eitaa logo
شعر علوی
1.2هزار دنبال‌کننده
35 عکس
1 ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
از غصه ابری نیست چشمی که تورا دارد باران اگر می‌بارد از شوق تو می‌بارد مانند کفشی که ورودی حرم جا ماند ای کاش زائر هم خودش را جای بگذارد دربان ورودی حرم بشمارد عاقل را دربان خروجی حرم دیوانه بشمارد بیچاره عکاسی که حیران شد پس از آنکه می‌خواست از ایوان طلایت عکس بردارد هر باغبانی که ضریح تو به چشمش خورد هی دم به دم در باغ خود انگور می‌کارد از پاکی دامان مادر عاشقت هستیم از لقمه هایی که پدر در سفره می‌آرد حق با علی بود و علی با حق، نفهمیدست! هرکس به خود حق داد حیدر را بیازارد دارم وصیت میکنم هرکس که دفنم کرد این شعر را هم باتنم در گور بسپارد @sher_alavi | شعرعلوی
کار داریم در این شعر فراوان با دَر گوییا خورده گره با غزل ِ مولا ، در وَ قسم بَر ترکِ کعبه که حتی دیوار می‌شد از عشقِ علی پیشِ علی دَرجا در جانشینِ نبی الله که شد روزِ غدیر خستگی‌های پیمبر همه شد یکجا در می‌نشستند یتیمان همه شب منتظرش خیره بر در همگی تا بزند بابا در چیره بر قلعه‌ی قلبِ همِگان شد وقتی کنده شد با دَمِ یا فاطمه‌اش از جا در شد درِ قلعه ز جا کنده ولی مرغِ دلم ناخود آگاه سفر می‌کُند از در ، تا در نکند در غزلم بسته شود دستانش نکند در غزلم باز شود با پا در میخِ در داغ شد و مادرمان زخمی شد او کنون تکیه به دیوار نماید یا در ؟! آنچنان با لَگدی باز شد آن در که همه فکر کردند که دیوار یکی شد با در آه! سادات ببخشند ولی خورد زمین در همین فاصله هم کنده شد از لولا در رد شدند آن همه نامرد از آن در با پا تا که افتاد به رویِ بدنِ زهرا در بچه سید نشدم دستِ خودم نیست ولی وسطِ روضه دلم گفت بگویم مادر کربلا جلوه‌ی هفتاد و سه تَن می‌شد اگر اندکی تاب می‌آورد در آن غوغا در آه! ای فاطمه؛ ای علتِ لبخندِ علی! رفتی و بعدِ تو انداخت زِ پا او را در ما فقیریم و یتیمیم و اسیریم همه جز تو فریادرسی نیست بیا بُگْشا در با دعای فرجت از خودِ خورشید بخواه تا کمی باز کند روی همه دنیا در… @sher_alavi | شعرعلوی