس زدی از دل خود بر آمدی، آمدن تو شد جهان آه که می‌زند برون، از سر و سینه موج خون من چه کنم که از درون دست تو می‌کشد کمان پیش وجودت از عدم زنده و مرده را چه غم‌؟ کز نفس تو دم به دم می‌شنویم بوی جان پیش تو جامه در برم نعره زند که بر درم آمدمت که بنگرم گریه نمی‌دهد امان 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
هدایت شده از وحید یامین پور
فریدون بن احمد سپهسالار نقل کرده که مولانا جلال‌الدین گفت: "من از کجا، شعر از کجا؟ والله که من از شعر بیزارم و پیش من از شعر بدتر کاری نیست!" آنچنان که در غزلیات شمس می‌گوید: رَستم از این بیت‌وغزل ای شه‌وسلطان ازل مفتعلن مفتعلن مفتعلن کُشت مرا! مولوی که خود والاترین شاعر است از شعر، آنگاه که معنایش توجه به صنایع ادبی و وزن و قافیه است، بیزار است و این بیزاری و "بی‌هنری" آغاز هنر والاست. بی‌هنری همان صاف و آیینه شدن است. هنرِ والا آیینگی است. آینه بازتاب حقایق است. دل که آینه شد حقیقت که همان زیبایی است در آن تجلی میکند. مولوی در داستان مجادله و رقابت چینیان و رومیان همین موضوع را تذکر می‌دهد. نقاشی چینیان که تقلیدی زیبا و چشم‌نواز از طبیعت بود در مقابل کار رومیان که فقط سنگ را صیقلی کرده بودند و آینه ساخته بودند، رنگ باخت. رومیان آن صوفیانند ای پدر بی زتکرار و کتاب و "بی هنر" ➕️ @yaminpour
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رباعی گفتی و تقدیم سلطان غزل کردی.... تقدیم به ام البنین س 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
ام البنین خطاب به پسرش عباس: دوباره گفتم: دیگر سفارشت نکنم دوباره گفتم: جان تو و حسین، پسر! دوباره گفتم و گفتی: "به‌روی چشم عزیز!" فدای چشمت، چشم تو بی‌بلا مادر مدام بر لب من "ان‌یکاد" و "چارقل" است که چشم بد ز رخت دور، بهتر از جانم! بدون خُود و زره نشنوم به صف زده‌ای اگرچه من هم "جوشن کبیر" می‌خوانم... شنیده‌ام که خودت یک‌تنه سپاه شدی شنیده‌ام که علم بر زمین نمی‌افتاد شنیده‌ام که به آب فرات، لب نزدی فدای تشنگی‌ات ... شیر من حلالت باد بگو چه شد لب آن رود، رود تشنه من بگو چه شد لب آن رود، ماه کامل من! بگو که در غم تو رود رود گریه کنم کدام دست تو را چید میوه دل من؟! بگو بگو که به چشمت چه چشم زخم رسید؟ که بود تیر بر آن ابروی کمانی زد؟ بگو بگو که بدانم چه آمده به سرت بگو بگو که بدانم چه بر سرم آمد... همین که نام مرا می‌برند می‌گریم از این به بعد من و آه و چشم تر شده‌ای چه نام مرثیه‌واری‌ست "مادر پسران" برای مادر تنهای بی‌پسرشده‌ای 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
ای دوست به حنجر شهیدان صلوات بر قامت بی سر شهیدان صلوات از دامن زن مرد به معراج رود بر دامن مادر شهیدان صلوات 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast