مناجات با خداوند متعال در ماه رجب
دل در تَعَب است بارالها
ماه رجب است بارالها
افتاده میانِ راهت هستم
من بنده ی روسیاهت هستم
از روی تو ای خدای دادار
شرمنده ام از گناهِ بسیار
عمرم ز گناه،بس تباه است
لوح دل من چو شب سیاه است
سنگینیِ کوله بار سخت است
رنجاندنِ قلبِ یار سخت است
عمری است که جز خطا نکردم
حقّ نمکت ادا نکردم
تو نعمت بی حدم بدادی
اما نَنِمودم از تو یادی
بر معصیت افتخار کردم
من از تو خدا فرار کردم
اما تو مرا دوباره خواندی
بر درگه رحمتت کشاندی
گفتی که بیا و توبه اي کن
شو پاک،زِ اصل و ریشه و بُن
خواهش ز تو و کرامت از من
توبه ز تو و عنایت از من
ماه رجب است و ماه بخشش
ماهِ خوشِ توبه و نیایش
دل هست به وصلِ دوست طالب
از برکت لیلة الرغائب
ماه رجب است و ماه غفران
ماه خوش اعتکاف خوبان
در این مهِ پر عطا خدایا
ده بر منِ روسیاه،تقویٰ
بنمای عنایتی تو من را
ده حال عبادتی تو من را
بنما مددم ز لطف و احسان
در روزه و در نماز و قرآن
ای خالق با محبت من
تو با خبری ز حاجت من
ای ذات بزرگ برتر از وَهم
ای رحمت تو فراتر از فهم
ای کل وجود،حمدگویت
ای عرش برین از ترابِ کویت
من ذره نه،بلکه کم از آنم
اما بِشِنو ز دل فغانم
بشنو ز اَلَم اِنابه ام را
بنمای قبول توبه ام را
ای خالق حیّ و ذات سبحان
روی از منِ زار برمگردان
یارب به نبی و عترت او
بر بندگی و نبوتِ او
سوگند به باقر العلومت
آن نور کواکب و نجومت
سوگند به لاله ی جوادت
نور دهمین ز امتدادت
سوگند به جانشین احمد
آن یارِ یگانه ی محمد
سوگند به حق نام حیدر
آن ساقی چشمه سار کوثر
سوگند به نغمه ی لب او
آن یارِ حسین،زینبِ او
سوگند به آن فروغ داور
سوگند به موسیِ ابن جعفر
از جرم و گناه ما گذر کن
ما را به وصال رهسپر کن
من چشم به رحمت تو دارم
از کثرت جرم شرمسارم
هر چند ذلیل و خار و پستم
با دست علی بگیر دستم
هر چند که ننگ بندگانم
اما تو ببین غمِ عیانم
جاری است سرشک از دو عینم
من گریه کنِ غم حسینم
🔴 این ابیات در سال ۸۷ سروده شده
#دلنوشته
#مناجات
@sherosabk
مناجات با خداوند متعال در دعای کمیل
به بند سخت و سیاه گناه زنجیرم
ز بس سیاه دل هستم ز زندگی سیرم
تمام خوبدلان پیر راه عشق شدند
من از خطا به ره جرم و معصیت پیرم
خدا کند دمی از لطف حق ببینم من
که با هوا و هوس های خویش درگیرم
همیشه با شهدا دل قرار داشت به وصل
اجل بیا به سُراغم که میشود دیرم
دعا کنم به زبان علی که شاید من
از این کمیل براتِ شهادتی گیرم
بگویم از دل و جانم در این شب جمعه
قسم به عشق،که من بی حسین میمیرم
🔴 این ابیات در حدود سال ۸۰ سروده شده
#دلنوشته
#مناجات
#کمیل #دعای_کمیل
@sherosabk
دو بیت در تقدیم ب محضر مولا اعتراف نویسنده به بیچارگی خود
نور از سرچشمه ره سوی تو می پوید علی
بلبل خلقت گلِ روی تو می جوید علی
در غریبی ات همین بس که برای عاشقان
روسیاهی مثل من مدح تو می گوید علی
🔴 این ابیات در حدود سال ۸۰ سروده شده
#دلنوشته
#امام_علی
#شعر_امام_علی
@sherosabk
تقدیم به محضر حضرت سیدالشهدا علیه السلام
هزار حمد و ثنا باد بر عطای خدا
که داد عافیت از لطف و مرحمت جان را
همو که چرخشِ ایام با اراده ی اوست
همو که هست پدید آورنده ی دو سرا
همو که خلق نموده ستاره و کوکب
که گشته روشن از آن مُلکِ خاک در شبها
همو که خلق نموده ز قدرتش خورشید
که غرق نور کند کهکشانِ خلقت را
به اذن اوست که یک سال می شود تقسیم
به چهار فصل،مثالش ربیع و صیف و شتاء
به اذن خود متجلی نماید از تقدیر
گهی برودت و گه جلوه هایی از گرما
چه غم ز سردیِ آب و هوا که شد غالب
حرارتِ غم عشق حسین بر سرما
خدا کند که دلم سرد از عشقِ او نشود
همو که عشق خدا هست و کعبه ی دلها
خدا کند که همیشه به یادِ او گریَم
به حق گریه ی جانسوز زینب کبری
خدا کند که همیشه بسوزم از عشقش
به حق سوز دل دختِ مصطفی،زهرا
همان خمیده قدی که میانِ یک گودال
بخواند روضه ی ماتم به ذکر وا وَلَدا
که ای حسین الا ای فروغِ دیده ی من
بگو مرا،که نموده سر از تنِ تو جدا؟
مگر نگفته اي اِی نوگلم به این لشکر
که بود جای تو بر دوش حضرت طاها؟
چرا تو غرق به خون روی خاک افتادی؟
ز جور قوم مخالف صد آه و واویلا
🔵یادم می آید در یک شب سرد یاد حرارت محبت امام حسین علیه السلام افتادم و این چند بیت را در همان هوای سرد نوشتم
🔴 این ابیات در سال ۸۴ سروده شده
#دلنوشته
#شعر_امام_حسین
@sherosabk
اعتکاف
دلم اسیر شور و صفای اعتکاف است
ترانه ی امیدم نوای اعتکاف است
شده در این ضیافت به بندگان عنایت
فروغ قلب من از ضیای اعتکاف است
خدا کند زمانی رسد که من ببینم
که نفس من ذبیحِ منای اعتکاف است
به آستانه ی عرش ز خالق تعالی
طنین افکن از لطف ندای اعتکاف است
در این مه الهی ز بحر رحمت حق
وزان ، به جانب من صبای اعتکاف است
پر از سرور و شور است بهشت قرب و نور است
که پر ز عطر یا رب فضای اعتکاف است
پی وصال معبود بخوانم امّ داوود
ترنُّم لب من دعای اعتکاف است
منم شکسته بالی که آبرو ندارم
دلم همیشه هر جا گدای اعتکاف است
همیشه شاکرم چون محبّ حیدر هستم
همو که در کفِ او دعای اعتکاف است
به یاد زینب او همیشه غصه دارم
که روضه های زینب عزای اعتکاف است
همانکه در همه عمر به یاد قتلگاه است
که سوز او دلیل ِبُکای اعتکاف است
ای معتکفین بارگاه الله
اعمال شما قبول انشاءالله
🔴 این ابیات در سال ۸۷ سروده شده
#دلنوشته
#مناجات #اعتکاف
@sherosabk
شعر درباره انقلاب اسلامی
این انقلاب حاصل باغ شهادت است
این انقلاب مظهرِ سرخ ولایت است
این انقلاب جلوه ی ایثار امت است
خورشید آسمان رفیع امامت است
این انقلاب آینه ی نور عزت است
احیا گر جهاد و شکوه شهامت است
این انقلاب سر قیام حسینی است
بنیانگذار و آینه دارش خمینی است
رحمت بر آنکه مایه ی فخر و وقار بود
او که به مُلک دین خدا اعتبار بود
دشمن به شاه خائن و بی بند و بار بود
بر مرکب بهشتی هیبت سوار بود
قلبش برای حفظ شرف پر شرار بود
هیهات من الذله ، برایش شعار بود
رمز بقای دین ز نوای خمینی است
این سرزمین چو کرببلای خمینی است
هر لحظه میکنم ز ولا ، یاد انقلاب
وحدت بود دلیل به ایجاد انقلاب
تا شرق و غرب رفت چو فریاد انقلاب
ایزد نموده یاری و امداد انقلاب
رنگی ز خون ببین تو ز بنیاد انقلاب
بهمن بود طلیعه ی میلاد انقلاب
بهمن بود بهار رهایی ز چنگ کفر
فصل شکار کوسه ی شرک و نهنگ کفر
این نهضتی که بر همه ارکان آن سلام
تا موعد ظهور بود حیّ و مستدام
از آن رسد شمیم خوش عشق بر مشام
دشمن کند همیشه برایش خیال خام
خواهی اگر که گویمت ای دوست یک کلام
آزادی است حاصله ی نهضت امام
آزادی اصیل مرام امام بود
کِی بد حجابی و گنه فسقِ عام بود
آزادی امام نه فسق و فجور بود
نه بی حیاگری و نه عشرت ، نه سور بود
آزادی امام ز قرآن نه دور بود
آزادی امام نشان از ظهور بود
آزادی امام بهار شعور بود
آزادی امام همه نورِ نور بود
لعنت به هر که خون به دل شیعیان نمود
فسق و فجور را ز شعاری عیان نمود
در این زمان که پرچم عزت لوای ماست
نابودی جنایت و فتنه دعای ماست
گلبانگ یا حسین شعار رسای ماست
سرمایه های ما سرِ از تن جدا ماست
پر درد گر چه سینه درد آشنای ماست
شکر خدا که خامنه ای مقتدای ماست
او هست لاله ای ز گلستان احمدی
بر ماه طلعتش صلوات محمدی
او رهبری دلیر و شجاع و مدبر است
از حسن او تجلی اسلام ظاهر است
اندیشه اش به گلشن هر علم عاطر است
ممتازِ درسِ مدرسه ی قالَ باقر است
من را زبان به مدح چو او ، فاش قاصر است
بی حبّ زمینِ وفا خشک و بایر است
حقّ امامِ بی کفن و سر جدای ما
یا رب نگاهدار تو او را برای ما
🔴 این ابیات در حدود سال ۸۱ سروده شده
#دلنوشته
#انقلاب #شعر_انقلاب
#بیست_و_دو_بهمن #ولایت
@sherosabk
تقدیم به امام راحل عظیم الشأنمان
ای خمینی کبیر ای گل باغ سبحان
ای تجلی رخ دوست به روی تو عیان
ای امامی که بُدی نایب پور زهرا
مرقدت بر همه عشاق بود کعبه ی جان
انقلابی که تو کردی ز عنایات خدا
بود بر پیکر آیین نبی روح و روان
چونکه تو دم ز خدا میزدی و دین خدا
داد دشمن همه جا دشمنی اش بر تو نشان
ننگ بر آنکه ز تو دم زد و در کاخ نشست
بود او در پیِ جیب خود و خویشاوندان
ننگ بر بی شرفی که ز شعار پستش
گشت در جامعه اندر ملاءِ عام عصیان
ای خمینی تو کجایی که ببینی دیگر
بدحجابی همه جا پر شده مثل سرطان
خیز و بنگر ز جفا کاری این قوم لعین
خون شده قلب علیِ تو،رسول دوران
کاش میشد من دلخسته به سربازی او
چهره خونین بروم نزد حسین عطشان
خوش به حال شهدا چون همگی پیش تواند
کی شود تا که بگیریم در آن بزم مکان
ای به سوی حرمت چشم امید خلقی
ای به روی تو درود و صلوات یزدان
ای امامی که تنت بهر وداع ماند سه روز
در مصلیٰ به میان همه ی مشتاقان
بود تدفین تو در اوج شکوه و عزت
اشک بود از رخ عشاق تو چون سیل روان
من بمیرم ز غم جد تو در کرببلا
خاک و خونش کفنش بود و لب او عطشان
اوکه جسمش به زمین بود و سرش بر نیزه
او که از ماتم او تا به فلک رفت فغان
🔴 این ابیات در سال ۸۶ سروده شده
#دلنوشته
#امام_خمینی
@sherosabk
به مناسبت هفته بسیج
بسیج مایه عزت برای ایران است
بسیج جلوه ایثار و عشق و ایمان است
در این زمانه که طاغوت سایه افکنده
بسیج باعث حفظ لوای یزدان است
بسیج عشق خمینی به سینه اش دارد
بسیج در ره رهبر گذشته از جان است
بسیج منتظر یک اشاره ی آقاست
گرفته جان به کف و تحت امر و فرمان است
به عشق خامنه ای سر ز پای نشناسد
بسیج ، حبّ علی بر رُخش نمایان است
نه اینکه دل به گروه و به حزب خوش دارد
بسیج تکیه گهش عترت است و قرآن است
میان اینهمه معنا فقط ز لطف خدا
ولایت است که از جلوه اش فروزان است
چه گویم از شرف و از قِداست این نام
بسیج لشکر خاصِ حسین عطشان است
لباس خاکی ما افتخار ما باشد
که این نشان حق و یادگار یاران است
به لوحِ جان بسیجی شده نوشته به خون
شهادت است که راه وصال جانان است
فقط نه غرب و نه شرق و نه صهیونیست ِ پلید
جهان به قدرت و عزم بسیج حیران است
به سینه نور دهد یاد جبهه های نبَرد
که شرح آنهمه، شرح حدیث هجران است
عزیز فاطمه یابن الحسن گل حیدر
دلم ز شوق شهادت ببین پریشان است
بوَد چو صوم و صلاة ، اعتقاد ما که شهید
به پای سفره ی ارباب خویش مهمان است
به یاد آن شهدای شلمچه و فکّه
سرشک حسرت من بر دو چشم غلطان است
به یاد باکری و همّت و جهان آرا
ببین سپهر نگاهم ستاره باران است
میان روضه به یاد غلامعلی رجبی
حسین حسین به لب و دیده اشک افشان است
به یاد کاظمی و مرتضای آوینی
غمی عظیم به اعماق سینه پنهان است
به یاد صیفی و مجدی و حافظی و غلام
زبان جان و دلم روز و شب ثنا خوان است
مرا بدون شهیدان ، بهشت چون دوزخ
ولی بهمره آنان ، جحیم ، رضوان است
همیشه نغمه ی جانم به یاد کرببلا
شبیه آن شهدا ، نغمه ی حسین جان است
همو که عالم از او کرد یک سوالِ غریب
که یا حسین ! بگو جسمت ازچه عریان است؟!
چرا کفن به تنت نیست ای گل زهرا
چرا عدوی تو از فتح خویش خندان است
چرا جواب یتیم تو تازیانه شده
اَلا شهی که نَوایت به نیزه ، قرآن است
کنار علقمه جسم برادرت زِ چه رو
بدون دست ، به خون و به خاک ، غلطان است
همیشه آرزوی این دل شکسته ی من
فدا شدن به ره دوست ، چون شهیدان است
خدا کند برسم من به جمع آن خوبان
که قصر دلخوشی ام زین فراق ، ویران است
🔴 این ابیات در سال ۸۶ سروده شده
#دلنوشته
#بسیج #شعر_بسیج
@sherosabk
مناجات با خداوند متعال در دو ماه محرم و صفر
من کیم بنده گنه کارم
عبد شرمنده و گرفتارم
شده آلوده جسم و هم جانم
غرق در باتلاق عصیانم
من خجالت کشم ز روی حبیب
برده ام چونکه آبروی حبیب
هرچه یارم مرا حمایت کرد
در عوض نفس من جنایت کرد
دیگر هنگام فعل زشت و قبیح
من نمودم گناه خود توجیه
وقت عصیان به خلوت و جَلوَت
شد خیالم ز معصیت راحت
ملک دل را مباد آبادی
معصیت شد برای من عادی
شد به لذّات پست ، دل مایل
از ولی نعمتم شدم غافل
برده از طور دل شرار و فروغ
غیبت و تهمت و نگاه و دروغ
چشم خود را که گشته مایه غم
من نپوشیده ام ز نامحرم
شد سیه از من پریشان،بخت
غافلم از نماز اول وقت
دیگرم نیست نیکی فطرت
نور اخلاص و پاکی نیّت
من دگر از جنایت و عصیان
شده ام اهل لشکر شیطان
آن زمانها قسم به رحمت رب
دل من بود خوش به این مطلب
که شوم از فروغ تابش نور
در ، محرم ، صفر ، ز ظلمت دور
این دو مَه بود و روح افلاکی
این دو مَه بود و خوبی و پاکی
این دو مَه بود و فعل خیر و ثواب
این دو مَه بود و شرم از ارباب
هر زمان در دل خدایی من
شعله میزد شرار اهریمن
از حیای عزای آن دلدار
می نمودم ز دست نفس ، فرار