eitaa logo
شعر هیأت
10.1هزار دنبال‌کننده
1هزار عکس
172 ویدیو
14 فایل
🔹انتخاب شعر خوب، استوار و سالم، تأثیرگذار و روشن‌گرانه همواره دغدغه ذاکران و مرثیه‌خوانان اهل معرفت و شناخت بوده است. 🔹کانال «شعر هیأت» قدمی کوچک در راستای تحقق این رسالت بزرگ است.
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یک عمر دلم غصۀ مولا خورده‌ست تا حکم شهادت من امضا خورده‌ست دانید چرا نشانی از دستم ماند؟ آن دست به خاک پای زهرا خورده‌ست 📝 🏷 @ShereHeyat
علیهاالسلام 🔹خاتم سلیمانی🔹 به واژه‌ای نکشیده‌ست منّت از جوهر خطی که ساخته باشد مُرکّب از باور کنون مُرکّب من جوهر است و جوهر نیست به جوش آمده خونم چکیده بر دفتر به جوش آمده خونم که اینچنین قلمم دوباره پر شده از حرف‌های دردآور دوباره قصۀ تاریخ می‌شود تکرار دوباره قصۀ احزاب، باز هم خیبر دوباره آمده‌اند آن قبیلۀ وحشی که می‌درید جگر از عموی پیغمبر عصای کینه برآورده باز ابوسفیان دوباره کوفته بر قبر حمزه و جعفر به هوش باش مبادا که سحرمان بکنند عجوزه‌هایِ هوس، مُطربانِ خُنیاگر مباد این‌که بیاید از آن سر دنیا به قصد مصلحت دینِ مصطفی، کافر چنان مکن که کسان را خیال بردارد که باز هم شده این خانه بی در و پیکر به این خیال که مِرصاد تیر آخر بود مباد این‌که بخوابیم گوشۀ سنگر زمان زمانۀ بی دردی است، می‌بینی که چشم‌ها همه کورند و گوش‌ها همه کر هزار دفعه جهان شاه‌راه ما را بست هزار مرتبه اما گشوده شد معبر خوشا به حال شکوه مدافعان حرم که سربلند می‌آیند یک به یک بی‌سر اگر چه فصل خزان است، سبزپوشانیم برآمد از دل پاییز میوۀ نوبر به دودمان سیاهی بگو که می‌باشند تمام مردم ایران سپاه یک لشکر به احترام کسی ایستاده‌ایم اینک که رستخیز به پا کرده در دل کشور نفس نفس همۀ عمر، مالک دل بود کسی که بود به هنگامه مالک اشتر بغل گشوده برایش دوباره حاج احمد رسیده قاسمش از راه، غرق خون، پرپر به باوری که در اعماق چشم اوست قسم هنوز رفتن او را نمی‌کنم باور چگونه است که ما کشته داده‌ایم اما به دست و پا زدن افتاده دشمن مضطر؟ چگونه است که خورشید ما زمین افتاد ولی نشسته سیاهی به خاک و خاکستر؟ چه رفتنی‌ست که پایان اوست بسم الله چه آخری‌ست که آغاز می‌شود از سر جهان به واهمه افتاد از آن سلیمانی که مانده است به دستش هنوز انگشتر چنین شود که کسی را به آسمان ببرند چنین شود که بگوید به فاطمه مادر قصیده نام تو را برد و اشک شوق آمد که بی وضو نتوان خواند سورۀ کوثر خدا به خواجۀ لولاک داده بود ای کاش هزار مرتبه دختر اگر تویی دختر شکوهِ عاطفه‌ات پیرهن به سائل داد چنان که همسر تو در رکوع، انگشتر نفس نفس کلماتم دوباره مست شدند همین که قافیۀ این قصیده شد، حیدر میان آتشی از کینه، پایمردی تو نشاند خصم علی را به خاک و خاکستر فقط نه پایۀ مسجد که عرش می‌لرزید از آن خطابه، از آن رستخیز، از آن محشر یهودیانِ مسلمان ندیده‌اند آری از این سیاهیِ چادر دلیل روشن‌تر کنون به تیرگی ابرها خبر برسد که زیر سایۀ آن چادر است این کشور رسیده است قصیده به بیتِ حُسن ختام امید فاطمه از راه می‌رسد آخر 📝 🌐 shereheyat.ir/node/4425@ShereHeyat
🔹آخرین لبخند🔹 در نگاهت دیده‌ایم این وصف بی‌مانند را پاکی الوند را، بی‌باکی اروند را در شب خوف و خطر اعجاز تکبیرت شکست هم سکوت شهر را، هم میله‌های بند را نقش سرخ سربلندی مانده بر پیشانی‌ات بی‌گمان دست شهیدی بسته این سربند را در قدم‌های پدر شوری حماسی دیده‌ایم حال می‌بینیم گام‌ محکم فرزند را آری از اسطوره می‌گویند در افسانه‌ها ما به چشم خویش دیدیم آنچه می‌گویند را دید چشم آسمان روی لب پر خون تو بین آغوش شهیدان آخرین لبخند را 📝 🌐 shereheyat.ir/node/5044@ShereHeyat
🔹صدها سلیمانی🔹 از کشته‌اش هم بترسید، این مرد پایان ‏ندارد مُلکی که او دارد امروز، حتی سلیمان ندارد دل‌های ما مُلک او شد، جان‌های ما ‏سرزمینش این سرزمین بهار است، اینجا زمستان ‏ندارد.. ‏صدها سلیمانی اینجا، می‌جوشد از خون ‏پاکت دشمن چرا فکر کرده‌ست خون تو تاوان ‏ندارد؟ ما غرق خشمیم و کینه، آتشفشان‌های ‏دردیم ایمن نباشد از این خشم، هرکس که ایمان ‏ندارد خون ابو مهدی امروز آمیخت با خون ‏سردار یعنی که اسلام اصل است، بغداد و تهران ‏ندارد 📝 🌐 shereheyat.ir/node/4443@ShereHeyat
علیهاالسلام 🔹آیات فتح و نصر🔹 در آیه‌های نور، مستور است زهرا نورٌ علی نورٌ علی نور است زهرا.. انوار «يَبْقى‏ وَجْهُ رَبِّک» را ببینید در سجده تعظیم ملائک را ببینید سیب بهشت از سدره و طوبا رسیده با رنگ و بوی جنة الاعلی رسیده.. در وصف این گل مصطفی گفته «فداها» هم یاس یاسین است و هم طوبای طاها.. روز ظهور زهرۀ زهرا رسیده آیات کوثر، روح بر طاها دمیده روح حدیث قدسی لولاک آمد یعنی دلیل خلقت افلاک آمد گهوارۀ او محورِ مهد زمین است گهواره جنبان، «رحمة للعالمین» است بالاترین تسبیح، تسبیحات زهراست تسبیح زهرا، «اُذْكُرُوا اللَّهَ كَثِيرا»ست آیات «سُبحانَ الَّذی اَسری»ست زهرا الله اکبر «آیت کبری»ست زهرا.. اوصاف کوثر منحصر در «إنما» نیست محدود در آیات نور و «هَل أتی» نیست بر فضل و علم و عصمتش قرآن گواه است یاسین و قدر و کوثر و فرقان گواه است اوصاف اسمائش همه حُسناست آری شأن علومش «عَلَّم الاَسما»ست آری.. او دختر و او همسر و او مادر کیست؟ نور دل و روح تن و تاج سر کیست؟ بنت النبی، زوج الوصی، امّ الامامة خَیرُ نِساءِ العالمینْ حَتَّی القیامة بالاتر از شأن امامت رتبۀ اوست یادآور نطق محمد خطبۀ اوست سرفصل آن محکم‌ترین فصل الخطاب است هر سطر آن تفسیری از ام الکتاب است توحید را با مد آه خود مدد داد اسلام را با خطبه‌اش عمر ابد داد تیغ بیانش ذوالفقار فتح دین است «انا فتحنا»ی امیرالمؤمنین است.. باید همه از سیرتش الگو بگیریم درس حیات طیبه از او بگیریم «الجار ثم الدار» را تفسیر کرده‌ست نور دعایش را چه عالمگیر کرده‌ست منصورۀ هفت آسمان زهراست زهرا نور زمین روح زمان زهراست زهرا ام ابیها مادر صلح و قیام است یک جلوه از خیر کثیر او امام است.. این ملت از شور حسینی برنگردد یک گام از راه خمینی برنگردد او رفت و عالم مملو از هنگامۀ اوست برنامۀ نهضت وصیت‌نامۀ اوست آنان که سربازانِ در گهواره بودند یک عمر خواب از چشم اهریمن ربودند سردار دل‌ها از همین سربازها بود سرمشق او از مکتب روح خدا بود اجر رشادت شد نشان ذوالفقارش آخر شهادت شد مدال افتخارش امروز ثاراللهیان خونخواه اویند آزادمردان رهروان راه اویند اکنون که گام دوم این انقلاب است ایران پس از یک چله، تیری پرشتاب است ما در مسیر قله‌های اقتداریم در گردباد فتنه کوهی استواریم کوهیم و هم‌دوش دماوندیم آری رودیم و در آغوش اروندیم آری ما شاهدان مشهد والفجر هشتیم یک گام از خط مقدم برنگشتیم باید در این دوران، جهانی گام برداشت در هر زمینه آسمانی گام برداشت در این ولایت آسمان هم خاکبوس است این ملک، زیر پرچم شمس الشموس است ما با شهادت افضل الاعمال داریم تا مطلع الفجرِ فرج چشم انتظاریم «در خاطرم شد زنده ياد فاطميون» جاى شهيدان حرم خالى‌ست اكنون.. ما پاسداران حریم اهل بیتیم در رجم شیطان ما رمیتَ اذ رمیتیم ایران اسلامی حریم اهل‌بیت است چشمش به دستان کریم اهل‌بیت است امروز امید اهل‌بیت این سرزمین است ایرانِ ما ملک امیرالمؤمنین است ما هم‌قسم با حاج قاسم ایستادیم مثل ابومهدی مقاوم ایستادیم قاری «قالوا رَبُّنَا اللهیم» آری «ثم استقاموا»، مرد این راهیم آری ما اربعینی‌ها سپاه قدس داریم از کربلا آهنگ راه قدس داریم آن قبلۀ دل، مسجد ذوقبلتین است تکبیرة الاحرام، لبیک حسین است برخیز سبحان الذی اسری بخوانیم مدح علی تا مسجدالاقصی بخوانیم ما فتح خیبر با علی در پیش داریم تا سجده بر بیت المقدس بی‌قراریم از «جاء نصرالله و الفتح» است پیدا پایان پذیرفته‌ست «أَمْهِلْهُمْ رُوَيْداً» امروز مرز کفر با اسلام، شام است یعنی که دیگر مهلت صهیون تمام است «والفجر» با زهرا «لیال عشر» داریم «والشمس» با خورشید، حشر و نشر داریم در سایه‌اش آیات فتح و نصر با ماست «والعصر» الطاف ولی‌عصر با ماست.. 📝 @ShereHeyat
🔹لشکر شهیدان🔹 شهید کن... که شهادت حیات مردان است ولی برای شما مرگ، خط پایان است شهید کن... که شهیدان بریده از جسم‌اند شهید کن... که شهید از ازل، همه جان است ببار تیر بلا لحظه لحظه بر سر ما که سرو، مستِ همین قطره‌های باران است به مورها برسانید از سپاه علی که نام یک یک سربازها سلیمان است شهید قاسم ما زنده‌تر شد و امشب خوشا که بر سر خوان حسین مهمان است به خون تپیده و بر خاک قطعه قطعه شده شبیه یار شدن آرزوی یاران است ز کوچ مالک اگر خون نشسته در دل ما ولی ببین که سپاه علی رجزخوان است به دیدۀ تر ما رنگ یأس و رخوت نیست سپاه عشق کماکان میان میدان است حرام می‌شود از این به بعد خواب شما که خشم حیدریِ شیعه سخت و سوزان است در انتظار ظهوریم و خوب می‌دانیم سپاه مهدی ما لشکر ‌شهیدان است 📝 🌐 shereheyat.ir/node/4348@ShereHeyat
مانده‌ست دل ما به هوایت روشن مانده‌ست هزار جان به پایت روشن روشن شده صد لاله‌ به خون‌خواهی یار گلزار شهید! چشم‌هایت روشن 📝 @ShereHeyat
🔹در آسمان شهادت🔹 دوباره آمده آن شب، شب جدایی او سرم فدایی او شد، دلم هوایی او دوباره نیمه‌شب قدر و ساعت یک و بیست سکوت ثانیه در لحظۀ رهایی او تمام خاطره را بُرد با خودش ناگاه چقدر گریه کنم از غم جدایی او چه حال و روز خوشی داشت آن یگانه‌ترین که بود رشک ملک حال ربنایی او چقدر مردم دنیا هوایی اویند چقدر خاطره دارند از آشنایی او.. هنوز هم که هنوز است پی نبرده کسی به خُلق اَحسَن و اخلاق مصطفایی او به زهد حیدری و شور مرتضایی وی به صبر زینبی و داغ کربلایی او.. کسی ندیده‌ام این‌گونه بی‌ریا هرگز کسی سراغ ندارم به با صفایی او هزار پنجره واکرده دست غیبی وی هزار عقده گشوده گره‌گشایی او نشسته‌ام به تماشای صبح لبخندش کجاست عکس غریبی به دلربایی او شبی به فطرت دیرین خویش برگشتم گرفت شهر دلم حال روستایی او.. بلند مرتبه پرواز سربلندی داشت در آسمان شهادت دل هوایی او میان این همه سردار و آن همه سرباز ندیده‌ایم کسی را به بی‌ریایی او نرفته است ز خاطر، نمی‌رود پس از این به روی خاک وطن عشق جبهه‌سایی او کنار صحن غریبی هنوز می‌سوزد چراغ نیمه‌شب خادم‌الرضایی او.. بیا و روضۀ قاسم بخوان در این پایان به شرحه شرحۀ آن جسم کربلایی او 📝 🌐 shereheyat.ir/node/5858@ShereHeyat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نام تو از قبل پر آوازه‌تر داغ تو این روزها شد تازه‌تر 📹 شعرخوانی در حضور رهبر معظم انقلاب ✅ @ShereHeyat
علیه‌السلام 🔹چشم‌های مهربان🔹 شهیدی در میان کاروانت می‌شوم یا نه؟ غبار رهگذار عاشقانت می‌شوم یا نه؟ دلم سنگ است می‌دانم، دلم تنگ است می‌دانی نمی‌دانم که خاک آستانت می‌شوم یا نه؟ مرا با گوشه‌چشمی خواندی اما کاش می‌گفتی فدای چشم‌های مهربانت می‌شوم یا نه؟ فدای تو چه جان‌های جوانی شد بگو آیا فدای آن شهیدان جوانت می‌شوم یا نه؟ سرم را کاش بر زانو بگیری یوسف زهرا بگو وقت شهادت، میهمانت می‌شوم یا نه؟ 📝 @ShereHeyat
علیه‌السلام 🔹به پاس این ‌همه آلاله...🔹 گل سپیدِ همیشه‌بهار! می‌آیی برای رونق این لاله‌زار می‌آیی هنوز نبض دلم این سؤال را دارد که با شروع کدامین بهار می‌آیی؟ به پاس این‌ همه آلاله هم شده، بی‌شک به شهر مردم چشم‌انتظار می‌آیی سپیده سر زده، ای آفتاب من پس کی به چشم‌روشنی این دیار می‌آیی؟ اگرچه سخت ز تو دور مانده‌ایم اما دلم خوش است که با ما کنار می‌آیی و در سپیدۀ یک جمعۀ سراسر نور به اذن حضرت پروردگار می‌آیی شکوه رزم علی را ندیده‌ام اما شنیده‌ام که تو با ذوالفقار می‌آیی 📝 @ShereHeyat
🌷 یاد و خاطره و حماسه‌سازان هویزه گرامی باد! شب آخر هنوز یادم هست خیمه زد عطر سیب در سنگر خیمه تاریک شد، وَ این یعنی روضه‌خوان گفت از شب آخر گفت: این راه و این سیاهی شب عشق، چشمان خویش را بسته‌ست ما سحر قصد آسمان داریم از زمین راه کربلا بسته‌ست خشک می‌شد گلوی او کم‌کم روضه‌خوان تشنه بود در باران یک نفر استکان آب آورد السلام علیک یا عطشان استکان را بلند کرد، ولی عکس یک مشک روی آب افتاد مشک لرزید و محو شد کم‌کم اشک سید که توی آب افتاد نفست گرم روضه‌خوان! آن شب دل به دریای آن نگاه زدی دم گرفتی میان خون خودت چه گریزی به قتلگاه زدی 📝 🌐 shereheyat.ir/node/1132@ShereHeyat
کرمان شهدای فَحل و نامی دارد جمعی که خدایشان گرامی دارد بس قافلۀ غرقه به خون در راه است راه شهدا مگر تمامی دارد؟ 📝 @ShereHeyat
🔹ما ملت امام حسینیم🔹 حتی اگر که تیغ ببارد، در بیعت امام حسینیم ما جرأت زهیر و حبیبیم، ما غیرت امام حسینیم در کودکی حوالۀ گریه، از روضۀ رقیه گرفتیم پیری رسید و سینه‌زنان باز، در هیأت امام حسینیم.. قطره‌به‌قطره رود زلالیم، با عشق در مسیر کمالیم حبّ الحسین یجمعنا، چون: جمعیّت امام حسینیم.. هیهات از حقارت و ذلت، هیهات از پذیرش منّت للهِ حمد اگر که عزیزیم، از عزت امام حسینیم ما از تبار یاس سپیدیم، حرّیم و زنده‌زنده شهیدیم از لشکر یزید بریدیم، در بیعت امام حسینیم ای شمرهای عصر تمدن! آل‌زیادهای تفرعُن! در شامِ بغض و کینه بمیرید: «ما ملت امام حسینیم» 📝 🌐 shereheyat.ir/node/5654@ShereHeyat
🔹ادامۀ فریاد فاطمه🔹 این روزها میان شهیدان چه همهمه‌ست این انقلاب ادامۀ فریاد فاطمه‌ست از تشنگی چه واهمه، از دشمنان چه باک وقتی عَلم به دست علمدار علقمه‌ست تا گردن معاویه دَه ضربه بیش نیست اطراف خیمه‌گاه علی از چه همهمه‌ست فرعون هم مقابل موسی کسی نبود جادوی سامری که فقط یک مجسّمه‌ست حکم خدا مگر حکمیّت نیاز داشت با اشعری بگو که زمان محاکمه‌ست فریاد فاطمه‌ست که پیچیده در جهان مقصود اگر علی‌ست شهادت مقدمه‌ست 📝 🌐 shereheyat.ir/node/3551@ShereHeyat
علیهماالسلام 🔹دو مشهد🔹 سفرۀ نذری مادر باز هم برکت گرفت نامت آمد جبرئیل از زائران سبقت گرفت هر کسی از یک طریقی آمد و حاجت گرفت قالی کاشان به پایت بوسه زد، قیمت گرفت خوب فهمیدی که عشق مردم ایران علی‌ست این‌همه راه آمدی گفتی فقط سلطان علی‌ست عشق از نور علی، نوری مجدّد آفرید از همان دم که علی بن محمد آفرید مستی ما را خدا این‌گونه بی‌حد آفرید حال ما را دید در ایران، دو مشهد آفرید از سر ایران الهی کم نگردد سایه‌ات خوش به حال هر کسی که می‌شود همسایه‌ات در کنارت گرم‌تر می‌جوشد اینجا آب هم آسمان خاک قدم‌های تو شد، مهتاب هم او نمی‌دید این‌همه لطف تو را در خواب هم در کنار تو سپهری‌تر شده سهراب هم نرم و آهسته مرا لبریز حاجت می‌کنی حتما آقا شاعران را هم شفاعت می‌کنی خوب بابایت برایت ماجرا را گفته بود داغ‌ها را دیده بود و روضه‌ها را گفته بود داغ سرهایی که شد از تن جدا را گفته بود با تو حتما ماجرای بوریا را گفته بود آمدی تا مثل جد تشنه‌ات پرپر شوی دور از شهر خودت باشی و بی‌لشکر شوی.. 📝 @ShereHeyat
🔹لبخند جماران🔹 دوباره پر شده از عطر گیسویت شبستانم دوباره عطر گیسویت؛ چقدر امشب پریشانم کنارت چای می‌نوشم به قدر یک غزل خواندن به قدری که نفس تازه کنم، خیلی نمی‌مانم کتاب کهنه‌ای هستم پر از اندوه یا شاید درختی خسته در اعماق جنگل‌های گیلانم رها، بی‌شیله پیله، روستایی، سادۀ ساده دوبیتی‌های باباطاهرم عریان عریانم شبی می‌خواستم شعری بگویم ناگهان در باد صدای حملۀ چنگیزخان آمد؛ نمی‌دانم - چه شد اما زمین خوردم میان خاک و خون؛ دیدم در آتش خانه‌ام می‌سوخت، گفتم آه... دیوانم چنان با خاک یکسان کرد از تبریز تا بم را زمان لرزید از بالای میز افتاد لیوانم.. فراوان داغ دیدن‌ها؛ به مسلخ سر بریدن‌ها حجاب از سر کشیدن‌ها؛ از این غم‌ها فراوانم شمال و درد کوچک خان؛ جنوب و زخم دلواری به سینه داغدار کشتۀ حمام کاشانم سکوت من پر از فریاد یعنی جامع اضداد منم من اخم سعدآباد و لبخند جمارانم من آن خاکم که همواره در اوج آسمان هستم پر از عباس بابایی پر از عباس دورانم گرفته شعله با خون جوانانم حنابندان که تهران‌تر شود تهران؛ من آبادان ویرانم صلات ظهر تابستان، من و بوشهر و خوزستان تو را لب تشنه‌ایم از جان، کمی باران بنوشانم سراغت را من از عیسی گرفتم باز کن در را منم من روزبه، اما پس از این با تو سلمانم شکوه تخت جمشید اشک شد از چشم من افتاد از آن وقتی که خاک پای سلطان خراسانم اگر سلطان تویی دیگر ابایی نیست می‌گویم که من یک شاعر درباری‌ام مداح سلطانم 📝 🌐 shereheyat.ir/node/1119@ShereHeyat
چه رازی از دل پاکت شنیدند؟ درون روح بی‌تابت چه دیدند؟ که زیر سایۀ اُمّ المصائب تو را اُخت المصائب آفریدند 📝 @ShereHeyat
علیهاالسلام فرازی از یک 🔹آیینۀ آفتاب🔹 ای آینه‌دار پنج معصوم! در بحر عفاف، دُرّ مکتوم پروردۀ دامن ولایت مظلومۀ خاندان مظلوم قدر تو به ممکنات، مجهول مهر تو به کائنات، معلوم شیرازۀ شرع از تو محکم منظومۀ عشق از تو منظوم تو زینب دوّمی، علی را نامند گرت به «امّ کلثوم» آیینۀ آفتاب و ماهی یا سیّدتی‌! به ما نگاهی.. :: تو راز عجیب کربلایی بانوی شکیب کربلایی هم‌راز شهید نینوایی دم‌ساز غریب کربلایی بر خرمن هستی ستم‌کار سوزنده‌ لهیب کربلایی در آتش غم، اگر بسوزی با صبر، طبیب کربلایی آنجا که خطابه، کارساز است توفنده‌ خطیب کربلایی آیینۀ آفتاب و ماهی یا سیّدتی‌! به ما نگاهی 📝 🌐 shereheyat.ir/node/4958@ShereHeyat
علیهاالسلام 🔹سنگ صبور خواهر🔹 چه خوب آموختی تحت لوای مادرت باشی تمام عمر زیر سایۀ تاج سرت باشی صدف باشی و بی‌اندازه فکر گوهرت باشی خودت می‌خواستی تحت‌الشعاع خواهرت باشی نوشتی در کتاب فاطمیون خط به خط زینب قدم برداشتی گفتی فقط زینب فقط زینب مدینه از حسن هم یک نفر مظلوم‌تر دارد همان خواهر که از حال دل خواهر خبر دارد فدای ام کلثومی که فرمان از پدر دارد که جای خویش زینب را همیشه در نظر دارد برای یاری زهرا، دو دم را مرتضی آورد علی می‌خواست تا زینب دوتا باشد، تو را آورد قسم بر غربت تاریخ؛ این ترفند ممکن نیست دروغ محضشان کافی‌ست؛ این پیوند ممکن نیست علی باشد به این وصلت رضایتمند؟ ممکن نیست به تیغ خشمگین مرتضی سوگند؛ ممکن نیست فلانی را بگو شهر نبی دروازه‌ای دارد نمی‌داند مگر که هر کسی اندازه‌ای دارد در این مکتب که حفظ شأن کعبه می‌شود لازم تویی کعبه، که گرد تو جوانان بنی‌هاشم برادرزاده‌هایت از ادب پیش تو چون خادم حجابت قامت اکبر، رکابت زانوی قاسم چنان عباس، جانت از وفاداری لبالب بود که بعد از کربلا کارت علمداری زینب بود شنیدم ساربان نامهربانی کرده با سرها سوار ناقه خواهرها، به روی نی برادرها چهل منزل شدی سنگ صبور داغ مادرها چهل منزل کشیدی خار از پای کبوترها گمانم خوب فهمیدی پریشانی زینب را که بستی با سکینه زخم پیشانی زینب را.. 📝 🌐 shereheyat.ir/node/2127@ShereHeyat
علیهاالسلام 🔹بنت الهدی🔹 هرچند درک‌ ناقص ‌تاریخ کافی نیست در اینکه حق با توست ‌اما اختلافی ‌نیست معنای اینکه عده‌ای حق را نمی‌بینند جز گم‌شدن در یک مسیر انحرافی نیست باید علی ‌گفت ‌و علی ‌خواند و علی ‌فهمید فرصت ‌برای ‌گفتن‌ حرف اضافی نیست.. هذیان ‌نگویید! ‌ازدواج نور با ظلمت چیزی ‌به‌جز فکر و خیال ‌و قصه‌بافی نیست بنت‌الهدی در بیت گمراهی معاذالله! آن وقت می‌گویند باورها خرافی نیست زخمی اگر خوردید چوب کفرتان بوده چسباندن‌ این ‌وصله‌ها راه تلافی نیست حسن‌ختام این غزل با تیغ در راه است وقتی برای دست بردن ‌در قوافی نیست 📝 🌐 shereheyat.ir/node/2128@ShereHeyat
علیهاالسلام 🔹تو زینبی🔹 ای که وجود پاک تو آیینۀ زهراست هر جا تو باشی اسم بابایت علی آن‌جاست هر جا تو باشی خواهرت آن‌جاست بی‌تردید هر جا تو باشی ردّ پایی از برادرهاست اما تو پنهانی در این پیداییِ روشن این‌گونه پیدا بودنِ پنهان عجب زیباست! تو زینبی تو ام کلثومی... یکی هستید «صغری» و «کبری» چیدن تاریخ بی‌معناست... در خطبه‌هایت خطبه‌های فاطمه جاری‌ست در خطبه‌هایت خطبه‌های مرتضی پیداست تو خطبه خواندی کوفه و شام از نفس افتاد این حرف‌ها تیز است، برنده‌ست، بی‌پرواست از شعله‌های شعرهایت سوخت جان شهر در سینۀ مردم هنوز از گریه‌ات غوغاست از آن روایت‌های سوزان می‌شود فهمید در سینه‌ات تا لحظۀ پرواز عاشوراست... 📝 🌐 shereheyat.ir/node/3632@ShereHeyat
💠 بخشی از خطبۀ (علیهاالسلام) در کوفه «یا اَهلَ الکوفَةِ! سوئَةً لَکُم مالَکُم خَذَلتُم حُسَیناً وَ قَتَلتُموهُ وَ انتَهَبتُم اَموالَهُ وَ وَرِثتُموهُ وَ سَبَبتُم نِسائَهُ وَ بَکَیتُموهُ فُتُّباً لَکُم وَ سُحقاً...» تمام همهمه‌ها غرق در سکوت شدند صدای گریۀ او شهر را تکان می‌داد میان قوم عرب یک نسب‌شناس نبود؟ شکوهِ خطبه، علی را فقط نشان می‌داد نگاه کرد به تسبیح خواهرش زینب که این حماسه به او قدرت بیان می‌داد کلام دختر نهج‌البلاغه نافذ بود و درس مردی و غیرت به کوفیان می‌داد خطاب کرد: «شما تا ابد دو رو بودید، اگر خدا به شما عمر جاودان می‌داد به پاس این همه مدّت که دم تکان دادید خلیفه کاش همان‌قدر استخوان می‌داد در این معامله، کوفی سفیه بود، سفیه! که دین خویش نفهمیده رایگان می‌داد نشسته‌اید سر سفرۀ حرام آن‌قدر که نامه‌های شما نیز بوی نان می‌داد و رودهای روان را بر آن کسی بستید که اذن بارش باران به آسمان می‌داد شما به نام محمّد چقدر می‌کشتید خدا اگر به علی همچنان جوان می‌داد» و کاش خطبۀ او تا همیشه جاری بود و کاش گریه کمی بیشتر امان می‌داد 📝 🌐 shereheyat.ir/node/191@ShereHeyat
علیهاالسلام 🔹خواهر خون خدا🔹 زینب صُغراست او؟ یا مادر کلثوم بوده؟ یا خطوط درهم تاریخ نامفهوم بوده؟ کِی به دنیا آمده؟ کی رفته؟ کی همسر گزیده؟ در کدامین خاک مدفون است؟ نامعلوم بوده! «مجلسی» فرموده: در بازار کوفه خطبه خوانده «شیخ طوسی» گفته: پیش از کربلا مرحوم بوده! «مامَقانی» چیزهایی گفته، «شهرآشوب» چیزی در کتاب «طبرِسی» چیزی دگر مرقوم بوده از چه دورانی سخن می‌گویی ای تاریخ! وقتی، جعل و تحریف و سندسوزی در آن مرسوم بوده... از چه دورانی سخن می‌گویی ای تاریخ! وقتی، تالی قرآن او شمشیر بر حلقوم بوده از چه دورانی سخن می‌گویی ای تاریخ! وقتی، هر کجایش را که می‌بینی علی مظلوم بوده شیون هیهات مِنّا الذلّه می‌آید به گوشم سرنوشت سرخ عاشوراییان محتوم بوده خواهر خون خدا هرجا که باشد کربلایی‌ست دختر خیر النّسا هرکس که شد معصوم بوده پس ملالی نیست هرکس هرچه می‌خواهد بگوید ما رأیت الّا جَمیلا قصه‌ای منظوم بوده پس ملالی نیست زیرا آن‌که می‌داند، می‌آید آن‌که سِرّ خاندانش سال‌ها مکتوم بوده پس ملالی نیست؛ برمی‌خیزد از جا قائم ما آن‌که تیغش مظهر یا حیُّ یا قیّوم بوده... 📝 🌐 shereheyat.ir/node/3618@ShereHeyat
علیه‌السلام 💠 (علیه‌السلام) «ما ضَرَّ مَنْ ماتَ مُنْتَظِراً لِأَمْرِنَا أَنْ لا یَمُوتَ فی وَسَطِ فُسْطاطِ الْمَهْدِیِّ(علیه‌السلام) وَ عَسْكَرِهِ» کسی که در حال انتظار بمیرد، ضرر نکرده است و همانند کسی است که در وسط خیمه مهدی(علیه‌السلام) و سپاهیانش جان داده است. 📗 الکافی، ج۱، ص۳۷۲ 🔹مرگ در حال انتظار🔹 هر منتظری که دل به ایمان داده‌ست جان بر سر عشق ما به جانان داده‌ست انگار که هم‌رکاب مهدی بوده در لشکر و خیمه‌گاه او جان داده‌ست 📝 @ShereHeyat