eitaa logo
شعر هیأت
9.3هزار دنبال‌کننده
896 عکس
163 ویدیو
12 فایل
🔹انتخاب شعر خوب، استوار و سالم، تأثیرگذار و روشن‌گرانه همواره دغدغه ذاکران و مرثیه‌خوانان اهل معرفت و شناخت بوده است. 🔹کانال «شعر هیأت» قدمی کوچک در راستای تحقق این رسالت بزرگ است.
مشاهده در ایتا
دانلود
صلوات‌الله‌علیه‌وآله 🔹بهانۀ خلقت🔹 جهان نبود و تو بودی نشانۀ خلقت همای اوج سعادت به شانۀ خلقت جهان نبود و خدا با تو گفتگو می‌کرد به حُسن خاتمت از آستانۀ خلقت... جهان و هرچه در آن پیش تار مویت هیچ! چه‌گونه از تو بگویم بهانۀ خلقت؟! برای از تو نوشتن اجازه با عشق است همیشه حرف و مضامین تازه با عشق است... :: بهار عطر تو را در گلابدان می‌ریخت زلال نام تو را در دل جهان می‌ریخت «بخوان به نام خدایت که خلق کرده تو را» هزار مژده و معنا از آن «بخوان» می‌ریخت جهان چه داشت اگر روشنایی تو نبود؟ چگونه از سرِ گلدسته‌ها اذان می‌ریخت؟ به یُمن آمدنت سنگ، مهربان می‌شد جهان پیر، پس از قرن‌ها جوان می‌شد... :: «ستاره‌ای بدرخشید و...» آن ستاره تویی ستاره‌ای که به آن می‌شود اشاره تویی ستاره‌ها و زمین، دانه‌های تسبیح‌اند و خیر اوّل و آخر در استخاره تویی زمین کتاب خودش را دوباره می‌خواند به هر کجا برسد مقصدش دوباره تویی بدون نور تو راهی به سمت پایان نیست بتاب بر سر دنیا که راه چاره تویی بتاب آینه‌گردان آشنایی‌ها بتاب روشنی هرچه روشنایی‌ها :: دعای حضرت آدم قسم به نام تو بود نجات نوح پیمبر، به احترام تو بود عصای حضرت موسی به نامت آذین داشت دم مسیح مسیحایی از سلام تو بود خلیل، دوش به دوش تو رفت در آتش که شعله «بَرد و سلام» از طنین گام تو بود اگر عزیز جهان بود یوسف از خوبی اسیر حُسن تو دلدادۀ کلام تو بود بیا سری به درختان پیر باغ بزن به روی شانه‌شان چارده چراغ بزن :: علی پس از تو چراغ ولایت عشق است کنار حضرت کوثر که آیت عشق است دو چلچراغ، دو سرو جوان باغ بهشت که راز خلقت آن‌ها امامت عشق است دوازده غزل سبز نامکرّر ناب که هر کدام به نحوی روایت عشق است کسی شبیه تو می‌آید از اهالی نور کسی ‌که آمدن او نهایت عشق است نهایت همۀ خواب‌های خوب تویی چراغ روشن دنیا پس از غروب تویی 📝 🌐 shereheyat.ir/node/2418@ShereHeyat
صلوات‌الله‌علیه‌وآله فرازی از یک 🔹سیر الی الله🔹 شب در سکوت کوچه بسی راه رفته بود امواج مد واقعه تا ماه رفته بود هر یوسفی که پیرهنی از کمال داشت با طعن گرگِ حادثه در چاه رفته بود حتی زمین که دیر زمانی خروش داشت در خلسهٔ شکفتن یک آه رفته بود دختر طلای زنده به گوری به گوش داشت شیطان به بزم مردم گمراه رفته بود تنها به مکه بود که در جادهٔ حرا مردی به شوق سیر الی الله رفته بود آن مرد هم تو بودی و تکبیر زن شدی ذریّهٔ حقیقی آن بت‌شکن شدی... :: ارزانی کمال تو، قلب سلیم بود مستی هر پیامبر از این شمیم بود آنجا که شرح خلقت آدم نوشته شد وصف تو در کتاب به خلق عظیم بود مردی به نام احمد، از این راه می‌رسد این حادثه، نوشتهٔ عهد قدیم بود کوری چشم ظلمت شب راهه، مثل نور تنها نگاه آینه‌ات مستقیم بود فرعون نفس ساحر ما را چه خوش گرفت محو عصای معجزهٔ تو کلیم بود پر زد خدیجه همچو ابوطالب از حرم آن فصل، فصل هجرت دو یاکریم بود این زخم‌ها به سینهٔ تو غالب آمده‌ست دشوارتر ز شعب ابی‌طالب آمده‌ست :: خورشیدی است جلوهٔ هفت آسمان تو توحیدی است سیرهٔ پیشینیان تو آن عرشیان که سجده به آدم نموده‌اند بوسیده‌اند با صلوات آستان تو با آن‌که صبر نوح به نفرین گشود لب غیر از دعا نخواست بر امّت، زبان تو جدّت اگرچه لایق وصف خلیل شد شد واژهٔ حبیب سزاوار جان تو بر اسب باد بود سلیمان، ولی نداشت تیری که داشت لیلة الاسری کمان تو موسی اگر برای تکلّم به طور رفت شد آسمان هفتم حق، میزبان تو با گردباد خاک، اگر آسمان رود کی می‌رسد به پله‌ای از نردبان تو؟ نورت چو آفتاب در آفاق جلوه کرد از سینه‌ات مکارم اخلاق جلوه کرد... :: با آن‌که خلقت است طفیل امیری‌ات دم می‌زنی به نزد خدا از فقیری‌ات حتّی به کودکی ز خدا جلوه داشتی خورشید، خانه داشت به دندان شیری‌ات با آن‌که تاج و تخت سلیمان هم از خداست معراج می‌رویم ز فرش حصیری‌ات کمتر به شرح سورهٔ هود آستین گشا می‌ترسم آیه‌ها ببرد سمت پیری‌ات آفاق را چو آیهٔ انفاق زنده کرد از پابرهنگان خدا دستگیری‌ات با آن‌که ناز می‌دمد از سر بلندی‌ات شوق نماز می‌چکد از سر به زیری‌ات کوری چشم سامری از جنس نور هست هارون‌ترین وصّی خدا در وزیری‌ات وقتی سخن ز لطف بهار ولی شکفت بر غنچهٔ لبان تو نام علی شکفت... 📝 🌐 shereheyat.ir/node/51@ShereHeyat
💠 (صلوات‌الله‌علیه‌وآله) «اَلْبَخِيلُ مَنْ ذُكِرْتُ عِنْدَهُ فَلَمْ يُصَلِّ عَلَيَّ» بخيل کسی است كه مرا نزد او ياد كنند و بر من صلوات نفرستد. 📗 مكارم الأخلاق، ص۳۱۲ 🔹صلوات🔹 در مِهر پیامبر حیات است حیات در نور هدایتش نجات است نجات خواهی که تو را بخیل نشمارد کس بفرست پس از نام «محمد» صلوات 📝 @ShereHeyat
صلوات‌الله‌علیه‌وآله 🔹خطّ امان🔹 عطر تو به گل‌های جهان داد تکانی هر گل غزلی گفت برایت به زبانی چشمان تو با نامۀ وحی آمده بودند چه دعوت زیبا و چه پیغامبرانی می‌خواست خدا بر دل عالم بنشینی باران شوی و گَرد جهان را بنشانی گفتند رسولان تو همان صبح امینی خطاطی صبری که چنین خطّ امانی.. آواز رهایی‌ست در این سمت حضورت این شور حجازی‌ست، چه زیبا ضربانی! شد شانه به شانه صف یاران جماعت دارد چه قنوتی، چه قیامی، چه اذانی یک ریشه در این خاک دویده‌ست چه فرقی‌ست در غیرت سلمان و اویسان یمانی.. برخیز محمد! تو بخوان سورۀ زلزال تا پاک شود کعبه در این خانه‌تکانی باید سی و یک آیۀ «انسان» برسد باز در سورۀ نام تو به یک صلح جهانی! 📝 @ShereHeyat
