eitaa logo
کانال ܢܚ݅ܫܝ‌ ܫܠࡐ‌ܨ
1هزار دنبال‌کننده
15.8هزار عکس
4هزار ویدیو
43 فایل
ادمین @GAFKTH 💐شکر خدا که نام "علی" علیه السلام بر زبان ماست 💝ما شیعه ایم و عشق "علی" علیه السلام هم از آن ماست 💐از "یا علی" علیه السلام زبان و دهان خسته کی شود؟ 💝اصلا زبان برای همین در دهان ماست.
مشاهده در ایتا
دانلود
11.mp3
25.4M
للبیت یاحسین من ضغری شاف الراس تالی نادیت لیش اتاخرالعباس 👇 🌸⃟🌼🎼჻ᭂ࿐✰📚 @Sheroadab_alavi
در "پنجمین روز محرم" پروردگارا تو را به حق جوانمردی و مردانگی ♡امام حسین(ع)♡ از تو میخواهم "عزیزان" و "دوستانمان" را همیشه شاد و سلامت بداری .. و "قلبی پر از عشق و محبتی" که در نام خودت "متبرک گردیده" است.. "ببخشا" و همواره ما را از محدوده زمان و مکان برهان تا در پیوند "مهر خداییت" قرار گیرند و روزشان را در آغوش پر از "خیر و برکتت" سپری کنند.. ♡آمین♡ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌ 👇 🌸⃟🌼🎼჻ᭂ࿐✰📚 @Sheroadab_alavi
👇😭 سرمم جدا بشه باید از رو سینه ی عموم بلند کنم مصحف ما، چه به هم ریختنت! وای عمو! چقَدَر تیر نشسته به تنت وای عمو! همه ی رختِ تو غارت نشده، پاره شده بس که یکپارچه با پا زدنت وای عمو! آمدم تا که اجازه بدهی و یک یک تیرها را بکشم از بدنت وای عمو! جان نداده همه بالای سرت جمع شدند چه شلوغ است سر پیرهنت وای عمو! آنقدر نیزه زیاد است نمی دانم که بکشم از بدنت یا دهنت وای عمو شاعر: علی اکبر لطیفیان 👇 🌸⃟🌼🎼჻ᭂ࿐✰📚 @Sheroadab_alavi
7096588143.mp3
10.22M
نوحه ترکی حضرت عباس تقدیم قلبهای داغدارعاشق 👇 🌸⃟🌼🎼჻ᭂ࿐✰📚 @Sheroadab_alavi
به یال باد پیچیدست.mp3
1.99M
به یال باد پیچیده است حرم شیونی خونین که هر آلاله‌ای سرخ است و هر آویشنی خونین حکایت ساقه یاس است در انبوه قیچی‌ها حکایت رزم خوبان است با اهریمنی خونین وضو با خون بگیر و گوش کن بانگ اذانی که محرم به محرم می‌وزد ار مأذنی خونین جهان در التهاب است و خدا از گنجه‌ای در عرش برون آورده از نو بیرق پیراهنی خونین نوازش زخم را سامان دهد اما به شرطی که نباشد دست با تاول ، نباشد گردنی خونین چه خوش مهمان نوازی می‌کنند این بی وفا مردم به نعل تازه اسبان وحشی بر تنی خونین چه بیرون رفته از دوش پدر از خیمه، سیبی سرخ چه برگشته‌است قنداقی در آغوش زنی خونین همین قدر از سر ساقی بگویم که، سلامت نیست عمود آهنین کج شد، عمود آهنین خونین خودش در ناحیه گفته‌ست صبح و شام می‌گرید خودش در ناحیه گفته‌ست گریه کردنی خونین همین بس هر دو دنیای مرا وقتی که می‌خواند میان روضه این ابیات را سینه‌زنی خونین 👇 🌸⃟🌼🎼჻ᭂ࿐✰📚 @Sheroadab_alavi
مثل گندم باش زیر خاک میبرندش باز میروید پرتر زیر سنگ میبرندش آرد میشود پربهاتر آتش میزنندش نان میشود مطلوبتر ز خاک من اگر گندم برآید از آن گر نان پزی مستی فزاید « مولانا » 👇 🌸⃟🌼🎼჻ᭂ࿐✰📚 @Sheroadab_alavi
می شوم بی سر در این پیکــــار اما می روم نامه هــــــا را می کنند انکــــــار اما می روم عشق می‌گوید که دلبر خواسته بی سر شوی عقل می گوید نکن این کار امــــــــا می روم بعد من در کـوفه و در شام بر اهــــــــل حرم می رسد سنـگ از در و دیوار امــــــا می روم تیـــــــــر در چشم ابوالفضل و گلوی اصغــرم می زنــد آن فــــــــاسد غدار امــــــا می روم مثل یک گل با هجومی سخت پرپر می‌ کنند اکبــــــــــرم را قوم بدکـــــردار امــا می روم تا بمـــــانـم دور از مکـــــــــر و بلای روزگــار خیــرخواهان می کنند اصـــــرار اما می روم شد مقـــــــدر تا ببارد بر ســـــرم در این سفر غصـــه ها و محنت بسیــــــــــار اما می روم هـرچه هم باشد برایم در مسیر وصل دوست راه عشق و عـــــــــاشقی دشوار اما می روم چون که دین باید بمـــاند پایدار و سرفــــراز راه حــق پر مانعست این بار امــــــا می روم 👇 🌸⃟🌼🎼჻ᭂ࿐✰📚 @Sheroadab_alavi
یازده ساله پسر هیبت حیدر دارد یادگار حسن و خاطره از در دارد درد و بغض غم بابا به دل شیر پسر نکند حرمله آید؟ برسد دیر پسر زود باید برسد تا سپر او گردد تا عمو را سپر سینه و پهلو گردد آه روضه به کجا می‌برد آخر مارا بُرد تا کوچه، رسانید به مادر مارا وای از کوچه و دست و قد کوتاه حسن کوچه تنگ است نگویم که دگر..... آه حسن😭😭😭 ای عمو آمده‌ام جای پدر را گیرم یا به جای علی‌ات جای پسر را گیرم یک به یک حلقه ی اطراف تو را بازکنم با رجز خوانی و نام علی اعجاز کنم جای آن کوچه و کوتاهی دست بابا اینک امروز پسر دست دهد، کرب و بلا نام زیبای علی حرمله را ریخت به هم با سه شعبه من و قلب عمو آمیخت به هم پدرم دِین تو گردید ادا غصه نخور دست و جانم شده تقدیم خدا غصه نخور ✍
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. 🏴 صلی الله علیک یا قاسم بن الحسن 🍃 تیر و کمان عشق ای روشن از فروغ رخت گلشن ازل ای در میان اهل بلا بهترین مثل شاگرد مکتب تو شده عقل تا ابد خورده به نام تو سند عشق از ازل تعظیم کرده پیش جمال تو ماه نو ای مشتری حُسن تو هم تیر و هم زحل می‌جوشد از زمین تو شهد و شکر هنوز تا ریخت از دهان تو "أحْلی مِنَ العَسَل" تو پور مجتبایی و همچون حسنْ کریم پروردۀ عمویی و همچون حسینْ یل عالم سراسر از حرکت ایستاده بود وقتی گرفته بود عمویت تو را بغل سرباز شاهی و شده بازیچۀ تو مرگ شد مات عشق‌بازی‌ات اینجا رخ اجل فرزند مصطفایی و تیغت به کربلا هم دست "لات" را زد و هم گردن "هُبَل" از تیغ تیز حیدری‌ات دشمنان هلاک جنگاوران به پای رجزهای تو فَشَل با رزم بی‌مثال تو ای آیۀ جمال شد زنده یاد رزم حسن در صف جمل تو کشتۀ بلای عظیمی و قاتلت اَنعام نه، سِباع که نه، بلکه "هُمْ اَضَل" تو قد کشیده‌ای و عمویت خمیده شد تیر و کمان عشق شمایید، بی بدل روشن‌ترین طلوع حماسه، برای تو شعری سپید گفتم و هر واژه شد غزل ، ۱۴۰۰/۰۵/۲۳ 🏴 👇 🌸⃟🌼🎼჻ᭂ࿐✰📚 @Sheroadab_alavi
نهان شد از گل زردی گلی سپید که ما سپید جامه و از هر گنه مبرائیم جواب داد که ما نیز چون تو بی گنهیم چرا که جز نفسی در چمن نمیپائیم بما زمانه چنان فرصتی نبخشوده است که از غرور، دل پاک را بیالائیم قضا، نیامده ما را ز باغ خواهد برد نه میرویم بسودای خود، نه می‌آئیم بخود نظاره کنیم ار بچشم خودبینی چگونه لاف توانیم زد که بینائیم چو غنچه و گل دوشینه صبحدم فرسود من و تو جای شگفت است گر نفرسائیم بگرد ما گل زرد و سپید بسیارند گمان مبر که بگلشن، من و تو تنهائیم هزار بوته و برگ ار نهان کند ما را به چشم خیرهٔ گلچین دهر پیدائیم بدین شکفتگی امروز چند غره شویم چو روشن است که پژمردگان فردائیم درین زمانه، فزودن برای کاستن است فلک بکاهدمان هر چه ما بیفزائیم خوش است بادهٔ رنگین جام عمر، ولیک مجال نیست که پیمانه‌ای بپیمائیم ز طیب صبحدم آن به که توشه برگیریم که آگه‌است که تا صبح دیگر اینجائیم فضای باغ، تماشاگه جمال حق است من و تو نیز در آن، از پی تماشائیم چه فرق گر تو ز یک رنگ و ما ز یک فامیم تمام، دختر صنع خدای یکتائیم همین خوش است که در بندگیش یکرنگیم همین بس است که در خواجگیش یکرائیم برنگ ظاهر اوراق ما نگاه مکن که ترجمان بلیغ هزار معنائیم درین وجود ضعیف ار توان و توشی هست رهین موهبت ایزد توانائیم برای سجده درین آستان، تمام سریم پی گذشتن ازین رهگذر، همه پائیم تمام، ذرهٔ این بی زوال خورشیدیم تمام، قطرهٔ این بی کرانه دریائیم درین، صحیفه که زیبندگیست حرف نخست چه فرق گر بنظر، زشت یا که زیبائیم چو غنچه‌های دگر بشکفند، ما برویم کنون بیا که صف سبزه را بیارائیم درین دو روزهٔ هستی همین فضیلت ماست که جور میکند ایام و ما شکیبائیم ز سرد و گرم تنور قضا نمیترسیم برای سوختن و ساختن مهیائیم