#حضرت_رقیه #مدح_حضرت_رقیه
@shere_aeini
صاحب عطایخانهی ارباب آمده است
زیباترین ترانهی مهتاب آمده است
از بحر معرفت گوهر ناب آمده است
گویا مسبّب همه اسباب آمده است
چون او به مثل فاطمه چشمی ندیده است
زهراترین ستارهی صبح سپیده است
در سایه سار او همه عالم مقیم شد
نوزاده خانوادهی ذبح عظیم شد
با دست کوچکش به دو عالم کریم شد
گویا که فاطمه به شباهت دو نیم شد
زهرا در این میانه ظهوری دوباره کرد
زینب به روی ثانی مادر نظاره کرد
عاشقترین شقایق باغ ولا رسید
هنگامهی ولادت مهر وفا رسید
گویاترین لسان به قالوا بلی رسید
زهراترین نشانهی کرببلا رسید
لحن نوای گریهی او لحن دیگر است
وقتی جدا ز دست علمدار و اکبر است
ای شانه بلند ابوالفضل جای تو
ای عرش کبریا به تمنای پای تو
شاهان عالمند همه چون گدای تو
مرغ دلم نشسته به صحن و سرای تو
آب و گلم به عشق شما تا سرشته شد
در لوحهی نگاه تو نامم نوشته شد
من کمترین کجا و تو بالاترین کجا
لیلا کجا و جلوهی لیلاترین کجا
بی تن کجا و یک تن نازکترین کجا
ناقه کجا و محمل حوراترین کجا
ای آسمان حسن، ز نور امامتی
درپیش خصم، کوه وقار و شهامتی
با زانوان خسته چرا راه میروی
از پشت نیزهها ز پی ماه میروی
درددانه حسینی، دل آگاه میروی
ای لالهی سه ساله چه دلخواه میروی
با رفتنت چنان دل ما آب میشود
عمه کنار جسم تو بیتاب میشود
دلبستهی نگاه غریبانهی توام
من جرعه نوش ساغر و پیمانهی توام
من سائل و گدایِ درِ خانهی توام
من روضه خوان خلوت ویرانهی توام
یاسی، شقایقی، به مَثَل باغ لالهایی
باب الحوائج همهایی گر سه ساله ایی
بال و پرت شکسته، سرت درد میکند
از کعب نی هنوز کمرت درد میکند
گفتی به عمه چشم ترت درد میکند
از دوری پدر جگرت درد میکند
چشمان نیمه باز ترا باز بسته اند
در مجلس یزید حرمتتان را شکستهاند
🔸شاعر:
#مرتضی_محمودپور
________________________________
🔹کانال اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#حضرت_رقیه #مدح_حضرت_رقیه
@shere_aeini
تا که خدا به بال ملک پر درست کرد
در آسمان عشق کبوتر درست کرد
با آیه های سوره ی زیبای قدر خود
قدری گریست، سوره ی کوثر درست کرد
خلقت به حال خویش معلّق نمی شود
بر آن خدای فاطمه محور درست کرد
تا که بهشت پر شود از عطر آشتی
با قلب خویش صورت مادر درست کرد
بابا به یاد مادر خود گریه تا نمود
مادر گرفت آینه… دختر درست کرد
شأن نزول سوره ی کوثر بزرگ شد
دختر تجلّی رُخِ مادربزرگ شد
دختر همیشه دلبر باباست شک نکن
در اوج دلبریش دلارآست شک نکن
این زمزمه شده است سرود ملائکه
این نو رسیده دختر مولاست شک نکن
هنگام خنده هاش وَ هنگام گریه هاش
این فاطمه به فاطمه همتاست شک نکن
خواهر بیا بیا و به دقت نگاه کن
صورت شبیه صورت زهراست شک نکن
حس می کنی تو را به خدا، بعد سال ها
این عطر مادر است که بر پاست شک نکن
او بیشتر از اینکه به من دختری کند
نازل شده است تا که به ما مادری کند
ای ماهتاب نیمه ی شب های اهل بیت
ای دلبر حسین، دلارآی اهل بیت
چادر به سر چو می بری و راه می روی
هستی شبیه حضرت زهرای اهل بیت
بر صورت حسین و ابالفضل و زینبین
گلبوسه های توست مداوای اهل بیت
اغراق نیست این که بگویم تو یک تنه
زهرا شدی و اُمّ ابیهای اهل بیت
در بین اهل بیت شبیه تو نیست، نیست
بنت الحسین اوج کمالت سه سالگی ست
کاش ای سه ساله قوت پایت نمی شکست
دستان پر ز جود و عطایت نمی شکست
آغوش حور بود بهای وجود تو
ای کاش در مسیر بهایت نمی شکست
ای نی نوای حضرت ارباب بی کفن
در شام و کوفه کاش نوایت نمی شکست
رفتی به خلوت عمه ی خود را دعا کنی
از زجرِ زجر کاش دعایت نمی شکست
کاش آن زمان که سرّ طبق آشکار شد
با دیدن حسین صدایت نمی شکست
ای عمه زخم های تنم گر چه بستنی ست
این شیشه پر ترک شده دیگر شکستنی ست
🔸شاعر :
#امیر_عظیمی
__________________________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#حضرت_رقیه #مدح_حضرت_رقیه
@shere_aeini
قائم مقامِ حضرت زهرای اطهر است
در عفت و حجاب و حیا از همه سر است
بابِ حوائج است شبیه عموی خود
یعنی به دردهای گدا آشناتر است
دریای بی کران و عظیم فضائلش
از انتهای باور ما هم فراتر است
اصلا بعید نیست به مُرده نفس دهد
دستان کوچکش به خدا معجزه گر است
با قدسیان قافله هم خانه می شویم
وقتی دهان به نام رقیه معطر است
زینب حماسه ساخت وَ نقشِ رقیه هم
در انقلاب کرب و بلا حداکثر است
افتاد بر زمین و نیفتاد از سرش
کوچکترین مدافع سرسخت معجر است
سیلی حرمله وَرَمَش داد می زند
تصویر پرکشیدن او مثل مادر است
فردوس هم برای غمش سینه میزنیم
«نوکر بهشت هم برود باز نوکر است»
🔸شاعر:
#علی_علی_بیگی
_________________________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#حضرت_رقیه #مدح_حضرت_رقیه
@shere_aeini
وقتی که فراتر ز زمان است رقیه
از مَنظر من جان جهان است رقیه
مفهوم عزیزی و غریبی و شجاعت
در جزء نه در سطح کلان است رقیه
مانند علی اکبر و مانند اباالفضل
در کرببلا یک جریان است رقیه
زینب به حسینش همه ی عمر چگونه ست؛
نسبت به اباالفضل همان است رقیه
وقتی شده مهمان خرابه به قدم هاش
من معتقدم گنج نهان است رقیه
مانند حسین بن علی بر تن آدم
جسم است اگر سوریه جان است رقیه
آنجا که عمو آمده با مشک لب رود
عکس وسط آب روان است رقیه
من باورم این است که از خلقت عالم
مقصود حسین است و بهانه ست رقیه
رفته ست علی اکبر و تا لحظه ی آخر
ای وای که گوشش به اذان است رقیه
در مجلس تنهایی جسم علی اکبر
با روضه ی سر مرثیه خوان است رقیه
🔸شاعر :
#مهدی_رحیمی
_________________________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
فوری فوری
اخبار فوری در مورد خروج آمریکا از برجام
هم اکنون همزمان با خروج آمریکا از برجام اسرائیل به سوریه نیز حمله نظامی کرد
جزئیات خبر در کانال خبرفوری همین الان 👇
http://eitaa.com/joinchat/89522176C9dcbe15953
#حضرت_رقیه #مدح_حضرت_رقیه
@shere_aeini
بام هایند و کبوترهایشان
بال ها و قیمت پرهایشان
بیشتر شادند آقاهاي ما
وقت خوشحالی نوکرهایشان
منت گهواره ای را میکشند
عرشیان با سجده سرهایشان
برکت خانه است دختر داشتن
گفته اند این را پیمبرهایشان
بیشتر از اهل خانه میخرند
این پدرها ناز دخترهایشان
بین دخترها پدر ها دیده اند
در یکی رخسار مادرهایشان
دختر شاه اند عمو قربانشان
میدهد مژده به خواهرهایشان. ..
دختری آمد سراپا فاطمه
این رقیه خانم است یا فاطمه؟
در اصالت کیست طاها اینچنین؟
در جلالت کیست زهرا اینچنین؟
جلوه ای حیدر . نمایی ذوالفقار
مرتضا را کیست معنا اینچنین
دختر اینقدر آیینه شدن
جلوه شد زینب شدن را اینچنین
با همین چادر نماز کوچکش
ناز دارد پیش بابا اینچنین
بعد زهرا و پیمبر کس ندید
دختری ام ابیها اینچنین
با عمو انسی که دارد دیدنی است
کس نشد دلبر به سقا اینچنین
بین فرزندان اربابم فقط
او حرم دارد مجزا اینچنین
کهکشان عشق را دنباله است
این سه ساله عین هجده ساله است
یا رقیه گفتم و بهتر شدم
با رقیه آمدم نوکر شدم
در حقیقت روضه هایش کیمیا ست
خاک بودم تیره بودم زر شدم
من شب سوم پرستم تا ابد
سومین شب بود دیده تر شدم
سرنوشتم را چه دیدی شایدم
با رقیه وارد محشر شدم
کاش میشد در دفاع از مرقدت
مادرم میدید که بی سر شدم
یک عروسک نذر خانم کرده ام
هر زمان که سائل این در شدم
دختر ارباب دستم را گرفت
یا رقیه گفتم و بهتر شدم
بهتر از این نیست مارا میخرد
نوکران را پیش بابا می برد
او نمازی عارفانه بود و بس
لیلة القدری یگانه بود و بس
از همان اول که آمد ناز داشت
از ولادت نازدانه بود و بس
بر زمین هرگز نیامد پای او
او همیشه روی شانه بود و بس
لایق خوابیدنش گهواره نیست
روی دست اهل خانه بود و بس
تا عمو دارد نبیند آفتاب
سایبانش بی کرانه بود و بس
از همان اول که آمد زینت اش
گوشواری دخترانه بود و بس
او به ویرانه پرش عادت نداشت
او که مرغ آشیانه بود و بس
آبله چسبید زیر پای او
گمشده دیگر عروسکهای او
🔸شاعر:
#محمدجواد_پرچمی
_________________________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#حضرت_رقیه #مدح_حضرت_رقیه
@shere_aeini
عرش از نورِ خدا غرقِ طَلاطُم شُده بود
بَسکه میریخت گُل از عرش زمین گُم شده بود
باز هنگامهیِ یک جلوه تَبَسُم شده بود
وقتِ رقصیدنِ دل وقتِ ترنُم شده بود
شب از آن شب همه شب مثلِ شقايق شده است
مثلِ مجنون شده یعنی که شب عاشق شده است
-
چه شکوهی که خدا نیز تماشا میکرد
بال در بالِ فرشته پَرِ خود وا میکرد
جلوه بر چشمِ علی اُمِ اَبیها میکرد
یا حسین ابنِ علی بود که غوغا میکرد
مثل خورشید دل از آنهمه کوکب می بُرد
زینبی آمده بود و دِلِ زینب می بُرد
-
لاله شوریدهیِ هر لحظهی دیدارش بود
ماه آواره و شب گرد و گرفتارش بود
مِهر همسایهیِ دیوار به دیوارش بود
خوشبحالِ دلش عباس علمدارش بود
چشم وا کرد و خدا گفت چه رویی دارد
چه ظهوری چه شکوهی چه عمویی دارد
-
موج برخاست و با زمزمه از دریا گفت
باد پیچیده و از آن شبِ نا پیدا گفت
آنشبی که مَلَک از آمدنِ لیلا گفت
خبرِ آمدنِ لیلیِ لیلا را گفت
اولین آینهیِ جاریِ کوثر آمد
دومین فاطمهیِ خانهی حیدر آمد
-
آسمان از قدمش تا که شکوفا میشد
عشق شیرازهی هر واژهی دنیا میشد
هر سحرگاه که گلبرگ گُلَش وا میشد
عالم از یاسترین عطر مسیحا میشد
باغبان با همه آغوش پذیرایَش بود
لحظهی آمدنِ اُمِ اَبیهایش بود
-
کیست این جلوه مگر عصمتِ کبریٰ دارد
کیست این یاس که صد باغِ تماشا دارد
کیست این چشمه که در دامنه دریا دارد
به سرِ سینه یِ اَربابِ همه جا دارد
تا که یکبار به چشمانِ پدر بابا گفت
تا نَفَس داشت حسین ابن علی زهرا گفت
-
نظری کُن که سَری زیرِ قدمها داری
بینِ منظومهی خورشیدیِ دل جا داری
زیرِ پا وسعتِ شش گوشهی دنیا داری
که سرِ دوشِ علمدارِ علی جا داری
مثل فطرس شده آنکس که گدایَت شده است
دلِ ما در به درِ کرب و بلایت شده است
-
حیف از آن یاس که یک روزه بَرو بارَش سوخت
دامنش دور زِ چشمانِ علمدارش سوخت
پایِ پُر آبلهاش با تنِ تبدارش سوخت
از سرِ ناقه زمین خورد و دلِ زارش سوخت
چشم وا کرد و به نیزه سرِ بابا را دید
از همان فاصلهیِ دور لبش را بوسید
🔸 شاعر:
#حسن_لطفی
_____________________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#حضرت_رقیه #مدح_حضرت_رقیه
@shere_aeini
دلم از عشق در به در شده است
شب تنهایی ام سحر شده است
می پرم تا مدينه بی پروا
نوبت اين شكسته پر شده است
شعله های قديمی يك عشق
در وجودم چه بيشتر شده است
خبر آمد - كه آمده از راه
آنكه بر عشق برگ و بر شده است
ملكی می دهد ندا كه "حسين"
مژده اين بار هم پدر شده است
صحن خشك دو چشمم امشب با
قدم نو رسيده تر شده است
دختری كه قرار سينه ی ماست
حرمش مكه و مدينه ی ماست
دل ما و دل صنوبری ات
سر ما و سريرِ سروری ات
با دو دستت بيا هوايم كن
آرزويم شده كبوتری ات
پری خانه ی امام حسين
دست ما و عطای كوثری ات
زلف ما از ازل گره خورده
به سر گوشه ای ز روسری ات
به در خانه ات گدا هستم
شده شغلم هميشه نوكری ات
چِقَدَر شكل فاطمه هستی
به فدای نگاه مادری ات
آسمان پای مقدمت پا شد
با قدومت مدينه غوغا شد
هردو چشمت هميشه شيداتر
هر يكی از يكيست درياتر
كسی مانند تو نيامده است
مثل خالق هميشه يكتاتر
اوج فهمت فراتر از درك است
از عروجِ خيال بالاتر
از تو گفتن چه كار دشواريست
واژه در واژه ات معماتر
بوده ارباب صاحب فرزند
تو رسيدی شده است باباتر
تو رسيدی و با وجودت شد
خانه اش از بهشت زيباتر
از دهانت "پدر" شنيدنی است
چه قدر ناز تو خريدنی است
چشم خود را همين كه وا كردی
همه جا را پر از صفا كردی
با همين سنِّ كوچكت كارِ
حضرت خضر و نوح را كردی
غير تو پرده دار عشق نبود
سرّ عشق را بر ملا كردی
با حضورت دل از همه بردی
همه را مست و مبتلا كردی
جای گريه "حسين" ميگفتی
بعد از آن عمه را صدا كردی
لحظه ای بعد روی دوش عمو
تو خودت را چه خوب جا كردی
نذر تو يك سبد شكوفه و ياس
شده هم بازی ات عمو "عباس"
رونق بزم عرشيان شده ای
حسرت اهل آسمان شده ای
در زلالیِ چشم بابایت
رود جاری و بيكران شده ای
بانوی من درست می بينم ؟
چه شده اينهمه كمان شده ای؟
كاش می مُردم و نمی ديدم
هدف سنگ شاميان شده ای
سر بازار خنده می كردند
خسته از دست اين و آن شده ای
طلب مرگ می كنی از بس
دست و پا گير كاروان شده ای
كنج ويرانه پر زدی رفتی
بوسه بر زخم سر زدی رفتی
🔸شاعر:
#محمدحسن_بیات_لو
__________________________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#حضرت_رقیه #مدح_حضرت_رقیه
@shere_aeini
خورده گره به مویش دلهای خانواده
تعبیر شد به خوبی رویای خانواده
در این سه سال آخر باور کنید عوض شد
با بودنِ رقیه دنیای خانواده
یکباره زیر و رو شد دنیای آل هاشم
وقتی که شد رقیه زهرای خانواده
زینب حسین عباس ، اکبر رباب قاسم
مجنون زیاد دارد لیلای خانواده
می شد رقیه هر روز شیرین تر از گذشته
پر شور تر از امروز ، فردای خانواده
دستش ز دست بابا هرگز جدا نمی شد
دختر دلش بُود با ، بابای خانواده
یک آسمان ، دو تا ماه ، این که عجب ندارد
او را بغل گرفته سقای خانواده
بس که شبیهِ زهراست حق داشت باشد این طفل
دُردانۀ حسین و یکتای خانواده
هر جای بارگاهش یک قطعه از بهشت است
طفلی که بود روزی ، گرمای خانواده
🔸شاعر:
#مهدی_مقیمی
_____________________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#حضرت_رقیه #مدح_حضرت_رقیه
@shere_aeini
امشب حسين سر زده نوري به خانه اش
ماهي كه سر گذاشته بر روي شانه اش
عشقش، بهانه اش، نفس عاشقانه اش
مينازد او چقدر به اين نازدانه اش
امشب شكفته است به بستان گل حسين
جانم فداي نغمه ات اي بلبل حسين
با يك نگاه لطف تو چيزي محال نيست
اين اعتقاد ماست به قرآن خيال نيست
باب الحوائجي و برايت مثال نيست
اين خانمي كه ديده ام عمرش سه سال نيست
عمري نمي شود بگذاريم نور را
وا كرده اي چقدر گره هاي كور را
🔸شاعر:
#محمد_رسولی
__________________________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#امام_حسین #مناجات_امام_حسین
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب
@shere_aeini
زائری دیدم که دارد چشمِ تر میآورد
یک نفر هم نذر پاهای تو سر میآورد
کفتری دیدم که از بالابلندِ گنبدت
نذر چوبِ جاروی صحن تو پر میآورد
مادری دیدم؛ شب جمعه؛ که با قدی کمان
بین صحن تو زبانِ نوحهگر میآورد
خواب ، چشمم را که میبندم به پابوسی تو
میبرد روح مرا ؛ وقتِ سحر میآورد
من یقین دارم نسیمی که به پرچم میخورد
از دلِ تنگم برای تو خبر میآورد
رو به صحنت سجده کردم ؛ مُهرِ تربت خیس شد
بوی خاک کربلا هم گریه در میآورد
دَلوِ چشمم از تهِ چاهی که در آن اشک نیست
با طنابِ روضهات خونِ جگر میآورد
نسل اندر نسل نوکرزاده ؛ مجنون زادهایم
میرود دیوانهای ؛ دیوانهتر میآورد
شاد خواهد شد؛ چرا که سینهزن آورده است
از تبارِ نوکران هر کس پسر میآورد
زائرم؛ حتی پس از مرگم؛ چرا که در حرم ...
باد ، از خاکم غباری مختصر میآورد
🔸شاعر:
#رضا_قاسمی
__________________________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#امام_حسین #مناجات_امام_حسین
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب
@shere_aeini
برپا بشود محشر کبری شب جمعه
آید ز حرم ناله ی زهرا شب جمعه
یک هفته نگه داشته غم های دلش را
تا لحظه ی دیدارِ پسر تا شب جمعه
زیر بغل فاطمه را فضّه گرفته
با مریم و آسیه و حوّا شب جمعه
با قامت خم، چادر خاکی، رخ نیلی
تا صبح کند زمزمه برپا شب جمعه
پیراهن خونی شده بر دست بگیرد
آشفته شود عرش معلّا شب جمعه
مادر گره ی معجر خود باز نموده
در لحظه ی بوسیدن رگها شب جمعه
آن موی به هم ریخته که در پَسِ در سوخت
گردد ته گودال هویدا شب جمعه
این بوسه کجا! بوسه ی گودال کجا و
یادی کند از زینبِ تنها شب جمعه
🔸شاعر:
#قاسم_نعمتی
_________________________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#امام_حسین #مناجات_امام_حسین
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب
@shere_aeini
مرغ درمانده ام و بال و پرم افتاده
قرعه ی خون جگری بر جگرم افتاده
معصیت ریشه ی ایمان مرا سوزانده
بی سبب نیست ز شاخه ثمرم افتاده
یک نفر نیست به داد من تنها برسد؟!
آنقدر دام گنه دور و برم افتاده
دیر شد، آخرِ عمری به خودم آمدم و
وسط معرکه دیدم سپرم افتاده
همه ی دار و ندار دل رسوای من است
این دوتا قطره که از چشم ترم افتاده
حب زهرا من خسران زده را آدم کرد
بر زبان همه، حالا خبرم افتاده
دلخوشم سائلم و ریزه خور پنج تنم
روزی ام دست خدایان کرم افتاده
بی سبب نیست به لب نادعلی می خوانم
به سرم شور نجف، شور حرم افتاده
هر شب جمعه دلم سوخت از آن روزی که
سوی شش گوشه ی دلبر نظرم افتاده
تربت کرب و بلا با دل من کاری کرد
باده ی ناب هم آخر ز سرم افتاده
روزی ام کرب و بلا نیست ولی شکرِ خدا
به سوی مجلس روضه گذرم افتاده
مادری موی پریشان به حرم آمد و گفت:
خنجری کند به جان پسرم افتاده
چقدر چشم طمع بر زره و پیرهنِ
تشنه ی در دلِ خون غوطه ورم افتاده
🔸 شاعر:
#محمدجواد_شیرازی
_________________________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#آدینه #امام_زمان
@shere_aeini
مرا خیال وصالش کشیده در ندبه
دوباره وقت قرارم رسیده در ندبه
کشیده روی سرم دست مهربانش را
همین که قطره ی اشکی چکیده در ندبه
میان زمزمه ی عاشقان یقین دارم
صدای ندبه ی من را شنیده در ندبه
به کار من که نمی آید این دو چشمی که
جمال صاحب خود را ندیده در ندبه
رسیده ام به فرازی که این دل تنگم
به سمت کرب و بلا پر کشیده در ندبه
سلام حضرت ارباب، گفتم و دیدم
که این گدای درش را خریده در ندبه
🔸شاعر:
#علی_علی_بیگی
____________________________
🔹کانال اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#امام_زمان #مناجات_امام_زمان
#آدینه
@shere_aeini
چه کرده ایم که آن آشنا نمی آید
پیامی از سر کویش به ما نمی آید
چه کرده ایم، گره خورده کارمان اینقدر
چه کرده ایم که مشکل گشا نمی آید
چه کرده ایم که خورشید را نمی بینیم
چه کرده ایم که آن رهنما نمی آید
چه کرده ایم که اینگونه مبتلا شده ایم
چه کرده ایم که دیگر دوا نمی آید
چه قدر ندبه این الحسین را خواندیم
چه کرده ایم جواب دعا نمی آید
چه کرده ایم که بر ما بهشت گشته حرام
نسیمی از طرف کربلا نمی آید
به دست بسته حیدر قسم، نمی دانم
جواب ناله زهرا چرا نمی آید؟
🔸شاعر:
#وحید_محمدی
____________________________
🔹کانال اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#مناجات_باخدا #ماه_رمضان
@shere_aeini
ای خطاپوش خطا کار تو باز آمده است
واکن آغوش ! گنهکار تو باز آمده است
هرکجا رفت جز این در ، به در بسته رسید
پشت در مانده به دربار تو باز آمده است
رفت سربار کسی غیر تو باشد که نشد
پهن کن سفره که سربار تو باز آمده است
به خریداری یوسف همه جا رفت و نبود
با کلافی سر بازار تو باز آمده است
روزه داری که شده تشنه ی من لی غیرک
بر سر سفره ی افطار تو باز آمده است
گرم سبحانکَ یا مومن و یا وهاب است
با اجرنایِ من النارِ تو باز آمده است
راهباً راغباً و راجیاً و خائفاً است
گر ابوحمزه به دیدار تو باز آمده است
لا تؤآخذنی أَلا عشق! که با سوء عمل
سر این کوچه بدهکار تو باز آمده است
هاربٌ منکَ إلیک است و گرفتار گناه
گر به سوی تو گرفتار تو باز آمده است
قدر را قدر ندانست و پشیمان برگشت
واکن آغوش! گنهکار تو باز آمده است
🔸شاعر:
#محسن_ناصحی
________________________________
🔹کانال اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#مناجات_باخدا #ماه_رمضان
@shere_aeini
خداوندا کرم کردی مرا بسیار بخشیدی
خطا کردم ولی با لطف خود هربار بخشیدی
گنهکاران عالم حال من را خوب می فهمند
گدای خسته را با روی خوش ای یار بخشیدی
هزاران مرتبه توبه شکستم باز برگشتم
تو اما بنده ات را بعد هر تکرار بخشیدی
همین که نور بسم الله دیدی روی لبهایم
شب اول کنار سفره ی افطار بخشیدی
تو گویا بیشتر از من به من مشتاق بودی که
به شوق اولین تسبیح استغفار بخشیدی
فراموشم نخواهد شد که با رحمت نه تنها من
جهانی را به عشق حیدر کرار بخشیدی
🔸شاعر:
#مصطفی_کارگر
________________________________
🔹کانال اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#مناجات_باخدا #ماه_رمضان
@shere_aeini
بچه گي كرده ام، پشيمانم
من ندانسته شيطنت كردم
بغلم كن دوباره مثل قديم
رو نگردان زمن، غلط كردم
ساده گي كار دست من داده
همنشين ِ بد از تو، دورم كرد
لطف بيش از حد شما؛ امروز
بنده اي سركش و جسورم كرد
سيب سرخ هوس فريبم داد
دلم از كرده اش پشيمان است
عذر تقصير پيشت آوردم
مهربان، بخشش از بزرگان است
به كجا مي شود فرار كنم !؟
بدتر از متهم زمين خوردم
حيف آن دست، كه مرا بزني
نزده ؛ من خودم زمين خوردم
آبرو،اشك، ندبه و توبه
باز هم واژه هاي تكراري
دست هاي مرا دوباره بگير
تا بفهمم كه دوستم داري
شده ام جنس كهنه ي بازار
رهگذر، دوست، آشنا نخرد
كاش از اول ضرر نمي ديدم
هيچ كس غير تو، مرا نخرد
نه ! من از چشم تو نمي افتم
تا حسيني و كربلايي هست
آبروي مرا نخواهي برد
تا كه عشق امام رضايي هست
روسیاهم صدا نخواهي زد
پاي من را قلم نخواهي كرد
به دلم دست رد نخواهي زد
سنگ روي يخم نخواهي كرد
بازهم روي خوش نشان دادي
چقدر خوب شد كه زهرا هست
غسل گريه كن اي دل غافل
روضه دست ومشك سقا هست
🔸شاعر:
#وحید_قاسمی
________________________________
🔹کانال اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini