eitaa logo
شاعرانه
25.4هزار دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
866 ویدیو
83 فایل
🔹 تبلیغات ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر و ارسال اثر https://eitaayar.ir/anonymous/G246.b53
مشاهده در ایتا
دانلود
صبحی که با سلام تو آغاز می شود صد پنجره به باغ غزل باز می شود سلام😍 صبح اول هفتتون بخیر ☕️ خانواده ی قشنگ شاعرانه🍁 پر روزی وپر برکت باشه امروز براتون الهی 📜 @sheraneh_eitaa
خیال در همه عالم برفت و باز آمد که از حضور تو خوش تر ندید جایی را 📜 @sheraneh_eitaa
دلت پر زد به شوق لحظه دیدار مولایت به سمت کربلا کوچید جانِ عرش پیمایت عروجت انفجار عشق در آفاق دنیا بود که هر جا گل کند آیینه موعود فردایت چنان پرواز کردی تکه‌تکه پر زنان رفتی که چشم آسمان خیره بماند در تماشایت دلت خط مقدّم بود و تهران لاله‌زار تو گذشت از خاکریز خواب‌های شهر، رؤیایت بهارِ ناگهان! پرپر شدی و پر زنان رفتند به سمت کهکشان، پروانه‌های آرزوهایت شهیدِ پارسا! شمع شبِ بی ادعای عشق غروب کربلا، سجاده سرخ تولّایت گل سرخ فداکاری مدال سینه سبزت شهادت نامه‌ات خاک‌وطن، خون تو امضایت به علم و صنعت، ایمان تو دیوار دفاعی ساخت نگاه خیل دشمن در هراس از عزم والایت سحر گل کرد در انگشترِ شمس الولای تو هزار آیینه شد آیات باران در تجلایت ❣۶ آبان؛ زادروز پدر موشکی ایران 🔥ایستادگی امروز مقاومت در مقابل رژیم جنایتکار صهیونیستی مدیون تلاش های ابرمردی چون شهید حسن تهرانی مقدم است✌ 📜 @sheraneh_eitaa
در فلسطین می چکد خون از نگاه کودکان پشت ابر غم نشسته روی ماه کودکان سر بچرخانی به هر سو لاله ای روییده است شهر غزه پر شده از بارگاه کودکان زیر چنگال تو ای دیو یهودی پلید زادگاه کودکان شد قتلگاه کودکان بزدلانه می کشی اطفال را چون حرمله ترس داری تا به راه افتد سپاه کودکان گر جنم داری بیا با مرد این لشکر بجنگ چیست در این دشمنی کردن گناه کودکان هیچ بمب و موشکی هرگز حریف گریه نیست تو سلاحت موشک و گریه سلاح کودکان گر چه مظلوم اند اما مقتدر می ایستند چون خداوند است تنها تکیه گاه کودکان خون مظلوم عاقبت در خویش غرقت می کند می زند آتش به دامان تو، آه کودکان از تبار شیر خیبر، شیر مردی می رسد تا که صهیون را بسازد فرش راه کودکان 📜 @sheraneh_eitaa
فریدون مشیری شاعر معاصر ایرانی است که با سرودن اشعاری ساده، روان، زیبا و دلنشین میان مخاطبان بسیار محبوب است اودرتاریخ سی ام شهریور ماه 1305 در شهر تهران و خیابان ایران متولد شد. مادرفریدون بسیار به شعر و ادبیات علاقه داشته و حتی گاهی شعر می سروده است.فریدون از همان سال ها به دنیای مطبوعات روی آورد و در مجله ها و روزنامه ها به کارهایی از جمله خبرنگاری و نویسندگی می پرداخت. پس از مدتی تصمیم گرفت ادامه تحصیل دهد، از این رو در دانشگاه تهران در رشته ادبیات فارسی تحصیلات خود را ادامه داد. اما کارهای اداری و کارهای مطبوعاتی او اجازه نمی دادند به راحتی به تحصیلات خود بپردازد از این رو مشکلات پدید آمده باعث شد که تحصیل را نیمه کاره رها کند ولی به کار در عرصه ی مطبوعات همچنان ادامه داد.فریدون مشیری سرودن شعر را از دوران نوجوانی یعنی حدودا از سن پانزده سالگی شروع کرد. او در سال 1334 زمانی که بیست و هشت سال داشت، نخستین مجموعه شعر خود را به نام «تشنه توفان» با مقدمه ای از علی دشتی و استاد شهریار به چاپ رساند.«کوچه» معروف ترین شعر فریدون مشیری است که در اردیبهشت ماه 1339 در مجله روشنفکر منتشر شد. این شعر یکی از زیباترین و عاشقانه ترین شعرهای نو زبان فارسی به شمار می رود. لازم به ذکر است که فریدون مشیری مجموعه اشعارش را به صورت دکلمه نیز اجرا کرده است.سرانجام در۳ آبان ۱۳۷۹ دارفانی را وداع گفت. 📜 @sheraneh_eitaa
“من اینجا ریشه در خاکم من اینجا عاشق این خاک اگر آلوده یا پاکم من اینجا تا نفس باقیست می مانم من از اینجا چه می خواهم،نمی دانم امید روشنائی گر چه در این تیره گیهانیست من اینجا باز در این دشت خشک تشنه می رانم من اینجا روزی آخر از دل این خاک با دست تهی گل بر می افشانم من اینجا روزی آخر از ستیغ کوه چون خورشید سرود فتح می خوانم و می دانم تو روزی باز خواهی گشت” 📜 @sheraneh_eitaa
5.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 | شعری‌ زیبا از‌ فریدون مشیری‌ با‌ صدای‌ خود این شاعر نامدار 📜 @sheraneh_eitaa
لا تعشقني بعينك، ربما تجد أجمل مني... إعشقني بقلبك، فالقلوب لا تتشابه أبداً. با چشمانت عاشقم نشو، ممکن است زیباتر از من پیدا کنی با قلبت عاشقم شو، چون قلب ها مشابهی ندارند 📜 @sheraneh_eitaa
یک مگس امروز با وز وز امانم را گرفت روی سر چرخید و اعصاب و روانم را گرفت تا که آوردم مگس کش را بکوبم بر سرش پر زد و پنهان شد از من هر تکانم را گرفت با خودم گفتم که رحمت بر مگس های قدیم این چه می خواهد؟ چه می گوید..توانم را گرفت فکر کردم بهرِ نانی یا کبابی آمده... آن قَدَر چرخید و این اندک جهانم را گرفت اولش گفتم برو...درها به رویش باز بود او نرفت اما عذابم داد و جانم را گرفت فکر وذهن از خستگی بر التماس افتاده بود بی هدف کوبیدم هر جایی..نشانم را گرفت خواستم تا لااقل یک فُش نثاراتش کنم بی پدر آمد سرِ نوک زبانم را گرفت کیک و شیرینی برایش تازه آوردم ولی لب نزد هیچ از من دیوانه آنم را گرفت رفت و پنهان شد درون مستراح منزل و کیک و شیرینی نخورد از من گمانم را گرفت تازه فهمیدم که خوراک مگس ها قند نیست در به رویش بستم اما شوق جانم را گرفت 📜 @sheraneh_eitaa
مائیم و تو، دیگر سخن غیر چه گوئیم پروای کسی نیست زسودای تو ما را 📜 @sheraneh_eitaa
من از پشت شب‌‌های بی‌خاطره من از پشت زندان غم آمدم من از آرزوهای دور و دراز من از خواب چشمان نم آمدم تو تعبير رؤيای ناديده‌ای تو نوری كه بر سايه تابيده‌ای تو يک آسمان بخشش بی‌طلب تو بر خاک ترديد باريده‌ای ‌ تو يک خانه در كوچه زندگی تو يک كوچه در شهر آزادگی تو يک شهر در سرزمين حضور تويی راز بودن به اين سادگی مرا با نگاهت به رؤيا ببر مرا تا تماشای فردا ببر دلم قطره‌ای بی‌تپش در سراب مرا تا تكاپوی دريا ببر.. 📜 @sheraneh_eitaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا