#شعر_و_کودکی
خطاب به برادرش که با حقوق ناچیز سر کار می رود:
عزیزم حقوق به چه دردی می خوره؟ کار مهمه
پسر/ هفت ساله
@sherokoodaki
#شعر_و_کودکی
مامان چرا خانما انقدر نگران شوهراشونن؟
پسر/ هفت ساله
@sherokoodaki
#شعر_و_کودکی
من گوشت نمی خوام، دندونام میره لای گوشتا
نه، ببخشید اشتباه گفتم.
گوشت می ره تو دندونای لایَم.
عباس/ ۴/۵ ساله
@sherokoodaki
#شعر_و_کودکی
من یه دفه عرق رازیانه خوردم راضی شدم
محمدامین/پنج ساله
@sherokoodaki
#شعر_و_کودکی
+بابا!
-بله بابا؟
+نمیدونم من و آبجی چهمونه که اینقدر دوستت داریم!
محمد /۸ ساله
@sherokoodaki
#شعر_و_کودکی
مامان من از نظر جسمی از جسم گاو خوشم میاد!
اما از نظر روحی از تو خوشم میاد!
محمدامین/ پنج ساله
@sherokoodaki
#شعر_و_کودکی
نورا بزرگ شدی می خوای چی کاره بشی؟
_همه کاره
نورا/ هفت ساله
@sherokoodaki
#شعر_و_کودکی
من مامانم با حجابه، بابامم تروریست نیست به مردم حمله نمی کنه
محمدامین / پنج ساله
@sherokoodaki
#شعر_و_کودکی
وقتی از ذوق شونههاشو گرفتم و تکونش دادم:
چرا منو هم میزنی؟!
سما / پنج ساله
@sherokoodaki
#شعر_و_کودکی
خیلی تشنه ام.
خیلی هوا گرمه.
باید بعد آب خوردن سه بار بگم
سلام برحسین.
فاطمه ۴ساله
@sherokoodaki
#شعر_و_کودکی
بابا الان نریم ها، یه ربع به نیم بریم.
عباس/ چهار و نیم ساله
@sherokoodaki
شعر و کودکی
#شعر_و_کودکی خیلی تشنه ام. خیلی هوا گرمه. باید بعد آب خوردن سه بار بگم سلام برحسین. فاطمه ۴ساله
مدتی است این جمله از این دخترخانم چهارساله ذهنم را مشغول کرده.
از آیت الله میرباقری در سخنرانی هایشان شنیده بودم که انسانی که شرک خفی دارد وقتی آب و غذا می خورد، فکر می کند آب او را سیراب کرده و غذا او را از گرسنگی نجات داده اما انسان موحد در همه ی این احوال می داند که خدا او را سیر کرده نه غذا. خدا او را سیراب کرده نه آب.
حالا این دختربچه ی چهارساله چقدر زیبا با زبان شیرین فطرت این حقیقت را بیان می کند.
او خیلی تشنه است پس یک بار سلام بر حسین گفتن برای او کافی نیست
با یک سلام برحسین جگر او خنک نمی شود.
او خیلی تشنه است پس بیشتر باید سلام بر حسین بگوید نه اینکه بیشتر آب بخورد.
چون چیزی که تشنگی او را رفع می کند و جگرش را خنک می کند آب نیست
سلام بر حسین است...
ما به شیرین زبانی او می خندیم حال آنکه باید بر بلایی که بر سر فطرتمان آورده ایم گریه کنیم.
@sherokoodaki
#شعر_و_کودکی
در حال قربون صدقه رفتن:
لامپم!
چراغم!
تخم مرغم!
سجاد/ دو و نیم ساله
@sherokoodaki
#شعر_و_کودکی
یه مورچه روی قرآن داره دنبال خدا می گرده
مطهره/ پنج و نیم ساله
@sherokoodaki
هدایت شده از تلک الایام
#چهار_امامی_های_نسل_ظهور
بهش می گم کوچولو! اسم اماما رو بگو ببینم!
می گه:
امام زمان
امام علی
امام هادی
امام اصغری
می گم: امام اصغری دیگه کیه؟
می گه : همون امامی که حرمله با تیر زد توی گلوش دیگه...
#حتی_بیشتر
#روضه_های_خانگی
@telkalayyam
هدایت شده از شعر و کودکی
#شعر_و_کودکی
بابا؟
هنوزم جنگِ امام حسین با آدم بدا هست؟
پسر/ 5 ساله
@sherokoodaki
هدایت شده از شعر و کودکی
#شعر_و_کودکی
توی کربلا یه در هست که از اونجا می شه رفت توی بهشت
فاطمه/شش و نیم ساله
@sherokoodaki
هدایت شده از شعر و کودکی
#شعر_و_کودکی
بهشت، هیئت هم داره؟
فاطمه/شش و نیم ساله
@sherokoodaki
#شعر_و_کودکی
مامان انقدر برای حضرت رقیه گریه نکن اشکات برا امام رضا تموم میشه ها
حلما/ هفت ساله
@sherokoodaki
#شعر_و_کودکی
مادر:
فدات شم، آخه تو دیگه کی بودی؟
دختر:
من خدا بودم بعدش آدم شدم
فاطمه/چهار ساله
@sherokoodaki
#شعر_و_کودکی
-روز قیامت یعنی چی؟
یعنی روزی که همه ما دوباره زنده میشیم؟
حتی امام حسین؟
+ آره
-یعنی اون موقع امام حسین رو میبینیم؟
محمدمحسن/شش و نیم ساله
@sherokoodaki
#شعر_و_کودکی
مامان!
امام زمان که بیاد بابای حضرت رقیه هم دیگه برمی گرده پیشش؟
زهرا/ 4ساله
@sherokoodaki
#شعر_و_کودکی
در راه برگشت از سقایی روز تاسوعا:
مامان من به همه آب دادم اما خودم هیچی آب نخوردم
محمدامین/ پنج ساله
@sherokoodaki