eitaa logo
بررسی روایات و احادیث
707 دنبال‌کننده
34 عکس
10 ویدیو
5 فایل
ارائه نظر تخصصی درباره سند ، متن و محتوای روایاتی که در فضای مجازی به عنوان حدیث معصومان (ع) منتشر می شود
مشاهده در ایتا
دانلود
رفتار امام صادق (ع) با فقیران سُنّی مدینه در تفسیر عیاشی که از منابع قدیمی حدیث است و حدود 1100 سال پیش نوشته شده آمده است که امام صادق(ع) در هنگام شب کیسه ای بسیار سنگین و پر از نان را بر دوش می کشید و برای گروهی از فقیران بی خانمان مدینه که زیر سایبان محله بنی ساعده خوابیده بودند می برد. ایشان قرص های نان را در لباس آن فقرا قرار می داد تا صبح فردا که از خواب بر می خیزند گرسنه نمانند. یکی از شیعیان به امام(ع) عرض کرد: آیا این فقیران به امر امامت و ولایتِ{ اهل بیت(ع)} شناخت و اعتراف دارند (یعنی آیا شیعه اند)؟ امام فرمود: خیر. اگر شناخت داشتند که بر ما واجب بود حتی آرد و نمک خود را نیز با آنان شریک شویم. سپس امام صادق(ع) به آن شخص فرمودند: " پدرم (امام باقر ع) وقتی چیزی را به عنوان صدقه به سائل می داد {برای چند لحظه} از او پس می گرفت و آن را می بوسید و می بویید و سپس دوباره به او بر می گرداند زیرا صدقه پیش از آنکه به دست سائل برسد ، در دست خدا قرار می گیرد { و متبرک می گردد } از این رو دوست دارم آن را {صدقه یا دست سائل را} ببوسم زیرا هم خداوند و هم پدرم به آن عنایت داشته اند. " منبع: تفسير العياشي(متوفای حدود 320هـ) ، ج‏2 ، صص 107-108 توضیح مهم: در این ماجرا می بینیم که امام صادق(ع) به دنبال آن نبود که با نان دادن به فقرای سُنی مدینه ، آنان را مدیون خود کند و به مذهب تشیع وادار فرماید بلکه کمک به آنان را وظیفه ی اسلامی و انسانی می دانست و از این رو در تاریکی شب و در زمانی که در خواب بودند برایشان نان می برد. کلیدواژه ها: ص ع ها ها عضویت در کانال "بررسی روایات "👇 @shenakhtehadis @shenakhtehadis
پرسش: پاسخ مطلب زیر که اخیرا فردی غیرمتخصص نشر کرده و بازتاب زیادی داشته چیست؟👇 "خانه های حجاز، جز پارچه ای حائل، اساساً در نداشتند چه رسد به درِ چوبی که آتش بگیرد و مسمار داشته باشد و شکسته شود و ... امام علی (ع) نیز به خلفا مشورت داده و تحت فرمانشان به جهاد می رفت" پاسخ: مطلب بالا درباره صدر اسلام و عصر خلفا، دچار اغراق و اشکال است زیرا برآیند شواهد و مستندات روایی و تاریخی، ما را به نکات زیر می رساند:👇 1- هیچ سند معتبر تاریخی نداریم که امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) تحت فرمان هیچیک از خلفا به جنگ رفته باشند. حتی خود خلفا هم تمایلی نداشتند ایشان از پایتخت (مدینه) خارج شود زیرا می خواستند تحرکات سیاسی و اجتماعی ایشان را از نزدیک، زیر نظر داشته باشند. 2- خلفا مکررا در مسایل مختلف دینی و سیاسی از امام علی(ع) سؤال می کردند زیرا همگان می دانستند که هیچیک از صحابه از نظر علم، تقوا و درایت، قابل مقایسه با امیرالمؤمنین(ع) نیستند. امام(ع) نیز به پرسشهای خلفا پاسخ می داد و هرگاه از او مشورت میخواستند، خیرخواهانه نظر و نصیحت خود را نقدیم می فرمود و از اشتباهات، نهی می کرد تا شریک در خطاها نباشد. 3- کلمه «باب» در زبان عربی لزوما به معنای «درِ چوبی و سنگین» نبوده بلکه به هرگونه «ورودی»، خواه دارای حائلی از جنس پارچه یا لیف خرما باشد یا دارای دربِ چوبی باشد یا نباشد، «باب» گفته می شد. در قدیم، درهای چوبی و سنگین، معمولا مربوط به دارالاماره(مقر حکومت)، قلعه ها(مثل خیبر) و اتاقهایی بوده که محل نگهداری اموال بودند و بسیاری از خانه های عادی، صرفا دری از جنس لیف خرما داشتند و فاقد قفل و چفت و بست بودند و برای گشودنشان تلاش چندانی نیاز نبوده است. اساسا وضعیت جغرافیا و پوشش گیاهی حجاز با ایران تفاوت داشت و چوب مناسب و کافی برای ساخت در برای عموم خانه های حجاز، به وفور یافت نمی شد اما لیف خرما فراوان بود. بنابراین گرچه ثروتمندان که خانه های مجلل داشتند میتوانستند درهای محکمی از چوب برای حفاظت از اموال خود بسازند اما این مربوط به عموم مردم عربستان که زندگی معمولی داشتند نبوده است. گاهی نیز فقط یک اتاق در خانه (مثلا یک انبار یا بالاخانه) که برای حفاظت از اموال اختصاص داده شده بود، دارای در چوبی و قفل بوده است. درباره روایاتی که حاوی فعل «اَغلَقَ» یا «فَتَحَ» هستند نیز باید دانست که همیشه به معنای «قفل کردن یا گشودنِ قفلِ در با کلید» نیست بلکه گاهی نیز به معنای بستن در بدون قفل کردن است. بنابراین درهای چوبی، محکم و سنگین، مربوط به خانه های محقر و ساده ی عموم مردم نبوده است. 4- اصل هجوم به خانه فاطمه(س) و اینکه مهاجمان، آتش آوردند، تهدید به سوزاندن خانه کردند، بدون اجازه وارد خانه شدند، مولا علی (ع) را با وضع توهین آمیزی بردند و فاطمه (س) به مهاجمان اعتراض کرده، احتجاج فرمودند، قطعی و غیر قابل تشکیک است زیرا با تواتر نقل شده است. طبق برخی نقلها، حضرت زهرا(س) گریه و شیون سر دادند و فرمودند:«آیا میخواهید فرزندانم را یتیم کنید؟!» و این بیاناتِ پر سوز و گداز، موجب گریه حاضران شد. با اینهمه برخی از جزئیات که در برخی روضه ها بیان می شود با سند معتبر نرسیده و متخصصان، در مورد ردّ یا تأییدِ «برخی از جزئیات»، اختلاف نظر دارند. به عنوان نمونه روضه مسمار (اصابت میخِ در به سینه حضرت زهرا سلام الله علیها) سندی در کتب محدثان و مورخان متقدم شیعه و سنی ندارد و حدسیّات و تصورات ذهن خلّاق برخی از افراد در صدسال اخیر است. حتی کتاب «مؤتمر علماء بغداد» که اشاره ای به روضه مسمار کرده نیز تألیف یکی از فضلای عرب در قرن اخیر است و به غلط به نام «مقاتل بن عطیه»(از علمای قرن شش هجری) نشر شده و این از سبک و ادبیات امروزیِ کتاب هویداست. روایات کتب شیعه که بحث شهادت را مطرح میکنند، اموری غیر از مسمار را به عنوان علت شهادت آورده اند. 5- رابطه مولا علی(ع) با خلفا دستکم دارای دو مرحله بوده است: در یک برهه دستگاه خلافت شیوه رویارویی با اهل بیت(ع) را در پیش گرفت که اوج آن، ماجرای متواتر و غیرقابلِ تردیدِ هجوم به خانه فاطمه سلام الله علیهاست ولی پس از حدود ششماه، مرحله آتش بس و همزیستی شروع می شود که امام علي(ع) از احقاق حق در آن شرایط نومید شده بودند، زمزمه ارتداد قبایل و شورش های تجزیه طلبانه از گوشه و کنار کشور اسلامی به گوش می رسید و خلیفه نیز این دفعه از باب آشتی وارد شد و در این مرحله، امام علی(ع) برای دفع افسد و حفظ مصلحت مهمتر (امنیت، تمامیت ارضی و وحدت اسلامی) تقاضای خلیفه برای بیعت را پذیرفتند و از آن پس در نمازجمعه خلیفه حاضر می شدند و هرجا لازم بود به حاکمان مشورت می دادند یا انتقاد و نصیحت می کردند. عضویت کانالها در ایتا و تلگرام👇 @pasokhvoice @pasokhtext @shenakhtehadis
سوال: آیا واقعا امام معصوم(ع) فرموده اند: " ما بزرگترها و کوچکترهایمان را به دشنام گفتن و لعن کردنِ آن دو نفر (ابوبکر و عمر) توصیه می کنیم" ؟ آیا این روایت دارای سند و متن معتبری است؟ پاسخ: ترویج اين عبارت به عنوان حدیث روا نیست زیرا درباره اینکه امام معصوم (علیه السلام) چنین عبارتی را فرموده باشند تردیدهای بسیار جدی وجود دارد : اولا: عبارت عربی این جمله اینست: "وَ نَحْنُ مَعَاشِرَ بَنِي هَاشِمٍ نَأْمُرُ كِبَارَنَا وَ صِغَارَنَا بِسَبِّهِمَا وَ الْبَرَاءَةِ مِنْهُمَا" اما باید توجه کرد که این عبارت صرفا بخشی از یکی از نگارش های ضعیف از یک روایتِ چند سطری درباره گفتگوی کمیت بن زید با امام معصوم (علیه السلام) است و در ویرایش های دیگری که مثلا در کافی کلینی نقل شده این جمله وجود ندارد. بنابراین روایت مورد بحث دارای چند ویرایش متفاوت است یعنی به چند گونه نقل شده است. یکی از این گونه ها در کافی کلینی و دو گونه در رجال کشی نقل شده و عبارت مورد بحث صرفا در یکی از این ویرایش ها که در رجال محمد بن عمر کشی (قرن 4) با سند شدیدا ضعیف نقل شده است. ویرایشی که کلینی نقل کرده در کتاب الكافي جلد 8 ، صفحه 102 ، حدیث شماره 75 آمده و دو ویرایش متفاوتی که کشی نقل کرده در رجال الکشی، صفحات 206 و 207(روایت های شماره 261 و 263) قابل دسترسی و مقایسه با یکدیگرند. ثانیا: علت ضعیف بودن سند این روایت آنست که دستکم سه تن از واسطه های نقل این عبارت، از سوی رجال شناسان عالیقدر شیعه متهم به ضعف و غلو (انحراف از تشیع از سنخ افراطی گری) شده اند بنابراین سندش به شدت ضعیف است. یکی از این سه واسطه «محمد بن {الحسن بن} جمهور العمی{القمی}» نام دارد که شیخ طوسی فرموده که «غالی»(افراطیِ منحرف) بوده و نجاشی(رجال شناس طراز اول شیعه) درباره او فرموده: «ضعیف فی الحدیث، فاسد المذهب» (رجال الطوسی، ص364 و رجال النجاشی، ص337) واسطه دیگری که در زنجیره سند این روایت دچار اتهامات سنگین است «اسحاق بن محمد البصری» نام دارد که شیخ طوسی تصریح کرده که این راوی نیز «متهم به غلو» است(رجال الطوسی، ص384) و نجاشی فرموده که این راوی «معدن التخلیط» است (رجال النجاشی، ص74) یعنی «روایات یا عقاید درست و نادرست را با هم مخلوط می کرده و نشر می داده است». نفر سوم در زنجیره سند «نصر بن صباح» نام دارد که نه تنها وثاقتش اثبات نشده بلکه کشی و نجاشی تصریح کرده اند که از «غالیان» (شیعه نمایانِ منحرف) بوده است.(رجال الکشی، ص17 و رجال النجاشی، ص428) البته نفر چهارمی نیز در زنجیره سند حضور دارد که نامش «موسی بن بشار الوشاء» است و درباره وثاقت یا عدم وثاقتش هیچ اطلاعاتی در اختیار نداریم یعنی «وثاقتش نامعلوم است». طبیعی است اگر چهار حلقه از یک زنجیره پنج حلقه ای غیرقابل اعتماد باشند چنین زنجیری به شدت غیرقابل اتکا خواهد بود. بنابراین سند این عبارت، از نظر علمای رجال شیعه غیرقابل اعتماد ارزیابی می شود. ثالثا: شیوه ای که اهل بیت(ع) در دعاها و زیارتنامه های معتبر به ما آموخته اند اینست که به جای «اینکه نام مقدسات اهل سنت را بیاوریم و تظاهر به لعن آنها کنیم» از شیوه زیر پیروی کنیم: 1- لعن ظالمان به صورت کلی 2 - خوشرفتاری با اهل سنت و مدارا با آنان 3- بیان واقعیات تاریخ و مظلومیت اهل بیت (علیهم السلام) به صورت استدلالی، مستند و به دور از فحاشی اساسا «تظاهر به لعن» با ذکر نام «مقدسات اهل سنت» در هیچ حدیث صحیح الإسنادی توصیه نشده و نباید ادعا کرد که اهل بیت(ع) چنین توصیه ای فرموده اند. شیوه «تظاهر به لعن مقدسات اهل سنت با ذکر نام»، غالبا ناشی از سلیقه شخصی برخی از افراطی های شیعه نما یا کسانی است که احیانا در