#مناجات
#شهدا
🔹این همه یوسف🔹
بهنام او که دل را چارهساز است
به تسبیحش زمین، مُهر نماز است
چراغی مردهام، دل کن دلم را
به بسمالله، بسمل کن دلم را...
بده حالی که حالی تازه باشد
که هر فصلش وصالی تازه باشد
مدد کن لحظهای از خود گریزم
که تاریک است صبح رستخیزم
تمام فصل من شد برگریزان
بده داد منِ از خود گریزان
الهی سینهای داریم پُر سوز
تبسم کن در این آیینه یک روز...
همه حیران، چو موساییم در طور
تجلی کن، شبی، یا نور، یا نور!
تجلی کن که ما گمکرده راهیم
ببخشامان که لبریز از گناهیم
الهی سربهزیران تو هستیم
اسیرانیم، اسیران تو هستیم
اسیرانی سراسر دلپریشیم
الهی، ما گرفتاران خویشیم...
دلم سرگرمِ کارِ هیچکاری
امان از این پریشانروزگاری
نه گفتارم به کار آمد، نه رفتار
گرفتارم، گرفتارم، گرفتار...
الهی درد این دل را دوا کن
همین امشب مرا از من جدا کن...
خوشا آن دل که با روحش بِحِل کرد
بدا دنیا که ما را خون به دل کرد...
خوشا آنان که پیش از مرگ، مُردند
به راز عشق پی بردند و بردند...
به جوش آمد دوباره خون مردی
تو اما ای دلِ غافل، چه کردی؟
بخوان امشب به آهنگ جدایی
«کجایید ای شهیدان خدایی؟»...
«سبکباران خرامیدند و رفتند
مرا بیچاره نامیدند و رفتند»...
خوشا آنان که چرخیدند در خون
خدا را ناگهان دیدند در خون
به پای دوست دست از دست دادند
حسینآسا به پایش سر نهادند
چو «ابراهیم همت» در منا باش
سراپا غرق در نور خدا باش...
اگر شوق خدا داری چنین کن
صفا و سعی در میدان مین کن
بیا چون «میثمی» عبد خدا باش
به شوق کعبهاش در کربلا باش
چقدر این آسمانیخاک، زیباست
به دنیا گر بهشتی هست، اینجاست...
مگو «چمران» بگو غیرت، بگو درد
بگو تنهاترین، عاشقترین مرد...
«بروجردی»، «جهانآرا» و «همت»
«محمد»های کوی عشق و غیرت...
در این شبهای غم، شبهای غربت
ز ما دستی بگیرید ای جماعت...
چو «مهدی» عاشقی بیادعا نیست
به «زینالدین» قسم، مثل شما نیست...
اگر «مهدی» شدی چون «باکری» باش
اگر خواهان حُسنی، «باقری» باش
«حسن» رازی که در خاکش سپردیم
دریغا پی به معنایش نبردیم
حسن یعنی حسین صبرپیشه
شهید کربلاهای همیشه
حسن گفتی، حسینیتر شد این دل
به یاد کربلا، محشر شد این دل
چه دید آن روز؟ قرآن روی نیزه
«حسین» کربلاهای هویزه...
حسینِ من ابوالفضلی دگر بود
صدایی تابناک و شعلهور بود
به حقّ حق، به حقّ «تندگویان»
شهید تازهای از من برویان
«ز جانان مهر و از ما جانفشانیست
جواب مهربانی، مهربانیست»
دلم دلتنگ مردان صمیمیست
مرید «حاج عباس کریمی»ست
چه ماند از او به جز مشتی غریبی؟
چه ماند از او؟ همین قرآن جیبی...
خوشا آنان که تا او پر گرفتند
حیات تازهای از سر گرفتند...
به «زینالدین» قسم اهل نبردیم
اگر سر رفت از دین برنگردیم
اگر «فهمیده» را فهمیده بودیم
همه شیران میداندیده بودیم...
تو یادت هست در شبهای پاوه
چراغی آسمانی بود «کاوه»
شما از عشق یک دم برنگشتید
شهید کربلای چار و هشتید
شهیدان سورۀ والفجر هشتاند
که چون آب از دل آتش گذشتند...
چقدر اروند رنگ نیل دارد
چقدر این لشکر اسماعیل دارد
شهادت را چو اسماعیل عطشان
تمام روزهاشان عید قربان
به حیدر سیرتانِ لیلةالقدر
به «اسماعیل»های لشکر «بدر»
به گلگون پیکران لشکر «نصر»
به حق سورۀ «والفتح» و «والعصر»
الهی گوشۀ چشمی به ما کن
به ما حال مناجاتی عطا کن...
تمام «قدسیان» «خوشسیرتاناند»
دل ما را به آتش میکشانند
به یاد بچههای «لشکر هفت»
قرار از دل شد و خواب از سرم رفت...
به حقِ «یا محمد! یا محمد!»
توسل کن بیاید «حاج احمد»
بیا در اوج زیبایی بمیریم
دم مُردن «تجلایی» بمیریم
افق، چاک دل خونینجگرهاست
سحر، جا پای مفقودالاثرهاست
بیا و مرتضایی کن دلت را
خدایی کن، خدایی کن دلت را
شهیدی بود چون «آوینی» این دل
چرا شد غرق در خودبینی این دل؟...
برادرهای من! امشب بمانید
برایم سورۀ یوسف بخوانید
چو ماهی بیتکلف بود یوسف
درون چاه، یوسف بود، یوسف
کجا یوسف اسیر چاه تن شد؟
به هر گامی خلیل بتشکن شد
چرا ما ماه کنعانی نباشیم؟
چرا ما یوسف ثانی نباشیم؟
چرا ما چشم یوسفبین نداریم؟
مسلمانیم و درد دین نداریم
📝 #علیرضا_قزوه
🌐 shereheyat.ir/node/3765
✅ @ShereHeyat
#امام_عصر علیهالسلام
#شهدا
#غزل
🔹چشمهای مهربان🔹
شهیدی در میان کاروانت میشوم یا نه؟
غبار رهگذار عاشقانت میشوم یا نه؟
دلم سنگ است میدانم، دلم تنگ است میدانی
نمیدانم که خاک آستانت میشوم یا نه؟
مرا با گوشهچشمی خواندی اما کاش میگفتی
فدای چشمهای مهربانت میشوم یا نه؟
فدای تو چه جانهای جوانی شد بگو آیا
فدای آن شهیدان جوانت میشوم یا نه؟
سرم را کاش بر زانو بگیری یوسف زهرا
بگو وقت شهادت، میهمانت میشوم یا نه؟
📝 #میلاد_عرفانپور
✅ @ShereHeyat
#مناجات
#غزل
🔹آرزوی وصل🔹
جز آرزوی وصل تو یکدم نمیکنم
یکدم ز سینه مهر تو را کم نمیکنم
ای آن که سربلند مرا آفریدهای
جز پیش آستان تو سَر، خَم نمیکنم
گر در ازای عشق، غم عالمم دهی
با عالمی معاوضه این غم نمیکنم
جز راه پاک دوست یقیناً نمیروم
جز انتخاب عشق مسلم نمیکنم
چون آتش فراق تو را آزمودهام
خوف از عذاب سخت جهنم نمیکنم...
آن شمع خامُشم که به شبهای بیکسی
حتی هوای گریه نمنم نمیکنم
داروی درد هجر حبیب است، بس کنید
من از طبیب خواهش مرهم نمیکنم
حیران از این تغافل خویشم که زادِ راه
گاهِ سفر شدهست و فراهم نمیکنم
📝 #سیدحسن_حسینی
🌐 shereheyat.ir/node/361
✅ @ShereHeyat
گفتند: که تا صبح فقط یک راه است
با عشق فقط فاصلهها کوتاه است
هرچند که رفتند، ولی بعد از آن
هر قطعۀ این خاک، زیارتگاه است
📝 #مریم_سقلاطونی
✅ @ShereHeyat
#دفاع_مقدس
#شهدا
#مثنوی
🔹خدایا دلم را کجا میبرند؟🔹
شبم در حضوری لبالب گذشت
کدامین شبم مثل آن شب گذشت
شب برگزیدن، شب انتخاب
شب گام تا قلّۀ آفتاب
شب عاشقان نفس سوخته
شب چهرههای برافروخته
شب شبنم و شعله و شط و خون
شب مستی و شور عشق و جنون
شب خیزش عقدههای زمین
شب دست و پا باختن روی مین
شب خاک با خون معطّر شدن
شب تا سحر لاله پرپر شدن
شب در زمین آسمانی شدن
شب در خداوند فانی شدن
نه ناسوت بود و نه لاهوت بود
شب آتش و خون و باروت بود
شب همّت بیهماوردهاست
شب راستقامتترین مردهاست
شب دل سپردن به دریاست این
شب بیخیالی ز دنیاست این...
فلک باز قصد زمین کرده است
کسی پشت این شب کمین کرده است
اُحد...بدر...خیبر...و یا کربلاست
خدایا نمیدانم اینجا کجاست؟
صدا میزند عشق از علقمه
بیایید با رمز یا فاطمه
شب عشق بازی، شبی پرخروش
شب چفیههای غریبی به دوش
شب وحشی ترکش و تیرهاست
و گردانی از بانگ تکبیرهاست
در این کوله پشتی غم آوردهام
شهادت! کجایی؟ کم آوردهام
هلا ای رفیقان همسنگرم
شما دیگرید و من آن دیگرم...
شما مشعل راه آیندهاید
شما تا همیشه... شما زندهاید...
در این موج، خود را رها کردهام
دلم را به نام شما کردهام
مرا هم رهایی دهید از قفس
بگیرید از من، مرا یک نفس
اسیر غم جان و تن ماندهام
مصیبت همین است، من ماندهام
رفیق مرا بیصدا میبرند
خدایا دلم را کجا میبرند؟
در این کوله پشتی غم آوردهام
شهادت! کجایی؟ کم آوردهام
📝 #عباس_شاهزیدی
🌐 shereheyat.ir/node/2532
✅ @ShereHeyat
#شهدا
#غزل
🔹خانۀ آلالهها🔹
بیا به خانۀ آلالهها سری بزنیم
ز داغ با دل خود حرف دیگری بزنیم
به یک بنفشه صمیمانه تسلیت گوییم
سری به مجلس سوگ کبوتری بزنیم
شبی به حلقۀ درگاه دوست دل بندیم
اگر چه وا نکند، دست کم دری بزنیم
تمام حجم قفس را شناختیم، بس است
بیا به تجربه در آسمان پری بزنیم
به اشک خویش بشوییم آسمانها را
ز خون به روی زمین رنگ دیگری بزنیم
اگر چه نیّت خوبیست زیستن اما
خوشا که دست به تصمیم بهتری بزنیم
📝 #قیصر_امینپور
🌐 shereheyat.ir/node/3117
✅ @ShereHeyat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در سینهام دوباره غمی جان گرفته است
«امشب دلم به یاد شهیدان گرفته است»
تا لحظههای پیش، دلم گور سرد بود
اینک به یُمن یاد شما جان گرفته است
در آسمان سینۀ من ابر بغض خُفت
صحرای دل، بهانۀ باران گرفته است
از هر چه بوی عشق تهی بود خانهام
اینک صفای لاله و ریحان گرفته است
دیشب دو چشم پنجره در خواب میخزید
امشب سکوت پنجره پایان گرفته است
امشب فضای خانۀ دل، سبز و دیدنیست
در فصل زرد، رنگ بهاران گرفته است
📝 #سلمان_هراتی
✅ @ShereHeyat
#ماه_رمضان
#غزل
🔹سفرۀ رحمت🔹
دوستان مژده که ماه رمضان میآید
وقت آمرزش هر پیر و جوان میآید
میتوان کرد نثار قدمش جان عزیز
که ز درگاه خداوند جهان میآید
سفرۀ رحمتش افتاده و این ماه شریف
به خبر کردن ما بیخبران میآید
صیقلی از مه نو در کف روشنگر فیض
به جلا دادن آیینۀ جان میآید
تا کند پاک ز آلایش عصیان همه را
موج رحمت ز کران تا به کران میآید
نیست مه، بلکه هماییست که از اوج شرف
بر سر خلقِ جهان بالفشان میآید..
تا به شب، ابر کرم فیض و عطا میبارد
تا سحر، تیر دعاها به نشان میآید
گل بچین زین چمن فیض، که ده روز دگر
گلشن عمرِ تو را فصل خزان میآید
عمل خویش، تو امروز نکو کن «واعظ»!
که بد و نیک تو فردا به میان میآید
📝 #واعظ_قزوینی
✅ @ShereHeyat
السلام ای ماه پنهان پشت استهلال ما
ما به دنبال تو میگردیم و تو دنبال ما
ماهِ پیدا، ماه پنهان، ماه روشن، ماه محو
رؤیت این ماه یعنی نامۀ اعمال ما
خاصه این شبها که ابر و باد و باران با من است
خاصه این شبها که تعریفی ندارد حال ما
کاش در تقدیر ما باشد همه شبهای قدر
کاش حَوِّل حالَناییتر شود احوال ما
ما به استقبال ماه از خویش تا بیرون زدیم
ماه با پای خودش آمد به استقبال ما
گوشۀ چشمی به ما بنمای ای ابروهلال
تا همه خورشید گردد روزی امسال ما
📝 #علیرضا_قزوه
🌐 shereheyat.ir/node/294
✅ @ShereHeyat
#ماه_رمضان
#بهار_انتظار
#غزل
🔹نسیمِ نیایش🔹
سحر دمیده و بر شیشه میزند باران
هوا مسیحنفس شد، به مقدم رمضان
جوانهها همه دست دعا به شاخه بلند
شکوفههای بهاری به ذکر الرحمان
وضو گرفته شقایق به جرعهای شبنم
نسیم غرق نیایش، درخت محو اذان
گل محمدی و نغمۀ خوش صلوات
نگاه نرگس سرمست همچنان نگران
خوشا تلاوت قرآن به وقت آمدنت
خوشا دعای سحر در نمازخانۀ جان
اگرچه زخمی صد داغ کهنه است زمین
نگاه لطف تو کافیست تا بگیرد جان
سلام بر تو که اصل سلام دیدن توست
سلام بر سحرستان اول رمضان
📝 #نغمه_مستشارنظامی
🌐shereheyat.ir/node/5455
✅ @ShereHeyat
#ماه_رمضان
#غزل
🔹خوش آمدهای🔹
سلام موهبت بیکران! خوش آمدهای
سلام مرحمت ناگهان! خوش آمدهای
سلام آیهتر از لحظههای جاری عمر
سلام بهتر از آب روان خوش آمدهای
سلام بر تو و بر سی سحر ستاره و نور
سلام ماه پر از کهکشان خوش آمدهای
تو ای خلاصۀ باران بیامان حضور
تو ای چکیدۀ هفت آسمان خوش آمدهای
نسیم خوشخبری آمد از مناره، چه خوب!
وزید عطر تو بین اذان، خوش آمدهای
بیا که باز نمکگیرمان کنی با عشق
کنار سفرۀ خرما و نان، خوش آمدهای..
جوانهها همه چشمانتظار مهر تواند
به باغ خشک دل ای باغبان خوش آمدهای
برای من که پر از شرم ماه شعبانم
بمان تو ای رمضانم! بمان! خوش آمدهای
📝 #فاطمه_عارفنژاد
✅ @ShereHeyat
در ماه خدا که فصل ایمان باشد
باید دل عاشقان، گلافشان باشد
فرمود که: هرچیز بهاری دارد
ماه رمضان، بهارِ قرآن باشد
📝 #حسین_شنوائی
✅ @ShereHeyat
#شعر_توحیدی
#قرآن
#غزل
🔹سیر در آیات عالَم🔹
نشستم پیش او از خاک و از باران برایم گفت
خدا را یاد کرد، از خلقت انسان برایم گفت
«أَلَم أَعْهَد إِلَيكُم يا بَنی آدَم» برایم خواند
از آن عهدی که آدم بست -آن پیمان- برایم گفت
برایم یک به یک تاریخ انسان را ورق میزد
به یاد نوح بود از کشتی و طوفان برایم گفت
به ابراهیم و موسی و به اِلیاسین سلامی کرد
به نور حق پناه آورد و از شیطان برایم گفت
«محبت زنده زنده دفن شد با دختران در خاک»
زمین را زیر و رو کرد از غم پنهان برایم گفت
سپس «إِنَّ اَلَّذِينَ آمَنُوا» را بر زبان آورد
نگاهی سوی مولا کرد، از ایمان برایم گفت
مرا خوف و رجای حرفهایش جذب خود میکرد
که آیه آیه از «تکویر» و «اَلرَّحمان» برایم گفت
هزار و چندصد سال است در دل حرفها دارد
شکایت کرد و از عصیان و از نسیان برایم گفت
سراسر شوق بودم سِیر در آیات عالَم را
سراپا گوش بودم آنچه را قرآن برایم گفت
📝 #عاطفه_جوشقانیان
🌐 shereheyat.ir/node/5874
✅ @ShereHeyat
یک پنجره، گلدانِ فراموش شده
یک خاطره، انسانِ فراموش شده
در خانه، جماعتی پیِ معجزهها
بر طاقچه، قرآن فراموش شده
📝 #میلاد_عرفانپور
✅ @ShereHeyat
#ماه_رمضان
#غزل
🔹فصل شکوفایی نور🔹
باز شد پنجرۀ روشنی از فصل حضور
فصل سرسبز دعا، فصل شکوفایی نور
دردمندان! به شما ماه خدا رو کردهست
چه خدایی، که رحیم است و کریم است و غفور
به هلال مَهِ نو در رمضان باید گفت:
«قُل هُوالله اَحَد چشم بد از روی تو دور»..
گاه در پرتو قرآن، به تلاوت بنشین
ای نگاه تو طربناکتر از باغ بلور
عافیت چون طلبد؟ آن که گریزد ز طبیب
به خدا کی رسد؟ از خود نکند آن که عبور
صبر بر معصیت، از زهدِ ریایی بهتر
سعی کن تا که در این ماه شوی سنگ صبور
ای دلت در گرو آیۀ «فَاخلَع نَعلَیک»
در دلت مانده اگر آرزوی وادی طور
بی ریا، در پی تسکینِ دلِ مسکین باش
نشود مانع احساس تو، احساس غرور
ای صفای تو نوازشگر گلهای یتیم
نذر این باغچه کن، شادی و شیدایی و شور
سعی کن لذت غفران خدا را بچشی
ای که ابر کَرَم از روی سرت کرده عبور
دل اگر یاد خدا کرد و شب از نیمه گذشت
میشوی غرق عنایت، سحر از فیض حضور
به دعا دست برآرید «شب قدر» مگر
بگشاید گره از کار شما صبح ظهور
ای که چشم دل تو در طلب راه خداست
رو به مهمانی او کن، رمضان ماه خداست
📝 #محمدجواد_غفورزاده
🌐shereheyat.ir/node/5457
✅ @ShereHeyat
#مناجات
#غزل
🔹روزگار🔹
فرصت نمیشود که من از خود سفر کنم
از این من همیشگی خود گذر کنم
تصویرهای مبهمی از خویش میکشم
هر گاه در گذشتۀ عمرم نظر کنم
من ماندهام که پا بگذارم به روی دل
یا پیروی از این دل بیپا و سر کنم...
جز درد و آه، حاصلم از روزگار نیست
از دست روزگار چه خاکی به سر کنم
آواره ماندهام به بیابان سرنوشت
بیغولهای کجاست که شب را سحر کنم
این بخت با من است خودم را ز دست او
باید کجا برم، به کجا در به در کنم...
مُردم در این همیشگی جان و تن «خروش»!
باید به راه افتم و فکر دگر کنم
📝 #عباس_شاهزیدی
🌐 shereheyat.ir/node/5528
✅ @ShereHeyat
#شعر_تعلیمی
#مثنوی
🔹گریههای شبانه🔹
شب و نجوای ریزش باران
پرسۀ باد در سپیداران
شاخهها سر بر آسمان دارند
برگها ذکر بر زبان دارند
شب ز رحمت حدیثپرداز است
در غفران شبانگهان باز است
گریه کو تا گناه را شوید؟
نامههای سیاه را شوید
در دل باز رو به عرش خداست
شب برای نماز و اشک و دعاست
نزد حق هر که آبرو دارد
با خداوند گفتوگو دارد
آبرو میخرد به آب وضو
سوی حق با نیاز آرد رو..
گریه راهی به کبریای خداست
گریههای شبانه راهگشاست..
شبِ در خویشتن سفر کردن
بر دل و حال دل نظر کردن
شبِ دست از جهانیان شستن
شبِ حق را درون دل جستن
شب به دست و دل خداخواهان
چشم ارواح منتظر نگران
همه محتاج تحفهای ز دعا
همه چشمانتظار لطف شما..
او که شست از تمام دنیا دست
خیرخواهی برایش آیا هست؟
با دلی خسته خاطری مضطر
آورد اهل خویش را به نظر
آنکه او را عزیز میپنداشت
دل چرا از محبّتش برداشت؟..
کاش یادی کند ز رفتۀ خویش
یک دل خیرخواه خیراندیش..
آه و شیون به رفتگان نه رواست
حاجت رفتگان نماز و دعاست
📝 #محمدجواد_محبّت
✅ @ShereHeyat
#امام_حسین علیهالسلام
#ماه_رمضان
#غزل
🔹روزه یعنی...🔹
ای که از سوز تو پیداست تمنای حسین
«روزه یعنی عطش و روضۀ لبهای حسین»
روزه یعنی که به تکبیرة الاحرام سحر
قصد قربت کنی از مسجد الاقصای حسین...
روزه چون «حر» به کنار آمدن از راه خطاست
چشم پوشیدنِ از غیر و تماشای حسین...
این «حبیب» است که یک روزه به دست آوردهست
سندِ دیدن محبوب به امضای حسین
روزه یعنی که بخواهی به دعای شب قدر
شوق پیوستنِ یک قطره به دریای حسین
روزه یعنی که به صحرای بلا، جام به دست
آب بردن به سوی خیمۀ گلهای حسین
روزه یعنی که توقف به لب شط فرات
اقتدا کردنِ سی روز به سقای حسین
وقت افطار شد ای سوخته در آتش دل
«روزه یعنی عطش و روضۀ لبهای حسین»
📝 #محمدجواد_غفورزاده
🌐 shereheyat.ir/node/3877
✅ @ShereHeyat
کسی از باغ گل آهسته مرا میخواند
تا صفا، تا گل نورسته مرا میخواند
هر شب از کوچۀ خوشبوی شقایق تا صبح
کسی آهسته و پیوسته مرا میخواند
با نشاطی دگر از ناحیۀ روشن شوق
همنشین منِ دلخسته مرا میخواند
امشب از خلوت نزدیکترین خانۀ خاک
عارفی کامل و وارسته مرا میخواند...
یا رب این بانگ خوش از حنجرۀ شرقی کیست؟
چه کسی پشت در بسته مرا میخواند؟
باده نوشان سحر! چشمۀ تجرید کجاست؟
آشنایی سر گلدسته مرا میخواند
📝 #زکریا_اخلاقی
✅ @ShereHeyat
#شعر_تعلیمی
#غزل
🔹پاکدلان🔹
هرکه با پاکدلان، صبح و مسایی دارد
دلش از پرتو اسرار، صفایی دارد
زهد با نیّت پاک است، نه با جامۀ پاک
ای بس آلوده، که پاکیزه ردایی دارد
شمع خندید به هر بزم، از آن معنی سوخت
خنده، بیچاره ندانست که جایی دارد
سوی بتخانه مرو، پند برهمن مشنو
بتپرستی مکن، این ملک خدایی دارد
هیزم سوخته، شمع ره و منزل نشود
باید افروخت چراغی، که ضیایی دارد
گرگ، نزدیک چراگاه و شبان رفته به خواب
بره، دور از رَمه و عزم چرایی دارد
مور، هرگز به درِ قصر سلیمان نرود
تا که در لانۀ خود، برگ و نوایی دارد
گهر وقت، بدین خیرگی از دست مده
آخر این دُرّ گرانمایه بهایی دارد
فرّخ آن شاخک نورُسته که در باغ وجود
وقت رُستن، هوس نشو و نمایی دارد
صرف باطل نکند عمر گرامی، «پروین»
آنکه چون پیر خرد، راهنمایی دارد
📝 #پروین_اعتصامی
🌐 shereheyat.ir/node/2875
✅ @ShereHeyat
#امام_عصر علیهالسلام
#ماه_رمضان
#غزل
🔹بشارت رمضان🔹
دلمردهایم و یاد تو جان میدهد به ما
قلبیم و بودنت ضربان میدهد به ما
ماه خدا دومرتبه بیماه روی تو
دارد بشارت رمضان میدهد به ما
برگرد! ای که لحظۀ افطار، عاقبت
یک روز دستهای تو نان میدهد به ما
روزی سه بار غرق غریبی و بیکسیست
حسی که بیتو وقت اذان میدهد به ما
این ماه، فرصتیست که باز عاشقت شویم
ماه خدا دوباره زمان میدهد به ما
ما میهمان جد تو هستیم «جانْ حسین»
نامی که اشکهای روان میدهد به ما...
بیشک حوالۀ همه امسال کربلاست
رزقی که آخر رمضان میدهد به ما
📝 #محمدعلی_بیابانی
🌐 shereheyat.ir/node/307
✅ @ShereHeyat
تسنیم دعای سحر و عطر اذان است
این مائده، این ماه مبارک، رمضان است
این سفرۀ رحمت که سحرگاه به پا شد
آغاز بهاریست که آرامش جان است...
ماهیست که قدرش به شب قدر شبیه است
ماهیست که قدرش چو شب قدر نهان است
این ماه اگر رخ بنماید همه روز است
پیداست درخشندگیاش گر چه نهان است
«در حسرت دیدار تو آوارهترینم»
ای ماه که تصویر تو در آب روان است...
ای ماه مبارک، رمضان، ماه درخشان
آرامش تو نابترین حس جهان است
📝 #نغمه_مستشارنظامی
🌐 shereheyat.ir/node/3857
✅ @ShereHeyat
#شعر_تعلیمی
#غزل
🔹ملک سلیمان🔹
بنشین شبی به خلوت خود در حضور خویش
روشن کن آسمان و زمین را به نور خویش
توفان اگر گرفت تو کشتی نوح باش
رو کن به وقت خشم، چو موسی به طور خویش
گمگشتۀ تو در تو نهان است و غافلی
در غیبتش بکوش برای ظهور خویش
دلخوش به صید ماهی دریا نشو که تور
گاهی شود اسیر گرههای کور خویش
تا بگذری ز درۀ صعبالعبور عمر
از خود پلی بساز برای عبور خویش
اقلیم توست مُلک سلیمان، چرا شدی،
قانع به سعی و همت کمتر ز مور خویش؟
از گور خفتگان به تغافل گذر مکن
داری عبور میکنی از سنگ گور خویش
📝 #افشین_علا
🌐 shereheyat.ir/node/5267
✅ @ShereHeyat
#شعر_توحیدی
#حدیث | #رباعی
💠 #امام_صادق (علیهالسلام)
«إِذَا رَقَّ أَحَدُكُمْ فَلْيَدْعُ فَإِنَّ الْقَلْبَ لَا يَرِقُّ حَتَّى يَخْلُصَ»
هنگامی که دلتان شکست دعا کنید، زیرا دل تا صاف و خالص نشود، نمیشکند.
📗 الكافی، ج۲، ص۴۷۷
🔹هرگاه دلت شکست...🔹
سرچشمۀ فیض، آرزو کن به دعا
تحصیل امید و آبرو کن به دعا
دلهای شکسته چشمۀ رحمت اوست
هرگاه دلت شکست رو کن به دعا
📝 #محمدجواد_غفورزاده
✅ @ShereHeyat
#مناجات
#غزل
🔹دیر آمدهام🔹
جاریست چو باران عرق شرم به رویم
از عفو تو یا از گنه خویش بگویم؟
ترسم نگذارند به فردای قیامت
یک برگ گل از باغ وصال تو ببویم
کوری به از آن کز کرمت چشم بپوشم
لالی به از آنم که ثنای تو نگویم
تو زود رضا میشوی از بنده ولی من
دیر آمدهام تا که رضای تو بجویم
من رو به در غیر تو بردم، تو ز رحمت
آغوش گشودی که بیا باز به سویم
خواهم که حضور تو کنم سفرۀ دل، باز
ترسم که گناهان بفشارند گلویم
صد سالم اگر در شرر نار بسوزی
از دوستیات کم نشود یک سرِ مویم
بر خاک درت ریختهام اشک خجالت
این اشک نکوتر بود از آب وضویم
پروندۀ تاریک مرا اشک نشوید
بگذار که در چشمۀ عفو تو بشویم
صد بار خطا دیدهای از «میثم» و یک بار
نگذاشتی از لطف بیارند به رویم
📝 #غلامرضا_سازگار
🌐 shereheyat.ir/node/5463
✅ @ShereHeyat