eitaa logo
📚کانال شعر،سبک و نکات مداحی🎙
6.5هزار دنبال‌کننده
502 عکس
131 ویدیو
78 فایل
برای شرکت در کلاس های آموزش مداحی دکترحاج مجیدطاهری با این شماره ها تماس بگیرید: ۰۹۱۲۱۸۳۸۲۶۸ ۰۲۱۳۳۲۵۰۹۳۰ در ایتا به شماره ۰۹۹۰۵۲۸۶۲۰۰ پیام دهید.
مشاهده در ایتا
دانلود
﷽ 🔹تقدیم به پیرغلامان، پیشکسوتان و مداحان آستان حسینی این دل خسته ی ما هست پریشان حسین آن کویریم که شد تشنه ی باران حسین آرزوی همه ی ماست زیارت برویم بنشینیم همه محضر ایوان حسین مادرم گفت بمان پای اباعبدالله پدرم گفت به من جان تو و جان حسین من شفا یافته ی لطف همین اربابم که دوا کرد مرا نسخه ی درمان حسین چه کنم حرف دگر یاد نداد استادم گفت تا هست نفس ، باش غزلخوان حسین نوکری می کند و شوق جوانی دارد هر که شد همنفس پیرغلامان حسین نوکر خانه ی عشقیم در این دیر خراب اشک چشم من و تو شمع شبستان حسین سبب خلقت ما نوکری این مولاست هرچه در عالم هستی ست به قربان حسین شب جمعه حرمش ، کاش که زائر باشیم در حریم پسرفاطمه حاضر باشیم ایتا👇  http://eitaa.com/sher_sabk_maddahi تلگرام👇 https://t.me/sher_sabk_maddahi
1_1325877693.m4a
25.77M
امام حسین(علیه السلام) روضه وداع سپر کردی به تیغ و تیر و نیزه، پیکر خود را  گرفتی جای پرچم روی دست خود، سر خود را  تمام عمر من با تو، تو با من بوده ای، چون شد  که تنها می گذاری بین دشمن خواهر خود را  کمی خم شو به زیر پای اسب خود نگاهی کن  فرود آ در بغل گیر ای برادر دختر خود را  عزیز فاطمه دشمن نبیند تا که تنهایت  مرو تنها ببر با خود علیّ اصغر خود را  بیا از اشک خود آبی فشانم بر لب خشکت  که سقا جای سقا کرده ام چشم تر خود را  خروش العطش پر کرده این صحرای سوزان را  خبر کن در کنار علقمه، آب آور خود را  رقیه، نجمه، لیلا، من، سکینه، همرهت هستیم  مکن احساس تنهایی، نگه کن لشگر خود را  سر خود را به بالا گیر تا بوسم گلویت را  ببوسم باز جای بوسه های مادر خود را  اگر باور ندارند این سپه جدت پیمبر را دوباره روی دستت گیر نعش اکبر خود را
﷽ 🍂امام حسین(علیه السلام)🍂 در عشق تو، حالی است که فانی شدنی نیست وصفش نتوان گفت به کس، دم زدنی نیست این حسن جهانی تو سرحد نشناسد غیر از دل عشاق برایت وطنی نیست پیوسته عنایات تو بر ماست مسلم هر چند که الطاف تو، گاهی علنی نیست هرگز نشود سائل درگاه تو نومید چون کار تو، ای رحمت حق، دل شکنی نیست تو یوسف طاهائی و، در شرح غم تو از گفته ی «ما اوذی» بهتر سخنی نیست با خون تو ثبت است به دیوان عدالت پاینده تر از شرعِ نبیِ مدنی نیست بر ریشه ی تو، گرچه بسی تیشه عدو زد بر نخل حیاتت، اثر از تیشه زنی نیست پیدا بود از منظره ی کرب و بلایت دردانه زهرا و علی، گم شدنی نیست پوشید لباس شرف از یمن تو انسان ای کشته ی عریان که تو را پیرهنی نیست خجلت زده شد سرخ عقیق از لب اکبر زیرا چو لبش، هیچ عقیق یمنی نیست از قتل علی اصغر شش ماهه عیان شد جز قصد جنایت، هدف خصم دنی نیست گیرم که رقیه نبود دخت پیمبر یک دختر غربت زده، سیلی زدنی نیست از صلح و قیام حسنین است که اسلام خود ریشه کن از آنهمه پیمان شکنی نیست هرگز به حقیقت، نتوان گفت حسینی است آنکس که (حسانا) ز دل و جان، حسنی نیست ✍ 🍂🌼🍂🌼🍂🌼🍂🌼🍂🌼🍂 ایتا👇  http://eitaa.com/sher_sabk_maddahi تلگرام👇 https://t.me/sher_sabk_maddahi
از وقتی که به کام من    یه ذره تربتت نشست دست خودم نبود توی    دلم محبتت نشست عمری از اون روز تا حالا گریه مینکم...     تا نبریم به کربلا گریه میکنم... گریه میکنم... تو اشک بده منم برات گریه میکنم...     بارون میشم روی لبات گریه میکنم... برات قتیل العبرات گریه مینکم... (( حسین وآآآی... )) یه وقتی عذرمو نخوای     درسته که خیلی بدم به درد هیچی نخورم    سینه زنی که بلدم با یا حسین با زینبا سینه میزنم...     با ضرب نعل مرکبا سینه میزنم... سینه میزنم... تا سینه ام بشه کبود سینه میزنم...  سینه می زنم   به یاد مقتل از وجود سینه میزنم... سینه می زنم که شمر رو سینه ی تو بود سینه میزنم... (( حسین وآآآی... )) اینا همش کار دله     اگه کبوده بدنم با لاطمات الخدودت    من چرا لطمه نزنم؟ به یاد مادر به صورتم لطمه میزنم...     بر خورده بد به غیرتم لطمه میزنم... لطمه میزنم... از بین کوچه تا حرم لطمه میزنم...     من ارث زینب می برم لطمه میزنم... فقط نه اینجا محشرم لطمه میزنم... (( حسین وآآآی... ))
به روی سینه تو من مدال می بینم نفس به سینه خود را زوال می بینم جدا جدا شدی و از خدا جدا نشدی من این جدا شدنت را وصال می بینم نه جای نیزه بُوَد این، نه جای شمشیر است چرا به سینه ی تو من هلال می بینم
. یک طرف چندین اسیرِ خسته بین سلسله یک طرف جشن و میان دف نوازی هلهله یک طرف شهری چراغان پایکوبان در سماع یک طرف پاهای زخمی و سراسر آبله بر سرِ آل علی از بام ها میریخت سنگ آه از دروازهٔ ساعات و آهِ قافله بوسه ها میزد به دستِ حرمله پیش رباب آنکه با خنده به او میداد پشتِ هم صله سرزمین شام از شرم و خجالت آب شد گوشهٔ ویرانه زینب خواند تا که نافله اشک هایش بیصدا میریخت روی معجرش داشت از نیرنگ و مکرِ نامسلمانان گله پیر کرد او را جسارت های در بزم شراب خیزران انداخت بین چند دندان فاصله با تمسخر جابجا میکرد بی غیرت یزید مهرهٔ شطرنج را با قهقهه؛ با حوصله* خطبهٔ زینب زبان دشمنان را لال کرد ذوالفقارِ در کلامش بود ختم غائله! مرضیه عاطفی 🌴
اگر خواهی پدر بینی وفای دختر خود را نگه کن زیر پای اسب و بالا کن سر خود را نهان از چشم طفلان آمدم دارم تمنّایی که در آغوش گیری بار دیگر دختر خود را نرفتی تا به پُشتِ ابرِ سنگ و خنجر و پیکان به روی دامنت ای ماه بنشان اختر خود را فروشد ناز اگر طفلی خریدارش پدر باشد بزرگی کن، ببوس این دختر کوچک‌تر خود را لبم از تشنگی خشک است و جوهر در صدایم نیست برو در نهر علقم، کن خبر آب‌آور خود را ز دورادور، می‌دیدم گلویت عمه می‌بوسید مگر آماده کردی بهر خنجر، حنجر خود را به همراه مسافر آب می‌پاشند، ‌من ناچارم به دنبال تو ریزم اشک چشمان تر خود را کنار گاهواره رفتم و دیدم که اصغر نیست چرا با خود نیاوردی، چه کردی اصغر خود را؟ ✍
چشم مرا پیاله ی خون جگر کنید هر وقت تر نبود به اجبار تر کنید من کمتر از گدای شب جمعه نیستم خانه به خانه دست مرا در به در کنید بد کاره ها به نیم نگاهی عوض شدند ما را فُضیل فرض کنید و نظر کنید این تحبس الدعا شدن از مرگ بدتر است فکری برای این نفس بی اثر کنید باید برای سوختنم چاره ای کنم این گریه گریه نیست برایم سپر کنید العفو گفتنم که به جایی نمی رسد ذکر حسین حسین مرا بیشتر کنید در می زنیم و هیچ کسی وا نمی کند پس زودتر امام رضا را خبر کنید
❤️ امیرکبیر و یاد امام حسین علیه‌السلام😭 مرحوم آیت الله العظمی اراکی درباره شخصیت والای میرزاتقی خان امیرکبیر فرمود: شبی خواب امیرکبیر را دیدم جایگاهی متفاوت و رفیع داشت پرسیدم چون شهیدی و مظلوم کشته شدی این مرتبت نصیبت گردید؟ با لبخند گفت: خیر سؤال کردم چون چندین فرقه ضاله را نابود کردی؟ گفت: نه با تعجب پرسیدم: پس راز این مقام چیست؟ جواب داد: هدیه مولایم حسین است! گفتم: چطور؟ با اشک گفت: آنگاه که رگ دو دستم را‌ در حمام فین کاشان زدند، چون خون از بدنم می‌رفت تشنگی بر من غلبه کرد سر چرخاندم تا بگویم قدری آبم دهید ناگهان به خود گفتم میرزاتقی خان! دو تا رگ بریدند این همه تشنگی!!! پس چه کشید پسر فاطمه؟ او که از سر تا به پایش زخم شمشیر و نیزه و تیر بود! از عطش حسین حیا کردم لب به آب خواستن باز نکردم و اشک در دیدگانم جمع شد آن لحظه که صورتم بر خاک گذاشتند امام حسین آمد و گفت: به یاد تشنگی ما ادب کردی و اشک ریختی، آب ننوشیدی این هدیه ما در برزخ باشد تا در قیامت جبران کنیم 👈
عقیدۀ همه یاران به اتفاق این است که اشک شور بیاد حسین شیرین است کنار قتلگه تو به گریه جان دادن ز وعده ها که به خود داده ام یکی این است تو سیدالشهدایی ، تو کشتۀ اشکی منم که مذهبم عشق تو،گریه ام دین است سلام حضرت صادق به هر که از داغت همیشه سفرۀ چشمش به اشک رنگین است ز اشک دیده جهان را به آب خواهم بست کنون که مرهم تو گریۀ محبین است گرفتم اینکه سرت را به دیر،راهب شست زتشنگی لب پاکت هنوز پُر چین است لبی که بر سر نی آیه ها تلاوت کرد لبی که از ضربات یزید خونین است جبین شکسته به سنگ و لبت نشسته به خون بمیرم این که سرت مجمع المضامین است سرم فدای سرت کان سر مُنوّر تو گهی میان تنور وگهی به خورجین است شکست پشت فلک خواهرت اسارت رفت شکست پشت فلک بس که داغ سنگین است به آب دیدۀ خود غرق می‌شوم نه عجب شنیدم اینکه به زخم تو اشک تسکین است عقیدۀ همه یاران به اتفاق این است که اشک شور بیاد حسین شیرین است ✍️ابراهیم روزبهانی 👈 این شاعر جوان کشور، به تازگی به لقاء‌الله پیوستند، نثار روحشان فاتحه و صلوات.
حذر کنید ز شیطان که ماه، ماه خداست مه مبارک تسبیح و ماه ذکر و دعاست مه مقدس مهمان نوازی و اِطعام مه خجستۀ شب زنده داری است و صفاست مه قرائت قرآن، مه قِرابت دوست مه کرامت معبود، ماه لطف و عطاست برای بنده در این ماه نزد حضرتِ حق نکوترین عمل از قول مصطفی تقواست مه مبارک عفوست و رحمت و برکت ندا دهند ملائک گناهکار کجاست؟ دمد تجلی حق در تمام مُلک وجود تو گویی آنکه ز هر سو جمال حق پیداست بگیر دامن لطف خدای در این ماه که روز روز خدا و شبش شب احیاست سلام باد بر آن روزه‌دار پاکدلی که از عطش دهنش خشک و دیده‌اش دریاست سلام باد بر این ماه میهمانی حق که میزبان احدِ ذوالجلال بی همتاست مباش لحظه‌ای از لطف کبریا غافل که ماه مغفرت و ماه عفوِ جرم و خطاست سفر به کوفه کن و سیر کن به نخلستان که نخل‌ها همه خرم ز گریۀ مولاست علی کنار درختان به ذکر یامولا چنانکه یا علی از نخل‌ها همه برپاست صلای عفو خدا در نوای مرغ سحر سروش رحمت حق در نسیم بادصباست عجب نه با دل اگر معجز مسیح کند ز بس نسیم سحر روحبخش و روح فزاست بخوان دعای ابوحمزه و بیفشان اشک که دُرّ اشک تو را مشتری خداست خداست خوشا بحال کسانی که نقل محفلشان دعای جوشن و ذکر سحر نماز قضاست خوشا به حال دل صائم خدا ترسی که در گرسنگی خود به یاد روز جزاست سلام باد بر آن روزه دار تشنه لبی که گریه اش به لب خشک سیدالشهداست سلام باد بر آن صائمی که وقت غروب به یاد شام غریبانِ روز عاشوراست چگونه می کند افطار شیعه ای که مدام عیان به چشم دلش صحنه های کرب و بلاست چگونه جام بگیرم به دست خود گویی ز اهل بیت به گوشم صدای واعطشاست چو در غروب کند طفل کوچکم افطار دلم به یاد یتیم سه سالۀ زهراست کنار سفرۀ ما ظرف کوچک خرما کنار سفرۀ آن خونجگر سر باباست عزیز من به کنارم نشسته و افسوس عزیز یوسف زهرا به دامن صحراست روا بود که فشانم هماره خونِ جگر به کودکی که بر او اشک دیده آب و غذاست به یاد تشنگی آل فاطمه میثم! اگر که خون شودت اشک در دو دیده رواست ✍️حاج غلامرضا سازگار، نخل میثم(ج3)، صص556-557
نصیحت پدرم مانده است در گوشم که روز فقر، شبش نان روضه نفروشم غم گرسنگی‌ات قوت غالب من شد همیشه در وسط روضه اشک می‌نوشم قسم به کِتری جوشیده در حسینیه که با کسی که نخواهد تو را نمی‌جوشم گرفت نور خدا زندگیِ تاریکم به لطف شعله‌ی در چلچراغِ بر دوشم "حسین" گفت پدر جای لای لایی شب شرابْ ریخت به جانم هنوز مدهوشم به چار گوشه‌ی قبرم قسم که بعد از مرگ برای تنگی قبرم گدای شش‌گوشم کفن که دستِ‌ مرا بست؛ دست تو باز است وَ دست باز تو یعنی بیا در آغوشم چرا به یاد لب تشنه‌ات نمی‌میرم مرا ببخش عزیزم که آب می‌نوشم مصیبت پدر و مادرم ز یادم رفت مصیبت پسر تو نشد فراموشم ** میان روضه‌ی بزم یزید فریادم به یاد شام غریبان اگر که خاموشم عزیز فاطمه خیلی برای من سخت است تو پاره پیرهنی، من لباس می‌پوشم
شور🎙 امام حسین(علیه السلام) کربلا اربعین دل شکستمو دل تنگ ماه روی تو رخصتم بده بنشینم روبروی تو گریه های من قیمت میگیره با شما آبروی من آقا از آبروی تو چه حس خوبیه که زیر سایه ام حرم تو قلبمه با تو همسایه ام حواست بوده و حواست هست به من ندارم حسرتی تویی سرمایه ام نفسهامو بگیر از من اما نگاهت رو نگیر از من اما
واحد🎤 عمومی 🕳بنداول سَلامٌ عَلَیْکَ یا حسین و قَلبی لَدَیْکَ یا حسین رو لبهام لَبَّیْکَ یا حسین اربابم، شدم ساکن سایه ی پرچمت اربابم، داره میگذره عمر من با غمت از اون بچگی انس گرفتم فقط ، با ذکر و دمت اربابم، حسین جان۳ حسین 🕳بنددوم این اشکِ روضه پُر قیمته شفا تو چاییِ روضته خوشی هام تنها تو هیئته ای جانم ، کی جز تو میتونه پناهم باشه ای جانم، کیه غیر تو تکیه گاهم باشه کیه جزتو که ضامن نامه ی، سیاهم باشه اربابم، حسین جان۳ حسین 🕳بند سوم کی و داره جز تو این گدات جوونیه من ارباب فدات دلم رو بردی با کربلات اربابم، همین خوبه که واسه تو نوکرم اربابم، همین خوبه که اسمتو میبرم همین خوبه که نوکرت دلخوشه، با عکس حرم اربابم، حسین جان۳ حسین ✍رضارسولی
شور🎙 امام حسین(علیه السلام) صدام کن آقا تا کی ببینمت فقط تو خواب و رویا صدام کن آقا گناهامو نبین که روسیاهم مولا صدام کن آقا چی میشه دست خستمو بگیره سقا می میرم بی تو تو این شلوغیا رها مکن دستامو می میرم بی تو با عشقت آبرو بده دل رسوامو می میرم بی تو تو رویای منی ازم نگیر رویامو اگه منو رها کنی تو رو رها نمی کنم اسیر و مبتلا کنی, چون و چرا نمی کنم از ضریح آسمونیت دلو جدا نمی کنم نامه ی اعمالم اگه سیاهه ی جرم منه ماه محبتت ولی تو این سیاهی روشنه امید دارم که دست تو مهر شفاعت بزنه (یا ثارالله حسین حسین حسین حسین) **** **** **** **** دل من تنگه واسه تو ای حریم باصفا کربلا دل من تنگه بذار بیام زیارتِ آقا، کربلا دل من تنگه چه دلگیره غروب جمعه ها کربلا دلم می گیره بدون روضه هم برای تو ای مولا دلم می گیره میاد از همه جا صدای تو ای مولا دلم می گیره دلم کرده چقد هوای تو ای مولا کاش خاک پای جُون تو، غلام سیاهت می شدم مث زهیرت آخرش، مست نگاهت می شدم تو لشکر تو مثل حُر، فدای راهت می شدم فدای عاشقای تو، که دل به شط خون زدن اونا که از خجالتت، با جون دادن در اومدن اونا که مثل خیمه هات، واسه تو سوختن بلدن (یا ثارالله حسین حسین حسین حسین) ✍ 🎤
غزل نوکران درگاه🍃 به نوکری تو خط سیادتم دادند زکودکی به ولای تو عادتم دادند در آستان تو اول مرا پذیرفتند سپس اجازه ی عرض ارادتم دادند مرا چه زهره که گویم غلام کوی توام زلطف توست اگر این سعادتم دادند محبت تو که گنج خداست در دل من سعادتیست که پیش از ولادتم دادند خدای را به ولای تو بندگی کردم به یُمن عشق تو حال عبادتم دادند شدم به عشق تو آواره تا به هر قدمی هزار بار ثواب شهادتم دادند چه از تو خواسته «میثم» که از تو نگرفته که هر چه خواستم از آن زیادتم دادند ✍️حاج غلامرضاسازگار باحذف یک بیت
✍️ 🎤 ◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇ دل تو دلم نیست دیگه چه جور بگم بی‌تابم دوباره خواب دیدم که تو حرم اربابم یه گوشه از صحن تو رو به ضریح ایستادم چه لحظه‌ی خوبی بود به تو سلام می‌دادم به تو سلام میدم حسین، به روم نیار چقدر بدم نمیشه باورم یه سال، شد و حرم نیومدم 《آقام آقام حسین》 ----------------------- خونه‌ی امّید من شده همین هیئت‌ها به قاب عکس گنبد خیره میشم ساعت‌ها دلم پر از تشویشه میزنه قلبم بدجور حال دلم خوب میشه با یه سلامم از دور به تو سلام میدم حسین، به روم نیار که بی‌وفام همیشه هرکجا برم، میگم که نوکر شمام 《آقام آقام حسین》 ----------------------- آبرومو پیش تو آقا گرو میذارم از خوشی‌های دنیا من غمتو دوست دارم آبروی این نوکر دونه دونه اشکاشه موقع جون دادن کاش دستم رو سینه‌م باشه به تو سلام بدم حسین، که بشنوم جوابمو روز قیامت به خودت، بِدَن حساب کتابمو 《آقام آقام حسین》 دل هرکی یه یاری داره یه یاری داره دل ما با حسینه دل ما با حسینه اون نوایی که دل می بره نوای یاحسینه نوای یاحسینه حسابم با حسینه حسینه کتابم باحسینه حسینه سئوال از من چه می پرسی جوابم باحسینه حسینه من از حسین دم می زنم آتیش به عالم می زنم زینب هواداره منه زهرا هواداره منه
واحد🎤 سفر کرب وبلا حاصلش رنج وبلاست خطبه خوان نهضتش دختر شیر خداست سیدی یا مظلوم یا ابا عبدالله … در زمین کربلا شور و غوغا برپاست پیکر خون خدا زخمی تیغ بلاست سیدی یا مظلوم یا اباعبدالله … در ره کوفه و شام دختری محزون است از جفای اشقیا قلب پاکش خون است سیدی یا مظلوم یا ابا عبدالله
آتش دل غم گل در دلم آتش به پا کرد مرا از باغبان خود جدا کرد غم دل را شنید و این ندا کرد « سحر بلبل حکایت با صبا کرد که عشق گل به ما دیدی چها کرد » مرا گردون به راه مشکل انداخت به دستم ریسمان باطل انداخت سر و کار مرا با قاتل انداخت « از آن رنگ رخم خون در دل انداخت ازآن گلشن به خارم مبتلا کرد » چُنان زینب حزین و دلغمینم که بوده در سفر یار و معینم اگرچه دخترم اما چنینم « غلام همت آن نازنینم که کار خیر بی روی و ریا کرد » شب است و می درخشد روی ماهی ز داغ لاله دارم اشک و آهی پدر آمد به دیدارم الهی « خوشش باد آن نسیم صبحگاهی که درد شب نشینان را دوا کرد » به پایان آمده صبر و تحمل به لب دارد ز ماتم نغمه بلبل که می آید نسیم از جانب گل « نقاب گل کشید و زلف سنبل گره بند قبای غنچه وا کرد » چه غوغایی شده در کنج ویران فتاده زورقی در موج و توفان بسوزد دختری چون شمع سوزان « به هر سو بلبل بی دل در افغان تنعم در میان باد صبا کرد » من از هجر پدر همچون هلالم شکست از تیر ماتم هر دو بالم نکرده داغ او رحمی به حالم « من از بیگانگان هرگز ننالم که با من هرچه کرد آن آ‌شنا کرد » دلم بر عشق بابا مبتلا بود من اینجا بودم و آن سر کجا بود تمنای من از خصم دغا بود « گر از سلطان طمع کردم خطا بود که از دلبر وفا جستم وفا کرد » به بار ای دیده چون ابر خروشان نیاید ناله زین خانه بدوشان بگو «یاسر» ازین آتش خموشان « بشارت بر به کوی می فروشان که «حافظ» توبه از زهد و ریا کرد » ** ✍️محمود تاری «یاسر»
غزل مناجات🎙 اول مجلس من کيستم که طالب ديدار او شوم يا چيست نقد من که خريدار او شوم او يوسف عزيز و مرا دست بس تهي شرم آيدم که بر سر بازار او شوم در مصر عشق طوطي شيرين سخن منم تا طعمه جو ز لعل شکر بار او شوم او پادشاه مملکت حسن و من گدا يارب چگونه محرم اسرار او شوم ياري که در زمانه بخوبيش يار نيست هست آرزوي خام که من يار او شوم بر بوي پرسشي ز لب آن مسيح دم آن دولت از کجاست که بيمار او شوم با اينهمه فداش کنم جان خويشتن باري ز مخلصان هوادار او شوم در باغ وصل همچو مني را مجال نيست از دور بلبل گل رخسار او شوم آزادي دو کون چو از بندگي اوست خواهم که چون حسين گرفتار او شوم ✍️منصورحلاج
غزل مناجات اول مجلس🍃 چرا آواره کوه و بیابانم، نمی دانم چه می خواهد غم عشق تو از جانم، نمی دانم به سمت آسمان رو می کنم هر جمعه می پرسم کجایی ماهِ پشت ابر پنهانم؟ نمی دانم تو که هر هفته امضا می کنی پرونده مارا نمی مانم چرا بر عهد و پیمانم، نمی دانم در این عصر غم و تردید آقا با ظهور تو به جا می ماند آیا دین و ایمانم؟ نمی دانم نمی دانم که هستم آن زمان پای رکاب تو چه هستم؟ کافرم گبرم مسلمانم، نمی دانم فدای قلب پر مهرت که این شب ها پر از درد است محرَم مثل تو ناحیه می خوانم، نمی دانم چه می شد اینکه مانند شما خون گریه می کردم خدا می کرد چون زینب پریشانم، نمی دانم شبیه حُر سرم زیر است پشت خیمه ارباب نگاهش می کند امروز مهمانم؟، نمی دانم شاعر: عباس احمدی
با صدایی بلند گفت حسین تا همه بشنوند گفت حسین   دهنش بغض بغض ساکت بود بدنش بند بند گفت حسین   پدرم جای ارث عشق گذاشت پدرم جای پند گفت حسین   گریه می کرد در تمامی عمر هر چه گفتم بخند گفت حسین   آه بعد از شهادتینش هم با صدایی بلند گفت حسین ✍🏻محمد خادم