#فاطمیه
#حضرت_فاطمه علیهاالسلام
#چارپاره
🔹دلی داغدار🔹
کوه آهسته گام برمیداشت
پیکر آفتاب بر دوشش
مثل آتشفشان خاموشی
کوه بود و غرور خاموشش
کوه میرفت و پا به پایش نیز
کاروان کاروان غم و اندوه
کوه میرفت و بر زمین میماند
یک دماوند ماتم و اندوه
وقت آن بود تا در آن شب سرد
خاک مهمان آفتاب شود
وقت آن بود سقف سنگی شب
خم شود، بشکند، خراب شود
کوه با آفتاب نیمه شبش
سینۀ خاک را چراغان کرد
دور از آن چشمهای نامحرم
عشق را زیر خاک پنهان کرد
ماه از کوه چهره میدزدید
تاب آن دشتِ گریهپوش نداشت
کوه سنگین و خسته برمیگشت
آفتابی به روی دوش نداشت
کوه میرفت و پشت نخلستان
با دلی داغدار گم میشد
کوه میرفت و خانۀ خورشید
در مِهی از غبار گم میشد...
📝 #سعید_بیابانکی
📗 #سنگچین
✅ @ShereHeyat
#فاطمیه
#حضرت_فاطمه علیهاالسلام
#قصیدهواره
🔹رازِ مگو🔹
گلهای عالم را معطر کرده بویت
ای آن که میگردد زمین در جستجویت
یادش بهخیر آن روزها ریحان به ریحان
میچید پیغمبر بهشت از رنگ و بویت
سیارهها را در نخی میچیدی آرام
میساختی تسبیحی از خاک عمویت
برداشتند از سفرهات نان، مردم شهر
جرعه به جرعه آب خوردند از سبویت
درهای رحمت باز میشد با دعایت
دردا که میبستند درها را به رویت
تاریخ میداند فدک تنها بهانهست
وقتی بهشت آذین شده در آرزویت
وقتی منزه گشته خاک از سجدههایت
وقتی مطهّر میشود آب از وضویت
چادر حمایل میکنی از حق بگویی
حتی اگر یک شهر باشد روبرویت
برخاستی با آن صفتهای جلالی
این بار آتش میچکید از خلق و خویت
حتی زمان میایستد از این تجسم
تو سوی مسجد میروی، مسجد به سویت
از های و هو افتاد دنیا با سکوتت
دنیا به آرامش رسید از های و هویت
از بانگ بسم الله الرحمن الرحیمت
از شکوههایِ الذین آمنویت
تو خطبه میخواندی و میلرزید مسجد
ذرات عالم یکصدا لبیکگویت
خطبه به اوج خود رسید آنجا که میریخت
مدح علی، حیدر به حیدر از گلویت
گفتم علی... او قطره قطره آب میشد
آن شب که روشن شد سپیدیهای مویت
آن شب که زخم تو دهان وا کرد، آرام
زخم تو آری زخم... آن رازِ مگویت
هنگام دفن تو علی با خویش میگفت
رفتی ولی پایان نمییابد شروعت...
📝 #سیدحمیدرضا_برقعی
✅ @ShereHeyat
#فاطمیه
#حضرت_فاطمه علیهاالسلام
#قصیدهواره
🔹عقیق سرخ🔹
از آنچه در دو جهان هست بیشتر دارد
فقط خداست که از کار او خبر دارد
یکی برای علی ماند و آن یکی همه بود
اگر چه لشکر دشمن چهل نفر دارد
عقیق سرخ از آتش نداشت واهمهای
کسی که کفو علی میشود جگر دارد
کمر به یاری تنهایی علی بسته
میان کوچه اگر دست بر کمر دارد
سر علی به سلامت چه باک از این سردرد
محبت ولیالله درد سر دارد
کسی که شهر سر سفرهٔ قنوتش بود
چگونه دست به نفرین قوم بردارد؟!
صدا زد: «اشهد ان علی ولیالله»
ولی دریغ که این شهر، گوشِ کر دارد...
کنیز بیت علی خاک را طلا میکرد
سقیفه را بنگر فکر سیم و زر دارد
اگرچه باغ فدک نعمت فراوان داشت
ولی ولایت او بیشتر ثمر دارد
گرفت راه زنی را به کوچه راهزنی
در آن محله که بسیار رهگذر دارد...
بگو به دشمن مولا، مرام ما این نیست
زمان جنگ بیاید اگر هنر دارد...
بگو به شعله: چه وقت دخیل بستن بود؟
هنوز چادر او کار با بشر دارد...
