به مناسبت سالگرد شهادت #حاج_قاسم_سلیمانی
@shere_aeini
به نام قلب زلال مدافعان حرم
به نام رزق حلال مدافعان حرم
به نام شیر دلان سپاه عاشورا
فدائیان بسیجی زینب کبری
به زاهدان شب و شیرهای در میدان
به فاتحان دمشق و یلان خان طومان
به غیرت علویِ جوان ایرانی
به خونِ ریخته ی قاسم سلیمانی
اگرچه شاعرم؛ اما خودم که می دانم
که غیر عشق، از این طایفه نمی دانم
کدام طایفه؟ آنها که در جوانی خود
گذشته اند ز لذات زندگانی خود
کدام طایفه؟ آنها که بی قرار شدند
ستاره های شب تار روزگار شدند
کدام طایفه؟ آنان که نسل سلمانند
به تارک بشریت همیشه تابانند
برای ما که از این قافله جدا ماندیم
برای ما که از این عاشقانه جا ماندیم
وصیت شهدا راه را نشان داده
چراغ قبله نما را به دستمان داده
قسم به بغض یتیمان، به آه مظلومان
به خون پاک شهیدان جبهه ی ایمان
به سینه های سپر در مقابل دشمن
به راس های شریف جدا شده از تن
به صدرزاده و آژند و عفتی سوگند
به قلب شیعه ی ناب ولایتی سوگند
اگر جهان به صف آیند، مرد میدانیم
مطیع امر ولی فقیه می مانیم
و تا ظهور، برای امیر می میریم
اگر که امر نماید بمیر؛ می میریم
به سر رسیدن این انتظار نزدیک است
دهید مژده به یاران، بهار نزدیک است
🔸شاعر:
#حمید_رضا_عباسی
_________________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
🏴 اشعار #شب_ششم_محرم
===========================
#قاسم_بن_الحسن
@shere_aeini
از خیمه بیرون آمده آیینهی قرص قمر
شیری به میدان میزند مستانه و شوریده سر
قلب حرم، قلب عمو، قلب همه دنبال او
او غرق در عشق عمو و مست از جام عمو
با اِنْ یَکاد عمه شد راهی به میدان این پسر
در ترس چشم کوفیان، تمثال حیدر را نگر
ابرو گره کرده است فرزند مُعِزُ المؤمنین
از هیبت این نوجوان، لرزید ارکان زمین
گویا مهیا گشته تا برپا نماید محشری
با ذوالفقار حیدر و رزم علیِ اکبری
فریاد زد: ان تَنکرونی، این منم ابن الحسن
فرزند پاک مرتضی، سِبطُ النَّبیِّ المؤتَمَن
شمشیر میچرخاند آقا زادهی شیر جمل
زهره درید ابروش از یک لشکر هفتاد یل
با رزم داده خاتمه هر قال را، هر قیل را
از خون دشمن ساخته، صدها فرات و نیل را
میشد شنید از غرش او صور اسرافیل را
فریادهای ممتد تکبیر جبرائیل را
دیدند اهل عرش از رزم علی تمثیل را
ردّ عرق بر روی پیشانی عزرائیل را
آیات خشم مرتضی تفسیر شد در کربلا
طرز نبرد مجتبی تکثیر شد در کربلا
پاشیده شد شیرازهی کل سپاه از هیبتش
پاشیده شد قلب یلان از صولت و از شوکتش
در قبضه دارد جنگ را همچون عقابی تیزپر
فریاد سر داده عدو: این المفر؟ این المفر؟
طوفان شده از غرش این شرزهشیرِ مجتبی
با هر هجومش میشود سرها معلق در هوا
دشمن حریف او نمیشد در نبرد تن به تن
یکبار دیگر کوچه و ... اینبار فرزند حسن
از هر طرف سنگی به سوی قامتش پرتاب شد
آنقدر در شهد عسل غلطید تا بی تاب شد
یک بار دیگر دورهکردنهایشان شد دردسر
در هایوهویِ تیغها تکرار شد شق القمر
از روی زین افتاد، قلب مادرش آتش گرفت
از هُرم نعل اسبهاشان، پیکرش آتش گرفت
گویا مدینه باز هم تکرار شد در کربلا
تا درد سینه باز هم تکرار شد در کربلا
🔸شاعر:
#حمید_رضا_عباسی
==========================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini