eitaa logo
اشعار ناب آئینے
21.8هزار دنبال‌کننده
630 عکس
14 ویدیو
3 فایل
کـانـال🔹اشعـــــار نابــــــ آئیـــــنے🔹 محبوبتریــن ، بزرگتریــن ، بروزتریــن کانــال شعــر مذهبـی در تلگرام و ایتا زیر نظــر شاعــــــران بنام کشــــــوری ادمین ارسال شعر و تبلیغات: @ad_shereaeini کانال اشعارناب با همین آیدی در تلگرام فعال است
مشاهده در ایتا
دانلود
@shere_aeini شمسِ حجاب کبریا زینب است تجلی شرم و حیا زینب است روح مناجات و دعا زینب است شأن نزول إنّما زینب است فاطمه‌ی کرببلا زینب است دوای درد بی دوا زینب است ای نفس حضرت ختمی مآب دختر آسمانی بوتراب در صدف بحر وفا دُرّ ناب روی تو حسرت دل آفتاب موی تو شب ندیده حتی به خواب مصحف مستور خدا زینب است شب که به امید سحر آرمید صدای تکبیر فلک را شنید شب‌زده‌گان! نسیم رحمت وزید دوباره شمسِ روی حیدر دمید آینه‌ای به دست زهرا رسید فاطمه‌ی علی‌نما زینب است دانه تسبیح تو شمس ضحی چادر تو، پرچم حجب و حیا به زیر سایه‌ی تو عرش خدا نُه فلک از خاک رهت شد بنا خانه‌ی تو مطاف ارض و سما کعبه‌ی سیار خدا زینب است بیا و جلوه‌ی پیمبر ببین شیرزنی چون یل خیبر ببین ادامه‌ی سوره کوثر ببین حَسن حَسن نیز مکرر ببین دوباره یک حسینِ دیگر ببین پنج تنِ زیر کسا زینب است آمدی ای جان جهان حسین! آمدی ای روح و روان حسین! آمدی ای دل نگران حسین! جان حسین جان تو جان حسین آمدی و زد ضربان حسین حسین مروه و صفا زینب است شمس، چراغ در این خانه‌ات ماه، غبار در کاشانه‌ات ارض و سما گر شده پروانه‌ات  یافته این گونه شفاخانه‌ات تهمت عقل است به دیوانه‌ات دوای ما نعره‌ی یا زینب است هیبت روی تو سرا پا علی فاطمه‌ای به شکل مولا علی نیست کسی مثل تو، الا علی می‌وزد از نطق تو هرجا علی لعن علی عدوک یا علی کوری چشم خصم با زینب است کرببلا دیده که پیغمبری فاطمه‌ای و یک تنه لشگری فاتح هر رزم چنان حیدری نیست اگر چه مثل تو خواهری حسین را برادر دیگری حسن به دشت کربلا زینب است  پلک بزن شام و سحر خلق کن چشم بچرخان و قمر خلق کن حماسه‌ای بار دگر خلق کن به بانگ اسکوتو جگر خلق کن خطبه بخوان تیغ دو سر خلق کن آیینه‌دار مرتضی زینب است گرمی عشق و هُرم این تب یکی‌ست تا به سحر مسیر هر شب یکی‌ست هر چه نوشتیم مرکب یکی‌ست چنان که نام خالق و رب یکی‌ست نام حسین و نام زینب یکی‌ست جانِ میانِ هر دوتا زینب است روز قیامت که جهان مضطر است بی سر و سامان صف محشر است عرصه‌ی حشر  از نم گریه، تر است هر که خودش مانده و بی یاور است غم نخورد آن که تورا نوکر است  سایه‌ی روی سر ما زینب است در کف تو چرخ چو دستاس بود با نفست دهر پُر از یاس بود خاک رهت گوهر و الماس بود بس که به اکرام تو حساس بود پله‌ی منبر تو عباس بود ستون خیمه‌ی سما زینب است سیل کرم لحظه‌ی باریدنت گُل بکشد منت گل چیدنت یاس در آرزوی بوییدنت هیچ گلی ندیده خندیدنت مگر به لحظه‌ی حسین دیدنت حسین را چهره‌گشا زینب است از نگهت نور خدا منجلی هرچه خدا خواست تو گفتی بلی هیبت تو قصه‌ی هر محفلی خواست که غم دست تو بندد ولی غم که بُوَد در بر دخت علی حیدر صحرای بلا زینب است آمده بر جنگ تو غم از الست کرببلا  غم به بلا داد دست جنگ تورا حق به تماشا نشست قامت تو قامت غم را شکست دخت علی را تنوان دست بست فصلِ خطاب خطبه‌ها زینب است 🔸شاعر: =============================== 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini از گوشه ی چشمی که بزرگی بنماید ذهنم به نظر گوهر مضمون بسراید اشک قلم از گوشهء چشمان ورق ریخت تا جوهر این شعر ز خون جگر آید نه مریم و نه آسیه،نه هاجر و حوا در آنچه که زینب محکش خورد نپاید مثل حسنین و علی و خویش و خدیجه است جز فاطمه کس دختر اینگونه نزاید جوشانده و می نیست که مستش شدم، این ظرف آشی است که با دست خودش هم زده شاید   کی کار کویر است که از آب بگوید زینب فقط آن است که ارباب بگوید   یک پارچه اشک است و مطّهرتر از این نیست دیپاچه ی نور است و منوّرتر از این نیست گفتند که دختر شده اما همه دیدند شش سال دگر بانویِ مادرتر از این نیست در کوفه همینکه به روی ناقه سخن گفت