افلاطون را گفتند :
چرا هرگز غمگین نمیشوی؟
گفت دل بر آنچه نمی ماند
نمی بندم.
فردا یک راز است ،نگرانش نباش
دیروز یک خاطره بود ; حسرتش را نخور
و امروز یک هدیه است
قدرش را بدان و از تک تک لحظه هایت
لذت ببر.از فشار زندگي نترسيد
به ياد داشته باشيد که
فشار توده زغال سنگ را به الماس
تبديل ميکنه..
نگران فردايت نباش خدای ديروز
و امروز خداى فردا هم هست...
ما اولين بار است كه بندگي ميكنيم.
ولى او قرنهاست که خدايى ميكند
پس به خدايى او اعتماد كن
و فردا و فرداها را به او بسپار...
࿐𖤐⃟♥️ ℒℴνℯ𖤐⃟♥️࿐
🌷 @sherziba110🌷
࿐𖤐⃟♥️ ℒℴνℯ𖤐⃟♥️࿐
در سردترین روزهای تنهایی
فصلی که
هیچ قاصدکی نداشت
در هزارهی سال های دلتنگی
و کشمکش مرگ و زندگی
قاره ی چشمانت را
کشف کردم
با ترنم عشق
جاری و زلال
در دشتِ جنون
وسبزینهی رویاییِ داشتنت
چنان سرو
رو در روی پاییز
پای دوست داشتنمان
خواهم ایستاد
#آسمان
࿐𖤐⃟♥️ ℒℴνℯ𖤐⃟♥️࿐
🌷 @sherziba110🌷
࿐𖤐⃟♥️ ℒℴνℯ𖤐⃟♥️࿐
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
درنگی کوتاه در آرامگاه حافظ لسان الغیب
شیراز
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
محمدرضا شجریان
ته دوری از برم دل در برم نیست
هوای دیگری اندر سرم نیست
بجان دلبرم کز هر دو عالم
تمنای دگر جز دلبرم نیست
#باباطاهر
࿐𖤐⃟♥️ ℒℴνℯ𖤐⃟♥️࿐
🌷 @sherziba110🌷
࿐𖤐⃟♥️ ℒℴνℯ𖤐⃟♥️࿐
😂 طنــــــز 😂
امــــــــــروز بیــــــا خـــــــانــهٔ مــــــا، خـربـزه داریم
از حضــــرت حـــافــظ، غــــزلـــی بـامــزه داریم
یکشنبـه و هــــر روزِ دگـــــر، گـــــر تــو بیـــایــی
مهمان و مسافر،دو سه جین سرزده داریم
یک شب پـــدرم نـــــزدِ عـــــزیـــزی زده تـــرمـــز
انصــــار و مهــــاجـــر، همـه زان تـرمـزه داریم
مــــــادر، بـه ســــــرش مـیزنـــد از خنــدهٔ بـابـا
هــــر روز،بـه تقـــویـمِ جــلالــی، روزه داریم
پیغمبــــــــرِ دورانِ جـــــدیـــــدیـــم، گمـــــــانـــــم
از بس کـه بـه درگـــاهٔ خــدا، معجــزه داریم
ســــرخـــاب زدی بـر لبِ شیـریـن و شکـــربـار
ما عشق، بدان لب که چنین قرمزه داریم
دیگــر چـه بگـــویـــم: تـو فقـط لطف بفـرمـا
امــــــــروز بیــــا خـــــــانـهٔ مـــــــا، خـربـزه داریم
#محمدرضا_فتحی
#خندوانه
࿐𖤐⃟♥️ ℒℴνℯ𖤐⃟♥️࿐
🌷 @sherziba110🌷
࿐𖤐⃟♥️ ℒℴνℯ𖤐⃟♥️࿐
راز داری کن و از من گله در جمع مکن
باز بازیچه مشو ، بارِ سفر جمع مکن
با حضور تو قرار است مرا زجر دهند
خویش را مایه ی دلگرمی هر جمع مکن
به گناهی که نکردم به کسی باج مده
آبرویی هم اگر هست بِخر، جمع مکن!
ترسم آسیب ببیند بدنت ، دور خودت
این همه هرزه ی آلوده نظر جمع نکن
آخرین شانه ی تو سهم عقابی چو من است
روی آن چلچله و شانه به سر جمع مکن
تا بر آمد نفسم جمع هوادارت سوخت
رو به روی منِ دیوانه ، نفر جمع مکن
#کاظم_بهمنی🍃
࿐𖤐⃟♥️ ℒℴνℯ𖤐⃟♥️࿐
🌷 @sherziba110🌷
࿐𖤐⃟♥️ ℒℴνℯ𖤐⃟♥️࿐
ﻧﺎﺻﺮ ﺧﺴﺮﻭ ﺗﺎ ﭼﻬﻞ ﺳﺎﻟﮕﯽ ﺷﺮﺍﺏ ﻣﯽ ﺧﻮﺭﺩ ...
ﺩﺭ ﭼﻬﻞ ﺳﺎﻟﮕﯽ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺧﻮﺍﺏ ﺣﺞ دید ﻭ ﻣﺮﺩ ﺩﯾﻦ شد ﻭ ﺑﻪ ﺳﻔﺮ ﺣﺞ رفت ...
ﭘﻨﺞ ﺑﺎﺭ ﺑﻪ ﺳﻔﺮ ﺣﺞ رفت ﮐﻪ ﺟﻤﻌﺎ 15 ﺳﺎﻝ ﺍﺯ ﻋﻤﺮﺵ ﺭﻭ ﺩﺭ ﺳﻔﺮ ﺣﺞ ﮔﺬﺭاند ...
ﭘﺲ ﺍﺯ 5 ﺳﻔﺮ ، ﺩﯾﮕﻪ ﺑﻪ ﺣﺞ ﻧﺮﻓﺖ !
ﻣﺮﺩﻡ ﺑﻪ ﻧﺎﺻﺮ ﺧﺴﺮﻭ گفتند ﭼﺮﺍ ﺩﯾﮕﻪ ﺑﻪ ﺣﺞ ﻧﻤﯿﺮوی ؟
ﮔﻔﺖ : ﺩﺭ ﺳﻔﺮ ﺁﺧﺮﻡ ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﺭﻓﺘﻦ ﺑﻪ ﺣﺞ ،
ﺩﺭ ﻣﯿﺎﻧﻪ ی ﺭﺍﻩ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻫﻤﺴﻔﺮﺍﻥ ﻏﺬﺍ ﻧﺪﺍﺷﺖ ﻭ ﺭﻭﯾَﺶ ﻧﻤﯿﺸﺪ ﺗﺎ ﺍﺯ ﮐﺴﯽ ﻏﺬﺍﯾﯽ ﻃﻠﺐ ﮐﻨﺪ ...
ﺩﯾﺪﻡ ﺑﻪ ﯾﮑﺒﺎﺭﻩ ﺍﺯ ﺷﺪﺕ ﺿﻌﻒ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﻣﻮﺕ ﺍﺳﺖ ؛
ﺧﺮﻣﺎ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺩﺍﺩﻡ ﻭ ﺣﺎﻟﺶ ﺑﻬﺒﻮﺩﯼ ﯾﺎﻓﺖ ...
"ﺩﺭ ﺁﻥ ﻟﺤﻈﻪ ﺑﻪ ﻧﺎﮔﺎﻩ ﮔﻤﺎﻥ ﮐﺮﺩﻡ ﮐﻪ ﮐﻌﺒﻪ ﺭﺍ ﻃﻮﺍﻑ ﻣﯿﮑﻨﻢ ..."
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
.
من اگر تشنه شوم،آب شدن را بلدی؟
یاشوم شب زده،مهتاب شدن را بلدی؟
من به بی خواب شدن،شهره شدم اما تو
راستی اینهمه بی خواب شدن را بلدی؟
اینکه از دور تماشا بکنی چیزی نیست
بی هوا وارد گرداب شدن را بلدی؟
تو که هربار دم از عشق زدی راست بگو
چقدَر شیوه ی بی تاب شدن را بلدی؟
اولین شرط وفا،سوختن و ساختن است
مرد و مردانه بگو،آب شدن را بلدی
#عالیه_رجبی
࿐𖤐⃟♥️ ℒℴνℯ𖤐⃟♥️࿐
🌷 @sherziba110🌷
࿐𖤐⃟♥️ ℒℴνℯ𖤐⃟♥️࿐
سرخوش زسبوی غم پنهانی خویشم
چون زلف تو سرگرم پریشانی خویشم
یک چند پشیمان شدم از رندی و مستی
عمریست پشیمان ز پشیمانی خویشم
بشکستهتر از خویش ندیدم به همه عمر
افسرده دل از خویشم و زندانی خویشم
هرچند «امین» بستهی دنیا نِیَم اما
دلبستهی یاران خراسانی خویشم
⚘️ #سیدعلی_خامنهای ⚘️
هدایت شده از گلزار ادبیات
حکایتی از گلستان سعدی
جوان کمگوی
جوانی خردمند، از فضایل فنون، حَظّی وافِر داشت و طبعی نافِر. چندان که در محافل دانشمندان نشستی، زبان سخن ببستی.
باری، پدرش گفت: ای پسر، تو نیز آنچه دانی، بگوی. گفت: ترسم که بپرسند از آنچه ندانم و شرمساری بَرَم.
نشنیدی که صوفیی میکوفت
زیر نَعلین خویش میخی چند؟
آستینش گرفت سرهنگی
که: بیا نعل بر ستورم بند
لغات:
حظّ: بهره، نصیب.
وافر: فراوان.
طبع نافر: طبیعت و خوی رمنده، دوریگزین، کمگوی.
نعلین: کفش.
ستور: چهارپا.
کلیات سعدی، گلستان، باب چهارم: در فواید خاموشی، ص ۱۲۲.
#جوانکمگوی
#گلستانسعدی
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303