#امام_حسن_عسکری #مدح_امام_حسن_عسکری
@shere_aeini
یا علی گفتیم و راه عشق را پیموده ایم
در پناه بیرق آل علی آسوده ایم
سربه روی خاک پای آل زهرا سود ه ایم
از همان بدو تولد سامرایی بوده ایم
گر چه حق این سینه ها را کربلایی آفرید
سائلان کربلا را سامرایی آفرید
در غریبستان دنیا آشنای ما حسن
کار ماها نوکری ، دنیا و عقبا با حسن
بال پرواز قنوتم یا کریم ویا حسن
سائلی از هرکسی باشد حرام الا حسن
مجتبای دوم این خانواده الدخیل
کار این سائل به لطف تو فتاده الدخیل
بهترین انگیزه صوم صلات ابروی تو
یک جهان دارد مسلمان پیچش گیسوی تو
هرکه را اقبال باشد تا ببیند روی تو
میکشد هو یاعلی هویا علی در کوی تو
دل حسن دلبر حسن ساقی حسن ساغر حسن
هو حسن احمد حسن زهرا حسن حیدر حسن
میرسد ازخاک راهت معجزات نو به نو
آسمان از رد پایت میکند اختر درو
رخت غم دارد به تن کعبه اگر آهش شنو
عاقبت قسمت نشد تا که بگردد دور تو
میرسد با دیدنت انگشت حیرت بر دهان
که خداوند افریده یک خدا در این جهان
مدح تو با واژه ها غیر از خیالی خام نیست
هر چه می ریزد به پیمانه به جز اوهام نیست
مستی ما را به جز تصویر تو در جام نیست
هرکسی جان داده با عشق شما ناکام نیست
شان هرکس میشود پیدا زحال والدین
مادرت انسیه الحورا پدر مرد حنین
ریخت برهم طعم لبهای تو بازار عسل
چشمهایت را گشودی آفریده شد غزل
زلفهایت را شب یلدا شده ضرب المثل
سجده بر محراب ابروی حسن خیر العمل
هر دو عالم را بگردی گر پی می پروری
نیست مثل باده انگورهای عسگری
از فلک باید تماشا کرد خاک پای تو
حق نشسته جای حق این جانشینی جای تو
روز محشر محشری دیگر قد و بالای تو
در قیامت هم شفاعت حق نوکرهای تو
باری از عصیان به روی دوش آوردم کریم
بارکج این بارآمد از صراط مستقیم
مژه هایت صف کشیده تا کند غارتگری
تیغ ابرو را کشیدی جان به لبها آوری
با اشارات نظر داری تو فتح خیبری
حیدری تو حیدر تو حیدری تو حیدری
چشمهایت را بهشت جاودانی گفته اند
زلف هایت را مسیر زندگانی گفته اند
دامنت را گستراند ی آسمانها کشف شد
زیر سایه سار پلکت کهکشانها کشف شد
حد جودت تا عیان شد بی کرانها کشف شد
تا که بشناسم شما را هفت خوانها کشف شد
دست ما کوتاه و خرما بر نخیل ای اشنا
قدر تو مجهول مانده ای امام سامرا
السلام ای صاحب صحن سرای بی کسی
آشنای غربتی و آشنای بی کسی
آن دردیوارها گشته ...
🔸شاعر:
#موسی_علیمرادی
_________________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#امام_حسن_عسکری #مدح_امام_حسن_عسکری
@shere_aeini
با دست خالی آمدهام سامراییام
آقا نگاه کن به مرام گداییام
مِهرت به اوج میکشد از بینواییام
اهل شما نباشم اگر، پس کجاییام؟
دنیا سرور و شادیاش از سامرای توست
لبخندهای حضرت هادی برای توست
ای معنی مجسم جود و عطا حسن
ای چشمهی تبسم و لطف خدا حسن
تا رو کنم به قبلهی اهل صفا حسن
وا کن درِ بهشت بر این بنده یاحسن
ترسم به آرزو نرسم بیزیارتت
هیچم بدون دیدن و درک عنایتت
انگور عسکری به تو دلبسته روی تاک
ذکر مدام باغ تویی ای امام پاک
از نور عشق هر که جدا شد، شود هلاک
باران مهربان خدایی برای خاک
مثل کویر، تشنهام ای زمزم حیات
لطفا کمی به غرق بلا نیز التفات...
ذکر «حسن حسن» غم دل را دهد به باد
جانم فدای عشق که عمرش دراز باد
یادت مرادبخش دلم وقت بامداد
عاشق ملول نیست کند چون ز یار، یاد
ای ده ستاره آمدنت را در انتظار
ای زادهی علی! حسن ای لطف کردگار!