صلوات‌الله‌علیه‌وآله 🔹خانۀ اولاد پیمبر🔹 فکر کردند که خورشید مکدر شده است کوثری دیده و گفتند که ابتر شده است بولهب‌های زمان دست به دست زر و زور... جهل این قوم ببین چند برابر شده است خواستند اُمّت تو دشمن هم گردد و حال اُمّت از برکت نام تو برادر شده است مکر کردند که نامت مگر از یاد رود عالم از نام تو امروز معطر شده است‌ یک نظر غمزۀ چشمان محمد تابید دل اهل دو جهان جمله مُسَخّر شده است تو نبودی به دو عالم خبر از عشق نبود عشق از برکت لبخند تو باور شده است آب اگر یاد تو افتاد گلابش کردند سنگ اگر نام تو آورده به لب زر شده است ذرّه بر دامنت افتاد و به خورشید رسید خاک، بر پات زده بوسه و گوهر شده است خواند نام تو به گوشم پدرم روز نخست که دلم خانۀ اولاد پیمبر شده است خوش به حال من و این شعر که نامت بردیم حالِ هر کس که برد نام تو بهتر شده است 📝 🌐 shereheyat.ir/node/5245@ShereHeyat
صلوات‌الله‌علیه‌وآله 🔹حسن ختام🔹 حی علی الفلاح که گل کرده بعثتش باید نماز بست نمازی به قامتش این نور از کجاست که همواره روشن است این شعله چیست در دلمان جز محبتش جاری شده‌ست چشمۀ آیات در حجاز گل‌ها شکفته‌اند برای تلاوتش حسن ختام و نقطۀ آغاز دهر بود حسن ختام بود شروع نبوتش از آسمان غار حرا نور می‌رسید نوری که داد مژده برای رسالتش دستان اتحاد نباید جدا شوند آری امید داشت به دستان اُمّتش 📝 🌐 shereheyat.ir/node/67@ShereHeyat
صلوات‌الله‌علیه‌وآله 🔹رحمةٌ للعالمین🔹 کيستی ای خنده‌هايت رحمةٌ للعالمين گيسوانت ليلةالقدر سماوات و زمین ای اشارت‌های ابروهای تو لا ريب فيه مهربانی‌های چشمانت هدیً للمتقين ای شب معراج، سبحان الذی أسرای من عروة الوثقی‌ست دامان تو يا حبل المتين ايّها المزّمّل امشب تا سحر بيدار باش تا طلوع فجر قرآن‌ها بخوانی با یقین در رکوع کيست آن زيباترين انگشتری راز بگشا ای نماز اولين و آخرين نخل‌های سال‌ها خشکيده خرما می‌دهند می‌نشينی تا کنار اين دل چادرنشين 📝 🌐 shereheyat.ir/node/3449@ShereHeyat
صلوات‌الله‌علیه‌وآله 🔹بشارت🔹 خط به خط احبار در تورات، سرگردان تو راهبان‌ هر واژه در انجیل، بی‌سامان تو ای اشارت‌های موسی! یک جهان دیوانه‌ات ای بشارت‌های عیسی! یک جهان حیران تو در کمال اشتیاق انجیل و تورات و زبور آمدند اینک به استقبال از قرآن تو نام تو اشک است روی گونۀ اهل کتاب آتش شوق است در جان و دل سلمان تو در پریشان‌حالی این سجده‌های شب‌زده آفتاب جاودان، پیشانی تابان تو جان به لب شد این کویر تشنه از سوز عطش کاش دریایی شود از جاریِ باران تو یا اباالقاسم! دل ما خانۀ مهر علی‌ست ای رسول مهربانی! جان ما و جان تو 📝 🌐 shereheyat.ir/node/5798@ShereHeyat
اجل چون سایه‌ای دور و برش بود و شمشیر بلا روی سرش بود شبانه از مدینه رفت بیرون شبانه رفتن ارث مادرش بود 📝 @ShereHeyat
