eitaa logo
کانال ܢܚ݅ܫܝ‌ ܫܠࡐ‌ܨ
1هزار دنبال‌کننده
15.7هزار عکس
3.9هزار ویدیو
43 فایل
ادمین @GAFKTH 💐شکر خدا که نام "علی" علیه السلام بر زبان ماست 💝ما شیعه ایم و عشق "علی" علیه السلام هم از آن ماست 💐از "یا علی" علیه السلام زبان و دهان خسته کی شود؟ 💝اصلا زبان برای همین در دهان ماست.
مشاهده در ایتا
دانلود
خوشحالم از اینکه یار دارم با عشق همیشه کار دارم ذره که نه هیچِ هیچِ هیچم هرچه دارم از نگار دارم من شاغل خیمه گاه اویم مشغولم و کار و بار دارم سینه ام بود درب ورودی در سینهٔ خود مزار دارم کوک است نفس به نوحه خوانی در حنجرِ خود سه تار دارم در آتش سوزان گناهان من‌ خیمه ی سایه دار دارم در روضه که شد پناهگاهم خاکِ درم اعتبار دارم شد حاجتم اربعین که با او بین الحرمین قرار دارم
در نمره کتابِ فضل او بی عدد است آنکس که نشد محب او بی خرد است فرمود نبی علی مع الحق، الحق چون حضرت حق جَله جلالَهْ احد است
از سوی نیزه سرو خرامان خوش آمدی ای گل به دامن گلِ ویران خوش آمدی مرهم به زخم خار مغیلان خوش آمدی مهمانِ ریگهای بیابان خوش آمدی آغوش من شده پدرم سایبانِ تو شرمنده ام خرابه شدم میزبان تو خورشید من شبانه به گلشن رسیده ایی با بوی نان و آتش و آهن رسیده ایی این بار جای من ، تو به دامن رسیده ایی ای باغبان به نیتِ چیدن رسیده ایی چون چاره ایی به یک سر بی تن نداشتم صورت به صورت تو پدر من گذاشتم تا دستِ تیره ایی به روی نور می زند بابا برای عمه دلم شور می زند با کعبه نی عدوی تو بدجور می زند تا آنکه دیده ایی بشود کور ، می زند عجِل وفات ، گشته دعایم ببر مرا در شام ، گریه گشته غذایم ببر مرا با عمه آندمی که تو را روبروت کرد ظالم به کینه پنجهٔ خود بین موت کرد وانگَه نگاه نحس خودش بر گلوت کرد لعنت به چکمه اش که تو را زیر و روت کرد آن دم رسید بانگ حزینی به آسمان گودال بود و زینب فریاد اَلامان
خیلِ جمعیت در اینجا بهر استقبال نیست نیست در این قافله قدّی که از غم دال نیست دست خالی هر که آمد دست پر برگشته است بهر غارت هر که آمد، دید بد اغبال نیست کودکی افتاد اگر عمه بلندش می کند در میانِ چشم طفلان اشک هست و حال نیست این مسلمانان که او را خارجی دانسته اند بر لبِ قاری زدن در دینشان اشکال نیست دل پریشان، مو پریشان گوشه ایی کز کرده است کودکِ بشکسته بال و پر که فارغ بال نیست همچو آئینه سری را بر روی دامن گرفت دختری که زخمِ بر لبهاش از تبخال نیست هر امامیِ گر چه بر شامٓ بلا خون گریه کرد بر خودِ زینب غمی بالاتر از گودال نیست
معراجمان پیاده روی بود تا حسین ما با خدا شدیم در این راه با حسین صد شکر ما به نوکریِ او مکلفیم در هر قدم به حجِ تمتع مشرفیم خرد و کلانُ ریز و درشتُ جوان و پیر هر کس رسیده گفت چه زیباست این مسیر سختی برای زائر راهش حلاوت است زائر فقط به فکر سلامِ زیارت است گر چه ز نعمت این سفر از هر کجا سر است گرد و غبار راهِ حرم خوردنی تر است رفته است در حرم به صد امید آن پدر تا با توسلی بشود صاحب پسر از حاجت گرفتهٔ خود شاد گشته است آن مادری که صاحب اولاد گشته است این غم نشاط واقعی ماست یا حسین بر ما دهند هرچه که خواهیم با حسین
دمی که جمله مکاتب غروب خواهد کرد اذان صبح قیامت علی والله ست تمام بیرقشان متهم به نابودی است فقط علیست که تا حشر پرچمش بالاست مقام اوست که بر دهر سایه افکنده چقدر قامت عز و جلال او والاست هزار نام خدا را شنیده ایم اما کنار آن همه ، نام علی فقط اعلاست مطیع امر الی الله ، دوستدار علی است اسیر حکمِ علی ، شک نکن که عبد خداست و آنکه راه بیفتد به جستجوی علی همینکه دید نجف را کنار اَو اَدنیٰ ست به وقت دیدن ایوان با صفا دیده است نجف هم اول دنیا هم آخر دنیاست هرآنچه وصلِ علی شد جمیل می گردد طلا چقدر روی بارگاه او زیباست به چشمهای خودم قول دیدنش دادم خوشا که حاجت من با عنایت زهراست 👇 🌸⃟🌼🎼჻ᭂ࿐✰📚 @Sheroadab_alavi
امشب تمام آبله ها گریه می کنند همراه زخم ، سلسله ها گریه می کنند آورده است صبر گریبانِ پاره را در ماتمی که حوصله ها گریه می کنند جا ماند اگر ز قافله تقصیر او نبود برگامهاش ، فاصله ها گریه می کنند مهر سکوت فاطمه را دارد او به لب بر بغض خورده اش گله ها گریه می کنند او راهبانه قیمت سر را به اشک داد بر گریه های او صله ها گریه می کنند یاد از امانتیِ به جا مانده می کنند در اربعین که قافله ها گریه می کنند ‌ ‌
مرغ دل من گشته گرفتار بقیع قربان بقیع و اشک زوار بقیع شبها که در بقیع را می بندند من گریه کنم به پشت دیوار بقیع ای ماه متاب آفتابست اینجا آیینه ی جان بوتراب است اینجا آهسته گذر کن از شبستان بقیع آرام دل علی به خواب است اینجا با بی‌کسی و غربت و غم می‌سازيم با شيون و آه دم‌به‌دم می‌سازيم سوگند به آن چهار آقای غریب يک روز در این خاک، حرم می‌سازيم ای که محبت تو شده بهترین عمل آخرشبی ضریح تو را میکنم بغل پایین پات لحظهءبوسیدن ضریح مردن برای ماشود احلی من العسل گر‌چه از دست محبان این زیارت دور ماند قبرشان ویران شد و آوازشان مشهور ماند آنچه مانده در جهان حبِ علی وآل اوست خاک را بر نور پاچیدند اما نور ماند گفتم رخ تو گفت به مهتاب ببین گفتم سخنت گفت که در آب ببین گفتم که دلم گفت چه خواهد از من گفتم که "مدینه"گفت در خواب ببین من بقعه لاله های خشک و زردم سوزد دل آسمان زآه سردم امروز اگر چهار قبرم خاکی است بر چادر فاطمه تأسی کردم