درمان دردهای دو عالم به دست توست
لبخند و شادمانی و مرهم به دست توست
داروی رفع دمبهدمِ غم به دست توست
اِذنِ خلاصی از غُلِ محکم به دست توست
حاجات ما به محضرتان میشود روا
ما را خلاص کن چو ابوهاشم از بلا
افتادهاند ساده به زلفت نسیمها
این عاشقان عطر خدا از قدیمها
جمع است زیر دست تو لطف کریمها
ای جلوهی معظّم فَوزُ العَظیمها
مهمانی نگاه تو یعنی تمام شوق
شوق از مسیر چشم تو تنها رسد به ذوق
پلکی بزن دو بال مرا باز کن به عرش
پروانهی خیال مرا ناز کن به عرش
جانِ نیازمند مرا ساز کن به عرش
با من بگو از آینه پرواز کن به عرش
«حُسنت به اتفاق ملاحت» مرا گرفت
آری به اتفاق دل من جلا گرفت
شایسته نیست رو به کسی جز شما کنم
باید برای عاقبت خود دعا کنم
شب تا سحر خدای جهان را صدا کنم
بادا ز سامرا سفری تا خدا کنم
امضا کنند کنج شبستان دلبری
قلب مرا به خاطر فرزند عسکری
🔸شاعر:
#مصطفی_کارگر
_________________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#امام_حسن_عسکری #مدح_امام_حسن_عسکری
@shere_aeini
خبری آمده که نوبت محشر شده باز
خبری آمده که دوره غم سر شده باز
خبر از معجزه سوره کوثر شده باز
خبری آمده که فاطمه مادر شده باز
روزی اهل زمین رحمت بسیار شده
هادی فاطمه امروز پسردار شده
ای گل حضرت هادی و حُدَیث عرض سلام
ای امام بن امام بن امام بن امام
ای که با یاد تو شد خانه دل ها آرام
دوستی با تو حرام است به اولاد حرام
عشق تو جان به همه مرده دلان می بخشد
به گدای تو خدا کون و مکان می بخشد
تو همان حضرت از عقل فراتر آقا
عالم از مقدم تو گشته منور آقا
حسن دوم زهرایی و حیدر آقا
پدر منتقم آل پیمبر آقا
فارغی از همگان و همگان پابندت
منتقم پروری و مصلح کل فرزندت
سامرای تو سراسر ، خود فردوس خداست
سامرای تو نسیمش چه قَدَر روح افزاست
سامرا قبله مقصود تمام فقراست
کعبه و میکده و خانه امّید ماست
باز هم دست تمنا سوی این در داریم
ما هوای حرم سامره در سر داریم
آسمان مثل زمین منتطر فرمانت
برده هوش از همگان معجزه چشمانت
بوسه بر خاک قدومت زده زندانبانت
جان ما چیست مگر تا که شود قربانت
پسر حیدری و حق به تو عزت داده
دشمنت هم به بزرگیت شهادت داده
من همیشه به دعای سحرت محتاجم
سنگ گردیده دلم بر نظرت محتاجم
شده آواره و بر بال و پرت محتاجم
بی پناهم به ظهور پسرت محتاجم
آمدم این شب عیدی بشوم خاک درت
آمدم تا که رفیقم بکنی با پسرت
ما سیاهیم و چو شب در طلب نور توایم
تو سلیمانی و ما ریزه خور مور توایم
ما کجا و تو کجا ؟ وصله ناجور توایم
اربعین زائر شش گوشه به دستور توایم
اربعین گفتم و شد مرغ دل از سینه جدا
اربعین گفتم و کردم هوس کرببلا
یاد آن دم که رسیدیم به دلدار بخیر
یاد آن هروله با لشکر زوار بخیر
یاد بین الحرمین و حرم یار بخیر
یاد پابوسی ارباب و علمدار بخیر
اربعین فارغِ از غصه دنیا بودیم
اربعین همسفر زینب کبری بودیم
🔸شاعر:
#محمد_حسین_رحیمیان
_________________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#حضرت_معصومه #مرثیه_حضرت_معصومه
@shere_aeini
تو دخترِ کریمهی موسیبنجعفری
بانوی کبریائی و از عالمی ، سری
تو آمدی و قم حرم اهل بیت شد
ایران شده رکاب و تو هم مثل گوهری
اخت الرضا و صاحبهی عرش اعظمی
دریایِ بیکرانِ کرامات و ، محشری
ما پای سفرهی تو نمک خوردهایم، چون
جز نانِ تو حرام بُوَد نانِ دیگری
ریحانة الرضائی و خورشیدِ شهر قم
تفسیری از تمامیِ آیاتِ کوثری
فرمودهاند اینکه ثواب زیارتت
با زائران فاطمه دارد برابری
یعنی که ای تجلی انوارِ فاطمی
آئینه دارِ حضرت زهرای اطهری
از فاطمه نوشتم و ابیات گریه کرد
وقتش شده غزل برود جایِ دیگری
بانو هزار شکر که در شهر قم ، نبست
راهِ تو را میانهی کوچه، ستمگری
روزِ دوشنبه بود گمانم ، نوشتهاند...
که در مقابلِ پسر افتاد مادری
🔸شاعر:
#علی_گلچین_پور
_________________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#حضرت_معصومه #مرثیه_حضرت_معصومه
@shere_aeini
در پیش خواهر از برادر گفتن عشق است
پیش برادر هم ز خواهر گفتن عشق است
از دختر موسی بن جعفر گفتن عشق است
از شافع صحرای محشر گفتن عشق است
در ماتمش زهرا پریشان گریه کرده
سینه زنان ، شاه خراسان گریه کرده
زهراست اما پهلویش خنجر نخورده
دوشیزه مانده غصه ی همسر نخورده
پیشانی اش محکم به چوب در نخورده
یک مرتبه به یک حرامی بر نخورده
اما شبیه فاطمه خم راه رفته
این چند روز آخری کم راه رفته
با تازیانه پیکرش شد لاله گون ، نه!
با چوبه ی محمل سرش شد غرق خون ، نه!
خلخال را از پایش کسی کرده برون ، نه!
نامحرمی دیده قدش را تاکنون ، نه!
اینجا فقط دور و برش سادات بودند
جاروکشان محضرش سادات بودند
در شام بر اشک تو خندیدند زینب
پیش تو ، باسرنیزه رقصیدند زینب
کوچه به کوچه بر تو خندیدند زینب
آویزه از گوش تو دزدیدند زینب
اینجا به دستانم به غیر از گُل ندادند
اینجا مرا با نیزه هاشان هُل ندادند
سخت است اگرمرهم به چشم تر نباشد
درغربت وغم سایه ای برسر نباشد
ناموس حق باشد ولی معجر نباشد
سوز غریبی کمتر ازخنجر نباشد
تو بودی وچشمان هیز مردها وای
بی قیدی دستان آن ولگرد ها وای
🔸شاعر:
#حسین_قربانچه
_________________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#حضرت_معصومه #مرثیه_حضرت_معصومه
@shere_aeini
شب را به پایان می رساند طلعت نورت
خورشید عالم خلق شد از برکت نورت
از کهکشان ها هم گذشته وسعت نورت
جبریل سر خم کرده پیشِ هِیبَت نورت
روز ازل نورِ تو را بر ما که تاباندَند
ما را غلام "حضرت معصومه جان س" خواندند
تو بانیِ آرامشِ امواجِ دریایی
آئینه ی یکتاییِ عرش مُعلّایی
یاسی ترین سجّاده ی محراب بابایی
تو دُوُّمین انسیةُ الحَوُرای طاهایی
دشت تمنّایی و ما آهویَت ای خانم
خیلی به زهرا رفته خلق و خویَت ای خانم
در موج مِهرَت کشتی الطاف را گم کن
مانند مادر بر دل طفلت ترحم کن
"آموزگار حضرت مریم"..،تَکَلُّم کن
جان رضا ما را فقیر "مشهد" و "قُم" کن
هرکس گدای کوی این خواهر-برادر شد
جیره بگیرِ سفره ی موسی بن جعفر شد
ای ماهتابِ روشنِ شب هایِ پُر امّید
ای رود جاری،چشمه سارِ جُلگه ی توحید
باران تو بر سرزمینم رنگ و بو بخشید
تا آمدی..،ایران نسیم فاطمی پیچید
لوح دل ما لنگِ امضای شما باشد
چشم عَجَم خاکِ کف پای شما باشد
داری تو چشمِ گریه خیزی،حال مضطر هم
بالِ پر از زخمت شکسته..،ریخته پَر هم
دلواپس بابا و دلتنگ برادر هم...
آخر شما را می کُشَد این حالت درهم
از آهِ پُر سوزِ تو عالم گریه می کرده
با یا "رضایَت" اهل قُم هم گریه می کرده
فصل خزان و روزگاری زرد آخر سر...
هجران و زهرتلخ و آهی سرد آخر سر...
داغبرادر..،داغ بابا..،درد..،آخر سر...
این ها تو را از پای درآورد آخرسر
سجّاده ی خالی تو در سرسرا پهن است
سنّی نداری..،بستر مرگت چرا پهن است
آن روز که تو وارد ایران شدی بی بی
مانند خورشید فلک،تابان شدی بی بی
تفسیر نصِّ آیه ی قرآن شدی بی بی
در خانه ی ایرانیان مهمان شدی بی بی
شکر خدا شأن مقامت حفظ شد آن روز
الحمدلله احترامت حفظ شد آن روز
آبی تکان خورده است آیا در دلت!؟ هرگز
پای حرامی شد رکاب مَحمِلت!؟ هرگز
چشمان شورِ بی حیا شد مشکلت!؟ هرگز
بازار قم گردیده آیا قاتلت!؟ هرگز
سهم دل رنجور تو غم شد!؟نشد در قم
از معجرت یک تار نخ کم شد!؟نشد در قم
آیا تمام گلشنَت در یک زمان پژمرد!؟
تیزیِ سنگِ شام بر پیشانیِ تو خورد!؟
اصلاً طناب شمر تا اینجا تو را آزُرد!؟
خورجینی آیا هستی ات را در تنوری بُرد!؟
با خنده های نیزه داری پست باریدی!؟
راس برادر را سرِ سرنیزه ای دیدی!؟
زینب میان شهر پر نیرنگ گیر افتاد
زینب میان قومِ بی فرهنگ گیر افتاد
زینب میان کوچه های تنگ گیر افتاد
زینب به زیر ازدحام سنگ گیر افتاد
این آینه خیلی ترک خورده است در کوچه
از دست شاگردش کتک خورده است در کوچه
🔸شاعر:
#بردیا_محمدی
_________________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#حضرت_معصومه #مرثیه_حضرت_معصومه
@shere_aeini
ای آسمون بی ستاره
خون گریه کن توو این شب تار
شال عزاس روو دوش گنبد
امام رضا شده عزادار
بارونی میشه همه چشما
با ذکر یا فاطمه امشب
توو آسمونا داره وعده
فاطمه با فاطمه امشب
داره بازم یه داغ کهنه
میون سینه ها میشینه
باز فاطمه رفت و علی موند
گرفته قم بوی مدینه
از سر این زمین زیادن
فاطمه های آسمونی
ریحانه ها همیشه انگار
رسمه برن توی جوونی
شکر خدا مهمون نوازی
خاصیت کشورمونه
فاطمه ی موسی بن جعفر
غسل و کفن نشد شبونه
قم خیلی داره فرق با شام
قم عاشق ابوترابه
حضرت معصومه نشد دفن
شکر خدا کنج خرابه
برای قم خیلی مهمه
رضایت زهرای اطهر
نمیزنن نمک به زخمه
خواهره دلتنگ برادر
برعکس شام ِ روسیا قم
تا روز محشر رو سفیده
اینجا کسی جواب سلام و
اصلا با کعب نی نمیده
🔸شاعر:
#محمد_حسین_رحیمیان
_________________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#حضرت_معصومه #مرثیه_حضرت_معصومه
@shere_aeini
گرچه از دوریِ برادرِ خود
ذره ذره مریضتر میشد
عوضش میهمانِ مردمِ قم
لحظه لحظه عزیزتر میشد
تا بیایی تبرکی ببرند
همه درهای خانهها وا بود
در میان اهالی این شهر
سرِ مهمانیِ تو دعوا بود
خوب شد پردههایِ محمل تو
هر کجا رفتهای حجابت شد
خوب شد با محارمت بودی
زانویی خَم شد و رکابت شد
آب پاشیدهاند و خاکِ مسیر
ذرهای رویِ چادرت ننشست
رد نشد ناقهیِ تو از بازار
محملِ چوبیات سرت نشکست
کوچهها ازدحام داشت اما
سرِ این شهر رو به پایین است
میروی کوچه کوچه میگویی
ضربِ شامی عجب سنگین است
میرسی و حواسِ مردم هست
آب هم در دلت تکان نخورد
از کنارِ خرابه رد نشوی
یا نگاهت به خیزران نخورد
دختری بود با شما یا نه؟
که اگر بود غصهای کم داشت
جایِ زنجیر و خار و نامحرم
گِردِ خود چند چشمِ مَحرم داشت
معجرت احترامِ خود دارد
چه خیالی اگر برادر نیست
رویِ سرهایشان طبق آمد
ولی اینبار رویِ آن سر نیست
آه ؛ بیماری و همه بیمار
شهر قم شد مریضِ روضهی تو
حرفِ دختر شد و دلت لرزید
شده وقت گریزِ روضهی تو
عمهاش گفت خوب شد خوابید
چند شب بود تا سحر بیدار
کُمَکَم کن رُباب جای زمین
سرِ او را به دامنت بگذار
آمد از بِینِ بازوان سر را
تا که بردارد عمهاش ای داد
یک طرف دخترک سرش خم شد
یک طرف سر به روی خاک اُفتاد
🔸شاعر:
#حسن_لطفی
_________________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#حضرت_معصومه #مرثیه_حضرت_معصومه
@shere_aeini
از جگر سوختگان آه شرربار ببین
خیز از طوس و بیا حال مرا زار ببین
کاش میشد که دل سیر تماشات کنم
یار گمگشته! تو برگردی و پیدات کنم
چقدَر کوه و کمر را پی تو آمده ام
به تمنای رُخت ناله ی هجران زدم
چندماه است که آوارگی اقبال من است
چادر خاکی من شاهد احوال من است
منِ معصومه کجا رنج بیابان گردی؟!
کاش یکبار به این خسته نظر میکردی
خبری باد صبا از تو نیاورد آخر
دست تقدیر مرا راهی قم کرد آخر
پیِ تکریمِ منِ پرده نشینِ بدحال
سربه زیر آمده بودند همه استقبال
سر هر کوچه که رفتیم سلامم کردند
مثل پروانه همه دور و برم میگردند
دور بودم همه جا از نظر بیگانه
خانه ام خانه ی نور است نه یک ویرانه
گریه کردیم ولی حین مناجات فقط
کوچه رفتیم ولی کوچه سادات فقط
کاش بودی که ببینی چقدر تب کردم
من در این شهر فقط گریه به زینب کردم
کاش میشد بنویسند دروغ است دروغ
رفتن عمه ما بر سر بازار شلوغ
چه کسی داشت گمان از سر ایوان بلند..
عده ای بی سر و پا سنگ به زینب بزنند!
فکر کن دور نوامیس خدا معرکه بود
فکر کن چادر ناموس خدا دست که بود؟!
🔸شاعر:
#سید_پوریا_هاشمی
_________________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#حضرت_معصومه #مرثیه_حضرت_معصومه
@shere_aeini
اینجا بهشت بین رواقت مشخص ست
در این حریم مهر و صداقت مشخص ست
ایران دو عرش داشته آن هم تو و رضا
از مشهدِ امام ، چراغت مشخص ست
هر لحظه چادرت گره ای باز می کند
ای فاطمی سرشت سیاقت مشخص ست
وقتی قدم بسوی عزیزت گذاشتی
از این جهان و هر چه ، طلاقت مشخص ست
از سوز توست ظهر قم اینگونه داغدار
هجر غریب طوس ز داغت مشخص ست
علامه های اشک ، به تو رشک می برند
ای قبلگاه ، شوقِ عراقت مشخص ست
🔸شاعر:
#حامد_آقایی
_________________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#حضرت_معصومه #مرثیه_حضرت_معصومه
@shere_aeini
بانوان اهل قم با احترام
حلقه دور محمل بانو زدند
تا نلرزد قلب خاتون حجاز
مردها در محضرش زانو زدند
گرچه سرگرد دیار غربت است
ذره ای از شوکت او کم نشد
موقع وارد شدن در شهر قم
پشت دروازه معطل هم نشد
هم برادر هم برادرزاده اش
از مدینه از خراسان آمدند
تا که در غربت نماند بر زمین
موقع تدفین شتابان آمدند
کاش وقت دفن زینب هم کسی
از برادر زاده ها می آمدند
کاش عباس و حسین و قاسم و
اکبر از کرببلا می آمدند
هر چه باشد خواهر عباس بود
لحظههای احتضارش دوستداشت
جای بستر بردنش در آفتاب...
سر به زانوی حسینش میگذاشت
دست ها را روی سینه جمع کرد
یاد گودال و نفس های حسین
شکل قتل صبر مقتل جان سپرد
خواهر مظلوم و تنهای حسین
🔸شاعر:
#علیرضا_وفایی
_________________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#حضرت_معصومه #مرثیه_حضرت_معصومه
@shere_aeini
بیشتر آن چه که در فرقه ی ما مرسوم است
سائلی کردنِ از فاطمهی معصومه است
دختر بابِ حوائج شدنش حکمت داشت
چون کریمه شد و بر باب کرم موسوم است
چه مقامی است که معصوم "فداها..." گوید؟!
شأن او شأن امام است که نامعلوم است
چهارده نور به دل دارم و این بانو هم
خواهر حضرت خورشید در این منظومه است
نام زوار حریمش که بهشتی شدهاند
در میان صُحُف مادر او مرقوم است
هر کسی عرض ارادت به مقامش نکند
از عنایات غریب الغربا محروم است
روز محشر به محبش برسد دار نعیم
سهم هر کس نشود نوکر او، زقوم است
حرمش جلوه به فردوس برین خواهد داد
جنتِ بی حرمش باغچهای موهوم است
سالها دوری بابا و برادر دیدن...
گوشهای از غم و دردِ دل این مظلومه است
* *
در غریبی زیادش فقط این نکته بس است
شیعیانش نشنیدند که او مسموم است
🔸شاعر:
#محمد_جواد_شیرازی
_________________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#حضرت_معصومه #مرثیه_حضرت_معصومه
@shere_aeini
از لحظهی پابوس، بهتر، هيچ حالی نيست
شيرينیِ اين لحظهها در هر وصالی نيست
مهمان درگاهت شدم با اينكه میدانم
اين خانه جای هر گدای لاابالی نيست
مانند شمعی میدرخشی بين زائرها
دور ضريحت هرگز از پروانه خالی نيست
باران لطف و رحمتت يکريز میبارد
در هيچ فصلی اين حوالی خشکسالی نيست
حاجتروا از قم به تهران باز میگردم؟
بعد از زيارت ديگر اين جمله سؤالی نیست
خواهش فراوان است در این دل، ولی بانو
جز دوری و دلتنگیِ مشهد، ملالی نيست
🔸شاعر:
#نفیسه_سادات_موسوی
_________________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#حضرت_معصومه #مرثیه_حضرت_معصومه
@shere_aeini
هر صبحدم صبا متوسّل به عصمتش
شاید شود زیارت معصومه قسمتش
هرروز، آفتاب خراسان به سمت اوست
دیدار آشناست، میارزد به زحمتش!
در آیههای سورهی نورست مُستتر
همپایهی مودّت قربی محبّتش
با بوسه بر ضریح تو اثبات میشود
ملّاترینِ مجتهدین، مرجعیّتش
از جمکران بسوی تو آمد کبوتری
تکمیل درس معرفت مهدویّتش!
آرام میکند طپش رستخیز را
فردا اگر به لرزه درآید شفاعتش
از نامهای روز جزا روز ساعتست
آنجا قرار ما و شما، درب ساعتش
جارو به دست، خادمی آمد به خنده گفت:
بال فرشته راه ندارد به ساحتش
از خود گذشت تا به مقام رضا رسید
بالاترین مراتب عشقست هجرتش
آن کاشی شکستهی صحنم که دلخوشم
او را ندیده است کسی، تا مرمّتش...!
🔸شاعر:
#مهدی_جهاندار
_________________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#حضرت_معصومه #مرثیه_حضرت_معصومه
@shere_aeini
از آن زمان که قم حرمِ اهلبیت شد
این شهر سفرهی کرمِ اهلبیت شد
آن را به "عُش آلمحمد" شناختند*
پس بین شهرها علمِ اهلبیت شد
دست کسی که طالب علم محمدیست
در نشر معرفت، قلمِ اهلبیت شد
شد خاکِ شورهزار، شفابخش اهلدل
وقتی تبرّکِ قدمِ اهلبیت شد
در جشن، رویِ شادی و در سوگ، روی حُزن
آیینهدار شوق و غمِ اهلبیت شد
اول برای حضرت معصومه شعر گفت؛
هر شاعری که محتشمِ اهلبیت شد
هرکس که زائر حرم این کریمه بود
از دوستانِ محترمِ اهلبیت شد
🔸شاعر:
#مجتبی_خرسندی
_________________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
اشعار شهادت حضرت معصومه (س) و شهادت حضرت زهرا (س) با هشتگ های زیر در دسترس است
#مرثیه_حضرت_معصومه
#مرثیه_حضرت_زهرا
#فاطمیه
May 11
#حضرت_معصومه #مرثیه_حضرت_معصومه
@shere_aeini
بی جهت نیست اگر صاحب همسر نشده
حکمتی داشت که این فاطمه مادر نشده
وسط کوچه کسی حرمت او را نشکست
داخل خانه خجالت کش شوهر نشده
ازدحام وسط کوچه ندیده است ، چه خوب
خانه اش با لگد حادثه بی در نشده
پیش چشم پسرش دست به پهلو نگرفت
شاهد گریه و بی تابی دختر نشده
بخت او با لگد و میخ نخورده است رقم
آتش و سوختن او را، نه مقدر نشده
پای او هیچ کجا باز به گودال نشد
داغ بوسیدن رگهای برادر نشده
وسط معرکه دنبال برادر ندوید
گل او گم وسط نیزه و خنجر نشده
عوض قم کسی او را به سوی شام نبرد
هیچ جا دربه در غارت معجر نشده
🔸شاعر:
#محسن_ناصحی
_________________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#امام_حسین
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب
@shere_aeini
حسین گفتم و دل باز در کمندِ شماست
که بند بندِ وجودم به بند بندِ شماست
پدر به تربت تو باز کرده کامِ مرا
دلم زِ بدوِ تولد، علاقهمندِ شماست
دو چشمِ هر چه گرفتار بعدِ هر روضه
پیِ شفا و تبرک به چای و قندِ شماست
کسی که مادرتان فاطمه پسندش کرد
به صبحگاه جزا موردِ پسندِ شماست
به اهل روضه بگویید روز رستاخیز
به زیر سایهای از پرچمِ بلندِ شماست
دلم به ساکنِ کرببلا حسودی کرد
خوشا به حال محبی که شهروندِ شماست
همیشه معتقدم وقت مرگ میآیی
مبر زِ یاد، کسی را که مستمندِ شماست
🔸شاعر:
#مهدی_مقیمی
==========================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#امام_حسین
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب
@shere_aeini
این طرف بین عبا اکبر تو افتاده
آن طرف ساقی آبآور تو افتاده
زینت دوش نبی! بین همه وسعت دشت
ته گودال چرا پیکر تو افتاده
کاش میمُردم و اینگونه نمیدیدم که
همه اعضای تو دور و بر تو افتاده
جلوی پای تو باید سر من میافتاد
جلوی پای من اما سر تو افتاده
کربلا سنگ ندارد، همه جایش رمل است
چقَدَر سنگ به دور و بر تو افتاده
میخورد بعد تو بر روی من و روی رباب
سنگهایی که روی پیکر تو افتاده
بین میدان مُتحیر شدنت را دیده
جلوی خیمه اگر همسر تو افتاده
طعنهی قاتل تو، قاتل احساسم شد
گفت: زیر لگدم دلبر تو افتاده
گُر گرفت آتش دامان غزال حرمت
گرگ از بس که پیِ دختر تو افتاده
🔸شاعر:
#گروه_یا_مظلوم
==========================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#حضرت_زهرا #مرثیه_حضرت_زهرا
@shere_aeini
وقتی مرا در روضه دعوت میکند زهرا
یعنی کریمانه کرامت میکند زهرا
بیش از پدرمادر محبت میکند زهرا
از نان شب خرج رعیت میکند زهرا
تفسیر ناب آیههای هل اتی یعنی...
لطف بدون منت و بی انتها یعنی...
پیراهنش در دست خالی گدا یعنی ...
شام زفافش هم عنایت میکند زهرا
غم میزداید از دل سائل به یک لبخند
با دست و دل بازی گدا را میکند خرسند
یک روز نان سفره و یک روز گردن بند
همواره لطف بی نهایت میکند زهرا
هرکس مقیم خانهاش شد، اهل ایمان شد
مقداد شد، میثم شد و عمار و سلمان شد
از برکتش حتی یهودی هم مسلمان شد
چادر نمازش هم هدایت میکند زهرا
زهراتر از زهرا ندارد عالم ایجاد
آیات قرآن از مقاماتش خبر میداد
جانم به این عفت که نزد کور مادرزاد
حجب و حجابش را رعایت میکند زهرا
توحید دارد میچکد از سقف ایوانش
اعجاز بیرون میزند از مطبخ نانش
زهرا که جای خود، بگویم از کنیزانش ...
فضهش پیمبرگونه صحبت میکند زهرا
چیزی نمیخواهد در این دنیا برای خود
فیضی دهد همسایه را با ربنای خود
پهلویش آزردهست اما با خدای خود
هرشب سر سجاده خلوت میکند زهرا
یک عمر در کنج دلش یاد علی دارد
تصمیم بر یاری و امداد علی دارد
لحظه به لحظه بر لبش ناد علی دارد
با ذکر مولایش عبادت میکند زهرا
با اینکه خلقت را برای او بنا کردند
از عالم هستی حسابش را جدا کردند
هر سیزده معصوم بر او اقتدا کردند
پس بر امامان هم امامت میکند زهرا
دنیا اسیر عشق پاکش بیشتر ایران
محبوب زهرا میشود از هر نظر ایران
دیروز در شهر نبی، امروز در ایران
سیدعلیها را حمایت میکند زهرا
یا قهر و آتش یا دگر تسلیم یعنی چه ؟
در پای طاغوت زمان تعظیم یعنی چه؟
در ریسمان ذلت و تحریم یعنی چه ؟
تفسیر صبر و استقامت میکند زهرا
از هرم آتش صورت پروانه میسوزد
در پیش چشم کودکان، کاشانه میسوزد
چون شمع، ذره ذره مرد خانه میسوزد
اما صبوری در مصیبت میکند زهرا
وقتی که دل را میدهد در دست دلبر هم...
در پای عهدش میگذارد تا ابد سر هم...
با صاحب و مولای خود یکبار دیگر هم...
بین در و دیوار بیعت میکند زهرا
پا را که داخل میگذارد از در مسجد
از ترس میلرزد به خود سرتاسر مسجد
محو کلام آتشیناش منبر مسجد
با خطبهای غرا قیامت میکند زهرا
بوی شهادت میرسد از لحن سوگندش
"لبیک یا حیدر" نوشته روی سربندش
جان علی را میخرد با جان فرزندش
از هستیاش خرج ولایت میکند زهرا
با صورت نیلی و با چشمان کم سویش
با سینهی آزرده و با زخم بازویش
با لالههای بسترش، با درد پهلویش
از غربت مولا روایت میکند زهرا
هرشب سراغ از مهبط مسمار میگیرد
از پا می افتد، پهلویش هر بار میگیرد
وقتی کمک از شانهی دیوار میگیرد
یعنی که به سختی حرکت میکند زهرا
از تندی شلاق بی احساس بی دین نه
از بی حیایی غلاف تیغ بدبین نه
از چشم شور و پای شوم و دست سنگین نه
از درد تنهایی شکایت میکند زهرا
اشک مرا پای شب مهتاب بگذارید
تابوت را در گوشهی سرداب بگذارید
نزد حسینم نیمه شبها آب بگذارید
این روزها دارد وصیت میکند زهرا
همچون پرستویی که بالش گشته آزرده
مانند سرو سیلی از باد خزان خورده
مثل گلی پرپر شبیه یاس پژمرده
در عرش بابا را زیارت میکند زهرا
فردای محشر باز محشر میشود قطعاً
مادر میآید دیدنیتر میشود قطعاً
با لطف او یک طور دیگر میشود قطعاً
از ما گنهکاران شفاعت میکند زهرا
خسران زده در کولهبارش در ندارد که
در روز رستاخیز دست پُر ندارد که
هرچه بگوید فاطمه رد خور ندارد که
نزد خدا از ما ضمانت میکند زهرا
هم سینه زن، هم گریه کن، هم روضهخوانش را
هم چایریز بی ریا و بی نشانش را
تا دوستانِ دوستانِ دوستانش را
با دست خود راهی جنت میکند زهرا
🔸شاعر:
#علیرضا_خاکساری
===========================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
برای دسترسی به اشعار ولادت حضرت زینب سلام الله علیها بر روی هشتک های زیر بزنید
👇👇
#حضرت_زینب #ولادت_حضرت_زینب
#حضرت_زینب #ولادت_حضرت_زینب
@shere_aeini
شمسِ حجاب کبریا زینب است
تجلی شرم و حیا زینب است
روح مناجات و دعا زینب است
شأن نزول إنّما زینب است
فاطمهی کرببلا زینب است
دوای درد بی دوا زینب است
ای نفس حضرت ختمی مآب
دختر آسمانی بوتراب
در صدف بحر وفا دُرّ ناب
روی تو حسرت دل آفتاب
موی تو شب ندیده حتی به خواب
مصحف مستور خدا زینب است
شب که به امید سحر آرمید
صدای تکبیر فلک را شنید
شبزدهگان! نسیم رحمت وزید
دوباره شمسِ روی حیدر دمید
آینهای به دست زهرا رسید
فاطمهی علینما زینب است
دانه تسبیح تو شمس ضحی
چادر تو، پرچم حجب و حیا
به زیر سایهی تو عرش خدا
نُه فلک از خاک رهت شد بنا
خانهی تو مطاف ارض و سما
کعبهی سیار خدا زینب است
بیا و جلوهی پیمبر ببین
شیرزنی چون یل خیبر ببین
ادامهی سوره کوثر ببین
حَسن حَسن نیز مکرر ببین
دوباره یک حسینِ دیگر ببین
پنج تنِ زیر کسا زینب است
آمدی ای جان جهان حسین!
آمدی ای روح و روان حسین!
آمدی ای دل نگران حسین!
جان حسین جان تو جان حسین
آمدی و زد ضربان حسین
حسین مروه و صفا زینب است
شمس، چراغ در این خانهات
ماه، غبار در کاشانهات
ارض و سما گر شده پروانهات
یافته این گونه شفاخانهات
تهمت عقل است به دیوانهات
دوای ما نعرهی یا زینب است
هیبت روی تو سرا پا علی
فاطمهای به شکل مولا علی
نیست کسی مثل تو، الا علی
میوزد از نطق تو هرجا علی
لعن علی عدوک یا علی
کوری چشم خصم با زینب است
کرببلا دیده که پیغمبری
فاطمهای و یک تنه لشگری
فاتح هر رزم چنان حیدری
نیست اگر چه مثل تو خواهری
حسین را برادر دیگری
حسن به دشت کربلا زینب است
پلک بزن شام و سحر خلق کن
چشم بچرخان و قمر خلق کن
حماسهای بار دگر خلق کن
به بانگ اسکوتو جگر خلق کن
خطبه بخوان تیغ دو سر خلق کن
آیینهدار مرتضی زینب است
گرمی عشق و هُرم این تب یکیست
تا به سحر مسیر هر شب یکیست
هر چه نوشتیم مرکب یکیست
چنان که نام خالق و رب یکیست
نام حسین و نام زینب یکیست
جانِ میانِ هر دوتا زینب است
روز قیامت که جهان مضطر است
بی سر و سامان صف محشر است
عرصهی حشر از نم گریه، تر است
هر که خودش مانده و بی یاور است
غم نخورد آن که تورا نوکر است
سایهی روی سر ما زینب است
در کف تو چرخ چو دستاس بود
با نفست دهر پُر از یاس بود
خاک رهت گوهر و الماس بود
بس که به اکرام تو حساس بود
پلهی منبر تو عباس بود
ستون خیمهی سما زینب است
سیل کرم لحظهی باریدنت
گُل بکشد منت گل چیدنت
یاس در آرزوی بوییدنت
هیچ گلی ندیده خندیدنت
مگر به لحظهی حسین دیدنت
حسین را چهرهگشا زینب است
از نگهت نور خدا منجلی
هرچه خدا خواست تو گفتی بلی
هیبت تو قصهی هر محفلی
خواست که غم دست تو بندد ولی
غم که بُوَد در بر دخت علی
حیدر صحرای بلا زینب است
آمده بر جنگ تو غم از الست
کرببلا غم به بلا داد دست
جنگ تورا حق به تماشا نشست
قامت تو قامت غم را شکست
دخت علی را تنوان دست بست
فصلِ خطاب خطبهها زینب است
🔸شاعر:
#موسی_علیمرادی
===============================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#حضرت_زینب #ولادت_حضرت_زینب
@shere_aeini
از گوشه ی چشمی که بزرگی بنماید
ذهنم به نظر گوهر مضمون بسراید
اشک قلم از گوشهء چشمان ورق ریخت
تا جوهر این شعر ز خون جگر آید
نه مریم و نه آسیه،نه هاجر و حوا
در آنچه که زینب محکش خورد نپاید
مثل حسنین و علی و خویش و خدیجه است
جز فاطمه کس دختر اینگونه نزاید
جوشانده و می نیست که مستش شدم، این ظرف
آشی است که با دست خودش هم زده شاید
کی کار کویر است که از آب بگوید
زینب فقط آن است که ارباب بگوید
یک پارچه اشک است و مطّهرتر از این نیست
دیپاچه ی نور است و منوّرتر از این نیست
گفتند که دختر شده اما همه دیدند
شش سال دگر بانویِ مادرتر از این نیست
در کوفه همینکه به روی ناقه سخن گفت
دیدند در این معرکه حیدرتر از این نیست
دین را گره بر معجر خود زد همه جا برد
جز احمد مختار پیمبرتر از این نیست
در گوشه ی اقلیم قدمهای تو هستیم
جنت به خداوند قسم سرتر از این نیست
ما را ببر از ما که فقط مست تو باشیم
چون جام بلا منتظر دست تو باشیم
نامش سر هر میکده هر باده نشسته
مهرش به دلِ هرکسی افتاده نشسته
او آیت عظمایِ خدا روی زمین است
از اوج کمال است چنین ساده نشسته
ارباب شده ملتمس دست قنوتش
هر وقت که زینب سر سجاده نشسته
در گوشهء ویران نه که از پای فتاده
جان را وسط دشت بلا داده نشسته
در خمیه دعا کرده حسینش زده شمشیر
پشت سرِ هر شیر نری ماده نشسته
عالم شده زیر و زبر از سوزِ صدایش
لاحول ولا قوة الا به خدایش
با غصه کنار آمد و با درد مدارا
پرورده به چشمان خودش اشک و بکا را
چون عالمه ی غیر معلم شده باید
بنشیند و تفسیر کند حرف خدا را
بیدار شد از خواب خبر داد که دیشب
با دست خودش پس زده طوفان بلا را
خورشید عقب رفت و سحر ماند که زینب
با روسری اش وفق دهد شمس و ضحی را
ای حضرت مجذوب خدا جاذبهء رب
با یک نظرت بنده کن این سر به هوا را
سرباز سپاه تو شدم از کرم تو
هیهات کسی کج برود در حرم تو
لب باز کن از دل ولی از رنج خزان نه
فریاد کن از ظلم ولی از آه و فغان نه
ناله بزن ای شمر رها کن سر او را
اَخنس بزن اما نوک نی را به دهان نه
وقتی که نگهبان تو سرهای بریده است
رفتن وسط جمعیت خیره سران نه
با کعب نی افتاد به جان بدنت آه
خم کن کمرت را ولی از بار گران نه
گفتی بنویسند به پیشانی آفاق
سر تشنه بریدن بغل آب روان نه
ای آنکه رسیدی همه گفتند حسینی
چون پنج تن آل عبا نور دو عینی
🔸شاعر:
#حسین_قربانچه
==================================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#حضرت_زینب #ولادت_حضرت_زینب
@shere_aeini
قلم به دست شدم بعد مدتی بانو
بگويم از تو و از شان شوكتى بانو
قلم بدست شدم تا فضائلت گويم
بگويم از تو كه درياى رحمتى بانو
به نام نامى زينب به نام حضرت عشق
قسم به ذكر جلاله قيامتى بانو
نوشتم اسم تورا و قلم به خود لرزيد
چه اقتدار عظيم و ابهتى بانو
هميشه نام تو با اشك من عجين بوده
ندارد اين دل آشفته قيمتى بانو
به سجده پاى تو افتاده ام ولى ناگاه
فداى نام تو اى دختر ولى الله
خداى عز و جل همدمِ دقايق توست
كلام حيدر كرار نطق ناطق توست
غبار چادر تو زينت حجاب شماست
سر شكسته ى توگوشه ى حقايق توست
تمام عالم و آدم هلاكه اربابند
خوشا به حال تويى كه حسين عاشق توست
امير كرب و بلا بوده اى تو بعد حسين
رياست حرم عشق از سوابق توست
به خطبه هاى شما افتخار بايد كرد
به خطبه اى كه نشان از كلام صادق توست
خدا نگيرد از اين دل تورا و لطفت را
نديده ايم به جز دست تو محبت را
چگونه مدحتتان را حساب بايد كرد
چرا كه مدح تورا صد كتاب بايد كرد
عقيده ى تو بر اين بود با كلام فصيح
كه شام را سر دشمن خراب بايد كرد
چنان به معركه هاشان تو حيدرى كردى
تو را خودِ خودِ مولا خطاب بايد كرد
طلوع نور رخت آنچنان جهانگير است
كه شمس حضرت حق را جواب بايد كرد
دعاى آنكه خدارا به تو قسم داده
به حرمت قسمش مستجاب بايد كرد
تمام ايل و تبارم فداى تو بانو
منم گداى گداى گداى تو بانو
مقام و مرتبت تو كم از پيمبر نيست
كسى شبيه تو با مادرت برابر نيست
خدا كند كه مرا از قلم نيندازى
به روز حشر كه جز تو پناه ديگر نيست
كريمىِ تو يقين ارث از حسن دارد
از او كسى به سخاوت معتبر تر نيست
براى هر سه برادر تو خواهرى كردى
چه خواهرى كه مثالت درعالم ذر نيست
گريز شعر من اما اذان عاشوراست
بگو چرا خبرى از علىِ اكبر نيست؟
ببخش حال مرا..بين اين قوافى نيست
هزآنچه گفته ام از تو هنوز كافى نيست
براى تو دو سه خطى بگويم از دل و جان
دو باره حرف على شد!ببار اى باران
خدا براى كسى اينچنين نيارد كه
پسر به خاك و پدر در مقابلش حيران
صدا به خيمه رسيده بيايد اهل حرم
حسين چاره ندارد شده ست سرگردان
علىِ اكبر رعنا شده على اصغر
تنش چو برگ درختان زرد در آبان
حسين ناله زنان گفت با تو اى خواهر
كمك كن و على ام را به خيمه برگردان
حسين ماند و خجالت حسين مانده و غم
حسين ماند و تو و لشكرى ز نامحرم
🔸شاعر:
#آرمان_صائمی
==================================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini