eitaa logo
شعر و مرثیه
28 دنبال‌کننده
7 عکس
51 ویدیو
1 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
چشم مرا پیاله ی خون جگر کنید هر وقت تر نبود به اجبار تر کنید   من کمتر از گدای شب جمعه نیستم خانه به خانه دست مرا در به در کنید   بدکاره ها به نیمه نگاهی عوض شدند مارا فضیل فرض کنید و نظر کنید   این تحبس الدعا شدن از مرگ بدتر است فکری برای این نفس بی اثر کنید   باید برای سوختنم چاره ای کنم این روزه روزه نیست برایم سپر کنید   العفو گفتنم که به جایی نمیرسد ذکر حسین حسین مرا بیشتر کنید   در میزنیم و هیچ کسی وا نمیکند پس زودتر امام رضا را خبر کنید
ریسه بندان کن، علیِ مرتضی(ع) بابا شده نیمۂ ماهِ خدا شیرخدا بابا شده میرسد امشب رطب از دستهای جبرییل روزه دارن! حیدرِ آل کسا، بابا شده حُسنِ مطلق رونمایی شد؛ حسن(ع) لبخند زد چون أمیرالمؤمنینِ شیعه ها بابا شده گفت امشب قلعۂ خیبر به تیغِ ذوالفقار باخبر هستی که شاهِ لافتی بابا شده؟! سفرۂ افطار با ذکر«حسن(ع)جان» پهن شد جانِ عالم؛ حضرت مشکل گشا بابا شده در فضیلت نیست امشب کمتر از شبهای قدر چون به یُمنِ مجتبی(ع) بابایِ ما بابا شده هست ذکر «یاعلیُ و یاعظیم ِ» اهل بیت(ع) سائلان خواندند او را «یاکریم اهل بیت(ع)» کوثر امشب صاحب دردانۂ أطهر شده حضرت أم أبیها حضرتِ مادر شده عرشیان و خاکیان و سائلان و عاصیان در کنار دست های کوچکش محشر شده چشم و ابرویش به حیدر رفته و دل می برَد قلبِ زهرا(س) بیقرارِ دومین حیدر شده شد نبی(ص) غرق سرور و شادمانی پدر- باعث آرامش ِ روز و شبِ دختر شده قوم و خویشیِ پیمبر(ص) باعلی(ع) شد بیشتر حالِ اصحابِ سقیفه بیشتر مضطر شده جاهلی هم سنگ آورده برای امتحان دید اما وقت رفتن صاحبِ گوهر شده هست آقایم کریم إبن کریم و تا ابد از تمام دست و دل بازانِ عالم سر شده دید دستِ خالی ام را داد عیدیِ مرا از میانِ جمعیت؛ زهرا(س) صدایم زد بیا... آمدم! نوکر شدم از برکت نام ِ حسن(ع) دام را انداخت؛ دل افتاد در دام حسن(ع) ابر و باد و ماه و خورشیدش تماشایی تر است فرق دارد آسمانِ آبیِ بام حسن(ع) با جزامی هیچکس دمخور نشد جز مجتبی(ع) همنشینی با ضعیفان هست پیغام حسن(ع) مرد شامی را به جای ناسزا لبخند گفت عاشقم! دیوانه ام کرده ست اسلام حسن(ع) نام او کام مرا طعم عسل داده ست و کاش... لحظه ای شیرین شود از نام من کام حسن(ع) در خیالاتم صدایش را تصور میکنم نسخۂ آرامشم شد لحن آرام حسن(ع) میشود صحن و سرایش بازسازی با ظهور میشوم در آستانش جزء خدام حسن(ع) شک نکن یکروز میگیرم برات کربلا از کنار پنجره فولادِ باب المجتبی(ع)! 🔸شاعر:
باز وقت مستی چشمانِ بیدار من است باز این شب ‎ها خدا مشتاق دیدار من است طعنه ‎ها خوردم ولی تا آمدم فریاد زد ای ملائک این همان عبد گنهکار من است عمر من طی شد دگر یک تن خریدارم نشد ای بنازم رحمتش را او خریدار من است یک الهی گفتم و یک عمر تحویلم گرفت این هزاران بار غفران ، جای یک بار من است ربّ شهر الله اکبر ، عبد عاصی آمده سائل این آستان قلب گرفتار من است اول ماهی بخر بار مرا ای خوش حساب خوب یا بد هر چه باشد جنس بازار من است با دعای فاطمه اینجا رسیدم بی گمان روز محشر هم شود ، زهرا پی کار من است به ” علی ” گرم است پشتم یا علی و یا عظیم هر شب جمعه حسین است که نگهدار من است تشنگی روزه را با روضه توام می ‎کنم شاهد این سوختن چشمان خون بار من است جان فدای آن سری که پیش زینب ذبح شد تشنه و زخمی و سخت و نامرتب ذبح شد
آنکس که اول ماه دست مرا گرفته سی شب برای من در این خانه جا گرفته با یار وعده دارم هرشب همین حوالی شبهای ساکت من بوی خدا گرفته هرکس بد مرا گفت او خوبی مرا گفت! پشت مرا همیشه بی ادعا گرفته صدبار گم شدم من در کوچه های دنیا من کور بودم و او بهرم عصا گرفته ای دوست قدیمی من را که خاطرت هست من آن بدم که قلبم بوی خطا گرفته تنگ است دست سائل! خرجی ما ز باباست از دست مرتضی بود هرچه گدا گرفته حق میدهی به چشمم غیر از علی نبیند چشم مرا شکوه ایوان طلا گرفته برکت به اشکمان زد رحمت به حالمان زد زهرا برای عشاق دست دعا گرفته یکسال هم گذشت و ما کربلا نرفتیم خیلی دلم برای صحن و سرا گرفته بالاترین عبادت خون گریه بر حسین است عابد عبادتش را از کربلا گرفته افطار سینه زن ها با گریه میشود باز نوکر به یاد ارباب آب و غذا گرفته ای روزه دار تشنه! تشنه فقط حسین است جای فرات آن لب بر چکمه ها گرفته با قاتلش بگویید ذبح غریب زشت است پیش نگاه زهرا خنجر چرا گرفته 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
. اگرچه گریه نمودم دو ماه با غمتان مرا ببخش نمردم پس از محرمتان لباس مشڪے من یادگارے زهراست چگونه دل ڪنم از آن؟ چگونه از غم تان؟ بگیر امانتے ات را خودت نگه دارش ڪه چند وقت دگر مے شویم محرمتان براے سال دگر نه براے فاطمیه براے روضه مادر براے ماتمتان دلم بگیر ڪه محڪم ترش گره بزنی به لطف فاطمه بر ریشه هاے پرچم تان هزار شڪر ڪه از لطف پنجره فولاد میان حلقه ماتم شدیم هم دمتان بیا دوباره بخوان روضه هاے یابن شبیب ڪه من دوباره بسوزم دوباره با دمتان چه شام ها ڪه زدے سر به گریه ام اما مرا ببخش نمردم به پاے مقدمتان.. 👉 @Do_KhatRoze 📜
هر لباس کهنه قبل از سال نو پشت در است سائل این خانه اما کهنه کارش بهتر است آی صاحب خانه پس کی نونوارم میکنی پیش خوبانت اگر رسوا شوم دردسر است سفره آماده است اما میهِمان آماده نیست آه باران بهاری چشم خشکم نوبر است لطف کن چوبم بزن ردم کنی دق میکنم آبرویم ریخت پیش هرکه این دور و بر است خاک ویرانم ولی حتما به دردت میخورم آنکه برده سود از خاک خرابه زرگر است آنقدر بخشیده ای خشم تو یادم رفته است آنچه غفلت دارم از آن ترس روز محشر است یا مجیر و یا مجیر و یا مجیر و یا مجیر آنکه از آتش فراری داده من را مادر است نفس عمری بندگی های مرا در بند کرد نفس را در هم شکستن کار شاه خیبر است زودتر پرونده ی ما را بده دست علی حاصل صوم و صلاه روزه داران حیدر است زیر ایوان طلایش قبله سرگردان شده حرف انگور نجف در سجده مستی آور است بسکه محتاجم علی را به حسن دادم قسم چون گره را باز کردن کار سبط اکبر است سفره ی شبهای قدرم را حسن انداخته او که در دست کریمش رزق سال نوکر است عاقبت روزی بقیعش مثل مشهد میشود گرچه حالا چشم ها از غربت آنجا تر است مادر او را زدند و دست مولا بسته بود آهِ حیدر از همان میخیست که روی در است زینبش با آه و ناله گفت ای همسایه ها اینکه میسوزد در آتش دختر پیغمبر است 1403