#حضرت_عباس علیهالسلام
#غزل
🔹درس عاشقی🔹
اى بسته بر زيارت قدّ تو قامت، آب
شرمندهٔ محبّت تو تا قيامت، آب
افتاد سايهاى ز سمند تو در فرات
پيچيد و رنگ باخت ز شور شهامت، آب
دستت به موج، داغ حباب طلب گذاشت
اوج گذشت ديد و كمال كرامت، آب
بر دفتر زلالىِ شط خطّ «لا» نوشت
لعلى كه خورده بود ز جام امامت آب
لب، تر نكردى از ادب اى روح تشنگى!
آموخت درس عاشقى و استقامت، آب
ترجيع درد را، ز گريزى كه از تو داشت
سر میزند هنوز به سنگ ندامت، آب...
سوگ تو را، ز صخره چكد قطره قطره، رود
زين بيشتر سزاست به اشك غرامت آب
از ساغر سقايت فضلت قلم چشيد
گسترد تا حريم تغزّل زعامت، آب
زينب، حسين را به گل سرخ خون شناخت
بر تربت تو بود نشان و علامت: آب!
از جوهر شفاعت تيغت بعيد نيست
گر بگذرد ز آتش دوزخ سلامت، آب
آمد به آستان تو گريان و عذرخواه
با عزم پاىبوسى و قصد اقامت، آب
مىخوانمت به نام ابوالفضل و، شوق را
در ديدگان منتظرم بسته قامت، آب
📝 #خسرو_احتشامی
🌐 shereheyat.ir/node/818
✅ @ShereHeyat
34.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
هر که از قافلۀ فطرسیان جا مانده
نظرش خیره به گهوارۀ سقا مانده
📹 شعرخوانی #مجید_تال
✅ @ShereHeyat
#حضرت_عباس علیهالسلام
#غزل
🔹یا ایها الساقی🔹
نه در توصیف شاعرها، نه در آواز عشاقی
تو افزونتر از اندیشه، فراوانتر از اغراقی
وفاداری و شیدایی، علمداری و سقایی
ندارند این صفتها جز تو دیگر هیچ مصداقی
به خوبی تو حتی معترف بودند بدخواهان
یزید آنجا که میگوید «الا یا ایها الساقی»
تمام کودکان معراج را توصیف میکردند
مگر پیداست از بالای دوش تو چه آفاقی؟
چنان رفتی که حتی سایهات از رفتنت جا ماند
رکاب از هم گسست از بس برای مرگ مشتاقی
فرار از تو فراری میشود در عرصۀ میدان
چنان رفتی که بعد از آن بخوانندت هوالباقی
بدون دست میآیی و از دستت گریزانند
پر از زخمی هنوز اما برای جنگ قبراقی
به سوی خیمهها یا «عُدّتی فی شِدّتی» برگرد
که تو بیمشک سقّایی، که تو بیدست رزّاقی
شنیدم بغض بیگریه به آتش میکشد جان را
بماند باقی روضه درون سینهام باقی
📝 #سیدحمیدرضا_برقعی
🌐 shereheyat.ir/node/1370
✅ @ShereHeyat
مستاند همه، ساقی و ساغر که تو باشی
از سر نپرد مستی، در سر که تو باشی
در هیچ دلی هیچ غمی راه ندارد
دلدار و دلارام و دلاور که تو باشی
تکرار اباالفضل اباالفضل اباالفضل
ذکری به من آموخته مادر، که تو باشی
از گرگ هراسی به دلی راه ندارد
بر یوسف این قوم، برادر که تو باشی
بینالحرمین امنترین جای جهان است
این سو که حسین و سوی دیگر که تو باشی
📝 #محمدحسین_ملکیان
🌐 shereheyat.ir/node/3132
✅ @ShereHeyat
💠 تاج شهیدان همه عالمی
🔹 وقتی سخن از تاج شهیدان همه عالم، ماه بنیهاشم #حضرت_عباس علیهالسلام و مدایح ایشان به میان میآید (بهویژه در ایام اعیاد شعبانیه) شاید بسیاری از همنسلان من، ناخودآگاه به یاد مثنوی معروف مرحوم #سیدمحمدعلی_ریاضی_یزدی (۱۲۹۰-۱۳۶۱ش) میافتند.
مرحوم ریاضی یزدی در شمارمعروفترین و برجستهترین شاعران انقلابی و ولاییسرا در دهههای ۴۰ و ۵۰ بود و مثنوی ایشان، تا همین اواخر دهه ۶۰ به عنوان مناجات پایانی (بحرطویلخوانی) مجالس عزاداری خوانده میشد.