🔹غریب وطن🔹 مدینه حسینت کجا می‌رود؟ اگر می‌رود، شب چرا می‌رود؟ غریب وطن نیمه‌شب از وطن غریبانه پیش خدا می‌رود دلِ شب خدا را صدا می‌زند چرا ساکت و بی‌صدا می‌رود؟ اجل پیش رو، مادرش فاطمه، به دنبال او از قفا می‌رود به تعجیل رو در کجا می‌برد؟ مگر سر برای خدا می‌برد؟ :: صدای جرس آه جان بر لب است جگرسوز چون نالۀ زینب است «طِرِمّاح» یک لحظه محمل مران! خدا را! که وقت نماز شب است نفس‌ها همه نالۀ یا حسین دعاها همه سوز و تاب و تب است به هر منزلی مرگ، چشم انتظار به هر محملی نغمۀ «یارب» است شما هم چو مرغ شب، ای ناقه‌ها! بنالید با زینب، ای ناقه‌ها! :: شب است و بیابان پر از ولوله مدینه دعا کن به این قافله همانا به شوق وصال خدا گرفتند از دیگران فاصله خدا رحم آرد به حال رباب که بر کف گرفته کمان حرمله پدر را ببرّند لب‌تشنه سر پسر را ببندند در سلسله شرار جگر شمع محمل شده نوای جرس آتش دل شده :: مدینه دعا کن برای حسین که خالی بُوَد در تو جای حسین مدینه مدینه دگر نشنوی دل شب صدای دعای حسین مدینه به اهل مدینه بگو که فرداست روز عزای حسین خدایت دهد صبر، ام‌البنین! که عباس گردد فدای حسین دلش یاد رخسار پیغمبر است نگاهش به روی علی‌اکبر است :: مدینه دعا کن که این انجمن بیایند بار دگر در وطن از آن بیم دارم که دخت علی ز شش یوسف آرد یکی پیرهن از آن بیم دارم که رأس حسین لب تشنه گردد جدا از بدن از آن بیم دارم که پرپر شود چو گل پیکر قاسم‌بن‌حسن الهی به دنبال این کاروان بُوَد روز و شب اشک «میثم» روان 📝 🌐 shereheyat.ir/node/2206@ShereHeyat
علیه‌السلام 🔹خبر رسید از مدینه🔹 دعای هر خسته یا حسین است سلام هر تشنه بر حسین است قسم به تقدیر و مشیت حق قضا حسین و قدر حسین است خبر رسید از مدینه انگار کسی می‌آید که بی‌پناه است به راویان جهان بگویید هنوز هم آن خبر حسین است خبر سری شد به نیزه رفته سری‌ست زخمیِ سنگ‌باران سری‌ست در بزم می‌گساران سری‌ست در تشتِ زر! حسین است مزن به لب‌های ناتوانش! مزن به قلب عقیله آتش! مزن مزن چوب بی‌مروت! خبر نداری مگر حسین است؟ سه بار نام حسین بردن سه بار جان دادن است و مردن خوشا نباشم، خوشا بمیرم دلیل مرگم اگر حسین است اگر به بالین من بیای شبی که جان می‌دهم بیاید چه‌قدر زیباست جان سپردن که آه هر محتضر حسین است 📝 @ShereHeyat
در لشکر نور، انقلابی هستیم پر شور و شعور، انقلابی هستیم ثابت قدم و غیور، ان‌شاءالله تا صبح ظهور انقلابی هستیم 📝 @ShereHeyat
فرازی از یک 🔹آیۀ فتح🔹 باز جاری‌ست خیابان به خیابان این شور هم‌قدم باز رسیدیم به میدان حضور زنده‌تر می‌شود این شور و نوا نسل به نسل تازه‌تر می‌شود آزادی ما نسل به نسل زندگان نفس قدسی روح‌اللهیم آیۀ فتح بخوانید که ما در راهیم سربه‌سر ملت عشقیم که تا جان داریم سر و سودای رسیدن به شهیدان داریم راهیانیم در این جادۀ پر رؤیا ما هرکه در بیعت عشق است بیاید با ما بهمن است و دل یک سال به این ماه خوش است پرچم است و به دلش جلوۀ «الله» خوش است پرچم عشق که خورشید همه آفاق است تار و پودش همه از خون رگ عشاق است شده هنگام علمداری ما بسم‌الله بگذر از خویش و به این بزم بیا بسم‌الله شده در بزم وفا جام بلا دست به دست پرچم دوست رسیده‌ست به ما دست به دست بر زمین هر طرفی دست علمداری...آه سر هر دار خدایا سر سرداری...آه بیرق مستی این تاک نخواهد افتاد به اباالفضل که بر خاک نخواهد افتاد حاج قاسم که صدایش، نفس صبحدم است گفت جمهوری اسلامی ایران، حرم است باز دلتنگ تو هستیم کجایی ای مرد! دل به لبخند تو بستیم کجایی ای مرد! صف اول که به لبخند تو زیبا می‌شد شعر هم مثل همه محو تماشا می‌شد انتقام تو که کابوس شب آمریکاست ای یل معرکه! والله که بر ذمّۀ ماست این نه عهدی‌ست که یک آن هم از آن برگردیم جان سالم ببرد قاتل تو، نامردیم شیرمردا! ز تو این روبهکان می‌ترسند آری از اسم تو هم مثل اذان، می‌ترسند تو در این ظلمت شب سرخ‌ترین فریادی بردن نام تو ممنوع شد، ای آزادی! مرد باید، که به هنگام خطر یل باشد روز میدان و شب واقعه اول باشد.. صبر کردیم و کنون موسم پیروزی ماست شک نکن بر اثر صبر، ظفر روزی ماست دارد اقرار کنون دشمن دیرین به شکست مفتضح گشته و خود نیز به این معترف است رفت آن هیبت پوشالی‌ دشمن بر باد نرود حیله دجالی‌اش اما از یاد چون که در معرکۀ جنگ سرش خورده به سنگ فکر نیرنگ کند باز و شود رنگ به رنگ.. گره کار وطن غیرت ما می‌طلبد عقل و عشق و جگری چون شهدا می‌طلبد خندق است آی ببینید که احزاب آمد از صف ما برود، هرکه پی خواب آمد عشق می‌بارد و سرها به تماشا مستند دل بریدند ز خود تا به خدا پیوستند عطر عشق است که در شام و یمن پیچیده‌ست نور یار است به روی شهدا تابیده‌ست.. قدس ای قبلۀ اول! خط پایانی تو مقصد قافلۀ هند و خراسانی تو! هر که دارد سر همراهی سر بسم‌الله هر که دارد جگر خوف و خطر بسم‌الله! 📝 🌐 shereheyat.ir/node/5440@ShereHeyat
🔹الله اکبر🔹 تا پرچم سبز و سفید و سرخ ایران در آسمان‌ها هم‌نشین آفتاب است «الله اکبر» ضامن پیروزی ماست «الله اکبر» ضامن این انقلاب است ما تا ابد در راه میهن پاکبازیم ما وارثان عشق و ایمان و نمازیم دلبستۀ عباس‌های سرفرازیم لب‌تشنگی در زادگاه ما ثواب است کابوس اهریمن، مسلمان بودن ماست بر پشت بام «الله اکبر» گفتن ماست کاخ سفید پادشاهان دروغین، با مشت مردان و زنان ما خراب است با قامت سرو شهیدان، استواریم حتی زمستان هم که باشد در بهاریم از دشمنی دشمنان ترسی نداریم اینجا تمام نقشه‌ها نقش بر آب است اینجا تمام مشت‌ها: «الله اکبر» اینجا امید قلب‌ها: فردای بهتر این خانه آه مردمش بسیار گیراست اینجا دعای مادرانش مستجاب است 📝 @ShereHeyat
شعبان شد و خیل رحمت آمد از راه در سال نبوده ماه همچون این ماه یک ماه و طلوع پنج خورشید در آن لا حول و لا قوة الا بالله 📝 @ShereHeyat
علیه‌السلام فرازی از یک 🔹سورۀ فجر🔹 بوی گل از سپیده می‌آید اشک شوقم ز دیده می‌آید اختران لحظه لحظه با تسبیح دم‌به‌دم می‌کنند کار مسیح همه سیّارگان همه افلاک تا سحر سجده می‌برند به خاک آیۀ نور، زینتِ فلک است سورۀ فجر، بر لب مَلَک است نُه فَلَک باغ نرگس‌اند امشب اختران ماه مجلس‌اند امشب انبیا اشک شوق می‌بارند همه سوی مدینه رو آرند همه آرند در حریمِ عفاف دورِ گهوارۀ حسین طواف شب جشن و سرورِ خلق و خداست شب میلاد سیدالشهداست شب لبخند احمد است امشب شب عید محمّد است امشب.. عالم از عفو، گشته گل‌باران این حسین است ای گنه‌کاران مهر او تا ابد به ذِمّۀ ماست بعد حیدر ابوالائمۀ ماست.. عقل کلّ محو در نظارۀ او چشم فطرس به گاهوارۀ او.. خواجۀ کائنات، فخر بشر چون کتاب‌اللَّهَش گرفته به بر به چه خوش گفت سَیدالکونین: که حسین از من است و من ز حسین.. انبیا زنده‌اند از خونش تا قیامت نماز مدیونش حجّ ز خون حسین محترم است حرم از کربلای او حرم است به نیازش نیاز برده نیاز از نمازش نماز گشته نماز کربلا کعبه، حجّ شهادت او قتلگه کُشتۀ عبادت او لب خشکش حیاتِ آب بُوَد بعد حیدر ابوتراب بود مکتبش تا خداست مشعل راه نهضتش بعثت رسول‌الله دست حقّ بازوی علمدارش جان ما خاک پای انصارش روی آزادگی و عشق و امید از غلام سیاه اوست سفید روی «جُونش» چراغ دیدۀ ناس عابسش را شجاعت عبّاس مسلمش پیر عشق و پیرو راه در حبیبش کمال حُبّ‌الله روی حُرّش چراغ حرّیّت لالۀ سرخ باغِ حرّیت اکبرش حجّت خدای همه اصغرش پیر پارسای همه قاسم او قسیم ظلمت و نور چشم بَد از مه جمالش دور روح، سرمست روضۀ یاسش جان عالم فدای عبّاسش.. 📝 🌐 shereheyat.ir/node/5441@ShereHeyat
علیه‌السلام 🔹دخیلِ اشک🔹 سحر که چلچله‌ها بال شوق وا کردند سفر به دشت دل‌انگیز لاله‌ها کردند سفر به سوی سلیمان، سفر به سمت بهار سفر به آینه با هُدهُد سبا کردند به سایه‌سار نبوت در آستانۀ وحی ملائک از سر اخلاص رَبَّنا کردند شنیده‌اند که در دامن رسول خداست عطیّه‌ای که به زهرای او عطا کردند به شوق آن‌که بچینند گل ز دیدارش فرشتگان مقرّب، خدا خدا کردند سرود عاطفه را با مهاجران خواندند به رسم سابقه، انصار را صدا کردند به یک نگاه محبت امیدها بستند شبی که دیده به دیدار دوست وا کردند در او ترانۀ خورشید و ماه جاری بود اگر تلاوتِ وَالشّمسِ وَالضُّحی کردند.. مدینه شاهد لبخند ناز کوثر بود که جشن عاطفه وعشق را به پا کردند حدیث روشن معراج سیدالشهدا حکایتی‌ست که با خیل انبیا کردند جمال دلکش این ماه را، نگاه کنید که نذر بوسۀ پیغمبر خدا کردند :: در آن محیطِ صفا، موج می‌زد آرامش چه شد که صحبت طوفان کربلا کردند دخیلِ اشک به شش‌گوشۀ ضریحِ حسین گره زدند و به اصحاب او دعا کردند حسین گفت به یاران، حدیثی از عرفات که دست شُسته ز جان، روی بر منا کردند حسین درس شهادت به عاشقان آموخت که هر کجا چمنی بود، نینوا کردند حسین داد به هر روز رنگ عاشورا بنی‌اُمیّه اگر عید را عزا کردند حسین روح شهامت دمید در گل‌ها که ارغوان و شقایق به خون شنا کردند حسین غرق مناجات بود مثل نسیم نگاه زینب او را گره‌گشا کردند مجاهدان فضیلت به عرصۀ ایثار به این امامتِ بشکوه اقتدا کردند تمتّعی که حسین از ثواب عمره گرفت حصار محکم آیین مصطفی کردند به پاس آن همه سعی بلیغ و صبر جمیل جمال روشن او را خدانما کردند به ساق عرش نوشتند نام ثارالله بر این صحیفۀ فرخنده مرحبا کردند شمیم تربت پاکش به هر کجا که رسید کبوتران حرم نیت شفا کردند حیات در نظر او عقیده است وجهاد که این ودیعه نهان در نهاد ما کردند به آفتاب قسم، جلوه در محبت اوست خوش آن گروه که بر عهد او وفا کردند «شفق» به ساقی لب‌تشنگان چو دل می‌بست «معاشران گره از زلف یار وا کردند» 📝 🌐 shereheyat.ir/node/5442@ShereHeyat
از روى حسین تا نقاب افکندند در عالم عشق، انقلاب افکندند تبریک به طوفان‌زدگان غم و درد! کشتى نجات را به آب افکندند 📝 @ShereHeyat
علیه‌السلام 🔹تا اوج فردا🔹 که بود این موج، این طوفان، که خواب از چشم دریا برد؟ و شب را از سراشیب سکون تا اوج فردا برد کدامین آفتاب از کهکشان خود فرود آمد که این‌گونه زمین را تا عمیق آسمان‌ها برد صدای پای رودی بود و در قعر زمان پیچید و بهت تشنگی را از عطشناک دل ما برد کسی آمد کسی آن‌سان که دیروزِ توهّم را به سمت مشرق آبی‌ترین فردای زیبا برد کسی که در نگاهش شعلۀ آیینه می‌رویید و تا آن سوی حیرت، تا خدا، تا عشق، ما را برد... به خاک افکند ذلت را شرف را از زمین برداشت، و او را تا بلندای شکوه نیزه بالا برد دوباره شادی‌ام آشفت با اندوه شیرینش مرا تا بی‌کران آرزو تا مرز رؤیا برد بگو با من، بگو ای عشق اگرچه خوب می‌دانم که بود این موج، این طوفان، که خواب از چشم دریا برد؟ 📝 🌐 shereheyat.ir/node/3242@ShereHeyat
علیه‌السلام 🔹عاشق‌ترین مرد🔹 تو آن عاشق‌ترین مردی که در تاریخ می‌گویند تو آن انسانِ نایابی که با فانوس می‌جویند.. تمام باغ‌ها در فصل لب‌های تو می‌خندند تمام ابرها در شطّ چشمان تو می‌مویند به شوق سجده‌ات هفت‌آسمان خم می‌شود بر خاک به نام نامی‌ات خورشیدها از خاک می‌رویند قناری‌های عاشق از گلوگاه تو می‌خوانند و قمری‌های سالک کو به کو راه تو می‌پویند تمام موج‌ها در حلقۀ یاد تو می‌چرخند تمام بادها نام تو را سرگرم هوهویند تو تمثال تمام عطرهای بی‌ریا هستی که تصویر تو را عشاق در آیینه می‌جویند تو آن ذکر جلی هستی، که دل‌ها از سرِ مستی به لحنی ارغوانی با زبانی سرخ می‌گویند 📝 🌐 shereheyat.ir/node/5444@ShereHeyat
علیه‌السلام 🔹ایرانِ حسین بن علی🔹 باز باران است، باران حسین بن علی عاشقان جان شما، جان حسین بن علی خواه بر بالای زین و خواه در میدان مین جان اگر جان است قربان حسین بن علی شمرها آغوش وا کردند، اما باک نیست وعدۀ ما دور میدان حسین بن علی... در همین عصر بلا پیچیده عطر کربلا عطر باران، صوت قرآن حسین بن علی پرچم بیداد را روزی به آتش می‌کشد شعله‌های عشقِ سوزان حسین بن علی قدسیان از سفره‌اش نان و نمک خوردند و ما تا ابد هستیم بر خوان حسین بن علی هر کجا عشق است نام او طنین‌انداز شد در جهان برپاست طوفان حسین بن علی هر کجای خاک من بوی شهادت می‌دهد عشقم ایران است، ایران حسین بن علی گفته بودی «مرد را دردی اگر باشد خوش است» دردهای ما و درمان حسین بن علی دست بالا کن ببین لبیک‌گویان آمدند نوجوانان و جوانان حسین بن علی دست بالا کن بگو این بار با صوتی جلی دست‌های ما به دامان حسین بن علی 📝 🌐 shereheyat.ir/node/1116@ShereHeyat
💠 (علیه‌السلام) مَنْ نَفَّسَ كُرْبَةَ مُؤْمِنٍ فَرَّجَ اللهُ عَنْهُ كُرَبَ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ کسی که اندوه و گرفتاری مؤمنی را برطرف سازد، خدا غم‌های دنیا و آخرتش را می‌زداید. 📗 نزهة الناظر، ص۸۲ 🔹یاری مؤمن🔹 ای موجِ صفا، روانۀ ساحل تو ای مهر و وفا، سرشتِ آب و گل تو رنج و غم اگر از دل مؤمن ببری اندوه دو عالم، ببرند از دل تو 📝 @ShereHeyat
علیه‌السلام 🔹شمس الضحی🔹 ایمان قدم به خاک نهاد و یقین شکفت آیات نور در ظلمات زمین شکفت آن کشتی نجات برآمد به موج‌ها آن چشمۀ حیات و بهشت برین شکفت خورشیدی از سپیدۀ زهرا، شب علی در دوردست دیدۀ اسراربین شکفت قنداقه‌اش به دست رسول وصال بود لبخند روی چهرۀ روح‌الامین شکفت پیغمبر بهار به آفاق مژده داد در آسمان پنج تن آن پنجمین شکفت فرمود خوش بشارت، آنک حسین من این حسن بی‌کرانه و حِصن حَصین شکفت طوبی از این خبر به زمین سایه گستراند در هر کرانه آیۀ زیتون و تین شکفت نامش طنین فکنده در اجزای کائنات آری چنین به گوش جهان این طنین شفکت حتی خدا هرآینه تحسین خویش کرد در چار سوی عرش، گلِ آفرین شکفت افلاک در سرور که شمس الضحی دمید ادراک در سجود که حبل المتین شکفت دریاست او که پا به کویر زمین گذاشت بر تاج خاک، گوهر بالانشین شکفت.. جان‌ها فدای چشمۀ لب‌های تشنه‌اش زان خون پاک، سرو گلستان دین شکفت.. یاسین که یا حسین بدون سر است،‌ آه در رستخیز نیزه به نور جبین شکفت انگشترش اگرچه به یغمای دیو رفت نام عزیز اوست که بر هر نگین شکفت با کربلای او به خدا دست می‌دهیم دست خداست او که در این آستین شکفت 📝 @ShereHeyat
علیه‌السلام 🔹سرچشمۀ آب بقا🔹 عشقش برای خاطر ما آفریده شد در راستای عشق خدا آفریده شد آدم که نه، بهشت که نه، هیچ‌کس نبود «کرب» و «بلا» و «کرب‌وبلا» آفریده شد نور حسین در همه آفاق جلوه کرد از آن بهشت و ارض و سما آفریده شد پیش از ندای عامِ «اَلَستُ بِرَبّکم» آن اسوۀ مقامِ «بلیٰ» آفریده شد بر خاک کربلا جبل‌النور سجده کرد آن‌گاه کعبه، مروه، صفا آفریده شد معراج قتلگاه مهیا شد و سپس در مکه، سرزمین منا آفریده شد.. مردانگی و غیرت و آزادگی و عشق از خون سید‌الشهدا آفریده شد «حا»، «سین» و «یا» و «نون» چو حروف مقطعه نامش چنین هجا به هجا آفریده شد.. تا نغمه «رضاً برضائک» بلند شد شعر بلند صبر و رضا آفریده شد آن «نفس مطمئنّه» به اشراق خون که رفت در مقدمش مقام فنا آفریده شد با گوشه‌چشم آن خَم محراب ابرویش شش‌گوشه‌ای برای دعا آفریده شد با گریه بر حسین، برای جهانیان سر‌چشمه‌های آب بقا آفریده شد «این آتش نهفته که در سینۀ من است» از خیمه‌های آل عبا آفریده شد 📝 @ShereHeyat
باغ از شکوفه هر سحر احرام شوق بست اذن طواف در حرم کربلا گرفت 📝 @ShereHeyat