eitaa logo
کانال ܢܚ݅ܫܝ‌ ܫܠࡐ‌ܨ
1هزار دنبال‌کننده
15.6هزار عکس
3.9هزار ویدیو
43 فایل
ادمین @GAFKTH 💐شکر خدا که نام "علی" علیه السلام بر زبان ماست 💝ما شیعه ایم و عشق "علی" علیه السلام هم از آن ماست 💐از "یا علی" علیه السلام زبان و دهان خسته کی شود؟ 💝اصلا زبان برای همین در دهان ماست.
مشاهده در ایتا
دانلود
دارد از گرد راه می آید هم تبار قبیله توفان نامه کوفیان به خورجینش همره شوق بیعت و پیمان با شتاب از کناره می گذرد چفیه و قامتش غبارآلود می رود همچو باد در دل دشت نفس باره اش بخارآلود می کند سایه بان چشمانش دست را همچو شاخه زیتون پیش از این در کرانه پیدا بود سایه تک سوار آتش و خون باز در حجم دشت می پیچد گرد سُم سپید رهوارش شیهه اسبِ رعد را ماند می کشد تا مقام دیدارش آی می پاید آن دو چشم پلید از شکاف نهان کوه تو را سایه ای ایستاده دشنه به دست به کمین در میان کوه تو را گزمه های گرسنه می بویند جای گام تو را چنان کفتار با توام با تو ای شجاعت قوم یاور عشق، ای پلنگ شکار دیرگاهی ست نیاشفته ست طعم پیکار و تیغ، ذائقه را ابرهای عقیم تشنه لبند آتشین نعره های صاعقه را با تو این مرهم کدامین زخم با تو این آتش کدام آه است؟ از کدامین سپیده می آیی همره آفتاب تیغ به دست؟ با تو عطشانی قبیله ماست از لهیب کویر می آیی از لب چاک چاک تو پیداست کز نمک زار پیر می آیی رایت عاشقی به دوش سوار می رسد خسته، تشنه، گردآلود بر لبانش نشسته هرم کویر چشم در انتظار چشمه و رود می رسد مرد، لیک افسرده ست آتش سینه های پر فریاد بسته بر آفتاب پنجره را دست پندار «هرچه بادا باد» گزمگان پلید می جویند سایه مرد را به دشنه و تیغ خیل اهریمنان که می دارند آب را از لبان تشنه دریغ قاصد کاروان بیداری! مردهای قبیله در خوابند بازگرد، ای سوار دریادل کوفیان پای بست مردابند اینک این مسلم است خون آلود در حصار ددان زشت‌آئین دست‌ها بسته و توانش نیست می‌برندش فراز برج به کین می‌رود در حصار جلادان تا برآید فراز چوبه دار می‌کند سوی مکّه مرد خطاب کای حسین(ع)، ای امام، ای سردار غیرتی نیست کوفه را، برگرد بیعتی سست بود و بشکسته‌ست آن که می‌کرد دعوت خورشید خدمت شام را کمر بسته‌ست
بعد از تو مبتلاییم پیری زودرس را این کاروان پدر جان دیگر جوان ندارد بابا ببخش انقدر از دست من میفتی باید تورا بگیرم دستم توان ندارد
وقتي سر بريده امام حسين را براي رقيه سلام الله عليها آوردند: 🥀فقالت: ما هذا الرّأس ؟ قالوا لها: رأسُ أبيك. فرفعته من الطّشت حاضنة له وهي تقول: گفت اين سر كيست؟ به او گفتند: سر پدرت حسين است. سر را با احتياط از داخل طشت برداشت و به سينه چسبانيد و با گريه هاي سوزناك خود خطاب به سر چنين گفت: 🥀يا أباه ! مَن ذا الذي خضّبك بدمائك؟ پدر چه كسي تو را به خون آغشته كرد؟ 🥀يا أبتاه! مَن ذا الذي قطع وريدك؟ چه كسي رگ هاي گردنت را بريد؟ 🥀يا أبتاه ! مَن ذا الذي أيتمني على صغر سنّي ؟ پدر چه كسي در خردسالي يتيمم كرد؟ 🥀يا أبتاه ! مَن بقي بعدك نرجوه ؟ بعداز تو به چه کسی امید داشته باشم؟ 🥀يا أبتاه ! مَن لليتيمة حتّى تكبر ؟ پدر دختر يتيم تو به چه كسي پناه ببرد تا بزرگ شود؟ 🥀يا أبتاه ! مَن للنساء الحاسرات ؟ پدر جان زنان بي پوشش چه كنند؟ 🥀يا أبتاه ! مَن للأرامل المسبيّات ؟ پدرجان زنان اسير و سرگردان كجا بروند؟ 🥀يا أبتاه ! مَن للعيون الباكيات ؟ پدر جان چه كسي چشمان گريان را چاره ساز است؟ 🥀يا أبتاه ! مَن للضائعات الغريبات ؟ پدر جان چه كسي يار و ياور غريبان بي پناه است؟ 🥀يا أبتاه ! مَن للشعور المنشرات ؟ پدر جان چه كسي پريشان مويي ما را سامان مي بخشد؟ 🥀يا أبتاه ! مَن بعدك ؟ واخيبتنا ! يا أبتاه ! مَن بعدك ؟ واغربتنا ! پدر جان بعد از تو چه كسي با ماست؟ واي بر ما بعد از تو واي از غريبي! 🥀يا أبتاه ! ليتني كنت الفدى، پدر جان كاش فدايت مي شدم. 🥀يا أبتاه ! ليتني كنت قبل هذا اليوم عميا . پدر جان اي كاش بيش از اين نابينا مي شدم و تو را اينگونه نمي ديدم. 🥀يا أبتاه ! ليتني وسدت الثّرى ولا أرى شيبك مخضّباً بالدّماء . پدر جان كاش پيش از اين در خاك خفته بودم و محاسنت را آغشته به خون نمي ديدم. 🥀ثمّ إنّها وضعت فمها على فمه الشّريف , وبكت بُكاءاً شديداً حتّى غشي عليها ، فلمّا حرّكوها , فإذا بها قد فارقت روحها الدُني سپس لب ها را بر لب هاي پدرش امام حسين نهاد و چنان گريست كه همان لحظه بيهوش شد و وقتي او را حركت دادند دريافتند كه از دنيا رفته. 📚مناقب آل ابي طالب، ابن شهر آشوب مازندراني ج ٤ ص ٦٠ 👇👇 ┏━━━🍃📗🌸🍃━━━┓   @Sheroadab_alavi ┗━━━🍃🌸📘🍃━━━┛
حـــلّال جمیع مشکلات است حسین شـــویندهٔ لوح سیئات است حـــســین ای شیعه! تو را چـه غــم ز طــوفـــان بلا جائی که سفینة النجاة است حــسین ✍مرحوم 👇👇 ┏━━━🍃📗🌸🍃━━━┓   @Sheroadab_alavi ┗━━━🍃🌸📘🍃━━━┛
طبع من باز پر درآوردست.mp3
854K
طبع من، باز پر درآورده ست رو به صحرای محشر آورده ست کیست این آفتاب خون آلود کز پس کوه، سر بر آورده ست؟ تا بسازد تغزلی خونین خنجر آورده، حنجر آورده ست تا بیاویزدش به دامن دوست دست‌های برادر آورده ست قصۀ نامکرری از عشق داغ‌های مکرر آورده ست سر به سوی آن عرش می‌سایند نخل‌هایی که بی سر آورده ست تا که دل بر کند ز خرد و کلان اصغر آورده، اکبر آورده ست از کجا این امیر بی لشکر این همه شعر پرپر آورده ست هفت صحرا غزال تازه نفس هفت وادی، کبوتر آورده ست تا بهشتی کند بیابان را یک سبد سیب نوبر آورده ست از برای مسافران بهشت خیمه‌گاهی معطر آورده است ذوالفقار علی ست، یا که خلیل دست از آستین در آورده است؟ حج ماه مرا نظاره کنید چه صفایی به مشعر آورده است تشنه لب رفته ساقی و، بی دست آب از حوض کوثر آورده است 👇👇 ┏━━━🍃📗🌸🍃━━━┓   @Sheroadab_alavi ┗━━━🍃🌸📘🍃━━━┛
خوش‌به‌حال هر کسى که روضه دعوت می‌شود هیأتی از جانب زهرا حمایت می‌شود بس که شأن و منزلت در روضه‎‌خانه ریخته هر که یک‌دفعه بیاید ، پیشکسوت می‌شود این وسط آن عاشقی بُرده‌ست که در این ،دو ماه بی‌ریا می‌آید و مشغول خدمت می‎‌شود یک پر کاهی اگر چشم کسی نمناک شد کوه عصیان هم اگر باشد ، شفاعت می‎شود گریه‎کن با گریه‎اش غسل تقرّب می‎کند قطره‎ای از اشک ، مُنجر به طهارت می‌شود هر که در ماه محرّم ، کار و بارش شد حسین چون «رسول ترک» آخر با سعادت می‎شود رازق ما کربلایی‎ها حسینِ فاطمه‌ست روزیِ یک سال ما این ماه قسمت می‌شود در میان هیأتش انگار زیر قُبّه‌ای تا که لب وا می‎کنی فوراً اجابت می‎شود تا به سجده می‌روم سمت خدا پَر می‎کشم علّت معراج‎هایم مُهر تربت می‎شود 👇👇 ┏━━━🍃📗🌸🍃━━━┓   @Sheroadab_alavi ┗━━━🍃🌸📘🍃━━━┛
10.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خانه کوچکش حسینیه شد.. 👇👇 ┏━━━🍃📗🌸🍃━━━┓   @Sheroadab_alavi ┗━━━🍃🌸📘🍃━━━┛
هاجر کرب و بلایم یا حسین این دو نذری منایم یا حسین این دو اسماعیل من قربانی ات تو مکن محرومم از مهمانی ات این قدر بازی مکن با جان من نذر خون اکبرت طفلان من هدیه آوردم برایت یا حسین هستی زینب فدایت یا حسین دو علمدار دلیر آورده ام یا اخا دو بچه شیر آورده ام بال های جعفر آوردم حسین بازوان حیدر آوردم حسین تا شوم در نزد زهرا رو سفید رخصتی ده که شوم ام الشهید غم مخور گریان این گل ها شوم تازه مثل نجمه و لیلا شوم غم ندارم این دو گل پرپر شوند پیش مرگان علی اصغر شوند دوست دارم یا اخا این بچه ها در پی ات باشند روی نیزه ها شاعر: رضا رسول زاده 👇👇 ┏━━━🍃📗🌸🍃━━━┓   @Sheroadab_alavi ┗━━━🍃🌸📘🍃━━━┛
روضه‌ات را قصه‌ می‌گفتم برای دخترم گریه کردم تا سحر با های‌های دخترم گفتم از آب و غذا افتادی از روز دَهم آنقدر کِز کرد، کم شد اشتهای دخترم نیمه‌شب‌ها می‌پَرم از خواب تا ویرانه‌ات با صدای گریه‌های بی‌صدای دخترم با عروسک‌های زیرِ خیمه‌ی چادرسیاه اشک می‌ریزیم پای روضه‌های دخترم تا زمین می‌خورد می‌دیدم شبیه قصّه‌ات اشک را در خنده‌های زخمِ پای دخترم هیچ دختربچه‌ای را زود بی‌بابا نکن گریه کردم بارها با این دعای دخترم اشک‌هایش ریخت روی گنبدِ نقاشی‌اش یک حرم زائر شدم در کربلای دخترم روضه‌ات جاری‌ست در دنیای دختردارها با تو حتماً دوستم دارد خدای دخترم ✍ 👇👇 ┏━━━🍃📗🌸🍃━━━┓   @Sheroadab_alavi ┗━━━🍃🌸📘🍃━━━┛
ای اشک با شکوه تو از آن کیستی پیداست از اهالی ویرانه نیستی بی تاب کرده قلب جهان را صدای تو ای دختر سه ساله تو غمگینِ کیستی؟ ویرانه نیست جای گلی سرخ مثل تو ویرانه عالمی‌ست که در آن گریستی باید چگونه دست به پهلو بگیری و روی دوپای خویش به زحمت بایستی هم سن و سال قامت تو این جهان نبود تاب تو را نداشت که در آن نزیستی... ✍ 👇👇 ┏━━━🍃📗🌸🍃━━━┓   @Sheroadab_alavi ┗━━━🍃🌸📘🍃━━━┛
کنارِ زخم هایت زخمِ من انگار چیزی نیست به جانِ چشمِ تو این چشم های تار چیزی نیست ندارم آب؛ وقت شستشویت اشک هایم هست ولی پیشِ سرت انگار این رگبار چیزی نیست 📎 📎 📎 👇👇 ┏━━━🍃📗🌸🍃━━━┓   @Sheroadab_alavi ┗━━━🍃🌸📘🍃━━━┛
دلم برای آن قلب پاک و زلال تنگ شده است. دلم می‌خواهد مثل کودکی‌هایم شاد شاد آواز بخوانم. قاصدکی را ببینم و تا ته دنیا دنبالش بدوم تا بگیرمش. بعد توی گوشش چیزی بگویم و قاصدک را فوت کنم تا برود توی هوا. اگر کسی پرسید چه توی گوش قاصدک گفتی؟ بهش بگویم:«گفتم به خدا سلام برساند و بگذارد شب‌ها خواب رنگی رنگی ببینم.» 👇👇 ┏━━━🍃📗🌸🍃━━━┓   @Sheroadab_alavi ┗━━━🍃🌸📘🍃━━━┛