🔸 پرسش مهمی که ذهن من و همنسلان مرا به خود مشغول داشته، این است که راز مقبولیت این مثنوی، و ماندگاری این مثنوی در ذهن نسلهای بعد چیست؟
سعی دارم با بررسی ابعاد مختلف این مثنوی، به اندازه بضاعت خود به دنبال پاسخ به این سؤال باشم.
لازم به ذکر است، از مهمترین نکات در تاثیرگذاری شعر، اولاً شناخت شاعر از نیاز خاص مخاطب(فکری-عاطفی) است؛
و ثانیاً توان شاعر در انتقال مفاهیم به زبان ساده، مطابق ذهن و زبان مردم است.
🔹 به عبارت دیگر، هر شعری در یک دوره زمانی خاص، اگر مطابق اقتضائات(حال و مقام) سروده شود، و در آن به نیازهای فکری و عاطفی مخاطبان توجه شده باشد، و به زبانی ساده اما هنری(سهل ممتنع) ارائه شود، مطمئناً به زبان، ذهن و سپس قلب مردم آن زمان و حتی نسلهای بعد راه پیدا میکند و در دلها ماندگار میشود.
مثنوی مرحوم ریاضی یزدی به دلیل بهرهمندی از همین صفات و خصایل است که هنوز طراوت و جذابیت خود را حفظ کرده است.
🔸 دلایل موفقیت این شعر را میتوان در موارد زیر خلاصه کرد:
۱. زبان و بیانِ ساده و طبیعی:
(هیچ واژه متکلفانه، ناآشنا و نامأنوس، یا هیچ عبارت ثقیل و غیر قابل فهمی در آن وجود ندارد)
ای حرمت قبلۀ حاجات ما
یاد تو تسبیح و مناجات ما
تاج شهیدان همه عالمی
دست علی ماه بنیهاشمی
عَمّ امام و اَخ و اِبن امام
حضرت عباس علیهالسلام
۲. محتوامحور بودن شعر:
الف) اشارات مستقیم یا غیرمستقیم تاریخی
ب) استنباطهای شاعرانه از حقایق تاریخی
ج) اشارات گسترده به بخشهای جذاب زندگی حضرت
مثلاً: اشاره به داستان رد اماننامه که بار حماسی-تاریخی بسیاری دارد و امروزه برخی شاعران از آن غافلاند:
چون نهم ماه محرم رسید
کار بدآنجا که تو دانی کشید
از عقب خیمۀ صدر جهان
شاه فلکجاه ملکآشیان
شمر بهآواز تو را زد صدا
گفت کجایید بَنُو اُختنا
تا برهانند ز هنگامهات
داد نشان خط اماننامهات
رنگ پرید از رخ زیبای تو
لرزه بیفتاد بر اعضای تو
من به امان باشم و جان جهان،
از دم شمشیر و سنان بیامان؟!
دست تو نگرفت اماننامه را
تا که شد از پیکر پاکت جدا
مزد تو زین سوختن و ساختن
دست سپر کردن و سر باختن
دست تو شد دسته شه لافتی
خط تو شد خط امان خدا
۳. جلوههای مضمون گرایانه:
کاربرد ترکیبات خاص و بدیع حاویِ بار مضمونی قوی، که باعث جذابیت اثر شده و احتمالاً در آن سالها به نوعی، کشف زبانی به شمار آمده است.
«تاج شهیدان» همه عالمی
دست علی ماه بنیهاشمی
همقدم «قافلهسالار عشق»
«ساقی عشاق» و علمدار عشق
مکتب تو «مکتب عشق» و وفاست
درس الفبای تو صدق و صفاست
شمع شده آب شده سوخته
«روح ادب» را ادب آموخته
.
۴. جلوههای موسیقایی:
عَمّ امام و اَخ و اِبن امام
حضرت عباس علیهالسلام
کاربرد عبارت «حضرت عباس علیهالسلام» در یک مصراع
یا عبارت عربی «یا کاشف کرب الحسین»:
ای علم افراشته در عالمین
«اکشف یا کاشف کرب الحسین!»
از نمونههایی است که در چشم مخاطب، جلوۀ خاصی داشته است.
۵. کاربرد وزن کوتاه و نشاط انگیز
وزن کوتاه و سه رکنی «مفتعلن مفتعلن فاعلن» از نظر موسیقایی، طراوت و جذابیت خاصی دارد و شاید در آن دوران، نوع انتخاب وزن، غافلگیرانه بوده و جذابیت خاصی داشته است.
گفتنی است، شاعر از ظرفیتهای حماسی، نشاطانگیزی، ایجاز(خلاصهگویی) این وزن، به درستی و به خوبی استفاده کرده است.
همه میدانیم که وقتی شاعر در مصراعی سه رکنی (مثلاً: مفتعلن مفتعلن فاعلن) مطلبی را ارائه کند، لازم است به جای اطناب (زیادهگویی، پرگویی و پرورش کلام) به ایجاز (خلاصهگویی، بیان تلگرافی ، مختصر و مفید، با محوریت تداعی) روی آورد.
هنر مرحوم ریاضی این است که با وجود آن که مخاطب شعرش عموم مردماند و به پرورش کلام و اطناب نیاز است، با محوریت «ایجاز»، مضامین را به صورت تمام و کمال ارائه کرده است.
۶. بیان سهل ممتنع (غیرمستقیم و شاعرانه)
اگر مخاطب با ابیات این شعر، ارتباط مفهومی و حسی برقرار میکند، به راحتی ابیات را میفهمد و از آن لذت میبرد،
به جهت بیان شاعرانه شعر است.
به جهت پرهیز از اطاله کلام، صرفاً به دو نکته اشاره میشود:
الف) بیان شاعرانه با محوریت حسن تعلیل:
مطلع شعبان همایون اثر
بر ادب توست دلیلی دگر
سوم این ماه چو نور امید
شعشعۀ صبح حسینی دمید
چارم این مه که پر از عطر و بوست
نوبت میلاد علمدار اوست
شد به هم آمیخته از مشرقین
نور ابوالفضل و شعاع حسین
ای به فدای سر و جان و تنت
وین ادب آمدن و رفتنت
وقت ولادت، قدمی پشت سر
وقت شهادت، قدمی پیشتر!
ب) روایت شاعرانه
همین جنبه روایتگری (وصف با بیان جزئیات) باعث میشود که شاعر، زبان صمیمی و روان و عمومفهم را برگزیند:
چون نهم ماه محرم رسید
کار بدآنجا که تو دانی کشید
از عقب خیمۀ صدر جهان
شاه فلکجاه ملکآشیان
شمر بهآواز تو را زد صدا
گفت کجایید بَنُو اُختنا
تا برهانند ز هنگامهات
داد نشان خط اماننامهات
رنگ پرید از رخ زیبای تو
لرزه بیفتاد بر اعضای تو...
شاید تنها نکتهای که میتوان بر این شعر خرده گرفت، غفلت از شیوه بلاغی در مصراع اول بیت است:
تا برهانند ز هنگامهات
داد نشان خط اماننامهات
نکته یکم: جهش ضمیر و کاربرد آن، به شکلی که با زبان شاعر و شیوۀ بلاغی او در این شعر (بیان سهل ممتنع) سازگاری ندارد.
نکته دوم: مضمون«رهاندن» در مصراع «تا برهانند ز هنگامهات» انتخاب درست و شایستهای برای این بیت نیست.
امید است، بتوانیم به عنوان شکر نعمت، از میراثهای ماندگار در ادب ولایی، به عنوان الگوهای پیشرفت و تعالی در شعر بیش از همیشه بهره ببریم.
📝 سیدمهدی حسینی رکنآبادی
✅ @smhroknabadi
✅ @ShereHeyat
#امام_سجاد علیهالسلام
#ترکیب_بند
🔹سید الساجدین🔹
سلام! ای سلام خدا بر سلامت!
درود! ای کلام الهی، کلامت!
تو هم سجده؛ هم سیدالساجدینی
که قلب حسین است بیتالحرامت...
سلام خدا بر سجود و رکوعت
درود خدا بر قعود و قیامت
حجر بر در خانهات قطعه سنگی
مقام آورد سر به پای مقامت
تو حَجّی، صلاتی، زکاتی، جهادی
تو ممدوح با نامِ زین العبادی
تو در تیرگیها سراجالمنیری
تو همچون پیمبر، بشر را بشیری
سماوات و عرشاند در اختیارت
تو آزادۀ عالمی، کی اسیری؟
تو در کنج ویرانهها هم بهشتی
تو در زیر زنجیرها هم امیری
به پای تو سر کرد خم «سربلندی»
تو تنها به نزدِ خدا سر به زیری
یمِ هشت بحری و دُرِّ سه دریا
ولی خداوند حیّ قدیری
تو «قدر» و «تبارک» تو «فرقان» و «نوری»
تو عیسی، تو گردون، تو موسی، تو طوری...
