#امام_حسین_علیهالسلام
#عاشورایی
هر چند کهنه، پیرهنی داشتی؛ چه شد؟
گر بود پیرهن، کفنی داشتی؛ چه شد؟
ای یوسف عزیز! چه کردند گرگها؟
آخر تو "کهنهپیرهنی" داشتی؛ چه شد؟
جسم تو ذرّه ذرّه در این دشت، پخش گشت
در زیر آفتاب، تنی داشتی؛ چه شد؟
ای دور از دیار که تا دیر میروی!
آواره تا به کی؟ وطنی داشتی؛ چه شد؟
خود را چه خوب خرج خدا کردی! ای کریم!
سر داشتی؛ چه شد؟ بدنی داشتی؛ چه شد؟
هم بی حبیب ماندی و هم بی زهیر؛ آه!
نامآوران صفشکنی داشتی؛ چه شد؟
تو شمع و در طواف تو جمع مخدّرات
در خیمهگاه، انجمنی داشتی؛ چه شد؟
بالین تو سکینه، کنارت رقیّه بود
در باغ، یاس و یاسمنی داشتی؛ چه شد؟
#جواد_هاشمی_تربت
#محفل_ادبی_مهدوی_الغوث
@sher_alghoth
#شب_جمعه
#عاشورایی
#امام_حسین_علیه_السلام
شب جمعه حرم غوغاست انگار
دوباره روضه ها برپاست انگار
پریشان حضرت زهراست انگار
کنارش زینب کبراست انگار
«گلی گم کرده و میجوید او را»
«به هر گل میرسد میبوید او را»
لباس کهنه را زهرا بیارد
به رگهای بریده لب گذارد
زبان گیرد،ز دیده خون ببارد:
«مسلمانان حسین مادر ندارد»
گل نیلوفرِ پرپر حسینم
سلام ای پیکر بی سر حسینم
امیرِ هردو عالم لشگرت کو؟
گل لیلا،علیّ اکبرت کو؟
علمدار سپاه،آب آورت کو؟
سلیمانِ زمان!انگشترت کو؟
«چرا بر تن حسینم سر نداری؟»
«بمیرم من مگر مادر نداری؟»
خودم دیدم پرت میسوخت مادر
زمین خوردی،سرت میسوخت مادر
تمام پیکرت میسوخت مادر
بمیرم حنجرت میسوخت مادر
هوا را دود میدیدی حسینم
سیاهی رفت چشمت نور عینم
به خاک خون کشیده شد سپاهت
«إلهِی شِیعَتِی...» گفتی به آهَت
شرر زد بر دل زینب نگاهت
دو چشمت بود سمت خیمه گاهت
تنت از خون سر رنگین شد ای وای
به ناگه سینه ات سنگین شد ای وای
تنت را زخمی و بی حال دید و
میان قهقهه خنجر کشید و
صدای گریه هایم را شنید و
سرت را روی زانویم برید و
تمام قتلگه دریای خون شد
ز مقتل قاتلت با سر بُرون شد
تو را کشتند و لشگر بی حیا شد
میان خیمه پای شمر وا شد
سرت با هلهله بر نیزه ها شد
به خاک کربلا جسمت رها شد
«اگر کشتند چرا خاکت نکردند؟»
«کفن بر جسم صد چاکت نکردند؟»
#محمد_علی_انصاری_رعیت
#محفل_ادبی_مهدوی_الغوث
@sher_alghoth