🏴 اشعار #شب_دوم_محرم
========================
#ورود_به_کربلا
@shere_aeini
آن سفرکرده که صد قافله دل همره اوست...
راه بستند روی قافلهاش دشمن و دوست
هرکجا هست خدایا به سلامت دارش
گره افتاده حسین بن علی در کارش
کودکان در بغل مادرشان خوابیده
دختران هم گلِسَر بر سرشان خوابیده
رد خورشید عراق است روی صورتشان
از غریبی به خدا طاق شده طاقتشان
دخترانی که بهروی پَر قو خوابیدند...
موقع دیدن لشکر چقدر ترسیدند
ناگهان گفت ابالفضل به آوای جلی...
کور باشند همه محضر ناموس علی!
زینب از ناقه چه بیواهمه آمد پایین
زینب آمد نه! بگو فاطمه آمد پایین
گرد بر چادر بانو بنشیند هیهات
قد او را کسی از دور ببیند هیهات
آه زینب به ملاقات خدا آمدهای
کربلایی شدهای، کرببلا آمدهای
تو که دور و بر خود چند برادر داری...
پردهدار حرمی چون علیاکبر داری...
تو که در امر حیا بین زنان منتخبی
چون علی شیر خدا، شیرِ خدای عربی
چند روز دگر آزردهی هجران هستی
بی ابالفضل گرفتار بیابان هستی
سخن آهسته بگویم که سفر خواهی کرد
سخت از کوچهی اوباش گذر خواهی کرد
🔸شاعر:
#سید_پوریا_هاشمی
==========================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
🏴 اشعار #شب_دوم_محرم
========================
#ورود_به_کربلا
@shere_aeini
من از لبت شنیدم، تا اسم کربلا را
دادند دست روحم، درد و غم و بلا را
مانند تو ز من هم، پوشیده نیست اسرار
میبینم ابتدا را ، میخوانم انتها را
روز ده محرم، روز قرارتان بود
تو زود آمدی تا، راضی کنی خدا را
گفتند میهمانید، اما چه میهمانی؟
فعلا که تا به امروز، با ما نشد مدارا!
در ابتدا که یا رب، مهمان نیزههاییم
ختم به خیر فرما، پایان ماجرا را
اینها که راه ما را، در کربلا گرفتند
دیروز در مدینه، بستند راه ما را
من عهد بستهام با، مادر که با تو باشم
بفرستشان مدینه، زنها و بچهها را
ای کاش قبل از آنکه، خیمه بهپا نمایی
می کَندی ای برادر، در دشت قبر ما را
لب تر کنی عزیزم، سر میدهم به جایت
تغییر میدهم من، تقدیر را، قضا را
تا قتلهگاه از تل، من راه میگشایم
خواهند دید اینجا، موسای بی عصا را
بر دوش تو شهادت، بر دوش من اسارت
بسپار دست زینب، اولاد مصطفی را
صد قطعه از تن تو، در چشم زینب آمد
وقتی نگاه کردم، هر جای نینوا را
ای کاش بین گودال، عصر دهم عزیزم
حداقل ندزدند، از پیکرت عبا را
حق دارم ای برادر، دلواپس تو باشم
آورده کوفه با خود، خولیِ بی حیا را
🔸شاعر:
#گروه_یا_مظلوم
==========================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
🏴 اشعار #شب_سوم_محرم
==============================
#حضرت_رقیه #مرثیه_حضرت_رقیه
@Shere_aeini
در کوچهام زدند صدایم درآورند
طفلان رسیدهاند اَدایم درآورند
با گوشهای پاره نیازی نداشتم
از گوشهای خویش طلایم درآورند
فهمیدهاند بچه یتیمم، رسیدهاند
اشکِ مرا میان دعایم درآورند
سنگی زدند تا که بدانند زندهام
چنگی زدند رختِ عزایم درآورند
دیدند گیسویِ من و رفتند عمهها
مو از میانِ شانه برایم درآورند
دورِ مناند زینب و کلثوم با رُباب
شاید که خار از کفِ پایم درآورند
🔸شاعر:
#حسن_لطفی
=============================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
🏴 اشعار #شب_سوم_محرم
==============================
#حضرت_رقیه #مرثیه_حضرت_رقیه
@Shere_aeini
بابا رسید و آورد گُل بوسههای خود را
عمه بیا درآور رختِ عزایِ خود را
مَنکه نمرده بودم بر روی نیزه باشی
آماده کردم از اشک ویرانسرای خود را
خوابم اگر نبرده تقصیرِ عادتم بود
بابا بکش به رویم امشب عبای خود را
انگشتهای لَمسم انگار حس ندارند
بر دامنم تو بنشان رأسِ جُدای خود را
طفلی که داده بودم دیشب شفای او را
انداخت پیشم امروز قدری غذای خود را
ای وای خیزران زد مثل حصیر گَشتی
بدجور بر لبانت انداخت جای خود
خون گریه کرد نیزه بر حالِ دخترانت
داده عمو به نیزه حال و هوای خود را
تقصیر هیچ کس نیست در سینهام نفس نیست
زجر امتحان نموده هِی ضربِ پایِ خود را
چیزی نخورده بودیم بر حالِ ما دلش سوخت
دیدی تعارفم کرد ته ماندههای خود را
فهمیدم از سرِ تو از وضعِ حنجرِ تو
رفته سنان و داده بر شمر جای خود را
تا دق کنیم در راه از دیدنش دوباره
آن بی حیا نَشُسته خونِ ردای خود را
بویِ تو را گرفته دستانِ سرخِ خولی
دادی چرا به دستش مویِ رهای خود را
تنها نه نیزهها را تنها نه تیغها را
پیش فرات میشُست پیری عصای خود را
🔸شاعر:
#حسن_لطفی
=============================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
🏴 اشعار #شب_سوم_محرم
==============================
#حضرت_رقیه #مرثیه_حضرت_رقیه
@Shere_aeini
دارد این ضربالمثل را کُلِّ دنیا می زند
قلب دختر ها فقط با عشق بابا می زند
گرچه کم وزن است امّا جان ندارد دست من
پرده ی روی طبق را عمه بالا می زند
چهرهی برگشته را تشخیص دادن مشکل است
این سرِ سرنیزه خورده به پدرها می زند
ارث خود را زود از مادربزرگم بُرده ام
این چنین خَمراهرفتنها به زهرا می زند
حسرت یک استراحت در دل من مانده است
می روم قدری بخوابم..،شمر با پا می زند
بانی سرگرمی هر روزهی زجرم..،پدر
بی حیا یا می کِشد موی مرا یا می زند
این اواخر دخترت دارد طبابت می کند
بازوی دررفتهی خود را خودش جا می زند
شرط بندی کردن این نیزه داران را ببین...
می بَرَد آن کس که با سنگش علی را می زند
هدیه دارد میبرد آنرا برای دخترش
روسری دخترت را یک نفر تا می زند
گوشوارم را که غارت رفته پس خواهم گرفت
دختر تو عاقبت دل را به دریا می زند
بی اراده یاد چوبِ خیزران افتاده ام
هر زمان هرکس که حرفی از معما می زند
▪️
▪️
آنقَدَر شکل کبودی تنم رعبآور است
آن زن غساله وقت غسل من جا می زند
🔸شاعر:
#بردیا_محمدی
=============================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
🏴 اشعار #شب_سوم_محرم
==============================
#حضرت_رقیه #مرثیه_حضرت_رقیه
@Shere_aeini
بعد از تو هر کس گفت «بابا» گریه کردم؛
با خاطرات مشک و سقّا گریه کردم
با خنده رفتم کربلا اما از آنجا
تا شام را صحرا به صحرا گریه کردم
هم کربلا هم کوفه هم دروازهی شام
نام تو را بردند هر جا گریه کردم
گفتم تو را قدر دو دنیا دوست دارم
آنقدر زد قدر دو دنیا گریه کردم
از کاروان وقتی که جاماندم، برایت
با هر نفس همپای زهرا گریه کردم
دیدم رباب آهسته دارد میکشد باز،
بر خاک با انگشت، دریا ، گریه کردم...
بر داغ گوش و گوشوار و زخم پهلو
تا درد دست و تاول پا گریه کردم
با گریه گفتم ای علی اکبر کجایی؟
بر صورتم زد بیشتر تا گریه کردم
تو روی نی بودی و زجر بیمروت
با نیشخند آمد من امّا گریه کردم
🔸شاعر:
#میثم_کاووسی
=============================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
🏴 اشعار #شب_سوم_محرم
==============================
#حضرت_رقیه #مرثیه_حضرت_رقیه
@Shere_aeini
گفته بودم که تورا یک روز پیدا میکنم
باز میآیی و رویت را تماشا میکنم
میشود نازم کنی؟ یک ذره نازم را بکش
بعد در آغوش تو آرام لالا میکنم
من اگر خلخال پایم نیست آن را بردهاند
تو برایم هدیه خلخالی بخر پا میکنم
این همه اینها مرا هرروز دعوا میکنند
تو که هستی، شمر را امروز دعوا میکنم
دستهای زبرشان آنقدر خورده بر رخم
پلکهایم را به زحمت پیش تو وا میکنم
زجر گفته گریه کردی قید جانت را بزن
بیخیال زجر، من کار خودم را میکنم!
آنقدر با مشت میکوبم به لبهای خودم
تا خودم را آخرِ سر مثل بابا میکنم
گریهام را ریختم بر صورتت پاکش کنم
صورتت را باز مثل قبل زیبا میکنم
از یزید و دوستانش بگذر و حرفی نزن
درد میگیرد سرم تا یاد آنها میکنم
به عموجانم بگو حرف کنیزی شایعهست
هرچه مردم پشت من گفتند، حاشا میکنم
🔸شاعر:
#سید_پوریا_هاشمی
=============================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
🏴 اشعار #شب_سوم_محرم
==============================
#حضرت_رقیه #مرثیه_حضرت_رقیه
@Shere_aeini
من دختری دلسوزم و معصوم و بابایی
دورم هنوز از روز و شبهای شکوفایی
سنی ندارم، با عروسکها عجین هستم
شبها نمیخوابم بدون زنگ لالایی
دور از تو این شبها چهها دیدم، نمیدانی!
موی سفیدم را ببین از رنج تنهایی
چشمی که تا دیروز غرق شادمانی بود
آنقدر باریده، شده چشمان دریایی
دیروز پنهان بودهایم از چشم نامحرم
امروز گشته کاروان ما تماشایی
من که ندیدم مادرت را، عمه میگوید
پهلو و دست و صورتم گردیده زهرایی
آنقدر سنگین است دستان سنان، دیگر
رفته رمق از دست و از پایم توانایی
حالا که مهمان دارم و چیزی مهیا نیست
با جانم امشب میکنم از تو پذیرایی
🔸شاعر:
#نفیسه_سادات_موسوی
=============================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
🏴 اشعار #شب_سوم_محرم
==============================
#حضرت_رقیه #مرثیه_حضرت_رقیه
@Shere_aeini
سرت کو؟ سرت کو؟ که سامان بگیرم
سرت کو؟ سرت کو؟ به دامان بگیرم
سراغ سرت را من از آسمان و
سراغ تنت از بیابان بگیرم
تو پنهان شدی زیر انبوه نیزه
من از حنجرت بوسه پنهان بگیرم...
قرار من و تو شبی در خرابه
پیِ گنج را کنج ویران بگیرم...
هلا! میروم تا که منزل به منزل
برای تو از عشق پیمان بگیرم
🔸شاعر:
#محمد_رسولی
=============================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
🏴 اشعار #شب_سوم_محرم
==============================
#حضرت_رقیه #مرثیه_حضرت_رقیه
@Shere_aeini
اگه بازم اومدی سرای من
یه عصا هدیه بیار برای من
میدونی چرا نمیتونم پاشم
آخه پا خورده به دست وپای من
ممنونم که اومدی حالا دیگه
به همه میگم اینم بابای من
اِنقدر صدات زدم صدام گرفت
پس ببخش در نمیاد صدای من
یادته که میگرفتی دستمو
حالا توو دست توئه شِفای من
خیلی خستم من میبندم چشامو
تو یکم لالا بگو برای من
من فقط تورو میخواستم از خدا
حالا مستجاب شده دعای من
میبینم عمه رو گریَم میگیره
خیلی تازیونه خورد به جای من
یه جاهایی بی تو بردن ماهارو
که نه جای عمه بود، نه جای من
مجلس یزیدو یادم نمیره
کاش میزد اون چوبُ رو لبای من
🔸شاعر:
#محمد_جواد_مطیع_ها
=============================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
🏴 اشعار #شب_سوم_محرم
==============================
#حضرت_رقیه #مرثیه_حضرت_رقیه
@Shere_aeini
رفتنت مثل رفتن خورشید
بعد تو سهم دخترت شامه
توی تاریکی خرابهی شهر
روی ماهت چیزی که میخوامه
حق داری حرف نمیزنی با من
خستهای تازه از سفر اومدی
خیلی تحویل گرفتی دختر تو
تا که گفتم بیا با سر اومدی
اومدی و خرابه روشن شد
تو برا ما همیشه نور بودی
طوری که بوش میاد بابای گلم
چن شبی مهمون تنور بودی
نمیشه خوب ببینمت آخه
دشمنا نور چشمامو بردن
خدا میدونه مردای شامی
چی به روز سر تو آوردن
همونی که گرفته پیرهن تو
دوتا گوشوارهی منم برده
میشه از اخم صورتت فهمید
به رگ غیرت تو برخورده
نکنه دیدی دستامو بستن!
نکنه دیدی ماجراها رو!
نگو که دیدی میزدن طعنه!
نگو که دیدی میزدن ما رو!
🔸شاعر:
#شهریار_سنجری
=============================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
🏴 اشعار #شب_سوم_محرم
==============================
#حضرت_رقیه #مرثیه_حضرت_رقیه
@Shere_aeini
ام ابیها شد رقیه در شب آخر
زهراییاش تکمیل شد آخر، شب آخر
از وضع نامطلوب سر، بر صورت خود زد
دختر چه الهامی گرفت از سر، شب آخر
میگفت: بابا این چه رگهاییست داری؟
خیلی شکایت داشت از خنجر شب آخر
شبهای قبل آشفتهتر بودم اگر، افسوس
وضعم نشد بابا از این بهتر شب آخر
با ضربههای زجر، بابا کاملاً حس شد
اینکه چه دردی داشته مادر شب آخر
با اشکهایم فتح کردم شام را بابا
با گریه کردم کار یک لشکر شب آخر
🔸شاعر:
#حسن_معارف_وند
=============================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
🏴 اشعار #شب_سوم_محرم
==============================
#حضرت_رقیه #مرثیه_حضرت_رقیه
@Shere_aeini
به ظاهر در شب ویرانه سر آورده بود انگار
به واقع قصه را امشب به سر آورده بود انگار
نسیم از گیسوی بابا به سمت دخترش آمد
برای لیلی از مجنون خبر آورده بود انگار
خبر بسیار سوزان بود از عمق تنوری که
برای دختری بوی پدر آورده بود انگار
به بوی نافهای کاخر صبا زان طره بگشاید*
برای شام، رویای سحر آورده بود انگار
چه رویایی؟ سراسر خون! چه رویایی؟ لبالب زخم!
پدر را قطعه قطعه از سفر آورده بود انگار...
لب و دندان خونی حرف میزد بی صدا با او
خبر از ماجرای تشت زر آورده بود انگار
نوازش کرد بابا را چنان ام ابیهاوار
که در آغوش مادر یک پسر آورده بود انگار
اگر چه دردها را یکبهیک در گوش بابا گفت
زمانه بر سر او بیشتر آورده بود انگار
🔸شاعر:
#عباس_جواهری_رفیع
=============================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
🏴 اشعار #شب_سوم_محرم
==============================
#حضرت_رقیه #مرثیه_حضرت_رقیه
@Shere_aeini
رنگ آسمون چرا اینجوریه؟
صبحه یا که شب شده، اینجا کجاست؟
عمه من کی خوابیدم تو یادته؟
خواب بد دیدم بگو بابا کجاست؟
خوابه یا بیداریه این لحظهها؟
خیمهمون عمه مگه اینجا نبود؟
جمعمون چرا پراکنده شده؟
از کجا داره میاد این بوی دود؟
راستی گهواره چی شد؟ علی کجاست؟
دل من پَرمیکشه واسه نگاش
توی آغوش کی خوابش میبره؟
کی الان میخونه لالایی براش؟
عمه از علقمه نیمده عمو؟
مشک پُر آب عمو جونم کجاست؟
دل من تنگه برای دیدنش
این سر کیه که روی نیزههاست؟
چی میخوای از جون من مرد عرب؟
دیگه من چیزی ندارم به خدا!
شعلههای دامنم رو میبینی؟
خستهام دنبال من دیگه نیا
اومدی خاموش کنی دامنمو؟
لطفتو حتماً به بابا جون میگم
توی مشک تو یه ذره آب هست؟
واسه بابا ببرم تشنهاس یه کم
آخه من کار بدی کردم مگه
که منو زندونی کردن کوفیا؟
تو میدونی چیه این بزم شراب؟
حرفشون رو من نمیفهمم چرا؟
من نمیدونم چرا تو شهر شام
نون و خرما یه نفر به ما میداد؟
من نخوردم لقمهای از این غذا
آخه خیلی بوی کهنگی میداد
کی میگه که من زبونم میگیره؟
خیلی هم شیرین زبونم عمه جون
خیلی وقته با کسی حرف نزدم
آخه من بی همزبونم عمه جون
عمه، تو، شطرنج، میدونی چیه؟
یا که اون طشت طلا واسه کیه؟
خیزران دیگه چرا تو دستشه؟
اینهمه گریه دیگه واسه چیه؟
واسه چی به ماها میگن خارجی؟
من مسلمونم، مگه نه عمهجون؟
این لباسا خنده داره؟ پس چرا
تا منو دیدن شرو(ع) شد خندهشون؟
عمه این سر کیه پیش منه؟
چقدم موی سرش خونی شده
این سر خونیه بابای منه؟
میگما اینجا چراغونی شده!
کی رگای گردن تو رو برید؟
کی یتیمی رو برای من نوشت؟
عمه میگه رفتی تو پیش خدا!
چطوری تنهایی رفتی توو بهشت؟
التماست میکنم منو ببر
راحتم کن از غم و از اضطراب
دخترت رو تو دیگه تنها نذار
با یه دنیا از سؤال بی جواب
🔸شاعر:
#رضا_جوان_بخت
=============================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
🏴 اشعار #شب_سوم_محرم
==============================
#حضرت_رقیه #مرثیه_حضرت_رقیه
@Shere_aeini
باز گریانم و سوزانم و لبریز نوا
که به ویرانه ی من باز قمر آمده است
دید چون روز من از غم شده چون شام سیاه
مهر تابنده ی من وقت سحر آمده است
غم یاران و عطش دشت بلا یادش هست
که چنین دَرهم و با اشک بصر آمده است
از سر بام ببینید شما طعنه زنان
پدرم تاج سرم گر چه به سر... آمده است
آه ای عمه بیا قطره ی آبی برسان
با لب تشنه و صد چاک پدر آمده است
زحمتی نیست اگر جمع شوید همسفران
تا وداعی بکنم وقت سفر آمده است
من خوشم عمه تو هم با من دلخون خوش باش
که دگر عمر من زار به سر آمده است
🔸شاعر:
#داریوش_جعفری
=============================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
🏴 اشعار #شب_سوم_محرم
==============================
#حضرت_رقیه #مرثیه_حضرت_رقیه
@Shere_aeini
همیشه باز خواهد شد گره از کار با گریه
شفا میگیرد آخر آدم بیمار با گریه
گرفتاری ندارد روز محشر آن که در روضه
سلامی داده سمت تو فقط یک بار با گریه
به یاد تشنگی ها و ترک های لبت با بغض
همیشه آب خوردم لحظهی افطار با گریه
به یاد دخترت با دخترم دیروز با سرعت
گذشتم از میان کوچه و بازار با گریه
همیشه میگذارم در فراق صحن تو سر را
به جای شانه ات بر شانهی دیوار با گریه
دوباره اسمی از دیوار آمد ناگهان در من
نوای روضه های کوچه شد تکرار با گریه
شنیدم از همان روزی که زهرا پشت در افتاد
چَکُش را میزند بر میخ در نجار با گریه
🔸شاعر:
#سجاد_روانمرد
=============================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
🏴 اشعار #شب_سوم_محرم
==============================
#حضرت_رقیه #مرثیه_حضرت_رقیه
@Shere_aeini
گونه هایم رنگ نیلوفر گرفته ..ای پدر
گیسوانت رنگ خاکستر گرفته.. ای پدر
آمدی بر دیدنم الحق که زیبایی هنوز
آتش عشقت دوباره در گرفته.. ای پدر
زخم پیشانی من را هم تماشا می کنی
وقت سیلی ضرب انگشتر گرفته ..ای پدر
جای جای پیکرم دارد به خود خون مردگی
مطمئنم ارث از مادر گرفته... ای پدر
نیست یک ذره تعادل هر دوپایم سست شد
این دو پا هم انس با کوثر گرفته.. ای پدر
با صدای گریه ام شامات را برهم زدم
شام را بنگر تب محشر گرفته ..ای پدر
خوش به حال دخترت بعد از فراقی بی امان
راس پاکت را کنون در بر گرفته.. ای پدر
🔸شاعر:
#محسن_راحت_حق
=============================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
🏴 اشعار #شب_سوم_محرم
==============================
#حضرت_رقیه #مرثیه_حضرت_رقیه
@Shere_aeini
دردهایی کشیده ام که مپرس
زهرِ هجری چشیده ام که مپرس
اصلا از حال خسته ام که نگو
از دلِ رنج دیده ام که مپرس
از هراس عدو پدر آنقدر
در بیابان دویده ام که مپرس
با زبانِ کنایه از دشمن
حرف هایی شنیده ام که مپرس
اضطرابِ بدون وصفی داشت
دلِ در خون تپیده ام که مپرس
آنقَدَر تشنه ی پریدن بود
جانِ بر لب رسیده ام که مپرس
از هیاهوی باد و سایه ی زجر
زجرهایی کشیده ام که مپرس
خواب دیدم شبی،برای شما
خاتمی را خریده ام که مپرس
آه بابا شبیه مادرِ تو
آنچنان قد خمیده ام که مپرس
🔸شاعر:
#محمد_معین_پوریلان
=============================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
🏴 اشعار #شب_سوم_محرم
_________________
#مناجات_امام_حسین #مناجات_اول_مجلس #امام_حسین
@shere_aeini
شاهدی شاهدی شاهدی تو
عاشقم عاشقم این مکان را
از همان کودکی دیده ام من
در غم روضه ات بیکران را
هی سیاهی زدم هیئتت را
آرزو کرده ام روسپیدی
شسته ام بیصدا با نم اشک
نعلبکی هایتان استکان را
من خدا را به لطف تو دارم
تکیهگاهم همین تکیه ی توست
من به لطف عزای تو دیدم
نور گلدسته وقت اذان را
توبه کردم مرا دوست داری
من وفای تو را دوست دارم
گهگداری که رفتم شنیدم
از همین در ندای "بمان"را
منتظر میشوم تا بیاید
ماه تو که بهشت زمان است
ای محرم نرو تا نگیری
دلخوشی های سینه زنان را
ای محرم تو دردی شریفی
ما ولی کمتحملترینیم
حضرتعباسی از ما نخواهی
روضه راهی کند کاروان را
گرچه مشغول این دیگ قیمه
بودم اما شنیدم سخنران...
مستمع باید اینجا بمیرد
یا کسی بشکند خیزران را
🔸شاعر:
#فاطمه_اسلامی
______________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
🏴 اشعار #شب_سوم_محرم
==============================
#حضرت_رقیه #مرثیه_حضرت_رقیه
@Shere_aeini
گفتم تویی بابای خوب و مهربان، زد
گفتم من چیزی نگفتم، بی امان زد
تاریک بود، چشمم جایی را نمی دید
تا دید تنهایم، رسیدو ناگهان زد
تا دستهای کوچکم روی سرم بود
با ضربه ای محکم به ساق استخوان زد
قدم فقط تا زیر زانویش می آمد
از کینه اما تا نفس تا داشت جان زد
🔸شاعر:
#محمد_جواد_زمانی
=============================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
🏴 اشعار #شب_سوم_محرم
==============================
#حضرت_رقیه #مرثیه_حضرت_رقیه
@Shere_aeini
بابا خبرداری که من بیمار بودم ؟
اصلاً خبرداری کمی تب دار بودم ؟
از درد بازوی شکسته هر شبم را
دور خرابه گشتم و بیدار بودم
وقتی برای چند قدم کودکانه
محتاج یاری سرِ دیوار بودم
اول که دوری از تو و دوم صبوری
از اولش از این سفر بیزار بودم
دور از تو و چشم عمو عباس بابا
از صبح امروز تا غروب بازار بودم
از این همه زحمت که من دادم به عمه
دیگر خودم فهمیده ام سربار بودم
🔸شاعر:
#محسن_خانمحمدی
=============================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
🏴 اشعار #شب_سوم_محرم
==============================
#حضرت_رقیه #مرثیه_حضرت_رقیه
@Shere_aeini
رفتی سفر اصلا نگفتی دختر تو
دق می کند بعد از تو و آب آور تو
پای برهنه سر برهنه روی ناقه
منزل به منزل من به دنبال سر تو ...
بابای از گل بهترم دیدی چگونه
سیلی زدند بر دخترت در محضر تو
پا میشوم من دست بر دیوار دارم
حالا شدم دیگر شبیه مادر تو
دیدی برای شست و شوی زخم هایم
جانش به لب می آید هرشب خواهر تو
یادم نرفته هرکسی همراه خود داشت
بر روی نی یا دشنه ای بال و پر تو
اصلا نپرس ازمن چه کردم معجرم را
من هم نمی پرسم دگر از حنجر تو
با خنده های ساربان یادم می آید
خیر تو.... انگشت تو و انگشتر تو
حلقه زدند نامحرمان دور و بر من
هجده سر بر روی نی دور و بر تو
فکرش نمیکردم که اینقدر سخت باشد
شرمنده ام بابا شدم دردسر تو
🔸شاعر:
#علیرضا_خاکساری
=============================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
🏴 اشعار #شب_سوم_محرم
==============================
#حضرت_رقیه #مرثیه_حضرت_رقیه
@Shere_aeini
لیله ي قدرم و تنها سحرش را دارم
پدرم نیست در آغوش و سرش را دارم
دختر شاهم و اما فقط از این دنیا
پای زخمی شده و چشم ترش را دارم
خواستم پر بزنم زود به یادم آمد
من از آن بال فقط چند پرش را دارم
بزند یا نزند فرق ندارد شلاق
طاقت سختی هر دردسرش را دارم
شهر را یک تنه با گریه به هم می ریزم
نوه ی فاطمه هستم جگرش را دارم
سرزده آمده مهمان و در این استقبال
گیسویی تا که شود فرش سرش را دارم
زیر قولش نزده عمه ببین بالش را
گفت باشد تو برو ! دور و برش را دارم
آن همه حامی من بود ولی از این راه
به تنم ضربه ي چندین نفرش را دارم
من نگویم چه شده چون خبرش را داری
تو نگو از لب خونین خبرش را دارم
عمه باید بروم وقت خداحافظی است
نگرانم نشوی! همسفرش را دارم
🔸شاعر:
#علیرضا_لک
=============================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
🏴 اشعار #شب_سوم_محرم
==============================
#حضرت_رقیه #مرثیه_حضرت_رقیه
@Shere_aeini
بابا سرم ، تنم ، جگرم ، پهلويم ،پرم
يكي دو تا كه نيست كبودي پيكرم
بيشتر مخواه وگر نه به جان تو
بايد همين كنار تو تا صبح بشمرم
از تو چه مانده است بگويم كه اي پدر
از من چه مانده است بگويي كه دخترم
اندازه ي لب تو لبم شد ترك ترك
اندازه ي سر تو گرفتار شد سرم
از تو نمانده است به جز عكس مبهمت
از من نمانده است به جز عكس مادرم
از تو سوال ميكنم انگشترت كجاست؟
كه تو سوال ميكني از حال معجرم
مرد كنيز زاده اي از ما كنيز خواست
بيچاره خواهر تو و بيچاره خواهرم
🔸شاعر:
؟؟؟؟
=============================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
🏴 اشعار #شب_سوم_محرم
==============================
#حضرت_رقیه #مرثیه_حضرت_رقیه
@Shere_aeini
دشت و شب و طفل نابلد واویلا
گر زجر حرامی برسد واویلا
از صاحب روضه معذرت میخواهم
پهلوی رقیه و لگد واویلا
🔸شاعر:
#سید_مجتبی_شجاع
=============================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini