🔆 شایعه کرده اند که واقعه کربلا صحت ندارد و اولین بار هشتصد سال پیش یک فرد دروغگو آن را روایت کرده است.
👆 پاسخ را در تصویر ببینید
#أَیْنَ_الطّالِبُ_بِدَمِ_الْمَقْتُولِ_بِکَرْبَلاءَ
#لبیک_یا_خامنه_ای
📌 بازنشر کلیه مطالب جهت روشنگری عموم مردم ، با ذکر #صلوات ، بدون ذکر منبع هم مجاز است.
🏴 #قرارگاه_پاسخ_به_شبهات_و_شایعات
@GhararGahShayeat
پرسش:
آیا درست است که پیامبر (ص) فرموده اند: «ماه صفر نحس است و باید تخم مرغ شکسته شود، صدقه داده شود، خون گوسفند ریخته شود و دعای یا فارج الهمّ ... خوانده شود تا نحسی آن از بین برود»
آیا پیامبر (ص) فرموده اند که هرکس دیگران را از روایتِ بالا باخبر کند حاجتش برآورده شود و اهل بهشت خواهد بود؟
پاسخ:
مطالب بالا نامعتبر و آمیخته با چندین دروغ است. واقعیت اینست که:
1- هیچ حدیثی درباره نحس بودن ماه صفر نداریم و اعتقاد به نحوست این ماه، صرفا یک نتیجه گیری ذوقی یا عامیانه و ناشی از توجه به مصائب اسیران کربلا در این ماه است.
2- دعا کردن و صدقه دادن در همه روزها و ماههای سال خوب است و اختصاص به ماه صفر ندارد.
3- تخم مرغ شکستن از آداب خرافی و عامیانه است و توصیه اسلام نیست.
4- دعای یا فارج الهمّ ... گرچه دعای بامحتوایی است ولی در هر زمانی میشود آن را خواند و ربطی به نحس بودن یا نبودنِ ماه صفر ندارد.
5- هیچ حدیثی در کتب معتبر نداریم که پیامبر (ص) فرموده باشند که هرکس مردم را از آداب ادعایی ماه صفر باخبر کند، گشایش در کارش ایجاد خواهد شد یا اهل بهشت می شود. برای گشایش در کارها باید به تلاش، تدبیر، مشورت و دعا روی آورد و راه دستیابی به بهشت هم ایمان، عمل صالح، تقوا و دوری از گناهان به ویژه حق الناس است.
اینگونه احادیث، از جعلیات فضای مجازی هستند و نشر آنها مصداق نشر اکاذیب و افترا زدن به معصومان(ع) است هرچند که غالبا با نیت خیر و از روی عجله برای دیگران ارسال می شود.
عضویت کانالها در ایتا و تلگرام👇
@pasokhvoice
@pasokhtext
@shenakhtehadis
آیا ماه صفر نحس است؟
پاسخ استاد محمدهادی یوسفی غروی:
حدیثی را به پیغمبر اکرم نسبت میدهند که ایشان فرمودند: «من بشرنی بخروج صفر فله الجنة». و از این استفاده کردهاند که پس ماه صفر نحس است که پیامبر بهشت را برای کسی قرار داده که به خروج از این ماه بشارت دهد.
اما صحیحِ آن «من بشرنی بخروج آذار» هست و این تحریف شده است به «من بشرنی بخروج صفر». «آذار» از ماههای رومی است.
جریان این حدیث این است که اهل قبا به پیامبر پیشنهاد داده بودند که روزهای شنبه را به آنها سر بزند و این حدیث مربوط به همین دیدارهاست. پیامبر برای اینکه نشانهای به مؤمنان بدهد تا در نزاعهای پس از او (در اینجا نزاع ابوذر با خلیفۀ سوم) حق را گم نکنند در مسجد قبا به اصحابش فرمود: «اولین کسی که هم اکنون بر شما وارد میشود مردی از اهل بهشت است». کسانی که این مطلب را شنیدند از یک در مسجد خارج شدند تا از در دیگر وارد شوند تا مصداق این حدیث باشند. پیامبر که از این موضوع آگاه بودند به اصحاب داخل مسجد فرمود: «انه سیدخل علیکم جماعة یستبقون فمن بشرنی بخروج آذار فله الجنة؛ هم اکنون عدۀ زیادی وارد میشوند و کسی که مرا به پایان ماه آذار خبر دهد از اهل بهشت است». ابوذر در بین کسانی بود که وارد مسجد شده بودند. پیامبر از آنان پرسید اکنون در کدام یک از ماههای رومی قرار داریم؟ فقط ابوذر بود که گفت یا رسول الله از ماه آذار خارج شدهایم. و این گفتۀ پیامبر به خاطر این بود که مردم به محق بودن ابوذر پی ببرند و اصلاً ربطی به ماه صفر و نحوست آن ندارد.
عدهای از علمای ما مخصوصاً علمای اخلاق ما از جمله مرحوم نراقی پدر و پسر اعتقاد به نحوست و سعد ایام را جز شرک خفی دانستهاند. یعنی اگر کسی معتقد باشد خود این روزها و ماهها مؤثر در سعد و نحس زمان باشد مرتکب شرک خفی شده است. اما آنچه در قرآن آمده است به خاطر این است که در بعضی روزها عذاب الهی نازل شده است، نه اینکه چون آن روز نحس بوده است عذاب الهی نازل شده است، بلکه چون در آن روز عذاب نازل شده تعبیر به نحس بودن داریم.
منبع: کانال استاد محمدهادی یوسفی غروی
#حدیث #نحس #خرافات
عضویت کانالها در ایتا و تلگرام👇
@pasokhvoice
@pasokhtext
@shenakhtehadis
چند نکته به مناسبت هفتم صفر
(اول)
آيا تعيين «هفتم صفر» به جای «بیست و هشتم» صفر به عنوان سالروز وفات امام حسن عليه اسلام ترجيحی علمی و تاريخي دارد؟
قرن هاست شیعیان - حداقل در ایران - در تقویم خود سالروز وفات امام دوم را همزمان با سالروز وفات پیامبر اسلام ثبت کرده آن را گرامی داشته اند... ولی در چند سال اخیر موجی به راه افتاده که اصرار دارد این بزرگداشت باید در هفتم صفر و در مثل چنین روزی برگزار شود.
این در حالی است که تا قرن هشتم یعنی هفتصد سال بعد از تاریخ وفات آن امام هیچ منبع تاریخی و مستند قابل اعتنایی بر این مطلب که وفات ایشان در هفتم صفر بوده یافت نشده است. و در مقابل منابع متعدد و قابل توجهی از قدیمی ترین منابع شیعی از قرن چهارم تا قرن هشتم و بعد از آن تاکنون، روز وفات را بیست و هشت صفر ذکر کرده اند.
سوالی که باید برای آن پاسخی پیدا کرد این است که:
دلیل اصرار برای ایجاد این تغییر در تقویم مذهبی چیست؟
و چرا به جای پاسخ روشن و شفاف به این سوال عده ای نا آشنا به تاریخ و پژوهش های تاریخی که احیانا نام پژوهشگر را هم یدک می کشند می کوشند با روشهای نادرست و با خطاهای فاحش این تغییر را توجیه کنند؟
(دوم)
اغلب قریب به اتفاق منابع در دسترس شیعی -از آغاز تا قرن هشتم- وفات امام دوم شیعیان را در ماه صفر دانسته و در تعیین روز آن منحصرا به دو زمان اشاره کرده اند: آخر صفر و بیست و هشت صفر.
برای تعیین آخر صفر به عنوان نمونه می توان به این منابع که همگی در قرن سوم و چهارم تالیف شده و از قدیمی ترین منابع شیعی به حساب می آید. اشاره کرد:
فرق الشیعة منسوب به حسن بن موسی نوبختی متوفای 310 قمری (تصویر ضمیمه1)
المقالات و الفرق منسوب به سعد بن عبدالله اشعری قمی متوفای 301 قمری(تصویر ضمیمه2)
اصول الکافی تالیف شیخ کلینی متوفای 329 قمری (تصویر ضمیمه3)
کفایة الاثر از خزار قمی (تصویر ضمیمه4)
و...
و برای تعیین بیست و هشت صفر این منابع کهن در دسترس است:
مسار الشیعة از شیخ مفید متوفای 413 قمری (تصویر ضمیمه5)
مصباح المتهجد از شیخ طوسی متوفای 460 قمری (تصویر ضمیمه6)
اعلام الوری و تاج الموالید هر دو از شیخ امین الاسلام طبرسی متوفای 548 قمری (تصویر ضمیمه 7 و 8)
مناقب ابن شهرآشوب مازندرانی متوفای 588 قمری (تصویر ضمیمه 9)
المستجاد علامه حلّی متوفای 726 قمری (تصویر ضمیمه 10)
و..
همه این کتاب ها و نویسندگانشان مربوط به قرن چهارم تا هشتم هستند
در توجیه اختلاف این دو دسته از منابع به صورت احتمال می توان گفت که آنها که وفات را آخر صفر دانسته اند به صورت تسامحی و تقریبی همان بیست و هشت صفر را گزارش کرده اند و منظورشان از آخر صفر همان یک روز یا دو روز مانده به آخر ماه یعنی بیست و هشت صفر بوده است.
(سوم)
همانگونه که اشاره شد طبق یافته های پژوهشگران هیچ منبعی از منابع شیعه تا قرن هشتم هجری روز هفتم صفر را وفات امام دوم ندانسته است.
اولین شخصیت و منبعی که روز هفتم صفر را روز وفات آن حضرت دانسته محمد بن مکی مشهور به شهید اول از علمای جبل عامل لبنان در کتاب فقهی الدروس الشرعیة است. (تصویر ضمیمه 11).
ولی آیا بعد از گذشت بیش از هفتصد سال از تاریخ وفات آن امام و انبوه گزارش هایی که وفات را در آخر صفر یا بیست و هشت صفر ثبت کرده اند و ما به برخی از آنها اشاره کردیم، شهید اول متوفای 786 قمری به چه استنادی چنین نقلی را آورده؟ برای ما مشخص نیست.
البته بعد از ایشان تعدادی دیگر از علمای جبل عامل امثال شیخ بهائی و پدرش و دیگر علمای شیعه در نجف همچون کاشف الغطا و صاحب جواهر این قول را بازنشر کرده اند... ولی همچنان منابع و عالمان بسیاری همان نقل مشهور گذشته یعنی بیست و هشت صفر را ذکر کرده و می کنند.
آیا قاسم رسی در قرن سوم تاریخ وفات امام حسن(ع) را تعیین کرده است؟!
در این خصوص نکته ای که از منظر روش مطالعه و پژوهش بسیار تاسف بار است آنکه اخیرا برخی برای مستند کردن قول به هفتم صفر از کتاب تثبیت الامامة تالیف یکی از امامان زیدیه به نام قاسم بن ابراهیم رسّی نقل می کنند. و به خیال خود منبعی پیدا کرده اند از قرن سوم که تاریخ وفات را هفتم صفر ذکر کرده است. این مطلب چنان بی پایه است که صرف وقت برای آن هدر دادن عمر است ولی متاسفانه عده ای طوطی وار خطای فاحش برخی دیگر را تکرارکرده و می کنند و باید به آن پاسخ داد.
✍️ علی موسوی نژاد
عضویت کانالها در ایتا و تلگرام👇
@pasokhvoice
@pasokhtext
@shenakhtehadis
🔰 در فضای مجازی پخش شده که تاریخ اصلی شهادت امام حسن مجتبی (ع) روز هفتم صفر بوده ، و در زمان قاجار به خاطر تولد ناصرالدین شاه و... تاریخش عوض شده!!!
👈 من از تک تک افرادی که این قضیه را نقل کرده اند خواهشمندم یک سند قوی ، فقط یک سند ، بیشتر هم نمی خواهم ، فقط یک سند بیاورند که چنین قضیه ای در زمان قاجار و ناصرالدین شاه رخ داد
✳️ درضمن ، اولین بار جناب شهید اول ، در یک کتاب فقهی خودشان ( آن هم نه کتاب تاریخی) ، قول هفتم صفر را مطرح کردند، شهید اول برای قرن هشتم هستند!!!
یعنی قبل قرن هشتم، هیچ سندی مبنی بر هفتم صفر نداریم!!
پس چطور برخی عزیزان می گویند قول هفتم صفر مشهورتر است؟
با کدام سند و مبنا؟
⬅️ یادمان باشد قبل پخش سخنان هر عزیزی ، ابتدا تحقیق کنیم ، سپس نشر دهیم
💠 به پست پایین و مقاله علمی و زیبای نوشته شده هم توجه بفرمایید
✍️ احسان عبادی / مدرس مهدویت و پژوهشگر علوم حدیث و تاریخ
عضویت کانالها در ایتا و تلگرام👇
@pasokhvoice
@pasokhtext
@shenakhtehadis
نظر رهبری درباره تاریخ ولادت امام کاظم(ع) 7 صفر است:
آیت الله خامنه ای در نمازجمعه روز 23 اردیبهشت 1379 مصادف با هفتم صفر 1421 فرمودند:
«امروز اگرچه روز ولادت موسیبنجعفر علیهالصّلاةوالسّلام است و جای این بود که ما در خطبه اوّل به آن بزرگوار اظهار ارادت و خلوص کنیم، لیکن ...»
رجوع کنید به لینک زیر:
https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=3005
توضیحات جالب استاد حامد کاشانی درباره افتضاح پژوهشی برخی از بزرگان حوزه در بحث هفتم صفر و تاریخ شهادت امام حسن مجتبی (ع)👇
https://www.instagram.com/tv/B3Q6rV5A-8R/?igshid=1we8xomz2jrrf
روایت معتبر درباره روز شهادت امام حسن مجتبی (ع) ؛ 28 صفر یا هفتم این ماه ؟
نمونه ای از تحریف تاریخ در اثر اعتماد به غیرمتخصص و پیروی از فضاسازی برخی جریانهای مذهبی
اینکه در سالهای اخیر برخی اصرار دارند شهادت امام مجتبی (ع) را در هفتم صفر وانمود کنند سند محکمی ندارد.
وقتی منابع تاریخی و حدیثی شیعه و سنی تا پایان قرن 7 را جستجو می کنیم هیچ نویسنده شیعه یا سنی نمی یابیم که گفته باشد شهادت امام حسن (ع) در اوایل صفر یا در هفتم صفر یا حتی در اواسط این ماه بوده است. عموم مورخان و محدثان شیعه « 28 صفر » یا « آخر صفر » را نقل کرده اند (1) و مورخان اهل سنت نیز یکی از روزهای آغازین ماه ربیع را مطرح کرده اند(2). یعقوبی نیز گرچه شیعه است اوایل ربیع را ذکر کرده است(3).
اگر بخواهیم بین روایات مورخان سنی با روایات علمای شیعه سازگاری برقرار کنیم باید بگوییم وفات امام حسن (ع) تقریبا همزمان با سالروز وفات رسول الله ص بوده(اواخر صفر یا اوایل ربیع) بوده یا سه چهار روز دیرتر(طبق قول اهل سنت). بنابراین بسیار با اوایل ربیع نزدیک است لذا عجیب نیست که مورخان اهل سنت چند روز اشتباه کرده باشند و اوایل ربیع را مطرح کنند(4).
بنابراین اینکه در سالهای اخیر یک جریان سازماندهی شده از منبری ها و مداحان محترم ، اصرار دارند شهادت امام مجتبی (ع) را در «هفتم صفر» وانمود کنند مبتنی بر روایت یا مستند محکمی نیست زیرا نخستین کتابی که این روز را به عنوان روز شهادت حضرت(ع) ذکر کرده کتاب «الدروس الشرعیه» نوشته «شهید اول»(قرن 8) است(5) که گویا در نسخه خطی آن در هنگام استنساخ (رونویسی از روی نسخه خطی) اشتباه شده و عبارت «آخر صفر» به صورت «سابع صفر» ثبت شده است. پس از آن ، کفعمی نیز – قاعدتا در اثر اعتماد به نسخه کتاب «الدروس» - همین اشتباه را نقل کرده است(6).
وقتی تنی چند از علمای معاصر ادعا می فرمایند که « مشهور این بوده که شهادت امام مجتبی(ع) در هفتم صفر رخ داده»!! باید از آن جهت باشد که این عزیزان صرفا سرگرم مباحث فقه و اصول هستند و فرصت مراجعه به کتب حدیث و تاریخ را ندارند. از این رو از «اجماع کتب قدیمی و معتبر تاریخ و حدیث فریقین» در این موضوع ناآگاه مانده اند و به یک اشتباه در نسخه کتاب «الدروس» – که اساسا یک کتاب فقهی است –اعتماد کرده اند. دستکم برخی از این عزیزان تحت تاثیر طیفی از فضلای اطراف خود قرار دارند و در مسائل تاریخی و حدیثی ، بیش از حد به آنان اعتماد دارند که آنان نیز به نوبه خود تحت تأثیر طراحی های برخی از منبری ها و مداحان هستند که اصرار دارند در روز هفتم صفر نیز عزاداری برپا کنند.
عجیب اینست که برخی از فقهای ما گاهی «بدون مطالعه کافی» ، قاطعانه در مسائل غیرفقهی اظهارنظر می کنند حال آنکه اولا تخصص یا مطالعات کافی در این زمینه ندارند ثانیا این مباحث اولویتهایی نیست که مراجع به آن بپردازند بلکه تجدیدنظرهای احساسی و بی پایه درباره تقویم مناسبتهای دینی ، صرفا منجر به «بحث های حاشیه ای» ، «دودستگی شیعیان» و «کاسته شدن اعتماد عمومی به علما» می گردد.
-----
پاورقی:
(1) حسن بن موسی نوبختی (متوفای 310هـ) فرق الشيعه ، ص24 و کلینی (متوفای 329هـ)، الكافي ، ج:1 ، ص:461 و شیخ مفید(متوفای 413هـ) ، مسارّ الشیعه ، ص47 و شیخ طوسی(متوفای 460هـ) ، مصباح المتهجد، ج2، ص: 790 و فتال نیشابوری (مقتول در سال 508هـ) ، روضة الواعظين و بصيرة المتعظين (چاپ قدیم)، ج1، ص: 168 و طبرسی(متوفای 548هـ) ، إعلام الورى بأعلام الهدى (چاپ قدیم)، ص: 206 و همو ، تاج المواليد، ص: 82 و ابن شهرآشوب(متوفای 588هـ) ، مناقب آل أبي طالب (ع)، ج4، ص: 29 و محمدتقی شوشتری(التستری – متوفای 1415ق)، رسالة في تواريخ النبي و الآل، ص: 33
(2) محمد بن سعد (متوفای 230هـ) ، الطبقات الكبرى، خامسة1، ص:354 و بلاذری(متوفای 279هـ) ، أنساب الأشراف، (چاپ زكار)، ج3، ص:299 و طبری،تاريخ الطبري (تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم - بیروت)، ج11، ص:514 و ابن عبدالبر(متوفای 463هـ) ، الاستيعاب، ج1، ص:389
(3) تاريخ اليعقوبى(متوفای 284هـ) ،ج2، ص:225
(4) در میان مؤلفان شیعه ، علی بن عیسی اربلی(متوفای 692هـ) در دو جای کتاب خود دو گونه سخن گفته است. وی نخست قول اهل سنت یعنی 5 ربیع الاول را آورده ولی در صفحه بعد روایتی نقل کرده که شهادت حضرت را در ماه صفر (بدون اشاره به روز خاصی) می داند. اربلی، کشف الغمة(چاپ قدیم) ، ج1، صص: 584-585
(5) شهید اول (متوفای 786هـ) ، الدروس الشرعية ، ج2 ، ص7
(6) كفعمي (متوفای 905هـ) ، جنة الأمان الواقية(مصباح الکفعمی) ، ص: 510
http://arabi-maleki.blogfa.com/post/518
عضویت کانالها در ایتا و تلگرام👇
@pasokhvoice
@pasokhtext
@shenakhtehadis
🔹نسخههای خطی و یک احتمال
در پی مباحثی که اخیراً در بارۀ سند برخی روضههای نامتعارف مطرح شد، احتمالی به ذهنم رسید که در میان نهادن آن با اهل فضل، خالی از لطف نیست.
👈مقدمه
اخیراً یکی از دوستان طلبه که مدّتی در کلاس پژوهش بنده شرکت کرده بود، در مقام مشورت، مطلبی را با من در میان گذاشت که برایم جالب بود و به نظرم به بحث حاضر نیز مرتبط است. گفت: «قصد دارم طلبگی رسمی را رها کنم؛ ولی دوست دارم یک کار دینی هم انجام دهم که ارزشمند باشد. به ذهنم رسیده نسخههای خطی نایاب را منتشر کنم. یعنی نسخههایی که روضههای ناب در آنها است و این روضهها در کتابهای رایج نیست».
گفتم: «این، کار مشکلی است. نیاز به تخصّص دارد. هر کتابی که با دست نوشته شده باشد، نسخۀ خطی نیست و اگر هم باشد، الزاماً ارزشمند نیست. برو پیش امثال دکتر سید علی طباطبایی یزدی قدری شاگردی کن تا بتوانی تشخیص بدهی و بعد اقدام کنی».
بعد گفتم: «حالا مگر چیزی پیدا کردهای؟». گفت: «بله. یک نفر را در مشهد پیدا کردهام که بیش از هزار نسخۀ خطی از این دست، جمع کرده است. میخواهم به سراغ او بروم».
گفتم: مثلاً چه مطالبی در این نُسَخ هست؟ گفت: «مثلاً در یکی از این نسخههای خطی آمده است: همۀ اصحاب امام حسین (ع) از ایشان برای رفتن به میدان اذن میگرفتند الا حبیب بن مظاهر. او خدمت امام رسید و عرض کرد: اجازه بدهید من از خانم زینب (س) اذن میدان بگیرم. امام هم قبول کرد. بعد حبیب، روی زمین افتاد و به صورت سینهخیز، خود را از پشت خیمهها به حضرت زینب رساند و از او اذن میدان گرفت».
نمونۀ دیگری هم ذکر کرد که برای من خیلی جالب بود؛ زیرا سال گذشته در فضای مجازی منتشر شده بود و من خیلی به دنبال سند و منبع آن گشتم ولی نیافتم. و آن اینکه میگفت: «در یکی از این نسخههای خطی، آمده است: رسول خدا (ص) گربهای داشت به نام معزه».
این گفتوگو به پایان رسید؛ ولی ذهن من درگیر این «نسخههای خطی شگفت» باقی ماند.
🔸بیان مسئله
برخی از وعاظی که روضههای نامتعارف و عجیب میخوانند و یا احادیث شاذّی را بیان میکنند که کسی نشنیده، در پاسخ به این سؤال که «منبع این مطالب کجاست؟»، میگویند: «اینها در نسخههای خطی است».