برخی لحظات ، احساساتشان بر عقلشان غلبه می کند و برای درست کردن ابرو ، چشم را کور می کنند. به طور کلی باید رفتار شیعیان مصداق آیه شریفه «قولوا للناس حُسنا» (بقره:83) باشد. این آیه، خوشرفتاری با عموم مردم (خواه شیعه یا سنی یا مسیحی و ..) را توصیه فرموده است. طبیعی است اگر کسی به نام تشیع بخواهد «تظاهر به لعن مقدسات اهل سنت» کند ، از این آیه شریفه تخطّی کرده است. در پایان توجه خواننده محترم را به سخنی که سید رضی در نهج البلاغه از امیرالمؤمنین(صلوات الله علیه) نقل کرده جلب کنیم که فرمود: « اِنّي أكره لكُم أن تكونوا سبّابين » ترجمه: «برای شما ناپسند دارم که دشنامگو باشید»( نهج البلاغه، خطبه 206 از چاپ صبحی صالح) عضویت کانالها در ایتا و تلگرام👇 @pasokhvoice @pasokhtext @shenakhtehadis
اول ذی‌الحجه سالروز پس گرفتن حکم ابلاغ آیات سورۀ برائت از ابوبکر و انتخاب شدن امام علی برای انجام دادن این کار بخشی از کتاب شأن نزول آیات قرآن (این کتاب در آینده‌ای نزدیک از سوی مرکز پژوهش‌های تاریخ اسلام منتشر خواهد شد): «پس از نزول سورۀ توبه پیامبر(ص) خواست بخشی از آیات به مشرکان در موسمِ حجِ آنان ابلاغ شود. در این باره، برخی از اخبار می‌گویند ایشان ابوبکر را فقط برای ابلاغ آیات فرستاد و بعضی دیگر حاکی از آن هستند که او را امیرالحاج فرستاد تا در ضمن آیات را نیز ابلاغ کند. البته هر دو دسته از اخبار می‌گویند سپس ابلاغ آیات را بر عهدۀ علی(ع) گذاشت و او را برای این کار روانه کرد. عیاشی از علی(ع) روایت کرده که آن حضرت به من فرمود همانا این‏ کار [ابلاغ آیات برائت به مشرکان] را کسی نمی‌‏تواند انجام دهد، مگر من یا تو. آن حضرت فرمود بر ناقه‌‏اش عضباء سوار شوم، خود را به ابوبکر برسانم، پیام را از او بگیرم و آن را بر مردم مکه بخوانم. من حرکت کردم و در روحاء به او رسیدم. هنگام سحر ابوبکر در آنجا به سر می‏برد که صدای ناقۀ رسول خدا را شنید. وقتی پیش رفت، علی ابن ابی‌طالب(ع) را دید که بر آن نشسته و پیش‏ می‌‏آید. جابر بن عبدالله انصاری می‌گوید ابوبکر از علی(ع) پرسید: «پیغام‌رسانی یا به مأموریت آمدی؟» علی(ع) جواب داد: «رسول هستم. آن حضرت مرا فرستاده است تا سورۀ برائت را در مواقف حج برای مردم قرائت کنم». شیخ مفید افزوده وقتی ابوبکر او را دید، نگران شد لذا به استقبال او رفت و پرسید: «ای ابوالحسن! چرا آمده‌‏ای؟ برای همراهی با من‏ آمده‏‌ای یا برای کار دیگری؟» علی(ع) فرمود: «رسول خدا مرا فرستاده است، تا آیات‏ برائت را از تو بگیرم و با آن پیمان‌‏های مشرکان را باطل اعلام کرده و دستور الهی را اعلام کنم. آن‏ حضرت فرمود تو را مخیر گردانم بین اینکه بازگردی یا همراه من باشی». ابوبکر گفت: «به سوی پیامبر‏ برمی‏گردم». پس از آنکه ابوبکر پیش رسول خدا(ص) رفت، عرض کرد: «ای پیامبر خدا! شما مرا شایستۀ کاری دانستید که مردم با آن به من چشم دوختند و در میانشان شهرتم فزون شد، اما پس از آنکه روانه شدم، مرا برگرداندید. چه شده؟ آیا درباره من آیه نازل شده است؟» پیامبر(ص) فرمود: «نه، ولی جبرئیل امین نازل شد و از سوی خدا پیام آورد که این کار را کسی انجام ندهد، مگر خودت یا فردی که از تو باشد. و علی از من است. لذا کسی جز علی نمی‏‌تواند به جای من این کار را انجام دهد»». منبع: کانال استاد محمدهادی یوسفی غروی(محقق برجسته تاریخ اسلام) در تلگرام علیه السلام عضویت در کانالها در ایتا و تلگرام👇 @pasokhvoice @pasokhtext @shenakhtehadis