eitaa logo
شعر و کودکی
699 دنبال‌کننده
226 عکس
8 ویدیو
0 فایل
جملات شاعرانه کودکان جملات شاعرانه کودکان را با ذکر سن و نام کودک ارسال کنید: @telkalayam
مشاهده در ایتا
دانلود
با تعجب و ذوق به دست اکلیلی خودش نگاه می کند: دستم آسمون شده اینا ستاره ست سجاد/ دو سال و دو ماهه @sherokoodaki
در مقابل اسباب بازی ای که خواهرش بهش داد گفت مرسی گفتم مامان چرا نمیگی ممنون گفت مرسی معنیش با ممنون فرق داره مرسی یعنی نمی خوام مجتبی/ چهار ساله @sherokoodaki
سر نماز بودم. بچه ها بازی می کردند. از حرفشان خنده ام گرفت. فاطمه رقیه: مامان برای خدا تعریف کن ما چی کار می کردیم دختر/ شش ساله @sherokoodaki
مامان؟ 9 می تونه یکو بوس کنه؟ محمدمهدی/ دو سال و ده ماه @sherokoodaki
می دونستی دایی ناسور یه نوع داییه که به آدم حمله می کنه آدمو پاره پور می کنه؟ محمد امین/ چهار و نیم ساله @sherokoodaki
با گریه: چرا همه زرت و زرت باردار می شن ما زرت و زرت باردار نمی شیم؟ پسر/ هفت ساله @sherokoodaki
خدا ما رو چه اندازه ای می بینه؟ آیسا/ سه ساله @sherokoodaki
آبجی می دونی چرا باید بعد از نماز قران خوند؟ چون اول تو با خدا حرف می زنی بعد خدا باهات حرف می زنه علی محمد/ هفت و نیم ساله @sherokoodaki
مامان به آبجی بگو اذیتم نکنه وگرنه گریه مو درمیارم ها علی محمد/ سه سال و نیمگی @sherokoodaki
در حال لباس عوض کردن: وقتی بلیز سفیدو از تنت در میاری انگار از توی تخم دراومدی پسر/ هفت ساله @sherokoodaki
یه پسردایی دارم اسمش محمد پارساله... زهرا/ 5 ساله @sherokoodaki
دقت کردی دخترایی که صورتی دوست دارن، زیاد شدن؟ اصلا دختری که بنفش و قرمز و این جور چیزا دوست داشته باشه کمیابه پسر/ هفت ساله @sherokoodaki
چرا چشمات قرمزه؟ علی: نه من مَردم،گریه نمی کنم که علی/ سه و نیم ساله @sherokoodaki
مامان میشه بازم برام آقا کادو بخری (آووکادو) محمد جواد/ سه و نیم ساله @sherokoodaki
به خواهر پنج ماهه اش لباس پسرونه پوشوندم مامان! دیدی من از اول گفتم معصومه پسره! محمد جواد/ چهار ساله @sherokoodaki
مامان! آبجی شوهر کرده رفته خونه‌ی بخت... تو نمی‌خوای بری خونه بخت؟! سارا / ۶ ساله @sherokoodaki
در حال تخمه شکستن پدر و پسری: بابا! تخمه ای که شما می خری مزه ی تخمه نمی ده مزه ی محبت می ده پسر/ هفت ساله @sherokoodaki
مدتی بعد از فوت دایی اش: -خاله! باید برای دایی جشن بگیریم -چرا؟ -چون دایی رفته آسمون، دیگه بزرگ شده. خیلی خیلی بزرگ شده که رفته آسمون. حلما/ چهار و نیم ساله @sherokoodaki
با دیدن سنگ قبرها: -اینا عکس اونایی هست که رفتن آسمون؟ -آره -وای چقدر آدم تو آسموناست:) حلما / چهار و نیم ساله @sherokoodaki
دوتا گربه دیدم داشتن باهم صحبت می کردن یکی گفت باید بریم خونه ی آدما، سفیده گفت : باید تعقیبشون کنیم تا بریم خونه شون ساجده / ۶ساله @sherokoodaki
بابا فردا بریم پارک پولی؟(شهربازی) _فردا نیستم باباجون پس مامان بیا ما بریم پارک بی پولی 😁(عادی) ساجده / ۶ساله @sherokoodaki