میتوان حدس زد که دست کم برخی از این نسخههای خطی ـ اگر وجود خارجی داشته باشند ـ از آثار دوران قاجار و یا حتی پهلوی هستند. علت عدم انتشارشان هم بیاعتباری آنها و یا ناشناخته بودن مؤلّف و مواردی از این دست است.
اما کسانی که مدعیاند چنین نسخههایی در اختیار دارند، اگر واقعاً این نسخهها را معتبر میدانند، باید آنها را به محقّقان معرفی کنند تا زمینۀ بررسی و چاپ آنها فراهم شود؛ زیرا این کار از باب نشر علم، واجب است.
اما ما با یک پدیدۀ شگفت روبهرو هستیم: آقایان این نسخههای خطی را به صورتی رازآلود نزد خود نگاه میدارند!
تا جایی که بنده شنیدم، هیچ نامی هم نمیبرند که مثلاً اسم آن نسخه خطی چیست؟ نویسندهاش کیست؟ مربوط به چه قرنی است؟ و اساساً اگر نایاب است، چطور به دست شما رسیده؟ و اگر نایاب نیست، چرا به دست نسخهپژوهان و محقّقان نرسیده؟ چرا آن را منتشر نمیکنید؟ و…
فرض کنیم شما به منبعی دست یافتید که دیگران از آن خبر ندارند. خوب؛ چه اشکالی دارد نام آن را و محلّ نگهداری آن را بگویید؟ این کار، دأب همۀ محققان و اهل فضل بوده و هست که بگویند: «من در فلان کتابخانه، نسخهای با عنوان فلان دیدهام که در آن چنین نوشته…». چرا آقایان از بیان عبارتی شبیه این طفره میروند؟ چرا طوری صحبت می کنند که کسی جرئت نکند بپرسد: «سندش کجا است»؟
👈اما یک احتمال:
آیا احتمال نمیدهید کسانی به تبعیت از یهودیانی که «یکتبون الکتاب بأیدیهم ثم یقولون هذا من عند الله»، به فکر «تولید نسخۀ خطی» افتاده باشند؟ شاید اساساً همانها باشند که وقتی به راحتی دستنوشتههای خود را به خدا نسبت میدهند، از نسبت دادن دستنوشتههای خود به علما که هیچ ابایی نخواهند داشت.
رهایی از این احتمال، در گرو این است که آقایان نسخههای خطی ادعایی خود را در معرض نقد و بررسی قرار دهند.
خوش بوَد گر محک تجربه آید به میان.
مرتضی بهرامی خشنودی
هشتم شهریور 1402 / 13 صفر 1445
#نسخ_خطی
#روضههای_بیسند
#احادیث_جعلی
#تحریف
منبع: وبلاگ پیام پاینده
http://mbahramikh.blogfa.com/post/41
عضویت کانالها در ایتا و تلگرام👇
@pasokhvoice
@pasokhtext
@shenakhtehadis
امام رضا (ع) به هیچ وجه از قم و نزدیکی آن عبور نکرده است
استاد یوسفی غروی:
حرکت امام رضا (ع) به سمت خراسان حرکتی مخفیانه نبوده، بلکه سیصد سرباز عباسی به رهبری رجاء بن ابی ضحاک ایشان را همراهی میکردند، لذا مسیر حرکت ایشان چندان مخفی نبوده و گفتهاند که ایشان از مدینه به بصره رفت و از بصره به اهواز، از اهواز به فارس و در نهایت از فارس به مرو رسید. در این مسیر ایشان تحت هدایت سربازان عباسی بود و مأمون از رجاء بن ابی ضحاک خواسته بود تا امام را از شهرهایی مانند قم که کانون تجمع شیعیان بود عبور ندهد. به همین دلیل هم بود که امام را از کوفه روانه نکردند زیرا کوفه نیز یکی از کانونها تجمع شیعیان بود.
سید ابن طاووس (سید عبدالکریم ابن طاووس حلی، و نه صاحب کتاب ملهوف) در کتابی که درباره تعیین قبر امیرالمؤمنین (ع) نوشته (فَرْحَةُ الغَریّ فی تَعْیینِ قَبْر أمیرِالمُؤمنین عَلیّ بْن أبیطالب فِی النَّجَف) اشاره کرده که امام رضا (ع) در مسیرش وارد قم شد و شیعیان از او استقبال کردند و داستانی شبیه ورود پیامبر (ص) به مدینه را نقل میکند که شیعیان درباره اینکه امام به خانۀ چه کسی برود دعوا داشتند و امام رضا (ع) فرمود این شتر هر کجا برود آنجا منزل خواهم گزید. اکنون نیز منطقهای در قم، در پشت مدرسۀ رضویه و در بازار نجارهای قدیم قم به نام «شترخان» وجود دارد که میگوید محلی بوده که شتر امام رضا (ع) توقف کرده و امام در آنجا منزل گزیده است. حتی وجه تسمیۀ مدرسۀ رضویه نیز همین بوده و چون نزدیک این محل ادعایی اقامت امام رضا (ع) بوده آن را «رضویه» نامیدهاند.
اما این داستان به هیچ وجه پذیرفتنی نیست. مسیر حرکت از مدینه به مرو مشخص است و مأمون تأکید کرده بود که امام از مراکز تجمع شیعه عبور داده نشود. بهویژه که در آن زمان قمیها با بنیعباس مشکل داشتند و از خراج دادن تمرد کرده بودند و درگیریای هم به وجود آمد و تعدادی از قمیها کشته شدند، لذا اصلاً معقول هم نیست مأمون اجازه داده باشد امام رضا (ع) را از این منطقه حرکت داده باشند.
#امام_رضا #تاریخ_قم #ساوه
منبع: کانال مرکز پژوهشهای تاریخ اسلام
عضویت کانالها در ایتا و تلگرام👇
@pasokhvoice
@pasokhtext
@shenakhtehadis
زیارت با معرفت
با سند صحیح از امام صادق(ع) نقل شده که فرمودند:
"مَنْ أَتَى قَبْرَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع عَارِفاً بِحَقِّهِ غَفَرَ اللَّهُ لَهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِهِ وَ مَا تَأَخَّرَ "
ترجمه:
" هرکس در حالی که حق اباعبدالله (ع) را شناخته است به زیارت قبر او برود خداوند گناهان قدیم و جدید او را می بخشاید "
منبع:
📚شیخ صدوق، ثواب الأعمال (چاپ دارالشریف الرضی) ، ص86.
توضیح:
به نظر می رسد مقصود از « شناختن حق امام حسین(ع) » در اینگونه احادیث ، اینست که آن حضرت را به عنوان «امامی که خداوند، اطاعت و پیروی از او را واجب فرموده » به رسمیت بشناسیم و به حق ایشان به عنوان « امام الهی مفترض الطاعة و النصرة » اعتراف داشته باشیم.
عضویت کانالها در ایتا و تلگرام👇
@pasokhvoice
@pasokhtext
@shenakhtehadis
دو نصیحت به اهل منبر از زبان فقیه بزرگ مرحوم آخوند همدانی
✔️ از واعظ نامی و خطیب شهیر ومؤلف دانشمند مرحوم حاج شیخ احمد رحمانی همدانی ( قدس سره) شنیدم که اوائلی که در همدان منبر می رفتم مرحوم آخوند دو سفارش به من فرمود:
🔹۱/ به همان نیت خالصی منبر برو که به همان نیت نماز می خوانی.
🔹۲/مراقب باش در مدتی که بر منبر نشسته ای، چه خوراک معنوی به مردم می دهی، زیرا مردم، شریف ترین عضو خویش یعنی مغزشان را در این مدت اختیار تو قرار داده اند.
منبع: کانال استاد محمد عندلیب همدانی
عضویت کانالها در ایتا و تلگرام👇
@pasokhvoice
@pasokhtext
@shenakhtehadis