#حضرت_زهرا #مدح_حضرت_زهرا
@shere_aeini
کسی که پشت لبخندش غمی آکنده از آه است
مرور روز هایش روضه های تلخ و جانکاه است
ندارد گنبد و گلدسته و ایوان طلا یعنی
مسیر آسمان تا مرقدش بسیار کوتاه است
برایش دشت ها صحن و تمام آسمان گنبد
چراغ روشن صحن و سرایش تا سحر ماه است
اگر مخفی است قبر فاطمه قبر حسن خاکی است
عزیز فاطمه با مادرش همواره همراه است
به دستان کریم اوست در عالم اگر خیری است
که لطف دیگران با منت و خواری و اکراه است
جذامیها کنار او نشستند و جهان فهمید
کرامت ، گردی از دامان خاک آلود این شاه است
برای شادی زهرا بگو ذکر حسن جان را
اگر توفیق می خواهی فقط راهش همین راه است
به سمت روضه می گردد مسیر شعر و می دانم
پریشان میشود قلبی که از این راز آگاه است
نمی گویم که در کوچه چه پیش آمد تو هم بگذر
فقط سر بسته می گویم که زهرا عصمت الله است
مپرس از من چه دید آنجا فقط این درد را بشنو
سپیدی های موی او غم سیلی ناگاه است
🔸شاعر:
#حسن_شیرزاد
____
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#امام_حسین
#حضرت_زهرا
#مناجات_با_امام_حسین
@shere_aeini
شور شیرین جوانی پای ماتم خرج شد
بهترین ساعات عمر من در این غم خرج شد
هیچ کالایی گرانتر از "بُکاءِ روضه" نیست
پای هر یک قطره،خونِ شاه عالم خرج شد
انبیا را دستگیری کرده "گریه بر حسین"
عفوِ حق بارید وقتی اشک "آدم" خرج شد
"کعبه" از گریهکُنان اسبق "شش گوشه" است
در غمِ مشکِ "فراتت" اشک "زمزم" خرج شد
از نخ چادر نمازِ وصله دار فاطمه است
هر نخی که در سیاهی های پرچم خرج شد
دستبند مادر و انگشتریِ خواهرم...
بهر نذری دادنِ در روضه باهم خرج شد
قُلَّک چشم ترم را تا شکستم..،"گریه" ریخت
در عزایت کُلِّ دارایی ام از دَم خرج شد
آبروی رفته ی ما را تو برگردانده ای
با دو قطره آبِ رویی که مُحرَّم خرج شد
▪️
▪️
روستا یک کهنه بوریا برایش مانده بود...
که همان هم در ازای جسم دَرهَم خرج شد
ساربانِ بی مُرُوَّت را خدا لعنت کند...
کُل انگشتان دستت پای خاتم خرج شد
🔸شاعر:
#بردیا_محمدی
____
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@Shere_aeini
#امام_حسن_عسکری #مرثیه_امام_حسن_عسکری
@shere_aeini
وقت بیماری و غم ذکر حسن می گیرم
وسط روضه و دم ذکر حسن می گیرم
همه جا زیر علم ذکر حسن می گیرم
به خدا بین حرم ذکر حسن می گیرم
سامرا، ذکر حسن، بین حرم می چسبد
جمعِ نامِ تو شدن، زیر علم می چسبد
ما نشستیم سر سفره ی شاهانه ی تو
به فدای تو و آن لطف کریمانه ی تو
عرشیان صف زده پشت در کاشانه ی تو
خیر دیدیم چقدر از در این خانه ی تو
پاسبان حرمت خیل ملائک هستند
جیره خوار کرمت خیل ملائک هستند
خلق حیران تو و روی ملیحت آقا
به فدای تو و آن لحن فصیحت آقا
ماجرایی است عجب، دست مسیحت آقا
دست ما را برسان تا به ضریحت آقا
به فدای تو و آن گنبد و گلدسته ی تو
کس نخورده است در عالم، به در بسته ی تو
شور رویای شب ماست فقط خواب حرم
دل ما هست همان گوشه ی سرداب حرم
قسمت ما بشود کاش دم ناب حرم
تا بنوشیم فقط جرعه ای از آب حرم
هر چه می خواهد از این باب، گدا می گیرد
لطف بی حد شما، دست مرا می گیرد
می رود سمت جنان گریه کنت با زهرا
می شود چشم ترم در غم تو چون دریا
اثر زهر شده در رخت آقا پیدا
اولین روضه ی تو عمر کمت بود اما
لااقل خم نشدی، چشم شما تار نشد
قسمت سینه ی تو تیزی مسمار نشد
دست و پا می زنی و بال و پرت می آید
مهدی فاطمه بالای سرت می آید
اثر زهر جفا بر جگرت می آید
روضه ی ظهر دهم در نظرت می آید
همه سیراب ولی تشنه، عزیز زهراست
زیر کندیِ سر دشنه، عزیز زهراست
روی این خاک بگو، آه... تنت می ماند؟
زیر مرکب مگر آقا بدنت می ماند؟
غصه ای نیست... به تن پیرهنت می ماند
بین انگشت، عقیق یمنت می ماند
پسر فاطمه بالای سرش غوغا بود
سر عمامه ی آقای همه دعوا بود
🔸شاعر:
#وحید_محمدی
___________________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#امام_حسن_عسکری #مرثیه_امام_حسن_عسکری
@shere_aeini
سوزاند چنان زهر جفا بال و پرش را
انگار نمیديد دگر دور و برش را
جانش ز عطش سوخت چنان جد غريبش
طوری كه بهم ريخت تمام جگرش را
شش سال ،نگهداشت علیرغم اسيری
ميراثِ به جا ماندهی نسلِ پدرش را
پنداشته بودند اگر حبس كنندش
از شاخه بريدند دگر برگ و برش را
با اينكه به زندان شده مسموم، ولی باز
تاريخ نوشت آنچه كه آمد به سرش را
تا شيعه به بيراههی ترديد نيفتد
بگذاشت درين معركه، تنها پسرش را
🔸شاعر:
#نفیسه_سادات_موسوی
___________________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#امام_حسن_عسکری #مرثیه_امام_حسن_عسکری
@shere_aeini
با تو چه کرده زهر، پدر دست و پا نزن
با این گلوی خشک، کسی را صدا نزن
مانند محتضر سرت افتاده، وای من
رعشه به جان پیکرت افتاده، وای من
نگذار تا که کعبه شود از تو بی نصیب
این گونه پر نکش نرو از خانه، ای غریب
پایان به شعله ی دل بی تاب می دهم
با دست های خویش به تو آب می دهم
مسموم زهرِ غربت این پادگان شدی
سِنی نداشتی که شبیه خزان شدی
داری چه سخت میکشی از سینه ات، نفس
خسته شدی سه سال ازین بند و این قفس
راحت شدی ازین همه سرباز و پادگان
راحت شدی ز نعره ی هر روز پاسبان
راحت شدی ازین همه حکام مستبد
راحت شدی ازین همه نیرنگ معتمد
وقت وداع آخرمان گریه می کنی
داری به یاد مادرمان گریه می کنی
یاد علی و غربت دستان بسته ای؟!
یاد وداع مادر پهلو شکسته ای؟!
در یاد محسنی که غریبانه پر کشید
در پشت درب خانه ی صدیقه شد شهید
تربت به دست داری و در حال احتضار
رو می کنی به کرب و بلا با دو چشم تار
یاد حسین و تشنگی اش بین قتلگاه
با چشم خیس می کشی از سینه آه، آه
در آخرین نظر، شده ای خیره بر کفن
نام حسین، شد به لبت آخرین سخن
🔸شاعر:
#محمد_جواد_شیرازی
___________________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#امام_حسن_عسکری #مرثیه_امام_حسن_عسکری
@shere_aeini
اثر زهر به کل بدنت معلوم است
شدت درد تو و ضعف تنت معلوم است
گاه غش میکنی و گاه به خود میپیچی
خوب اوضاع تو با سوختنت معلوم است
حرف خود را به تکان دادن سر میگویی
حالت از گریه و طرز سخنت معلوم است
سعی داری که نبیند پسرت اما حیف
باز خاکی شدن پیرهنت معلوم است
چه سرت آمده جسم تو زمرّد شده است؟
تکهتکه ز عقیق یمنت معلوم است
پادگان جای تو و اهل و عیال تو نبود
در نگاه تو غم دلشکنت معلوم است
کاسه نزدیک لبت میشود و میافتد
باهمین زاویه زخم دهنت معلوم است
قصدت اینست تو هم کرببلایی بشوی
این مواسات در عطشانشدنت معلوم است
فرق بسیار تو با جد غریبت آقا
وقت تشییع و کفنداشتنت معلوم است
گوشهی دیگر فرق تو در این امنیتِ
خواهران و حرم لطمهزنت معلوم است
ته گودال نرفتی، به سرت سنگ نخورد
شکر این لحظهی آخر بدنت معلوم است
🔸شاعر:
#سید_پوریا_هاشمی
___________________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#امام_حسن_عسکری #مرثیه_امام_حسن_عسکری
@shere_aeini
به لبِ خشکِ تو انگار که باران میخورد
آب میخوردی و هِی ظرف به دندان میخورد
پسرِ کوچکِ تو مانده چه سازد با تو
زهر وقتی که بر این سینهی سوزان میخورد
آه میسوخت از این آه دوتا گونهی او
نفَست تا که بر آن چهرهی گریان میخورد
فقط از کنده و زنجیر و فلک خالی بود
ورنه این حجرهی پُر درد به زندان میخورد
بارها شد که تو پیچیدی و اُفتاد سرت
بارها خاک بر این زُلفِ پریشان میخورد
پسرت اینطرف و مادرت آنسو مُردند
دستهاشان به سر از وای حسنجان میخورد
دیدی از بسترِ خود شام و سَر و آتش را
آنهمه زخم که از بام به طفلان میخورد
یک به یک با سرِ خود رویِ زمین میخوردند
ضربِ شلاق که بر پشت و گریبان میخورد
خیره بر چشمِ پدر بود نفهمید که سوخت
آتشی را که بر آن دخترِ بی جان میخورد
دخترک زد به لبش گفت که دندانش کو
آنقدر سنگ که بر آن لب و دندان میخورد
🔸شاعر:
#حسن_لطفی
___________________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#امام_حسن_عسکری #مرثیه_امام_حسن_عسکری
@shere_aeini
این داستان زهر و جگر مستمر شده
چشم پسر برای پدر باز، تر شده
تغییر کرده رنگ رخت یابنفاطمه
کز سوز سینهات پسرت با خبر شده
آثار زهر، صورتتان را کبود کرد
معلوم شد که هر چه شده با جگر شده
این تب که سوخت جسم تو تاثیر زهر بود؟
یا شعلهی در است ز تو شعلهور شده
این تازگی نداشت که با یاد مادری
در کوچه، قاتل پسری میخ در شده
آه ای امام یازدهم ارث فاطمه است
اینگونه گر که عمر شما مختصر شده
آقا دل شما نکند سمت کربلاست؟
که لحظهلحظه داغ دلت بیشتر شده
خنجر نمیبرید گلوی حسین را
اما به روی گردن او کارگر شده
خواهر که انیکاد برای تو خوانده بود!
