eitaa logo
🌺 شعر زیبا✨
3.3هزار دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
1هزار ویدیو
4 فایل
[ لـیـنـک ڪـانـال ] http://eitaa.com/joinchat/291176566C5b2b957abf [ مدیر اصلی کانال @Hasibaa6 ]
مشاهده در ایتا
دانلود
زن بُوَد شعرِ خدا، مرد بُوَد نثر خدا! مرد نثری سَره و زن غزلی تر باشد نثر هرچند به تنهاییِ خود هست نکو لیک با نظم چو پیوست نکوتر باشد @sherziba110 🌹🌹🌹
یکی باید باشه که از میان هزاران دلیل برای نیامدن همیشه دنبال یک بهانه برای آمدن به کنارت باشه.... @sherziba110 🌹🌹🌹
جانا به جان رسید ز عشق تو کار ما دردا که نیستت خبر از روزگار ما در کار تو ز دست زمانه غمی شدم ای چون زمانه بد، نظری کن به کار ما @sherziba110 🌹🌹🌹
نیست کسی را نظر به حال کس امروز وای به مرغی که ماند در قفس امروز گر دهدت دست خیز و چارهٔ خودکن داد مجو زان که نیست دادرس امروز آن که به پیمان و عهد او شدم از راه نیست بجزکشتن منش هوس امروز وان که دو صد ادعا به عشق فزون داشت بین که چه آهسته می کشد نفس امروز همتی ای دل که پس نمانی از اغیار پیش نیفتدکسی که ماند پس امروز خانه خداگو به فکر خانهٔ خود باش زان که یکی گشته دزد با عسس امروز ملت جاهل مکن مجادله با بخت فروبزرگی به دانش است وبس امروز خود غم خود می خور ای بهارکه هرگز کس نکند فکری از برای کس امروز @sherziba110 🌹🌹🌹
عشق ڪم است من تو را براے هرچه ڪه از عشق بهتر است دوست خواهم داشت @sherziba110 🌹🌹🌹
دلتنگي؛ تنها واژه ايست كه در سطر سطر اشعارم دست و پا مي زند و خود را به در و ديوار مي كوبد... دلتنگي ام را به اندازه ي يك "آه" مي نويسم كوتاه ولي تو بلندش بخوان.... @sherziba110 🌹🌹🌹
میروم گوشہ تنهایی خودم غرق شوم... آنچـنانی کـہ نبـاشـد اثـری از خـبـرم... @sherziba110 🌹🌹🌹
سر به زیر و ساکت و بی دست و پا میرفت دل یک نظر روی تو را دید و حواسش پرت شد @sherziba110 🌹🌹🌹
سوزن شدمو دوختم انگشت به انگشت بعد از تو به هر وصله ی ناجور تنم را... ... @sherziba110 🌹🌹🌹
اقرا بسم ربک الچشم سیاه! خلق الانسان والخورشید وماه! با امیدی که چشمت محشر است میکنم عمرم در این دنیا تباه! هرکه با چشم تو رودر رو شود می شود آلوده ی صدها گناه! هرکسی از شر چشمت در رود باز بر چشمان تو برده پناه @sherziba110 🌹🌹🌹
[می‌دانم انسان] دريا طوفانی اشك بارانی اندوه طولانی بی‌هيچ قصدی رفتی و ناگاه تنها به هيچستان ميان تهی خويش رسيدی می‌دانم كه می‌دانی نهايت انسان خويش را نمی‌يابد. چه دشوار است در غبار ديگران ماندن و از خويش بيرون شدن در دايره‌ی تنگ زندگی                                در دام بلاهای خود                              در عشق دل انگيز تو                              در جنون سيری ناپذير ما                              در كينه‌ی ازلی شما                                                   مانده‌ايم                                سخت افسون شده‌ايم.               @sherziba110 🌹🌹🌹
