eitaa logo
اشعار ناب آئینے
21.6هزار دنبال‌کننده
630 عکس
14 ویدیو
3 فایل
کـانـال🔹اشعـــــار نابــــــ آئیـــــنے🔹 محبوبتریــن ، بزرگتریــن ، بروزتریــن کانــال شعــر مذهبـی در تلگرام و ایتا زیر نظــر شاعــــــران بنام کشــــــوری ادمین ارسال شعر و تبلیغات: @ad_shereaeini کانال اشعارناب با همین آیدی در تلگرام فعال است
مشاهده در ایتا
دانلود
@shere_aeini آمدی و منعکس شد نورِ حق دور و برت عالم آمد عاشقانه با ادب در محضرت خوش به این اصل و نسب! بابابزرگت شد حسین(ع) خورده نان از دستِ آقای کریمان مادرت باقر العلم النبی بودی و با ذکرِ علی(ع) میگذارد تاجِ دانش را پدر روی سرت آسمان آمادهٔ ثبت احادیث تو شد جرعه جرعه موج زد! شد آب دریا جوهرت دور تو گشتند و آخر صاحب فتوا شدند تا شدند علامه ها شاگردِ پایِ منبرت در کنار مهربانی بسکه داری معرفت میرسد هر بار سائل میشود عاشقترَت دستهایت رفت بالا با مناجات و درست در همان ثانیه می بخشید دستِ دیگرت حرفهایش رفت از یادش! به تو دلبسته شد هر کسی آمد به دیدارت برای مشورت گفته ای این را به آنکه شد به عشقت مبتلا تا دم آخر تو با من باش؛ با من محشرت! 🔸شاعر: ___________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini ببار بر سرمن شوق مستجیر شدن را بگیر از دل من فرصت کویر شدن را جهان به غیر سیاهی _خدا گواه_ ندارد به ماه اگر که نبخشی سر منیر شدن را چه علم‌ها که شکافنده اش تو بودی و هستی چه جمع کرده خدا در تو بی نظیر شدن را سیادت حسنین است در وجود تو جاری که ارث برده ای از مرتضی امیر شدن را گدا که سر زده باشد به خانه‌‌ی تو نبیند تمام عمر دگر صورت فقیر شدن را شفا کنار تو مفهوم دیگریست چراکه به کور می‌دهی اذن ابوبصیر شدن را پیامبر به پیامی سلام بر تو رسانده چشانده ای تو به جابر شکوه پیر شدن را سه ساله بودی و همراه عمه جان سه ساله تویی همان که به بازی گرفت اسیر شدن را به اقتدای سران به نیزه رفته چهل شب ادا نموده‌ای آداب هم مسیر شدن را رسید بر سر و دست تو روزگار و گره زد به سنگ خار شدن را به غُل حقیر شدن را چقدر گریه کنار پدر به چشم کشیدی همیشه نقل به جای کفن حصیر شدن را 🔸شاعر: ___ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini شده کارم پیاپی و مادام ذکر یاذالجلال والاکرام طلب عفو دارم این ایام مِن جمیع الذنوبِ والآثام یا من أرجوه ، عشق حیدر را واصرف از اعتقاد من شر را أعطنی کلَّ خیر ، کوثر را أعطنی جرعه جرعه ساقی ! جام گر غریبم گر آشنا هستم گر اسیرم اگر گدا هستم از یتیمان مرتضی هستم کیست غیر از علی ابوالایتام بی علی در گلو فغانی نیست در گلوی مناره جانی نیست بی علی هیچ جا اذانی نیست گو صداها رها شود بر بام أشهدُ أنَّ از علی دینم چون علی دیده ام خدابینم أشهدُ أنَّ حیدر آیینم أشهدُ أنَّ مرتضی اسلام در جزا بی علی عبوری نیست بی علی شادی و سروری نیست تا نخواهد شراب و حوری نیست بی علی جنت است بی إِنعام هستِ حیدر به هستِ فاطمه است تا علی پای بست فاطمه است نار و جنت به دست فاطمه است او نخواهد نمی کند اقدام 🔸شاعر: ___ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini خبر گریه ی گرفتاران.. می‌رسد شب به شب به دلداران این قبیله به فکر ما هستند پیرشان کرده غصه‌ی یاران نخ تسبیحشان که می‌چرخد سرِ پا می‌شوند بیماران سر به دیوار اهل بیت زدیم خوش به احوال سر به دیواران ما گنهکارهای آلوده پشتمان گرم شد به غفاران دل ما تنگ سامرا شده است ما و آقا و نم نم باران! ما طلبکار این کریم شدیم بس که رو داده بر بدهکاران یوسف سامرا نگاهی کن ناز بفروش بر خریداران شیرها پوزه می‌کشند به پات تشنه‌ی کشتن تو خون‌خواران اهل عالم غم و محن بس ماست این که بی کس شده همه کس ماست گرچه از زهر حال مضطر داشت به دلش داغ‌های بدتر داشت حجره از ناله‌ی انا العطشان حال و روزی شبیه محشر داشت   علی بن جواد این آخر ذره‌ای خاک کربلا برداشت آب شرمنده‌ی لبانش شد اثر تشنگی به حنجر داشت بعد ازآن مجلس شراب فقط از غم عمه دیده‌ی تر داشت این لباسش اگر چه خاکی شد! باز آقا لباس دیگر داشت! گرچه سردرد اذیتش می‌کرد هرچه هم بود لااقل سر داشت دور و بر خنجری به دستی نیست قاتلش را کجا برابر داشت؟! دخترش گرچه داغدارش بود پشت صد پرده بود، معجر داشت روضه‌ی من فقط همین جمله‌ست پسرش را کنارش آخر داشت کربلا داغ بر دلم خورده وای از آن تشنه‌ی ... ! 🔸شاعر: ___________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini دلم بدون تو محکوم بر پریشانی است همیشه گوشه نگاهت علاج حیرانی است سلام حضرت ابن الرضای دوم ما فدای تو چه قَدَر رأفتت خراسانی است تو در تمام حرم‌ها کنار من هستی زیارتم همه لطفش به جامعه‌خوانی است علی ِچارم ِ دین، هر که بنده‌ی تو نشد تمام بندگی‌اش کفر و نامسلمانی است به میوه‌ی دلت آقا بگو که برگردد بهار، گم شده اینجا، هوا زمستانی است زخشکسالی و قحطی چه غم که دل بستم به خانه‌ای که همیشه در آن فراوانی است ** چه در کنار گدایان، چه کاخ آن ملعون به هر کجا که رود کار او سلیمانی است عزیز مصر بریز اشک بر عزیز جواد میان سامره مانده ، غریب و زندانی است چه آمده است به یادش میان بزم شراب هوای حضرت دریا چه قدر طوفانی است دوشنبه، گریه، حسن، سامرا مدینه شده دوشنبه‌های حسن‌ها همیشه بارانی است حسن به گریه فقط زیر لب بگوید شکر که دست دیو و دد اینجا عقیق بابا نیست 🔸شاعر: _______________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini ماه در آینه ی چشمِ تو خلوت می کرد آسِمان زیر قدم هات طهارت می کرد عرق شرم به پیشانی خورشید چه بود؟ پیش اجلال تو احساسِ حقارت می کرد سَرِ سجاده ی عشقت دو سه نوبت در روز جبرئیل آمده و عرض ارادت می کرد به گدایت عَوَضِ سنگ طلا بخشیدی دست هایت چه کریمانه کرامت می کرد «ابن سِکّیت» شدن ها اثر چشم تو بود دلِ نرمت همه را زود هدایت می کرد با «غدیریه» امامت به سرانجام رسید مُصحفت «جامعه» تکمیل رسالت می کرد هر چه کردند نشد نور تو خاموش شود مِهر تو بر همه ی شهر سرایت می کرد متوکل به تماشای شرابت می برد بس که بر اوج مقام تو حسادت می کرد شعر خواندی و لبت گرم مذمت ها بود کِی به لبهای ترک خورده جسارت می کرد خبر از خیره شدن های به ناموس نبود هر که در محضرتان بود،رعایت می کرد سامرا شام نشد تا که ببینند همه خیزران بر لب و دندان چه قیامت می کرد.. 