⛓زمزمه⛓
شهادت
امام سجاد(علیه السلام)
بابا پس از تو عمریست، با گریه خو کنم من
چیزی نمانده از اشک، با خون وضو کنم من
.
آئینه ای ز مقتل، مانده به پیش رویم
تنها ترا میانِ آن جستجو کنم من
.
یعقوب کربلایم، از یوسفم خبر نیست
ای پاره پیرهن با تو گفتگو کنم من
.
از هیجده شهیدم، عمامه ای فقط ماند
هر روز دیده را با آن روبرو کنم من
.
از غصۀ اسارت، وز داغِ عمه هایم
با اشکِ نیمه شب این، غم شستشو کنم من
.
خونِ دلی که خوردم از شامِ بی مروّت
با چه زبان توان این سِرِّ مگو کنم من
.
یک بی حیا چنان بَد، تهمت به عمه ام زد
حتی اِبا ز شرح آن زشت خو کنم من
.
با خود خرابه ای در سینه ز شام دارم
سجاده را خرابات، دل را سبو کنم من
.
بالاترین عبادت، بوسه ز حنجرت بود
با خویش نوحه ها زان حالِ نکو کنم من
.
رفتی و عمه هم رفت، من ماندم و مصائب
هم یاد تو دمادم، هم یاد او کنم من
.
در دورۀ اسارت دیدم دو صد جسارت
آلامِ خویش تسکین، با ذکرِ هو کنم من
.
از زخمِ ساق و گردن، هرگز گِله ندارم
کِی شرحِ غربتِ خود را مو به مو کنم من
.
از آن هزارو نهصد زخمی که بر تنت بود
هر روز یک جراحت از تو رفو کنم من
.
از روضه های سختت، دل پاره پاره گردد
هر دم که باز یادِ پاره گلو کنم من
.
با تربتِ تو اصلاً خو کرده این مشامم
از خاکِ قتلگاهت، عطرِ تو بو کنم من
ای روزگارِ شادی دیدار تا قیامت
جز ناله چاره ای نیست، با روضه خو کنم من
.
روزی هزار رکعت خوانم نماز صبر و…
هر بار در سجودم، لعنِ عدو کنم من
.
دنیا ندارد اصلاً ظرفیتِ غمِ تو
اسرارِ روضه اَت را، در حشر رو کنم من
✍حاج محمودژولیده
#مرثیه
#زمزمه
#شعر_سبک_مرثیه_مداحی
#امام_سجاد_علیه_السلام
https://eitaa.com/joinchat/3859087387Cc3f95260cd
#امام_سجاد_علیه_السلام
#شهادت
#مسمط_مربع
تا اشک هست در بصرم گریه می کنم
با این توان مختصرم گریه می کنم
تنها نه با دو چشم ترم گریه می کنم
با خون مانده بر جگرم گریه می کنم
رنگم زمان دیدن مذبوح می پرد
یا لحظه ای که طفل گلوبند می خرد
یا مادری که کودک شش ماهه می برد
با هر چه هست دور و برم گریه می کنم
روح صحیفه پر شده از گریه کردنم
خمس عشر، بهانه شده بهر شیونم
گاهی گریز بین ابوحمزه می زنم
بین نوافل سحرم گریه می کنم
از خنده های حرمله زجری کشیده ام
من که عقیله را سر بازار دیده ام
بر دردهای عمه ی قامت خمیده ام
بر غربت بزرگ حرم گریه می کنم
ناموس خود به ناقه ی عریان که دیده است؟
آتش میان زلف پریشان که دیده است؟
افتادن قطار اسیران که دیده است؟
عمری است با غم سفرم گریه می کنم
باید چه کرد بین گلو آه و ناله را
زخم عمیق پهلو و بازوی لاله را
خیلی زدند خواهر من را، سه ساله را
یاد رقیه با پسرم گریه می کنم
وقتی عقیله وارد بزم شراب شد
وقتی که خواهرم به کنیزی خطاب شد
روی سرم تمام زمانه خراب شد
بر خاک ریخته به سرم گریه می کنم
یادم نمی رود پدرم را پیاده بود
هر طور بود روی دو پا ایستاده بود
بر نیزه ی غریبی خود تکیه داده بود
بر حال غربت پدرم گریه می کنم
عمامه اش به خاک لگد مال مانده بود
خیلی غریب در ته گودال مانده بود
با کام تشنه، زخمی و بی حال مانده بود
از اوج روضه با خبرم، گریه می کنم
بالم زمان پا شدنم تیر می کشد
از داغ زهر کل تنم تیر می کشد
حالا که تشنه ام... بدنم تیر می کشد...
... یاد عموی تشنه ترم گریه می کنم
#محمد_جواد_شیرازی
#حضرت_امام_سجاد_علیه_السلام
#مداحی
#مرثیه
#نوحه
مرثیه۵🎤
اسارت
امام سجاد(علیه السلام)
در حدیثی آمده است که امام زین العابدین(علیه السلام) فرمودهاند:«یالیت اُمّی لم تلدنی»یعنی ای کاش مادر مرا نمیزایید! و این زمانی بود که حضرت چشمش به همسر جوانش افتاد که فرزند دو سالهاش (حضرت محمدباقر علیه السلام) را در بغل داشت. چادر او آن قدر کوچک بود که اگر میخواست خود را بپوشاند آفتاب به صورت فرزند او میتابید و صورتش را میسوزانید و اگر میخواست فرزند را زیر چادر ببرد نمیتوانست خود را کامل بپوشاند، این بود که حجت خدا و مظهر غیرت پروردگار آهی کشید و فرمود:«ای کاش مادر مرا نمیزایید و این روز را نمیدیدم»
عرض من این است:آقایی که با دیدن این منظره این طور حرف میزند حق دارد آن جایی که از او سئوال کردند کجای واقعۀ کربلا برشما سختتر بود سه مرتبه بفرماید:«الشام الشام الشام» یزید نامرد در آن مجلس کذایی زن و بچۀ خود را پشت پرده پنهان کرده بود؛ ولی زنان و کودکان و خاندان رسولالله(صلی الله علی و آله و سلم) را در مجلس نامحرمان نشانده بود در منظر دید زنان و کودکان با چوب خیزران به لب و دندان امام حسین(علیه السلام) میزد و فخریه میکرد...
گریزهای مداحی،ص331
#مرثیه
#گریز
#مداحی
#امام_سجاد_علیه_السلام
#اسارت
نوحه امام سجاد(علیه السلام)🎤
من علی ابن حسینم زاده ی حبل المتین
که خدا کرده خطابم "انت زین العابدین"
ناله شد تکبیر من گریه شد شمشیر من
ابن الحسینم......
گرچه دور گردن من حلقه های آهن است
بسته شد دستم ولی کار جهان دست من است
ارث ما صبر و سکون امر ما "کن فیکون"
ابن الحسینم......
من که می بوسد اجل دست مرا در استلام
کعبه ام ، اما عدو سنگم زند در شهر شام
سبط خیرالمرسلین گشته ام ویران نشین
ابن الحسینم....
✍️میثم مومنی نژاد
#امام_سجاد_علیه_السلام
#نوحه_ایستاده
#شعر_و_سبک_مداحی
⛓شور شهادت امام سجاد (علیه السلام)⛓
ای دل شرار زهر شد میهمان من
آه ای اجل بگیر این نیمه جان من
گریه کن ای فلک با دیده ی ترم
آخر تو دیده ای آمد چه بر سرم
من غریبم.......
گرید به حال من چشمان روزگار
روزی که غرق تب گشتم شتر سوار
شد دست و پای من بسته به سلسله
نامحرمان شدند همراه قافله
من غریبم......
با دست بسته ام رفتم به شهر شام
در کوچه ی یهود در اوج ازدحام
خاکستر عزا بر چهره ام نشست
با سنگ کینه ها آیینه ام شکست
من غریبم.....
✍️میثم مومنی نژاد
#حضرت_سجاد_علیه_السلام
#امام_سجاد_علیه_السلام
مرثیه۵🎤
اسارت
امام سجاد(علیه السلام)
در حدیثی آمده است که امام زین العابدین(علیه السلام) فرمودهاند:«یالیت اُمّی لم تلدنی»یعنی ای کاش مادر مرا نمیزایید! و این زمانی بود که حضرت چشمش به همسر جوانش افتاد که فرزند دو سالهاش (حضرت محمدباقر علیه السلام) را در بغل داشت. چادر او آن قدر کوچک بود که اگر میخواست خود را بپوشاند آفتاب به صورت فرزند او میتابید و صورتش را میسوزانید و اگر میخواست فرزند را زیر چادر ببرد نمیتوانست خود را کامل بپوشاند، این بود که حجت خدا و مظهر غیرت پروردگار آهی کشید و فرمود:«ای کاش مادر مرا نمیزایید و این روز را نمیدیدم»
عرض من این است:آقایی که با دیدن این منظره این طور حرف میزند حق دارد آن جایی که از او سئوال کردند کجای واقعۀ کربلا برشما سختتر بود سه مرتبه بفرماید:«الشام الشام الشام» یزید نامرد در آن مجلس کذایی زن و بچۀ خود را پشت پرده پنهان کرده بود؛ ولی زنان و کودکان و خاندان رسولالله(صلی الله علی و آله و سلم) را در مجلس نامحرمان نشانده بود در منظر دید زنان و کودکان با چوب خیزران به لب و دندان امام حسین(علیه السلام) میزد و فخریه میکرد...
گریزهای مداحی،ص331
#مرثیه
#گریز
#مداحی
#امام_سجاد_علیه_السلام
#اسارت
مرثیه۶
اسارت
#امام_سجاد_علیه_السلام
تشییع جنازۀ امام سجاد(علیه السلام) اولین تشییع باشکوه خاندان اهل بیت(علیهمالسلام)بود؛ چراکه بدن علی و زهرا(سلام الله علیهما) را شبانه و غریبانه دفن کردند. تابوت امام حسن(علیه السلام) را تیرباران کردند. بدن امام حسین(علیه السلام) هم لگدکوب سم اسبان شد و سه روز بدون کفن و دفن زیر آفتاب سوزان باقی ماند....
میان آفتاب گرم سوزان چرا عریان فتاده پیکر تو
به کهنه جامهای کردی قناعت که بیرون کرده او را از بر تو
پدر چون شد که روی نعش تو شمر زند سیلی به روی دختر تو
(جودی)
#مرثیه
#اسارت
#گریز
#امام_سجاد_علیه_السلام
⛓زمزمه⛓
شهادت
امام سجاد(علیه السلام)
بابا پس از تو عمریست، با گریه خو کنم من
چیزی نمانده از اشک، با خون وضو کنم من
.
آئینه ای ز مقتل، مانده به پیش رویم
تنها ترا میانِ آن جستجو کنم من
.
یعقوب کربلایم، از یوسفم خبر نیست
ای پاره پیرهن با تو گفتگو کنم من
.
از هیجده شهیدم، عمامه ای فقط ماند
هر روز دیده را با آن روبرو کنم من
.
از غصۀ اسارت، وز داغِ عمه هایم
با اشکِ نیمه شب این، غم شستشو کنم من
.
خونِ دلی که خوردم از شامِ بی مروّت
با چه زبان توان این سِرِّ مگو کنم من
.
یک بی حیا چنان بَد، تهمت به عمه ام زد
حتی اِبا ز شرح آن زشت خو کنم من
.
با خود خرابه ای در سینه ز شام دارم
سجاده را خرابات، دل را سبو کنم من
.
بالاترین عبادت، بوسه ز حنجرت بود
با خویش نوحه ها زان حالِ نکو کنم من
.
رفتی و عمه هم رفت، من ماندم و مصائب
هم یاد تو دمادم، هم یاد او کنم من
.
در دورۀ اسارت دیدم دو صد جسارت
آلامِ خویش تسکین، با ذکرِ هو کنم من
.
از زخمِ ساق و گردن، هرگز گِله ندارم
کِی شرحِ غربتِ خود را مو به مو کنم من
.
از آن هزارو نهصد زخمی که بر تنت بود
هر روز یک جراحت از تو رفو کنم من
.
از روضه های سختت، دل پاره پاره گردد
هر دم که باز یادِ پاره گلو کنم من
.
با تربتِ تو اصلاً خو کرده این مشامم
از خاکِ قتلگاهت، عطرِ تو بو کنم من
ای روزگارِ شادی دیدار تا قیامت
جز ناله چاره ای نیست، با روضه خو کنم من
.
روزی هزار رکعت خوانم نماز صبر و…
هر بار در سجودم، لعنِ عدو کنم من
.
دنیا ندارد اصلاً ظرفیتِ غمِ تو
اسرارِ روضه اَت را، در حشر رو کنم من
✍️حاج محمودژولیده
#مرثیه
#زمزمه
#شعر_سبک_مرثیه_مداحی
#امام_سجاد_علیه_السلام
#امام_سجاد_علیه_السلام
#شهادت
#ترکیب_بند
سر خاک کف پای تو یا حضرت سجاد
جان، مست تولّای تو یا حضرت سجاد
دل غرق تجلّای تو یا حضرت سجاد
دست من و اعطای تو یا حضرت سجاد
پرواز دهد ذکر تو تا عرش دعا را
جنت، شنود از نفست بوی خدا را
تو وجه خدا، دست خدا، چشم خدایی
تو روح دعا، بال دعا، قلب دعایی
تو کعبه و تو زمزم و تو سعی و صفایی
تو مشعر و خیف و عرفاتی و منایی
تا دور تو ای کعبه مقصود نگردند
حجاج، طواف حرم الله نکردند
ای آب بقا، قطره ای از آب وضویت
وی خضر نبی، نخله سبزی، لب جویت
گلبوسه ی جان دو جهان بر گل رویت
ارباب دعا چشم گشودند به سویت
خورشید دو گیتی مه هر انجمنی تو
آئینه زهرا و حسین و حسنی تو
مهر تو همه خیل رسل راست وظیفه
گفتار تو در لوح الهی است لطیفه
بر لعل لبت، بوسه ی آیات شریفه
مصحف، بود از فاطمه و از تو، صحیفه
اول علی از سلسله ی خیرالانامی
چارم ولی حق پدر هشت امامی
تو نور فروزنده ی مصباح هدایی
سر سلسله ی نسل امام شهدایی
و الله تو، پیغامبرِ خون خدایی
همسنگر سرهای ز تن گشته جدایی
هر چند که بر گردن خود، سلسله داری
جا در دل بشکسته ی هر سلسله داری
پرواز کند طایر وحی از چمن تو
شمشیر خدا خطبه ی دشمن شکن تو
افسوس که شد سنگ جواب سخن تو
زنجیر کند گریه به زخم بدن تو
بس گل، که به سر ریخت ز سنگ لب بامت
افسوس که بردند به ویرانه ی شامت
غیر تو که ای یوسف زهرای شهیده
گردیده پیام آور سرهای بریده
جای صلوات از همه دشنام شنیده
خون دلش از حلقه ی زنجیر چکیده؟
گیرم که عدو برد سوی شام خرابت
ای کاش نمی برد سوی بزم شرابت
ای طایر رحمت، ز چه رو بال و پرت سوخت
هر لحظه دل از شعله ی داغ دگرت سوخت
افسوس که در ماه محرّم، جگرت سوخت
از زهر جفا یکسره پا تا به سرت سوخت
یک کرب و بلا سوز، دلت بود به سینه
تا کرب و بلا شد ز غمت شهر مدینه
عمری به دل سوخته ات، سوز نهان بود
خون جگرت، دم به دم از دیده، روان بود
چشمت به عزای شهدا، اشک فشان بود
از کعب نی اَت، بر بدن خسته نشان بود
در غسل تو یاران ز جگر آه کشیدند
بر پیکر پاکت اثر سلسله دیدند
هر شب دل زارم شده، زوّار بقیعت
ای کاش نهم چهره به دیوار بقیعت
چون شمع بسوزم به شب تار بقیعت
خون گریه کنم، لحظه ی دیدار بقیعت
گیرم به دل شب ز دل خاک سراغت
گریم به تو و تربت بی شمع و چراغت
من «میثم» دلسوخته ی زار شمایم
خاک قدم میثم تمّار شمایم
شرمنده که با هیچ، خریدار شمایم
هر چند بدم، عبد گنهکار شمایم
نامم ز ره لطف به خاطر بسپارید
در مصحف صدّیقه ی کبری بنگارید
#استاد_غلامرضا_سازگار
#شعر_و__سبک_مداحی
#حضرت_امام_سجاد_علیه_السلام
#مداحی
#مرثیه
#نوحه
#غزل_مرثیه
شب جمعه
امام سجاد(علیه السلام)
(مرثیه خوان عشق)
اشکی که می ریزم برایت فرق دارد
صاحب عزای من عزایت فرق دارد
نام غریب تو برایم گریه دار است
مرثیه خوانی در هوایت فرق دارد
تابی نداری تا که بی تابی نمایی
نی در نوای نینوایت فرق دارد
حالی که داری با تمام مردم شهر
جان دوعالم به فدایت...فرق دارد
آقای من گریه ست " قوت غالب" تو
با دیگران آب و غذایت فرق دارد
با شاهدان ِ دیگر غوغای گودال
هر بار شرح ماجرایت فرق دارد
ای کوه صبر از زخمِ "قتل صبر" گفتی
حال و هوای روضه هایت فرق دارد
زخمی که تیر حرمله بر قلبتان زد
با داغ دیگر بی نهایت فرق دارد
داغ سه ساله گوشه ی دنج خرابه
این گریه های "های هایَت" فرق دارد
مولای سجاده نماز اشک خواندی
پس با همیشه ربنایت فرق دارد
در هر شب جمعه پریشان حال بودی
حتما به یاد روضه ی گودال بودی
✍️اسماعیل شبرنگ
#شب_جمعه
#مرثیه
#امام_سجاد_علیه_السلام