eitaa logo
اشعار ناب آئینے
21.7هزار دنبال‌کننده
628 عکس
10 ویدیو
3 فایل
کـانـال🔹اشعـــــار نابــــــ آئیـــــنے🔹 محبوبتریــن ، بزرگتریــن ، بروزتریــن کانــال شعــر مذهبـی در تلگرام و ایتا زیر نظــر شاعــــــران بنام کشــــــوری ادمین ارسال شعر و تبلیغات: @ad_shereaeini کانال اشعارناب با همین آیدی در تلگرام فعال است
مشاهده در ایتا
دانلود
@shere_aeini شب بود ناگهان همه جا پر ز دود شد بیت الحرام فاطمه جایِ یهود شد نامرد تا که دید عزیز مدینه ام بر این شکوهِ مادریِ من حسود شد سجاده ام کشید و نماز مرا شکست با ضربه ای قیام نمازم سجود شد آنکس که بین کوچۀ باریک ضربه خورد داند چرا دو گونۀ مادر کبود شد بار دگر مدینه و یک مرد بی ادب آنچه سزای آل پیمبر نبود شد در بین شعله ناله زدم عمه جان کمک در پیش دیده آتش خیمه شهود شد شکر خدا ندید کسی سر برهنه ام بر حفظ آبرو ،شب تاریک سود شد اما میانِ کوچه بازار عمه رفت باعده ای ارازل واشرار عمه رفت دنبالِ اسب ،پایِ برهنه مرا کشید راهِ مرا به روضة کرببلا کشید در دستِ او محاسن من ریخته بهم بیرون مرا زخانه کسی ، بی حیا کشید با پیرِ سالخورده چنین تا نمی کنند بی تربیت لباس مرا بی هواکشید گودال هم لباسِ حسین پاره پاره شد ازبسکه گرگ ،پنجه به آن نخ نما کشید هرکس رسید نیزة خودراشکست ورفت هرکس رسید یک طرف آن کشته را کشید با نعل هایِ تازه بهم ریخت پیکرش کار عزیز فاطمه بر بوریا کشید درقتلگاه عمة مارا کتک زدند تادست از گلوی تنی سر جدا کشید 🔸شاعر: _______________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini پای درس چشم هایت جان دو زانو می زند نزد انسانیتت انسان دو زانو می زند در مدینه خطبه می خوانی چنان ملموس که؛ «جابر» از مستیش در ایران دو زانو می زند حرف وقتی سبز شد در هیچ جا محدود نیست باغ گاهی پیش یک گلدان دو زانو می زند فقه در آینده می گویی و پای حرفهات؛ درگذشته حضرت سلمان دو زانو می زند در مقام معرفت در پیش تو انسان که هیچ؛ رحل هم در محضر قرآن دو زانو می زند می نشیند چارزانو هرکه در دَرسَت نخست سال ها پیش تو بعد از آن دو زانو می زند هرکه می بیند بقیع خاکی ات را ناگهان درمیان چشم او باران دو زانو می زند 🔸شاعر: ______________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini هوای بال و پرم میل کربلا دارد دویدنم عقب ناقه ماجرا دارد دلیل اشک مرا اهل اشک می‌فهمد نمی‌شود بنویسم قلم حیا دارد حکایتی جگرم را به درد آورده حکایتی که اشاره به روضه‌ها دارد میان سجده لگد خورد غیرت سحرم کسی‌که می‌زندم بغض مرتضی دارد بریده شد نفسم بارها پیِ ناقه کجا سه ساله چنین طاقت مرا دارد دلم شکست و روی خاک با سر افتادم که پای خسته‌ی من آبله کجا دارد 🔸شاعر: _____________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini تا در نگاه لطفِ تو دیده شدیم ما شکر خدا به دست تو چیده شدیم ما نارس میان خاکِ زمین ، پا گذاشتیم با تربتِ تو بود ، رسیده شدیم ما ما را به زیرِ پرچم تو دیده اند و بس با ذکرِ یا حسین شنیده شدیم ما تا جار می زنیم تو را ،جمع می شوند در نفغ صورِ عشق دمیده شدیم ما با سن سال ، کار ندارد عزای تو پیر و جوان ز غصه خمیده شدیم ما از آن زمان که تیغ ، گلویِ تو را گرفت از این جهان ، حسین بریده شدیم ما تا که شنیده ایم به روی تو تاختند انگار رویِ خاک کشیده شدیم ما 🔸شاعر: _________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini گل از گلم وا می‌شود در هر شب جمعه غم از دلم پا می‌شود در هر شب جمعه گل‌های اشکم با سلام گریه‌داری باز تقدیم آقا می،شود در هر شب جمعه روی سیاه نوکر جوْنِ تو ای ارباب با گریه زیبا می‌شود در هر شب جمعه زخمی که از دوریِّ تو دیگر شده ناسور کم‌کم مداوا می‌شود در هر شب جمعه وقتی خدا از عرش می‌آید به دیدارت صحن تو غوغا می‌شود در هر شب جمعه با ناله‌های " یا بنیَّ " " یا بنیَّ " باز خون بر دل ما می‌شود در هر شب جمعه تا روضه‌خوان می‌گوید از شرحِ وداعِ تو غم تا کمر تا می‌شود در هر شب جمعه جمعه تو را کشتند پس " عَجّل فرج " گفتن با گریه معنا می‌شود در هر شب جمعه پیراهن خونین و صد چاکت که با مهدی‌ست تحویل زهرا می‌شود در هر شب جمعه میراثی از چشم کبود حضرت یاس است چشمی که دریا می‌شود در هر شب جمعه 🔸شاعر: ______________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini شب جمعه است دلم کرب و بلا میخواهد در حرم حال مناجات و بکا میخواهد شب جمعه ست دلم شوق پریدن دارد بوسه بر پهنه ی ایوان طلا میخواهد حال و احوال دلم خوب نمیباشد چون خفقان دارد و از عشق هوا میخواهد آه ای کرببلا سخت تر از هجران چیست؟ دل من آمده در صحن تو جا میخواهد اغنیا کعبه خود را به تو ترجیح دهند کربلا، حضرت ارباب گدا میخواهد؟ روح مجروح من از نوح حرم کرده طلب مرهمی مرحمتم کن که دوا میخواهد تنگدستم ولی از برکت آقا شاهم بی نیاز است ولی باز مرا میخواهد 🔸شاعر: ____________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini از تو يک عمر شنيديم و نديديم تو را به وصالت نرسيديم و نديديم تو را روزي ما فقرا شربت وصل تو نبود زهر هجر تو چشيديم و نديديم تو را شايد ايام کهن سالي ما جلوه کني در جواني که دويديم و نديديم تو را چه قدَر چلّه نشستيم و عزادار شديم چه قدَر شمع خريديم و نديديم تو را گاهي اندازه ي يک پرده فقط فاصله بود پرده را نيز کشيديم و نديديم تو را سعي کرديم شبي خواب ببينيم تو را سحر از خواب پريديم و نديديم تو را مدتي در پي تو رند و نظر باز شديم همه را غير تو ديديم و نديديم تو را فکر کرديم که مشکل سر دلبستگي است از همه جز تو بريديم و نديديم تو را لا اقل کاش دم خيمه ي تو جان بدهيم تا بگوييم : رسيديم و نديديم تو را 🔸شاعر: _____________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini در انتظار تو یک لحظه بی قرار نگشتم ز داغ روی تو شرمنده ، داغدار نگشتم میان خلق گریبان ز دوریت ندریدم به بغض غیبتِ تو اشکِ آشکار نگشتم تو آن گلی که بهار از شمیم عطر تو آمد ولی به فصل گناه از صفا بهار نگشتم اگر چه بودن با عشق گشته شهره به شعرم چو روی ماه تو از عشق گلعذار نگشتم ببخش دشمنتان را به چشم دیدم و اما به جرم خود به صفِ یاری تو یار نگشتم اگر چه جرم و خطایم بزرگ بوده ولیکن به لطف چشم تو در چشم خلق خار نگشتم منم که دُورِ تو را پر نکرده پای دل من به دست لطف تو اما ز تو کنار نگشتم 🔸شاعر: _________________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini من که خوشحال از پریشان حالی‌ام سرخوشم با حال و روز عالی‌ام بر سر راه نگاهت مهربان می‌نشینم با دو دست خالی‌ام آبشار جاری لطف خدا یا عزیز الله اوف کیلنا دستهایم را ببین و رحم کن بنده را مولا ببین و رحم کن این اسیر سر به زیر خویش را خسته و تنها ببین و رحم کن ای پناه بی پناه بی نوا یا عزیز الله اوف کیلنا دوست دارم با تو باشم روز و شب تا بسوزم با غمت در تاب و تب دلنوازی دستگیری از شما از من بی دست و پا دست طلب با تمام دردهایم آشنا یا عزیز الله اوف کیلنا آه ... مولایی چه می‌آید به تو حُسن زهرایی چه می‌آید به تو بی سر و پایی چه می‌آید به من رسم آقایی چه می آید به تو ای نگاهت دردمندان را دوا یا عزیز الله اوف کیلنا دامن از دستان آه ما مکش خویش را دور از نگاه ما مکش عاقبت ما هم خدایی می‌شویم دست از اصلاح راه ما مکش آسمان عاطفه روح دعا یا عزیز الله اوف کیلنا 🔸شاعر: _____________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini بهاران طی شد و یارم کجایی تو ای یارِ وفادارم کجایی کجایی لاله ی دامانِ نرگس نسیمِ عطرِ گلزارم کجایی تو را می خواهم ای گل در کنارم دلی خون از زمان دارم کجایی نَمی باران بزن بر انتظارم که بی تو اشکِ خون بارم کجایی بیا ای رازِ شور انگیزِ هستی کلیدِ مشکلِ کارم کجایی منو جمعه منو بوی فراقت طبیبِ جانِ بیمارم کجایی شبِ بی حاصلِ ما را سحر کن طلوعِ فجرِ دیدارم کجایی نسیم صبح از بوی تن توست سحرها کرده بیدارم کجایی تو مثل عطر باران دلربایی نشاط رنگ رخسارم کجایی بیا از چشم تو حاجت بگیرم ببین از درد سرشارم کجایی تویی حاتم من مسکین به پایت اسیر کوچه بازارم کجایی مرا آه فراق سینه سوزت ز عالم کرده بیزارم کجایی بیا آرامِ جانِ بی قرارم به هجرِ تو گرفتارم کجایی شرار خون نشسته سینه ی من ببین این اشک تکرارم کجایی همی ترسم بمیرم از جدایی نبینم روی دلدارم کجایی من هر شب در دل تنگم بیادت نهال عشق می کارم کجایی میان صحن‌ها و هر رواقی به دنبال رخ یارم کجایی؟ 🔸شاعر: _________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
یک جمعه ی دیگرم به حسرت طی شد در هجمه ی درد و آه و محنت طی شد ای اهل دو عالم به فدایت ، آقا... عمرم به امید یک عنایت طی شد 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini تا که مقصود من از سلطان به بانو می‌کشد جان و تن با روح من را در هیاهو می‌کشد سائلت بانو همینکه می‌شود وارد به قم تا ورودیِ حرم بر خاک زانو می‌کشد حضرت جبریل داخل می‌شود در صحن تو زیر پای زائران را آب و جارو می‌کشد خادمت حتی شِفا را میدهد آنقدر که ذهن مارا سمت و سوی سِحر و جادو می‌کشد این کرامات از کمال همنشین پیدا شده هرکه شد در بندتان٬ از ماست هم مو می‌کشد از ملائک آمده معمارِ یک کاخ بهشت از حریم حضرت معصومه الگو می‌کشد بی گمان بانگ اذانش شیعیان را تا به قم از عراق و کابل و دهلی و باکو می‌کشد ای که در فکر فراری بودن از شهر قمی هرچه از رفتن به قم مانع شوی او می‌کشد هرکه دنبال نشان قبر بی‌بی فاطمست حضرت معصومه راهش را به این سو می‌کشد از تبار استجابت ابرها می‌آورد از کرم بر روی زوار دعاگو می‌کشد بر گدا می‌بخشد اما در مقام بخششش اشتباه است اینکه می‌گویی ترازو می‌کشد در حرم بودم که دیدم یک مسافر مستِ مست یا علی موسی الرضا می‌گوید و بو می‌کشد حق که دارد٬ چونکه صحنت بوی مشهد می‌دهد کودکی دارد کبوتر با پرستو می‌کشد پیرزن فریاد می‌زد: هرچه دارم مال تو با کمال میل از دستش النگو می‌کشد خواستم از جای برخیزم که گفتم: یاعلی در همانجا دیدم آن گلدسته اش هو می‌کشد ناز خواهم کرد وقتی آهوی سلطان شوم ضامن آهو شنیدم ناز آهو می‌کشد 🔸شاعر: ______________________________ 🔹 اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini امشب بجز معصومه نامی در سرم نیست یعنی برای عشق و مستی هیچ کم نیست من شعر میگویم برایش , این فضیلت حتی میان شعر های محتشم نیست رفتم به قم , گفتند مظلوم است , آری بانوی مظلومیست , اما بی حرم نیست گل جای هیزم بر درش بردند , یعنی معصومه زهراییست که نا محترم نیست گل ریختن , اکرام فرزندان زهرا این افتخاراتیست که جز در عجم نیست خاک قدومش چون که مشهد ساخت در قم پس هیچکس اندازه ی او خوش قدم نیست 🔸شاعر: ______________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini بانو اجازه ای بده شاعر شوم و باز، در مدح چشم های تو قادر شوم و باز، از قم بگویم از تو و از گنبد طلات پر وا کنم،کبوتر ماهر شوم و باز، در آسمان صحن تو بالی به هم زنم با حوریان تشنه مجاور شوم و باز، همبال جبرئیل ملک در حریم تو اذن دخول خوانده و زائر شوم و باز، یک گوشه در رواق تو خلوت کنم،همین!! در بین عاشقان تو حاضر شوم و باز، در خلوتم گل از گل طبعم که باز شد با اذن چشم های تو شاعر شوم وباز... 🔸شاعر: _____________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini لطفِ بی حدّ تو در بند کشد انسان را پر و بالی بدهد هر نَفَست ایمان را بانویی!محترمه، عالمه و باهیبت سر به تعظیم کشاندی همه ی نِسوان را دخترِ حضرت ِ موسا ..هنرت موسایی سر و سامان بدهی آدمِ بی سامان را ابرِ رحمت شده ای بر همگان می باری بارش ات کرده پریشان، اثرِ باران را شهرِ قُـــم را حرم الله نمودی بانو تا تجّسم بکنی یکِ حرمِ پنهان را «عصمت الله ِ جهانی به نظر دریایی» «شک‌ ندارم گهرِِ ناب ، خودِ زهرایی» خواهرِ حضرت سلطان، نظرت بخشیدن ای کریمه کرمی کن کرمت بخشیدن مثلِ یک سایل افتاده ز پا ، دلگیرم گفته اند هست فقط در گذرت بخشیدن «خیـر»معنا بشود در حرمت بی بی جان کامِ ما را بکند مثلِ شکر بخشیدن بخششی کن که شوم جَلدِ شما بی وقفه می رهاند دلِ من را ز خطر بخشیدن در پناهِ تو به هر جا برسم می دانی سایه انداز بود سایه ی سر بخشیدن «ای سلامِ همه ی شهر به تو معصومه» «ناز دارد همه ی دهر به تو معصومه» ای کریمه کرمت پهنه ی دریا باشد شأنِ والای تو چون مریمِ عذرا باشد تو امان نامه دهی با نگهت بر سایل مَثَلِ کار تو چون شاخه ی طوبا باشد حرمی ساخته ای در دلِ ما بی بی جان حرمت ملجأ هر عاشقِ تنها