«نمادهای مشترک در اشعار فارسی با موضوع فلسطین/ بخش اول: زیتون»
برخی از واژهها در فرهنگ شعر فلسطینی با بسامد و کارکرد بیشتری به کار میروند و مفاهیم وسیعی را در توصیفها بهخود اختصاص میدهند. در این گفتار، به بررسی نمادها و کلیدواژههای اشعار فارسی با موضوع مقاومت مردم فلسطین خواهیم پرداخت. این نماد - واژهها را در چند دستۀ نمادهای بومی - جغرافیایی، نمادهای پایداری، نمادهای مربوط به آوارگی و محاصره و نمادهای اسرائیلیان میتوان طبقهبندی کرد.
نمادهای بومی -جغرافیایی
این نمادها، شامل مفاهیم و اشیایی هستند که بیشتر بومی و طبیعیاند و استفاده از آنها در اشعار، بهنوعی یادآور جغرافیای مقاومت فلسطین است؛ بااینحال در اشعار کاربردی نمادین نیز دارند. از این دسته، واژههای زیتون، پرتقال، سیب، تین(انجیر)، دریا و برخی گلها، بیشترین نمود را در فلسطینیات فارسی دارند.
زیتون یکی از دو نماد پرکارد در اشعار فارسی با موضوع فلسطین است. استفاده از این نماد بیش از همه در اشعاری دیده میشود که در دوران پس از جنگ سروده شدهاند و بیشک تأثیرپذیری از ترجمۀ آثار شاعران عرب، در این دوران در رواج آن مؤثر بوده و از میان شاعران نسل اوّل و دوم انقلاب، ضیاءالدین ترابی، آرش بارانپور، تیمور ترنج، مجتبی مهدویسعیدی و علیرضا قزوه، در سرودههای آزاد خود از آن بهره بردهاند:
یا اخم عنابی ماه / در شبهای زیتونزارانت / دل هیچ عاشقی را / به شوق کشانده است
(صداقتگوی کیاسری، 1372: 39)
این واژه علاوهبر صلح، نمادی از هویت فلسطینیان است و بسیاری از شاعران فارسی بین آن و مفهوم خون پیوند برقرار کردهاند؛ البته ابن نوع کارکرد بیش از همه مربوط به شاعران سنتی دهههای اخیر است و در جایگاه قافیۀ اشعار، نمودی مشخص دارد. (نک: عمرانی، 1382: 25، برامکه، 1385: 157و161و انصارینژاد، 1386: 56)
اهمیت این واژه در فلسطینیات فارسی بهاندازهای است که بارها در جایگاه ردیف اشعار قرار گرفته (نک: سیب و زیتون، 19: 1388)، همچنین نام برخی کتابهای مربوط به ادب فلسطین چون: «زخم زیتون»، «زیتون و سنگ»، «سیب و زیتون» و... با استفاده از آن انتخاب شده است.
#زیتون
#شعر_فلسطینی
#محمد_مرادی
#شعر_پایداری
https://eitaa.com/sheremoghavemat
هدایت شده از پرویزن
"بداههی قربانگاه"
بگیر تیغ و... بزن ضربهای به شاهرگم!
که نبضنبض شده مملو از گناه، رگم
به شوق، سرخرگم را ببُر که خون بجهد
به جرعهنوشی کافور از سیاهرگم
میان گودی مسلخ در انتظار توام
اگر شده است به هر قطرهخون: نگاه، رگم
به چشمهای تو سوگند، لایق مرگم
اگر دمی بتراود به اشتباه، رگم
به دشنه، خندهی زخمی به سینهام بگشا
که شادمانه بخندد به قاهقاه، رگم
بزن! بزن! به گلویم که وقت قربانی است
فدای ضربهی شست تو... آه... آه... رگم
مرا به معجزه، قصّاب عشق احیا کن
که نبض روح ندارد به قتلگاه، رگم
*
سلوک واژه و خون، وه! چه دست و پا زدنی!
خوشا که خنجر تو گل کند به شاهرگم
#قربان
#مسلخ
https://eitaa.com/mmparvizan
#عصای_معجزه
دلا ز معرکۀ محنت و بلا مگریز
چو گردباد به هم پیچ و چون صبا مگریز
تو راست معجزه در کف، ز ساحران مهراس
عصا بیفکن و از بیم اژدها مگریز
تو موج غیرت و عزمی، ز بحر بیم مدار
حذر ز غرش طوفان مکن، ز جا مگریز
ز سستعهدی ایام دلشکسته مشو
نشانه باش چو پرچم، ز بادها مگریز
چو صخره باش و مکن تکیه جز به دامن کوه
به حق سپار دل خویش و از دعا مگریز
تو از تبار دلیران خیبر و بدری
چو ذوالفقار و چو حیدر بزن صلا، مگریز
به نوشخند منافق ز ره کناره مگیر
به زهرخند معاند به انزوا مگریز
چو ره به قبلۀ امن است، پایمردی کن
خطا مکن، ز توهّم به ناکجا مگریز
چو تیر، راهِ هدف گیر و بر هدف بنشین
ز کجروی به حذر باش و از خدا مگریز
« #امین » خلق و امانتگزار یزدان باش
به صدق کوش و خطر کن، ز مُدّعا مگریز
#امام_خامنه_ای
https://eitaa.com/sheremoghavemat
برای غربت #غزه
آرام گریه کن !
ای سرزمین اشک وزخم وتبسم!
وجدان انسانیت مدرن به خواب رفته است!!
آرام گریه کن !
ای غزال زخمی زمین!
مبادا چُرت بعد از ظهر شکم گُنده های مـُهر بر پیشانی عرب
پاره شود.
شعر هم
برای مظلومیت کودکان تو غزل می گرید!
شاعران
،مرثیه ی زخمواره های تو را
در چه قالبی بریزند!
کدامین واژه می تواند مرهمی بر
لبخند های خشکیده ی کودکان تو باشد،
گریه کن غزه!
وقتی وجدان های انسانیت عصر معاصر به خواب رفته است.!
آرام گریه کن !
دنیا خودش را به نفهمی زده است!
ای باریکه ی اشک و لبخند!!
موشک های وحشی #صهیونیست ها ،انسانیت بلد نیستند.
دنیا پست تر از آن است که تورا بفهمد!
خاک بر سر دنیایی که برای وحشی گری قطعنامه صادر میکند،
و سازمان حقوق بی بشرش
حقی جز وتو، برای من وتو قائل نیستند!
باید
برای انسانیت مُرده ی امروز فاتحه خواند!
بر گور مُرده های متحرکی که راست راست راه می.روند و آروغ می کشند!
خاک بر سر دنیای دیجیتالی امروز
وبی هوش های مصنوعی
که پر پر شدن گلهای معصوم تو
برایش عادی شده است!!
خاک بر سر ماده و تبصره و قطعنامه های آبکی وقانون هایی که فقط نونش اعتبار دارد!
جانوران انسان نمایی که فقط پسوند انسان را برای خود یدک می کشند!
گریه کن غزه ،
نه برای مظلومیت کودکان و ضجه های مادران و دخترانت،
بلکه برای وجدان هابی که مرده اند،
برای اراده هایی که بی اراده شده آند!
آرام گریه کن !
مبادا خواب خوش دنیا به هم بریزد!
دنیای معاصر خفه خون گرفته است!!
بیت بیت غزل های تو پرپر شدند,
شاعران پُست مدرن ککشان هم نگزید!!؟
آرام گریه کن!
انسانیت معاصر به خواب رفته است!!؟
شعر را باید خشاب خشاب پُرکرد وبر سینه ی دشمن کوبید!
ای غزل زخمی زمین,
آرام گریه کن !
بگذار همه ی وجدان های تاریخ
بخوابند..!!!؟؟
#حسین_کیوانی
#شعر_پایداری
#فلسطین_مظلوم
#غزه
https://eitaa.com/sheremoghavemat
#نشان_استواری
ستم پا در رکاب آمد بگیرد هر چه داری را
به چاه غم بیندازد نشان استواری را
همین بی چشم و رو فرزند نامشروع آمریکا
به روی قلب تو بگذاشت داغ بیشماری را
سرت را خم نکردی زیر بار ظلم و استکبار
به درد و غصه طی کردی اگرچه روزگاری را
نشان دادی که مرگ سرخ بر ذلت شرف دارد
صبورا تاب آوردی هزاران زخم کاری را
چگونه بی تفاوت شاهد ویرانیت باشم
کجا پنهان کنم روز قیامت شرمساری را
#فلسطین خاطرت جمع است هرگز کم نیاوردی
به عالم یاد دادی رمز و راز #پایداری را
#معصومه_توکلی
https://eitaa.com/sheremoghavemat
«دیگر نمادهای پایداری در شعر فلسطینی»
یکی دیگر از مجموعهواژههایی که زیر عنوان نمادهای پایداری در شعر فلسطین قرار میگیرد، متشکل از کلماتی است که بهصورت مستقیم و یا نمادین، ویرانگری نیروهای صهیونیست را در سرزمینهای اشغالی توصیف میکند. در اشعار فارسی، واژههای بمب، مسلسل، تانک و موشک و... از این دسته است. نمادهایی که در سالهای اخیر و بهموازات اشعار عربی در شعر فارسی هم کاربردی وسیع یافتهاست. در نمونههای فارسی، «بمب» پرکاربردترین نشانه از ویرانگری است که بیشتر در اشعار آزاد دیده میشود. کاربرد این واژه را در سرودههایی از علیرضا قزوه، محمدرضا ترکی، محمدمهدی سیار، علیرضا رجبعلیزاده و... می توان دید:
شبت را / از بمبهای خوشهای پر دیدم / آنگاه که زیر سرت / بالشی از سنگ و ستاره بود.
(قزوه، 1386: 69)
واژههای مسلسل، نارنجک، تانک، تفنگ و... نیز بهصورت پراکنده در اشعار شاعران نسل سوم، نمود دارد.
(نک: اسرافیلی، 319: 1385، 336، 406، 408 وقزوه، 1385: 21)
علاوه بر نمادهای یادشده، اشاره به آوارگی در کشورهای حاشیه، توصیف اردوگاهها، توجه به مفهوم محاصره و در کنار آن استفاده از واژههایی چون: «دیوار»، «تبعید»، «حصار»، «آزادی» و... در شعر مقاومت فلسطین همواره کاربرد داشته؛ چنانکه این مفهوم یکی از بنمایههای اصلی اشعار معین بسیسو شاعر فلسطینی است.
(محمدی روزبهانی، 1389: 79)
در مقایسه با شاعران عرب، شاعران فارسی ازآنجا که تنها از دور با مفهوم آوارگی و پیامدهای آن آشنا بودهاند؛ چندان نتوانستهاند این مفاهیم را در اشعارشان توصیف کنند و با استفاده از برخی واژهها و نمادها، کوشیده اند آن را در اشعارشان القا کنند. برای مثال مهرداد اوستا و تیمور ترنج از میان شاعران دوران جنگ، بهصورت ضمنی به آوارگی فلسطینیان اشاره کردهاند. (نک: صداقتگوی کیاسری، 16: 1372و45)
در شعر شاعران دهۀ هشتاد، علاوهبر توصیف آوارگی، مسالۀ دیوارهای حائل بیشترین نمود را یافته و شاعرانی چون علیرضا قزوه، اصغر عظیمیمهر و تیمور آقامحمدی، از این نماد در سرودههاشان استفاده کردهاند:
...من از ساکنین رهاشدۀ لبنانم / ولی دلم پشت این سیمهای خاردار و / دیوارهای بتنی / در محلۀ هرگز ندیدۀ راماللّه / میتپد.
(اسرافیلی، 32: 1384-34)
علاوهبر واژههای یادشده، نمودهایی پراکنده از اردوگاهای فلسطنیان، بهویژه صبرا، شتیلا و جنین را در برخی اشعار فارسی میتوان دید.
#شعر_فلسطینی
#محمد_مرادی
#شعر_پایداری
https://eitaa.com/sheremoghavemat
#انتخابات
رها نمی کنم دمی، امام و انقلاب را
به عشق می سرایم این شکوه بی حساب را
حماسه های ما همه، نشان سرفرازی اند
نشان بده به عالمی، دوام انقلاب را
هنوز صبح و روشنی، در این دیار زنده است
به شب بگو نظاره کن، ثبات آفتاب را
به رنگ سرنوشت مان، به رنگ آبی حضور
پر از نشاط و زندگی است، خط بزن سراب را
برای میهنت بگو، چگونه ایستاده ای؟
همیشه داده ایم با، صلابت این جواب را
به برگ های رأی ما، در این حضور پر ثمر
جهان نظاره می کند، شکوه انتخاب را
#الهام_نجمی
#انتخابات
https://eitaa.com/sheremoghavemat
به یاد تنگستان و رئیس علی دلواری
یکی از مفاهیم پربسامدِ منعکس در شعر شاعران جنوب ایران، بهویژه اهل سخن استان بوشهر و جنوب فارس، اشاره به جلوههای طبیعی و تاریخی و فرهنگی محدودهی جغرافیایی نزدیک خلیج فارس و فضای دریایی_ بیابانی آن است. از میان غزلسرایان و سنتیگویان جنوب، این دست اشارات مضمونی و تصویری، بیش از همه در سرودههای محمدحسین انصارینژاد و محمدرضا احمدی و خلیل ذکاوت و همنسلان آنان دیده میشود. از برجستهترین مفاهیم اقلیمی متجلی در اشعار این شاعران، واژهها و مفاهيم مربوط به «تنگستان» است. از منظر واژگانی، برخی از این مفاهیم بازماندهي شعر شاعرانی چون: «فایز» و مفتون است و در آنها دو واژهي «شروه – شروا» و «تش باد» بیشترین نمود را دارد:
بر کدامین شب بگریم غربت تنهاییام را
خلوتی کو تا بنالم شروهي شيداي امرا؟
(ذکاوت، 69:1377)
میتوفد آسیمهسر اسب، طوفانی از شن بهپا کرد
میپیچد آیات ظلمت، تشباد، و هوهوی صحرا
(انصاری نژاد، 24:1381)
در تله تشبادم و در پنجهي پاییز
بفرست نسیمی خنک از سمت بهارم
(ذکاوت، 55:1377)
از دیگر جلوههای بومی مربوط به این اقلیم، یادکرد از «مفتون»و «فایز» است:
بیفایزم افسوس، بیشروه و فانوس
باید «دل ای دل» خواند، از روی ناچاری
(انصاری نژاد، 14:1386)
مثنوی در مثنوی فریاد مولاناییام
هرچه میخواهی بخوان از دفتر مفتونیام
(احمدی فر، 96:1385)
یک شروه از احساس فایز را با شوق خواند و ناگهان دیدم
پیشانی باران ترک برداشت بارید بر بام زمین در باد
(منصوری، 29:1381)
از دیگر تجلّیات فرهنگی- تاریخی تنگستان که در شعر انقلاب بازنمود دارد، ستودن قهرمانان تاریخی آن دیار و اشاره به مبارزات آنان است. از میان این نامها، رئيسعلي دلواري بيش از ديگران در اشعار شاعران جنوب، ستوده شده است؛ چنانکه برخی شاعران به صورت گذرا به نام او در اشعار پایداریکشان اشاره کردهاند:
هلاکه وارث دلواري به خواب و خلسه نخواهي ديد
سري که پاي سفر تابد دلي که آينهور باشد
گذشت قافلهي مردان، غريبوار ز تنگستان
دگر به جاده نميرويد يکي که مرد خطر باشد
(کافي، 1378: 24)
برخی شاعران نیز اشعاری مستقل در ستایش او سرودهاند:
در موج ميپيچد امروز، پژواک فريادهايش
مردي که ديروز ميرفت، تا آسمانها صدايش
آنسوي پرچين ماندن، ميسوخت از شوق رفتن
رفت و در اين شهر پيداست، اين روزها ردّپايش
طوفان و طوفان و طوفان، فرياد و فرياد و فرياد
تنها همين بود سهمِ دلوار و ديوارهايش
يک روز آن مرد عاشق تا انتهاي خودش رفت
امروز اما همين جاست، هر چند خالي است جايش!
(احمدي فر، 1385: 18-17)
"برگرفته از جریانشناسی غزل شاعران جنوب ایران: محمد مرادی"
#نقد_شعر
#شعر_پایداری
#غزل_جنوب
#محمد_مرادی
ادبیات مقاومت و پایداری
https://eitaa.com/sheremoghavemat
برای غزه و مردمانش
اگرچه بال و پرش زخمی و پر خون است
ولی دلش به هوای جهاد مجنون است
اگر چه در وطنش داغ می وزد هر روز
ببین مقاومت اینبار را دگرگون است
اگر چه سحر و دغل کار سامری ها شد
خدای قادر او هم ورای افسون است
گلوی غزه اگر سرفه های خون دارد
برای زندگی و مرگ، چاره اکنون است
زمین اگر همه ظلم و زمان اگر همه خصم
بدان که جان فلسطین به مرگ صهیون است
بخوان دعای فرج را که صبح نزدیک است
که ظلم با قدمش از زمانه بیرون است
#الهام_نجمی
#شعر_پایداری #شعر_مقاومت
https://eitaa.com/sheremoghavemat
مداحی_آنلاین_ثواب_غذا_دادن_در_عید_غدیر_حجت_الاسلام_علیرضا_پناهیان.mp3
2.42M
❣️میدونی ثواب غذا دادن برای عید_غدیر چقدره؟
💚پس حتما این #سخنرانی رو گوش کن!
🌷عید_غدیر
حجتالاسلام#پناهیان
#امام_زمان
#اَللّهُمَّعَجِّللِوَلیِّکَالفَرَجَوَالْعافِیَةوَالنَّصْرَ
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
💠 کانال #ادبیات_مقاومت_و_پایداری⇩⇩⇩
🆔 https://eitaa.com/sheremoghavemat
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
لشکری از باد
او لشکری از ابر و باد و آسمان دارد
هنگامۀ جنگ است و او دشمنکُشان دارد
او را سپاهی هست از ریگ بیابانها
او صف به صف، سربازهایی بینشان دارد
خاکستری بر جاست از اهریمنان، انگار
هر دانه شن در سینهاش آتشفشان دارد
تاریخ مبهوت است، دشمن از کجا خورده
این تیرهای غیب جا در لامکان دارد
آری، همان که وعدۀ نصرت به ما داده
یاریگرانی از کران تا بیکران دارد
صحرا به صحرا، پرچمش در باد میگوید:
هر کس که آمد زیر این بیرق، امان دارد
در راه دین، این سرزمین تنها نمیماند
تا چشم بر بالابلند آسمان دارد
✍🏻 #فائزه_زرافشان
🏷 #شعر_ضداستکباری
#ادبیات_مقاومت_و_پایداری
https://eitaa.com/sheremoghavemat
جغرافیای استقامت
راه ما از ابتدا تا لحظۀ پایان یکیست
شاخهها بسیار، اما ریشه و گلدان یکیست
نقشۀ جغرافیای استقامت را ببین
غزه، لبنان و یمن، سوریه و ایران یکیست
هر کجا ما را شهادت خواست، با او میرویم
مقتل شام و عراق و مقتل کرمان یکیست
یا علی گفتیم، ما را سمت و سو یک قبله است
مقتدای میثم تمار با سلمان یکیست
آسمانی را که روحالله میخواندش بهجاست
مقصد پرواز فخریزاده با چمران یکیست
✍🏻 #محسن_ناصحی
🏷 #شهدای_کرمان
#ادبیات_مقاومت_و_پایداری
https://eitaa.com/sheremoghavemat
هدایت شده از شعر مقاومت و پایداری
ما را در گروه هایتان تبلیغ کنید .🙏
https://eitaa.com/sheremoghavemat
اشعار خود را اینجا 👈 @mn_amin ارسال کنید .🌸
چمران
سال شصت ای خوب من! ایران نمیدانی چه بود
حال ما از جبهه تا تهران نمیدانی چه بود
میرسید از جبههها هر روز تابوت شهید
ازدحام لاله و ریحان نمیدانی چه بود
سوخت هم جان بهشتی ناگهان، هم باهنر
هم رجایی، این غم سوزان نمیدانی چه بود
جسم پیران غرق خون شد در دل محرابها
شور و حال خطبۀ آنان نمیدانی چه بود
متحد بودند اما اهل شهر و روستا
طعم یکرنگی، صفا، ایمان نمیدانی چه بود
لذت همسایگی در کوچه و بنبستها
با وجود جنگ و بمباران نمیدانی چه بود
انتخابات، آن زمان مثل عبادت بود و رأی،
داشت عطر صفحۀ قرآن، نمیدانی چه بود
در همین پایان خرداد از قضا در سال شصت
کشته شد مردی که در عرفان نمیدانی چه بود
در ظرافت گرچه روحی داشت نازکتر ز گل
کارزارش با صف شیطان نمیدانی چه بود
عزم او در مجلس شورا مدارا بود و عشق
رزمش اما در دل میدان نمیدانی چه بود
سوی ما ایرانیان انگار او برگشته بود
از دل تاریخ چون سلمان، نمیدانی چه بود
وای من! از او فقط نام خیابان مانده است
آه فرزندم! ولی چمران نمیدانی چه بود!
✍🏻 #افشین_علا
#انقلاب
🏷 #شهدا | #شهید_مصطفی_چمران
🇮🇷 https://eitaa.com/sheremoghavemat
آخرین روز بهار
آخرین روز از بهار چقدر
در خودش سردی زمستان داشت
دست دهلاویه کرخ شده بود
دهلران دلهره فراوان داشت
با خودش ترکشی که میآمد
خبری سخت تلخ میآورد
آه پروانهای که خورد به او
سینهای از فراق سوزان داشت..
نتوانست غرب و لذاتش
روح او را اسیر خود بکند
این پرستوی آشنای غریب
لانهای در جنوب لبنان داشت
رنج محرومها چه کرد او را
سینهاش یک انار زخمی بود
مثل مولای خود علی به دلش
مهر و عشق و غم یتیمان داشت
با یتیمان که روبهرو میشد
بغض او عاشقانه میترکید
بر سر و رویشان چنان پدری
دست او عاشقانه جریان داشت
مثل یک دشت بیکران و وسیع
مثل یک چشمه مهربان و زلال
مثل یک کوچه عطر نان میداد
مثل یک ابر بوی باران داشت
چشمهای مهربان که از دل کوه
تا به دریای بیکران برسد
چقدر غصه را فرو میشست
چقدر دور خویش مهمان داشت
او نه تنها ز خیل همرزمان
بلکه از خویش هم جلو زده بود
در تکاپوی رفتن و ماندن
شوق و حسرت به دل، به کف جان داشت
خستگی خسته بود از دستش
رنج، از او به تنگ آمده بود
عشق در شهر غم غریبه نبود
آشنایی به نام چمران داشت
بود فوق تخصصش در درد
جبهه را کرده بود دانشگاه
مصطفی درس عاشقی میداد
مصطفی دکترای عرفان داشت
گل شببوی بی قراری که
نرگس از چشمهاش روییده
میشد از رنگ و بویش آدم مست
باغ روحش چه روح و ریحان داشت..
نپذیرد تو را اگر دلبر
دل به راهش نثار نتوان کرد
نپسندد تو را گر دلدار
به شهادت امید نتوان داشت..
مرگ را زیر پای خود له کرد
حیف میشد اگر که او میمرد
رفت خونین از این حوالی و ماند
روی عهدی که با شهیدان داشت
✍🏻 #زینالعابدین_آذرارجمند
🏷 #شهید_مصطفی_چمران
🇮🇷 https://eitaa.com/sheremoghavemat
برای کودکان مظلوم غزه، اطفال سوخته در خیمه های اردوگاه های رفح:
خون می چکد از خیمه هایی کودکانه
سر می گذارد روی آتش بی بهانه
آن کودک مظلوم، آن طفل یتیمی
آن بی پناهی که نماند از او نشانه
بی سر، بدون دست و پا، ای وای غزه
کو آن حقوق بی بشر، ظلم زمانه؟
نفرین به صهیون و به هر کس حامی اوست
نفرین به آمریکا و ضرب تازیانه
ای بمب ها آرام اینجا کودکی را
خوابانده یک مادر به روی زخم شانه
آن سو تن اطفال خود را می گذارد
در زیر خاکی سوخته دانه به دانه
گم می شود در چشم دنیا کودکی که
از او نمانده یک نشان، یک آشیانه
می سوزم و کاری نمی آید ز دستم
باید کجا فریاد زد از این زمانه؟
#الهام_نجمی
https://eitaa.com/sheremoghavemat
محفلی برای اشعار شما
🌸 در حوزه مقاومت و پایداری🌸
ما را در گروه هایتان تبلیغ کنید .🙏
https://eitaa.com/sheremoghavemat
اشعار خود را اینجا 👈 @mn_amin ارسال کنید .🌸
ایرانِ من
بختت بلند باد و بلندا ببینمت!
ایرانِ من مباد که تنها ببینمت!
یک عمر روی پای خودت ایستادهای
بگذار چون گذشته سرِ پا ببینمت
زیبای چارفصلِ انار و بهارِ من
بر شاخههای شوق، شکوفا ببینمت..
همچون حماسههای خودت باشکوه باش
تا همچنان در اوج تماشا ببینمت
پُرحوصله چو خاک خراسان و سیستان
یکرنگ مثل آبی دریا ببینمت
پیش هزار رنگ شغالان شومِ شب
ای شیرِ نر، شکسته مبادا ببینمت
من رأی میدهم به تو ای خاک جاودان!
در خاک و خون معرکه حاشا ببنیمت!
✍🏻 #جعفر_عباسی
🏷 #ایران_اسلامی | #شعر_پایداری | #انتخابات
🇮🇷 @https://eitaa.com/sheremoghavemat
"غزلی به پیشگاه امام دهم"
چه ساده زلف میآویزی به قلبهای هواداران
تویی که قبله عیانکردی بر این قبیلهی عیاران
بگو فُضیل عیاض اینک چراغ توبه بر افروزد
که یاد چشم تو آشفته است سکوتِ خلوتِ بیداران
*
نه من که جامعه میخوانم که عاشقان پریشان هم
به شوقِ جمعیتت جمعند، چه بیشمار و چه بسیاران
بتاب و نور روایت کن، مرا به عشق هدایت کن
بدَم دمی و رهامان کن ازاین گروهِ خطاکاران
تویی که مست کلامت: باد، تویی که مات مرامت: عقل
به سامرای تو دلبستند چه مستها و چه هشیاران
سری بزن به خیالِ من، میان شعر و ببین هر شب
به نشرِ عطر تو مشغولند، گل محمدی و باران
#امام_هادی(ع)
#محمد_مرادی
https://eitaa.com/mmparvizan
#شعر_مقاومت_و_پایداری
https://eitaa.com/sheremoghavemat
خورشیدِ انتفاضه
ای راویان قصۀ پرماجرای قدس
ها! بشنوید زمزمۀ آشنای قدس
با اینکه بال مرغ سلیمان شکستهاند
پرواز میکند دل ما در هوای قدس..
پر میکشد کبوتر نور از فراز عرش
تا روشنی دهد به شب دیرپای قدس
با راهیان قدس چه گفتند قدسیان؟
کز نو فتاد شور دگر در فضای قدس
موسی به نیل جامه زد از کینۀ یهود
صد چشمه خون گشود به دل، در عزای قدس..
با خطّ خون به لوح شهادت نوشتهاند
فتحالفتوح را به پیام رسای قدس
صافی شو از تعلق و از خویشتن برآی
تا بنگری در آینۀ جان صفای قدس
آمد جهان به جنبش و در خویشتن گریست
وقتی بلند شد به تظلّم صدای قدس
از هر شهید خفته به خون میرسد به گوش
«بادا هزار جان گرامی فدای قدس»
بیگانه از حریم تو بیگانه با خداست
ای قدس! هر که دور شد از کربلای قدس
بر گونههای مردم آزاده ریختهست
همچون گلاب عاطفه، اشک رهای قدس
هر سنگ کز فلاخَنِ مردانِ مرد خاست
بر جان دشمن آمد و بوسید پای قدس
روزی رسد که خون جهودان خیبری
ریزد به تیغ مردمِ خیبرگشای قدس
هر شب رسد ز حنجرۀ پاک جبرئیل
این نغمۀ بلند به صحن و سرای قدس:
«کای شاهدان زنده، شهیدان راه نور!
باشد خدای عزّوجل خونبهای قدس»
باش آن زمان که جلوه کند در بهارِ فتح
خورشیدِ انتفاضه ز دولتسرای قدس
پلک سحر چو باز شود با نسیم صبح
دلهای خسته زنده شود در هوای قدس
از هفتبند نای برآید نوای عشق
در هفتپرده جلوه کند نینوای قدس
این معبد شریف! رها میشود، رها
از چنگ دیوِ فتنه به لطف خدای قدس
✍🏻 #مشفق_کاشانی
🏷 #فلسطین | #روز_قدس
🇮🇷 https://eitaa.com/sheremoghavemat