تو زمزم، تو مروه، تو سعی و صفایی
تو فرزند کعبه، تو رکن و منایی
تو قرآن، تو احمد، تو حیدر، تو زهرا
تو در حُسن، آیینۀ مجتبایی
امامی و پیغمبری از تو زیبد
که تنها پیامآورِ کربلایی
کلامت بوَد وحیِ صاعد چه گویم
تو از پای تا سر کلامِ خدایی
دعا بر دهان و لبت بوسه آرد
همانا همانا تو روح دعایی
چه بهتر که «میثم» ثنای تو گوید
برای تو خواند، برای تو گوید
📝 #غلامرضا_سازگار
🌐 shereheyat.ir/node/1371
✅ @ShereHeyat
#امام_سجاد علیهالسلام
#غزل_مثنوی
🔹مزامیر صحیفه🔹
بستهست همه پنجرهها رو به نگاهم
چندیست که گمگشتۀ در نیمۀ راهم
حس میکنم آیینۀ من تیره و تار است
بر روی مفاتیح دلم گرد و غبار است
از بس که مناجات سحر را نسرودم
سجادۀ بارانی خود را نگشودم
پای سخن عشق دلم را ننشاندم
یعنی چه سحرها که ابوحمزه نخواندم
ای کاش کمی کم کنم این فاصلهها را
با خمسهعشر طی کنم این مرحلهها را
بر آن شدهام تا که صدایت کنم امشب
تا با غزلی عرض ارادت کنم امشب
ای زینت تسبیح و دعا زمزمههایت
در حیرتم آخر بنویسم چه برایت؟
اعجاز کلام تو مزامیر صحیفهست
جوشیده زبور از دل قرآن به دعایت
در پردۀ عشاق تو یک گوشه نشستهست
صد حنجره داوود در آغوش صدایت
از بس که ملک دور و برت پر زده گشتهست
«پیراهن افلاک پر از عطر عبایت»
تنها نه فقط آینه در وصف تو حیران
باشد حجرالاسود، الکن به ثنایت
من کمتر از آنم که به پای تو بیفتم
عالم شده سجاده و افتاده به پایت
📝 #سیدحمیدرضا_برقعی
🌐 shereheyat.ir/node/248
✅ @ShereHeyat
#امام_سجاد علیهالسلام
#غزل
🔹خطبۀ طوفانی🔹
آرزوی کوهها یک سجدۀ طولانیاش
آرزوی آسمان یک بوسه بر پیشانیاش
دستهایش شاخهٔ طوباست مشغول دعاست
ماه و خورشید و فلک در سایهٔ نورانیاش...
میوزد از منبرش فریادهای «یاحسین»
شامها ویرانهٔ هر خطبهٔ طوفانیاش
در کلامش ضربت شمشیر حقّ حیدر است
عبدوَدها کشته، از شور حماسیخوانیاش
اوست فرزند منا و مکه، فرزند صفا
چشمهها میجوشد از هر واژهٔ قرآنیاش
📝 #اعظم_سعادتمند
🌐 shereheyat.ir/node/942
✅ @ShereHeyat
بهار پنجرۀ رؤیت خداوند است
بهار فصل صمیمیت خداوند است
برای رویش پر جنب و جوش بعد از مرگ
بهار سبزترین حجت خداوند است
مشام جان و جهان را شمیم گل پر کرد
بهار شمهای از رحمت خداوند است
زبان گشاده زمین، لب گشوده کوه و کویر
نگاه کن همه جا صحبت خداوند است
دوباره خوانده زمین را به زندگی، به شهود
بهار جلوهای از شوکت خداوند است
دلیل این همه کثرت، ظهور این همه رنگ
نشان روشنی از وحدت خداوند است
برای این همه صحرا که دستشان خالیست
بهار عیدی بیمنت خداوند است
📝 #سعید_بیابانکی
🌐 shereheyat.ir/node/3713
✅ @ShereHeyat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
برای این دل بیچاره همدم! عاشقت هستم
برای زخمهای سینه مرهم! دوستت دارم
📹 شعرخوانی #رضا_خورشیدی_فرد
🌐 shereheyat.ir/node/2222
✅ @ShereHeyat
#شعر_انتظار
#غزل
🔹تو بیایی...🔹
بیتو اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بیخورشیدند
از همان لحظه که از چشم یقین افتادند
چشمهای نگران آینۀ تردیدند
نشد از سایۀ خود هم بگریزند دمی
هر چه بیهوده به گرد خودشان چرخیدند
چون به جز سایه ندیدند کسی در پی خود
همه از دیدن تنهایی خود ترسیدند
غرق دریای تو بودند ولی ماهیوار
باز هم نام و نشان تو ز هم پرسیدند
در پی دوست همه جای جهان را گشتند
کس ندیدند در آیینه به خود خندیدند
سیر تقویم جلالی به جمال تو خوش است
فصلها را همه با فاصلهات سنجیدند
تو بیایی، همۀ ثانیهها، ساعتها
از همین روز، همین لحظه، همین دم، عیدند
📝 #قیصر_امینپور
🌐 shereheyat.ir/node/2142
✅ @ShereHeyat
#حضرت_علی_اکبر علیهالسلام
#ترکیب_بند
🔹خورشید کربلا🔹
پیغمبرانه بود ظهوری که داشتی
خورشید بود جلوۀ طوری که داشتی
هر شب نصیب سفرۀ شهر مدینه شد
در کنج خانه، نان تنوری که داشتی
شبزندهدار بودی و ذوب خدا شدی
در بندگی گذشت حضوری که داشتی...
خلقاً و منطقاً همه مثل رسول بود
در کوچههای شهر، عبوری که داشتی
این آفتاب توست که خورشیدمان شده!
یا که پیمبر است دوباره جوان شده؟...
چشم تو ماه و تابش ماهت پیمبریست
روی سپید و خال سیاهت پیمبریست
گفتار و آفرینش و خُلق عظیم تو
لحظه به لحظه، گاه به گاهت پیمبریست...
باید دوید پشت سر ردّ پای تو
یعنی تویی همیشه که راهت پیمبریست
نامت علیست جلوه رویت محمدیست
نامت علیست طرز نگاهت پیمبریست
تو صاحب جلال علی و پیمبری
آیینه جمال علی و پیمبری
ای آفتاب روشن شبهای کربلا
پیغمبر دوبارۀ صحرای کربلا
ای از تمام عالمیان برگزیدهتر
نوح و خلیل و آدم و موسای کربلا
آب فرات و علقمه و گنبد حسین
یا تل زینبیه و هر جای کربلا...
...هر چند دیدنیست ولی دیدنیتر است
پایین پای مرقد آقای کربلا
نزدیکتر به محضر آقاست جای تو
پایین پایی و همه پایین پای تو...
📝 #علی_اکبر_لطیفیان
🌐 shereheyat.ir/node/2210
✅ @ShereHeyat
#حضرت_علی_اکبر علیهالسلام
#مثنوی
🔹نسیم صلوات🔹
در شباهت به نظر نفسِ پیمبر شده است
بیجهت نیست که اسمش علی اکبر شده است
چه بگویم من از آن ذات که ممسوسِ خداست
اکبر است و صفت اکبر، مخصوصِ خداست
حرکات و سکنات و وجناتش طاها
مادرش آمنه بودهست مگر یا لیلا؟
با همه، خُلقِ عظیمش سرِ احسان دارد
این پیمبر چقدر تازه مسلمان دارد
ماه عالم شده از دیدن رویش سرمست
«پیرهنچاک و غزلخوان و صراحی در دست»
سنگ در دستش از اعجاز قمر میگردد
گر به خورشید بگوید نرو، برمیگردد
جان علی، جسم نبی، جلوۀ کوثر بوده
سرّ لولاک، از اول علی اکبر بوده
هر زمان عطر حضورش به هوا برمیخواست
نفس پنج تن آل عبا برمیخواست
ذاتش آیینه در آیینه پیمبر گشته
بارها از شب معراجِ خودش برگشته...
بینقاب آمدنش پیش عمو دیدنی است
به اباالفضل قسم قامت او دیدنی است
چه بگویم من از آن سروِ خرامانِ بهشت
حرف حق را قلم خواجۀ شیراز نوشت:
«شاه شمشادقدان، خسرو شیریندهنان
که به مژگان شکند قلب همه صفشکنان»
زلفش آنروز که در دست نسیم افتاده
سمت و سو داده به تحریر مؤذنزاده
کربلا هم عطشش چندبرابر شده بود
تشنۀ صوت اذان علی اکبر شده بود
أشهدُ أنّ... به این مرد ولی باید گفت
اشهدُ أنّ علی بعدِ علی باید گفت
جلوی چشم پدر، رد شدنش را عشق است
أشهدُ أنّ محمّد شدنش را عشق است
باد آورده به همراه، شمیم صلوات
میوزد بر سر کوی تو نسیم صلوات
ابر رحمت تویی و تشنۀ الطافِ تو دشت
مشک از چشمۀ چشمان تو پر برمیگشت
کیستی ای که پیمبر شدی از کل جهات
باز هم بر گل روی علی اکبر صلوات...
📝 #مسعود_یوسف_پور
🌐 shereheyat.ir/node/2211
✅ @ShereHeyat
#حضرت_علی_اکبر علیهالسلام
#قصیدهواره
🔹یوسف لیلا🔹
در آن تاریک، دل میبُرد ماه از عالم بالا
گرامی باد این رخشنده، این تابان بیهمتا
شب است و میتکاند آسمان از دامنش آرام
همه تهماندههای نور را بر سفرۀ صحرا
میان چادر شب ماه زیباتر شود آنسان
که بین لشکر دشمن جمال یوسف لیلا
خوشا لیلا که در دامان جوانی اینچنین پرورد
که دارد خوف از پروردگار خویشتن، تنها
تعالیالله رویش را که «والفجر» است تفسیرش
تعالیالله مویش را که «والیل اذا یغشا»
ملاحت میچکد از ساحت پیشانیاش هر بار
که در نزد پدر پایین میاندازد سر خود را
کسی چون او پر از سُکر خدا گشتهست پا تا سر
که نشناسد میان سجدههای خویش سر از پا
علی اکبر است او یا نبیّ دیگر است او یا
علیّبنابیطالب مهیا گشته بر هیجا!
که او تا بر زمین پا میگذارد، راه میافتد
میان آسمانها بر سر پابوسیاش دعوا
«اگر امر خدا جنگ است باید رفت» گفت و رفت
نه از شمشیرها ترس و نه از سرنیزهها پروا
بلاجوی و بلیگوی و عطشنوش و رجزخوان بود
هجوم آورد بر میدان چه رعدآواز و برقآسا
«منم من زادۀ زهرا، منم آیینۀ حیدر!»
ولی نشناختند او را ولینشناسها... دردا!
نقاب از روی خود برداشت تا محشر کند، محشر
گره بر ابروان انداخت تا غوغا کند، غوغا...
امیدم سوی الطاف علی اکبر است، ای کاش
بگیرد دست خالی مرا در محشر کبری
📝 #رضا_یزدانی
🌐 shereheyat.ir/node/3216
✅ @ShereHeyat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
میان چادر شب ماه زیباتر شود آنسان
که بین لشکر دشمن جمال یوسف لیلا
📹 شعرخوانی #رضا_یزدانی
🆔 instagram.com/shereheyat
✅ @ShereHeyat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
همواره دلم لبالب از یاد تو باد
خورشید لبم نام سحرزاد تو باد
حاشا که به جز حرف تو حرفی بزنم
این حنجره ارزانی فریاد تو باد
🏴 حاج محمود اکبرزاده، شاعر و ذاکر اهلبیت و پیشکسوت محافل مذهبی مشهد مقدس، آسمانی شد. روحش شاد و یادش گرامی باد...
✅ @ShereHeyat
#حضرت_علی_اکبر علیهالسلام
#قصیدهواره
🔹کریم السجایا🔹
سلامٌ علی آل یاسین و طاها
سلامٌ علی آل خیر البرایا
سلام خدا و سلام رسولش
به ماهی که همتا ندارد به دنیا
اگر در فضائل... جمیل الثنایا
اگر در خصائل... کریم السجایا
به صورت حمید است و محمود و احمد
به سیرت علی است و عالی و اعلی
به هنگامۀ کارزار است حیدر
به هنگام ذکر و مناجات، زهرا
حسین است در علم و حلم و سیادت
شده عین عباس ساقی و سقا
که ساقی عشق است و مرد شهادت
که سقای آب حیات است و یحیی
خوشا آن اذانی که باران فیضش
کند خاک دلمُرده را باز اِحیا
فدای نمازی که وقت قیامش
سراسر شود دشت چشم تماشا
فدای قنوتی که پرواز داده
به افلاک دلهای دردآشنا را
فدای سجودی که با اشتیاقش
به خاک حرم سجده آورده طوبی
فدای سلامی که گفتهست پاسخ
به صد شوق آن را نبی البرایا
خوشا آن جوانی که در خلق و خویش
شود سورۀ حُسن یوسف سراپا
برای پدر چیست زیباتر از این؟
جوانش شود سرو خوش قد و بالا
برای حسین است از این چه خوشتر؟
که هر جا سخن گفت با ماه لیلا،
به غیر از سَمِعتُ به غیر از اَطَعتُ
نیاورد آن ماه حرفی به لبها
ببینید در این بیابان، چه ماهی
مهیا شده تا زند دل به دریا
که دریادل است و به لب دارد اینک:
ألَسنا علی الحق؟ ألَسنا؟ ألَسنا؟
چه سخت است از او چنین دل بریدن
مگر تاب میآوَرَد قلب بابا
بپرسید از چشم یعقوب، مردم!
از این هست جانکاهتر؟ هست آیا؟
نگاه حسین است حرزی به جانش
به لبهای زینب خدایا خدایا
به بازی گرفته چنان مرگ را او
که شد مست از آن رزم، شمشیر حتی
گرفتهست در دست خود ذوالفقاری
که برخاسته بانگ لا سیف الا...
چه شوریست در سر، چه شوقیست در دل
شگفتا از این جانفشانی شگفتا
شهادت شده مست چشمان مستش
که مشتاقتر پر گشودهست حالا
برای تماشای صبح نگاهش
دل قدسیان است غرق تمنا
ملائک همه صف به صف در طوافش
بهشت است دلتنگ آن ماهسیما
ببین کیست آغوش وا کرده سویش؟
ببین کیست کوثر به دست آمد اینجا؟
به بعثت رسیده مگر مصطفایی؟
و یا رفته تا آسمانها مسیحا؟
ذبیح است سوی منا پر گشوده؟
و یا این بیابان شده طور سینا؟
رسیدهست دیگر زمان عروجش
شنیدهست از سوی حق «ارجعی» را
زبان لال مانده به توصیف ذاتش
همان ذات ممسوس در ذات یکتا
سلامٌ علی اهل بیت النبوه
سلامٌ علی آل یاسین و طاها
📝 #یوسف_رحیمی
🌐 shereheyat.ir/node/4590
✅ @ShereHeyat
#حضرت_علی_اکبر علیهالسلام
#غزل
🔹جوانیهای پیغمبر🔹
صدا نزدیک میآید صدای پای پیغمبر
جوانی میرسد از راه با سیمای پیغمبر
به آغوش نبوت بازگرداندهست یثرب را
تو گویی احمدی دیگر نشسته جای پیغمبر
دوباره با اذانش جان گرفته رکن حنانه
نهفته بین لبهایش دم عیسای پیغمبر
نگاهش قطره قطره آیۀ «والشفع و الوتر» است
ندارد صوت قرآنش به جز آوای پیغمبر
به هنگام نظر کردن به آن خلق نکوی او
میافتد هر کسی یاد جوانیهای پیغمبر
شنیدنها به دیدن ختم شد آن هم چه دیداری
نشد برخیزد از جایش به پیش پای پیغمبر
به دنیای تو اول راه مییابند و بعد از آن
جوانها انس میگیرند با دنیای پیغمبر
📝 #عباس_همتی
🌐 shereheyat.ir/node/2214
✅ @ShereHeyat
#حضرت_علی_اکبر علیهالسلام
#غزل
🔹آفتاب حُسن🔹
محمد است و علیست آری؛ به خُلق و خَلق و به قد و قامت
چو سر زند آفتاب حُسنش، به پا کند در دلم قیامت
چه محشر است این بلند بالا! دل حسین است و جان لیلا
کجاست شبه پیمبر الّا علی اکبر؟... سرش سلامت...
به برق شمشیر این شهنشه کدام رزمنده میبرد رَه؟
به ضرب شصتش تبارکاللَه! چه با شجاعت چه با صلابت!...
خدا کند روسفید باشد، پسر اگر شد رشید باشد
ولادتش روز عید باشد، شده دعای حسین اجابت
علی اکبر جوان که باشد، شبیه او در جهان که باشد؟
خدا کند دیدهای نباشد، نکرده روی تو را زیارت
تو را که زیبایی تمامی، نمیشناسیم جز به نامی
تو را که بالاتر از کلامی، چگونه شعرم کند روایت؟
📝 #سعید_تاجمحمدی
🌐 shereheyat.ir/node/3786
✅ @ShereHeyat
ای که در سورۀ تبسم خود لطف «وَالشَّمس» و «وَالقَمَر» داری
نوری از آفتاب روشنتر، رویی از ماه خوبتر داری
تو کدامین گلی که دیدن تو، صلواتی محمدی دارد
چقدر بر بهشت چهرهٔ خود رنگ و بوی پیامبر داری
هجرتت از مدینه شد آغاز مکه هم شاهد سلوک تو بود
کربلا، کوفه، شام حیراناند، تا کجاها سر سفر داری
باوری سرخ بود و جاری شد «اَوَلَسْنا عَلَی الحَق» از لب تو
چه غرور آفرین و بشکوه است مقصدی که تو در نظر داری
با لب تشنه بودی و میسوخت در تب کربلا پر جبریل
وقت معراج شد چه معراجی، ای که از زخم بال و پر داری
از میان تمام اهل جهان، عرشِ پایینِ پا نصیب تو شد
عشق میداند و ادب که چقدر شوق پابوسی پدر داری
شوق پابوسی تو را داریم، حسرت آن ضریح ششگوشه
گوشهچشمی، عنایتی، لطفی، تو که از حال ما خبر داری
در مدیح تو از مدایح تو، یا علی هرچه بیشتر گفتیم
با نگاهی پر از عطش دیدیم حُسن ناگفته بیشتر داری
📝 #سیدمحمدجواد_شرافت
🆔 instagram.com/shereheyat
✅ @ShereHeyat
#امام_عصر علیهالسلام
#غزل
🔹جمعۀ موعود🔹
همین است ابتدای سبز اوقاتی که میگویند
و سرشار گل است آن ارتفاعاتی که میگویند
اشارات زلالی از طلوع تازهٔ نرگس
پیاپی میوزد از سمت میقاتی که میگویند
زمین در جستجو، هر چند بیتابانه میچرخد
ولی پیداست دیگر آن علاماتی که میگویند
جهان این بار دیگر ایستاده با تمام خویش
کنار خیمهٔ سبز ملاقاتی که میگویند
کنار جمعهٔ موعود، گلهای ظهور او
یکایک میدمد طبق روایاتی که میگویند
کنون از دشتهای روشن امّید میآید
صدای آخرین بند مناجاتی که میگویند
و فردا بیگمان این سمت عالم روی خواهد داد
سرانجام عجیب اتفاقاتی که میگویند
📝 #زکریا_اخلاقی
🌐 shereheyat.ir/node/269
✅ @ShereHeyat
شعرخوانی؛ نورٌ علی نور.mp3
1.63M
#امام_عصر علیهالسلام
#دوبیتی
🔹نورٌ علی نور🔹
برای ما نگاهت آفتاب است
چراغان کردن دنیا ثواب است
دعا کردم بیایی زیر باران
دعا در زیر باران مستجاب است
بیا تا موج دریا را ببینیم
تماشا را تماشا را ببینیم
نگاهی کن به ما تا در نگاهت
شگفتیهای دنیا را ببینیم
تو را حس کردهایم ای نور مستور
که میتابد به ما گرمایت از دور
اگر در نیمۀ شعبان بیایی
جهانم میشود نورٌ علی نور
دل ما شد پریشان در هوایت
هواخواه نسیم سامرایت
به پا خیز ای شکوه آفرینش
که برخیزد همه عالم به پایت
یقین دارم که باران خواهد آمد
به استقبال چشمت باید آمد
خوش آن روزی که از دیوار کعبه
ندا آید که مهدی آمد آمد
📝 #سیدحمیدرضا_برقعی
🌐 shereheyat.ir/node/3815
✅ @ShereHeyat
جهان در حسرت آیینه ماندهست
گرفتار غمی دیرینه ماندهست
شب تلخیست، بی تو بودنِ ما
بگو تا صبح چند آدینه ماندهست؟
#سیدحبیب_نظاری
🆔 instagram.com/shereheyat
✅ @ShereHeyat
#امام_عصر علیهالسلام
#غزل
🔹آن روز...🔹
آن روز هرچند آخرین روز جهان باشد
باید شروع فصل خوب داستان باشد
روزی که پیدا میشود خورشید پشت ابر
باید که بارانیترین روز جهان باشد
مردی که ده قرن است با عشق و عطش زندهست
باید نه خیلی پیر نه خیلی جوان باشد
با خود تصور میکنم گاهی نگاهش را
چشمی که بیاندازه باید مهربان باشد
یک روز میآید که اینها خواب و رؤیا نیست
و خوش به حال هر کسی که آن زمان باشد
بیبی که جان میداد بالا را نشان میداد
شاید خبرهای خوشی در آسمان باشد
بیبی که پای دار هی این آخری میگفت
این آخرین قالیچه نذر جمکران باشد...
📝 #حسن_بیاتانی
🌐 shereheyat.ir/node/3387
✅ @ShereHeyat