🔸شاعر: ___________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini سهم من از مصیبت جدم حساب شد پایم همینکه باز به بزم شراب شد مردانه بود بزمُ دلم یاد  عمه سوخت دیدم چقدر عمه ام  آنجا عذاب شد بسیار گریه کردم از این غصه که چرا ناموس کبریا به کنیزی خطاب شد میخواند جد من به لبش آیه های نور افسوس خیزران به لب او جواب شد تشتِ زر و شراب و سر و  کینه ی یزید اینها دلیل رفتنِ تاب از رباب شد 🔸شاعر: _______________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini با شما عاقبت شیعه به عزّت ختم است آخر و عاقبت ما به سیادت ختم است از ازل چشم جهان سمت شما بوده و هست مقصد عالم امکان به امامت ختم است همه نورید ، همه هادی أمّت هستید پس سرانجام بشر هم به هدایت ختم است ما گرفتار گناهیم ولی اهل رجا جاده ی جامعه ی ما به شفاعت ختم است از گناهان کبیره است دل جامعه پُر کار این جامعه اما به زیارت ختم است « مَن أتاکُم » ، چه نجاتی است سر راه بشر ! با تو پایان حوائج به سعادت ختم است چیست در حکمت « فَالرّاغبُ عَنکم مارق »؟! راه ، جز راه تو باشد به هلاکت ختم است ولی آنکس که در این سِیر ، « لَکُم لاحِق » شد راه او - گرچه گنهکار - به جنّت ختم است تو دعا کن که من از معصیت آزاد شوم که دعای تو یقیناً به اجابت ختم است یا علیِ بنِ محمّد ! چه غریبی ! اصلاً قسمت هرکه علی گشته به غربت ختم است تو چه مقتول و چه مسموم ، جهان می داند که سرانجامِ امامت به شهادت ختم است 🔸شاعر: ___________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini حال و هوای چشم ترت جور دیگری ست ذکر قنوت هر سحرت جور دیگری ست وقتی میان سجده به معراج می پَری پِی می برم که جنس پرت جور دیگری ست حتّی نسیم کویِ تو هم اعتراف کرد عطر بهشتی گذرت جور دیگری ست در سامرا همیشه زیارت لذیذ هست طعم زیارت سحرت جور دیگری ست هادی ترین چراغ هدایت کلام توست. نور چراغ شعله ورت جور دیگری ست این جامعه ز "جامعه" ات رُشد کرده است محصول کِشت پر ثمرت جور دیگری ست درندگان کنار تو آرام می شوند بر روی قلب ها اثرت جور دیگری ست ارباب های ما همگی با سخاوتند امّا عنایت پدرت جور دیگری ست کشکول چشم های مرا پر ز اشک کن حال گدای پُشت درت جور دیگری ست زهری رسید و شمع وجود تو آب شد سوسوی نور مختصرت جور دیگری ست دیگر گُمان کنم جگری هم نمانده چون خون لخته های دور و برت جور دیگری ست او دیده دست و پا زدنت کنج حجره را... آه دمادم پسرت جور دیگری ست شُکر خدا سر از بدن تو جدا نشد شُکر خدا کفن به تنت "بوریا" نشد شکر خدا به پیرهنت نیزه ای نخورد شکر خدا که بر بدنت نیزه ای نخورد پیشانی تو سنگ و عصایی ندیده است آقا!دو پلک شب شکنت نیزه ای نخورد تو دست و پا زدی نه ولی زیر دست و پا بال تو وقت پر زدنت نیزه ای نخورد شکر خدا که دور و بر تو سنان نبود شکر خدا که بر دهنت نیزه ای نخورد عمامه و عبای تو سهم عدو نشد با سُمِّ اسب پیکر تو زیر و رو نشد 🔸شاعر: _______ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini راهم بده راهی عرش اعظمت باشم در من بِدَم، خوب است مدیون دمت باشم از کل قرآن فیض "کلب باسط" کافیست تاراه را پیدا کنم تا آدمت باشم بد را بخر با خوب ها! بد نیز دل دارد شاید که من هم بین جنس درهمت باشم هرچند خیلی ها نمی آیند سامرا کاری بکن من جزو زوار کمت باشم از شیرهای برکه این را خوب فهمیدم باید همیشه خاکسار مقدمت باشم آموزگار جامعه دستم به دامانت! اذنی بده تا سوگوار ماتمت باشم ای منتهای حلم ای رکن بلاد ما یا حضرت هادی سلام الله علیک آقا در پادگانی غصه تبعید را داری اندازه یک عمر درد بی دوا داری سربازها خیلی به تو بی حرمتی کردند قدی خم و چشمی تر از آن طعنه ها داری قبر خودت را دیدی و آرام باریدی آقای خوبم غربتی بی انتها داری وقتی به تو ظرف شرابی را تعارف کرد معلوم شد که دشمنانی بی حیا داری خیلی به یاد عمه زینب سوختی آنجا خیلی به دل زخم عمیق از کربلا داری شکرخدا چشمی به ناموست نیوفتاده شکرخدا اهل و عیالی درخفا داری شکرخدا غارت نمیشد پیکرت هرگز عمامه داری پیرهن داری عبا داری نه هیچ کس نیزه به پهلویت فرو کرده نه با تن زخمی ته گودال جا داری نه بی کفن ماندی نه عریان بین صحرایی نه کار با کهنه حصیر روستا داری.. 🔸شاعر: ___ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini سامرا، امشب مدینه می‌شود مهمان تو آسمان‌ها اشک می‌بارند بر دامان تو شمع روشن می‌کند چشم ستاره تا سحر با گلاب اشک، می‌شوید تن سوزان تو ای حصار آفتاب، ای آسمان در قفس یوسفت را می‌برند از گوشۀ زندان تو گریه کن، خواندند در بزم خدا شعر شراب گریه کن، آتش گرفته سینۀ قرآن تو چاک زن پیراهن صبرت، مگر روشن شود در غبار چشم‌ها، آیینۀ پنهان تو دست و پایت سرد شد اما سراپای تو سوخت رو به سمت قبله کن، پرواز کرده جان تو 🔸شاعر: ___ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini به نگاه تو، خدای تو، اشارت می‌کرد نور را، سوی دو چشم تو، هدایت می‌کرد ماه اگر ذکر به لب، گِرد زمین می‌چرخید صورت ماهِ تو را، داشت زیارت می‌کرد دهمین بار، هوالحق متجلی شده بود  چارمین بار، علی بود، امامت می‌کرد درد را نسخه‌ی خال تو، شفا می‌بخشید عاشقان را پرِ شال تو، شفاعت می‌کرد «و بِکُم عَلَّمَنا الله» تو می‌خواندی و آه! آه! از آن شهر، که بی‌قبله، عبادت می‌کرد  متوکل، به تماشای شرابت آورد به دل مست تو، از بس که حسادت می‌کرد و نفهمید که مستی اثری بود، که داشت با نگاه تو، به هر ذره سرایت می‌کرد «از صدای سخن عشق ندیدم خوشتر» وقتی از پنجره‌‌ی شوق، صدایت می‌کرد  کوه، هر صبح، به صبر تو، سلامی می‌‌داد ماه، هر شب، به رُخت، عرض ارادت می‌کرد خاک ایران من از عطر تو، پر شد وقتی سید عارف ری، از تو روایت می‌کرد مهدی‌ات، حضرت هادی! سفرش طول کشید کاش می‌آمد و با عشق، قیامت می‌کرد کاش می‌آمد و با صوت تو، با لحن علی خط به خط، «جامعه» را، باز تلاوت می‌کرد 🔸شاعر: ___ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini . من گدای آستانبوس امام هادیم منصب شاهانه دارم چون غلام هادیم . نام نیکویش نقیّ و کنیه ی او بوالحسن روح کوثر او بود من مست جام هادیم . نوگل باغ سمانه در زمانه نامدار واله اجلال و مفتون مقام هادیم . عشق می ورزند بر او شیعیان اهلبیت من فدای عاشقان حق مرام هادیم . اوست باب عسکری پور تقی سبط رضا خاکسار درگه ذوالاحترام هادیم . از چهل بیش است و از پنجاه کم او را حیات خونجگر از حسرت و آه مدام هادیم . مولدش شهر حجاز و مدفنش در سامره دست ما کوتاه و محروم از سلام هادیم . کرد مسمومش عدو در سوّم ماه رجب داغدار از دل چو لعل نیلفام هادیم . ای «کلامی» بشنو از دلبند او صاحب زمان با فغان گوید به فکر انتقام هادیم . 🔸شاعر: ___ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini جانم فدای آن امام مهربانی که عرشیانش دست بر دامان گرفتند یعنی امامی که گرفتاران دنیا حاجات مشکل را ازو آسان گرفتند قطب هدایت شد، ازو توحید تابید هادی شد و مردم ازو ایمان گرفتند یک عده‌ای در ذِیل نورش رشد کردند یک عده‌ای از دست خیرش نان گرفتند یک عده، نم بودند و با لطف دعایش مانند رودی ناگهان جریان گرفتند یک شب درون خانه‌اش بی اذن، ناگاه وارد شدند از دست او قرآن گرفتند بردند او را بزم مِی با قصد تحقیر ظرفی سویش با خنده نا اهلان گرفتند اسکان که نه، در گوشه‌ی خانِ صعالیک جایی برایش گوشه‌ی ویران گرفتند کندند قبرش را جلوی چشم‌هایش اینگونه ذره ذره از او جان گرفتند ** وقت گریز روضه شد که روضه‌خوانان با هم دمِ یا سیدالعطشان گرفتند عمامه و پیراهن و انگشترش را زینب زِ تل می‌دید این و آن گرفتند قربان آقایی که با هم نیزه‌داران با نیزه‌ها از پیکرش تاوان گرفتند با نعل تازه جانِ زینب را به ناگاه با رفت و آمد بر تن عریان گرفتند دیدند که جسمش شده با خاک هم‌سطح وقتی که گرد و خاک‌ها پایان گرفتند 🔸شاعر: ___ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini قصیده واره "سلام بر قرآن" سلام بر تو که نوری و ذکری و ایمان سلام بر سخن حق سلام بر "قرآن" به هفت آیه ی "سبع المثانی"ات سوگند تمام رحمت محضی ، قسم به "الرحمان" معلّقات معلّق شد و به زیر آمد همین که نور تو آمد در آن زمان به میان خرد به عمق تو هرگز نمیرسد دستش هزار معنی نازک شدست در تو نهان اگر که چهره بدون نقاب بنماید کُمیت عقل شود لنگ و عاجز و حیران نسیم جنت حق میوزد ز آیاتش بهشت را به تماشا نشین در این بستان خزان گذشت بر اوراق خلق و کهنه شدند گذر نکرده بر اوراق او غبار خزان کتاب نیست ، شراب است شکل مکتوبش ز آیه آیه آن ‌مست میشود انسان به پیش هیبت "فاتوا بمثله" ، فُصَحا گرفته اند سر انگشت عجز را به دهان زبان به کام گرفتند جمله لال شدند چو گفت "فاستمعوا له و اَنصِتوا" ، یزدان بشر کجا و توان سخن چو او گفتن زبان هیچ بشر نیست مرد این میدان نگاه کن و بدان "اُنزل بعلم الله" اگر که بهتر از این هست هاتِ بالبرهان طناب اگر که بخواهی بیا که "انزلنا" طناب عرش الهی ست گشته آویزان نشسته اند همه انبیا بر این سفره به لقمه ای که بگیری از آن شوی لقمان فدای نثر روانش شود هزاران نظم که داده است پریشانی مرا سامان هزار عمر شده صرف فهم او و هنوز بدیع مانده معانی او و نحو بیان هزار فتنه بیاید هزار فتنه رود به زیر سایه قرآن نمیشوم نگران چنان پر است کتاب خدا ز وصف علی شود علی بشود این کتاب اگر انسان ببین به غیر علی کیست "باء بسم الله"؟! ببین شدست علی بر کتاب حق عنوان بدون نقطه چه معنا دهد کلام کسی؟! علیست مُظهِر قرآن و معنی "تبیان" خطاب آمده "بلّغ" : "علی ولی الله" که در غدیر شود حق چو آفتاب عیان به برکت علی "اکملتُ دینَکُم" آمد که با ولایت او کامل است این بنیان خلافت است فقط لایق علی آری "لَقَد تَقَمَّصَها" دیگری که وای بر آن کسی که شیعه او نیست ، غرق میگردد علیست کشتی نوح و علیست کشتی بان هر آنچه گفته نبی در حق علی وحی است مُطَهّر است نبی از خطا و از هذیان بدون حب علی راه بدتر از چاه است به کعبه نه که رسد آخرش به ترکستان علی الصباح قیامت خدات میپرسد چه شد که بعد نبی ، "اتبعتم الشیطان" به حکم آیه "واتوا البیوتَ من ابواب" ز درب خانه نبی را فقط شوی مهمان علیست باب ورودی علم پیغمبر گمان مکن که بود شهر بی در و دربان علیست سرّ "یدالله فوق ایدیهم" که