باشد مادرانه به همه لطفِ مداوم داری خوی تو آینه ی حضرت زهرا باشد «زینبِ دوّمی» و خواهر سلطان هستی وجَناتت مَثَلِ زینبِ کبرا باشد «نامِ زیبای تو را مستمراً می خوانم» «شهر قُم را حرمِ آل عبا می دانم» 🔸شاعر: _____________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini شيخ می آيد حرم ، گمراه می آيد حرم با تمام زائرانش راه می آید حرم هيچ فرقی نيست بين زائرانش چونکه هم_ _بنده می آيد حرم ، هم شاه می آيدحرم لحظه ای خالی نمی ماند اگر دقت کنیم روزها خورشيد و شب ها ماه می آيد حرم خوش به حال شاعری که ساکن شهر قم است گاه می آيد حرم ، بیگاه می آيد حرم رتبه ها بر عکس دنیا می دهد اینجا جواب کوه از شوق زیارت کاه می آید حرم گرچه در ظاهر بدی قصد زيارت کرده است در حقيقت عارف بالله می آيد حرم هر که می خواهد ببیند قطعه ای از عرش را راه خود را می کند کوتاه می آيد حرم بُعد منزل نيست چونکه این سفرروحانی است هرکسی هر جا بگويد : آه می آيد حرم شاه ورعيت ،مست وعارف، شيخ وگمراه و همه با تمام زائرانش راه می آيد حرم... 🔸شاعر: _____________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini صدا صدای تپش‌های قلبِ باران است که مثل زمزمه‌ی قاریانِ قرآن است ستاره‌های فلک دانه‌های تسبیح‌اند دوباره خانه‌ی خورشید، ریسه‌بندان است کلیمِ آل عبا با خداست، هم‌صحبت کنار وادی گهواره‌ای غزل‌خوان است برای دختر خود «ان یکاد» می‌خواند کسی که روی لبش ذکر «فاطمه جان» است خدا دوباره به آل رسول، کوثر داد و برکتی که خدا می‌دهد فراوان است نشسته‌ام سر راهش؛ به زیر سایه‌ی نور سلام می‌دهم از دور، سمت آیه‌ی نور سلام خواهرِ خورشیدِ این دیار، سلام سلام حضرت گل؛ دخترِ بهار، سلام دوباره نوکری از نسل نوکران علی رسانده محضرت ای فاطمی‌تبار، سلام به قطره قطره‌ی آب وضوت، محتاجم به رود می‌دهم از سمت شوره‌زار، سلام نفس نفس به هوایت پریده مرغ دلم تپش تپش به تو داده‌ست، بی‌قرار، سلام به جبر هم که شده نوکرِ تو خواهم ماند مرا قبول کن ای صاحب‌اختیار، سلام !! گدای سر به هوا؛ سر به راه خانه‌ی توست برایم آخرِ پرواز، چاه خانه‌ی توست تو شاهزاده‌ای و من غلام‌زاده‌ی تو تویی ملیکه و من هم گدای ساده‌ی تو به دودمانِ گدایانِ دودمانِ شما ... همیشه خیر رسانده‌ست، خانواده‌ی تو دهانِ حاجتم از ذکرِ خواهشم خالی‌ست پر است، دستِ من از داده و نداده‌ی تو نفس کشیدن من از کریمه بودن توست که زنده‌ام به هوای تو؛ با اراده‌ی تو مرا دوباره ببر سر به راهِ گنبد کن کبوترم؛ که زمین خورده‌ام به جاده‌ی تو بیا مرا ببر از خود؛ مسافرِ قم کن اگر صلاح ِمن این است، در حرم گم کن دلم دو دل شده در شاهراه قم - مشهد که ماه، ماه جنون است، ماهِ قم - مشهد همیشه وقتِ بلا می‌شوم پناهنده به سایه‌سار شما؛ در پناهِ قم - مشهد کلاغ‌های شما هم سپید رو هستند منم کبوترِ چهره‌سیاهِ قم - مشهد به آسمانِ بخیلِ دیارِ ما هر روز رسیده ابر کَرم؛ از نگاهِ قم - مشهد دلم اسیرِ مسیرِ تو و رضاست، فقط که پرسه‌گاه من است ایستگاهِ قم - مشهد همیشه زائرِ جلدِ قم و خراسانم هزار شکر خدا را که اهل ایرانم 🔸شاعر: _____________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini در شان و مقام، به که دختر باشد معصومه شده است تا که خواهر باشد مانده است به مشهد برود یا شیراز قم ماند که بین دو برادر باشد مانند کبوتری که بالش خسته است بیمار شده است و از پریدن خسته است تا قم به هزار زحمت آمد از بس خواهر به برادران خود وابسته است یک روز عجیب محترم خواهم شد محبوب ترین خاک عجم خواهم شد معصومه به قم اگر نگاهم بکند من کاشی سر در حرم خواهم شد 🔸شاعر: _____________________________ 🔹 اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini روزی طبع مرابازکرامت کرده آنکه همواره به این سینه عنایت کرده ازخودش دم زده در شعر قیامت کرده باز هم ازکرم فاطمه ی معصومه دل من شد حرم فاطمه ی معصومه چقدر شهر قم امروز مسافردارد چقدر کوچه به سمت حرم عابر دارد وه که اینجا چقدر فاطمه زائر دارد حرم مادر سادات همین است اینجا قم نگو، بلکه بگو شهر مدینه است اینجا باز هم نور بهشتی خدا تابیده خاتم از سدره ی حق کوثر دیگر چیده این گلابی که خدا بر سر ما پاشیده عطرش از باغ وجود گل حورا آمد ید بیضاست که در خانه موسا آمد دختر صوم و دعا، حضرت معصومه سلام خواهر صبر و رضا، حضرت معصومه سلام عمه ی جود و عطا، حضرت معصومه سلام ای کریمه سند حوزه و دین هستی تو بخدا شافعه ی اهل زمین هستی تو با تو ثابت شده دیدار رضا قیمتی است یک نظر بر گل رخسار رضا قیمتی است بذل جان در سر بازار رضا قیمتی است هر چه دارم همه از آل محمد دارم شکر، در کشور ایران قم و مشهد دارم به دلم آینه بندان حرم شوکت داد ای کریمه کرمت بود به ما بهجت داد قم ز لطف تو به ایران چقدر عزت داد تا در ایران علم نهضت روح الله است دست کفار به سمت حرمت کوتاه است ای که تو عمه سادات شدی چون زینب باعث فخر و مباهات شدی چون زینب یک تنه فاطمه مرآت شدی چون زینب کاش زینب حرمش چون تو در این میهن بود نزد ما گنبدش از هر خطری ایمن بود عمه ات زینب کبری چقدر غم دیده بی برادر که شده از همگان رنجیده دشمنش وقت اسارت به غمش خندیده جای داردکه بمیرند تمام عالم دختر فاطمه و هلهله ی نامحرم 🔸شاعر : ____________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini تو مسیحا زاده اما دختر موسی شدی مریم قدیسه ی ذریه ی طاها شدی یک نخی از چادرت مانند کعبه محترم قبله ی عرشی ترین سجاده ی دنیا شدی بوسه بر دست تو بر سادات واجب می شود چون ستون عصمت الله بنی الزهرا شدی در میان شوره زار قم بهشتی ساختی مثل کوثر آمدی جوشیدی و دریا و شدی جا نماز غرق نورت گوشه ی عرش خداست در تقرب بر خدا بالاتر از بالا شدی وحی نازل بر لبانت استناد هر حدیث مثل بنت المصطفی صدیقه ی کبری شدی پیش پایت دیدنی باشد قیام موسوی با جلال فاطمی خاتون بی همتا شدی ناز چشمان تو و دکر خداهای پدر کو رسول الله بیند ثانی زهرا شدی خواهر سلطان عالم کار سلطان می کند بر حسین خانواده زینب کبری شدی خنده ی معصوم تو آرامش جان رضا بهترین تمکین قلبت صوت قرآن رضا از همان اول دلت گشته گرفتار رضا بین صحن چشمهایت نقش رخسار رضا جنس بی قیمت که جایش در حریم یار نیست عشق تو باشد متاع ناب بازار رضا یوسف بازار ما چون پرده بردارد ز رخ عاشقی چون تو فقط باشد خریدار رضا در تمام عرضه های بندگی پاک تو همچنان آیینه ایی پیداست رفتار رضا تا میان خطبه ها تفسیر قرآن می کنی کاملا باشد کلامت عین گرفتار رضا آمدی تا پرچم معشوق بر شانه کشی در حریم عاشقی باشی علمدار رضا هرکه عمری خاک بوسی حریمت را کند تا قیامت می شود محرم به اسرار رضا ای کریمه چاره ایی کن لحظه ی جان دادنم دیده ام روشن شود هنگام دیدار رضا روز محشر چون گنه گردد گریبان گیر من آبرو داری بود کار تو و کار رضا دلخوشم خاک حریم تو نشسته بر سرم خاکساری تو می گردد شفیع محشرم تا که دل را آه سینه راهی قم می کند با نگاهی بر ضریحت دست و پا گم می کند آه چون از دل برآید کار آتش می کند بی محابا رخنه ایی در جان هیزم می کند آن ضریحی که بود گرم طوافش جبرییل حضرت حق قبله ی حاجات مردم می کند هرکه دارد عقده در دل یاد قبری گمشده هر سه شنبه در حریمت نذر گندم می کند با سلامی نم نم اشک از دو دیده می چکد کاسه ی خالی ما لبریز از خم می کند نیمه شبها در حرم تا صحن گردی می کنم ناگهان دل یاد قبله گاه هفتم می کند لفظ خواهر گوییا مانوس گشته با بلا خون زینب در رگان تو تلاطم می کند کس ندیده تا به حالا خواهری گیسو پریش جستجوی یار زیر نیزه و سم می کند با وجودی که حدود مقتلش را دیده بود بازهم جسم عزیز مادرش گم می کند 🔸شاعر: ______________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini کنارِ صحن تو ،دیدم تمام باور خود را نشانی از مزار بی نشان مادر خود را همیشه قبل هر کاری برای رزق اشعارم گشودم گوشه ی ایوان طلایت دفتر خود را مَنِ من را شکست ایوان آیینه زمانی که هزاران تکه دیدم در کنارش پیکرخود را دل از بار تعلق ها رها شد با تو ،از این رو فقیری در ضریح انداخت تنها زیور خود را غبار این حرم را می کشم بر روی دستانم تبرک می کنم اینگونه من انگشتر خود را خیابان ارم را دوست دارم چون که می بینم درون آن شکوه بار گاه یاور خود را کسی که عمر خود را خادم این آستان بوده ندارد هر چه را ،دارد برات محشر خود را من از اول به تو دل بسته ام اذنی بده بانو که باشم در حریمت لحظه های آخر خود را 🔸شاعر: __________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini در شهرِ پُر غَمی که نَمانده ست مَحرمی تو دافعَ البلایی و تو رافعَ الغَمی در شهرِ شوره زار و نمکزار زخمی ام تنها برای این دلِ زخمی تو مَرهمی در هر قَدم زدن به تو ناگاه می رسم بر هرچه مَقصدست همیشه مُقَدمی ای از بهشت آمده، ای بهترینِ بهشت امیدِ مَردمانِ من و این جهنمی در این هوای خسته نسیمِ ملایمی بَر این کویرِ تَف زده بارانِ نَم نمی شَب های صحنِ تو همه را مَست می کند بَه بَه چه گنبدی چه شکوهی چه پرچمی صَحنِ اتابکی دَمِ ایوانِ آینه هی دسته دسته رونَقِ ماهِ مُحَرمی حاشا اگر خُلاصه کنم در حرم تورا وقتی تو ماورای هرآنچه که دیدمی ما گرمِ وصفِ گُنبد و گلدسته های تو غافل از این که تو شرفِ عرشِ اعظمی شاعر خیال کرده که همسایه ی شماست بانو تو سایه سارِ تمامیِ عالمی ای تو ز کوهِ خضرِ نبی تکیه گاه تر ای آنکه مثلِ پایه ی افلاک محکمی ای یک نگاه کوچکِ تو مُرده زنده کن ای آنکه دَم به دَم ، دَمِ عیسی بن مریمی دریا و رود و جنگل و صحرا و کوه و دشت بانو تو در هر آنچه که دیدم مُجسمی گاهی میان جذبه ی رنگین کمانی و گاهی به روی نرمیِ گلبرگْ شبنمی باران و ابر و نور و مَه و آسمان تویی مانند کهکشانِ خدایی ، مُنَظمی هرکس به قَدرِ ظرفِ خودَش از تو نوش کرد دریای بیکران تو در این شعرها کمی عمری اگرچه شاعرِ این شهر بوده ایم بانو ببخش شأنِ تورا کم سروده ایم از تو رها ، به وصفِ خیابان رسیده ایم در وصفِ تو به مزه ی سوهان رسیده ایم حاشا اگر خلاصه کنم در حرم تورا بانو کمک نَما نشوم یک حرمسُرا بانو برای شاعری ام تو بهانه ای آیینی است پیشِ تو هر عاشقانه ای تنها نه من! زمین و زمان سینه چاکِ توست هرجای این جهان بشوَم خاک ، خاکِ توست تنها برای مردمِ قُم نیست یاری ات بانو کمک نَما نکنم انحصاری ات...! 🔸شاعر: _________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini چه تشهّد و سلامی، چه نماز بی ریایی چه حجابِ دلنشینی، چه وقارِ دلربایی شده سرگرم به تفسیرِ زوایایِ تو خورشید به صلابتِ تو به به! چه نجابت و حیایی به تو رو کرده برادر شده مشتاق حضورت تو فقط خواهر سلطانی و معصومۂ مایی شده مشغول به ذکر تو و گل کرده سحرها به لبِ خادم صحنت غزلِ شیخِ بهایی همه شب ذکر لبش بوده در ایوانِ تو «بهجت» چه رواق و آستان و حرم ِ گره گشایی شُعرا گوشۂ ایوانِ تو آیینه سرودند چه غزلوارۂ آیینی و چه حال و هوایی همه مشغول به پابوس تو پیچیده در این صحن چه مناجاتِ دل انگیزی و چه مدح و ثنایی طلبیدی و شنیدم به خدا حینِ ورودم که تو ای زائر من، دیر رسیدی و کجایی؟! پدرت بابِ حوائج، تو کریمه، منِ سائل- به خودت رو زده ام! آمده ام محض گدایی سرِ راه تو نشستم به امیدی که به من هم کمی از سمتِ قنوتت برسد خیلِ دعایی بده در راهِ خدا و برسان برگِ براتِ سفرِ سوریه! یا که نجف و کرب و بلایی 🔸شاعر: ________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini پر و بالم شکسته میخواهم سائل اسمان او باشم مثل جبرییل آرزو دارم خادم آستان او باشم بین خوبان دور و اطرافش دیده احوال این گدارا هم ته اوصاف او چنین گفتند "شان آیات سوره ی مریم" دوست دارم شبیه کودکیم در دل ازدحام گم بشوم در حریمش کمی قدم بزنم سائل آستان قم بشوم با غبار حریم قدسی او کیمیا بار ها محک خورده عالم و آدم از سر خوانش روز و شب ، روز و شب نمک خورده قصه ی صحن قدس و آیینه قصه ی خواهر و برادری است کار این صحن های زیبا از دل عشاق یار دلبری است _ سایه ات مستدام خواهر عشق التیام تمام غم هایم روزگار مرا از آن اول دست تو داده است بابایم 🔸شاعر: _______________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini آمد به دنیا دختری چون ماه تابان عالم ز زیبایی او در بهت و حیران آمد برای آفرینش رحمت و خیر موسی بن جعفر باشد امشب شاد و خندان زانو زند صبر و حیا ، مهر و محبت در محضر این خواهر شاه خراسان معصومه دریایی ز لطف و مهربانی مدحش بدون انتها ، فرجام و پایان 🔸شاعر: ____________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini