eitaa logo
کانال ܢܚ݅ܫܝ‌ ܫܠࡐ‌ܨ
1هزار دنبال‌کننده
15.8هزار عکس
3.9هزار ویدیو
43 فایل
ادمین @GAFKTH 💐شکر خدا که نام "علی" علیه السلام بر زبان ماست 💝ما شیعه ایم و عشق "علی" علیه السلام هم از آن ماست 💐از "یا علی" علیه السلام زبان و دهان خسته کی شود؟ 💝اصلا زبان برای همین در دهان ماست.
مشاهده در ایتا
دانلود
خط خون نقطهء پایان سلیمانی نیست بهراسید که این اول بسم الله است... #حمیدرضا_برقعی 🖤 °°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°
اینجا کویر داغ و نمک زار شور نیست ما روبروی پهنه ی دریا نشسته ایم قم سالهاست با نفسش زنده مانده است باور کنید پیش مسیحا نشسته ایم
گویند در حدیث کسا نیست نامِ او... زینب همان عبای یمانی دلبر است... (س) مبارکباد 🌸
سهل تر ساده تر از قافيه اي باختي اش ننگ بادا به تو اي دهر که نشناختي اش چه برايش به جز اندوه و ملال آوردي جان او را به لبش شصت و سه سال آوردي سهمش از خاک فقط کفش پر از پينه اوست در عرق ريز زمين جامه پشمينه اوست باغ مي ساخت و در سايه آن باغ نبود يک نفس قافله اش در پي اطراق نبود درد بايد که بفهميم چه گفته ست علي که شبي با شکم سير نخفته ست علي از سر سفره اسلام چه برداشت امير نان دندان شکني را که نمي خورد فقير آه از آن شب آخر که علي غمگين بود سفره دخترش از شير و نمک رنگين بود شب آخر که فلک، باد، زمين، دريا، ماه مي شنيدند فقط از علي انّا لله باد برخاست و از دوش عبايش افتاد مهربان شد در و ديوار به پايش افتاد مرو از خانه، به فرياد جهان گوش مکن فقط امشب فقط امشب به اذان گوش مکن شب آخر، شب آخر، شب بي خوابي ها سينه زن در پي او دسته مرغابي ها از قدم هاي علي ارض و سما جا مي ماند قدم از شوق چنان زد که عصا جا مي ماند با توام اي شب شيون شده بيهوده مکوش او سراپا همه رفتن شده، بيهوده مکوش بي شک اين لحظه کم از لحظه پيکارش نيست دست و پاگير مشو، کوه جلودارش نيست
کانال ܢܚ݅ܫܝ‌ ܫܠࡐ‌ܨ
قرارِ بی قرار ها .. اللهّمَ صَلّ عَلي عَلي بنْ موسَي الرّضا المرتَضي الامامِ التّقي النّقي  و حُجّّ
گنهکار نوشت: دیدم همه جا بر در و دیوار حریمت جایی ننوشته است گنهکار نیاید . گلدسـته نوشت: در آفـتاب حشــر که از آن گریز نیست ما را بس است سـایه گلدسته های تو . جوان نوشت: یک جوان حاجتش این بود:که زن میخواهم رفت...تا اینکه شبی پیش تو بابا برگشت . شاه نوشت: صبح محشر هر کسی دنبال یاری می دود یار ما باشد اگر شاه خراسان بهتر است . ضامن نوشت: ضامن آهوی صحرا شدنت جای خودش اینکه در روز جزا ضامن مایی عشق است . دلتنگ نوشت: خوب یا بد، هرچه باشد، عیبِ دلتنگی ست این من به هرکس میرود مشهد، حسادت میکنم . بی پناه نوشت: زائری بارانی ام آقا به دادم میرسی؟ بی پناهم، خسته ام، تنها؛ به دادم میرسی؟ . امـید نوشت: نیاز بر کـه بیارم تو حاجــتی تو نـیازی امــید بر کـه ببنـدم تو آرزو تو امــیدی . مرگ نوشت: تو خودت خواسته ای داروندارم باشی لحظه مــرگ بیایی و کــنارم باشی بدهکار نوشت: ﻣﻦ ﺑﺪﻫﮑﺎﺭ ﺗﻮﺍﻡ ، ﺑﺎﺯ ﻣﺮﺍ ﻣﯿﻄﻠﺒﯽ؟ ﺷﺮﻁ ﺁﻧﯽ ﮐﻪ ﺑﺪﻫﮑﺎﺭ ﺗﺮ ﺍﺯ ﭘﯿﺶ ﮐﻨﯽ! باب الرضا نوشت: این بلا تکلیفی اش ارثیه کرب و بلاست یک طرف باب الرضا و یک طرف باب الجواد . عفو نوشت: صـدها هـزار نامه ی آلوده از گـناه با یک نــگه عــفو تو تطهیر میشود . آهو نوشت: سوال می کند از خود هنوز آهویی که بین دام و نگاهت کدام صیاد است . پابوس نوشت: بهتر از اين؟ كه كسی لحظه ي پابوسی تو نفس آخر خود را بكِشد پا نشود کربلا نوشت: من هوای تو را به سر دارم تو هوای دلِ مرا داری یکی از اهل کربلا می گفت :خوش به حالت امام رضا داری . فقیر نوشت: فقیر و خسته به درگاهت آمدم رحمی که جز ولای تو ام نیست هیچ دست آویز . دلخسته نوشت: به خراسان ببری یا نبری حرفی نیست تو نگیر از منِ دلخسته "رضا گفتن" را . طعمه نوشت: آخر به عشق اینکه خودت ضامنم شوی یک شب به عمد طعمه صیاد میشوم . @Sheroadab_alavi
رفته ساقی که قدح پر کند و برگردد عرش را غرق تحیر کند و برگردد
کوری آمد وسط صحن تو، بینا برگشت یک زن ویلچری، روی دوتا پا برگشت کافرى تا به ضریح تو نگاهش افتاد سجده‌ای کرد سپس شیعه‌ی مولا برگشت خسته بود از همه‌ی آینه‌ها... تا اینکه زشت آمد، متحول شد و زیبا برگشت... آنکه در صحن به دنبال شفا آمده بود با نگاهی به ضریح تو مسیحا برگشت زائری گفت چرا اشک ندارم آقا نگهش کردی و با دیده‌ی دریا برگشت یک جوان حاجتش این بود: که زن می‌خواهم رفت... تا اینکه شبی پیش تو بابا برگشت به گمانم که به طور تو مشرف شده بود آنکه با معجزه و با ید بیضا برگشت صبح درقامت یک مردِ گدا، رفت حرم ظهر نزدیک اذان بود که "آقا" برگشت... جبرئیل آمده بود ازوسط عرش؛ حرم دو سه تا فرش تکان داد و به بالا برگشت... نفس خادمتان خورد به آن نصرانی در حرم شیعه شد، از مذهب ترسا برگشت 
کوری آمد وسط صحن تو، بینا برگشت یک زن ویلچری، روی دوتا پا برگشت کافرى تا به ضریح تو نگاهش افتاد سجده‌ای کرد سپس شیعه‌ی مولا برگشت خسته بود از همه‌ی آینه‌ها... تا اینکه زشت آمد، متحول شد و زیبا برگشت... آنکه در صحن به دنبال شفا آمده بود با نگاهی به ضریح تو مسیحا برگشت زائری گفت چرا اشک ندارم آقا نگهش کردی و با دیده‌ی دریا برگشت یک جوان حاجتش این بود: که زن می‌خواهم رفت... تا اینکه شبی پیش تو بابا برگشت به گمانم که به طور تو مشرف شده بود آنکه با معجزه و با ید بیضا برگشت صبح درقامت یک مردِ گدا، رفت حرم ظهر نزدیک اذان بود که "آقا" برگشت... جبرئیل آمده بود ازوسط عرش؛ حرم دو سه تا فرش تکان داد و به بالا برگشت... نفس خادمتان خورد به آن نصرانی در حرم شیعه شد، از مذهب ترسا برگشت 
کوری آمد وسط صحن تو، بینا برگشت یک زن ویلچری، روی دوتا پا برگشت کافرى تا به ضریح تو نگاهش افتاد سجده‌ای کرد سپس شیعه‌ی مولا برگشت خسته بود از همه‌ی آینه‌ها... تا اینکه زشت آمد، متحول شد و زیبا برگشت... آنکه در صحن به دنبال شفا آمده بود با نگاهی به ضریح تو مسیحا برگشت زائری گفت چرا اشک ندارم آقا نگهش کردی و با دیده‌ی دریا برگشت یک جوان حاجتش این بود: که زن می‌خواهم رفت... تا اینکه شبی پیش تو بابا برگشت به گمانم که به طور تو مشرف شده بود آنکه با معجزه و با ید بیضا برگشت صبح درقامت یک مردِ گدا، رفت حرم ظهر نزدیک اذان بود که "آقا" برگشت... جبرئیل آمده بود ازوسط عرش؛ حرم دو سه تا فرش تکان داد و به بالا برگشت... نفس خادمتان خورد به آن نصرانی در حرم شیعه شد، از مذهب ترسا برگشت  👇 🌸⃟🌼🎼჻ᭂ࿐✰📚 @Sheroadab_alavi
11.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اگر چه ما همه در حسرت مزار توایم کنار حضرت معصومه در کنار توایم به مناسبت ایام شهادت خانم حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها
ما را دگر از روز جزا بیمی نیست چون بر دل ما عشق حسین ابن علی است
دور شدم از این و آن، با خودم آشنا شدم آینه در حجاز بود، عاشق مصطفی شدم سرمه نمی برم به چین، قند و شکر نمی خرم نقره و زر نخواستم، صاحب کیمیا شدم بار شتر گذاشتم، وقف تو هرچه داشتم دانهء عشق کاشتم، در قفست رها شدم با تو جرس به هر نفس، مصرع عاشقانه ایست با تو پر از قصیده ام، با تو غزل سرا شدم "ای که ملول می‌شوی از نفس فرشته‌ها" باور من نمی شود، همنفس خدا شدم سفرهء دل برای من باز کن آیه ای بخوان حرف بزن که مَحرمِ زمزمهء حرا شدم قطرهء من فرات شد، ذرّه ام آفتاب شد پیش تو سیّدالبشر، سیّدة النّسا شدم پشت سرت من و علی، قامت عشق بسته ایم تو همه مقتدا شدی، من همه اقتدا شدم من به تو دست یاعلی داده ام از صمیم دل مرگ جدام کرده است از تو اگر جدا شدم لحظه آخرین غزل، ترس ندارم از اجل پیرهن تو در بغل، با تو دوباره «ما» شدم   👇👇 ┏━━━🌷💌💐━━━┓ @Sheroadab_alavi ┗━━━💐💌🌷━━━┛