eitaa logo
شعر و ذکر (اشعار کربلایی جابر عابدی)
548 دنبال‌کننده
60 عکس
48 ویدیو
1 فایل
اسیر عشق حسن خانوادگی شده ایم... ارتباط با ادمین: @khademkashani نقد و نظر شما را با اشتیاق می خونم
مشاهده در ایتا
دانلود
رفتی و با یاد تو آشفته جان باشم حسین حقّ من این بود که قامت کمان باشم حسین؟ هیچ کس باور نکرده زینب بعد از تو را چند ماهی زنده ماندم روضه خوان باشم حسین من دم گودال جان دادم برای حنجرت باز برگشتم پناه کاروان باشم حسین صبح و شب یک سال و نیم از گریه لبریزم ببین دوست دارم همچنان گریه کنان باشم حسین بسترم را زیر تیغ آفتاب انداختم مثل تو گفتم که دور از سایه بان باشم حسین لحظه های آخر از پیراهنت حس می کنم بوی خونِ تازه را در این گمان باشم حسین حیف شد در مقتلت ای کاش می بردی مرا سخت شد که شاهد سنگ و سنان باشم حسین با خودم گفتم چرا باید پس از کرببلا بی تو در بزمِ مِی نامحرمان باشم حسین بین طشت زر، سرت را دیدم آنجا حق بده سوخته از ضربه های خیزران باشم حسین از نفس هایم صدای یا حسین آید به گوش آمدم پیش تو تا که در امان باشم حسین جابر عابدی @sherozekr
🔻تقدیم به ساحت حضرت باب الحوائج موسی بن جعفر علیه السلام __ سخت است دور از شهر خود بی آشنا باشی سخت است بی اهل و عیالت سال ها باشی از اشک معصومه مدینه خوب می فهمد باید برای وصل، لبریز دعا باشی تو چهارده سال از بلا و رنج، رنجیدی هر بار می گفتند باید در خفا باشی وقتی که هجران سهم قلب دخترت باشد حق داری آقا بیقرار لحظه ها باشی می روید از نور وجودت شاخه ی ایمان ظلمت نخواهد بود آنجا که شما باشی آزاد شد از قید دنیا هم نگهبانت زندان گلستان می شود در هر کجا باشی زندانِ آخر با بقیه فرق ها می کرد نگذاشت سِندی لحظه ای حتی رها باشی آری کتک بود و لگد بود و بد و بیراه با تازیانه سخت می شد پا به پا باشی تو حضرت باب الحوائج، کاظمی اما باید به دست خشم تا کی مبتلا باشی؟ از استخوان خرد ساق پا بمیرم که می سوزی اما باید آقا بی صدا باشی یاد شکست استخوان سینه افتادم سخت است زیر نعل تازه سر جدا باشی قطعه به قطعه پیکر جد تو غرق خون باید که گریان شهید کربلا باشی جابر عابدی @sherozekr
💠 25 رجب المرجب، شهادت حضرت موسی بن جعفر علیه السلام 💠 دشمن از قصد به زخم بدنم پا می زد تازیانه به تنم جای مداوا می زد مُردم و زنده شدم از سرِ لعن و دشنام آن زمانی که دم از ساحت زهرا می زد چشم من خون و دلم خون و لباسم خون شد نفسم مثل تنم حبس شد اما می زد اصلا انگار نه انگار که من بی رمقم از روی بغض به زخم منِ تنها می زد کشتن مرغ اسیر قفس آمالش بود به همین قصد فقط بود که من را می زد استخوان های مرا درد کبودی سوزاند مثل چوبی که شکسته، لگد آنجا می زد روزها روزه و شب ها به مناجات و دعا بیشتر کُفرش از این منظره بالا می زد ذکر خلصنی من می دهد از درد گواه کاش صیاد کمی حرف مدارا می زد جگرم سوخته ی زهر و لبم زخمی شد بی حیا ضربه بر این خشکی لب ها می زد یاد جدم وسط بزم شراب افتادم خیزران بود که بر آن لب زیبا می زد جابر عابدی @sherozekr
زبانحال حضرت رباب سلام الله علیها __________ تو رفتی و بلا دیدم ولی باور نمی کردم حرم را مبتلا دیدم ولی باور نمی کردم به دست خاک نسپردم مگر چشمان بازت را سرت را از قضا دیدم ولی باور نمی کردم فقط جای تو را فهمید پشت خیمه ها، نیزه خودم این صحنه را دیدم ولی باور نمی کردم میان غارت خیمه تمام دلخوشی ام را به دستی بی حیا دیدم ولی باور نمی کردم نه قنداقه، نه گهواره، لباست را هم از سویی میان کیسه ها دیدم ولی باور نمی کردم چه جا خوش کرده ای مادر کنار حنجر سقا سر از تن را جدا دیدم ولی باور نمی کردم مرا دنبال خود منزل به منزل می بری با سر تنت را کربلا دیدم ولی باور نمی کردم گلوی نازک از تیر سه شعبه آب کِی خورده خودم دیدم چرا دیدم ولی باور نمی کردم الهی مرده بودم که تو را اینگونه سرگردان بدون دست و پا دیدم ولی باور نمی کردم تماشا می کنم وقتی لبت سرنیزه می نوشد از این غم دردها دیدم ولی باور نمی کردم جابر عابدی @sherozekr
مادرت بدجوری پژمرده علی می دونم چی تو رو آزرده علی حالا سیراب شدی روی دست من جای شیر تیر به گلوت خورده علی ...... من زدم روُ، دشمنت نظاره کرد بی حیا به حرمله اشاره کرد سفیدی گلوتو دید به خدا گوش تا گوشتو سه شعبه پاره کرد ..... حالا که سرت شده جدا علی نمی رم به سمت خیمه ها علی مادرت داره تماشا می کنه چی بگم که کشتنت چرا علی .... دیگه بعد تو با غصه لبریزم خیمه رفتن بی تو سخته عزیزم می خوام اینجا رد زخمت نَمونه خون تو به آسمونا می ریزم ....... ذبح شش ماهه ی من خشکه لبات چرا خاموشه صدای گریه هات پشت خیمه قبر براتو می کَنم الهی بابا بشه علی فدات ..... چرا چشمات نیمه بازه پسرم نکنه که رمز و رازه پسرم مادرت داره میاد دق می کنه چرا داری خون تازه پسرم ...... گل آب نخورده ی کرببلا من دلخسته رو که کُشتی بابا می سپارم تو رو به خاک ای پسرم الهی نیفتی دست نیزه ها جابر عابدی @sherozekr
من ربابم که اسیر پسر فاطمه ام عاشقم عاشق جان و جگر فاطمه ام خاک پای گل حیدر ثمر فاطمه ام من عنایت شده از یک نظر فاطمه ام قلبم از قصه ی عشقی ازلی می گوید هر طپش نام حسین بن علی می گوید موج طوفان زده بودیم که آرام شدیم ما سر سفره ی آزادگی اطعام شدیم با مسیح آمده و عاشق اسلام شدیم "اشهد انّ علی" گفته و خوشنام شدیم پدرم شیعه شد و بنده ی مدیون علی همه ی ایل و تبارم شده مجنون علی قطره ای بودم و خود را دم دریا دیدم وصل دریا شدم و عرش معلی دیدم از همان روز که آقای خودم را دیدم من خدا را به جمال گل زهرا دیدم عشق مصداق صریح است... حسین بن علی به خداوند، مسیح است حسین بن علی آمدم خادمه ی حضرت دلبر باشم محو آن دلبر رویایی محشر باشم دم به دم محضر آن خیر مکرر باشم شد نصیبم که به جان علی همسر باشم شده لبیک حسین، زمزمه ام شکر خدا من عروس علی و فاطمه ام شکر خدا شوق من بسته به لبخند امامم شده است حاصلم حاصل پیوند امامم شده است دامنم مهد دو فرزند امامم شده است خانه ام خانه ی دلبند امامم شده است ساکن عرشم و دلبسته ی آقا هستم خانه دار پسر حضرت زهرا هستم خاندان علوی سایه ی روی سر من بهتر از جان من اند و همگی سرور من شد فقط امر امامم همه ی باور من رهرو راه ولایت شدن این گوهر من الگوی زندگی ام بوده جلیله زینب خواهر شوهر من کیست...عقیله زینب نفس گرم سکینه است به جانم شیرین دخترم مثل حسین است برایم تسکین دست های پسرم بال جواب آمین دست خالی نرود از دم این در مسکین من که شیعه شده ی جذبه ی حیدر هستم مادر باب حوائج علی اصغر هستم افتخارم شده که همسر ارباب شدم حاجی همسفر کعبه ی اصحاب شدم کربلا رفتم و صد حیف که بی تاب شدم آب را بستن و با زخم عطش آب شدم پسرم را چقدر تشنه به میدان آورد همه گفتند حسین مصحف قرآن آورد حرمله خیر نبیند که گلم را سوزاند بند قلب به جگر متصلم را سوزاند با سه شعبه چقدر جان و دلم را سوزاند گلوی تشنه برید آب و گلم را سوزاند روی دستان پدر حنجر اصغر وا شد باز هم تازه غم علقمه و سقا شد پشت خیمه پسرم را به دل خاک گذاشت مشتی از خاک روی آن گلوی چاک گذاشت پر قنداقه به آن دیده ی نمناک گذاشت کربلا داغ به قلب همه افلاک گذاشت خاک شد با پسرم آرزوی دیرینم دارم ای وای سرش را روی نی می بینم جابر عابدی @sherozekr
همراهان عزیز کانال شعر و ذکر می تونن برای دسترسی به گریزها و روضه های مناسبتی در کانال زیر عضو شوند. سپاس از همراهیتون @rovzenevesht
داغت به دلم بذر عزا می کارد مظلومیتت بوی علی را دارد در سوگ تو ای حامی اسلام و نبی چشمان زمین و آسمان می بارد جابر عابدی @sherozekr
بخوان به نام خداوند خالق یکتا خدای عالم امکان، خدای بی همتا یتیم مکه بخوان از هر آنچه نازل شد بگو برای همه سرّ علّم الاسماء از این به بعد تو ترویج حق پرستی کن به اذن حضرت حق شد رسالتت برپا چنین مروج دین باش و از کسی نهراس میان هجمه ی طوفان تو نیستی تنها بشُوی دامن مکه ز شرک و غفلت و جهل هر آنچه شد تو توکل کن ای رسول خدا به اصل لَم یَلِدُ، باور وَ لَم یُولَد به خاک افکن و بشکن تمامی بت ها به ذکر یا علی و یا عظیم معجزه کن مبارک تو ردای نبوت ای طاها ز اصل مبعث تو یک کلام می ماند که دین به حب علی مستدام می ماند
یک قافله، نورِ در سیاهی شده است دلبسته ی وعده ی الهی شده است طوفان حسین است که آغاز شده کعبه است که سمت قبله راهی شده است جابر عابدی @sherozekr
امشب به همه رسیده خیر و حسنات افتاده به دستان همه برگ برات دیگر نگران موج و طوفان نشوید انداخته اند به آب کشتی نجات جابر عابدی @sherozekr