دیدند در این معرکه حیدرتر از این نیست دین را گره بر معجر خود زد همه جا برد جز احمد مختار پیمبرتر از این نیست در گوشه ی اقلیم قدمهای تو هستیم جنت به خداوند قسم سرتر از این نیست   ما را ببر از ما که فقط مست تو باشیم چون جام بلا منتظر دست تو باشیم   نامش سر هر میکده هر باده نشسته مهرش به دلِ هرکسی افتاده نشسته او آیت عظمایِ خدا روی زمین است از اوج کمال است چنین ساده نشسته ارباب شده ملتمس دست قنوتش هر وقت که زینب سر سجاده نشسته در گوشهء ویران نه که از پای فتاده جان را وسط دشت بلا داده نشسته در خمیه دعا کرده حسینش زده شمشیر پشت سرِ هر شیر نری ماده نشسته   عالم شده زیر و زبر از سوزِ صدایش لاحول ولا قوة الا به خدایش   با غصه کنار آمد و با درد مدارا پرورده به چشمان خودش اشک و بکا را چون عالمه ی غیر معلم شده باید بنشیند و تفسیر کند حرف خدا را بیدار شد از خواب خبر داد که دیشب با دست خودش پس زده طوفان بلا را خورشید عقب رفت و سحر ماند که زینب با روسری اش وفق دهد شمس و ضحی را ای حضرت مجذوب خدا جاذبهء رب با یک نظرت بنده کن این سر به هوا را   سرباز سپاه تو شدم از کرم تو هیهات کسی کج برود در حرم تو   لب باز کن از دل ولی از رنج خزان نه فریاد کن از ظلم ولی از آه و فغان نه ناله بزن ای شمر رها کن سر او را اَخنس بزن اما نوک نی را به دهان نه وقتی که نگهبان تو سرهای بریده است رفتن وسط جمعیت خیره سران نه با کعب نی افتاد به جان بدنت آه خم کن کمرت را ولی از بار گران نه گفتی بنویسند به پیشانی آفاق سر تشنه بریدن بغل آب روان نه   ای آنکه رسیدی همه گفتند حسینی چون پنج تن آل عبا نور دو عینی 🔸شاعر: ================================== 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini قلم به دست شدم بعد مدتی بانو بگويم از تو و از شان شوكتى بانو قلم بدست شدم تا فضائلت گويم بگويم از تو كه درياى رحمتى بانو به نام نامى زينب به نام حضرت عشق قسم به ذكر جلاله قيامتى بانو نوشتم اسم تورا و قلم به خود لرزيد چه اقتدار عظيم و ابهتى بانو هميشه نام تو با اشك من عجين بوده ندارد اين دل آشفته قيمتى بانو به سجده پاى تو افتاده ام ولى ناگاه فداى نام تو اى دختر ولى الله خداى عز و جل همدمِ دقايق توست كلام حيدر كرار نطق ناطق توست غبار چادر تو زينت حجاب شماست سر شكسته ى توگوشه ى حقايق توست تمام عالم و آدم هلاكه اربابند خوشا به حال تويى كه حسين عاشق توست امير كرب و بلا بوده اى تو بعد حسين رياست حرم عشق از سوابق توست به خطبه هاى شما افتخار بايد كرد به خطبه اى كه نشان از كلام صادق توست خدا نگيرد از اين دل تورا و لطفت را نديده ايم به جز دست تو محبت را چگونه مدحتتان را حساب بايد كرد چرا كه مدح تورا صد كتاب بايد كرد عقيده ى تو بر اين بود با كلام فصيح كه شام را سر دشمن خراب بايد كرد چنان به معركه هاشان تو حيدرى كردى تو را خودِ خودِ مولا خطاب بايد كرد طلوع نور رخت آنچنان جهانگير است كه شمس حضرت حق را جواب بايد كرد دعاى آنكه خدارا به تو قسم داده به حرمت قسمش مستجاب بايد كرد تمام ايل و تبارم فداى تو بانو منم گداى گداى گداى تو بانو مقام و مرتبت تو كم از پيمبر نيست كسى شبيه تو با مادرت برابر نيست خدا كند كه مرا از قلم نيندازى به روز حشر كه جز تو پناه ديگر نيست كريمىِ تو يقين ارث از حسن دارد از او كسى به سخاوت معتبر تر نيست براى هر سه برادر تو خواهرى كردى چه خواهرى كه مثالت درعالم ذر نيست گريز شعر من اما اذان عاشوراست بگو چرا خبرى از علىِ اكبر نيست؟ ببخش حال مرا..بين اين قوافى نيست هزآنچه گفته ام از تو هنوز كافى نيست براى تو دو سه خطى بگويم از دل و جان دو باره حرف على شد!ببار اى باران خدا براى كسى اينچنين نيارد كه پسر به خاك و پدر در مقابلش حيران صدا به خيمه رسيده بيايد اهل حرم حسين چاره ندارد شده ست سرگردان علىِ اكبر رعنا شده على اصغر تنش چو برگ درختان زرد در آبان حسين ناله زنان گفت با تو اى خواهر كمك كن و على ام را به خيمه برگردان حسين ماند و خجالت حسين مانده و غم حسين ماند و تو و لشكرى ز نامحرم 🔸شاعر: ================================== 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini گمان کن که با کعبه همسایه ای پی حفظ چندین هزار آیه ای و حتی اگر غرق سرمایه ای بدان بی علی پست و بی مایه ای خود کعبه هم می رود صبح و شام به دیدار حیدر علیه السلام علی نزد حق است و حق با علیست مسیر الی الله تنها علیست مپرس از چه ذکر لب ما علیست عبادت همین گفتن یا علیست اگر که خدا خواندن او بد است بشر خواندنش کفر صد در صد است همیشه خدا بود هم صحبتش به محراب خم شد فقط قامتش خدا نیز در پاسخ طاعتش به او دختری داد شد زینتش ندیده فلک اینچنین دختری که بر خلق عالم کند سروری از افلاک تا خاک پرواز کرد برای برادر کمی ناز کرد در آغوش او چشم را باز کرد سپس پرده برداری از راز کرد چنین گفت چشمش به ماه منیر امیری حسینٌ و نعم الامیر نگاهش دوای تب پنج تن حضورش چراغ شب پنج تن چه بنویسم از کوکب پنج تن شده قبله ام زینب پنج تن به طغیان کشانده جنون مرا به پایش بریزید خون مرا چه خوب است امشب خدا خواستن طلا نه دل مبتلا خواستن هر آنچه که خوب است را خواستن خلاصه فقط کربلا خواستن تمام سحر ذکر یا رب بگو همه حاجتت را به زینب بگو چنان مادرش عالمه زینب است به بیت علی قائمه زینب است به غم های او خاتمه زینب است پس از فاطمه، فاطمه زینب است زمان دعا نوحه دم داده ام خدا را به زینب قسم داده ام چو با او کسی همنشین می شود یکی از بزرگان دین می شود یکی مثل ام البنین می شود که روزی قمر آفرین می شود به ام البنین مرحمت کرده است ابالفضل را تربیت کرده است اباالفضل حالا هوادار اوست اباالفضل ماه شب تار اوست ابالفضل امروز علمدار اوست و کار دفاع از حرم کار اوست خوشا آنکه او انتخابش کند فدایی زینب خطابش کند  🔸شاعر: ========================== 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini خلق و خوی و خصال دخترها بیشتر می رود به مادرها دختران می زنند چون مادر گره محکمی به معجرها دختران عشیره زهرایند مردهای عشیره حیدرها موقع پهن کردن سفره کمک مادرند دخترها خورده نان های سفره ی مولا می رسد بیشتر به قنبرها عشق هم نیست بی شباهت به حس بین تو و برادرها زیر پایت نگاه کن بی بی می خورد چشمتان به نوکرها درک اوج کرامتت دارد بیشتر بستگی به باورها پیش مردم بدم نکن بی بی دست خالی ردم نکن بی بی آیه آیه، خدا خدا زینب نور توحید هل اتی زینب راحت روح مصطفی زهرا راحت روح مرتضی زینب قاری خطبه های یاحیدر جلوه ی صبر مجتبی زینب ای امام یقین و صبر و رضا مظهر عفّت و حیا زینب شیرِ مردان کربلا عبّاس شیرِ زن های کربلا زینب در مقامات عشق باید گفت ما کجا و شما کجا زینب به یقین در مقام تو جاری است حکم کلی "انّما" زینب و کتاب شکوه تو درس است لفظ لفظ و هجا هجا زینب با تمام وجود می گویم السلام علیکِ یا زینب السلام علیک، بی تابم جان مولا بیا و دریابم پر زدم باز در هوای شما در هوای پر از خدای شما وقتی از راه آمدی خم شد آسمان بوسه زد به پای شما سال ها مانده بر دلم بی بی داغ دیدار کربلای شما مشهد من به جای معصومه کربلا رفتنم به جای شما همه ی حاصلم فدای علی جان ناقابلم فدای شما مدح خواندن فقط برای علی روضه خواندن فقط برای شما زینبیه فدا شدن عشق است و شهید شما شدن عشق است نوکر بی وفا نمی خواهی من گدایم گدا نمی خواهی رو سیاه همیشه را بی بی آه می خواهی یا نمی خواهی به خدا خوب می شوم یک روز حرّ شرمنده را نمی خواهی؟ به جوانی اکبرم بپذیر و نگو که مرا نمی خواهی می شود باز هم بپرسی که سینه زن، کربلا نمی خواهی؟ بین این شاعران درباری شاعری بی نوا نمی خواهی؟ بی نوایم بیا قبولم کن و برای خدا قبولم کن مست این حس ناب می مانیم نوکر بوتراب می مانیم به شهیدان تو بدهکاریم وای اگر بی جواب می مانیم تا دعاهای مادرت زهرا بشود مستجاب می مانیم با علی عهد بسته ایم امروز پای این انقلاب می مانیم پای این بیرقیم و منتظر شمس پشت حجاب می مانیم در دل ماست شور هم عهدی تا بیاید ندا ... انا المهدی  🔸شاعر: ============================= 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini آتشم آتشی از سمت سحر شعله‌ام شعله‌‌ای از شمس و قمر هوهویَم هوهویِ یک تیغِ دوسَر نعره‌ام نعره‌ای از عمقِ جگر "ها علی بشر کَیفَ بشر که بشر می‌شود اینگونه مگر؟* مثل یک قایقِ طوفان زده‌ام مثل یک شیشه‌ی باران زده‌ام مثل یک دست به دامان زده‌ام که خوش این فال به دیوان زده‌ام آمده جانِ علی جانِ نجف حضرتِ زینبِ سلطانِ نجف به جلال و جبروتش سوگند به کمال و ملکوتش سوگند به قمات و به قنوتش سوگند به ثُبات و به ثبوتش سوگند نورِ ثارالَهِ زهرا و علیست باء بسم‌الله زهرا و علیست باز زهراست که مولا شده‌است یا علی هست که زهرا شده‌است چه در این قاب هویدا شده‌است که حسن غرقِ تماشا شده‌است جَبلُ الصَبرِ دو دونیا زینب سومین معنیِ زهرا زینب جلوه در جلوه تنزُل دارد نور در نور تسلسل دارد مصطفی در بغلش گُل دارد فاطمه هست ؛ تامل دارد روز اول به خدا گفت بَلا اِنَماالعِشق هوالکرببلا ذوالفقاری که دو دَم دارد اوست آنکه خود هفت حرم دارد اوست شاه دُختی که عَلَم دارد اوست آنکه از صبر قدم دارد اوست به عُلُوَش که تمام دین است نام زینب چقدر سنگین است زینبی هم قدمِ ثارالله زینبی با عَلَمِ ثارالله معنیِ محترمِ ثارالله در حجابِ حرم ثارالله "زینبی سایه به سایه با دوست سایه هم دورتر از او تا دوست" نَفَس او دو هَجا بود: حسین زینب اینگونه دوتا بود: حسین با حسینش همه‌جا بود: حسین هم حسن هم بخدا بود: حسین تاکه او هست سری خَم نشود سرِ مویی زِ علی کم نشود کیست او راویِ راه سه امام کیست او خطبه‌ی پولاد و پیام کیست او شیرِخدا در احرام کیست او معنیِ ویرانیِ شام کیست او بیرقِ غیرت باشد قسمِ حضرت حجت باشد شب که تا تربتِ مادر می‌رفت هر قدم با سه برادر می‌رفت پیشِ رو حضرت حیدر می‌رفت زود عباس جلوتر می‌رفت نور جز نور از این آیه ندید سایه‌اش را زنِ همسایه ندید بارَش از کوه کمر می‌شکند داغش از مَرد سپر می‌شکند بال او از همه پَر می‌شکند زینب است او و مگر می‌شکند؟ رفت از کوفه جگر درآورد رفت از شام پدر درآورد کربلا دید پَرَش تیر کشید پایِ گودال سَرَش تیر کشید بی حسینش کمرش تیر کشید نیزه‌ای زد جگرش تیر کشید کربلا دید اسیرش کردند آه یکروزه چه پیرش کردند  🔸شاعر: ============================= 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini به نام زینت مولا، به نام سیده زینب شهنشاهان به قربان ِ غلام سیده زینب به نام شیربانوی ِ مجاهدهای هر دوران خدا زد استقامت را به نام سیده زینب نیاورده به ابرو خم ، در آن دریای طوفان ها که ترس از ظالمان باشد ، حرام سیده زینب فراوان دیده این عالم ، قیامت آفرین اما قیامت کرده در عالم ، قیام سیده زینب ندیده غیر زیبایی ، به رغم میل دنیایی که یک لحظه نچرخیده ، به کام سیده زینب نه حَوا هست و آسیه ، نه مریم هست و نه هاجر بُوَد بالاتر از این ها ، مقام سیده زینب پس از زهرا به زن های دو عالم برتری دارد کسی که گردن سبطین ، حق مادری دارد به نام این همه ایمان ، به نام غیرت زینب غلامم من ، غلامم‌ من ، غلام همت زینب به نام نافله خوان ِ سحرهای پر از ظلمت به نام این همه تقوا ، به نام عصمت زینب نزاید مادری دیگر ، خدیجه تر از این بانو شده خرج خدا یک عمر ، کل ثروت زینب امیر المومنین در دین ما تنها بُوَد مردی که دارد یادگاری در  ، جهان چون حضرت زینب چو عباس است در عالم، همیشه پرچمش بالا بگیرد هر که بر شانه ، لوای نصرت زینب هزار و چار صد سال است در دنیا حرامی ها نمی خواهند باشد الگوی زن عفت زینب الا ای دشمن دین ، جنگ با حق درد سر دارد بدان با چادر زینب ، در افتادن خطر دارد حماسه آفرینی های زینب آفرین دارد چو زهرا مادرش حق گردن دنیا و دین دارد الا ای مردم عالم ، علی تنها نمی ماند اگر زهرای اطهر مثل زینب جانشین دارد تمام شیر زن های جهان قربان آن زن که کفیلی چون یل شیر افکن ِ ام البنین دارد چه باید گفت از آن بی معلم عالمه وقتی که مداحی گرامی مثل زین العابدین دارد زبانش لال هر که دست بسته خوانده آن را که چو بابایش علی دست خدا در آستین دارد به فردوس برین فردای محشر می بَرَد ما را همین بانو که در سوریه فردوس برین دارد اگر هستی حسینی یاد فردا غم نخور دیگر به محشر حضرت زهرای سوریه کُنَد محشر سلام ای حضرت ریحانه ی ریحانه ی طه سلام ای قدر بسیارت ، فراتر از معماها سلام ای مَحرم ِ درد دل عباس و قاسم ها ز مادر با محبت تر ، برای پور لیلا ها که پای قول خود مانده است مثل تو در این عالم؟ که پای اعتقاد خود ، چنین زد دل به دریاها تو با فرعون شامی کرده ای کاری که تا محشر بُوَد بالاتر از درک ِ همه هارون و موسی ها سلام ای آخر آزادگی ، دریای آزادی ذلیل عزم تو بانو ، اگر ها گشت و اماها به تو رو میزنم هر وقت ، دلتنگ نجف هستم که دختر جور دیگر قرب دارد پیش ِ باباها دو عالم بر علی نازد ، علی نازد بر این دختر ندیدم زینبی تر از ، امیرالمومنین حیدر علی با چادر زهرا ، چه غوغایی ، چه تصویری حسین بن علی دارد ، عجب همشیره ی شیری من از آن خطبه هایی که ، عقیله خواند فهمیدم حریف حرف حق هرگز ، نخواهد گشت شمشیری زنی با دست بسته کرد مشت حیله‌ ها را رو زنی مردانه شد کابوس هر زوری و تزویری به هر جمله که می گوید ، به روی منبر محمل ز سرهای بریده می رسد آوای تکبیری زنان کوفه این بانو ، که قرآن یادتان داده نباشد حق الطافش ، به قرآن سنگ تکفیری بریز ای چوب محمل اشک خون با آسمانی ها نشد خواهر کُنَد بهر برادر گریه ی سیری حسینش رفت در عالم ، چه آمد بر سرش یا رب نمی شد باور ام حبیبه ، این بُوَد زینب  🔸شاعر: ============================= 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini غرق خون است بال جبرائیل رفته در قتلگاه اسماعیل مرگ بر هرچه مثل اسراییل مرگ بر هرچه مثل آمریکا ... کدخدا را کنیم حاکم؟ نه ! میشود مکر ظلم دائم؟ نه ! زندگی بعد حاج قاسم؟ نه ! وعد ی ما نماز در حیفا.... میشود کشتن ِپدر تکرار بار دیگر مقابل انزار ای پدرهای پیرِ استکبار این پدر کشتگی کشد ما را ... خاک نعلین حیدریم همه تا همیشه برادریم همه وارث جنگ خیبریم همه تا برآریم قعله را از جا.... پیر ما سید خراسانی ست مرد میدان ما سلیمانی ست ای به قربان هرچه ایرانی ست وعده ی ماست مسجد القصی.... ترس در جان چند خاخام است شیعه اما همیشه آرام است قدس قلب صبور اسلام است میتپد تا همیشه ی دنیا .... عشق تا روز حشر مدیون است زخم ؛ بر شاخه های زیتون است دل اگر سنگ هم شود خون است از غم ِ روزهای بی فردا .... کاش شبهای غزه سرد نبود حق این کودکان نبرد نبود دل هرکس که اهل درد نبود دور شد از امیر عاشورا.... مادری روی نعش کودک بود زیر آوار یک عروسک بود خانه در تنگ نای موشک بود دختری گریه می‌کند تنها...... نیست ساقی که اب بسته شده دل اهل حرم شکسته شده عالم از دست ظلم خسته شده العجل ای سلاله ی  زهرا.... 🔸شاعر: ============================= 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini بهترین خواهر دنیا زینب زهره‌ی حضرت زهرا زینب همه پست‌اند و معلا زینب همه خاکند و مطلا زینب قبله‌ی قبله‌نماها زینب! زده امشب به سرم شور نجف پای من واشده در طور نجف منم و مستی انگور نجف مات کرده همه را نور نجف نور بخشیده نجف را زینب شب یلدای علی گشت سحر کوثر آورده به دنیا کوثر حق مبارک بکند پیغمبر! رحمت خانه که باشد؟ دختر! رحمت خانه‌ی مولا زینب... عشق تا روز ابد حیرانش عقل آشفته و سرگردانش صبر زانو زده بر عنوانش کشتی کرببلا سُکانش... نیست دست کسی الا زینب! مانده در حسرت رویش خورشید سخنش آیه‌ی قرآن مجید پدری زینت اینگونه ندید آنکه زد بر دهن شوم یزید... مانده‌ام بود علی یا زینب! دامنی قرص قمرپرور داشت از رقیه چه کسی بهتر داشت؟! این سه ساله شرفی دیگر داشت! پرچم آل علی را برداشت! پس رقیه شده حالا زینب گرچه او صابره‌ی عالم بود... تکیه‌ی محکم آقا هم بود.. قدش از داغ برادر خم بود مَحرم شاه چه بی مَحرم بود بی برادر شد و تنها زینب... روز و شب یاد بیابان می‌کرد گریه بر آن تن عریان می‌کرد گله از خار مغیلان می‌کرد یاد ویرانه فراوان می‌کرد ای فلک! قهر شدی با زینب... ای فلک داغ برادر دیدم شمر را دست به خنجر دیدم کوچه‌بازار مکرر دیدم من از این‌ها غم بدتر دیدم شد تماشا به گذرها زینب...  🔸شاعر: ============================= 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
اشعار شهادت حضرت زهرا (س) با هشتگ زیر در دسترس است
@shere_aeini آفتاب جلوه ات از کهکشان‌ها هم سر است وسعت تابندگیِ تو تعجب‌آور است طبقِ نَصِّ : ما عَرَفنا قَدرَکِ...،اثبات شد: درک شأنَت از شعورِ هر بشر بالاتر است شرطِ ختم‌المُرسلینی ، دست‌بوسیِ تو بود قدردانی از تو تنها کار یک پیغمبر است کِسوَتِ اُمِّ اَبیهایی فقط مخصوص توست کیست مانند تو که هم مادر و هم دختر است حول دستاس تو می چرخد زمین و آسمان گردش ایّامِ ما بر پایه ی این محور است روح اَسما را تنور خانه ی تو شکل داد نانِ گرمِ سفره ی سبزِ تو خادم‌پرور است مات و مبهوت وقار فاطمی ات مریم است هاج و واج اقتدار هاشمی‌ات هاجر است کمترین لطف تو بیش از ظرفیت‌های گداست بخششِ حدِّ‌اَقلیِّ تو حدِّ‌اکثر است بی‌نیازی از فدک‌های زمینی،فاطمه! در خورِ مهریه‌ی تو چشمه،چشمه کوثر است تک‌سواریِ تو در صبح قیامت دیدنی‌ست... بهترین تصویر در قاب عظیم محشر است سایه‌‌ی روی سرِ ما چادر خاکی توست میتوان پس گفت : ایران، زیر چتر مادر است! مادر هر کس که بابایش علی باشد..،تویی بچّه‌شیعه نسل پشت نسل بر این باور است عالمی پابند تو بود و تو پابندِ علی کُلِّ فکر و ذکر تو در هر زمانی، حیدر است این شبِ جمعه مرا با خود ببر پیشِ حسین کربلایِ شاه رفتن ، آرزوی نوکر است یک دقیقه گریه کردن بر مصیبت‌های تو فیض آن بالاتر از صدها هزاران منبر است ▪️ ای که روی صورتت گلبرگ هم رد می گذاشت زیر پلکت جای ضربِ سیلی آن کافر است تیزیِ مسمارِ کج‌رفتار با پهلو چه کرد؟!... قاتل هر ساله ی ما روضه ی میخ در است 🔸شاعر: ========================= 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini ویران شود آن کوچه که مادر زمین خورد بین گذر با دیده‌های تر زمین خورد زهرا و حیدر آینه بودند هم را زهرا زمین که خورد، پس حیدر زمین خورد در سر وقار مرتضی را با خودش داشت بد شد میان جمعیت با سر زمین خورد اهل زنا که صحبت از دینِ خدا کرد هم حُرمت محراب، هم منبر زمین خورد می‌گفت اگر صدّیقه‌ای، شاهد بیاور چه طعنه‌ها از مردم این سرزمین خورد حوریّه‌ای که با تلنگر لطمه می‌دید با پا لگد که خورد محکم‌تر زمین خورد هر جا پیمبر بوسه‌اش می‌زد کبود است یعنی سفارش‌های پیغمبر زمین خورد طفلی حسن در کوچه خیلی دست و پا زد تا پا شود مادر، ولی آخر زمین خورد این رفتن و این آمدن، چه دردسر داشت یک گوش سنگین شد، دو تا گوهر زمین خورد خیلی دلش می‌خواست که زینب نفهمد امّا نرسیده به پشت در زمین خورد یک روز زیر دست و پا مادر زمین خورد یک روز زیر دست و پا دختر زمین خورد زهرا زمین که خورد، با معجر زمین خورد زینب ولی، صد بار بی‌معجر زمین خورد 🔸شاعر: ========================= 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini مانده ام با تن بی جان‌ تو جانا چه کنم؟ با کبودی تن و چشم تو زهرا چه کنم؟ چشم بگشا و ببین حال مرا زهرا جان حیدر افتاده به این روز...خدایا چه کنم...؟ میرسم هر طرف از این تن درهم شده ات میزنم داد به فریاد که این را چه کنم؟؟ گفتم آن روز چرا دست تو هی می افتد؟ نگو این دست شکسته ست..حالا چه کنم؟ من اگر آب بریزم به تنت،می ریزد بسکه پژمرده شدی..غنچه ی طاها...چه کنم کاش من جای تو میرفتم و تو می ماندی گیرم امشب گذرد..با غم فردا چه کنم؟ بچه هارا که من آرامش خاطر دادم حسن آرام شده..با خودم اما چه کنم؟ - رو زدم آب بگیرم پسرم را کشتند مادرش بر در خیمه ست خدایا چه کنم؟ 🔸شاعر: ========================= 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini از من گرفتی رو نبینی شوهرت را؟‌ یا اینکه پنهان می کنی چشم ترت را؟ من خوب میدانم دلیلش چیست خانم اینکه نبینم صورت نیلوفرت را دست تو که بالا نمی آید عزیزم انقدر زحمت پس نده بال و‌ پرت را گفتم به زینب شانه نه!مادر مریض است عشقم خودت دستی بکش موی سرت را وقتی که میخوابی حسن دلشوره دارد می ترسد اخر بر نداری تو سرت را این روز ها از بس پریشانی حسینت بو می کند وقتی که خوابی بسترت را 🔸شاعر: ========================= 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini کوچه_از زبان امام حسن علیه‌السلام شب و کابوس از چشمِ منِ کَم سو نمی‌اُفتد تبِ من کَم شده اما تبِ بانو نمی‌اُفتد غرورم را شکسته خنده‌ی نامحرمی یارَب چه دردی دارد آن کوچه که با دارو نمی‌اُفتد جماعت داشت می‌آمد دلم لرزید می‌گفتم که بیخود راهِ نامردی به ما این سو نمی‌اُفتد کِشیدم قَد به رویِ پایم و آن لحظه فهمیدم که حتی ردِ بادِ سیلی اش بر گونه می‌اُفتد نشد حائِل کند دستش  گرفته بود چادر را که وقتی دست حائِل شد کسی با رو نمی‌اُفتد به رویِ شانه‌ام دستی و دستی داشت بر دیوار به خود گفتم خیالت تخت باشد او نمی‌اُفتد سیاهی رفت چشمانش  سیاهی رفت چشمانم وَگَرنه مادری در کوچه بر زانو نمی‌اُفتد میانِ خاک می‌گردیم و می‌گویم چه ضربی داشت خدایا گوشواره اینقَدَر آنسو نمی‌اُفتد دو ماهی هست کابوس است خواب هر شَبَم ، گیرم تبِ من خوب شد اما تبِ بانو نمی‌اُفتد 🔸شاعر: ========================= 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini دادِ علی تا خالق منان بلند است از خانه من بوی الرحمن بلند است صد طعنه از این و از آن مانده به گوشم باید برای همسرم مشکی بپوشم دیگر نمیخواهم که مرد صبر باشم باید برای تو به فکر قبر باشم حکم خدا بوده که جای رزم‌جامه در شهر میگردم عزیزم بی عمامه بر پات می‌افتم گلم دورت بگردم یک‌ روز دیگر هم بمانی سود کردم صبح علی از طعنه های خلق شام است همسایه میگوید که کار تو تمام است تو خوب شو تو خوب شو ریحانه سادات هجرت کنیم از این مدینه سمت شامات زینب به من میگفت پایان محن نیست دادی کفن هارا ولیکن یک کفن نیست بین وصیت تا که حرف خواب آمد.. گفتی حسین و حرف ظرف آب آمد.. پایان این قصه دراینجا نیست زهرا روز دهم هنگام قربانی ست زهرا آنروز که سر نیزه ی کوفه بلند است جسم حسینم هرطرف بر نیزه بند است از گوشه ی گودال بوی خون‌می آید هرکس که رفته دست پر بیرون‌می آید قاتل می آید که ببرّد آن گلو را یک دست خنجر دارد و یک دست مو را.. پس میخورد این روضه تکرارش به زینب کوچه به تو افتاد و بازارش به زینب 🔸شاعر: ========================= 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini چند ماه است که رنگ غم و ماتم دارد خنده ی فاطمه را بیت علی کم دارد از قنوت سحر فاطمه باید پرسید گیسوی زینب او را، که منظم دارد؟! تا که پا می شود از بستر خود، می افتد چون که جز دیده ی تارش، قد خم هم دارد آب شد آب ولی باز غم حیدر را بر تمامیِ غم خویش مقدم دارد همه ی خانه بهم ریخته، یعنی حیدر تا ابد، روضه درین بیت مکرم دارد دردش انداخته از فایده مرهم ها را شکوه از وضع بد فاطمه، مرهم دارد هر که آمد به عیادت، دل زهرا خون شد بس که از مردم این شهر به دل غم دارد می شود گریه و حسرت همه ی روز و شبش محسنش را که در آغوش، مجسم دارد قول داده به حسینش که به جای کفنش جامه ای با پر زخمی اش فراهم دارد ساربان کاش نمی دید، میان گودال بین دستش پسر فاطمه، خاتم دارد 🔸شاعر: ========================= 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini رو کرد خدا قدرت پنهانی خود را تا خلق کند حوری انسانی خود را ابلیس بهشتی بشود گر بگذارد بر خاک قدم های تو پیشانی خود را هفتاد یهودی نه، که سلمان و ابوذر مدیون تو هستند مسلمانی خود را در بند غمت هر که اسیر است عزیز است آزاد مکن یوسف زندانی خود را چون مور اگر ریزه خور خوان تو باشیم یک روز ببینیم سلیمانی خود را ترسی ز اجل نیست به این شرط که باشیم در روضه تو لحظه پایانی خود را محشر همه فاطمیون چشم به راهند از یاد مبر این همه قربانی خود را 🔸شاعر: ========================= 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini ناراحتم که گریه ی بسیار کردم با سرفه ام‌ همسایه را بیدار کردم هرچند این مردم دل من را شکستند.. من بهرشان هرروز استغفار کردم طاقت ندارم فضه را خسته ببینم.. جان دادم و مثل گذشته کار کردم از چوب دلگیرم...بدم می آید از در.. با چه عذابی صحبت از مسمار کردم در خانه ی من خون من مانده به دیوار.. خیلی گلایه از در و دیوار کردم یادم نرفته نانجیبی پشت در بود من تا پشیمانش کنم اصرار کردم جوری به در زد استخوانهایم صدا کرد با چهل نفر زیر لگد پیکار کردم حوریه ای بودم که آتش اذیتم کرد.. در سوخت و باشعله ها دیدار کردم جان علی بادا سلامت..جان من هیچ هرکار کردم من به عشق یار کردم 🔸شاعر: ========================= 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini من مصیبت‌زده‌ی بزم گناهم چه کنم با دل مُرده و با روی سیاهم چه کنم سینه‌ام سوخته از شدت اندوه و فراق راه، طولانی و بی‌توشه‌ی راهم چه کنم به خدا منت اغیار کشیدن سخت است روز و شب هم‌نفس غصه و آهم! چه کنم لکّه افتاده به پرونده‌ی پُر معصیتم مانده‌ام با هوس گاه به گاهم چه کنم دیگر از دست خودم جازده‌ام در دنیا شرمسار از کرَم حضرت شاهم چه کنم کاش می‌شد رسد از ابر هدایت باران تا بفهمم وسط حال تباهم چه کنم قصه این است که افتاده‌ام از چشم خدا تشنه‌ی جرعه‌ای از جام نگاهم چه کنم عبدِ آلوده، زمین‌خورده‌ی رفتار خود است آخر ای آینه! بی‌پشت و پناهم چه کنم دست کوتاه من از دامن محبوب جداست بی‌مناجات و غم ای فاطمه با هم چه کنم غربت کوچه به جانم زده آتش ای وای من اگر عمر پس از داغ نخواهم چه کنم 🔸شاعر: ========================= 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini فاطمه در آتش ظلمی نمایان سوخته مرتضی از دیدن این داغ سوزان سوخته آمدند آتش زدند اهل جهنم بر بهشت قدسیان را با خبر سازید رضوان سوخته کوچه‌های شهر از عطر گلاب آکنده است اشک می‌ریزند گل‌ها چون گلستان سوخته ناله جانسوز زهرا شهر را آتش زده آنچنان سوزانده حتی بیت الاحزان سوخته این طرف دست امیر مومنان را بسته‌اند آن طرف در شعله‌های فتنه ایمان سوخته سوره کوثر میان شعله‌ها افتاده است ای مسلمانان به پا خیزید قرآن سوخته لااقل از منظر انسانیت کاری کنید پیش چشمان شما مردم یک انسان سوخته آتش از یک سمت و داغ محسن از سوی دگر با چنین وضعیتی زهرا دو چندان سوخته ظلم در حق پیمبر بیش از این ممکن نبود پاره جان نبی تا حد امکان سوخته فاطمه در کربلا هم سوخت آنجایی که دید در میان خیمه ها طفلی هراسان سوخته گرگ‌ها سالار زینب را به نحوی کشته‌اند قلب حیوانات وحشی بیابان سوخته زیر نور آفتاب داغ دشت کربلا پیکر صدپاره شاه شهیدان سوخته ظاهراً شام غریبان آب نوشیده رباب پس عروس فاطمه شام غریبان سوخته 🔸شاعر: ========================= 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini تفسیر او به دست قلم نامیسّر است در شأن او غزل ننویسیم بهتر است او فاطمه‌ست معنی این نام را هنوز از هر زبان که می‌شنوم نامکرّر است در کوچه بوی آتش و در خانه عطر گل مرز بهشت و دوزخ از آن روز این "در" است با پهلوی شکسته هم از کوه، کوه‌تر با قامت خمیده هم از آسمان سر است لبخند می‌زند که بخندند بچه‌ها مادر اگر که جان بدهد باز مادر است مولا هنوز اوّل بی‌هم‌نفس شدن بانو در انتظار نفس‌های آخر است! 🔸شاعر: ========================= 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini ای کشتی شکسته! که پهلو گرفته‌ای برگو چرا تو دست به پهلو گرفته‌ای؟! گل را خدا برای سرور آفریده است ای گل چرا به غصه وغم خو گرفته‌ای؟! هرگه که در به‌روی علی باز می‌کنی خوشحال می‌شوم که تو نیرو گرفته‌ای گاهی ز دردِ شانه زدل آه می‌کشی گاهی ز درد، دست به بازو گرفته‌ای از ماجرای کوچه نگفتی به من؛ بگو، اکنون چرا ز مَحرم خود رو گرفته‌ای؟! دیوار گشته است عصای تو باز هم، بینم که دست برسر زانو گرفته‌ای دیشب نماز نافله‌ی تو نشسته بود دیدم که دستِ خویش به پهلو گرفته‌ای رنگی ز داغ گر که «وفایی» به شعر توست چون لاله‌ها ز باغ ولا بو گرفته‌ای 🔸شاعر: ========================= 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
دردبود و دردبود و دردبود و دردبود زیرچشمان زن من جای دست مرد بود 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
اشعار شهادت حضرت زهرا (س) با هشتگ زیر در دسترس است