eitaa logo
اشعار ناب آئینے
21.9هزار دنبال‌کننده
630 عکس
14 ویدیو
3 فایل
کـانـال🔹اشعـــــار نابــــــ آئیـــــنے🔹 محبوبتریــن ، بزرگتریــن ، بروزتریــن کانــال شعــر مذهبـی در تلگرام و ایتا زیر نظــر شاعــــــران بنام کشــــــوری ادمین ارسال شعر و تبلیغات: @ad_shereaeini کانال اشعارناب با همین آیدی در تلگرام فعال است
مشاهده در ایتا
دانلود
@shere_aeini امشب گناهِ دل را با آبِ توبه شستم من با خدای خوبم عهدی دوباره بستم  گفتم که بارالها! من عبدِ رو سیاهم چون پرده ی حیا را با هر گنه گسستم از لطفِ بیکرانت یک فرصتی دگر ده شاید که فائق آیم از هر چه فعلِ پستم خود شاهد و گواهم در ورطه ی گناهم بر خوانِ رحمتِ تو بی معرفت نشستم در شکرِ نعمتِ تو من فاقدِ سپاسم در کفر و ناسپاسی آخر بگو که هستم؟ آگه ز هر خطایم امّا سر از ندامت در دفترِ تمرّد تقصیرِ در الستم اغماض از خطا کن این رو سیه ببخشا آن روز اگر تو دادی پرونده ام به دستم یارب تفضّلی کن بر بنده ی حقیرت در کوی حق پرستان از جان تو را پرستم  ای منتهای رحمت بر من عنایتی کن گر چه سر از جهالت عهدِ تو را شکستم یا رب ز درگهِ خود این روسیه مرانی من هر که هر چه هستم آن بنده تو هستم! 🔸شاعر: __________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini کار تو لطف و رأفت و عفو و محبّت است  حتی اگر عذاب کنی باز رحمت است   تو آن‌همه عنایت و من این همه‌گناه  اقرار می‌کنم که خلاف مروّت است   با آنکه وهم‌ها به جلالت نمی‌رسند  کارت همیشه با من مسکین رفاقت است   با آنکه هست نامۀ اعمال من سیاه  بر درگه تو آبرویَم اشک خجلت است   از بس که ناز عبد گنهکار می‌کشی انگار می‌کند که نیازت به طاعت است   یک عمر با تو بودم و نشناختم تو را  این عمر نیست غفلت و اندوه و حسرت است  با این همه گناه عزیزم نموده‌ای  بر خاک بندگیت مرا روی ذلت است  شکر خدا که با همه آلوده دامنی  دست و دلم به دامن قرآن و عترت است   ثبت است در جریدۀ اعمالم این حدیث  یک «یاعلی» فشردۀ صدسال طاعت است «میثم»ز دوستی علی دست برمدار  زیرا تمام دین الهی محبت است  🔸شاعر: _____________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini کارم شده گناه مرتب مرا ببخش ذکر لبم فقط شده یارب مرا ببخش با چوب خشم، بنده خود را ادب مکن من نیستم اگر که مودب مرا ببخش غافل شدم که شأن و مقامم به دست توست ای صاحب بزرگی و منصب مرا ببخش یارب رسیده تیغ گناهم به استخوان از ضعف، جانم آمده بر لب مرا ببخش دیگر به چشم قهر به رویم نظر مکن هستم میان جمع معذب مرا ببخش عفو مرا حواله به روز دگر مکن روزی گناه کردم اگر شب مرا ببخش از مکتب عبودیت تو گریختم راهم بده دوباره به مکتب مرا ببخش بهتر از اهل بیت شفیعی نداشتم یارب به این ذوات مقرب مرا ببخش مشمول رحمت است کسی که حسینی است هستم به خادمیش ملقب مرا ببخش دیشب حسین گفتم و امشب نتیجه داد امشب بیا بخاطر دیشب مرا ببخش با «یاحسین» زینب کبری گریستم یارب به حق ناله زینب مرا ببخش 🔸شاعر: ______________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini توشه‌ای هر‌چند از جرم‌و‌گناه آورده‌ام باز بر درگاه عفو تو پناه آورده‌ام عمر‌من رفت و به‌جز حسرت ندارم کوله‌بار دست‌خالی‌آمدم پیش‌تو؛ آه آورده‌ام یوسف خود را نشد بیرون کشم از چاه‌نفس امشب اما خویش را تا پای‌چاه آورده‌ام عاقبت از چشم عاصی، قطره‌اشکی هم چکید آخرش این چشم سرکش را به راه آورده‌ام تا تو پای نامه‌‌ی‌من مُهر "بخشیدم"‌زنی مِهر شاه بی‌کفن را زاد‌راه آورده‌ام ای خدای مهربان، جان حسین و جون او روسفیدم کن که من رویی‌سیاه آورده‌ام شرمسارم باز پای روضه‌خوانی حسین نام زینب را کنار قتلگاه آورده‌ام ای ملائک! بار‌دیگر روی در هامون کنید عمه‌ی سادات آمد، شمر را بیرون کنید 🔸شاعر : __________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini چشیدم در حریمت طعم عشق لایزالی را کشیدم در غل وزنجیر،نفس لا ابالی را خداوندا به شوق بارش باران الطافت تحمل کرده ام این سالهای خشکسالی را زمانه از تو دورم کرده وشیطان فراوان است نمی جویم تو را،گم کرده ام سیر جلالی را چه شبهای درازی را که بی یاد تو سر کردم ببخش این سرکشی این سرخوشی این بی خیالی را برای درد دل کردن در این دنیای وا نفسا به غیر از تو ندیدم هر چه گشتم این حوالی را چهل سال است بی تابانه دنبال تو میگردم چگونه شرح باید داد این آشفته حالی را چنان در زرق وبرق زندگی غرقم که در سجده نمی بینم به جز گلهای رنگارنگ قالی را مرا تنها دو رکعت عشق روزی کن که دلتنگم تداعی کن برایم باز گلبانگی بلالی را رهیده تیر عمرم از کمان و راهی گورم نیاوردم به دست ارزان من این قد هلالی را خدایا سال وفال وحال ومالم با تو خوش یُمن است نگیر از سرنوشتم بخت رام وبخت عالی را به سمتت آمدم با کوله باری از نبودنها فقط روی سیاه آوردم و دستان خالی را من از دیدار عزرائیل واز محشر نمیترسم که دارم بر سر خود سایه ی مولی الموالی را.... 🔸شاعر: ______________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini هر طپش میل تشنگی دارد هر که در راه سید الشهداست ماهِ «مهمانی» و "عطش" یعنی رمضان ماه سید الشهداست مثل ماه محرمش سی شب می رود قلب ما ته گودال خود بی بی رقیه در روضه سفره را پهن می کند هر سال اینکه مهمانی خداست، قبول ما برای حسین آمده ایم اینکه ماه عبادت است، درست به دعای حسین آمده ایم تشنه ماندن تقرب محض است پیش لبهای خشک طفل رباب یا اباالفضل هر کجا گفتند بعد افطار هم نخوردیم آب چند ساعت که تشنه می مانی دیده ات تار می شود کم کم تشنه باشی و گرم هم باشد ضعف بسیار می شود کم کم تشنگی در جگر نفوذ کند بی رمق می شود تمام تنت زخم شمشیر و نیزه هم بخوری دیگر از دست می رود بدنت آب دیدی دلت شکست بگو: السلام علیک یا عطشان تا که دیدی لباس پاره بگو: السلام علیک یا عریان 🔸شاعر : ______________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini فعل مرا دیدی ولی چیزی نگفتی بنده همان بنده، خدا مثل همیشه از ما توسل از تو لطف و دست‌گیری آقا همان آقا، گدا مثل همیشه ممنون از اینکه دست ما را رو نکردی مثل همیشه باز هم ستار بودی چه خوب شد در معصیت مرگم نیامد ممنون از اینکه باز با ما یار بودی با این گناهانی که من انجام دادم باور نمی‌کردم که دستم را بگیری تو آنقدر لطف و کرامت‌پیشه‌ای که روزی هزاران بار توبه می‌پذیری جا مانده بودم تو مرا اینجا رساندی من خواب بودم تو مرا بیدار کردی وقتی سحرهای مناجاتت نبودم آن شب بجای من، تو استغفار کردی آن قدر خوبی ِ مرا گفتی به مردم آنقدر که حتی خودم هم باورم شد آه ای کرامت‌پیشه دیدی آخر کار این مهربانی‌های تو دردسرم شد هرچند از دست خودم دلگیرم اما احساس دلتنگی در این شبها نکردم سوگند بر سجاده خانوم رقیه (س) من مهربان‌تر از خودت پیدا نکردم در را به‌روی ما گنهکاران نبندید ما هم دلی داریم گرچه روسیاهیم گفتند اینجا بار عصیان می‌پذیرند دیدیم بیش از عالمی غرق گناهیم 🔸شاعر: __________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