دهان تیغ دودم را عجیب میبندد
وصیتی که علی از پیامبر دارد
فدای محسن شش ماههاش که زد فریاد
سپر ندارد اگر مادرم پسر دارد
به شعله سوخت پر و بال مادر، اما نه
حسین هست، حسن هست، بال و پر دارد
اگر خمیده علی، از نماز آیات است
در آسمان غمش هاله بر قمر دارد
شبانه گشت به دست ستارهها تشییع
که ماه، الفت دیرینه با سحر دارد
میان شعله دعایش ظهور مهدی بود
که آه سوختگان بیشتر اثر دارد
📝 #مجید_تال
✅ @ShereHeyat
#فاطمیه
#حضرت_فاطمه علیهاالسلام
#مسمط
🔹فصل غریبی🔹
ای وای از آن حدیث به دفتر نیامده
ای وای از آن شروع به آخر نیامده
ای وای از آن یقین به باور نیامده
ای وای از آن مزار کبوتر نیامده
ای وای از آنکه رفته و دیگر نیامده
ای دل حدیث دختر طاها شنیدهای؟
یَرضی شنیدهای لِرضاها شنیدهای؟
هنگامۀ نماز دعاها شنیدهای؟
حتی تَوَرَّمَت قَدَماها شنیدهای؟
أمّن یُجیب این همه مضطر نیامده
یاللعجب، فصلّ لربّک ولادتش
واحیرتا لِیُذهِبَ عنکم شرافتش
طوبی لهُم وَ حُسن مَآب است مدحتش
جبریل با تمام بزرگی و رتبتش
از عهدۀ ستایش او برنیامده
اما چه سود حرمت قرآن شکسته شد
یکباره قلب سورۀ انسان شکسته شد
در را زدند و حرمت مهمان شکسته شد
نان ریخت، سفره سوخت، نمکدان شکسته شد
فصل غریبی تو چرا سر نیامده؟
زهرا هنوز گریۀ بیگاه میکند
مولا هنوز سر به دل چاه میکند
پاییز ادعای أنا الله میکند
صبح بهار از آمدن اکراه میکند
آیا هنوز وقت مقرّر نیامده؟
📝 #مهدی_جهاندار
✅ @ShereHeyat
💠 جهاد شعری
🔹کمِیت میآید در مقابل امام صادق(عليهالسّلام) یک قصیدهای میخواند. شعر کُمِیت جهاد است، شعر دِعبِل جهاد است؛ امّا شعر بسیاری از شعرایی که در مدح رسولالله(صلّىاللهعليهوآله) شعر میگفتند، در توحید خدا شعر میگفتند -به شعرهایی که در مدح عبدالملک میگفتند، کاری نداریم- جهاد نیست. چرا؟ چون برای عبدالملک اشکالی ندارد که در مدح رسولالله(صلّىاللهعليهوآله) شعر بگویند. کاری نداریم که اگر عبدالملک در زمان رسولالله(صلّىاللهعليهوآله) بود، به جای جدّش یا سَلَفش ابوسفیان، او هم با رسولالله(صلّىاللهعليهوآله) میجنگید؛ اما حالا که رسولالله(صلّىاللهعليهوآله) نیست، هرچه میخواهند برای رسولالله(صلّىاللهعليهوآله) شعر بگویند؛ برای او اهمّیّتی ندارد.
او میگوید من جانشین رسولاللهم. برای او اهمّیّت دارد که کسی دربارۀ فرزند رسولالله(صلّىاللهعليهوآله)، یعنی علیبنالحسينالسجاد(عليهالسّلام) شعر نگويد.
🔹کميت که میآید دربارۀ علیبنالحسين(عليهالسّلام) شعر میگوید، شعرش جهاد است؛ چرا؟ چون مضمونش درگیری با هشامبنعبدالملک و با خود عبدالملک –خلیفۀ زمان- است. همان روز خیلیها بودند که برای رسولالله(صلّىاللهعليهوآله) شعر میگفتند، در توحيد شعر میگفتند، اما هیچگونه مبارزهای محسوب نمیشد، درگیری محسوب نمیشد؛ لذاست که جهاد هم نبود. بنابراین شعر گفتن فرق میکند. دعبل خزاعی شعرش جهاد است، کمیت شعرش جهاد است.
🔹آنوقت امام صادق(عليهالسّلام) چون که یک عمل مجاهدتآمیزِ اسلامی انجام گرفته، از این زن بیوه، از آن جوان فقیر، از آن پیر فرتوت، از آحاد بنیهاشم پول میگیرد، چند هزار دينار پول درست میکند، میدهد به کمیت. پس ببینید قضیه فرق میکند. نماز خواندن یک وقت جهاد است، یک وقت جهاد نیست؛ انفاق کردن یک وقت جهاد است، یک وقت جهاد نیست؛ شعر گفتن همینجور، چیز نوشتن همینجور، فکر کردن همین جور؛ راه رفتن گاهی در یک صورتی جهاد است، در یک صورتی جهاد نیست.
📗 «همرزمان حسین(علیهالسلام): مجموعه سخنرانیهای حضرت آیتالله خامنهای در سال ۱۳۵۱ در هیآت انصارالحسین(علیهالسّلام) تهران»، ص۱۰۹.
✅ @ShereHeyat
#حضرت_فاطمه علیهاالسلام
#امام_عصر علیهالسلام
#انقلاب_اسلامی
#غزل_مثنوی
🔹بانوی حماسه🔹
بگذر ز خود که طی کنی آن راه دور را
مؤمن به غیب شو که بیابی حضور را
تکلیف چیست؟ منتظران ظهور یار!
آمادهایم ما همه آیا ظهور را؟!
آن شیعه صادق است که در محضر امام
فرمان اگر دهد بپذیرد تنور را!
موسیصفت بخوانی از اولاد فاطمه،
روشن کنند در دلِ تو شمع طور را
یا فاطمه جوانه زده اشکهای تو
در کوچهباغ آینه گلهای نور را
بانو از آنچه میشود و آنچه شد بگو
از راز سربهمُهر کرامات خود بگو
بانو! بخوان ز لطف زمین و زمان به تو
از لحظۀ توسل رزمندگان به تو
آنان که قلبشان ز تو رخصت گرفته بود
سربندشان به نام تو زینت گرفته بود
از لحظهای بگو که شلمچه غرور داشت
صدها محبّ فاطمه در آن حضور داشت
ای مادر سپاه دلیران سخن بگو
ای خالق حماسۀ لبنان سخن بگو
از لطف خود بگو به سپاه مقاومت
ای تا همیشه پشت و پناه مقاومت
«الجار ثمّ دار!» دعا کن دعا رواست
بانو! نجات مردم بحرین با شماست
ما سالهاست مفتخر از یاری توایم
شاگردهای مکتب بیداری توایم
مثل هوای تازه طراوت از آنِ ماست
فردای پر امید و صلابت از آنِ ماست
رنج زمان و سختی دوران جدید نیست
در نسل شیعیان علی نا امید نیست
هر گونه ضعف و رخوت و سستی ز دشمن است
همراه ما امید به فردای روشن است
دنیا اگر پر از غم و رنج و بلا شود
مؤمن امیدوار به فضل خدا شود
ما مؤمنان کتاب خدا را که خواندهایم
آیات سورۀ شعرا را که خواندهایم
وقتی رسید امّت موسی کنارِ آب
وز پشت سر جماعت فرعون با شتاب
مأیوس و ناامید و پر از غصه و تَعَب
هر یک به اعتراض به موسی گشوده لب:
کای از بَرِ خدا شده ما را تو رهنمون
فرعون یافت سیطره، اِنّا لَمُدرَکون
موسی ولی به فضلِ و به رحمت امید داشت
در عین ناامیدی امّت، امید داشت
ناگاه حق به یاری یاران خود شتافت
دریا برای امّت موسی ز هم شکافت
آری! ز مکر و خدعۀ اهل جهان چه باک؟!
موسی امام ماست، ز فرعونیان چه باک؟!
خوشبین به راهِ روشن و فردای خود شویم
در این مسیر، پیرو موسای خود شویم
از راه کی رویم به ترفند دشمنان؟!
خوشبین به راه خویش! نه لبخند دشمنان
ماییم امتّی که امامت، حیات ماست
این جلوۀ عظیم کرامت، حیات ماست
زهرا رسانده است به ما این پیام را
باید گرفت دامنِ پاک امام را...
گفتی به ما امام همانند کعبه است
در مجد و احترام همانند کعبه است
باید همیشه خلق کند گرد او طواف
زین اتحاد دور شود هر چه اختلاف
وقتی حقایق ازلی بود در خطر
دین خدا و جان ولی بود در خطر
وقتی که عدهای همه پیمان شکستهاند
یا آنکه در ادامۀ این راه خستهاند
تکلیف مؤمن است که خیزد پی جهاد
باید که در مقابل تحریف ایستاد
دست و دل و زبان تو از حق دفاع کرد
الحق از آن حقیقت مطلق دفاع کرد
هم خطبۀ تو باعث افشاگری شدهست
هم ندبۀ تو مطلع احیاگری شدهست
مادر دعا کن از تو مبادا جدا شویم
چون تو همیشه سالک راه خدا شویم
جان را فدای راه پیمبر کنیم و بس
چون تو همیشه یاری رهبر کنیم و بس
عهدی که کردهایم به همت وفا کنیم
در قدس ما نماز جماعت بهپا کنیم
📝 #جواد_محمدزمانی
✅ @ShereHeyat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌐 «پایگاه شعر هیأت» که به همت دفتر شعر جامعه ایمانی مشعر راهاندازی شده است و شامل بیش از ۲۰۰۰ شعر از حدود ۳۰۰ شاعر در ۱۱۰ موضوع است؛ به نشانی shereheyat.ir در دسترس مخاطبان قرار گرفت.
✅ @ShereHeyat
#فاطمیه
#امام_عصر علیهالسلام
#غزل
🔹کنار تربت زهرا🔹
بیا که باغ پر از عطر دلربایی توست
نسیم، چشم به راه گرهگشایی توست
به باغبانی تو چشم دوختهست بهار
چمن چمن گل این باغ، رونمایی توست
نشسته در ره وصلت سحر چراغ به دست
سپیده منتظر نور کبریایی توست...
خدا کند تو بیایی و صبح سر بزند
که بی ستارهترین شب، شب جدایی توست
بیا که دیدن رویت بهشت موعود است
بهشت پرتوی از جلوۀ خدایی توست
مدینه را تو صفا میدهی ز مقدم خویش
مدینه تشنه دیدار و آشنایی توست
کنار تربت زهرا اگر چه شمعی نیست
بقیع، شب همه شب غرق روشنایی توست
هنوز صحبت آن مادر شهید این است:
شفای سینۀ من اشک کربلایی توست
📝 #محمدجواد_غفورزاده
📗 #ایها_العزیز
✅ @ShereHeyat
#فاطمیه
#امام_عصر علیهالسلام
#دوبیتی
🔹مزار بینشان🔹
نگاه تو... سکوت مبهم ما
چرا غمگین نباشد عالم ما؟
تو هم غم داری، امّا گفته بودم
تفاوت دارد این غم با غم ما
من و دل، شیعۀ دردیم مولا!
بدون تو چه میکردیم مولا!
تو هستی، آن که حاضر نیست، ماییم
دعا کن زود برگردیم مولا!
تو که درد آشنای اهل دردی
تو که دست کسی را رد نکردی
بگو حالا که دلهامان شکستهست
دلت میآید آیا برنگردی؟
دلم، تنهاترین مرد است مولا!
اگر چه بیتو دلسرد است مولا!
تحمّل میکند زخم زبان را
دل من شیعۀ درد است مولا!
ببین، تاریخ در تکرار ماندهست
جهان در حسرت بسیار ماندهست
نمیآیی چرا؟ چشمانتظارت
گلی بین در و دیوار ماندهست
دل سبز و جوانی دارد این گل
ولی قدِّ کمانی دارد این گل
بیا، چشمانتظار توست آخر
مزار بینشانی دارد این گل
📝 #سیدحبیب_نظاری
📗 #بگو_تا_صبح_چند_آدینه_ماندهست
✅ @ShereHeyat
#فاطمیه
#حضرت_فاطمه علیهاالسلام
#غزل
🔹او فاطمهست...🔹
تفسیر او به دست قلم نامیسّر است
در شأن او غزل ننویسیم بهتر است
شأن نزول یک پری از آسمان به خاک
دامان مادریست که در شأن کوثر است
هر مصرعم لبیست که لبخند میزند
این بیتِ من شبیهِ لبان پیمبر است...
او فاطمهست معنی این نام را هنوز
از هر زبان که میشنوم نامکرّر است
در کوچه بوی آتش و در خانه عطر گل
مرز بهشت و دوزخ از آن روز این در است
با پهلوی شکسته هم از کوه، کوهتر
با قامت خمیده هم از آسمان سر است
لبخند میزند که بخندند بچهها
مادر اگر که جان بدهد باز مادر است
مولا هنوز اوّل بیهمنفس شدن
بانو در انتظار نفسهای آخر است!
📝 #مهدی_مردانی
✅ @ShereHeyat
#فاطمیه
#حضرت_فاطمه علیهاالسلام
#شهدا
#غزل
🔹دیر آمدم🔹
دیر آمدم... دیر آمدم... در داشت میسوخت
هیأت، میان «وای مادر» داشت میسوخت
دیوار دم میداد؛ در بر سینه میزد
محراب مینالید؛ منبر داشت میسوخت
جانکاه: قرآنی که زیر دست و پا بود
جانکاهتر: آیات کوثر داشت میسوخت
آتش قیامت کرد؛ هیأت کربلا شد
باغ خدا یک بار دیگر داشت میسوخت
یاد حسین افتادم آن شب آب میخواست
ناصر که آب آورد سنگر داشت میسوخت
آمد صدای سوت؛ آب از دستش افتاد
عباس زخمی بود اصغر داشت میسوخت
سربند یا زهرای محسن غرق خون بود
سجاد از سجده که سر برداشت، میسوخت
باید به یاران شهیدم میرسیدم
خط زیر آتش بود؛ معبر داشت میسوخت
برگشتم و دیدم میان روضه غوغاست
در عشق، سر تا پای اکبر داشت میسوخت
دیدم که زخم و تشنگی اینجا حقیرند
گودال، گل میداد و خنجر داشت میسوخت
شب بود و بعد از شام برگشتم به خانه
دیدم که بعد از قرنها در داشت میسوخت
ما عشق را پشت در این خانه دیدیم
زهرا در آتش بود؛ حیدر داشت میسوخت
📝 #حسن_بیاتانی
✅ @ShereHeyat
#فاطمیه
#حضرت_فاطمه علیهاالسلام
#انقلاب_اسلامی
#غزل
🔹یا زهرا🔹
صبحِ تقویم گفت یا زهرا
همه هستیم گفت یا زهرا
نور زهرا که در جهان پیچید
هفت اقلیم گفت یا زهرا
آدم آموخت علم أسما را
بعد تعلیم گفت یا زهرا
ملت انقلابی ایران
وقت تحریم گفت یا زهرا
محشری شد شبی که فرمانده
پشت بیسیم گفت یا زهرا
و اباالفضل دستهایش را
کرد تقدیم گفت یا زهرا
هی اماننامه میفرستادند
جای تسلیم گفت یا زهرا
عارفی سرّ عشق میدانست
هرچه گفتیم گفت یا زهرا
📝 #مهدی_جهاندار
✅ @ShereHeyat
#فاطمیه
#حضرت_فاطمه علیهاالسلام
فرازی از یک #مثنوی
🔹تشییع آینه🔹
نیمهشب تابوت را برداشتند
بار غم بر شانهها بگذاشتند
هفت تن، دنبال یک پیکر، روان
وز پی آن هفت تن، هفت آسمان
این طرف، خیل رُسُل دنبال او
آن طرف، احمد به استقبال او
ظاهرا تشییع یک پیکر، ولی
باطناً تشییع زهرا و علی...
دو عزیز فاطمه همراهشان
مشعلِ سوزانشان از آهشان
ابرها گریند بر حال علی
میرود در خاک، آمال علی...
زَمزَمش در چشم و لَب در زمزمه
در سخن با خاطرات فاطمه:
مرغ جانت از قفس، آزاد شد
رفتی اما دوست، دشمنشاد شد!
شب نهادی پا به کوچکخانهام
میبَرم شب هم تو را بر شانهام
خانهام را رشک گلشن داشتی
سوختی چون شمع و، روشن داشتی...
ذرهای مِهر تو در کاهِش نبود
بر لبت نُهسال، یکخواهش نبود!
بارها از دوش من برداشتی
جای آن تابوت خود بگذاشتی
ای تو را کار و عبادت، متصل
دستۀ دستاس، از دستت خجل
با تو، غم در خانۀ من جا نداشت
بَعد تو در جایجایش پا گذاشت
یاد داری خانه هرگه آمدم
با تپشهای دلم در میزدم؟
با صفای کامل و مِهر تمام
صد غمم بردی ز دل با یککلام
بس نگاه ناتمامم کردهای
با لب بیجان، سلامم کردهای
من که بودم با تو غرق آرزو،
خاک میریزم به فرق آرزو
نی علی از درد، گلگون گریه کرد
از غمت دیوار و در، خون گریه کرد
داغ تو بنیانکَنِ صبر علیست
خانۀ بیفاطمه قبر علیست...
📝 #علی_انسانی
📗 #دل_سنگ_آب_شد
🌐 shereheyat.ir/node/1190
✅ @ShereHeyat
#فاطمیه
#حضرت_فاطمه علیهاالسلام
#غزل_پیوسته
🔹ام ابیها🔹
منصوره و راضیّه و مرضیّه و زهرا
معصومه و نوریّه و صدّیقۀ کبری
حنّانه و هانیّه و ریحانه و کوثر
انسیّه و حوریّه و انسیّۀ حَورا
اینها همگی فاطمه هستند ولی نیست
محبوبیت فاطمه محدود به اینها
مادر که نه! بالاتر از اُمُّ الحَسنِین است
دختر که نه! بالاتر از آن، اُم اَبیها
فردوس برین، باغ بهشت است به صورت
فردوس برین خانۀ زهراست به معنا
پیچیده در آن عطر «بِه» و «یاس» و «گل سرخ»
بیرون زده از پنجرهاش شاخۀ طوبی
روزی که بخندد همۀ شهر بهاریست
آن شب که بگرید شب عالم شب یلدا
آن شب که بگرید همۀ شهر بگریند
آن شب که بگرید...چه میآید سر مولا؟
از روی لب مادرمان فاطمه چندیست
لبخند فراری شده کاری بکن اَسما
کاری بکن اَسما که پریشان شده مادر
درد است سراپا و سکوت است سراسر
این هیزمِ تر چیست که در آتش آن سوخت
یک مرتبه هم مادر و هم دختر و همسر
در سوخت، ولی مانده به یادم که محمد
یک مرتبه بیاذن نشد وارد از این در
من خواب بدی دیدهام اَسما، چه بگویم؟
دور کمرش شال عزا بست پیمبر
از عطر «بِه» و «یاس» و «گل سرخ» در این شهر
خالیست مشام همه، کافور بیاور...
📝 #محمدحسین_ملکیان
📗 #جمع_مکسر
🌐 shereheyat.ir/node/1217
✅ @ShereHeyat
#فاطمیه
#حضرت_فاطمه علیهاالسلام
فرازی از یک #ترکیب_بند
🔹هجده سحر🔹
...چه بانویی که هر شب سفرهٔ اشک است مهمانش
همه کروبیان در عرش مبهوت چراغانش
هزاران باغ عطرآگین به فطرت در وجود آمد
ز گلهای فضیلتپرور طرف گلستانش
چه پلکی زد که مبهوتش زمین صد رنگ را گل کرد
صد آیینه تمام آسمانها گشت حیرانش...
شکفته باغ بینش در جوار چشمۀ نورش
نشسته آفرینش در کنار سفرۀ نانش
خدا فرموده تا هجده سحر مهمان ما باشد
فرشتهخلقتی که خلق میپندارد انسانش
اگر شعب ابیطالب، اگر غصب فدک باشد
محال است آری آری، بگذرد از عهد و پیمانش
نمیسازند با سازش هوادارن راه او
گواه من وصیتنامهٔ سرخ شهیدانش
مدینه، گرچه قبرش را نشان کس نخواهد داد
زیارتنامه میخواند کنار قبر پنهانش
همان قبری که از تشییع پنهانی خبر دارد
از اندوه علی، از دلپریشانی خبر دارد
چه اندوهی که شب خالی ز عطر یاس و شببو شد
زمان یکسر بدآهنگ و زمین یکباره بدخو شد
من از «لاتَرفَعوا اصواتکم» در شهر میگفتم
نمیدانم چرا در پشت این خانه هیاهو شد
نمیدانم چه در شهر مدینه اتفاق افتاد
که هر شب نالهٔ «عَجّل وفاتی» سهم بانو شد
چه خوابی؟ تا سحر پهلو به پهلو میشود اما
مگر با درد پهلو میتوان پهلو به پهلو شد؟
دلش میخواست دست و بازویش وقف علی باشد
غلاف تیغ اما میهمان دست و بازو شد
همه دیدند دست او دگر بالا نمیآمد
به هر زحمت ولی در روز آخر خانه جارو شد
همان دستی که بعد از غسل بیرون از کفن آمد
یتیمان را در آغوشش گرفت و خوب دلجو شد
چه خوش آن شب، مُصَفّا کرد باغ مهربانی را
چه زیبا ریخت در پای علی نقد جوانی را
📝 #جواد_محمدزمانی
📗 #حماسههای_فاطمی
🌐 shereheyat.ir/node/1257
✅ @ShereHeyat
#فاطمیه
#حضرت_فاطمه علیهاالسلام
#انقلاب_اسلامی
#مثنوی
🔹جاء الحق🔹
در آیههای نور، مستور است زهرا
نورٌ علی نورٌ علی نور است زهرا
بالاتر از شأن امامت رتبۀ اوست
یادآور نطق محمد خطبۀ اوست
سرفصل آن، محکمترین فصل الخطاب است
هر سطر آن، تفسیری از ام الکتاب است
الله را با مَدِّ آه خود مدد داد
توحید را با خطبهاش عمر ابد داد
تیغ بیانش ذوالفقار فتح دین است
انا فتحنای امیرالمؤمنین است...
باید همه از سیرتش الگو بگیریم
درس حیات طیبه از او بگیریم...
ای معنی «اَلمَرأةُ رَیحانه» ای گل!
گفتی «جَهادُ المَرأةِ حُسنُ التَّبَعُّل»
چادرنمازت کعبۀ عشق و عفاف است
هفت آسمان دور سرت گرم طواف است
«اَلجار ثُم الدّار» را تفسیر کردی
نور دعایت را چه عالمگیر کردی...
«والفجر» با زهرا «لیالٍ عشر» داریم
«والشمس» با خورشید، حشر و نشر داریم
در سایهاش آیات فتح و نصر با ماست
«والعصر» الطاف ولیِ عصر با ماست
ما انقلابی بر مدار نور داریم
فجرآفرینیم، انفجار نور داریم
اُم ابیها مادر صلح و قیام است
یک جلوه از خیر کثیر او امام است...
این ملت از شور حسینی برنگردد
یک گام از راه خمینی برنگردد...
در راهمان گرچه بلند و پست داریم
وقتی علی داریم کی بن بست داریم؟
ما بر فراز قلههای اقتداریم
در گردباد فتنه کوهی استواریم
این سرزمین را آسمانها خاکبوس است
این مُلک، زیر پرچم شمس الشموس است
ما شاهدان مشهد والفجر هشتیم
یک گام از خط مقدم برنگشتیم...
ما با شهادت «افضل الاعمال» داریم
تا «مطلع الفجرِ» فرج چشم انتظاریم
«در خاطرم شد زنده ياد فاطميون»
جاى شهيدان حرم خالىست اكنون...
در راه حق از معبر دنیا پریدند
«با رمز یا زهرا حماسه آفریدند»
وقتی در این کشور سپاه قدس داریم
یعنی که چشمی هم به راه قدس داریم
امروز مرز کفر با اسلام شام است
یعنی که دیگر مهلت صهیون تمام است
حالا که داعش را چنین درهم شکستیم
در منطقه راه نفوذ کفر بستیم
ما وارثان فتح خیبر بیقراریم
امروز شوق محو اسرائیل داریم
از «جاء نصرالله و الفتح» است پیدا
«جاء الحق... اِنَّ الباطلَ کانَ زَهُوقا»
برخیز «سُبحان الّذی اَسری» بخوانیم
مدح علی تا مسجدالاقصی بخوانیم
وقتی در این کشور ولایت حکمفرماست
این ملک، جمهوری اسلامی زهراست
در سایۀ خیر کثیرش کشور ماست
چون یک علی از نسل زهرا رهبر ماست
زهرا به قرآن و علی جان داد و جان داد
راه حمایت از ولایت را نشان داد...
کی در مصاف ظالمان کوتاه آمد؟
زهرا کجا با فتنه گرها راه آمد؟
نگذاشت مولایش علی تنها بماند
افتاد از پا تا که حق برپا بماند
عزمش میان آن در و دیوار نشکست
دستش شکست و عهد او با یار نشکست
📝 #سیدمحمدرضا_یعقوبی_آل
🌐 shereheyat.ir/node/3543
✅ @ShereHeyat
#شعر_پایداری
#انقلاب_اسلامی
#غزل_پیوسته
🔹چهل بهار🔹
بایست آنچنان که تا به حال ایستادهای
که در کمال شوکت و جلال ایستادهای
به استعاره تن نمیدهد صلابتت که تو
فقط شبیه خویش، بیمثال ایستادهای
چه با شکوه ایستادنیست ایستادنت!
که در هجوم زخم، بیملال ایستادهای!
ذلیل مردگان چه خوابهای نحس و شوم که...
برای تو... ولی تو لا یزال ایستادهای!
ز پا نشستنت خیال خام هر مُعَبّریست
چرا که تو فراتر از خیال ایستادهای
همیشه تکیه کردهای به تیغ غیرتت وطن!
که سالهای سال در جدال ایستادهای
و ایستادهای و استوار ایستادهایم
میان صحنهایم و پای کار ایستادهایم
وطن! اگر مقابلت جهان بایستد چه باک!
به خون خود قسم که جاننثار ایستادهایم
که هر چه میکشیم از کنار ایستادههاست
و گرنه ما که بر سر قرار ایستادهایم
گذاشتیم زیر پا غرور غرب و شرق را
که روی قلههای اقتدار ایستادهایم
شکوفهباریات دوانده ریشه در رگان ما
به کوری خزان، چهل بهار ایستادهایم
که صبح دولتت هنوز مانده جلوه کردنش
به شوق دیدنش به انتظار ایستادهایم
📝 #سیدمحمدجواد_میرصفی
🌐 shereheyat.ir/node/3547
✅ @ShereHeyat
ماندهام نام تو را ای سرِ از ظلم جدا
بنویسم زکریا... بنویسم یحیی...
مادری باز هم از غصه و اندوه شد آب
جان صد مادر بیتاب به قربان رباب
چشم تاریخ در این برهه به کوچکترهاست
کربلا عرصه جولان علی اصغرهاست
باید امروز به میدان زد و بر دشمن تاخت
جان به کف آمد و در عشق سر از پا نشناخت
خصم دانست که ما طایفه از عشق پُریم
گر ببرد سرمان را، ز علی دل نبُریم
📝 #مسعود_یوسف_پور
✅ @ShereHeyat
#شعر_پایداری
#انقلاب_اسلامی
#رباعی
🔹تا صبح ظهور🔹
پر شور و شکوه، بهمنی تازه رسید
در جان وطن بهار امید دمید
این نهضت فاطمی چهل ساله شدهست
«تا کور شود هر آنکه نتواند دید»
این صبر و صلابت و صفا، زهراییست
دلهای تمام شهدا زهرایی ست
یا فاطمه گفتیم و به میدان رفتیم
جمهوری اسلامی ما زهراییست
در اوج صلابت است این پرچم پاک
دور است نگاه اجنبی از این خاک
هیهات که تن به ترس و ذلت بدهیم
یاران حسین را ز تحریم چه باک؟
در لشکر نور، انقلابی هستیم
پر شور و شعور، انقلابی هستیم
ثابت قدم و غیور، انشاءالله
تا صبح ظهور انقلابی هستیم
📝 #محمدمهدی_سیار
🌐 shereheyat.ir/node/3548
✅ @ShereHeyat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷 چشم بد دور که این دشت پر از لاله شدهست
سرو خوشقامتمان تازه چهلساله شدهست
📹 شعرخوانی #مجید_تال در شب شعر انقلاب فاطمی
✅ @eshragh_mfh
✅ @ShereHeyat
#شعر_پایداری
#انقلاب_اسلامی
#شهدا
#غزل
🔹ادامۀ فریاد فاطمه🔹
این روزها میان شهیدان چه همهمهست
این انقلاب ادامۀ فریاد فاطمهست
از تشنگی چه واهمه، از دشمنان چه باک
وقتی عَلم به دست علمدار علقمهست
تا گردن معاویه دَه ضربه بیش نسیت
اطراف خیمهگاه علی از چه همهمهست
فرعون هم مقابل موسی کسی نبود
جادوی سامری که فقط یک مجسّمهست
حکم خدا مگر حکمیّت نیاز داشت
با اشعری بگو که زمان محاکمهست
فریاد فاطمهست که پیچیده در جهان
مقصود اگر علیست شهادت مقدمهست
📝 #مهدی_جهاندار
🌐 shereheyat.ir/node/3551
✅ @ShereHeyat
#شهدای_مرزبان
#چارپاره
🔹مدافعان وطن🔹
عمری به فکر مردمان شهر بودی
اما کسی حالا به فکر مادرت نیست
آسوده باش ای مرد، از امشب که دیگر
حرف و حدیث هیچکس پشت سرت نیست
همسایههایی که همیشه رسمشان بود
در طعنهها از یکدگر سبقت بگیرند
حالا میآیند آخر هفته سراغت
تا از مزارت هم شده، حاجت بگیرند!
هربار از تکرار تهمتها دلت سوخت
گفتی که باید مَرد، اهل درد باشد
رفتی که آنکس هم که بیزار است از تو
در خانه نانش گرم و آبش سرد باشد!
تو اهل بالا بودی از آغاز ای مرد
حیف است به پایین حواست بوده باشد
این زخمهای بیمحابایی که خوردی
شاید همان نان لباست بوده باشد!
با این همه در اوج خواهد ماند نامت
آنگونه که در آسمان شب، ستاره
ای سبزپوشِ روسفیدِ خفته در خون
تو پرچم ایرانی اما پاره پاره
📝 #میلاد_حبیبی
✅ @ghalamhaye_bidar
✅ @ShereHeyat
#شعر_پایداری
#شهدا
#غزل
🔹زندهتر🔹
سینهها با سوختن، ارزندهتر خواهند شد
شمعها در عمق شب، تابندهتر خواهند شد
امتیاز ماست مُردن! میکُشند و غافلاند
دم به دم با مرگِ ما بازندهتر خواهند شد
سنگ اگر همصحبت آیینههای ما شود
ما زبانهامان از این بُرّندهتر خواهند شد
چون جواب صخره تکراریست، پرسشهای موج،
بعد از این از صخرهها کوبندهتر خواهند شد
چشمهایی که پیِ میراث ما افتادهاند
منتظر باشند! در آینده، تر خواهند شد!
اهل دنیا را خیال مرگ حتی میکُشد
عاشقان با مرگ اما زندهتر خواهند شد
ای شهادت! دست خونین بر سر و رومان بکش!
تحفهها، تزیین شده، زیبندهتر خواهند شد
رزق اگر باشد شهادت، شام با تهران یکی ست
بیتفاوتها فقط شرمندهتر خواهند شد!
📝 #محمدحسین_ملکیان
🌐 shereheyat.ir/node/3553
✅ @ShereHeyat