اوست آیت عظمای حق به عالمیان علیست علّت جمع ضمیر "انفسنا" به جز علی چه کسی بوده بر پیمبر جان علیست هادی امت پس از نبی به صراط صراط نیست برای مُحبّ او لغزان علیست وجه خداوند "ذوالجلال" بلی در آن زمان که شود "کُلُّ مَن علیها فان" علیست ساقی کوثر ، علیست رحمت محض و غیر اوست سرابی که "یَحسَبُ الظَمئان" علیست صاحب علم کتاب و شاهد وحی کجاست عالم و جاهل به یکدگر یکسان؟! علی و فاطمه مصداق آن دو دریایند به جز حسین و حسن نیست "لُوء لُوء و مَرجان" قسم به آیه "تَبّت یدا" بریده شود دو دست هر که زند دست جز بر این دامان اگر‌که تیغ به رویم کشند می مانم نمیشوم ز مسیر غدیر رو گردان به حشر گر‌که شفاعت کند گناه مرا ثواب میخورد آن روز غبطه بر عصیان بگیر دست مرا بیقرارِ نام تو ام کویر خشک منم من ، تویی تویی باران فقط ترنم نام تو جان دهد ما را شبیه آب خنک در میان تابستان سخن به آب رسید و ز غصه آب شدم عطش چه کرد که صار السماء مثل دخان رسیده است خطاب "ارجعی الی ربک" خدا کند نخورد سنگ بر لب و دندان فدای قاری قرآن که تشنه لب بود و نداد جرعه آبی کسی به آن عطشان آهای شمر تو را ذره ای طهارت نیست مزن بدون وضو دست خویش بر قرآن 🔸شاعر: ========================== 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini به شوق دیدن رویت گدا شدیم همه به عشق بی بَدَلت مبتلا شدیم همه نداشتیم پناهی ولی خدا را شکر که با رقیه ی  تو آشنا شدیم همه پیمبران همگی در غمت گریسته اند غم تو بود که اهل بُکا شدیم همه گره گشایی و ما را  سوا نکردی تو میان کشتیِ عشقِ تو جا شدیم همه چه شد که پرچم تو شد تمام زندگی ام چه شد که دربه درِ کربلا شدیم همه «حسین‌» را به علی اکبرش قسم دادیم حسین خواست که حاجت روا شدیم همه «حسین» را ته گودال زیر و رو کردند عجیب نیست که صاحب عزا شدیم همه 🔸شاعر: _____ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini در یک کلام، سوره ی زلزال و عنکبوت فرموده: بی ولایت او می کنی سقوط لبخند اوست علت سر سبزی شمال اخم علیست علت سوزِ کویر لوت علّامه های دهر گرفتند سال ها بعد از شنیدن سُخنش روزه ی سکوت خود را زمان خاکسپاری خود رساند جبرییل دید و گفت: به او "حی لایموت" مشغولِ پخش کردن رزق ملائک است وقتی ز قاب قوس خدا می کُند هبوط شیرین شدند بعد قبول ولایتش حتی انار و انبه و انگور و موز و توت یوسف مدد گرفت ازو در درون چاه یونس مدد گرفت ازو در درون حوت قنبر، عبای پشمی او را تکان مده بندیم روی دامن آن شاه ما به فوت همراه  با  ولایت او  می شود قبول تکبیر،حمد و سوره،رکوع،سجده و قنوت آه ای زبیر پشت به نان علی مَکن آن سفره های چرم چه دارند !؟زَغنبوت... یادش بخیر سر به بیابان گذاشتیم راهی شدیم سمت نجف از مسیر کوت روزی که می رویم  ازین دشت ماه خیز روزی که می زنیم به پای غمش فُلوت اُمید بسته ایم بگوید به ما أجل در ساق عرش جلوه ی مولاست رو به روت.... 🔸شاعر: ========================== 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini مینویسم نام رب العالمین را یا علی نقطه ی آغاز خلقت جان گرفته با علی او یدالله است و این پرسش مکرر میشود خالق عالم خداوند است یا مولا علی؟ در شبی که رفت پیغمبر به خلوت باخدا در کنارش بود اینجا مرتضی آنجا علی عشق رازی که به دست فاطمه شد برملا عشق یعنی آتش نام جنون آسا علی آیه ها بر حضرت خاتم شده نازل ولی اول هر سوره ای را کرده است امضا علی دفتر تقدیر عالم در دو دست مرتضاست خیر در دنیا علی و خیر در عقبی علی رزق ها با نام مولا میرسد در دست ما رزق ما امروز حیدر رزق ما فردا علی 🔸شاعر: ========================== 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini دل عاشق تپش دارد اگر علت علی باشد قسم بر حق رواگردان هر حاجت علی باشد الا ای عارفان ای عالمان ای عاشقان حق صراط المستقیم عشق را غایت علی باشد به گرد نقطه‌ای مردم همه جمعند و مبهوتند که از بالا ببینی نقطه‌ی حیرت علی باشد برو سالک پی حیدر که استاد الاساتید است که بین خلق تنها مظهر طاعت علی باشد بدون حب او اسلام تفسیری نخواهد داشت بدون شک برای دین حق شوکت علی باشد 🔸شاعر: ========================== 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini در بند مرتضاییم، بی جیره و مواجب ما ریزه خوار شاهیم، او صاحب مواهب از باده اش خرابیم، مست ابوترابیم ما جای خود که یک عمر، حق بر علی‌ست راغب تکیه زده به کرسی، نزد خدای اعلی بالاتر از رسولان، در سلسله مراتب معراج تازه رو شد، اصوات وحی از او بود دست خدایی اش شد، وقت نزول، کاتب از برکت وجودش دنیا به گردش آمد خورشید با نگاهش می رفت سمت مغرب در روز سخت خیبر، در جنگ هر دلاور تنها علی است غالب، مافوق کل غالب تا ذکر لب علی شد، یا والی الولی شد شد ذکر عرش رحمن، یا مظهر العجائب من آمدم بگیرم، کرب و بلای خود را از خوان لطف حیدر، در لیلةالرغائب یک عمر زیر دِینم، گریه کن حسینم در راه سِیر عشاق، گریه بر اوست واجب حتی سرش به نیزه، دلسوزِ خلق می شد یک جلوه از نگاهش، شد راهِ خیر راهب شاه از بلندی افتاد، خنجر به کُندی افتاد سر از قفا جدا شد، با تیغ نامناسب مهجور از وطن ماند، بر خاک پاره تن ماند ارباب بی کفن ماند، ای وای از این مصائب بی تاب روز وصلیم، آن منتقم می آید می آید آن امامِ از چشمِ خلق غائب 🔸شاعر: ========================== 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini ای دل دیوانه امشب پر بزن پر به سوی خانه دلبر بزن در بزن، هی در بزن، هی در بزن در بنام حضرت حیدر بزن رازق روزی اشک ما علی‌ست ذکر استغفار ما یک یا علی‌ست من کی‌ام آلوده‌ای غرق گناه رفته‌ام یک عُمر راهی اشتباه آه.. از این دل، امان از این نگاه کوه عصیان مرا کن قدّ کاه رحم‌کن بدجور ذلت می‌کشم از علی دارم خجالت می‌کشم دوستی‌ها کرده‌ام با دشمنم آنکه بر شیطان وفا کرده منم بوی معصیت گرفته این تنم باز اما دم ز مولا می‌زنم گرچه از اعمال خود رنجیده‌ام با همین چشمم نجف را دیده‌ام آنقدر که ظلم کردم بر خودم ریختم آلودگی‌‌ها در خودم خیر، تو بودی، ولیکن شر خودم نیستم من‌ ناامید، آخر خودم... گرچه با غفلت تورا آزرده‌ام نان خورجین علی را خورده‌ام ابتدا تا انتها گفتم علی با ملائک یکصدا گفتم علی در نماز و در دعا گفتم علی سال‌ها من به خدا گفتم علی! یا امین الله یا شمس العرب یک نجف روزی من کن در رجب از ازل تاب و تب من کربلاست ذکرخیر بر لب من کربلاست مکتب من مذهب من کربلاست آرزوی امشب من کربلاست تو دعایم کن گرفتارم حسین من هوای کربلا دارم حسین ** ای اسیر غصه‌های بی‌شمار ای بروی صورتت گرد و غبار تو تک‌و‌تنها و دشمن سی هزار دور تا دور خیامت نیزه‌زار داد بیداد از غمت، ای شاه دین از روی مرکب چه بد خوردی زمین بعد از آنی که بسویت تیر رفت بعد از آن‌که برتنت شمشیر رفت شمر زود آمد به مقتل دیر رفت مانده‌ام من از چه با تأخیر رفت چکمه‌اش با پیکرت برخورد کرد استخوان سینه‌ات را خورد کرد می‌بُرید و می‌برید و می‌برید می‌کشید و می‌کشید و می‌کشید خنجرش را خواهرت از دور دید واحسینا گفت و به سویت دوید ای تن بی‌سر تو کم پرپر بزن پیش زینب دست‌وپا کمتر بزن خیز از جا خواهرت در غربت است گوش کن این طبل، طبل غارت است لحظه‌های سخت آل عصمت است مَحرم من خیمه بی‌امنیت است خیز و غم از خاطر زن‌ها بِبَر دخترانت را ازین صحرا ببر 🔸شاعر: ========================== 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
ای مظهر مظهرالعجایب الغوث مظلوم‌ترین حاضرغایب الغوث جز دیدن‌تو چه آرزویی داریم؟ ای رغبت لیلةالرغایب الغوث! 🔸شاعر: 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini آنکه تقدیر مرا یک عمر پشت در نوشت.. نام من را بین مهمان های تو آخر نوشت دیشب از بس گریه کردم صبح تحویلم گرفت دعوت من را برای این دو چشم تر نوشت جای نان میخواستم قدری تماشایش کنم حیف باشد محضر صاحب کرم از زر نوشت هرقدَر من معصیت کردم به روی من نزد قصه ام را تا ابد در خانه ی دلبر نوشت به من بی آبرو چه آبرویی داده است من بدی کردم ولی او صورت دیگر نوشت دست من را داد در دست علی مرتضی بعد ازآن نام مرا در دفترش قنبر نوشت یک علی گفتم تمام سیئاتم پاک شد سرنوشتم را خداوند علی از سر نوشت آخر خط بودم و زهرا به فریادم رسید بعد ازآن بخت مرا از هرکسی بهتر نوشت کل دارایی من این است.. عشقم به حسین! بین ثروتمند ها اسم مرا مادر نوشت چشم وا کردم که دیدم ناگهان درهیاتم.. دست زهرا در حسینیه مرا نوکر نوشت از همانموقع چه کیفی میکنم من با حسین! شرح آن‌ را باید از امروز تا محشر نوشت چندوقتی میشود دور از تو ماندم،وای من فطرست‌ را دست تقدیر عاقبت بی پر نوشت ** ای فدای اسم شیرینت حسین جان کز ازل حق به تقدیر گلویت کندی خنجر نوشت نیزه ها روی تنت یکجور رفته کج شده مزد هل من ناصرت را با سنان لشکر نوشت شمر روی سینه ات مشغول ذبحت بود آه.. قاتلت را مقتل اما غصه معجر نوشت 🔸شاعر: ========================== 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini جانِ ما در دستِ جانان هست و بس کیست جانان او حسین جان هست و بس قیمتی شد هر کسی شد هیئتی لطف زهرا بر محبان هست و بس باورم را با تو می سنجم حسین نام تو معیارِ ایمان هست و بس گریه بر هر درد بی درمان دواست گریه ای که بر تو ریزان هست و بس آن مسیری را که فرجامش نکوست گریه بر آقای عطشان هست و بس ای مریضِ لاعلاجِ نا امید تربتِ او راهِ درمان هست و بس کربلامان نیست دست این و آن دستِ سلطانِ خراسان هست و بس 🔸شاعر: ========================== 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini دل را به سر موی تو بستم بند است امید من به مویی جز اشکِ ندامتی که دارم پیش تو ندارم آبرویی باید که نماز وصل خوانم از گریه گرفته ام وضویی من در شبِ آرزو ندارم جز وصل تو هیچ آرزویی ای عشق! بیا که نیست ما را غیر از مدد تو چاره جویی 🔸شاعر: ========================== 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini