#حضرت_فاطمه_سلام_الله_علیها
نمیخوای پیشم بشینی؟ پس نرو
گل اشکامو بچینی؟ پس نرو
عروسی هیچ کدوم از گلاتو
نمیخوای باشی ببینی؟ پس نرو
#جواد_هاشمی_تربت
#محفل_ادبی_مهدوی_الغوث
@sher_alghoth
#حضرت_فاطمه_سلام_الله_علیها
#شهادت
چون شمع، قطره قطره، وجود تو آب شد
آخر دعای نیمه شبت، مستجاب شد
پروانهوار دور تو گشتم ولی دریغ
پروانه مانْد و در بر او، شمع، آب شد
با بودنت، سلام علی یک جواب داشت
آن یک سلام هم پس از این بیجواب شد
با من حساب داشت عدو از غدیر خم
از من، تو را گرفت و دگر بیحساب شد
یاد جوانی تو، مرا پیر میکند
آخر چه کس خمیده به عهد شباب شد؟
خانهنشینِ روزم و خانه به دوشِ شب
گر چه علی بدون تو، خانه خراب شد
گلچین به طعنه گفت که دیدی به دست من
هم غنچهی تو پرپر و هم گل، گلاب شد
دیگر شبی به خواب، دو چشمم نمیرود
چون چشم تو برای همیشه به خواب شد
#جواد_هاشمی_تربت
#محفل_ادبی_مهدوی_الغوث
@sher_alghoth
#حضرت_فاطمه_سلام_الله_علیها
تا نفس در سینه دارم یاد زهرا می کنم
خویش را وقف دل ناشاد زهرا میکنم
صاحبش زهراست هر جا که حسینیه بود
پس دل خود را حسین آباد زهرا می کنم
من همیشه بهره ی چندین برابر می برم
هر چه خرج روضه اولاد زهرا می کنم
بی حرم ، حاجت دهد... پس این دل بیمار را
من دخیل پنجره فولاد زهرا می کنم
خواب دیدم ساکن شهر مدینه هستم و
گریه ها بر ناله و فریاد زهرا می کنم
برخلاف اهل یثرب که تماشاچی شدند
در میان شعله ها امداد زهرا میکنم
گریه بر مظلومی شیر خدا وقتی که دید
پشت درب خانه گیر افتاده زهرا ، می کنم
#محمود_مربوبی
#محفل_ادبی_مهدوی_الغوث
@sher_alghoth
#امام_زمان_عجل_الله
#حضرت_فاطمه_سلام_الله_علیها
#مناجات
از لحظه ای که دل به غمت مبتلا شده
کارم برای امر ظهورت دعا شده
خیلی غریب و بی کس و تنها شدی ببخش
با غفلتم، نصیب تو صدها بلا شده
فرزند ناخلف شدم از یاد بردمت
عمریست منزلت، پدرم ذی طویٰ شده
مهلت بده که عمر؛ کم است و خطا زیاد
حالا که مهر تو به دل من عطا شده
مهلت بده که گریه کنم در فراق تو
با دیده ای که وقف تو،ماتم سرا شده
ای کاش وقت آمدنت زودتر شود
تنها ظهور، حاجت این بینوا شده
مرگم اگر رسید،سری هم به من بزن
آقا بگو که قلب تو از من رضا شده
آقا ببین در وسط روضه های سخت
کارم همیشه ناله ی (مهدی بیا) شده
شام شهادت است کجا غرق ناله ای
در سینه ی تو روضه ی مادر به پا شده
شام شهادت ِهمه ی هستی ِعلیست
گویا که وقت غسل خود ِمرتضی شده
با اشک چشم، فاطمه را غسل می دهد
دیگر علی به مرگ خودش هم رضا شده
می ریزد آب روی تن و آب می شود
پشتش کنار فاطمه از غصه تا شده
امر ِسکوت داده ولی داد می زند
بی تاب؛ قلب حیدر ِخیبرگشا شده
آهی کشید در وسط ناله ها و گفت
اسماء ؛ حق بده،که به او بد جفا شده
اسماء اگر که تاب نمانده به سینه ام
دستم به زخمهای تنش آشنا شده
می ریزم آب روی تن کوثرم چرا
بنگر که درد ساقی کوثر چه ها شده
آبی که بوده مهریه ی فاطمه، ببین
مشغول ِغسل پیکر خیرالنساء شده
گل را کسی به زیر لگد له نمی کند
یاس نبی چگونه پر از ردّپا شده
گفته شبانه جسم مرا غسل کن چرا
چون استخوان سینه ی او جابه جا شده
خیلی کشیده درد، بمیرم برای او
بیخود نبوده؛ مرگ، برایش شفا شده
حالا کنار غسل جراحات فاطمه
قلبم دوباره راهی کربوبلا شده
رد شد فقط دو دست من از روی زخمها
وای از نگاه زینب و رأس جدا شده
غسلش شبانه بوده و از زیر پیرهن
وای از نگاه زینب و موی حنا شده
شکر خدا که فاطمه ام دفن می شود
وای از تنی که گوشه ی صحرا رها شده
#علی_مهدوی_نسب
#محفل_ادبی_مهدوی_الغوث
@sher_alghoth
#حضرت_فاطمه_سلام_الله_علیها
#امیرالمومنین_علیه_السلام
#فاطمیه #تبری
ما بر ولای مرتضی اقرار داریم
از حب حیدر سینه ای سرشار داریم
در قلبمان بغض ع م ر بسیار داریم
با خصم زهرا روز محشر کار داریم
ما شیعیان حیدر کرار هستیم
از دشمنانِ فاطمه بیزار هستیم
با حب زهرا راهی راهِ نجاتم
یعنی خدا با مهر او داده براتم
من فاطمی ام در حیات و در مماتم
حل میشودبا لطف مادرمشکلاتم
ماجزولای فاطمه یاری نداریم
برروی خاک پای اوسرمی گذاریم
دین بی ولای فاطمه معنا ندارد
بیچاره آنکه حضرت زهرا ندارد
روز قیامت نامه اش امضا ندارد
بر لب نوایی غیر واویلا ندارد
بی چاره آنکه نیست زهرا مادر او
باید بسوزد در جهنم پیکر او
ما سائلان خانه شاه ولائیم
ما خادمان حضرت خیرالنسا ئیم
ما خاک پای محور اهل کسا ئیم
گریه کنان دختر بدرالدجائیم
غیر علی و آل او محرم نداریم
ما سرپناهی غیر این پرچم نداریم
شکر خدا که از محبان تو هستم
از لحظه ی اول ثنا خوان تو هستم
من دردم و محتاج درمان تو هستم
چشم انتظار لطف و احسان تو هستم
تو با دعا از ما بلا را دور گردان
جزءمحبان علی محشورگردان
تودشمنان مرتضی را خار کردی
از خواب غفلت خلق را بیدار کردی
خود را فدای حیدر کرار کردی
با خشم با آن دو نفر رفتار کردی
گفتی امام من امیرالمومنین است
شرح اشداءعلی الکفار این است
بوی غریبی آید از خاک مزارت
در راه حیدر شد فدا دار و ندارت
قلب تمام بی قراران بی قرارت
جانم فدای غصه های بیشمار ت
با رفتن تو مرتضی خانه نشین شد
وقتی زمین خوردی علی نقش زمین شد
مادر دعا کن بهر ما آهی نمانده
در سینه هاجزداغ جانکاهی نمانده
شیعه غریب ویاروهمراهی نمانده
غیر از ظهور مهدی ات راهی نمانده
مادر ،مخور غم نور چشمانت میاید
تا دشمنانت را همه رسوا نماید
#محمد_خرم_فر
#محفل_ادبی_مهدوی_الغوث
@sher_alghoth
#حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
بعد از تو دیگر هیچ کس ام البنین نیست
یعنی زنی مانند تو مرد آفرین نیست
ام الادب ، ام الوفا ، ام الاباالفضل
غیر از تو وصف هیچ شخصی این چنین نیست
شاگرد درس صبر مولا بوده ای که
با این همه غم روی پیشانیت چین نیست
در گریه ات جایی ندارد داغ فرزند
قصد تو از این کار غیر از حفظ دین نیست
وقتی که اشک دشمنانت را درآورد
پس خطبه ای چون خطبه هایت آتشین نیست
مدح تو چون با مدح عباست گره خورد
دیگر گریز روضه ات هم غیر از این نیست
شور رجزهایش نمی آمد به آن که
در راه حفظ دین خود قطع الیمین نیست
آه ! ای خوشا بر حال آن مردی که در جنگ
وقتی که دستش قطع شد بر روی زین نیست!
این چند برگ از متن قرآن است بر خاک؟
یا دست های اوست که در آستین نیست؟
یا روی پای فاطمه یا روی نیزه است...!
یعنی سر عباس بر روی زمین نیست
#مجتبی_خرسندی
#محفل_ادبی_مهدوی_الغوث
@sher_alghoth
#حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
دیدهای از اشکْ تر دارم، تماشا کردنی
دو صدف، صدها گهر دارم، تماشا کردنی
«فاطمه»، «امّ بنین»، «لاتَدْعُوِنّی»، آه! آه!
واژههایی در نظر دارم، تماشا کردنی
باغبان بذر اشکم، راهی باغ بقیع
گریهها در رهگذر دارم، تماشا کردنی
لالههایی چیده شد از باغ من، بس دیدنی
داغهایی بر جگر دارم، تماشا کردنی
آسمان در خود ندیده آنچه در من دیده است
سه ستاره، یک قمر دارم، تماشا کردنی
یک عصا در دست من نگذاشت دست سرنوشت
حال دستی بر کمر دارم، تماشا کردنی
روزگاری بر لب خود این ترنّم داشتم:
مادرم؛ چندین پسر دارم، تماشا کردنی
بی خبر از قصّهی عبّاس و اصغر نیستم
بس خجالت زآن خبر دارم، تماشا کردنی
شب ز راه دور با یاد رخ عبّاس خود
بوسهها از ماه بردارم، تماشا کردنی
رفت از کنعان چشمم یوسف زهرا، حسین
«ماه مصری در سفر دارم، تماشا کردنی»
^*^*^*
بینِ خانه، دور از چشم امیرالمؤمنین
دیده بر دیوار و در دارم، تماشا کردنی
#جواد_هاشمی_تربت
#محفل_ادبی_مهدوی_الغوث
@sher_alghoth
#حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
السلام ای مادرعشق وادب
همسرشایسته ی شاه عرب
السلام ای نورایمان ویقین
مادرعباس یاام البنین
السلام ای بانوی صدق وصفا
چلچراغ خانه ی شیرخدا
ای دعای فاطمه دنبال تو
چارکوکب کوکب اقبال تو
ای شده خاک بقیع غم خانه ات
جان فدای تربت ویرانه ات
دیده گان توپرازالماس بود
غصه ات بی دستی عباس بود
عالمی بی تاب ازتاب وتبت
نغمه ی لاتدعونی برلبت
گفته ای بااهل یثرب این چنین
می نخوانیدم دگرام البنین
سینه ام ازداغهاسرشارشد
چارفرزندم فدای یارشد
شادم ازاینکه عزیزانم همه
شدفدایی عزیزفاطمه
این مصیبت می کشدآخرمرا
ازقفاراس حسینم شدجدا
من شنیدم پنجه برمویش زدند
نیزه هابرپشت وپهلویش زدند
من شنیدم دست وپامیزدحسین
خواهرش زینب صدامیزدحسین
گرچه باغ لاله ی من پرپراست
گریه ام بهرغریب مادراست
#محمد_خرم_فر
#محفل_ادبی_مهدوی_الغوث
@sher_alghoth
#حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
از همان روزهای کودکی ام
بوده ام آشنای ام بنین
کام من را گرفت مادر ، با
نمک سفره های ام بنین
رزق من باشد از اعانه ی او
از عنایات مادرانه ی او
آمده پشت درب خانه ی او
سائل بینوای ام بنین
کی شود عشق را رقم بزنم ؟
گوشه ای از بقیع قدم بزنم
دو سه تا مثنوی قلم بزنم
تا سحر در رثای ام بنین
اول و آخرم فدای حسین
تن و جان و سرم فدای حسین
پدر و مادرم فدای حسین
بچه هایم فدای ام بنین
خادم مستدام عباس است
آشنا با مقام عباس است
مورد احترام عباس است
هر که باشد گدای ام بنین
هم مُسمّی به نام فاطمه بود
هم مرامش مرام فاطمه بود
مقتدایش امام فاطمه بود
من کجا و ثنای ام بنین؟
نه فقط مادر چهار یل است
در وفا بی نظیر و بی بدل است
ادبش بین اهل دل مثل است
شد ادب ؛ خاک پای ام بنین
تا که آمد به بیت شیر خدا
گفت او کودکان فاطمه را
آمدم تا شوم کنیز شما
من فدای وفای ام بنین
در کنار چهار صورت قبر
می نشست آن یگانه اسوه ی صبر
اشک می ریخت از دو دیده چو ابر
من بمیرم برای ام بنین
پسر ارشدش پناه حسین
کاشف الکرب و تکیه گاه حسین
میر و آب آور سپاه حسین
اوست صاحب عزای ام بنین
****
به کنارم بیا برادر من
کآمده مادر تو در بر من
بنشسته کنار پیکر من
مادری کرده جای ام بنین
#محمود_مربوبی
#محفل_ادبی_مهدوی_الغوث
@sher_alghoth
#حضرت_فاطمه_سلام_الله_علیها
سلام بر تو که هممعنی سلام تویی
دوام مذهب شیعه علیالدوام تویی
دخیل یک نخ چادر نماز تو هستیم
بهاستناد روایات «فیضعام» تویی
گرهگشای دوعالم فقط تو هستی و بس
اگر که بر لب ما ذکر مستدام تویی
تویی تمام نبی و تویی تمام علی
به حیرتیم که از این دوتا کدام تویی؟
قسم به ساحت «امالائمةالنّجبا»
که بر تمام امامانمان امام تویی
حماسهی تو که همسنگ خطبهی فدک است
نشانهایست که احیاگر قیام تویی
به روز حشر شفاعت فقط به عهدهی توست
چرا که صاحب این اختیار تام تویی
خوش آمدی به جهان ای تمام جان جهان
فدای مقدم تو جان شاعران جهان
بدون لطف تو شادی به فکر غم شدن است
وجود یکسره در معرض عدم شدن است
به جلوه آمده در تو تمام "کن فیکون"
جواب خواستههای تو لاجرم "شدن" است
به بودن تو گره خورده است بودن ما
به شوق توست که دم فکر بازدم شدن است
برای از تو نوشتن درختهای جهان
تمام حسرتشان کاغذ و قلم شدن است
تویی که آینهی کعبهای و آن عملی
که در برابر تو واجب است، خمشدن است
کمال مرتبهی شاعران دورهی ما
در آستان تو عمان و محتشم شدن است
عزیز میشود از همنشینی گل، خار
که فضّهی تو سزاوار محترم شدن است
رسیده است به لطف تو تا خدا زهرا
کسیکه ذکر لبش بودهاست؛ "یازهرا"
خبر رسیده به شب موقع سپیده شده
که روح صبح به جان سحر دمیده شده
گناه راه ندارد به هردلی که بر آن
نسیم مرحمت فاطمه وزیده شده
کدام فاطمه؟ آن فاطمه که با لطفش
گناهکارترین بندهها خریده شده
کدام فاطمه؟ آن فاطمه که در معراج
صدای شوهرش از هر طرف شنیده شده
کدام فاطمه؟ آن فاطمه که بیمثل است
همان که هیچکجا مثل او ندیده شده
کدام فاطمه؟ آن که برای اهل زمین
غبار معبر او سرمهی دودیده شده
فضائل تو زیادند، کم نباید گفت
به این دلیل غزلهای ما قصیده شده
همینکه نام تو در شعر شاعران آمد
تمام قافیههایش از آسمان آمد
برای بردن نامت وضو گرفت قلم
که از قبال تو نام نکو گرفت قلم
تو را ندیده و یکعمر از تو دم زده است
اگر سراغ تو را کو به کو گرفت قلم
همین که نام تو را تا همیشه یاس سرود
برای ساحت خود رنگوبو گرفت قلم
به هیچ واژهی دیگر نمیشود آرام
که از همان اول با تو خو گرفت قلم
از آن زمان که به اجبار از غم تو نوشت
چه بغضهای بدی در گلو گرفت قلم
به نام دشمن تو میرسید و میدیدم
که از نوشتن آن نام رو گرفت قلم
به روسیاهی خود راه چاره پیدا کرد
نوشت فاطمه و آبرو گرفت قلم
در آسمان امامت وجود تو بدر است
که درک فضل تو درک فضیلت قدر است
بهجز تو رخت محبت به تن نداشت کسی
توجهی به مقامات زن نداشت کسی
اگر تو همسر مولا علی نمیبودی
در این جهان پسری چون حسن نداشت کسی
به سینه سنگ تو را میزنند عاشقها
وگرنه مستمع سینهزن نداشت کسی
قسم به آیهی فصلالخطاب خطبهی تو
که در حضور تو طبع سخن نداشت کسی
اگر که ذرهای از برکت تو را میدید
علاقهای به پسر داشتن نداشت کسی
اگر که قابل تقدیم خاک پای تو بود
بدیهی است که سر در بدن نداشت کسی
اگر تقاص ستمهای رفته بر تو نبود
به زیرلب دم یابنالحسن نداشت کسی
به نیّت فرج عاجل امام زمان
دعا کنیم برای دل امان زمان
زمانهایست که شان امام گم شده است
هزار رکن در این یک مقام گم شده است
غبار شبهه نشستهست روی آینهها
چرا که فرق حلالوحرام گم شده است
چه روزگار بدی شد که فیض گمنامی
میان این همه "دنبال نام" گم شده است
چنان بدون تو بیارزش است این دنیا
که بین پیر و جوان احترام گم شده است
نشستهایم که صبح رسیدنت برسد
نشستهایم و شکوه قیام گم شده است
مگر که چشم امید زمین به غیر از تو
در انتظار ظهور کدام گمشده است؟
بیا که بی تو شب عید را نمیدانیم!
که ماه بر سر این پشت بام گم شده است
به شام تار، پگاه ظهور، خاتمه است
میآید آنکه دعایقنوت فاطمه است.
#مجتبی_خرسندی
#محفل_ادبی_مهدوی_الغوث
@sher_alghoth
#امیرالمومنین_علیه_السلام
شاعر نشدم که بی هدف بِنْویسم
از جام و می و از نی و دف بنویسم
شاعر شده ام که فاطمه اذن دهد
در مدح شهنشاه نجف بنویسم
#حسین_بابانژاد
#محفل_ادبی_مهدوی_الغوث
@sher_alghoth
#حضرت_ام_کلثوم_سلام_الله_علیها
یادم نمی رود سفر آخر حسین
یادم نمی رود که چه آمد سر حسین
یادم نمی رود که داماد کربلا
زد دست و پا مقابل چشم تر حسین
یادم نمی رود که آمد به خیمه ها
بین عبا جسم علی اکبر حسین
یادم نمیرود که زینب ز پا نشست
مثل عمود خیمه آب آور حسین
یادم نمی رود که خودم خاک ریختم
در پشت خیمه روی علی اصغر حسین
یادم نمی رود که شد از سوز تشنگی
مثل دو چوب خشک لب اطهر حسین
یادم نمی رود که دیدم ز روی تل
در زیر تیغ شمر لعین حنجر حسین
یادم نمی رود که شنیدم به قتلگاه
فریاد یا بنیَّ زند مادر حسین
یادم نمی رود که چها کرد ساربان
نامرد بهر غارت انگشتر حسین
یادم نمی رود که دیدم به چشم خویش
آثار نعل تازه روی پیکر حسین
یادم نمی رود که دیدم به نیزه ها
هفده سر بریده را پشت سر حسین
یادم نمی رود دم دروازه کف زدند
زنهای شام دور و بر خواهر حسین
یادم نمی رود به خرابه ، نداشت خواب
از شدت گرسنگیش دختر حسین
#عبدالحسین
#محفل_ادبی_مهدوی_الغوث
@sher_alghoth