نصفی از روز نداریم به خدا تاب عطش  من بمیرم که سه روز آب نخوردی تو حسین (ع) .... 🔹اشعار ناب آئینے 🔹 @shere_aeini
@shere_aeini ای گدایان رو کنید امشب که آقا قاسم است تا سحر پیمانه ریز کاسه ی ما قاسم است یادمان باشد اگر روزی بقیع را ساختیم ذکر کاشی های باب المجتبی یا قاسم است از همان روزیکه رزق نوکران تقسیم شد کربلای سینه زنهای حسن با قاسم است این کریمان به نگاه خود گره وامیکنند آنکه عمری درد ما کرده مداوا قاسم است گوسفندی نذر او کردیم و مرده زنده شد آنکه نامش میکند کار مسیحا قاسم است روی ابرویش اگر تحت الهنک بسته حسین در حرم زیباترین فرزند زهرا قاسم است نعره زد : ان تنکرونی ریخت لشکر را بهم وارث شیر جمل شاگرد سقا قاسم است مرد نجمه بود و صاحب خیمه شد در کربلا سایه ی روی سر مادر به هر جا قاسم است با اشاره هر کجا میگفت : یا زینب ببین آن سر عمامه بسته روی نی ها قاسم است زیر سم اسبها با هر نفس قد میکشید گفت با گریه حسین ، این تن خدایا قاسم است نعل های خاک خورده دنده هایش را شکست مثل مادر این تنی که میخورد پا قاسم است چونکه قاسم بود بین گرگها تقسیم شد یوسف پاشیده از هم بین صحرا قاسم است 🔸شاعر: ____________________________ 🔹کانال اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini ايينه روى مجتبايى قاسم مستغرق ذات کبريايى قاسم مثل على اکبرى براى ارباب چشم تو کند گره گشايى قاسم حالا که پسر دار شده شاه کريم داغ است بساط هر گدايى قاسم از گوشه لبهات عسل ميريزد مدهوش ز باده بقايى قاسم دل ميبرد از همه مناجات شبت مانند حسن چه خوش صداى قاسم قسمت نشده اگر امامت بکنى معصومى و از گنه جدايى قاسم تحت الهنکى که بسته اى شاهد بود زيباى امام زاده هايى قاسم سوگند به پينه هاى پيشانى تو با سن کمت پير دعايى قاسم در کرب و بلا همه حرم دار شدند اخر تو خودت بگو کجايى قاسم گويا که حرم نداشتن ارث شماست بى مرقد و بى صحن و سرايى قاسم پشت سر تو دعاى نجمه زيباست از بسکه لطيف و دلربايى قاسم تو وارث تکسوار جنگ جملى الحق حسن کرب وبلايى قاسم زير پر عباس کشيدى شمشير شاگرد امير خيمه هايى قاسم گردن زده اى ازرق و اولادش را زيرا نوه ى شير خدايى قاسم در عرش براى تو على کف زده است تو وارث شاه لافتايى قاسم اى واى گرفتند همه دورت را چون گل به ميان خارهاى قاسم پهلوى تو ضربه خورده مثل مادر افتاده ميان دست و پايى قاسم زير سم اسب نرم شد پيکر تو بر داغ عظيم مبتلايى قاسم بازيچه قاتل است اين کاکل ناز گيسوى تو شد رنگ حنايى قاسم از کهنگى نعل کفن پاره نشد سر بسته شده چه روضه هايى قاسم جان داشتى و تن تو را کوبيدند فرق من و توست ماجرايى قاسم نجمه همه گيسوان خود را مى کند تو قاتل او به نيزه هايى قاسم 🔸شاعر: _________________________ 🔹کانال اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini با مُسمّایی و نامت را چه زیبا بُرده اند اهل دل جام حسن از دست قاسم خورده اند تو کریم بن کریمی و عزیز نجمه ای سائلان غیر شاهی مثل تو افسرده اند آنقدر زیبایی و بویت دل انگیز است که یاس های با طراوت پیش تو پژمرده اند آن میِ نابی که در دست حسن بار آمدی در شراب ناب تو صاحبدلان چون دُرده اند خال لبهایت دهان کعبه را انداخت آب آسمانی ها به احرام تو کُشته مُرده اند پیش تیغ ات نصف خواهد شد سپاه کوفیان الحق این نام تو یا قاسم به جا آورده اند گر چه رمز حاجت عالم صد و ده بار بود با تو اما دیگر از این سیزده نشمرده اند از همان اول دخیل عشق آل هاشم ام من غلام حضرت جانانِ عالم قاسم ام 🔸شاعر: ____________________________ 🔹کانال اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini ذکر نامت عسل به کامم ریخت یا شراب از ازل به جامم ریخت از دو چشمم ستاره میریزد تا که اختر خدا به بامم ریخت تا شکارش شوم در این عرصه دانه، صیاد هم، به دامم ریخت عسل از نام تو گوارا شد زین سبب شهد از کلامم ریخت کربلا از کلام تو شیرین بر رجزهای تو سلامم ریخت در دو عالم برای من مثلی روز محشر تو قاسم عسلی حسن دوم قبیله نور ای سراپا تمام شعر و شعور سربلند از تو مجتبی گردید ای تو موسی و کربلایت طور طور سینا شد است سینه‌ تو کاش با عشق تو شوم محشور با نقاب آمدی تو در میدان چشم بد از جمال ماهت دور وجناتت همه به مثل حسن دشمنانت همه ز نورت کور معنی عشق از ازل داری سیزده باده از عسل داری تو به قرآن مصطفی عسلی بین خورشید و ماه را زحلی عرصه را تنگ کرده بر دشمن دست آموز فاتح جملی عاشق شاه کربلا هستی بهتر از این نباشدت عملی ای تو شاگرد مکتب سقا در شجاعت زبانزد و مثلی نوجوانِ مجاهد و نستوه مدح تو خواند خالق ازلی گر چه آواره گشته از وطنی مرحبا مرحبا تو خود حسنی لعل لبهات از چه خشکیده نجمه دیگر دل از تو ببریده وقت نوشیدن عسل آمد حجله گاه تو عمه برچیده تا رجز خوانده در دل میدان کربلا از صدات لرزیده پای مال عدو شده جسمت سینه ات سّم اسب را دیده سوی میدان دوان دوان آمد بر عموی تو خصم خندیده خاک صحرا شد است تا کفنت تشنگی شعله ور شد از دهنت 🔸شاعر: ____________________________ 🔹کانال اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
روز پنجم آمد و روز کریم بن کریم روزه امروز ما احلی عسل گردیده است 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
پنجمین روز رسیده ز دل شهر الله یادم آمد عطش ظهر و غم ثارالله دل گودال و پسر بچه ی شیر جمل به فدای رجز یا حسنت عبدالله 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini آدمی وقتی خدا دارد چه می خواهد محرمی درد آشنا دارد چه می خواهد بنده تا بر درب های بسته ی عالم شاکلیدی چون دعا دارد چه می خواهد آنکه شد بیمار عصیان و گناهان با داروی توبه دوا دارد چه می خواهد روسیاهی، شرمساری مثل من وقتی در قنوتش ربنا دارد چه می خواهد من "ظلمت نفسی ام" اما همین من تا رَبّنا اِغفِرلَنا دارد چه می خواهد اهل قرآن، اهل ذکر و یاد اهل‌البیت این دو را تا رهنما دارد چه می خواهد شیعه در دست دعای خود زمانی که باالحسین کربلا دارد چه می خواهد همهمه افتاد در لشگر حسین آمد در کفش قنداقه را دارد چه می خواهد حرمله از عاطفه چیزی نمی فهمد او فقط تیر بلا دارد چه می خواهد مادر بیچاره اش بعد از علی اصغر چشم سوی نیزه ها دارد چه می خواهد 🔸شاعر: _____________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini به تبسّم لب خشکیده ی خود وا میکرد هر زمانی که نظر بر رخ بابا میکرد قطره ای اشک چو بر صورت او می افتاد یادی از تشنه لبان لب دریا میکرد مثل ماهی که جدا از لب دریا باشد روی دستان پدر بود و تلظّی میکرد وَ پدر نیز برای لب عطشان پسر طلب آب غریبانه ز اعدا میکرد سند غربتش این بس که ازآن کوردلان چشمه ی آب بقا ، آب تمنّا میکرد روی دستان پدر ، حرمله سیرابش کرد مادرش غمزده از خیمه تماشا میکرد خنده بر تیرِ سه شعبه نزد اصغر ، هرگز او برای دل ما طرح معمّا میکرد فاطمه آمد و آغوش گشودش ، که بیا او هم از رویِ ادب خنده به زهرا میکرد در جهانی که بُود عشقِ علی ، نیست عجب معجزاتی که نفسهای مسیحا میکرد 🔸شاعر: ___________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini خسته ام از همه اِبرازِ پشیمانی ها میخورم چوب از این تَرکه ی نادانی ها هر چه پُل پشت سرم بود خرابش کردم حال من ماندم و این وسعت ویرانی ها قفس نفس مرا از نفس انداخته است بال و پَر بسته ام و همدمِ زندانی ها عُمرِ من سر شده و معصیت اندوخته ام بندِ پایم شده این بی سروسامانی ها گوشِ من کَر شده و غرقِ گناهان شده ام با خودش برده مرا سیل هوسرانی ها پایِ این توبه ی من مُهر قبولی نخورد ضامنم گر نشود شاهِ خراسانی ها 🔸شاعر: _____________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini به شب، تو حضرتِ ماهی ، به روز ، خورشیدی به تیرگی و سیاهی ، همیشه تابیدی هر آن زمان که بِبُرّد دل از همه امید تو چیره بر شبِ یأسی و صبحِ امیدی تو سودِ خالصِ هر آدمِ تهی دستی همیشه فرصت خوبی میانِ تهدیدی تو اهل بُخل نبودی ، اگر به جز این بود ستاره این همه در آسمان نمی چیدی شکوه و جاه و جلالِ تو خارج از درک است نبوده در خورِ شأنِ تو هیچ تمجیدی فقط تویی که مرا هر دقیقه می شنوی فقط تویی که مرا هر دقیقه می دیدی مرا شبیه گُل از هم همیشه پاشیدند مرا شبیه گُل از هم ولی نپاشیدی اگر چه می چِکَد از چشم من گناه اما به بَخشِشِ تو نباید که داشت تردیدی بیا و از سرِ تقصیر و جرم من بُگذر به این گمان که نفهمیدم و نفهمیدی 🔸شاعر: _________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini عبدی که بود پست و هوسران تر از همه برگشته سر به زیر، پشیمان تر از همه از خود فرار کرده غلام فراری ات سوی تو بازگشته گریزان تر از همه یا که مرا مقابل این خوب ها بزن یا که مرا ببخش نمایان تر از همه از روی جهل، حال خوشی را که داشتم بر معصیت فروختم ارزان تر از همه وقتی سلاح اشکِ مرا غفلتم گرفت ماندم میان معرکه حیران تر از همه غیر از تو ای کریم کسی می خرد مگر؟! آن را که بی بها شد و ویران تر از همه من ناامید نیستم از لطف و رحمتت هستم اگر چه بی سر و سامان تر از همه خواهی گرفت روز حساب و کتاب خلق بر نوکران فاطمه آسان تر از همه دلبسته ام به لطف کریمان، در این میان بر رحمت حسین فراوان تر از همه بالای تل زینبیه آه می کشید اُخت الحسین پاره گریبان تر از همه بر نیزه تکیه داد ولی باز نیزه خورد شاهی که بود زخمی و عطشان تر از همه 🔸شاعر: ____________________________ 🔹کانال اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini امشب گناهِ دل را با آبِ توبه شستم من با خدای خوبم عهدی دوباره بستم  گفتم که بارالها! من عبدِ رو سیاهم چون پرده ی حیا را با هر گنه گسستم از لطفِ بیکرانت یک فرصتی دگر ده شاید که فائق آیم از هر چه فعلِ پستم خود شاهد و گواهم در ورطه ی گناهم بر خوانِ رحمتِ تو بی معرفت نشستم در شکرِ نعمتِ تو من فاقدِ سپاسم در کفر و ناسپاسی آخر بگو که هستم؟ آگه ز هر خطایم امّا سر از ندامت در دفترِ تمرّد تقصیرِ در الستم اغماض از خطا کن این رو سیه ببخشا آن روز اگر تو دادی پرونده ام به دستم یارب تفضّلی کن بر بنده ی حقیرت در کوی حق پرستان از جان تو را پرستم  ای منتهای رحمت بر من عنایتی کن گر چه سر از جهالت عهدِ تو را شکستم یا رب ز درگهِ خود این روسیه مرانی من هر که هر چه هستم آن بنده تو هستم! 🔸شاعر: __________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini این غربتِ حیران شده را دوست ندارم دلشورۂ پنهان شده را دوست ندارم بر دردِ فراق تو بدعادت شده ام! چون- بیماری درمان شده را دوست ندارم شاید گله داری و بگویی که گدایِ- مشغول به عصیان شده را دوست ندارم بستند چرا مسجد فیروزه نشان را؟! این مشکل آسان شده را دوست ندارم محرابِ تو یک عمر شفاخانۂ ما بود تقوایِ هراسان شده را دوست ندارم برگرد فدایت بشوم! از تو چه پنهان... این آدم ِ شیطان شده را دوست ندارم هر هفته تو را ضجّه زدم تا که بیایی این هفتۂ زندان شده را دوست ندارم دلتنگم و بیتابم و بیتابم و دلتنگ این حالِ پریشان شده را دوست ندارم! 🔸شاعر: _________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini چطوری دلت میاد بدون ما بری سفر حالا که داری میری، پس ما دو تا رو هم ببر نه قرارمون نبود، رفیق نیمه راه باشی گفتی پا به پام می مونی ،تا یه تکیه گاه باشی به دلم آتیش نزن، گریه ی بی صدا نکن واسه زنده موندنم، زیر لبت دعا نکن خیلی زود داری میری!، دخترمون سه ساله شه نذا باغِ زندگیش، رنگِ گلای لاله شه وقت کوچت ای پرستو، نمِ پاییزی می خوای!؟ بعد عمری زندگی، تازه ازم چیزی می خوای!؟ نگو دریای غمِ خدیجه ساحل نداره ! همه زندگیم فدات، عبام که قابل نداره ! کفنت رو قراره ازآسمونا بیارن قراره فرشته ها حلوا و خرما بیارن به جونم آتیش زده؛ حرفِ کفن-اسمِ عبا یادتِ گفته بودم براتُ از کرببلا یادتِ گفته بودم، ازیه غریبِ بی کفن گفته بودم نوه مُ ؛ کرببلا سر می بُرن سی هزارتا نامسلمون، نینوا می کشنش با لبِ تشنه تو گودال بلا می کشنش توی کربلا سرِ همین عبا بلوا میشه سر غارتِ یه تیکه پیرهن دعوا میشه 🔸شاعر: ________________________ 🔹کانال اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini قلم برداشتم تا چند بندی خام بنویسم از اقیانوس بی همتای عشق آرام بنویسم از آن «من دوستت دارم» که این دنیا نفهمیده از آن عشقی که واجب گشته در اسلام بنویسم همان عشقی که از زیبایی اش با صد زبان باید برای اندلس، ایران، حجاز و شام بنویسم از آن عشقی که بعد از او نبی غمگین عالم شد قلم برداشتم تا از غم اسلام بنویسم بقیع از نور سرشار است وقتی دختر احمد به خاکی سر گذارد... پس، از آن هنگام بنویسم: (اَلا یٰا عامَ حُزنِ المصطفی ماکو فَرَح فیکٖ) و (لَیسَ فیکِ ایامٌ سِوَی الآلام) بنویسم قلم چرخید بر کاغذ که از بی مادری گوید از ام المومنین گوید، من از ایتام بنویسم 🔸شاعر: ____________________________ 🔹کانال اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
هفتمین روز روزه را هر سال روضه قحط آب میخوانیم هر کجا شیرخواره ای دیدیم شعر «بس کن رباب ...» میخوانیم 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini حالِ خوب و اشتیاقِ دم به دم یادش بخیر کوچه های خلوت و پُر پیچ و خم یادش بخیر زیره و عطرِ حرم! عطرِ نبات و زعفران حسّ دلتنگی و بغض ِ بیش و کم یادش بخیر لذّتِ باب الجواد(ع) و خواندنِ إذن دخول گنبد و اشکِ روان در هر قدم یادش بخیر حرکتِ پرچم میانِ دست های آسمان پای سقّاخانه اشکِ مادرم یادش بخیر مانده در گوشم صدای ماندگارِ زائران ترک و بوشهری! عرب یا که عجم! یادش بخیر تکیه بر دیوار دارالحجّه و تجدیدِ عهد- با امام ِ منتظر کنج حرم یادش بخیر از لبِ نقّاره ها دادی سلامم را جواب اشک هایِ سر به زیرِ صبحدم یادش بخیر زیرِ ایوانِ طلا روحِ مرا دادی جلا تا تو را بر مادرت دادم قسم! یادش بخیر... پنجره فولاد إذنِ کربلایم را گرفت ذکرِ «آقاجان نیفتم از قلم» یادش بخیر دست و بالم بسته شد با بستنِ درب حرم بیقراری هایِ بارِ آخرم یادش بخیر! 🔸شاعر: ________________________ 🔹کانال اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini