eitaa logo
شاعرانه
25.5هزار دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
861 ویدیو
83 فایل
🔹 تبلیغات ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر و ارسال اثر https://eitaayar.ir/anonymous/G246.b53
مشاهده در ایتا
دانلود
ز آن پیشتر که چرخ گشاید کتاب صبح برخیز و باش منتظر فتح باب صبح تا چون نسیم خرم و مشگین نفس شوی زنهار پای سعی مکش از جناب صبح در بامداد دیده ی مرغی بخواب نیست کمتر نیی ز مرغ حذر کن ز خواب صبح |صبحتون بخیر و پر برکت🌸💐 📜 @sheraneh_eitaa
من این جانی که دارم عهد با جانان خود کردم که گر پایش نریزم دشمنی با جان خود کردم غمت بنشسته بر دل برد از من مایه هستی ندانستم در آخر دزد را مهمان خود کردم ز دست بی‌سر و سامانی خود من ترک سر گفتم به کوی نیستی فکر سر و سامان خود کردم ز ناچاری چو راه چاره شد مسدود از هر سو همین یک فکر بهر درد بی‌درمان خود 📜 @sheraneh_eitaa
در موقع سخت می نباید شد سست کز عزم، شکسته را توان کرد درست خورشید موفقیت رخشان را در سایه اتفاق می باید جست 📜 @sheraneh_eitaa
ای ترک من ای بهار جان‌افزا برقع بکش از رخ بهشت ‌آسا کز باغ بهشت نوبهار اینک هموار فرو چمید زی دنیا عید عجمی به فرّ فروردین در سبزه گرفت ساحت غبرا بست ابر سپید کله بر گردون زد لالهٔ سرخ خیمه بر صحرا دامان چمن از آن پُر از لؤلؤ سامان زمین ازین پر از دیبا از لولو آن چمن یکی مخزن از دیبهٔ این زمین بتی زیبا آن داده نشان ز مخزن قارون این برده سبق ز دفتر مانا اندر دمن از شقیق و آذریون و ندر چمن از بنفشه و مینا آورده برون بهار لعبتگر از پرده هزار لعبت زیبا نوشاد و حصار گشت پنداری باغ از گل و سرو و سنبل بویا یانی ز بدیع نقش دیگرگون بگرفت طراز خلخ و یغما از کشی ایدو‌ن چو ترک‌ یغمایی هوش‌ از سر بخردان‌ کند یغما هر صبح آرد صبا به پنهانی بس نغز صور ز هر کران پیدا یا نی گویی که صحف انگلیون در باغ همی پراکند عمدا بازار ختن شدست پنداری دشت و دمن از شواهد رعنا بس نزهت و خرّمی به لالستان ماندست شگفت خاطر دانا از جنبش باد طرهٔ سنبل چون زلف تو حلقه‌زا و چین ‌آرا 📜 @sheraneh_eitaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به ملازمان مهدی که رساند این دعا را که به شکر پادشاهی ز نظر مران گدا را ز فریب دیو مردم، به جناب او پناهم مگر آن شهاب ثاقب نظری کند سها را چو قیامتی دهد رو که به دوستان نمائی برکات مصطفی را، حرکات مرتضی را تو بدان شمائل و خو که ز جد خویش داری به جهان در افکنی شور، چو کنی حدیث ما را دل دشمنان بسوزی چو عذار برفروزی تن دوستان سراسر، همه جان شود خدا را 📜 @sheraneh_eitaa
اثیرالدین ابوالفضل محمد بن طاهر اخسیکتی معروف به اثیر اخسیکتی (زادهٔ سال نامعلوم در اخسیکت، درگذشته به سال ۶۰۹ هجری قمری در خلخال) از شاعران مشهور سدهٔ ششم هجری است. اثیر در شهر اخسیکت زاده شد که در قرن ششم یکی از شهرهای آباد ماوراءالنهر در منطقهٔ فرغانه در شمال رود سیحون بوده‌است. اثیر سخنوری را در همانجا آغاز کرد. با حملهٔ ترکان غز و زوال دولت سنجری و پریشانی خراسان که خود از آن با عنوان «وحشت خراسان» یاد می‌کند، نواحی شرقی ایران را ترک گفت و به نواحی غرب و شمال غرب ایران روی آورد. نخست در همدان به دربار غیاث‌الدین محمد بن ملکشاه سلجوقی (۵۵۵ ه‍.ق) پیوست و سال‌های متمادی او و جمعی از وزیران و امیران دربارش را مدح گفت. در لشکر غیاث‌الدین محمد، با علاءالدین عربشاه (۵۸۴ ه‍.ق) حاکم کُهستان آشنا شد. عربشاه شعر اثیر را پسندید و او را نواخت. اثیر مدت زیادی از عمر خود را به تفاریق در همدان و کُهستان در دستگاه عربشاه بود. اثیر اخسیکتی با شاعران بزرگ همعصر خود همچون خاقانی شروانی، نظامی گنجوی، رشید وطواط، مجیر بیلقانی و ظهیر فاریابی مراودات و معارضاتی داشته‌است. اثیر بعضی از قصاید خاقانی را جواب گفته و پایه خود را بالاتر شمرده است. همچنین حکایتی در مورد ملاقات این دو شاعر در دست است که کمابیش بوی افسانه دارد. نویسندگان معاصر اثیر، به رقابت میان او و مجیر بیلقانی اشاره کرده‌اند. اثیر، یکجا در یکی از اشعارش مجیر را دزد شعر خود خوانده است: «از برای خدای خواجه مجیر/ کاروانهای شعر من چه زنی؟». رقابت‌های شعری اثیر اخسیکتی و مجیر بیلقانی گاه باعث کدورت ممدوحین ایشان، قزل ارسلان و محمد جهان پهلوان، که برادر بودند، نیز می‌شد. 📜 @sheraneh_eitaa
چه خرمی است که امروز نیست زنگان را چه فرخی است کزو بهره نیست کیهان را بهار و کام طرب تازه می کند دل را ضیاء انس و فرح زقه میدهد جان را بدشت جلوه گری عرضه داد بار دگر سپهر کوش گرفته مزاج نیسان را چو کودکان بد بستان آخشیج آورد صبا مشاطه ی خوش قامتان بستان را خجسته مقدم قاضی القضاب رکن الدین بسان خلد بیاراست خاک زنگان را 📜 @sheraneh_eitaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 | شعر طنز جنجالی این خانم در حضور رهبر معظم انقلاب درباره مردهایی که اَبرو بر می دارند و قرص اکس می خورند را گوش کنید... اولین بار بود که شعری در این سبک در حضور رهبری خوانده می شد. ایشان سرکار خانم نجاتی شاعره معروف شیرازی است. 📜 @sheraneh_eitaa
اين برف كه مانند نگين ميريزد بـر پـای امـام آخـــريـن مـيريـزد نقلی است كه از يمن وجود مهدی بـر روی سر اهــل زمـيـن مـيـريـزد...💚 📜 @sheraneh_eitaa
بسفر رفت نگار من و من شیفته وار در صف باغ شدم با دلی از غصه فکار دیدم اندر لب جو سنبل و گل نرگس مست گرم نظاره و صحبت شده مانند سه یار چون مرا دیدند از دیده سرشک افشانم بر رخ از دیده چو بر سبزه ترا بر بهار گفت سنبل که چو شد یار تو میدار مرا جای آن زلف کج پر شکن غالیه بار گل سوری ز صفا گفت مرا ده بوسه جای رخساره آن سیمتن لاله عذار گفت نرگس که چو از دیده او دور شدی غم چشمانش بر چشم تر من بگمار گفتم ای سنبل زلف بت من بارد مشک تونه مشکین بیغاره مزن دم زنهار ای گل سوری پیش رخ او چهره بپوش که بود گل بر رخساره او خوار چو خار نرگسا چشم تو گیرنده و مست است ولی نیست چون آهوی پیل افکن او شیرشکار چون پریچهره نگارم بچمن جلوه کند شاهدان پیش جمالش همه نقشند و نگار چهره اش لعل بود سیم بنا گوش سپید دیده اش مست بود ترک نگاهش بیدار زلف تاریک و شب و روز جهان زو روشن چشم مخمور و دل و مغز مهان زو هوشیار دوش امیری به دلم گفت چرا در گردن زلف لیلی وشی آویخته مجنون وار گفت پروانه آن شمع جهان افروزم عاشق بدرم و جوینده او در شب تار 📜 @sheraneh_eitaa