دیگر چرا جمال منیرت نظر شده؟
ای بیادب بلند شو از روی سینهاش
سنگینیات مصیبت این محتضر شده
اوج مصیبت تو همین است خواهرت
با کاروان شمر و سنان همسفر شده
🔸شاعر:
#مهدی_مقیمی
___________________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#امام_حسن_عسکری #مرثیه_امام_حسن_عسکری
@shere_aeini
بیا و سر بـه روی سینـهام بگذار، مهدیجان
شـرر زد بـر درونـم زهـر آتشبـار، مهــدیجان
بیـا تــا سیــر بینــم وقـت رفتن، ماه رویت را
که میباشد مرا این آخرین دیـدار، مهدیجان
در ایـام جوانــی سیــــر گردیـــدم ز جـان خـود
زبس بر من رسیـد از دشمنان آزار، مهدیجان
ازآن ترسم که بعد از من، تو درتنهایی و غربت
به موج غم گذاری چهـره بر دیـوار، مهدیجان
تـو در ایـام طفلــی بیپـدر گشتــی، عزیـزِ دل
مرا شـد در جوانــی پـاره قلب زار، مهـدیجان
از آن میسوزم ای نور دوچشم خود،که میبینم
تو بهــر گریـه کردن هـم نـداری یـار، مهدیجان
غـم تــو بیشتــر باشـــد ز غمهــای پــدر، آری
اگر چه دیـدهام مـن محنت بسیار، مهدیجان
تـو بایــد قرنهــا در پـــردۀ غیبت کنــی گریــه
بود هـر روز روزت مثـل شــامِ تــار، مهدیجان
تو باید قرنها چون جد مظلـومت علـی باشی
به حلقت استخوان باشد،به چشمت خار، مهدیجان
بگیر از مرحمت، فردای محشر، دست«میثم» را
کـه بـر جـرم و گناه خـود کنـد اقـرار، مهدی جان
🔸شاعر:
#استاد_غلامرضا_سازگار
___________________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#امام_حسن_عسکری #مرثیه_امام_حسن_عسکری
@shere_aeini
خستهام از راه، میپرسم خدایا پس کجاست؟
شهر... آن شهری که میگویند: «سُرَّمَن رَءا»ست
تابلوهای کنار جاده میگویند نیست
چند فرسخ بیشتر از راه ما، تا راه راست...
رو به رویم ناگهان درهای بازِ خانهات
بر لبم نام کریمی، چون امامِ مجتباست
احتمال ریزش یکریز باران قطعی است
در دلم اندوه عصر جمعههای کربلاست
آسمان یک کاشی از محراب تو، دریا فقط
گوشهٔ سجادهات در نیمهشبهای دعاست
از کراماتت چه باید گفت وقتی با تو است
آنچه یک حرفش فقط با آصف بن برخیاست
از کبوترهای شهرم نامهای آوردهام
حالشان خوب است اما روحشان اینجا رهاست
راستی! حال کبوترهای بامت خوب شد؟
در صدای من طنین انفجار گریههاست
سکّهها جاریست از چشمانم اما باز هم
دستهایم رو به سویت کاسههای سامراست
🔸شاعر:
#اعظم_سعادتمند
___________________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#امام_حسن_عسکری #مرثیه_امام_حسن_عسکری
@shere_aeini
نه تنها دوست، دشمن فکر حفظ احترامش بود
کسی که آیهی تطهیر بخشی از مقامش بود
تمام سهمش از این خاک شد یکگوشه از زندان
همان مردی که هرگوشه از این عالم به نامش بود
کمال سود را حتی برای دشمن خود داشت
که زندانبان او یکعمر دربند مرامش بود
اگرچه قدر او را مردم دنیا ندانستند
ولی در عرش تسبیح ملائک ذکر نامش بود
تمام روزها را روزه و شبها عبادت داشت
اگرچه غصه قوت غالب هر صبحوشامش بود
چرا باید إبا میکرد از عمّال عباسی؟
کسی که جمع حیوانات وحشی نیز رامش بود
دلش میخواست تا روز ابد میماند با آنها
که دنیا بیشتر در نزد محرومان بهکامش بود
به شوق دیدن او سوخته جانودل کعبه
که تا روز ابد مشتاق دیدار امامش بود
حسن فرقی ندارد مجتبی یا عسکری باشد
که تنها ماندن و بییاوری ارث مدامش بود
عطش بالا گرفت و زهر آخر کار خود را کرد
دم آخر به یاد داغ جدّ تشنهکامش بود
به زهر کینه، اما با امید از دار دنیا رفت
چرا که آن امام منتقم قائممقامش بود
🔸شاعر:
#مجتبی_خرسندی
___________________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#امام_حسن_عسکری #مرثیه_امام_حسن_عسکری
@shere_aeini
سوزاند چنان زهر جفا بال و پرش را
انگار نمیديد دگر دور و برش را
جانش ز عطش سوخت چنان جد غريبش
طوری كه بهم ريخت تمام جگرش را
شش سال ،نگهداشت علیرغم اسيری
ميراثِ به جا ماندهی نسلِ پدرش را
پنداشته بودند اگر حبس كنندش
از شاخه بريدند دگر برگ و برش را
با اينكه به زندان شده مسموم، ولی باز
تاريخ نوشت آنچه كه آمد به سرش را
تا شيعه به بيراههی ترديد نيفتد
بگذاشت درين معركه، تنها پسرش را
🔸شاعر:
#نفیسه_سادات_موسوی
___________________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#امام_حسن_عسکری #مرثیه_امام_حسن_عسکری
@shere_aeini
از ابتدای گدا بودنم گدای توام
غلامزاده ام و نوکر سرای توام
ز کودکی فقط از کوچه تو رد شده ام
غریبگی نکن اینقدر! آشنای توام
مرا بزرگ نکن!کوچکت شدم کافیست
طلا برای چه وقتی که خاک پای توام؟!
به آفتاب قیامت چکار دارم من؟!
هزارشکر که در سایه ی عبای توام
دخیلمو به ضریح جدید بسته شدم.
برای هیچکسی نیستم برای توام
پرم شکسته پر دیگری تفضل کن
هوایی سحر گنبد طلای توام
به کربلا و مدینه به کاظمین قسم
گدای دربه در شهر سامرای توام
چقدر خوب که پای شماست نوکریم
خوشم که سفره نشین امام عسکریم
به آب خشکی لبهای تو شرر زده است
تمام حرف دلت را دو چشم تر زده است
شبیه فاطمه دستار بر سرت بستی
چه زهر بود که آتش به فرق سر زده است؟!
تمام صورت و دشداشه تو خاکی شد
زمانه بر رخت از کربلا اثر زده است
تمام حجره برایت گریز سوختن است
غمی به روی دلت سقف و فرش و در زده است
کسی به پیش نگاهت زن تو را که نزد؟!
درِ سرای تورا کِی چهل نفر زده است؟
نه چشمهای نوامیس تو به مردم خورد
نه هیچکس به نوامیس تو نظر زده است
نه تازیانه بدست کسی ست در کوچه
نه دختران تورا موقع گذر زده است
نه هیچکس به گلوی تو خنجری انداخت
نه هیچکس به سر دخترت سپر زده است
اگرچه شهر غریبی ولی کفن داری
نرفته ای ته گودال پیرهن داری
🔸شاعر:
#سید_پوریا_هاشمی
___________________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#آغاز_امامت_حضرت_صاحب
@shere_aeini
هرچند در برابرت از ذره کمتریم
از دلخوشان آن نگه ذره پروریم
ای مهربان ترین پدر ! ای آبروی ما
مارا ببخش...ناخلف و آبرو بریم...
مارا ببخش...گرچه که دور از تو سالهاست
سنگین دلیم گاهی و گاهی سبک سریم
مایی که بی تو شیخ و فقیهایم و مدعی
خود هاج و واج ماندهی معروف و منکریم
معصوم مردمیم! ولی در خفای خویش
درگیر توبههای مدام و مکرریم
مارا سر نگاه به صوم و صلاه نیست
دلبستگان جلوهی محراب و منبریم
ایمانمان قویست! به قدری که آخرت
اصلا بعید نیست بفهمیم کافریم!
کاهیم و در توهم خود کوهی استوار
سنگیم و در تصور خود در و گوهریم
اما بگو اگر تو نباشی که بشنوی
از دست خود شکایت خود را کجا بریم
باید به جز تو با که بگوییم الغیاث؟
مایی که سخت بی کس و بی یار و یاوریم
"آقا" اگر تویی که همه بنده ایم ما
"رهبر" اگر تویی که فدایی رهبریم
یکبار اگر که رد شدهایم از برابرت
لطفی کن و دومرتبه مگذار بگذریم
🔸شاعر:
#علیرضا_نور_علیپور
_______________________
🔹کانال اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#آغاز_امامت_حضرت_صاحب
@shere_aeini
چقدر غم به دل روزگار می آید
شراره بر جگر سوگوار می آید
به لطف قسمت و تقدیر، خون دل هر شب
به میهمانی این لاله زار می آید
چه گریه ها که نکرده است مردم چشمم
صدای ناله ازین جویبار می آید
دلم خوشست که بعد از سیاهی اسفند
به باغ ماتم ما هم، بهار می آید
نگاه کن به غباری که در دل جاده است
سواری از پس این انتظار می آید
🔸شاعر:
#سمیه_مومنی
_______________________
🔹کانال اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#آغاز_امامت_حضرت_صاحب
اکسیـــر کـــرامت شما می آید
انـــوار ولایت شمـــا می آید
این خرقه یِ سبزِ علوی ای آقا
الحق که به قامت شما می آید
#سید_حسین_میرعمادی
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#آغاز_امامت_حضرت_صاحب
@shere_aeini
الا قرار دل و جانِ بیقرار ظهورت!
کدام جمعه بُوَد روز و روزگار ظهورت؟
کدام روز به شب میرسد که آمده باشی؟
کدام جمعه شود شنبه بر مدارِ ظهورت؟
خوش آن سپیده! که نور از خیام سبز تو گیرد
خوش آن سحر! که برآید به افتخار ظهورت
دعای عهد بخوانم در آرزوی قیامت
سرشک شوق فشانم به رهگذار ظهورت
بهار مبعث پیغمبری گرفت جهان را
شکوه دیگر بعثت بُوَد بهار ظهورت
گرهگشای دو عالم، دعای من همه این است
که دست حق بگشاید گره ز کار ظهورت
ز قطرهقطرۀ آن چشمهچشمه نور بجوشد
ز کوثری که برآید ز آبشار ظهورت
ز بس شکوفۀ رحمت بریزد از همه جانب
شکوفهزار شود خاک رهگذار ظهورت
خوش آن سحر! که نصارا گشوده چشم ببینند
بُوَد مسیح مقدّس، طلایهدار ظهورت
شرایطیست در این انتظار و من که ندارم
دلم خوش است که هستم در انتظار ظهورت
🔸شاعر:
#استاد_سید_رضا_مؤید
_______________________
🔹کانال اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#آغاز_امامت_حضرت_صاحب
@shere_aeini
کرامت پیشه ای بی مثل و بی مانند می آید
که باران تا ابد پشت سرش یک بند می آید
کسی که نسل او را می شناسد، خوب می داند
که او تنها نه با شمشیر، با لبخند می آید
همان تیغی که برقش می شکافد قلب ظلمت را
همان دستی که ما را می دهد پیوند می آید
همه تقویم ها را گشته ام، میلادی و هجری
نمی داند کسی او چندِ چندِ چند می آید
جهان می ایستد با هرچه دارد روبروی او
زمان می ایستد، بوی خوش اسفند می آید
ولی الله، عین الله، سیف الله، نورالله
علی را گرچه بعضی بر نمی تابند، می آید
بله! آن آیت اللهی که بعضی خشک مذهب ها
برای بیعت با او نمی آیند می آید
برای یک سلام ساده تمرین کرده ام عمری
ولی می دانم آخر هم زبانم بند می آید
بخوان شاعر! نگو این شعربافی در خور او نیست
کلاف ما به چشم یوسف ارزشمند می آید
به در می گویم این را تا که شاید بشنود دیوار
به پهلوی کبود مادرم سوگند... می آید
🔸شاعر:
#محمد_حسین_ملکیان
___________________
🔹کانال اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
🏴 سیدرضا مؤید دعوت حق را لبیک گفت
▪️استاد سیدرضا مؤید شاعر و پیرغلام مشهدی اهلبیت در سن ۸۰ سالگی دعوت حق را لبیک گفت.
تیم اشعار ناب آیینی درگذشت ایشان را به جامعه امام حسینی کشور تسلیت عرض می نماید
مهمان اباعبدالله باشند
شادی روحشان فاتحه ای قرائت کنید
🔹کانال اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
اشعار این شاعر خوش قریحه اهل بیت
در کانال با هشتگ #استاد_سید_رضا_مؤید
در دسترس است 🙏
فرزند استاد مؤید اعلام کرد مراسم تشییع فردا ساعت ۸ صبح در حسینیه کرمانیها مشهد برگزار شده و پیکر وی در حرم مطهر رضوی دفن میشود.
🔹کانال اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
@shere_aeini
تقدیم به روح مرحوم #استاد_سید_رضا_مؤید
در سینه ات جمال علی نقش بسته است
حیدر برای نوکرش آغوش وا کند
سرمایه ی محبت زهراست دین تو
حاشا که او محب خودش را رها کند
آید رضا به دیدن همسایه ی خودش
آقا به عهد خویش یقیناً وفا کند
آسوده باش ، لحظه ی وصل حبیب شد
می آید او که حاجت قلبت روا کند
هر آنکسی که گوشه نشین محبت است
در روز حشر تکیه به آل عبا کند
🔸شاعر:
#محمود_مربوبی
_______________
🔹کانال اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
اشعار ولادت رسول الله و امام جعفر صادق علیهما السلام با هشتگ های زیر در دسترس است
#مدح_رسول_اکرم
#مدح_امام_صادق
May 11
#مدح_رسول_اکرم #مدح_امام_صادق
@shere_aeini
دل آمـده باز ، قصـد قـربت کرده
خـاک ِ قـدم تـو را ، زیـارت کرده
«لَولاٰکَ لَمٰا خَلَقتُ الَافلاکیُ»وحق
ما را به طُفیـلی ِتو خلـقـت کرده
هـر فیـض که از عالـم مـعنا برسد
با دست پر از مهر تو قسمت کرده
از ظهـر قیامت نهراسـد هر کـس
در سایه ی لطف تو اقامت کرده
ملک و ملکوت تحت فرمان تواند
جبریـل به درگـاه تو خدمت کرده
صـد بـار ، دل یـوسـف کـنعانی را
ترکیـب مـلاحت تـو غـارت کـرده
خورشیـد همین که بشنود نامت را
کُـرنش نکنـد اگـر ، جـسارت کـرده
جبریل کـه تا مـقام توحید رسـید
در مسجـد چـشم تو عبـادت کرده
عمریست که طوبی به ثناخوانی تو
در بـاغچـه ی خـانه ات عـادت کرده
از عـاطفـه ات ، وضـو گـرفته بـاران
آب از نم ِ صـورتـت طـهارت کـرده
بـاران ، بـه هـوای سحـر ِ چشمـانت
شبنـم شـده احسـاس طـراوت کرده
خوشبـو شـده یاس رازقی از وقتی
در مـحضـرتان ، عـرض ارادت کرده
حتـی ، عسـل از بردن نام ِ عسلت
در ذائقـه ، احـساس حـلاوت کرده
هر کس که زیاد میفرستد «صلوات»
در حــّق ِ خـداونــد ، مـحبـت کرده
حـق داشت ، محمـدی شود سلمـانت
عـمری ، سـر کویتـان ، اقـامـت کرده
سلمـان تـو در عشق ، سلیمان را هم
بـر سـفـره ی عـاشقـی ضیـافت کرده
_ بر شأنِ رفیعُ و شوکتت یـا مولا _
_ای لال شود ، هر که جسارت کرده_
فـردا ، به شـفاعت ِ جـهان ، بر خـیزد
شعری که دو بیت از تو حکایت کرده
🔸شاعر:
#روح_الله_قناعتیان
___________________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini