eitaa logo
شعر هیأت
10.1هزار دنبال‌کننده
1هزار عکس
172 ویدیو
14 فایل
🔹انتخاب شعر خوب، استوار و سالم، تأثیرگذار و روشن‌گرانه همواره دغدغه ذاکران و مرثیه‌خوانان اهل معرفت و شناخت بوده است. 🔹کانال «شعر هیأت» قدمی کوچک در راستای تحقق این رسالت بزرگ است.
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹لبخند جماران🔹 دوباره پر شده از عطر گیسویت شبستانم دوباره عطر گیسویت؛ چقدر امشب پریشانم کنارت چای می‌نوشم به قدر یک غزل خواندن به قدری که نفس تازه کنم، خیلی نمی‌مانم کتاب کهنه‌ای هستم پر از اندوه یا شاید درختی خسته در اعماق جنگل‌های گیلانم رها، بی‌شیله پیله، روستایی، سادۀ ساده دوبیتی‌های باباطاهرم عریان عریانم شبی می‌خواستم شعری بگویم ناگهان در باد صدای حملۀ چنگیزخان آمد؛ نمی‌دانم - چه شد اما زمین خوردم میان خاک و خون؛ دیدم در آتش خانه‌ام می‌سوخت، گفتم آه... دیوانم چنان با خاک یکسان کرد از تبریز تا بم را زمان لرزید از بالای میز افتاد لیوانم.. فراوان داغ دیدن‌ها؛ به مسلخ سر بریدن‌ها حجاب از سر کشیدن‌ها؛ از این غم‌ها فراوانم شمال و درد کوچک خان؛ جنوب و زخم دلواری به سینه داغدار کشتۀ حمام کاشانم سکوت من پر از فریاد یعنی جامع اضداد منم من اخم سعدآباد و لبخند جمارانم من آن خاکم که همواره در اوج آسمان هستم پر از عباس بابایی پر از عباس دورانم گرفته شعله با خون جوانانم حنابندان که تهران‌تر شود تهران؛ من آبادان ویرانم صلات ظهر تابستان، من و بوشهر و خوزستان تو را لب تشنه‌ایم از جان، کمی باران بنوشانم سراغت را من از عیسی گرفتم باز کن در را منم من روزبه، اما پس از این با تو سلمانم شکوه تخت جمشید اشک شد از چشم من افتاد از آن وقتی که خاک پای سلطان خراسانم اگر سلطان تویی دیگر ابایی نیست می‌گویم که من یک شاعر درباری‌ام مداح سلطانم 📝 🌐 shereheyat.ir/node/1119@ShereHeyat
علیه‌السلام 🔹سلام همسایه!🔹 کجا شبیه تو آخر کدام همسایه؟ عزیز کوچۀ بالا! سلام همسایه! دوباره روز من از نو... سلام می‌دهمت و باز رو به تو با احترام همسایه همیشه خسته و همواره درد دل دارم همیشه مرهمی و التیام همسایه تو مهربانی و لطف تو بوده است مدام همیشه سایۀ تو مستدام همسایه کنار تو ولی انگار کاظمینم من تو ارتباط منی با امام، همسایه یقین شده‌ست برایم به غیر لطف تو نیست اگر که شعر شود واژه‌هام همسایه مرا ببخش برایت نداشتم چیزی به‌جز همین غزل ناتمام همسایه... 📝 🌐 shereheyat.ir/node/1250@ShereHeyat
زینب که على با جلوات دگرى‌ست زهراى بتول در حیات دگرى‌ست از عشق حسین و فیض هم‌صحبتی‌اش او نیز سفینة النّجات دگرى‌ست 📝 @ShereHeyat
علیهاالسلام فرازی از یک 🔹آیینهٔ زیبایی🔹 خانۀ فاطمه آن روز تماشایی بود که فضا جلوه‌گر از آیت زیبایی بود در بهاری که نسیمش نفس جبریل است گل ناز دگری رو به شکوفایی بود خانه‌ای را که خدا جلوهٔ عصمت بخشید در و دیوار پر از نقش شکیبایی بود تا بیایند به تبریک محمد؛ جبریل، با ملائک همه در حال صف‌آرایی بود به خدا، چشم خدا دست خدا وجه خدا ز جگر گوشهٔ خود گرم پذیرایی بود تا که قنداقهٔ او را به بر آورد حسن حالتی رفت در آنجا که تماشایی بود ساکت از گریه نشد تا که حسینش نگرفت این دو را چون که ز آغاز شناسایی بود دختری داشت در آغوشِ محبت، زهرا که سراپا همه آیینهٔ زیبایی بود دختری داشت سراپای همانند علی زینبی داشت که ذاتش همه زهرایی بود... به علمداری صحرای بلا کرد قیام رهبر قافلۀ عشق به تنهایی بود... 📝 🌐 shereheyat.ir/node/1184@ShereHeyat
علیهاالسلام 🔹مژدۀ سعادت🔹 الا که مقدم تو مژدۀ سعادت داشت به خاک‌بوسی راهت فرشته عادت داشت سلام بر تو که ماه جمادی الاول ز جلوۀ تو به رخ، هالۀ مسرّت داشت... سلام بر تو و بر هر زنی که از آغاز به پاس پیروی‌ات از حجاب زینت داشت تو از همان شجر پاک عصمت آمده‌ای که ریشه در دل قرآن و جان عترت داشت تو دست‌پرور آن مادر گران‌قدری که قلب پاک پیمبر به او ارادت داشت تو سر بر آینۀ سینه‌ای گذاشته‌ای که بوسه‌گاه نبی بود و عطر جنت داشت تو زیر سایۀ آن گلبُنی بزرگ شدی که هر چه داشت شکوفایی از نبوت داشت ندیده دیدۀ تاریخ چون تو بانویی که حق به گردن آزادی و عدالت داشت چه بانویی که پس از دختر رسول الله به هر زنی که تصوّر کنی شرافت داشت چه بانویی که ز فیض هدایت معصوم مقام و منزلتی هم‌تراز عصمت داشت چه بانویی که صبوری نمود چون زهرا چه بانویی که به قدر علی شهامت داشت چه بانویی که به حدّ کمال در همه حال اراده داشت، وفا داشت، عزم و همّت داشت... چه بانویی که همه عمر در نیایش شب هزار بار ز خود تا خدای هجرت داشت... دل تو بود پر از التهاب شوق حسین که لحظه لحظۀ عمرت از این حکایت داشت حسین نیز به شایستگی نثار تو کرد هر آنچه عاطفه و التفات و رأفت داشت نبود حاجت بوسیدن گلوی حسین حسین با تو هزاران هزار حجت داشت حسین از تو جدایی نداشت در هر حال مگر به خاطر اُنسی که با شهادت داشت... من و مکارم اخلاق زینبی؟ هیهات! کجا برابر خورشید ذره جرأت داشت تو آن یگانه اسیری که در چهل منزل به دوش خستۀ خود کوهی از رسالت داشت تو خطبه خواندی و بر هم زدی اساس ستم ستمگر از سخنت جا به خاک ذلّت داشت تو خطبه خواندی و در چهره‌ات تجسم یافت علی که در سخنش آیت فصاحت داشت پیام خون و شرف را به شام و کوفه رساند صدای روح‌نوازت که رنگ محنت داشت... 📝 🌐 shereheyat.ir/node/1795@ShereHeyat
42.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌷 السلامُ علیکِ یا زینب! تو پرستار عالمی زینب! مردم این روزها پر از دردند تو نبودی، مدافعان حرم وقت غربت چه‌کار می‌کردند؟ 📹 شعرخوانی جمعی از شاعران اهل‌بیت در حرم مطهر علیهاالسلام 🌐 shereheyat.ir/node/4902@ShereHeyat
علیهاالسلام 🔹چه بگویم از تو؟🔹 گفتم از کوه بگویم قدمم می‌لرزد از تو دم می‌زنم اما قلمم می‌لرزد هیبت نام تو یک عمر تکانم داده‌ست رسم مردانگی‌ات راه نشانم داده‌ست پی نبردیم به یکتایی نامت زینب کار ما نیست شناسایی نامت زینب من در ادراک شکوه تو سرم می‌سوزد جبرئیلم همۀ بال و پرم می‌سوزد من در اعماق خیالم... چه بگویم از تو من در این مرحله لالم چه بگویم از تو چه بگویم؟! به خدا از تو سرودن سخت است هم علی بودن و هم فاطمه بودن سخت است چه بگویم که خداوند روایتگر توست تار و پود همه افلاک نخ معجر توست روبروی تو که قرآن خدا وا می‌شد لب آیات به تفسیر شما وا می‌شد آمدی شمس و قمر پیش تو سوسو بزنند تا که مردان جهان پیش تو زانو بزنند چشم وا کردی و دنیای علی زیبا شد باز تکرار همان سورۀ «اَعطینا» شد عشق عالم به تو از شوق مکرر می‌گفت به گمانم به تو آرام پیمبر می‌گفت: بی‌تو دنیای من از شور و شرر خالی بود جای تو زیر عبایم چقدر خالی بود 📝 🌐 shereheyat.ir/node/1792@ShereHeyat
باغ سپیدپوش که بسیاری و کمی بر برگ‌برگ خاطر من لطف شبنمی با هر نفس، بهار مرا تازه می‌کنی تقویم سبزِ خاطره در شادی و غمی... تا در بهشت خانۀ خود زندگی کنم خاموش و بردبار، میان جهنّمی دادی به جان میهن من خون تازه‌ای سبز سپیدپوشی و همرنگ پرچمی از پا نمی‌نشینی و قد خَم نمی‌کنی چون سرو، استواری و چون کوه، محکمی ما خانه مانده‌ایم و تو شمشیر می‌زنی یعنی شهید زندۀ خطّ مقدّمی بعد از خدا، سلامت ایران به دست توست آه ای دمی که همدم عیسی بن مریمی... 📝 🌐 shereheyat.ir/node/4564@ShereHeyat
🔹بین شهیدان؟🔹 سبز همچون سرو حتی در زمستان ایستادم کوهم و محکم میان باد و طوفان ایستادم بر تنم رخت سپیدی چون لباس رزم مانده خاکریز اینجاست، جان بر کف به میدان ایستادم خورده‌ام سوگند باید مرهم هر درد باشم قول دادم، پای سوگندم به قرآن ایستادم پای تخت هر مریضی پای سجاده‌ست گویا، در نماز عشق با چشمان گریان ایستادم اشک‌هایم را نبیند هیچ‌کس، باید بخندم من که دور از خانه، دلتنگ عزیزان ایستادم از پرستار بزرگ کربلا یاری گرفتم با صبوری ـ گرچه غمگین و پریشان ـ ایستادم جمع ما بوی شهادت می‌دهد این روز و شب‌ها بین همکاران خود بین شهیدان ایستادم سرفۀ خشک و گلوی خشک و تب... لرزید پایم زیر لب گفتم سلام ای شاه عطشان! ایستادم ایستادم در دل موج بلا... دنیا بداند تا زنم بر دفتر غم، مُهر پایان ایستادم ساکن یک خانه‌ایم و ما همه یک خانواده من به پای خانۀ خود، پای ایران ایستادم 📝 🌐 shereheyat.ir/node/4903@ShereHeyat
💿 🔈 ۱۷ ✅ 🔸گزیده نواهای مربوط به شهادت سردار شهید حاج قاسم سلیمانی 🔹 این مجموعه گلچینی است از مداحی ستایشگران اهل‌بیت مربوط به شهادت سردار دل‌ها، که به همت دفتر شعر جامعه ایمانی مشعر گردآوری شده است. 🔹مناسب جهت استفاده در فضاسازی صوتی ویژه مراسمات هیأت‌ها، مواکب، روضه‌های خانگی، وسائل نقلیه، میادین، خیابان‌ها و ایستگاه‌های صلواتی سلامت 🔸 جهت تهیه و دانلود این مجموعه به لینک زیر مراجعه نمایید. 🔗https://heyat.co/p/3298 💠 پایگاه جامع محتوایی هیأت ✅ @heyat_co 🌐 www.heyat.co
📕اثر حاضر، دومین مجموعه گزینش، تحلیل و نقد بخشی از اشعار هفت شاعر پیش‌کسوت ولایی‌سُراست. این کتاب با هدف توانمندسازی ذاکران و مرثیه‌خوانان اهل معرفت و شناخت، جهت انتخاب شعر خوب، استوار و سالم، تأثیرگذار و روشن‌گرانه، ارائه شده است. 🔸گفتنی است در گزینش اشعار، دو هدف «معرفی شاعران پیش‌کسوت و برجسته‌سازی اشعار فاطمی ارزشمند ایشان» و «تأکید بر این نکته که شعر خوب، کهنه نمی‌شود» دنبال شده است. 🔹در این کتاب به موضوعات زير پرداخته شده است: تعریف مرثیه، تاریخچۀ مرثیه از آغاز تاکنون و نقد آن، انواع مرثیه و معرفی مراثی مذهبی، نکاتی درباره مراثی مذهبی و نکاتی دربارۀ زبان حال و حدود آن. ♦️این کتاب در بسته ‌معرفتی ‌ارتقای ‌توانمندی «ستایشگران اهل‌بیت علیهم‌السلام»گزیده بسته‌های فاطمیه جامعه ایمانی مشعر (فاطمیه ۱۴۴۲) با ۷۰ درصد تخفیف برای ستایشگران هیآت قابل دریافت می باشد. ❇️ جهت دریافت به آدرس 🌐baste.heyat.co مراجعه نمایید. 💠 جامعه ایمانی مشعر 💠 پایگاه جامع محتوایی هیأت ✅ @www1542org@heyat_co
شعر هیأت
📕اثر حاضر، دومین مجموعه گزینش، تحلیل و نقد بخشی از اشعار هفت شاعر پیش‌کسوت ولایی‌سُراست. این کتاب با
💠 ویژگی‌های مرثیه تأثیرگذار و قابل دفاع 🔹 مرثیه تأثیرگذار و قابل دفاع، مرثیه‌ای ‌است که دارایِ عناصر زير باشد: 1️⃣ حاوی مدح و ستایش فرد درگذشته باشد، یعنی شعر با دو بال «ستایش» و «سوگ» در فضای مرثیه پرواز کند. 2️⃣ محتوای روشن‌گرانه داشته باشد که شامل چند بخش است: الف) هر شعر محتوامحور باید حاوی تحلیل تاریخ باشد و موضوع تاریخی را نقد کند؛ ب) طرح سؤال داشته باشد و افکار را به تأمل در آن سؤال تحریک کند؛ ج) در برابر دشمن، اعتراض داشته باشد؛ د) در برابر دشمن، موضع‌‌گیری کند. 3️⃣ فضایی حماسی داشته باشد. حماسه، در حقیقت، پاسداشت شکوه شخصیت و تجلیل از حضور تأثیرگذار افراد، در یک عرصه تاریخی است. وقتی شاعری در خصوص حضرت زهرای مرضیه (علیهاالسلام) مرثیه می‌سراید، نمی‌تواند از حماسۀ حضور ایشان به هنگام هجوم دشمنان غافل باشد و از دفاع آن حضرت از امام خویش یا از خطبه‌خوانی، و حتی از گریه‌های حماسی ایشان سخن نگويد؛ بنابراین حماسه جزء جدانشدنی مرثیه است. 4️⃣ توجه به بیان عاطفی و انتقال احساسات قوی شاعر با هدف تحریک عواطف مخاطب. این چهار عنصر در فضای «شعر» و در بستر زبان شعری فراهم می‌شود. 🔸پس به طور خلاصه می‌توان گفت، اين عناصر در عرصه مرثیه‌پردازی وجود دارد: مدح، روشن‌گری، حماسه، احساس قوی و شعریت؛ که میان این عناصر رابطه‌ای طولی وجود دارد. يعنی ابتدای امر، لازم است شاعر با مدح و ستایش برای مخاطب زمینه‌سازی فکری داشته باشد و سپس روشن‌گری کند و با بیانی حماسی، عواطف را تحریک کرده، به مرثیه ورود پیدا کند تا سخن او دلپذیر، جذاب و تأثیرگذار گردد و در نهایت مخاطب بپذیرد که باید با مرثیه شاعر همراه شود و واکنش نشان دهد. 🔹در این نمونه مرثیه از استاد (شفق)، به‌خوبی این شیوۀ بیان رعایت شده است: یافاطمه! با قدر و جلالی که تو داری در حیرتم از رنج و ملالی که تو داری کس باخبر از قدر بلند تو نگردد در فرصت کوتاه و مجالی که تو داری ای زهرۀ زهرا! بِـاَبی اَنْتِ وَ اُمّی در حیرتم از شوق وصالی که تو داری کی مانع پرواز تو شد در طلب حق؟ قربان شکسته پر و بالی که تو داری «اسلام غریب ا‌ست و علی یکّه و تنهاست» این ‌است همه فکر و خیالی که تو داری ای لالۀ پرپرشده بین در و دیوار خون گریه کند فضّه به حالی که تو داری ...می‌دانم اگر ناز اجل را نکشیدی خود می‌کُشدت رنج و ملالی که تو داری 📗 (دفتر دوم، ص۴۷) ✍🏻 به قلم استاد 🌐 shereheyat.ir/node/4904@ShereHeyat
علیه‌السلام 🔹مسیحا🔹 دنیای با حضور تو دنیای دیگری‌ست روز طلوع سبز تو فردای دیگری‌ست بوی بهشت می‌وزد از کوچه‌باغ‌ها خاک زمین بهاری گل‌های دیگری‌ست گل‌های مریم از گل نرگس معطرند عیسی اسیر نام مسیحای دیگری‌ست دیگر زمان از این همه تکرار خسته است تاریخ بی‌قرار قضایای دیگری‌ست فردای بی‌تو باز شبی از سیاهی است فردای با تو روز به معنای دیگری‌ست با هر غروب جمعه دلم زار می‌زند چشم انتظار جمعۀ زیبای دیگری‌ست با یادت ای مسافر شب‌گریۀ بقیع در جمکرانم و دل من جای دیگری‌ست 📝 🌐 shereheyat.ir/node/127@ShereHeyat
علیهاالسلام 🔹غنچه‌های شعله‌ور🔹 هر نسیمی خسته از کویت خبر می‌آورد چشم تر می‌آورد، خونِ جگر می‌آورد خارها در چشم دارد، استخوان‌ها در گلو هر کسی «دیوار و در» را در نظر می‌آورد این بهار تازه دارد شاخه‌ای گل در بغل وایِ من، اینک خزان با خود تبر می‌آورد یاد تو گل کرده چون داغی به باغ جان مگر؟ هر درختی غنچه‌های شعله‌ور می‌آورد روضه‎خوان می‌برد دل را پیش از این تا کربلا ناله‌ای امّا دلم را سوی «در» می‌آورد «بارالها خانۀ همسایه‌ها را گرم کن» مادری دست دعا انگار برمی‌آورد 📝 🌐 shereheyat.ir/node/4413@ShereHeyat
علیهاالسلام 🔹گریۀ بی‌اختیار🔹 کنار فضّه صمیمانه کار می‌کردی به کار کردن خود افتخار می‌کردی درخت‌های بهشتی به پایت افتادند همان شبی که هوای انار می‌کردی فقیر هرچه می‌آمد اسیر برمی‌گشت تمام عالمیان را دچار می‌کردی دلیل خندۀ حیدر! چه شد که بعد پدر مدام گریۀ بی‌اختیار می‌کردی؟ چه شد محبت همسایه‌ها؟ دعایت را چه مادرانه به آن‌ها نثار می‌کردی! تمام مردم اگر کور و کر، علی دیده‌ست فدک فدک همه جا را بهار می‌کردی و شقشقیه به نهج‌البلاغه رو آورد شبی که پشت به این روزگار می‌کردی چقدر خانه مرتب شد آن شب آخر اگر مریض نبودی چکار می‌کردی؟ 📝 🌐 shereheyat.ir/node/1980@ShereHeyat
علیهاالسلام 🔹مرهم🔹 جايی برای كوثر و زمزم درست كن اَسما! برای فاطمه مرهم درست كن تابوت كوچكی كه بميرم درون آن با چند تخته چوب برايم درست كن تا داغ اين شقايق زخمی نهان شود تابوتی از لطافت شبنم درست كن مثل شروع زندگی مرتضی و من بی‌زرق و برق، ساده و محكم درست كن از جنس هيزمی كه در خانه سوخت، نه از چند چوب و تختۀ مَحْرَم درست كن طوری كه هيچ خون نچكد از كناره‌اش مثل هلال لاله كمی خم درست كن 📝 🌐 shereheyat.ir/node/1210@ShereHeyat
علیهاالسلام 🔹نماز آیات🔹 از آنچه در دو جهان هست بیشتر دارد فقط خداست که از کار او خبر دارد یکی برای علی ماند و آن یکی همه بود اگر چه لشکر دشمن چهل نفر دارد عقیق سرخ از آتش نداشت واهمه‌ای کسی که کفو علی می‌شود جگر دارد کمر به یاری تنهایی علی بسته میان کوچه اگر دست بر کمر دارد سر علی به سلامت چه باک از این سردرد محبت ولی‌الله دردسر دارد کسی که شهر سر سفرۀ قنوتش بود چگونه دست به نفرین قوم بردارد؟! صدا زد: «اشهد ان علی ولی‌الله» ولی دریغ که این شهر، گوشِ کر دارد... کنیز بیت علی خاک را طلا می‌کرد سقیفه را بنگر فکر سیم و زر دارد اگرچه باغ فدک نعمت فراوان داشت ولی ولایت او بیشتر ثمر دارد گرفت راه زنی را به کوچه راهزنی در آن محله که بسیار رهگذر دارد... بگو به دشمن مولا، مرام ما این نیست زمان جنگ بیاید اگر هنر دارد... بگو به شعله: چه وقت دخیل بستن بود؟ هنوز چادر او کار با بشر دارد... دهان تیغ دو دم را عجیب می‌بندد وصیتی که علی از پیامبر دارد فدای محسن شش ماهه‌اش که زد فریاد سپر ندارد اگر مادرم پسر دارد به شعله سوخت پر و بال مادر، اما نه حسین هست، حسن هست، بال و پر دارد اگر خمیده علی، از نماز آیات است در آسمان غمش هاله بر قمر دارد شبانه گشت به دست ستاره‌ها تشییع که ماه، الفت دیرینه با سحر دارد میان شعله دعایش ظهور مهدی بود که آه سوختگان بیشتر اثر دارد 📝 🌐 shereheyat.ir/node/1272@ShereHeyat
شعر هیأت
#حضرت_فاطمه علیهاالسلام #قصیده‌واره 🔹نماز آیات🔹 از آنچه در دو جهان هست بیشتر دارد فقط خداست که از
💠 بیان عامیانه‌محور 🔹گرایش به زبان و شیوه بیان مردم و تلاش برای بازسازی نحوه گفتار آنان، بی‌گمان یکی از هنرهای شعری است. این شیوه در شعر مذهبی و ولایی هم کاربرد بسیاری دارد و نشانه‌هایی از رویکرد شاعران به این نوع شیوه بیان در اشعار دیده می‌شود. ادبیات عامیانه که یکی از شاخه‌های آن، بازسازی نحوه گفتار مردم است از دیرباز مورد توجه شاعران و محققان ادبی بوده است. بسیاری از شاعران برای ملموس کردن زبان، آشناسازی مخاطب و آشتی او با شعر، به زبان مردم روی آورده‌اند. تجربه سخن گفتن به زبان مردم حتی در شعر بزرگان ادب پارسی دیده می‌شود که سعی داشته‌اند از نشانه‌های زبان مردم (واژگان خاص و کنایات عامیانه و لحن زبان) در هنگام بروز واکنش‌های عاطفی بهره گیرند؛ از جمله حافظ: ناصحم گفت که جز غم چه هنر دارد عشق گفتم ای خواجه عاقل! هنری بهتر از این؟ 🔸در شعر مورد بحث نیز بی‌گمان، «آن» شاعرانه، گرایش شاعر به زبان مردم(۱) است که به جهت شناخت او از «سهل ممتنع سرایی» توانسته است واکنش‌های عاطفی خود را به زبانی ساده و مردمی اما شاعرانه بازآفرینی کند. شعر با محوریت چند اصل مهم شکل یافته است: ۱. بروز واکنش‌های عاطفی شاعر ۲. بهره‌گیری از زبان عامیانه ۳. تنوع لحن عامیانه ۴. شیوه بیان متنوع و شاعرانه ۵. محتوای مدح و مرثیه بر اساس این ۵ محور، مراحل آفرینش شعر به قرار زیر است: ـ شاعر در مواجهه با موضوع مدح و مرثیه حضرت زهرای مرضیه (س) ابتدا واکنش‌های عاطفی را در خود تجربه می‌کند؛ ـ ظهور و بروز واکنش‌ها شاعر را به روایت و گزارش شاعرانه و سپس روشنگری با محوریت اعتراض و حماسه وادار می‌کند؛ ـ بهره‌گیری از لحن‌های متفاوت و متناسب با حس و حال عاطفی، این واکنش‌ها را به شیوه‌ای عمیق‌تر انعکاس می‌دهد. 🔹شیوه‌های متنوع بیانی و بهره‌گیری از لحن‌های مختلف از نکات برجسته این اثر والای فاطمی است. مرور برخی از ابیات و تحلیل اجزای آن می‌تواند تأکیدی باشد بر آنچه گفته شد: نمونه‌های مدح: عقیق سرخ از آتش نداشت واهمه‌ای کسی که کفو علی می‌شود جگر دارد و: کسی که شهر سر سفرۀ قنوتش بود چگونه دست به نفرین قوم بردارد؟ نمونه روایت: گرفت راه زنی را به کوچه راهزنی در آن محله که بسیار رهگذر دارد... و: شبانه گشت به دست ستاره‌ها تشییع که ماه، الفت دیرینه با سحر دارد میان شعله دعایش ظهور مهدی بود که آه سوختگان بیشتر اثر دارد نمونه اعتراض: صدا زد: «اشهد ان علی ولی‌الله» ولی دریغ که این شهر، گوشِ کر دارد... نمونه‌های لحن: خطاب و هشدار: بگو به شعله: چه وقت دخیل بستن بود؟ هنوز چادر او کار با بشر دارد تعریض: کنیز بیت علی خاک را طلا می‌کرد سقیفه را بنگر فکر سیم و زر دارد حماسه: یکی برای علی ماند و آن یکی همه بود اگر چه لشکر دشمن چهل نفر دارد عاطفی: فدای محسن شش ماهه‌اش که زد فریاد سپر ندارد اگر مادرم پسر دارد سؤالی: بگو به شعله: چه وقت دخیل بستن بود؟ هنوز چادر او کار با بشر دارد و: کسی که شهر سر سفرۀ قنوتش بود چگونه دست به نفرین قوم بردارد؟ تعجب و شگفتی: دهان تیغ دو دم را عجیب می‌بندد وصیتی که علی از پیامبر دارد 🔸روشنگری‌ها و جذابیت بیان و تنوع آن، هنر شاعر این شعر است، اما نباید از بهره‌گیری‌های هوشیارانه او از زبان عامیانه غفلت کرد و به خصوص پرهیزش از عوامانه شدن آن. به این نمونه‌ها از عناصر زبان عامیانه دقت کنید: کمر به یاری تنهایی علی بسته میان کوچه اگر دست بر کمر دارد (استفاده از کنایه کمر به یاری بستن و نیز دست بر کمر داشتن) سر علی به سلامت چه باک از این سردرد محبت ولی‌الله دردسر دارد (کنایه‌های سر به سلامت بودن، دردسر داشتن در کنار بازی زبانی با عبارت سردرد و دردسر داشتن) بگو به دشمن مولا، مرام ما این نیست زمان جنگ بیاید اگر هنر دارد (استفاده از واژه عامیانه «مرام» که از کلیدواژه‌های زبان عامیانه است) با این نمونه‌هاست که شاعر، شناخت و تسلط خود بر زبان عامیانه را به رخ کشیده است. 🔹نکته پایانی، جلوه بازسازی «لحن گفتار» عامیانه است که از همان دو بیت آغازین، گرایش به این نوع بهره‌گیری از زبان مردم، ظهور و بروز یافته است: از آنچه در دو جهان هست بیشتر دارد فقط خداست که از کار او خبر دارد یکی برای علی ماند و آن یکی همه بود اگر چه لشکر دشمن چهل نفر دارد همچنین این بیت: بگو به دشمن مولا، مرام ما این نیست زمان جنگ بیاید اگر هنر دارد همچنین بازسازی «نحو زبان مردم» که در این بیت‌ها با برجسته‌سازی لحن تأکیدی، جلوه یافته است: فدای محسن شش ماهه‌اش که زد فریاد سپر ندارد اگر مادرم، پسر دارد! و: به شعله سوخت پر و بال مادر، اما نه حسین هست، حسن هست، بال و پر دارد!
شعر هیأت
💠 بیان عامیانه‌محور 🔹گرایش به زبان و شیوه بیان مردم و تلاش برای بازسازی نحوه گفتار آنان، بی‌گمان یک
🔸با وجود تلاش بسیاری از شاعران ولایی‌سرا برای پرداختن به این نوع زبان و بیان، فقط برخی از آن‌ها توانسته‌اند در این عرصه موفق باشند. برای موفقیت در هنر بازسازی زبان، باید ابتدا میان زبان عامیانه و عوامانه مرزبندی کرد و مفهوم «ابتذال» را شناخت و سپس عناصر زبان مردم را شناسایی و بررسی نمود و سپس آن را به‌کار برد. شیوه‌ای که شاعر این شعر بدان توجه داشته و در کاربرد آن موفق بوده است. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ۱. گفتار مردم با ظرفیت‌های «موسیقایی»، «واژگانی»، «نحو» و «لحن» خاص همراه است؛ به این پدیده، با آن‌که در شعر عامیانه بسیار کاربرد دارد، در نقد و تحلیل‌های ادبی کمتر پرداخته شده است. الف) موسیقی زبان مردم در گفتار مردم، هندسه موسیقایی خاصی وجود دارد؛ مثلاً کلمه «نشست و برخاست» هیچ وقت به‌شکل «برخاست و نشست» به‌کار نمی‌رود! یا «ما و شما»، «خار و خاشاک» و... ب) واژگان و عبارات مردمی محتسب نمی‌داند این‌قَدَر که صوفی را «جنس» خانگی باشد همچو لعل رُمّانی حافظ در این بیت معنای ثانویه شراب را از فرهنگ عام گرفته است. یا این بیت مولوی که در نوع خود بی‌نظیر است: «لنگ و لوک» و خفته‌شکل و بی‌ادب سوی او «می‌غیژ» او را می‌طلب! کنایات و عبارات عامیانه مثل رخت و پخت، سیه کاسه، چشم دریده و لخلخه‌سای، که در شعر حافظ به‌کار رفته است، از دیگر شواهد گرایش شاعران به عامیانه‌سرایی است. ج) لحن یکی از بی‌نظیرترین نمونه‌های آن، تکرارهای هدفمند حاوی لحن خاص است: قیامت است قیامت، شبی که بی‌تو نشستم دمی که بی‌تو برآرم غرامت است غرامت! د) نحو بیان مردمی (جابجایی ارکان به جهت انتقال حس لحن خاص) از حُر مجال شرم گرفته‌ست خنده‌ات یعنی که از تو شکوه ندارم بیا فقط! (محمدعلی مجاهدی) بی‌شک «بیا فقط» با «فقط بیا» از نظر حس کلام کاملاً متفاوت است و دو نوع واکنش عاطفی متفاوت را بیان می‌کند. این همان راز نهفته در نحوه بیان مردم است. شاعران برتر به این ظرفیت‌های زبان و بیان مردم توجه دارند و سعی دارند کلام خود را به فطرت زبان مردم نزدیک کنند، یعنی شعرشان مطابق شیوه بلاغی عام شود. 📗 (دفتر سوم، ص۹۳) ✍🏻 به قلم استاد 🌐 shereheyat.ir/node/4907@ShereHeyat
عشق بی‌پرواست، بسم الله رحمن الرحیم هرکسی با ماست، بسم الله رحمن الرحیم رودِ جاری از ستیغ کوه‌های گریه‌خیز مقصدش دریاست، بسم الله رحمن الرحیم‎... خون نمی‌خوابد، به آیات سحرخیزش قسم‎ خط خون خواناست: بسم الله رحمن الرحیم خطبۀ شمشیرها را تیزتر باید نوشت ظهر عاشوراست! بسم الله رحمن الرحیم سینه‌زن‌ها علقمه‌ست اینجا! علمداری کنید روضۀ سقاست، بسم الله رحمن الرحیم‎... شهرتش از قله‌های شرق تا اعماق ‏غرب‎... او «جهان‌آرا»ست، بسم الله رحمن الرحیم مثل چشمانش که در دل‌ها نفوذی ژرف ‏داشت خون او گیراست بسم الله رحمن الرحیم... باشد! امشب اشک و امشب داغ، اما انتقام مطلع فرداست، بسم الله رحمن الرحیم ابرهای انقلابی! کینه‌هاتان بیش باد‎! بغض، طوفان‌زاست، بسم الله رحمن الرحیم صبح نزدیک است آری در شبیخون شفق حمله برق‌آساست، بسم الله رحمن الرحیم وعده‌گاه ما و ارواح شهیدان بعد از این مسجد الاقصاست بسم الله رحمن الرحیم 📝 🌐 shereheyat.ir/node/4406@ShereHeyat
آتش داغی به جان مؤمنین افتاده است گوییا از اسب، کوهی بر زمین افتاده است شانه‌های مرتضی لرزید ازاین داغ سترگ مالک اشتر مگر از روی زین افتاده است؟ عطر جنت در فضا پیچیده از هر سو؛ مگر، کاروان مُشک در میدان مین افتاده است؟ چار سوی این کبوترهای پرپر را ببین آیه‌های روشن زیتون و تین افتاده است دست‌بردامان شاه تشنه‌کامان یافتند دست‌هایش را که دور از آستین افتاده است زوزۀ کفتارها از هر طرف برخاسته‌ست شک ندارم این که شیری در کمین افتاده است کربلا در کربلا تکرار شد بار دگر ماه زیر خنجر شمر لعین افتاده است محشر کبراست در کرمان و در تهران و قم در رگان شهر، شور اربعین افتاده است کوه آهن بر زمین افتاده یاران کاین‌چنین لرزه بر اندام کاخ ظالمین افتاده است سر جدا... پیکر جدا... این سرنوشت لاله‌هاست خاتم مُلک سلیمان بی‌نگین افتاده است 📝 🌐 shereheyat.ir/node/4426@ShereHeyat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 عرض ارادت شاعران به علمدار انقلاب 🌷سردار شهید 💠 سفر اول: خواهش عاشقی 📹 به روایت @ShereHeyat
ای چشم! از آن دیدۀ بیدار بخوان ای اشک! از آن چشمِ گهربار بخوان یک سالِ تمام، اَینَ مالک خواندی! آرام مگیر! اَینَ عمّار بخوان 📝 @ShereHeyat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بگذار تا بگرییم چون ابر در بهاران کز سنگ ناله خیزد روز وداع یاران 📹 دیدار حاج قاسم سلیمانی و علامه مصباح یزدی ✅ @ShereHeyat
کجاست آن که وجودش مطاف هر دل بود و با شکوه‌‌تر از آفتابِ ساحل بود کجاست آن که دلش عطر و بوی راز گرفت شبش طراوت تسبیح و جانماز گرفت کجاست آن که وجودش حلاوت قم بود حضور سادۀ او افتخار مردم بود کجاست جانِ از این تنگنایِ تن خسته ز خود رها شده اما به یار دلبسته کجاست باغ دلی که گل نجابت داشت و عطر صبحِ دل‌انگیز استجابت داشت همان که رفتنش آورد ابر و باران را همان که برد به همراه خود بهاران را همان که در شب طلاب ماه تابان بود همان که نور دل و دیدۀ فقیهان بود چه عشق‌ها به مناجات در دقایق داشت چه مشق‌ها که ز درسِ امام صادق داشت در استواری فقهش قیام را دیدیم و حالِ محفلِ درسِ امام را دیدیم چقدر شور حسینی که در شبش گل کرد چقدر عشقِ خمینی که بر لبش گل کرد چه شکوه‌های عجیبی ز حمله بر دین داشت چقدر دغدغۀ مردم فلسطین داشت به پاس آن دل شیداست این همه تجلیل برای عاشقِ زهراست این همه تجلیل مدینه جلوۀ تجلیل، تازیانه شده‌ست و آتشی که شرارش روان به خانه شده‌ست مدینه هجر بهاران ز باغ را می‌دید شکوفه‌های فراوان داغ را می‌دید مدینه شمس علی را ز خانه می‌بردند «چه شد که هفت نفر مخفیانه می‌بردند؟» 📝 🌐 shereheyat.ir/node/4914@ShereHeyat