عشق یک واژه پرمعنی بی همتایی است. در لغت گفته شده حاصل آن رسوایی است. روی هرچهره گلگون که عرق چون سیل است. این همان عشق وهمان اول خاطرخواهی است. @sherziba110 🌹🌹🌹
از آن یوسف که در بازار می دیدی حراجش را به لطف حق ببین حالا شکوه تخت و تاجش را تو را میخواستم اما برای مرد جالب نیست زیاد از حد بگوید پیش مردم احتیاجش را چه دشوار است آنکه سالها دلبسته اش بودی بیایی و ببینی با غریبه ازدواجش را... من از چاقوی این و آن فراوان خورده ام اما تو آن زخمی که من هرگز نمیخواهم علاجش را.. @sherziba110 🌹🌹🌹
غافل گذشتی از دل امیدوار من رسوای اگر چنین گذرد روزگار من امشب به بزم خندهٔ بی اختیار تو افزون نمود گریه بی اختیار من من نیستم حریف تو با صدهزار دل کز یک کرشمه می‌شکنی صدهزار من یک عمر را به روزه بسر برده‌ام مگر روزی لبت رسد به لب روزه‌دار من در زلف بی قرار تو باشد قرار دل بر یک قرار نیست دل بی قرار من کشتی مرا و تا سر خاکم نیامدی آه از سیاه‌بختی خاک مزار من گویند از آن نگاه نهانی چه دیده‌ای پیداست آن چه دیده‌ام از خاک زار من بخت سیاه بین که دو چشمم سفید شد در کار گریه‌ای که نیامد به کار من روز و شبی که مایهٔ چندین عقوبت است روز قیامت است و شب انتظار من سر تا قدم کرشمه و ناز است و دلبری شاهین تیز پنجهٔ عاشق شکار من آن بختم از کجاست فروغی که روزگار روزی کند نشیمن او در کنار من @sherziba110 🌹🌹🌹
شکست عهد مودت نگار دلبندم برید مهر و وفا یار سست پیوندم تطاولی که تو کردی به دوستی با من من آن به دشمن خونخوار خویش نپسندم اگرچه مهر بریدی و عهد بشکستی هنوز بر سر پیمان و عهد و سوگندم بیار ساقی سرمست جام باده عشق بده به رغم مناصح که میدهد پندم بیا بیا صنما کز سر پریشانی نماند جز سر زلف تو هیچ پابندم به خنده گفت که سعدی از این سخن بگریز کجا روم که به زندان عشق در بندم @sherziba110 🌹🌹🌹
خیزید، عاشقان، نفسی شور و شر کنیم وز های و هو، جهان همه زیر و زبر کنیم باشد که یک نفس نظری سوی ما کند دزدیده آن نفس به رخ او نظر کنیم @sherziba110 🌹🌹🌹
دلت به وصل گل ای بلبل صبا خوش باد که در چمن همه گلبانگ عاشقانه توست علاج ضعف دل ما به لب حوالت کن که این مفرح یاقوت در خزانه توست به تن مقصرم از دولت ملازمتت ولی خلاصه جان خاک آستانه توست من آن نیم که دهم نقد دل به هر شوخی در خزانه به مهر تو و نشانه توست تو خود چه لعبتی ای شهسوار شیرین کار که توسنی چو فلک رام تازیانه توست چه جای من که بلغزد سپهر شعبده باز از این حیل که در انبانه بهانه توست سرود مجلست اکنون فلک به رقص آرد که شعر حافظ شیرین سخن ترانه توست @sherziba110 🌹🌹🌹
بس کن ای دیوانه دل زین جانگداز افسانه امشب ور نه بیرون آرمت از سینه ، ای دیوانه امشب از بـرای شـمـع بـزم دیـگـران بـس کــن بـهانـه ور نه خود یکباره خواهم سوخت چون پروانه امشب نیستی و هستی امشب فرق چندانی ندارد احتیاطی کن که بر میگردم از میخانه امشب بعد از اینت داغ آن پیمان شکن کمتر بسوزد عهد و پیمان ابد بستیم با پیمانه امشب چند میگویی که بی جانانه می لطفی ندارد هیچ میدانی کجا می میخورد جانانه امشب او به رقص و باده خواری هرشب و من بیقراری همتی کن کز وفا گردی چو او بیگانه امشب @sherziba110 🌹🌹🌹
شب و روز مونس من غم آن نگار بادا سر من بر آستان سر کوی یار بادا دلش ارچه با دل من به وفا یکی نگردد به رخش تعلق من، نه یکی، هزار بادا چو رضای او در آنست که دردمند باشم غم و درد او نصیب من دردخوار بادا ز ملامت رقیبان نکند گذار بر من که بت من از رقیبان به منش گذار بادا سخن کنار پر خون که مراست هم بگویم به میان لاغر او، که درین کنار بادا چو باختیار کردم دل و جان فدای آن رخ گر ازو کنم جدایی نه باختیار بادا به من، ای صبا، نسیمی ز بهار دولت او برسان، که سال و ماهت همه نو بهار بادا چه کند مرا رقیبش همه سال دور از آن رخ؟ که چو من بدرد دوری همه ساله زار بادا لب او چو باز پرسد دل عاشقان خود را دل ریش اوحدی نیز در آن شمار بادا @sherziba110 🌹🌹🌹
سکوت دخترک زیبای افلیجی‌ست دوستش بداریم نگاه کن چه فروتنانه در آن سوی برکه‌ای نشسته و خزه‌های آستین تنهایی‌اش به سوی کلمات خدا، فریاد می‌کشند. @sherziba110 🌹🌹🌹
[ولگرد] مرد تنها..؟ سیگار... پشت سیگارش درد در کنارش آرام سایه‌ی یک ولگرد خسته می‌شد می‌رفت، با خودش بر می‌گشت سایه او بود انگار، او خودش را هم‌درد _بچه‌ها را؟… _زن برد... لعنتش بر من ماند از خودم بر من رفت، گونه‌هایش را زرد... پک بعدی در دود... _او مرا می‌فهمید _قول می‌خواهم زود، تکیه‌ام باشی مرد! قول را یک شب دود، در خودش از رو برد شمع شد زن تا صبح، در دلش غم پرورد _مرد من را افسوس، "عاشقانه می‌سوخت" ساک خود را می‌بست... مرد زاری می‌کرد ... مرد تنها... سیگار... پشت سیگارش بغض از کنارش می‌رفت، سایه‌ی یک ولگرد. (آریو همتی) @sherziba110 🌹🌹🌹
آسمان بر من گواهی می‌دهد پاسخم را گاه گاهی می‌دهد من نمی‌دانم چه دستی بر دعاست هرچه می‌خواهم شفاهی می‌دهد. @sherziba110 🌹🌹🌹
ای خزون سردپیری مبتلا لرزوتوئم یی غزل بی تالٍ زلفیلت نمخونی لوئم حونه تیله روزگارم، گه اگر بوشن بمر پاپتی، و بی‌کفن تاتیه قوره مدوئم... @sherziba110 🌹🌹🌹
ای کاش آن شیرین بیان هم‌صحبتم می‌شد یا از طنین خنده‌هایش قسمتم می‌شد وقتی که زیر بار عسرت قامتم خم بود مثل ستونی تکیه‌گاه قامتم می‌شد هر گاه سنگ تهمت از هر سمت می‌آمد آغوش گرمش باعث امنیتم می‌شد صبحی که خوابم برده بود و حرف باران بود پژواک معنی دار زنگ ساعتم می‌شد از عشق او ای کاش می‌مردم و بعد از من عطر نفس‌هایش نصیب تربتم می‌شد. @sherziba110 🌹🌹🌹
دلا! از چشم سرمستش حذر کن که هم تُرک است و هم سرمست و خونی @sherziba110 🌹🌹🌹